این مقاله بر آن است که از منظری بین رشته یی به بررسی و نقد چارچوب های مختلفی که تاکنون در تبیین و تحلیل خلیج فارس و موضوعات آن بکار رفته، بپردازد. آنچه تا عصر حاضر در مورد خلیج فارس نمایه سازی شده، فقط بررسی موضوعی مقالات و کتابهای منتشرشده داخلی و خارجی بوده است؛ در حالی که رویکردهای نظری این مطالعات هنوز مورد بررسی قرار نگرفته اند. سوالات مطرح شده در این نوشتار عبارت از این است که چارچوب یا رویکردهای بکاررفته در مطالعه پدیده یا موضوعی به نام خلیج فارس، بویژه میزان کارآمدی این مطالعات در شناخت این حوزه بر چه اساسی است؟ و علت ورود این رویکردها به این حوزه چیست؟ فرضیه مهم، آن است که خلیج فارس موضوعی بین رشته یی است. از اینرو، رویکردهای تاریخی- جغرافیایی، فرهنگی– سیاسی و امنیتی و اقتصادی به ترتیب از جمله رهیافتهای پژوهشی بکار رفته در مطالعات مربوطه بوده و بیشترین کاربرد را در تولید ادبیات این حوزه داشته اند. این تحقیق با استفاده از روش تحلیلی – مقایسه یی انجام شده و گردآوری داده ها مبتنی بر روش کتابخانه یی است. یافته های پژوهش نشان از شکل گیری این رویکردها بر اساس نیازهای بیرونی و ملاحظات بین المللی، منطقه یی و داخلی دارد. آنها همچنین حاکی از این امر هستند که مناقشه بر سر بحرین، جزایر سه گانه و نام خلیج فارس، مهمترین مولفه های داخلی در گسترش مطالعات این حوزه با نگرش تاریخی بوده است.