۱.
نشانه شناسی تقابل های دوگانه، بررسی شبکة عناصر نشانه ای حاضر یا غایب در متن است که به طور پیدا و پنهان در تقابل با یکدیگر قرار می گیرند و از طریق تقابل با یکدیگر قابل تفسیر یا قابل فهم می شوند. اگرچه این بررسی، امری نسبی است و با قلمرو فرهنگ هر خوانشگر متن ارتباط دارد، کشف روابط نهفته در دل تقابل ها حاکی از نظام پیچیده تری است. کتمان اسرار عشق در عرفان، اصل بنیادینی است که در تقابل با پرده دری های عشق، ما را به تحلیل نشانه شناختی تازه رهنمون می شود. تحلیل نشانه شناسی حکایت دختر کعب از الهی نامة عطار و درک نشانه شناختی معانی این حکایت، در گرو لحاظ کردن لایه های مختلف روایی و زبانی آن است. محور ترجیحی در بررسی این حکایت دو رمزگان «رازداری» و «افشاگری» است. در این پژوهش بر اساس دیدگاه انسان شناسی عرفانی عطّار، تنش مدام بین این دو رمزگان بر بنیاد یک ماجرای عاشقانه در متن منظوم عارفانه، سه گونة تقابل شخصیتی، زیبایی شناختی و معنایی را به تثبیت می رساند و طرح اسباب استکمال روحی و درونی و تحول شخصیت در عرفان به انجام می رسد. این مقاله با روشی توصیفی- تحلیلی و رویکرد ساخت گرا به بررسی نشانه شناسی «تقابل های دوگانه» و واکاوی این تحول بر شالودة سِرگرایی عرفان می پردازد.
۲.
این مقاله به واکاوی چگونگی بازنمایی روابط جنسیت در رمان لالایی برای دختر مرده اثر حمیدرضا شاه آبادی (1384) می پردازد. بنابراین در چارچوب تحلیل گفتمان انتقادی و با کاربست مؤلفه های جامعه شناختی- معنایی ون لیوون نقش و هویت افراد خانواده و روابط بینافردی آن ها را در رمان نام برده تحلیل و تبیین کردیم. تحلیل رمان به این روش سه الگوی مهم اقتدار و هویت را در بازنمود انواع خانواده ترسیم کرده است: 1- اقتدار پدرسالار- مردسالار / هویت جنسیتی پنهان [1] زن؛ 2- اقتدار فراپدرسالار / هویت جنسیتی منفعل زن؛ 3- اقتدار پدرسالار سنتی/ هویت جنسیتی کم رنگ زن. بدین ترتیب، زن در این اثر در سه نقش پنهان، منفعل، کم رنگ و مرد در سه نقش مردسالار، آزادی خواه و پدرسالار به صورت فعال تصویر شده است. این داستان، بازنمود گفتمان های فرهنگی- اجتماعی جامعه در برهه خاصی از دوره معاصر است. منازعات گفتمانی سنت، روشن گری، عدالت و فقر در روند داستان در جریان است. قدرت در این گفتمان ها پویا و سیال بوده و به بازتولید مفاهیم درون گفتمانی، حذف و حاشیه رانی گفتمان عدالت و روشنگری، اظهار و برجسته سازی گفتمان سنت و فقر در دو مفهوم اقتصادی و فرهنگی و بازنمایی ایدئولوژی پدرسالاری- مردسالاری در بافت فرهنگی داستان می پردازد. [1] - Suppression
۳.
در شعر معاصر با ظهور نیما و توانایی وی در آمیختن زبان مادری با زبان معیار، زبان محلی توانست از حاشیه نشینی به درون ادبیات راه یابد و به عنوان یک عنصر زبانی، علاوه بر تشخص و برجسته سازی، باعث ایجاد وحدت ملی در حوزه زبانی گردد. نیما در کنار شعر فارسی به زبان محلی خود شعر سرود، علاوه بر آن واژگان بومی منطقه خود را در شعرش وارد کرد. بعد از وی، شاعران دیگر راهش را ادامه دادند و امروزه ادبیات بومی علاوه بر این که ادبیاتی مجزا است، عناصر آن در شعر فارسی حضور فعال دارد. در این مقاله سیر تطور زبان محلی از مشروطه تا انقلاب اسلامی بررسی شده و بیانگر این نتیجه است که شعر مشروطه به دلیل گسست زبانی از شعر کلاسیک، آغازی برای ورود زبان محلی به شعر است؛ اگرچه همچنان در این دوره سبک شعر کلاسیک به صورت تفننی استفاده می شد، اما در دوره بعد در شعر نیمایی رشد کرد و جزو سنت ادبی گردید، جلوه های زبان محلی به دو صورت نظام زبانی مستقل و عناصر محلی به صورت هنجارگریزی گویشی با زبان فارسی آمیخته شد که این آمیختگی بار فرهنگی آن منطقه را نمود داد و با هدف مشترکی که شاعران داشتند همبستگی ملی را رقم زد.
۴.
اسکاز یکی از پدیدارهای هتروگلاسیا است که منجر به حضور صدای دیگری در گفتمان هایِ ترکیبی آزاد غیرمستقیم و هتروگلاسیا در داستان می شود. اسکاز به دو دسته زینتی و هدفمند یا توصیف کننده تقسیم می شود که نوع اول ممکن است به صورت کلی باشد و همه ویژگی های اجتماعی و عرف پسندی زبان و صدای دیگری را از دست بدهد و تنها یک آوا در آن به گوش برسد. در نوع دوم، شیوه کلامی شخص دیگر به عنوان دیدگاه و موضعی برای پیش برد داستان به کار می رود. ویژگی های اسکازی به طور کلی به دو دسته ساختاری و محتوایی تقسیم می شوند. در این جستار با بررسی آثار حسین سناپور، ویژگی های اسکازی در داستان های ذهن او که هفت ویژگی ساختاری و چهار ویژگی محتوایی است، به چشم می خورد. ویژگی های ساختاری عبارتند از: انعطاف ها (جابه جایی اجزا)، حذف ها، تک واژه ها، تکرارها، واژگان خاص و اصطلاحات و تکیه کلام ها، صفات جانشین اسم، آواها و نام آواها و ویژگی های محتوایی عبارتند از: عدم سانسور، محدودیت افق فکری، شاعرانگی و ابهام زبان. از میان ویژگی های ساختاری، انعطاف ها و حذف ها پرکاربرد هستند و از میان ویژگی های محتوایی، محدودیت افق فکری و شاعرانگی به دلیل حضور صدای دیگری در بخش هایی از داستان به جای حضور راوی و تشبیهات و توصیفات فراوان، دارای بسامد بالایی هستند. کارکردهای اسکاز عبارتند از بسطِ گستره ذهن، انتقال حجم بیشتر اطلاعات توأم با تسریع در آن، امکان ترسیم و انعکاس روحیات و خلقیات شخصیت ها، برجسته کردن نگرش، باورپذیری و ایجاد توهم حضور در فضای ذهن در خواننده.
۵.
یکی از پراهمیت ترین مسائل فرهنگی ایرانیان، تداوم فرهنگی آنان در طول هزاره هاست. برای این تداوم فرهنگی، نخبگان بسیاری تلاش کردند. بسیاری از دیوان سالاران ایرانی خواه آنان که در دربار اعراب مسلمان بودند، خواه آنان که در دربار ترکان، هر یک به شیوه خاص خود در پاسداری از فرهنگ ایران و انتقال آن به دوره های بعد کوشا بودند. یکی از این دیوان سالاران خردمند و توانا، ابوالفضل بیهقی است. در کتاب تاریخ بیهقی بسیاری از مؤلفه های فرهنگی ایرانیان باستان انعکاس یافته است که پرداختن به همه آن ها در این مجال نگنجد. آنچه در این مقاله آمده است، بازتاب فرهنگ و سنُنی مانند الهی بودن مقام سلطنت و فرّه ایزدی، دادگری پادشاه، همنشینی با خردمندان، شادزیستی، عید نوروز، جشن مهرگان، جشن سده، سنت هدیه و پیش کش، آیین شکار، ارتش چندملیتی و گارد جاویدان، و سنت نان و نمک در کتاب تاریخ بیهقی است. در این مقاله تلاش شده است با استناد به منابع دست اول و به روش توصیفی- تحلیلی به این پرسش پاسخ داده شود که مؤلفه های فرهنگی بازتاب یافته از ایران باستان در کتاب تاریخ بیهقی کدامند؟
۶.
در قرن ششم، شاهد تحوّلات شگرف و بنیادینی در عرصه هنر هستیم تا حدّی که نخستین بارقه های تعالی و پیچیدگی در هنر دوران اسلامی در این دوره مشاهده می شود. این اتفاق برای شعر نیز می افتد و تصویرهای شعری به یک باره از آن ساحت ساده سبک خراسانی خارج می شوند و پا به اقلیم پیچیدگی و مفهومی شدن می گذارند. این روند رو به پیچش به واسطه عنصرها و ابزارهایی صورت می گیرد که در مسیر سلوک به سازه تصویرها افزوده شده است؛ عناصری چون شگردهای آمیغی یا صناعات کنایه محور. این مطالعه که به روش کمّی و آماری نوشته شده است، به بررسی آماری و مقایسه ای دو گروه از شگردهای ادبی منفرد و آمیغی در 500 بیت از شعر نُه شاعر زبان فارسی - از قرن ششم تا قرن هشتم - می پردازد. نتیجه پژوهش نشانگر حضور و وفور شگردهای آمیغی در تصویرهای قرن ششم است. در قرن هفتم، شاعران چندان تمایلی به بهره گیری از شگردهای آمیغی و آفرینش تصویرهای پیچیده ندارند و تصویرها عمدتاً ساده اند، امّا در قرن هشتم شاهد باززایی و تداوم بهره گیری از شگردهای آمیغی در آفرینش تصویرهاییم.