مطالعات تطبیقی هنر

مطالعات تطبیقی هنر

مطالعات تطبیقی هنر سال پنجم بهار و تابستان 1394 شماره 9 (مقاله علمی وزارت علوم)

مقالات

۱.

تاریخ هنر بر محور هنرمند در دو جهان؛ بدایتِ تاریخ هنر در مغرب زمین و ایران زمین(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: تاریخ هنر تذکره رساله هنر دیباچه مرقع دوره رنسانس

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۴۸ تعداد دانلود : ۱۸۸
سابقه نوشتن درباره هنر در مغربزمین به روزگار یونان و روم باستان میرسد؛ اما نوشتن تاریخ هنر در دوره رنسانس و در سده شانزدهم با کتاب جورجو وازاری آغاز شد. در این تحقیق، مقدماتی که موجب پیدایی تاریخ هنر در غرب شد، پی گرفته و نخستین تلاشها برای تاریخنویسی هنر دنبال شده است. از پرسشهای موردِنظر تحقیق آن است که نخستین تاریخنامه های هنر در ایرانزمین و مغربزمین از چه زمانی آغاز شده و بر چه محوری سامان یافتهاند. بررسیهای این تحقیق بنیادی، که به روش تاریخی انجام شده است، نشاندهنده آن است که نخستین تاریخ هنر در مغربزمین بر محور هنرمندان سامان یافته و تا سده ها الگوی تاریخنویسی هنر بوده است. تأمل در اینکه با محورگرفتن هنرمند در تاریخنویسی هنر چه چیزهایی از تاریخ هنر برجستهتر میشود و چه چیزهایی مغفول میماند، اندیشمندان را به پیشنهاد محورهایی دیگر برای تاریخ هنر کشید؛ ازجمله اندیشه تاریخ هنر بدون نام کسان. ازسویدیگر، در ایران نیز نوعی از نوشته که میشود آن را بهتسامح تاریخ هنر خواند، در سده دهم هجری، مقارن با سده شانزدهم میلادی، پیدا شد. تاریخ هنر در ایران در قالب رساله های آداب و تذکره ها و دیباچه های مرقعات خط و نقاشی بود. بسیاری از این نوشته ها نیز بر محور نام کسان، بهویژه هنرمندان، سامان یافت. تاروپود تاریخ هنر در این رساله ها شبکهای است حاصل از محور طولی سلسله استادان و شاگردان و محور عرضی طبقات شاگردان که با داوری نقد هنر، ذکر آداب هنرورزی و توجهی اندک به سیاق اجتماعی و هنری، همراه است. هرچند میان نخستین تاریخنامه های هنر در مغربزمین و ایرانزمین شباهتهایی دیده میشود و مهمترینشان سامانیافتن آنها بر محور هنرمندان است؛ این نوشته ها تفاوتهای فاحشی باهم دارند که از نگاه آنها به جهان و انسان و هنر و گذشته و حال برمیآید.
۲.

بداهه پردازی در موسیقی دستگاهی ایران و ارتباط آن با شخصیت اجتماعی بداهه پرداز(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: بداهه پردازی رفتارشناسی کنشهای اجتماعی موسیقی بداهه

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۷ تعداد دانلود : ۹۲
تحقیق حاضر به مطالعه نسبتِ کُنشهای اجتماعی و رفتارِ نوازنده یا خواننده موسیقی با کیفیت و چگونگیِ بداههپردازی او در حوزه موسیقی میپردازد. بدینمنظور با بهرهگیری از روش تحلیلی و مطالعه میدانی، دیدگاه دو گروه از پرسششوندگان را در قالب دو جامعه آماری مجزا بررسی کرده است. نمونه آماریِ اول، شامل مدرسین و استادان مطرح موسیقی در دهه های 60 و 90 شمسی است که با بهرهگیری از نتایج پرسشنامه یک به رفتارشناسی نوازنده از منظر خودِ شخص پرداخته است. نمونه آماریِ دوم، شامل دانشجویان دانشکده موسیقی و هنرجویان کلاسهای آزاد موسیقی بوده که بهوسیله پرسشنامه دو کُنشهای اجتماعی و رفتار نوازندگان موسیقی را از منظر شاگردان و دانشجویانِ آن مطالعه کرده است. پژوهش حاضر بهدنبال تأیید این فرضیه است که بداههپردازی، هنری ذاتی است و وابستگیِ شایان توجهی به ویژگیهای شخصیتیِ نوازنده و خواننده موسیقی دارد. تجزیه و تحلیل و مقایسه پاسخهای دو نمونه آماری موردِبحث مشخص نمود که کُنشهای اجتماعی، رفتار بداههپردازِ موسیقی، ادبیات گفتاری و همسانسازیِ اجتماعیِ بداههپرداز، ارتباط معناداری با کیفیت و نحوه پردازش بداهه نوازنده و خواننده موسیقی دارد. همچنین تحلیل یافته های نمونه آماری مشخص نمود، تفاوت معناداری بین ویژگیهای شخصیتیِ بداههپردازان با گروهنوازانِ موسیقی وجود داشته و در آموزش موسیقی علاوهبر آموزش فنون عمومی نوازندگی هنرجویان موسیقی باتوجهبه ویژگیهای شخصیتی و توانمندی ذاتیشان میبایست به دو گروه، تکنوازان و گروه نوازان تفکیک شده و هر گروه روند آموزش ویژهای را طی نماید. هدف اصلی هم، شناساندن رابطه رفتار اجتماعی بداههپرداز با تواناییِ خَلقِ درزمان واقعیِ موسیقی و بهکارگیری آن در روند آموزش علمی هنرجویان و دانشجویان موسیقی است.
۳.

رابطه بین تداعی های تصویری از یک قطعه مقوایی ثابت بی هدف با درون گرایی - برون گرایی و میزان خلاقیت گروهی از هنرمندان تجسمی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: خلاقیت درون گرایی - برون گرایی تداعی های تصویری هنرمند

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۲۹ تعداد دانلود : ۱۲۳
تداعیِ تصویری ذهنی از فرمی مبهم و بی شکل، ممکن است برای هر شخصی اتفاق افتد اما تبدیل آن به فرمی عینی به صورت رسامی در حیطه توانایی های یک هنرمند است. در این پژوهش رابطه بین تداعی های تصویری ترسیم شده از یک قطعه مقوایی بی هدف به عنوان الگو توسط هنرمندان، با نوع شخصیت و میزان خلاقیت آنها بررسی می شود. نمونه پژوهش شامل 80 هنرمند در مقاطع تحصیلی کارشناسی، ارشد و دکترای دانشگاه هنر اصفهان و انجمن هنرمندان نقاش اصفهان بوده است که به صورت نمونه گیری تصادفی دردسترس، انتخاب شده اند. به افراد، یک قطعه سفید مقوایی با فرمی بی هدف و یکسان داده شده و از آنان خواسته شد تصویر تداعی شده در ذهن خود را روی آن ترسیم کنند. سپس، به سؤالات یک پرسش نامه محقق ساخته به همراه آزمون شخصیت بزرگسال آیزنگ و آزمون خلاقیت عابدی پاسخ دهند. این پژوهش، از نوع کمّی با روش همبستگی (رابطه ای) است که داده های آن با روش های آماری- توصیفی و استنباطی با استفاده از نرم افزار spss تجزیه و تحلیل شدند. نتایج به دست آمده حاکی از آن است که بین ابعاد شخصیتی و خلاقیت افراد با تداعی تصویری رابطه معنی داری وجود دارد. بدین گونه که افراد دارای خلاقیت بالا از حساسیت های شخصیتی بیشتری برخوردار بوده و نسبت به افرادی با خلاقیت کمتر برون گراتر هستند. همچنین نتایج نشان داد که بین مضامین مختلف حاصل از تداعی های تصویری افراد از قطعه مقوایی فقط تجسم چهره کلاه به سر با فرم قطعه رابطه معنی داری دارد. به طوری که افراد خلاق تر، بیشتر موضوعات متفرقه و متفاوت را ترسیم کردند و افراد کمتر خلاق به ترسیم موضوع چهره کلاه به سر، بیشتر تمایل داشتند. همچنین، افراد برون گرا بیشترین تعداد را بین آزمون گران داشتند. بیشترین تفاوت برون گراها و درون گراها در تداعی و ترسیم موضوع چهره کلاه به سر بود که تعداد برون گراها بیشتر بود. بین احساس حرکت و تداعی های تصویری مختلف نیز رابطه معنی دار وجود داشته و احتمالاً ناشی حالت یا فرمی است که قطعه داشته است. پس می توان گفت بین ابعاد شخصیتی (درون گرایی- برون گرایی) و خلاقیت با تداعی های تصویری بین هنرمندان، رابطه معنی داری وجود دارد.
۴.

بررسی تطبیقی سرفصل دروس دوره کارشناسی طراحی گرافیک در ایران و منتخبی از دانشگاه های جهان(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: نظام آموزشی ایران کارشناسی طراحی گرافیک سرفصل دروس دانشگاه های هنری جهان

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۷۰ تعداد دانلود : ۱۹۱
سرفصل دروس از ارکان اساسی هر نظام آموزشی است و رابطه معنیداری بین سرفصل دروس کارآمد و فارغالتحصیلان توانمند وجود دارد. این مقاله سرفصل دروس کارشناسی طراحیگرافیک را در ایران با سرفصل دروس همان رشته و مقطع در ده دانشگاه هنری جهان با روش مطالعات تطبیقی بررسی و تحلیل میکند. تحولات سالهای اخیر در حوزه طراحیگرافیک، رهیافتهای تازهای را پیشروی آموزش طراحیگرافیک قرار داده است؛ این مهم بازنگری در سرفصل دروس کارشناسی رشته طراحیگرافیک و بهروزکردن آنها را ضرورتی انکارناپذیر مینمایاند. سؤال اصلی پژوهش حاضر این است که سرفصل فعلی دروس دوره کارشناسی طراحیگرافیک در ایران تا چه اندازهای با سرفصل دانشگاه های دیگر جهان در این رشته و مقطع، مطابقت دارد. هدف این نوشتار، یافتن شباهتها و تفاوتهای سرفصل دروس دوره کارشناسی طراحیگرافیک در ایران و دانشگاه های موردِمطالعه است تا درصورت نیاز به اصلاحات، عواملی که در بازنگری و اصلاح آنها باید مدنظر قرار گیرد، بیان شود. این پژوهش ازنظر هدف کاربردی- توسعهای و ازنظر روش، توصیفی- تحلیلی- تطبیقی با رویکردی کیفی و کمّی است. اطلاعات آن هم، به شیوه اسنادی با مراجعه به کتابها، مقالات، سرفصل وزارت علوم و سایت دانشگاه های موردِمطالعه، گردآوری شده است. تحلیلها و بررسیهای آماری نشان میدهد که بهدلیل تفاوتهای بارز ازجمله تخصیص بیش از نیمی از سرفصل دروس به مباحث غیرکارگاه های تخصصی گرافیک در ایران، نگاه تخصصی به دروس طراحیگرافیک کمرنگتر است و سرفصل فعلی انسجام لازم را برای تربیت طراحگرافیک توانا ندارد. ازاینرو، بازنگری در آنها ضروری است و باید باتوجهبه سه عامل اساسی انجام گیرد: - ضرورت اجتناب از ارائه دروس غیرتخصصی طراحیگرافیک و تمرکز بر آموزش دروس تخصصی در این حوزه. - توجه به مباحث و دروس تئوری در زمینه طراحیگرافیک. - توجه به تکنولوژیهای جدید در فرایند تولیدات گرافیکی و گرافیک فضای مجازی.
۵.

مقایسه رابطه متن و تصویر در کتاب های داستانی- تصویریِ برگزیده ایرانی و اروپایی - آمریکاییِ معاصر برپایه نظریه ماریا نیکولایوا و کارول اسکات(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: رابطه متن و تصویر کتابهای داستانی- تصویری ایرانی و اروپایی - آمریکایی معاصر ماریا نیکولایوا و کارول اسکات

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۱۳ تعداد دانلود : ۱۹۰
کتابهای داستانی- تصویری، شکل ویژهای از هنر هستند که از پیوند متن و تصویر هستی یافتهاند. رابطه متن و تصویر در این گونه ادبی ناهمسان و گوناگون است و تأثیر ناهمسانی بر مخاطب میگذارد؛ اما پژوهشهای اندکی در این زمینه انجام گرفته است. این پژوهش، برآن است تا انواع رابطه ها را باتوجهبه عناصر داستانی، در کتابهای داستانی- تصویریِ برگزیده ایرانی و اروپایی- آمریکایی معاصر، واکاوی و مقایسه کند. نگارندگان، در بررسی این نمونه ها، به واژه، جمله، پاراگراف، تکگستره، دوگستره، متن، تصویر، جلد و کل داستان توجه دارند. پژوهش پیشِرو، برپایه نظریه ماریا نیکولایوا و کارول اسکات بنا شده اما راه خود را برای گشایش افقی تازهتر، بازگذاشته است. ازاینرو، درکنار رویکرد توصیفی- تفسیری، به رویکرد تفسیری- تجریدی نیز نزدیک شده و در بررسی آثار، هر دو راه تحلیل محتوای کیفی یعنی قیاسی و استقرایی را بهروش تعریفی میرینگ (2000)، پیموده است. درپی چنین خوانشی، مبانی نظری مقوله های یادشده را پرداختهتر کرده و برای نخستینبار به چند یافته مهم و اثرگذار در سازوکارهای کتابهای داستانی- تصویری دست یافته که برخی از روشهایِ فراتنیدگیِ متن و تصویر را در این گونه ادبی، به جامعه ادبیات کودک یادآوری میکنند. این پژوهش نشان داد، داستانهای ایرانی و اروپایی- آمریکایی معاصر، ازنظر رابطه متن و تصویر، تفاوتهای چشمگیری دارند؛ رابطه متن و تصویر در داستانهای اروپایی- آمریکایی معاصر، با ساختاری هنرمندانه و سنجیده، پویا و نیرومندتر است. درمقابل در داستانهای ایرانی، با رابطه متن و تصویرِ نهچندان ماهرانه و روایتساز، آسیبهایی وجود دارد که بهنظر میرسد بیشتر برایندِ جدااندیشی نویسنده و تصویرگر باشد. همچنین در میان این آثار، همسانیهایی ازجمله استقلال زبانیِ متن و تصویر یافت شد که شاید بتوان آن را بیانگر ویژگیهای کلی و بنیادین رابطه متن و تصویر در کتابهای داستانی- تصویری دانست.
۶.

بررسی تطبیقی تعامل هنر پیکره تراشی و نقش برجسته های محوطه بوتکارا ی پاکستان با دوره تاریخی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: بوتکارا پیکره تراشی دوره تاریخی ایران

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۵۸ تعداد دانلود : ۱۸۶
هنر پیکرتراشی در کهنترین تمدنها پیدایش یافته است. در ادوار گذشته، این فرایند بنابر دستیابی به مواد اولیه فراوان بهویژه در قالب سنگ و چوب، مجسمه ها و پیکره هایی باشکوه، سهم بسزایی در بازنمایی و انعکاس فرهنگهای گوناگون بشری داشته است. بوتکارا یک سایت باستانی است که طی قرون سوم قبل از میلاد تا دوم میلادی، در مرزهای شرقی ایران، بودائیان در دوره های حکومتی مختلف از آن استفاده کردهاند. بدونشک، اغلب سرزمینهای همجوار ازنظر ارتباطات فرهنگی و هنری باهم تعامل داشتهاند. با این تعابیر، میتوان به میزان ارتباطات فرهنگی و هنری محوطه بوتکارا و تمدن ایران بپردازیم. ازآنجائیکه مهمترین یافته های محوطه بوتکارا در سالهای اخیر که بهدست باستانشناسان کشف شده، استوپاها، نقشبرجسته ها و پیکره های متعددی هستند، میتوان با مطالعه دقیق آنها و همچنین تطبیق با هنر پیکرهتراشی دوره تاریخی ایران، به میزان تعاملات فرهنگی و هنری این مناطق پیبرد. واکاوی این مهم، میتواند به تبیین بسیاری از ناگفته ها در زمینه ظهور، ارتباطات و گسترش ابعاد هنری و همچنین بسیاری از ابهامات در این محوطه باستانی منجر شود و درواقع، نگرش جدیدی را برای درک این موضوع ایجاد نماید. حال این پرسش مطرح است؛ چرا بااینکه محوطه بوتکارا تحت لوای حکومتی مستقل اداره میشده و نیز سبکهای هنری آن، متأثر از تفکرات مذهبی بودا، یونان و دولت کوشانی بوده است؛ نمیتوانیم آن را از فرهنگ و هنر دوره تاریخی ایران جدا بدانیم. بهنظر میرسد هرچند محوطه بوتکارا بیرون از مرزهای سیاسی ایران قرار گرفته اما همجواری آن با تمدن عظیم و کهن ایران، سبب شده است که هنرمندان و حاکمان این منطقه توجه وافری به فرهنگ این سرزمین داشته باشند. لذا این عامل باعث شده است که ایران سهم بسزایی در شکلگیری فرهنگ و هنر بوتکارا بهویژه هنر پیکرتراشی آن داشته باشد. البته بهاحتمال قوی، این ارتباط دوسویه بوده است. یافتهاندوزی داده های این پژوهش بهروش کتابخانهای صورت پذیرفته است. هدف هم، تبیین میزان تعامل پیکرهتراشی و نقشبرجسته های محوطه بوتکارای پاکستان با سرزمین ایران در دوره تاریخی است.
۷.

مطالعه تطبیقی طرح مُحَرمات کورگانی در گلیم ایل شاهسون با گلیم اقوام یکجانشینِ استان اردبیل در اواخر دوره قاجار(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: ش‍اه‍س‍ون یکجانشینان استان اردبیل گلیم محرمات کورگانی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۸۸ تعداد دانلود : ۱۳۵
شاهسونهای مغان که وارثان فرهنگ و هنر آسیای مرکزیاند؛ در هنرها و صنایع دستی خود هم از اصالتهای اجدادی خویش و هم از فرهنگ و تمدنهای همجوار تأثیراتی را پذیرفتهاند. آنها همگام با مهاجرت و گسترش سرزمینهای ییلاقی خود از همکاری و همفکری هنرمندانی که با ایشان برخورد داشتهاند؛ در تولید، پردازش و توزیع نقشمایه ها و آرایه های تزئینی بهره های فراوان بردهاند. بهطوریکه سهم هنرمندان هر سرزمین بهوضوح در تولیداتشان دیده میشود. تبادلاتِ فرهنگی شاهسونها، در اواخر دوره قاجار وارد مرحلهای تازه گردید. این تغییرات در نحوه پرداختن به نقوشِ دستبافته ها بهویژه در زیراندازهای گلیمی، ملموستر از سایر حوزه های فرهنگی و هنریشان دیده میشود. تحقیق حاضر با مقایسه طرح محرمات کورگانی در گلیمهای شاهسون با اقوام یکجانشین که در اواخر دوره قاجار و در سطح استان اردبیل بافته شدهاند؛ درپی پاسخ به این پرسش اصلی است که خصلتهای تصویری هریک از آنها چگونه است و دارای چه وجوه اشتراک و افتراقی هستند. لذا هدف نوشتار حاضر، شناخت و تحلیل ویژگیهایی است که موجب تمایز و تشابه این آثار شده است. تحقیق پیشِرو، حوزه مطالعات کیفی را دربر میگیرد و باتوجهبه ماهیت تطبیقی این پژوهش روش انجام آن، توصیفی- تحلیلی است. اطلاعات متن از دو طریق: اسنادی و میدانی گردآوری شدهاند. تحلیلهای تصویری نیز با اشاره به 8 نمونه شاخص و 16 نمونه تطبیقی از جزئیات نقش، صورت پذیرفته است. یافته های تطبیقی نقوش، بیانگر آن است که شاهسونها درزمینه ترکیببندی طرح و سادهسازی نقوش از یکجانشینان تأثیر پذیرفتهاند. ازطرفی، تأثیرگذاری آنها بیشتر از حیث آذینگری و تزئیناتِ پرکار بوده است. عوامل اقتصادی، اقلیمی، اجتماعی و مهاجرتهای ایلی نقشی اساسی در چگونگی این دادوستدها داشتهاند.
۸.

تحلیل نحوه بازنمایی ساحل در اشعار نیما یوشیج و مقایسه آن با آثار بهمن محصص(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: نیما یوشیج بهمن محصص ساحل تجربه زیسته مدرنیته سیالیت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۰۳ تعداد دانلود : ۱۴۶
در سنت نگارگری ایرانی میان ادبیات و نقاشی رابطهای تنگاتنگ برقرار بوده است. این درحالی است که در دوره معاصر با ظهور جریانات نقاشانه نو، تلاش شد ادبیات و نقاشی بهنحوی مستقل ازهم ظاهر شوند. اما برخلاف این پویه جدید در این دوره، ما همچنان در مواردی شاهد آنیم که ادبیات و نقاشی بار دیگر بههم پیوند میخورند و قرابت قدیم خود را بهنمایش میگذارند؛ از آن جمله میتوان به پیوند میان شعر نیما یوشیج و نقاشی بهمن محصص اشاره نمود. در این مقاله این پیوند و شباهت، بهلحاظ معنایی و نیز وجود تجربه مشترک نهفته در آثار این دو هنرمند بررسی میشود. همچنین، از رهگذر بررسی مفهوم ساحل در این آثار به بنمایه های تجربه دو هنرمند نامبرده از مدرنیته، توجه میشود. روش بهکاررفته در این مقاله، تطبیقی است که برمبنای مقایسه دو گفتمان شعر و نقاشی و تحلیل و تطبیق درونمایه های ادبیات موجود در این زمینه استوار است. در پژوهش حاضر میکوشیم تا نشان دهیم که ساحل بهمثابه تجربه عمیقاً زیستهشدهای برآمده از زیستبوم این دو هنرمند است که در دو رسانه متفاوت بازنمایی شده است. در توصیف و تحلیل این بازنمایی نشان داده میشود که تجربه های آفاقی و انفسی چگونه برهم انطباق مییابند. همچنین سعی میشود تا ساحل دریا استعارهای تعبیر شود که معنای امر مدرن را از دو جهت در خود بههمراه دارد. در نگاه نخست خواهیم دید که سیالیت بهعنوان استعاره زندگی مدرن در آثار نیما یوشیج و بهمن محصص در تصویر ساحل و دریا نمایان است. از جنبه دیگر، تبیین خواهد شد که خط ساحلی بهمثابه مرز بین دریا و خشکی، آب و خاک و مایع و جامد، شورشی علیه قطعیت دوگانهباور است.
۹.

مطالعه تطبیقی نقوش آبگینه دوران سلجوقی ایران با فاطمیان مصر در سده های 5 و 6 هجری قمری(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: شیشه گری اسلامی سلجوقیان فاطمیان آبگینه نقوش

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۸۰ تعداد دانلود : ۱۶۰
آبگینهسازی ازجمله هنرهای مهم و روبهرشد در دوران اسلامی بوده است. این هنر در دوران سلجوقیان ایران و همزمان با آن در دوران فاطمیان مصر، تجلیگاه چنان ابتکارات بیبدیلی است که عصر شکوهمند تاریخ شیشهگری اسلامی در هر دو سرزمین محسوب میگردد. علاوهبر همزمانی این دو دوران، وجود روابط اقتصادی و فرهنگی بین دو ملت فرض وجود تأثیر و تأثرات را در هنر آبگینهسازی هرچه بیشتر به ذهن متبادر میکند. ازاینرو چنین سؤالی مطرح میگردد که به چه میزان تشابهات میان آثار شیشهای این دو سرزمین وجود دارد و کدامین مؤلفه ها میتوانند راهگشای تفکیک و شناسایی آثار این دو سرزمین باشند. آیا نقوش روی آبگینه ها میتواند بهعنوان یکی از گزینه ها موردِتوجه و استناد باشد و وجوه تفاوت و شباهت در نقوش آثار آبگینه فاطمیان و سلجوقیان کدام است. ازاینرو هدف پژوهش حاضر، شناسایی وجوه اشتراک و افتراق نقوش آثار شیشهای در دوران سلجوقیان و فاطمیان بهمنظور دستیابی به مؤلفه هایی در شناخت و تفکیک آبگینه ایران و مصر است. بههمین منظور، نمونه هایی از آثار شیشهای متعلق به این دو سرزمین در زمان حکمرانی سلجوقیان و فاطمیان طی سده های 5 و6 هجری قمری، انتخاب و بررسی شد. این تحقیق، بهروش تطبیقی- تاریخی با استناد به منابع کتابخانهای همراه با رویکردی تحلیلی- توصیفی انجام شده است.درنهایت، نتیجه بررسیهای انجامشده نشان داد که تا قبل از این دوران، کمتر از نقوش روی آثار شیشهای استفاده میشد. وجه مشترک حضور روح اسلامی بر هنر این سرزمینها سبب پیدایی نقوشی نوشتاری چون دعا برای صاحبظرف، نام هنرمند و سفارشدهنده روی آثار شیشهای گردیده است. همچنین، تشابهات فرم و نقشمایه های تزئینات نمایانگر تأثیرات متقابل بین صنعت شیشه در دو سرزمین است. باوجود همه وجوه اشتراک، در مواردی تمایزات محسوسی وجود دارد که درنتیجه ویژگیهای متفاوت سرزمینها بهوجود آمده است.

آرشیو

آرشیو شماره ها:
۲۶