مقالات
حوزه های تخصصی:
گاز طبیعی بدلیل آلایندگی زیست محیطی کمتر و دسترسی و انتقال آسان، علیرغم افزایش قیمت در سالهای اخیر از بالاترین رشد تقاضا در میان سوخت های فسیلی برخوردار بوده است. بیشترین ذخایر گازی دنیا در دو منطقه خلیج فارس وخزر قرار دارد و کشورهای جنوب آسیا از جمله بازارهای بزرگ مصرف گاز خلیج فارس وخزر هستند. گزینه های مختلفی برای انتقال گاز خلیج فارس وخزر به این مناطق پیش بینی شده است. یکی از این گزینه ها، انتقال گاز ترکمنستان به هند از طریق خاک افغانستان و پاکستان است. این مقاله بدنبال پاسخ به این سوالات است: دلایل و زمینه های طرح خط لوله انتقال گاز ترکمنستان به هند موسوم به تاپی و موانع ومشکلات پیش روی احداث آن کدامند. یافته های این تحقیق نشان میدهد که عوامل متعددی از جمله نیاز رو به رشد هند و پاکستان به گاز در طرح این خط لوله نقش داشته و در عین حال بدلیل انتقال گاز از خاک افغانستان و پاکستان، موانع زیادی نیز از جمله مشکلات امنیتی در پاکستان و افغانستان و اختلافات بر سر قیمت گاز، در انتقال گاز ترکمنستان به هند وجود دارد که در صورت حل نشدن آنها در روند احداث خط لوله و انتقال گاز اختلال ایجاد خواهد شد.
چالش ها و راهبردهای توسعه ی اجتماع محور منطقه ی کلانشهر تهران(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
مناطق کلان شهری یکی از مهمترین پدیده های نوظهور در چند دهه گذشته می باشد که الگوی متفاوتی از شهرنشینی، نظام اسکان، اندازه شهر، ساختار و سازمان فضایی را عرضه کرده است. برآوردها نشان می دهد که مسائل و مشکلات موجود در منطقه کلان شهری تهران به ویژه حوزه اسلام شهر رباط کریم از جمله مانند توسعه بی برنامه و سریع کانون های جمعیتی، تمرکز گروه های محروم و کم درآمد، تشدید جدایی گروه های اجتماعی، فقدان تنوع اجتماعی و اقتصادی، عدم انسجام و پویایی درونی، افزایش فقر، اسکان غیررسمی، اشغال غیررسمی، مشکلات سیاسی – امنیتی، کمبود زیرساخت ها و از همه مهمتر عدم و کمبود مشارکت مردم در همه آمور از یکسو و چشم اندازهای آینده ی این حوزه از سوی دیگر نشان می دهد که برای نجات و رهایی از چالش ها و تنگناهای موجود و ارتقای کیفیت زندگی شهروندان، استفاده از توسعه ی اجتماع محور به عنوان یک رویکرد مورد توجه و ضرورتی مهم دارد. با توجه به تحلیل هایی که از مدل ترکیبی SWOT ANP و امتیازات بدست آمده در شرایط کنونی برای توسعه ی اجتماع محور درحوزه اسلامشهر- رباط کریم بر راهبردهای SO تاکید میشود و راهبردها به سمتی میل میکند تا بتوان با استفاده از مزایا، پتانسیلها و فرصت هایی که از محیط بیرونی بر ساختارهای برنامه ای- اجرایی، اجتماعی- فضایی و مدیریتی- نهادی حوزه اسلامشهر- رباط کریم بر آن مترتب است و همچنین قوت های درونزا که در داخل این حوزه و نیز ساختارهای سه گانه یاد شده وجود دارد؛ به نحو احسن استفاده نمود. باتکیه بر راهبردهای تهاجمی می توان رویکرد اجتماع محور را در حوزه اسلامشهر- رباط کریم توسعه داد.
تحلیلی بر درجه بندی شاخص های توسعه یافتگی در نواحی روستایی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
سکونتگاه های روستایی در قامت اولین زیست بوم های انسانی به ویژه در جوامع درحال توسعه با توجه به روندهای اقتصادی- اجتماعی و سیاسی حاکم بر این کشورها با فقر مضاعف، نابرابری و عدم توسعه یافتگی روبه رو شده اند. در این زمینه تلاش در جهت رفع نابرابری های روستایی و کم برخورداری حاصل از آن در روستاها نیازمند شناخت همه جانبه از وضعیت توسعه یافتگی اینگونه مراکز جمعیتی می باشد. در تحقیق پیش رو به شیوه توصیفی- تحلیلی و با استناد به داده های کتابخانه ای– میدانی ضمن شناخت؛ به ارزیابی درجه توسعه یافتگی نواحی روستایی شهرستان رستم با موردشناسی دهستان رستم دو اقدام شده است. سنجش داده ها با استفاده از شاخص های توسعه انسانی و شاخص مرکزیت انجام گرفته است. در این پژوهش با 17 شاخص و متغیر اقتصادی، زیرساختی، آموزشی و بهداشتی سطوح توسعه یافتگی روستاها را مورد تجزیه و تحلیل قرار داده ایم. نتایج تحقیق نشان می دهد که: روستاهای مورد مطالعه به لحاظ درجه برخورداری و توسعه یافتگی از سطح بسیار پایینی برخوردارند که این امر سبب مهاجرت روستائیان به شهرهای پیرامون شده است. فقط شهرک دهنو به عنوان مرکز دهستان دارای ضریب برخورداری بالایی بوده و دیگر روستاها از رتبه بسیار پایینی برخوردارند. همچنین به لحاظ شاخص های آموزش و بهداشتی روستاهای دهستان در شرایط مطلوب تری قرار گرفته اند. از نظر اشتغال و شاخص های اقتصادی نیز تمام روستاها توسعه نیافته و کم برخوردار هستند. در نهایت بررسی شاخص ها بیانگر غیربرخورداری و نیمه توسعه یافتگی روستاهای مورد مطالعه است، که این موضوع نیازمند برنامه ریزی یکپارچه در جهت ایجاد تعادل و زمینه سازی به منظور توسعه یافتگی در اینگونه مراکز سکونتگاهی می باشد.
بررسی تاثیر کاربری اراضی و پوشش گیاهی بر اشکال فرسایش و میزان تولید رسوب (مطالعه موردی حوزه آبخیز رود ورس استان قزوین)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
در سال های اخیر، تاثیر متقابل تغییر کاربری اراضی و فرسایش خاک تبدیل به یک نگرانی عمده زیست محیطی شده و تاثیرات مهمی در فرسایش خاک و تولید رسوب داشته است. نتایج بدست آمده از مطالعات نشانگر این امر است که از بین عوامل موثر بر فرسایش آبی و تولید رسوب عامل استفاده از وضعیت زمین و پوشش گیاهی نقش اساسی در ایجاد اشکال مختلف فرسایش و مقدار رسوب تولید شده در حوزه آبخیز دارد. به این دلیل این تحقیق به منظور بررسی تعیین تاثیر کاربری اراضی و پوشش گیاهی بر اشکال فرسایش و مقدار تولید رسوب در حوزه آبخیز رود ورس در استان قزوین صورت گرفته است. در این تحقیق برای برآورد فرسایش و رسوب حوزه از مدل MPSIAC [1] استفاده شده، و با بهره گیری از سیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS) [2] نقش کاربری ها درایجاد اشکال فرسایش و تولید رسوب مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج نشان می دهد که کاربری های مختلف در منطقه مورد مطالعه نه تن ها بر پیدایش اشکال مختلف فرسایش، بلکه بر شدت آنها و میزان تولید رسوب تاثیر گذار است. در این حوزه انواع فرسایش شیاری، خندقی، کناری و آبراهه ای به صورت متوسط تا شدید به چشم می خورد. میزان رسوب برآورد شده از مدل برای کل حوزه 7/1 تن در هکتار در سال و مقدار فرسایش ویژه در حوزه 04/7 تن در هکتار در سال برآورد گردیده است. کاربری زراعت دیم با 14/2 تن در هکتار در سال تولید رسوب بیشترین تاثیر را در ایجاد فرسایش و رسوب در بین کاربری های حوزه دارد. در کاربری مرتع تیپ 3 و زراعت دیم مقدار رسوب برآورد شده بسیار بالا است که نشان دهنده استفاده نادرست از اراضی حوزه باشد. مقدار رسوب تولید شده در کاربری مرتع تیپ 1 کمتر از باغ بوده که نشان دهنده تاثیر مثبت پوشش گیاهی مرتعی خوب در کاهش مقدار فرسایش و رسوب است.
کاربرد سیگنال های اقلیمی در پیش بینی تبخیر در غرب ایران(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
تبخیر یکی از متغیرهای اقلیمی است که پیش بینی آن نقش مهمی در برنامه ریزیهای مربوط به آب دارد. با توجه به بالا بودن نسبی میزان بارندگی در مناطق غرب ایران، آگاهی از میزان تبخیر برای مدیریت درست آب در این مناطق ضروری میباشد. از عوامل اثرگذار بر میزان تبخیر، سیگنال های اقلیمی میباشند که توجه به نقش آنها پیش بینی تبخیر را ممکن می کند. با استفاده از مدل شبکه عصبی مصنوعی به پیش بینی تبخیر بر اساس این سیگنال ها اقدام شده که آمار مربوط به تبخیر از تشت در 3 ایستگاه سینوپتیک با حداقل 20 سال آمار ماهانه و نیز مهمترین سیگنال های اقلیمی با نرم افزار نروسلوشن (Neurosolution) تجزیه و تحلیل شده است. نتایج پژوهش نشان دهنده آن است که مهمترین سیگنال های مرتبط با تبخیر در منطقه شامل Nina3:، Nina1، SW Monsoon، Mei و Nina4 میباشد. مقایسه داده های مشاهده ای تبخیر و خروجی شبکه عصبی، همبستگی بالا بین این داده را نشان می دهد. به گونه ای که میزان این همبستگی در ایستگاه کرمانشاه 71 درصد، همدان 82 درصد و سنندج 80 درصد است. با درنظر گرفتن خروجی شبکه عصبی مصنوعی و داده های مربوط به سیگنال های اقلیمی، میتوان با دقت بالای 97 درصد به پیش بینی تبخیر درمنطقه مورد پژوهش اقدام نمود.
بررسی وضعیت خشکسالی دشت کاشان شامل شهرستان های کاشان و آران و بیدگل (نوش آباد) با استفاده از شاخص بارش استاندارد (SPI)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
خشکسالی پدیده ای خزنده است، که تاثیرات زیاد و تهدید کننده ای بر زندگی انسان دارد. خشکسالی را در یک دوره زمانی با هوای نامعمول خشک که به حد کافی با فقدان آب به علت عدم تعادل هیدرولوژیک روبرو است تعریف می کنند. در خشکسالی چهار ویژگی عمده مورد مطالعه قرار می گیرد که عبارتند از شدت، مدت، فراوانی و گستره خشکسالی. هدف از این تحقیق پهنه بندی شدت خشکسالی در دشت کاشان می باشد. به این منظور، از شاخص بارش استاندارد ( SPI) به عنوان شاخص منتخب جهت پایش خشکسالی در ایستگاه های واقع در داخل دشت با طول دوره آماری مشترک 20 ساله (1390-1369) در مقیاس زمانی 3،6،9،12،24 و 48 ماهه استفاده گردید. بیشترین فراوانی خشکسالی در دوره 24 ماهه و بیش ترین گستره خشکسالی رخ داده در دشت از نوع حاد و بسیار شدید می باشد. مقادیر SPI در سال های خشکسالی شدید در مقیاس های زمانی با استفاده از تکنیک زمین آمار بر پهنه استان تصویر و طبقه بندی گردید. بورسی نقشه ها نشان می دهد، وسعت خشکسالی با افزایش مقیاس زمانی کاهش یافته و وضعیت خشکسالی ها در پهنه دشت از سمت غرب به شرق افزایش می یابد
ارزیابی پارامترهای ژئومورفولوژیکی در توسعه فیزیکی شهر گرگان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
بسیاری از شهرهای ایران از نظر روند توسعه فیزیکی با محدودیت های ژئومورفولوژیکی مواجه هستند. شهر گرگان نیز با توجه به قرار گرفتن در منطقه شمال کشور ایران، نمی تواند به صورت گسترده توسعه یابد چرا که با محدودیت های فیزیکی توسعه شهری مانند وجود زمین های کشاورزی مرغوب، جنگل ها، رودخانه ها و وجود تپه های موجود در حاشیه شهر در روند توسعه شهری مواجه است. هدف از این تحقیق دستیابی به متغیرهای موثر در توسعه فیزیکی شهر و دستیابی به الگویی که توسعه ی آتی شهر گرگان را با کمترین خسارات به محیط طبیعی مکانیابی نماید، می باشد. نتایج نشان می دهد شهر گرگان با توجه به وضع موجود از جنوب به جنگل و از سایر قسمت ها توسط زمین های کشاورزی محدود شده است. برای توسعه فیزیکی شهر دو گزینه پیش رو دارد: 1-توسعه درون شهری که با تخصیص تراکم ساختمانی بیشتر به ساختمان های شهری امکان پذیر است. 2-توسعه برون شهری اراضی که مساعد توسعه فیزیکی شهر باشد. بنابراین با توجه به مدل ها مناسبترین مکان جهت توسعه و گسترش آتی شهر گرگان قسمت های شرق و غرب گرگان می باشد