۱.
این مقاله بر آن است که از منظری بین رشته یی به بررسی و نقد چارچوب های مختلفی که تاکنون در تبیین و تحلیل خلیج فارس و موضوعات آن بکار رفته، بپردازد. آنچه تا عصر حاضر در مورد خلیج فارس نمایه سازی شده، فقط بررسی موضوعی مقالات و کتابهای منتشرشده داخلی و خارجی بوده است؛ در حالی که رویکردهای نظری این مطالعات هنوز مورد بررسی قرار نگرفته اند. سوالات مطرح شده در این نوشتار عبارت از این است که چارچوب یا رویکردهای بکاررفته در مطالعه پدیده یا موضوعی به نام خلیج فارس، بویژه میزان کارآمدی این مطالعات در شناخت این حوزه بر چه اساسی است؟ و علت ورود این رویکردها به این حوزه چیست؟ فرضیه مهم، آن است که خلیج فارس موضوعی بین رشته یی است. از اینرو، رویکردهای تاریخی- جغرافیایی، فرهنگی– سیاسی و امنیتی و اقتصادی به ترتیب از جمله رهیافتهای پژوهشی بکار رفته در مطالعات مربوطه بوده و بیشترین کاربرد را در تولید ادبیات این حوزه داشته اند. این تحقیق با استفاده از روش تحلیلی – مقایسه یی انجام شده و گردآوری داده ها مبتنی بر روش کتابخانه یی است. یافته های پژوهش نشان از شکل گیری این رویکردها بر اساس نیازهای بیرونی و ملاحظات بین المللی، منطقه یی و داخلی دارد. آنها همچنین حاکی از این امر هستند که مناقشه بر سر بحرین، جزایر سه گانه و نام خلیج فارس، مهمترین مولفه های داخلی در گسترش مطالعات این حوزه با نگرش تاریخی بوده است.
۲.
با توجه به موقعیت ژئوپولیتیکی و ژئواستراتژیکی خلیج فارس و پتانسیل های تجاری، ارتباطی و نظامی آن، این آبراهه همواره مورد توجه قدرتهای بزرگ جهانی بوده است. با تحت الحمایگی هندوستان توسط بریتانیا حضور این کشور در خلیج فارس پررنگتر و با کشف منابع انرژی در سال ۱۹۰۸.م در خلیج فارس، اهمیت این آبراهه ملموس تر شد. قدرتهای استعماری غرب و در راس آنها انگلستان، در راستای بهره برداری مطلوب از پتانسیلهای این آبراهه، بطور عمد تغییرات محسوسی در جغرافیای سیاسی خلیج فارس بوجود آوردند. دامنزدن به اختلافات قومی، زبانی و تحریف تاریخ منطقه، بخش مهمی از سیاست خارجی انگلستان در خلیج فارس بود که بعدها توسط جمال عبدالناصر و همفکران او و بدنبال آن توسط کشورهای تازه استقلال یافته حاشیه جنوبی خلیج فارس ادامه یافت. یکی از ابزارهایی که در جنگ فرهنگی کشورهای غربی- عربی علیه ایران مورد استفاده قرار گرفته است، باستانشناسی منطقه است. ورود اصطلاحات جعلی به جای خلیج فارس در ادبیات علمی غرب و اهمیت یافتن حاشیه جنوبی خلیج فارس نسبت به کرانه شمالی، تنها بخشی از دستاوردهای باستان شناسی برای کشورهای عربی منطقه است. اهداف پژوهش حاضر تاکید بر درک اهمیت جنگ فرهنگی کشورهای غربی- عربی در منطقه و توجه به ظرفیت باستان شناسی ایران و نحوه عاملیت موثر آن در موازنه قدرت در خلیج فارس، در مبحث جایگاه باستان شناسی در جنگ فرهنگی بین المللی در منطقه است.
۳.
خلیج فارس بعد از خلیج مکزیک و خلیج هورسن، سومین خلیج بزرگ جهان است. سالها پیش از معرفی این راه آبی به عنوان منطقه مهم در جهان، موقعیت استراتژیک خلیج فارس آن را به یک راه مواصلاتی بسیار مهم برای کشورهای بسیاری تبدیل کرده بود و منافع امپراتوری های مختلفی وابسته به این پهنه آبی ارزشمند بود و این نقطه، مرکز توجهات سیاسی و صحنه تاخت و تازهای دریایی بشمار می آمد. وقایع پنج دهه گذشته نشان می دهد که نه تنها خلیج فارس زمینه ساز رخداد وقایع مهم اقتصادی جهان است؛ بلکه امنیت جهانی هم به این بستر آبی بینظیر، بعنوان یک دریای نیمهبسته وابسته است. در این مقاله سعی شده به ویژگی های خلیج فارس که در اتخاذ استراتژی های نظامی و اقتصادی بسیار قابل توجه است، پرداخته شود.
۴.
در قرن نوزدهم میلادی، هندوستان بزرگترین و سودآورترین مستعمره بریتانیا بشمار میرفت. حفظ هندوستان، بدون درنظرگرفتن خلیج فارس برای انگلیسی ها بسیار مشکل بود. دراختیار داشتن خلیج فارس، سدی برای جلوگیری از نفوذ قدرتهای بزرگ و رقبای اروپایی انگلیس در نواحی جنوب شرق آسیا و نیز محل مناسبی برای استقرار منافع اقتصادی، تجاری و نظامی آن دولت در آن مناطق محسوب میشد. نفوذ و سلطه انگلستان در قرن نوزدهم در منطقه خلیج فارس، مستلزم داشتن پایگاه ها و تاسیسات دریایی در بنادر و جزایر آن منطقه بود. در این مقاله سعی شده است با تکیه بر منابع کتابخانه یی و اسنادی به بررسی پایگاه ها و تاسیسات دریایی بریتانیا در قرن نوزدهم میلادی، در بنادر و جزایر خلیج فارس اشاره شود.
۵.
جزایر متعدد خلیج فارس، بویژه جزایر ابوموسی، تنب بزرگ و تنب کوچک، همواره تحت حاکمیت ایران بوده اند. اگر در مقطعی از زمان بر این حاکمیت اشاره یا تصریحی صورت نگرفته، دلیل بر عدم حاکمیت ایران بر آنها نبوده است؛ بلکه این موضوع حاکی از وجود مالکیت و حاکمیت مسلم ایران بوده که نیازی به طرح دوباره آن احساس نشده است. ایران در ادوار مختلف تاریخی حاکمیت هیچ کشور و استعمارگری را بر جزایر خلیج فارس نپذیرفته و اشغال و تصرف برخی جزایر از سوی انگلیس در مقاطع تاریخی گذشته، همواره اعتراض ایران را در پی داشته است. حقوق بین الملل و کنوانسیون حقوق دریاها، اسناد رسمی و مکاتبات دو سفارت ایران و انگلیس، گزارش های رسمی اداری وزارت خارجه انگلیس، اصل تقدم تصرف و اثبات اشغال گری انگلیس، اصل استوپل و اعتراف به حق حاکمیت ایران، اصل جانشینی در معاهدات و لزوم پایبندی به آن و مفاد تفاهم نامه ۱۹۷۱.م، همگی از جمله دلایل و شواهدی هستند که مالکیت، تعلق دیرینه و حاکمیت ایران را بر جزایر سه گانه خلیج فارس نشان میدهد. بنابرین در حاکمیت ایران بر جزایر سه گانه هیچگونه تردیدی وجود ندارد.
۶.
میراث مکتوب محمدعلی سدیدالسلطنه کبابی در شمار نخستین آثار واقعگرایانه پژوهندگان ایرانی در زمینه تاریخ خلیج فارس بشمار می آید. سدید در نوشته ها و پژوهش های پرشمار خود، به شیوه یی علمی و نقادانه به شرح رویدادها و واقعیت های موجود در همه ابعاد طبیعی، جغرافیایی و انسانی خلیج فارس پرداخته است. وی در این زمینه، تمامی وجوه مشترک فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی شهرها و آبادی های شمالی و جنوبی خلیج فارس را مورد مطالعه قرار داده است. افزون بر این نگاه جهان شمول، سدیدالسلطنه برخلاف اینکه دولتمردی قاجاری بود، برای تاریخ نگاری این منطقه، تنها به وقایع نگاری و گزارشنویسی اکتفا نکرده است. او برخلاف منشیان و تاریخ نویسان حقوق بگیر درباری حکومتهای پیشین و سلف خود، به تشریح و توصیف دقیق و تجزیه و تحلیل علمی و نتیجه گیری از این رخدادها نیز دست زده است. این مقاله به شیوه توصیفی، تطبیقی و تحلیلی، رویکرد نوجویانه این مورخ را با متنکاوی و جستجو در لابه لای بیشتر متونی که او از خود بجای نهاده، مورد بررسی قرار داده است. نتایج حاصل از این بررسی نشان می دهد که این بزرگمنش خودساخته، نه تنها با تمامی اصول و روشهای تاریخ نویسی مدرن؛ بلکه با درنظرگرفتن شاخصترین عناصر و مولفه های متداول و شناخته شده آن روز (که در متن مقاله بدان ها اشاره می شود)، با نگرشی متفاوت و با خردورزی و ذهن جستجوگر خود برای نخستین بار به نگارش تاریخ نوین خلیج فارس همت گماشته است.
۷.
محوطه خوربس، واقع در جزیره قشم، حدود ده هکتار وسعت دارد. این محوطه باستانی دربرگیرنده مجموعه آثار ارزشمندی از دوران پیش از تاریخ تا سده های متاخر اسلامی است. بر اساس بررسی های سطحی انجام گرفته، مشخص شد که شمار قابل توجهی از آثار این محوطه باستانی، متعلق به دوران متاخر اسلامی است. آثار عمده این محوطه استقراری، شامل: معماری سنگی، گورهای اسلامی، محوطه مسکونی، امامزاده، آب انبار، کانال های هدایت آب و بند خاکی است. هدف این نوشتار، بررسی، مطالعه و گاه نگاری آثاری از این محوطه است که تاکنون پژوهشی مستقل درباره آن انجام نشده است. بنابرین تاکید اصلی پژوهش حاضر بر این است که طی بررسی های انجام شده اهمیت این منطقه در آن زمان چه بوده و چگونه میتوان گاه نگاری آثار منطقه را انجام داد؟ پیش فرض تحقیق نشانگر این است که این منطقه به لحاظ موقعیت سوق الجیشی، نقش مهمی در مبادلات دریایی داشته و همین امر موجب شده است که توجه ویژه یی در سده های اخیر به آن شود. یافته های پژوهش نشان داد که این منطقه بعنوان یک بندر تجارتی اهمیت بسزایی درصادرات و واردات کالاهای مناطق شمال و جنوب خلیج فارس داشته است.