مقالات
حوزه های تخصصی:
رمان چشم هایش، اثر معروف بزرگ علوی، یکی از مهم ترین رمان های فارسی است که به روابط عاشقانه «ماکان» و «فرنگیس» و فعالیت سیاسی آن ها در عصر رضاشاه می پردازد. در این رمان، فرنگیس، علی رغم بورژوا بودن،زنی عاشق و فداکار است که با ایثار بزرگ خود، استاد ماکان را از مرگ حتمی نجات می دهد. این موضوع، از همان زمان انتشار، منتقدان وابسته به جریان چپ را به انتقاد از این رمان و بعدها سایر منتقدان را به تحسین آن واداشته است. این مقاله می کوشد تا با روشی توصیفی- تحلیلی و با تکیه بر اصل «عدم قطعیت معنی» و «امکان تفاسیر جدید از متون ادبی» در نظریه های ادبی ای مانند «هرمنوتیک» و «پساساختارگرایی»، خوانشی نو از این رمان به دست دهد و به قرائتی تازه از آن دست یابد. قرائتی که در نقطه مقابل معنای ظاهری رمان و قرائت پذیرفته شده از آن در میان منتقدان قرار می گیرد و فرنگیس را انقلابی متزلزلی معرفی می کند که در دشوارترین لحظات انقلاب، به استاد ماکان و نهضت خیانت می کند و به صف دشمنان انقلاب می پیوندد. نتیجه پژوهش نشان می دهد که رمان چشم هایش برخلاف معنای ظاهری اش، که به انتقاد شدید منتقدان چپ منجر شده، در باطن، به تئوری انقلاب در مکتب مارکسیسم وفادار است. به زعم ما نشانه های درون متنی فراوانی در این رمان وجود دارد که با تکیه بر آن ها می توان خوانش جدیدی از آن را که متناسب با تئوری مارکسیسم در باب انقلاب است ارائه کرد.
تحلیل پیرامتنی رابطه عنوان و متن در مجموعه شعر «هزاره دوم آهوی کوهی»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پیرامتن، زمینه ورود به متن و اولین صحنه مواجهه خواننده با اثر ادبی است. مواردی نظیر نام نویسنده یا خالق اثر، عنوان اثر، جلد اثر، انتشارات، مقدمه و ...، در ابتدای ورود به هر متن، باعث می شود نگاه مخاطب در شناخت اثر، منحصر به موضوعات خاصی گردد. یکی از مهمترین معیارهای پیرامتنی در اثر ادبی، عنوان اثر است. تأثیر عنوان بر شناخت مخاطب از معنا و مفهوم اثر، دانشی را به نام «عنوان شناسی» پدید آورد. توجه به نقش عنوان در انتقال مفهوم و تعیین چارچوب کلی اثر، باعث شده شاعران و نویسندگان در گزینش عنوان، حساسیت ویژه ای داشته باشند. شفیعی کدکنی از شاعران معاصر ایران است که کوشیده عناوین اشعار خود را با وسواس خاصی انتخاب کند. در پژوهش حاضر ویژگیهای سبکی عناوین مجموعه شعر «هزاره دوم آهوی کوهی» شفیعی کدکنی با روش تحلیل محتوای کیفی بررسی شده است. از کاربست این نوع بررسی در ارتباط عنوان با متن اثر و همچنین از نظرگاه زیبایی شناسی انتخاب عناوین در مجموعه شعر یاد شده، این نتایج حاصل شد که عنوان در شعر شفیعی پیوندی ناگسستنی با متن شعر دارد و در موارد بسیاری از راه عنوان میتوان اندیشه و شعر شاعر را تحلیل کرد. ازنظر سبکی، گزینش عنوان در شعر شفیعی بر پایه سه شاخص زبانی، ادبی و محتوایی است. بررسی رابطه عنوان با متن در مجموعه شعر هزاره دوم آهوی کوهی، دریچه ای نو از درون مایه اثر و جهان بینی نویسنده به روی مخاطب می گشاید که شاید بدون توجه به عنوان میسر نبود.
دیدگاه های بلاغی صهبایی در "شرح سه نثر ظهوری"(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی ازشروح بلاغی برجسته فارسی که در قرن نوزدهم میلادی در شبه قاره به نگارش درآمد، "شرح سه نثر ظهوری" نوشته امام بخش صهبایی است که از جهت نقد زبان شناسی، بلاغی و ادبی دارای ویژگی هایی است که بررسی و تحلیل این عناصر می تواند به مخاطب در شناخت مظاهر زبان شناسی و نقد ادبی تازه شکل گرفته این دوران یاری برساند. این مقاله می کوشد تا نقش این عناصر تازه بلاغی را در تحول نقد بلاغی و ادبی این دوره بررسی کند. برای این منظور، به بررسی شگردهای بلاغی که در کتاب های بلاغت فارسی کمتر نمود دارد، پرداخته شده است؛ چون سجع مردّف، مجاز در مجاز، مخالف خوانی در تلمیح، نگاه نو به استعاره مکنیه و تضاد معنوی. بعضی از این شگردهای بلاغی حاصل مطالعه صهبایی در امّهات کتب بلاغی نظیر "مختصرالمعانی" و "مطوّل" تفتازانی است که بارها به شکل مستمر در استدلالات خود از آن استفاده می کند. در اعتقاد صهبایی ملاک پذیرش استعاره، همان "آحاد"، یعنی نخبگان ادبی هستند که آن را به کار می برند. صهبایی معتقد است که زبان مجازی، ذاتاً ساخت شکن است؛ زیرا نخست با تغییر گونه بیان، معن ای متف اوتی را پی شنهاد م ی کن د و در مرحل ه دوم امکان قطعیت معنای پیشنهادی را رد و آن معنای قطعی را انکار می کند. در این پژوهش برآنیم با رویکرد تحلیلی و توصیفی آرای صهبایی را بر اساس موازین بلاغی با تکیه بر رساله "شرح سه نثر ظهوری" در حد وسع خود مورد بررسی قرار دهیم.
موقعیت طبقاتی زنان در تعارض با کلیشه های جنسیتی در متون عرفانی -تعلیمی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
جایگاه زنان در متون عرفانی تعلیمی به جهت نماد وارگیِ نفس همواره در سطحی پایین تر از مردان که تمثیل عقل هستند، درنظر گرفته شده است و گفته شده که گفتمان عرفانی که در آن زن ستیزی معادل نفس ستیزی و دنیاگریزی است، بیش از گفتمان های دیگر ادبیات فارسی زن دشمن است.این مقاله ابتدا با رویکردی ملهم از میلت که اِعمال سیاست های جنسی را در سه حوزه منزلت، نقش و منش دنبال می کند، به بررسی جایگاه، نقش و منش زنان طبقه بالا (زنان منسوب به دربار) و متقابلاً زنان طبقه پایین (کنیزان) در حکایات سه منظومه سرای شاخص ادبیاتِ عرفانی، یعنی سنایی، عطار و مولوی می پردازد و سپس نقش زنان را در بافت عرفانیِ حکایات مورد بررسی قرار می دهد و درنهایت با توجه به نقش زنان در هر دو بافت، رویکرد سه نویسنده را به زن ارزیابی می کند. مهمترین دستاورد این مقاله این است که جایگاه دقیق گفتمان عرفانی تعلیمی را در بازتولید و یا عدم بازتولید کلیشه های جنسی که تحت تاثیر مستقیم قشربندی اجتماعی است، آشکار میکند و به بررسیِ سازوکار و شیوه اعمال پدرسالاری می پردازد.
تعامل سوژه های متنی در غزلیات شمس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عرفان عاشقانه در معنای عام بر مفهوم عشق و در معنای خاصِ ادراکی- ارتباطی بر تعامل «من-تویی» استوار است. به اقتضای این نوع تعامل برساختِ هویت-وضعیت سوژه ها به عبارتی دیگر جایگیری آنها در تعامل کارگزاران درون متنی عرفان عاشقانه متمایز از سایر ژانرهای ادبی کلاسیک سامان یافته است و همین امر سبب شکل گیری وجهی متمایز از ابهام ادراکی- زیبایی شناختی می شود. غزلیات شمس یکی از متن هایی است که تعامل سوژه های درون متنی آن و به تبع آن ابهام معرفتی-هنری حاکم بر آن بر مبنای تعامل من-تویی شکل گرفته است که نادیده گرفتن آن سبب تفسیری صرفاً ذوقی از آن خواهد شد. بر همین اساس در این نوشتار کنش برساخت تعامل «من-تویی» کارگزاران درون متنی راوی- عاشق و معشوق در غزلیات شمس به قصد خوانشی همسو با معرفت شناسی حاکم بر متن دلالت-یابی و تبیین شده است. برای دلالت یابی این تعامل مذکور به برخی از مفاهیم و اصطلاحات متفکران حوزه مذکور همچون بوبر، لویناس، باختین، سارتر،گابریل مارسل، لاندوفسکی و بیونگ چول هان استناد شده است. نتیجه نشان می دهد که منطق «من-تویی» در غزلیات شمس را می توان ذیل چهار عنوان الف) اظهار خاموشی و عدم کدگزاری دقیق ب) بی توجهی به سلسله مراتب و گذر از تقابل ها ج) ناتمامیت و پیش بینی ناپذیری د) تعویقِ «خود» صورت بندی کرد که همگی به شکلی نمادین به مثابه عبور از نظم نشانگانی رایج و تجربه عالم وحدت است.
تحلیل گونه شناسی دوبیتی فارسی در ادب عامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از میان اشعار عامه فارسی، بیش از همه دوبیتی رواج دارد. در موقعیت ها و مراسم مختلف، در سوگ و سرور، هنگام کار و استراحت، بر زبان پیر و جوان دوبیتی جاری است. درواقع دوبیتی پرکاربرد ترین قالب شعری ادب عامه است و در عین حال دارای ویژگی هایی است که آن را از سایر قالب های شعری فارسی متمایز می کند. برای مثال زبان آن عمدتا عامیانه و مضمون آن بیشتر مسائل روزمره زندگی عموم مردم و به خصوص احساسات عاشقانه و هجران یار است و به طور کلی محل بروز احساسات و عواطف جاری آنهاست. علاوه بر آن، ویژگی های ساختاری منحصربه فردی دارد. از این رو آیا می توان گفت دوبیتی فارسی یک ژانر ادبی نیز هست؟ و آیا اساساً یک قالب شعری می تواند محور یک ژانر ادبی قرار گیرد؟ برای بررسی این موضوع، در این پژوهش با انتخاب هزار و پانصد دوبیتی از مناطق مختلف ایران، مؤلفه های ژانری متنی و برون متنی دوبیتی بررسی شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد دوبیتی های فارسی غالبا ویژگی های ژانری نسبتا واحد و همانندی دارند که راه را برای سخن گفتن از ژانر دوبیتی در کنار قالب دوبیتی تا حدودی هموار می کند.
بررسی شیوه های تغییر امثال فارسی در متون منثور منتخب پس از اسلام تا سده هشتم هجری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اغلب مثل پژوهان تغییرناپذیری یا تغییرپذیری اندک را یکی از ویژگی های مثل دانسته اند. برخی از آنان هیچ گونه تغییری را در امثال جایز نمی دانند و برخی دیگر برای تغییر امثال حد و حدودی قائل شده اند. این مقاله بر آن است تا با بررسی امثال متون منثور منتخب تا سده هشتم هجری به بررسی مقوله تغییر امثال بپردازد. در این پژوهش 27 متن منثور فارسی خوانده و امثال فارسی آن ها استخراج شد. سپس امثال مشابه از نظر لفظی و محتوایی به منظور بررسی شیوه های تغییر در سیر تاریخی متون بررسی شدند. نتایج این پژوهش نشان می دهد بر خلاف تعاریف محققان، امثال در سیر تاریخی متون با تغییراتی روبرو شده اند. در میان امثال مستخرج از متون مورد بررسی 74 مثل کم و بیش تغییر یافته اند. شیوه های تغییر در این امثال به ترتیب بسامد عبارتند از: تغییر در ساخت دستوری، تغییر بلاغی، تغییر در واژه ها، افزایش یا کاهش واژه ها و جابجایی نحوی.