مقالات
حوزه های تخصصی:
ادبیات عامه از یک قرن پیش با جمع آوری متون آغاز شد و در دهه های بعد با استفاده از رویکردهای مختلف مورد تحلیل قرار گرفت. پژوهش های مرتبط با زنان از حوزه های مهم در ادبیات عامه است که بخاطر بازتاب صداهای خاموش جامعه، ظرفیت زیادی برای مطالعه دارد. همزمان با دانشگاهی شدن ادبیات عامه، عوامل مختلفی باعث شد که به مسأله زنان بخصوص در این حوزه توجه ویژه ای شود. در این مقاله با رویکرد تحلیلی- انتقادی، ابتدا با مطالعه و طبقه بندی آثار مرتبط با زنان در ادبیات عامه که از سال 1300 تا 1400 نوشته شده اند، سیر صعودی این تحقیقات و موضوعات آن ها را نشان دادیم، سپس تأثیر رویکردهای دوگانه سنت و مدرنتیه را در ایجاد نگرش های مختلف به زنان در متون ادبیات عامیانه واکاوی کردیم، و در نهایت نظریه های تحلیلی چند پایان نامه مرتبط با زنان در حوزه ادبیات عامیانه را با نگاه انتقادی بررسی نمودیم. نتایج حاصل از این پژوهش نشان می دهد: نگاه غالب به زنان در متون ادبیات عامه، منفی است. معمولاً کوشیده اند تا رویکرد سنتی مردسالار را در ذهن و زبان مردم نهادینه کنند. زن را به عنوان موجودی حیله گر و جنس دوم تلقی کنند. در معدود آثاری نیز زن از جهت مثبت به عنوان نقش مادری مورد ستایش قرار گرفته است. از رویکردهای نظری مختلف در پایان نامه های زن محور به خوبی استفاده نشده و به نتایج جدید و متفاوتی نرسیده است.
طراحی روشی خلّاق برای آموزش شاهنامه به کودکان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آموزش ادبیات کلاسیک ،به ویژه شاهنامه، برای کودکان اهمیت بسیاری دارد. پرسش اصلی ما در این پژوهش این است که چگونه می توان با روشی جذاب کودکان را با شاهنامه آشنا کرد تا علاوه بر بهره مندی از این گنجینه ی عظیم، توانمندی های شناختی آنها نیز پرورش بیابد. برای طراحی این روش، دانش ها و روش های سه حوزه را ترکیب کرده ایم: نظریات یادگیری، روش های ارتقای خلاقیت و یافته های سابوتسکی درباره ی فواید استفاده از واقعیت جادویی برای کودکان. با تحلیل و بررسی این دانش ها دریافتیم که می توان با استفاده از بازی های جادویی به اغلب شاخص های تدریس فعال چون لذت بردن کودک از فرآیند آموزش، ارتقای توانایی حل مسأله، خلاقیت و هوش های چندگانه دست یافت. در نهایت، نام این روش را «بازی و شاهنامه» گذاشتیم. بازی ها در این روش براساس ترتیب اجرا و کارکرد آنها در تحقق اهداف این روش، تحت چهار عنوان طبقه بندی شده اند: بازی های پیش زمینه ای، بازی های مروری، بازی های تجسمی و در نهایت، بازی های نمایشی/داستانی.
پادشاهی نوذر یا داستان آرش کمانگیر؛ دوراهی موبدان در انتخاب یک روایت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در میان متن های تاریخی ای که در چهار سده نخست اسلامی به زبان فارسی و عربی نوشته شده، تنها در دو کتاب شاهنامه فردوسی و غرر اخبار ثعالبی به پادشاهی نوذر اشاره شده است. بیشتر تاریخ نویسان پس از منوچهر به پادشاهی افراسیاب و زَو/زاب می پردازند و سخنی از پادشاهی نوذر در میان نیست. از سوی دیگر داستان آرش کمانگیر که بسیاری از تاریخ نگاران آن را در پادشاهی منوچهر می دانند در شاهنامه فردوسی نیامده و فردوسی تنها در چند بیتِ پراکنده در داستان های گوناگون به لشکرکشی افراسیاب در زمان منوچهر و نام آرش اشاره کرده است. این جستار با روش تحلیل اسناد در پی پاسخ به این پرسش است که آیا میان نبودِ داستان آرش در شاهنامه و نیامدن پادشاهی نوذر در متن های تاریخی ارتباطی وجود دارد. با توجه به شواهد می توان احتمال داد که پادشاهی نوذر در خداینامه نبوده است و نویسندگان شاهنامه ابومنصوری از کتاب دیگری داستان پادشاهی نوذر را روایت کرده اند. از سوی دیگر داستان آرش کمانگیر به این دلیل در شاهنامه ابومنصوری و به تبع آن در شاهنامه فردوسی نیامده که موبدان باید دو بار به پادشاهی افراسیاب در ایران اشاره می کردند و این با روایت های تاریخی در تضاد بوده است.
آرتور رمبو و نیما یوشیج، دو پیشگام شعر نو (یک بررسی تطبیقی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
قرن نوزدهم میلادی چه در فرانسه و چه در ایران، قرن فرازونشیب های سیاسی-اجتماعی عظیمی بوده است. در این میان، ادبیات طبعاً نمی توانسته نسبت به این تحولات بی تفاوت مانده باشد. در فرانسه، آرتور رمبو علی رغم سنّ کم، زندگی کوتاه و پرحادثه و نیز پراکندگی آثارش، توجّهات بسیاری را به خود جلب نمود. امروزه از او به عنوان یکی از تأثیرگذاران بر شعر نو فرانسه یاد می شود. از دیگر سو، سهم و نقش نیما یوشیج در شعر معاصر فارسی بر کسی پوشیده نیست. با این حال، تاکنون کمتر نام این دو شخصیت برجسته در یک مقایسه تطبیقی کنار هم ظاهر شده است. مقاله حاضر با تمرکز بر زمینه و چهارچوب سیاسی اجتماعی دو شاعر و نیز با مطالعه دو اثر شناخته شده از این دو، افسانه از نیما و زورق مست از آرتور رمبو، تلاش می کند تا نه مقایسه ای مکانیکی بلکه تصویری جامع از ماهیت و ابعاد برخورد این دو ذهنیت شاعرانه با سنت ادبی زیبایی شناختی زمانه خود و اقتضائات و فراز و فرودهای برهه پرآشوبی که در آن می زیسته اند، به دست دهد. در قسمت اول به بررسی چهارچوب تاریخی مادی خلاقیت هنری نیما و آرتور رمبو تکیه خواهیم کرد و در بخش دوم، برای مطالعه ای انضمامی تر، از ابزارهای نقد متنی چنان که زبان شناسی برای متن ادبی به ما می آموزد، استفاده خواهیم نمود. ودر پایان می توان مشاهده نمود که هر دو شاعر، از نظر ماهوی حساسیتی کمابیش مشابه در مقابل مسائل موضوعی زمینه و زمانه خویش بروز می دهند.
شکستگی در اساطیر ایران و هند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اسطوره از بدو پدید آمدنش، همواره تغییر کرده است. این تغییر، در میان اقوام و ملت های گوناگون به ویژه ایران و هند، همواره تکرار می شود. این پژوهش به روش مقایسه ای - توصیفی مبتنی بر تحلیل ساخت گرایانه نشان می دهد؛ در عین مشابهت های اساطیر ایران و هند، وجوه تمایز گوناگونی نیز وجود دارد که می توان به شکستن به آب، آتش، نابودگر و قهرمان اشاره کرد. برخی اسطوره ها مقام الوهیت دارند و در عین حال می شکنند؛ این امر، در اسطوره هایی که اسطوره - خدا نیستند؛ نیز دیده می شود. شکستگی در اسطوره های ایرانی در حقیقت، تکرار شکستگی اساطیر هند است اما در عین حال موجب دوری اسطوره های هندی و ایرانی از یکدیگر می شود. هنگامی که اسطوره ای هندی تغییرمی یابد؛ نمی ایستد. این عدم ایستایی در شکستگی اسطوره های ایرانی نیز دیده می شود. این نوع تغییر در اساطیر هند موجب شده است که برخی از اسطوره های مذکور، ایفاکننده نقش متضاد باشند و این امر در اسطوره های ایرانی شکسته شده دیده نمی شود.
معرفی ژانر تأدیب نامه های زنان و مردان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تأدیب نامه هایی که از اواخر دوره صفویه تا مشروطه بر اثر رویارویی گفتمانی زنان و مردان به نگارش درآمد، از مؤلفه های صوری و محتوایی یک ژانر مجزا برخوردار است. «باهم آیی مفاهیم تأدیب و جنسیت در عنوان رساله های تأدیبی»، «باهم آیی رساله های منفرد تأدیبی در مجلدات واحد» و «نقش جنسیت نویسنده در سوگیری تربیتی رساله» از عمده ترین مشخصه های پیرامتنی و صوری رساله های تأدیبی اند. در کنار مؤلفه های صوری، «هم سویی جهان متن با عنوانِ تأدیب نامه ها»، «نقش روابط بینامتنی و بیناگفتمانی در تکوین تأدیب نامه ها»، و «منابع مشروعیت بخش گفتمان مردسالار و زن سالار» در شمار مؤلفه های محتوایی رساله های مزبور قرار می گیرند. مجموعه مشخصه های صوری و محتوایی رساله های تأدیبی آنها را از متونی که تحت عنوان ژانر تعلیمی طبقه بندی می شوند، کاملاً متمایز می سازد. متون متعلق به ژانر تأدیب نامه های زنان و مردان به جهت سبک و گفتمان از تنوعی برخوردار است که بر روی پیوستاری از گفتمان مردسالار، مردمَدار، زن مَدار و زن سالار قابل شناسایی هستند.