۱.
مسیّب نامه یکی از متون کمتر شناخته شده میراث ادب حماسی است که تاکنون نه تنها گونه های منظوم و منثور آن معرّفی و تصحیح نشده اند، بلکه وجوه اهمّیّت آن در سنّت حماسه پردازی نیز نمایانده نشده است. پژوهش حاضر برای نخستین بار کوشیده در سه بخش، نخست حماسه مسیّب نامه را به اختصار معرّفی کرده، آنگاه شواهد حضور مسیّب در دیگر متون حماسی و میزان اثرپذیری آن ها از گزارش های مسیّب نامه را نشان دهد و در فرجام، تأثیرپذیری مسیّب نامه از قران حبشی ، بطّال نامه و جنگ نامه امام علی (ع) را تشریح کرده است.
۲.
شاطر عباس صبوحی در میان شاعران دورة قاجاریه وضعیت خاصی دارد. از یک سو شهرت و محبوبیت او بین مردم تا امروز برقرار است و از سویی پژوهندگان، بیشتر شعرهای دیوان منتسب به این شاعر را ضمن مآخذ دیگر یافته اند و گاه تا مرز انکار واقعیت شاعری و حتی نفی وجود خارجی وی پیش رفته اند. مقالة حاضر می کوشد از رهگذر واکاوی در اسناد ، نشان دهد که آیا صبوحی شاعر بوده است یا نه و آیا در این انتساب های غیرصحیح نقش داشته است یا خیر. روش این مقاله، اسنادی-کتابخانه ای با رویکرد تحلیلی و تاریخی است. براین پایه، یک سند موثق از روزگار جوانی صبوحی به نام تذکرة شعرای معاصرین دارالایمان قم آورده ایم که هم دلایل شهرت و محبوبیت او را نشان داده است و هم شش غزل صحیح الانتساب وی را پیش روی ما نهاده است. در ادامه با واکاوی سه عامل احتمالی انتساب شعرهای دیگر شاعران به صبوحی، یعنی ناشران اولیة دیوان او، دوستداران وی و شاعر، نتیجه گرفته شده است که عامل ناشران تحت تأثیر عامل دوستداران، نقش اصلی را دراین باره ایفا کرده اند.
۳.
ترجمة احوال مولانا برخلاف آنچه در ابتدا به نظر می رسد، بی ابهام نیست و اختلافاتی در بسیاری از برهه های زندگی او مشهود است. در ترجمه احوال مولانا از اوضاع پدرش، مولدش (زمان و مکان تولدش)، زمان آشنایی اش با شمس و نحوة آمدوشد شمس و سرانجامِ شمس، مطالب ضدونقیضی وجود دارد. یکی از علل این مطالب ضدونقیض تحقیقات مستشرقین و گاه پژوهش گران ترک مثل گولپینارلی و دیگری کتاب های افسانه پردازی چون رسالة سپهسالار و مناقب العارفین و اعتماد محققین متأخر به این منابع است. توجه به منابع موثق تری چون معارف، آثار مولانا و ابتدانامه و نگاه انتقادی به منابعی چون رسالة سپهسالار و مناقب العارفین مشخص می کند، حتی تاریخ تولد مولانا که تقریباً اکثر محققان در مورد آن اتفاق نظر دارند، مجعول به نظر می رسد؛ همچنین است برخی از موارد دیگر مثل محل ولادت مولانا که در «بلخ» اتفاق افتاده است و برخی آن را به اشتباه «وخش» ذکر کرده اند. در مورد شمس نیز منابعی که او را مقتول می دانند، با دلایلی که خواهد آمد، مسلماً به کژ راهه رفته اند. همچنین پدر مولانا آنسان که مشهور است، خطیبی شهره و واعظی محسود فخر رازی و سلطان محمد نبوده و اینها نیز از مجعولات مولویه است.
۴.
امروزه دیگر در این امر تردیدی نیست که هرگونه مطالعه و جستاری در قلمرو شعر کهن فارسی بدون مراجعه به تذکره ها و سفینه های شعری، کاری ناقص و ناتمام خواهد بود. تذکره ها ازآن جهت که بعضاً نام و نشان شاعران و اشعار و آثار آن ها را از تحریف زمانه در امان نگاه داشته اند، حائز اهمیت هستند. در میان تذکره ها و سفینه های شعر فارسی، تذکرة بتخانه اثر مولانا محمد صوفی مازندرانی، از شهرت خاصی برخوردار است. این تذکره به لحاظ انسجام و حسن انتخاب اشعار که در مواردی تازه یاب و بی سابقه است، ارزش و اهمیت بسیاری دارد. در این جستار ضمن توضیحاتی مجمل در معرفی این تذکره با ارزش که در سال 1010 (ه.ق) کتابت شده است، نمونه های نویافته ای از اشعار شاعرانی چون انوری، مجیر الدین بیلقانی، نجیب جرفادقانی، افضل الدین کاشانی، معزی، قطران تبریزی به عنوان نمونه های بارز در این تذکره، بررسی گردیده است.
۵.
بخش اعظمی از طبقه متوسطین عرفات العاشقین اوحدی برگرفته از شاعران مذکور در مجالس النفایس امیر علی شیر است و ازآنجایی که این دو تذکره از منابع مورد مراجعه اغلب محققّان است، ضرورت دارد که میزان صحّت و سقم اطلاعات اوحدی در این اقتباس بررسی و روشن شود. برای این کار هرکدام از تراجم احوال مذکور در عرفات العاشقین با مأخذ آن، یعنی مجالس النفایس و ترجمه آن، لطایف نامه مقابله و سنجیده شده و اطلاعات اوحدی با ذکر شواهد متعدّد، تحلیل و بررسی شده است. اوحدی در نقل مطالب مأخذ، چندان مقیّد به امانت و درستی نبوده است؛ زیرا گاه یک شاعر را دو شاعر جداگانه پنداشته و در دو ترجمه احوال آن ها را معرفی کرده و گاهی هم ابیات یک شاعر را به جز خودش، به شاعر دیگری نسبت داده و یا تنها به شاعرانی جز او منسوب کرده است. البته، در این انتسابات تراجم و ابیات، اغلب تشابهی میان عناوین تراجم وجود دارد؛ ولی گاهی این تراجم عناوینی کاملاً متفاوت با هم دارند. از طرفی، ضبط های عناوین بعضی از تراجم احوال نیز در دومین تصحیح عرفات العاشقین به نادرستی انتخاب شده است و این اغلاط گاه ناشی از انتخاب ضبط های نادرست منابع جانبی به جای نسخه های عرفات العاشقین است و گاه نتیجه بسنده کردن مصححّان به نسخه های مغلوط عرفات العاشقین و بهره نبردن از ضبط های درست منابع جانبی است.
۶.
«زبان شناسی تاریخی» یکی از شاخه های علم زبان شناسی است که به بررسی سیر تحول زبان می پردازد و به این منظور اسناد و مدارک به جامانده از زبان را مطالعه می کند. بخش بزرگ و ارزشمندی از اسناد و مدارک زبان فارسی را نسخ خطی تشکیل می دهد و «ترجمة فارسی تورات» (5187 مجلس) یکی از نسخه های قابل توجه و کارآمد در این حوزه و به لحاظ ویژگی های زبانی، سرشار از نکته های بکر و بدیع است. کاربرد همکرد «دادن» در ساخت خاصی از فعل مرکب، یکی از این نکته هاست که این نوشتار به آن پرداخته است. در ترجمة کهن تورات، همکرد «دادن» با باری از معنای دستور، تحکم و اجبار، در ترکیب با یک مصدر لازم یا متعدی، فعل مرکبی می سازد که معادل امروزین آن را می توان در قالب ساخت های سببی و با استفاده از ساختمان جملات مرکب وابسته با فراکرد پیرو مقصدی ساخت. با بررسی کاربرد همکرد «دادن» در این ترجمه روشن می شود که در گذشته این همکرد هم معنا با افعال سببی دستور دادن، باعث شدن و مجبور کردن نیز به کار می رفته است.