۱.
کلید واژه ها:
اضطراب تنظیم هیجانات تاب آوری کرونا ویروس (کووید-19)
هدف از انجام این پژوهش، بررسی پیش بینی اضطراب کودکان بر اساس تنظیم هیجانات و تاب آوری در دوران شیوع کرونا ویروس (کووید-19) بود. روش پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی است. جامعه آماری پژوهش کلیه کودکان 7 تا 12 ساله و مادران آن ها مراجعه کننده به مرکز مشاوره آرامش ناجا شهر ملارد در سال تحصیلی 1399 بودند. حجم نمونه 100 نفر از این افراد بر اساس فرمول پلنت از تاپاکینگ، فیدل و اولمن (2007) و به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب و به مقیاس اضطراب کودکان اسپنس نسخه والد (SCAS-P) اسپنش و همکاران (2001)، چک لیست تنظیم هیجانی (ERC) شیلد و کیکتی (1998) و فرم کوتاه مقیاس تاب آوری (SR) سورزیکیویکز، کوناسزوسکی و واگنیلد (2018) پاسخ دادند. داده های جمع آوری شده با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندمتغیره تحلیل شد. یافته ها نشان داد که بین تنظیم هیجانات و تاب آوری با اضطراب کودکان در دوران شیوع کرونا ویروس (کووید-19) رابطه معناداری وجود دارد (0/01>P). نتایج تحلیل رگرسیون چندمتغیره نیز آشکار کرد که 55/5 درصد واریانس اضطراب به وسیله تنظیم هیجانات و تاب آوری تبیین می شود. یافته های این پژوهش نشان می دهد که تنظیم هیجانات و تاب آوری سهم معنادار در پیش بینی اضطراب کودکان در دوران شیوع کرونا ویروس (کووید-19) دارند.
۲.
کلید واژه ها:
واقعیت درمانی گروهی پرخاشگری اضطراب کودکان کار
پرخاشگری و اضطراب، عوامل مهمی برای مشکلات خطرساز در آینده مانند بزهکاری کودکان است و بر اساس پژوهش ها کودکان کار دارای پرخاشگری و اضطراب بالایی هستند. هدف این پژوهش حاضر تعیین اثربخشی واقعیت درمانی گروهی بر کاهش پرخاشگری و اضطراب کودکان کار بود. روش پژوهش آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی کودکان وابسته به کانون فرهنگی-حمایتی کودکان کار (کوشا) شهر تهران در سال 1398 به تعداد 100 نفر بودند. با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی تعداد 30 نفر از آنان در دو گروه آزمایش (15 نفر) و کنترل (15 نفر) قرار گرفتند. گروه آزمایش تحت 12 جلسه 6 دقیقه ای واقعیت درمانی گروهی قرار گرفتند؛ در این مدت گروه کنترل در لیست انتظار گروه درمانی قرار داشتند. از پرخاشگری آیزنگ (EPI) و همکاران (1975) و سیاهه اضطراب بِک (BAI) بِک، اپستین، براون و استر (1988) به منظور گردآوری اطلاعات استفاده شد. برای تجزیه وتحلیل اطلاعات از تحلیل کواریانس استفاده شد. نتایج نشان داد که واقعیت درمانی گروهی به طور معنی داری باعث کاهش پرخاشگری و اضطراب در کودکان کار شد؛ بنابراین می توان نتیجه گیری کرد که واقعیت درمانی گروهی به کاررفته در این پژوهش می تواند مشکلات هیجانی (پرخاشگری و اضطراب) کودکان کار را بهبود بخشد. بر اساس نتایج، استفاده از واقعیت درمانی گروهی در کنار سایر روش های آموزشی برای کاهش پرخاشگری و بهبود اضطراب در کودکان کار توصیه می گردد.
۳.
کلید واژه ها:
درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد انعطاف پذیری مهارت های خود مدیریتی مهارت های تعاملی زنان خیانت دیده
هدف از انجام پژوهش حاضر اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر انعطاف پذیری، مهارت های خود مدیریتی و مهارت های تعاملی زنان خیانت دیده بود. روش پژوهش نیمه تجربی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه زنان خیانت دیده شهر اصفهان در سال 1398 بود که به روش نمونه گیری در دسترس 30 نفر انتخاب و به صورت تصادفی به دو گروه آزمایش (15 نفر) و کنترل (15 نفر) قرار داده شدند. گروه آزمایش در طی 8 جلسه (هر جلسه 90 دقیقه) تحت درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد قرار گرفتند. در این مطالعه جهت گردآوری داده ها از سه پرسشنامه انعطاف پذیری (دنیس و وندروال، 2010)، مهارت های خود مدیریتی (هاوثون و نک، 2008) و پرسشنامه مهارت های تعاملی (هالک،2010) استفاده شد. جهت تجزیه وتحلیل داده ها از آزمون تحلیل کواریانس استفاده شد. نتایج تفاوت معناداری بین میانگین نمرات انعطاف پذیری، مهارت های خود مدیریتی و مهارت های تعاملی زنان خیانت دیده در دو گروه آزمایش و کنترل نشان داد.
۴.
کلید واژه ها:
کیفیت زندگی جهت گیری زندگی والدین کم توان ذهنی
پژوهش حاضر باهدف مقایسه کیفیت زندگی و جهت گیری زندگی والدین کودکان کم توان ذهنی آموزش پذیر و عادی انجام شد. پژوهش حاضر از نوع همبستگی بود. جامعه موردپژوهش والدین تمامی دانش آموزان مدارس استثنایی و عادی منطقه تبادکان مشهد در سال تحصیلی 1397-1398 بودند که نمونه ای شامل 60 نفر به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش مقیاس کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی (2000) و مقیاس جهت گری زندگی شی یر و کارور (1985) بود. تحلیل داده با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 22 و آزمون میانگین، انحراف معیار و تحلیل واریانس چندمتغیره انجام شد. نتایج نشان می دهد که بین نمرات دو گروه والدین کودکان عادی و کم توان ذهنی آموزش پذیر در نمرات مربوط به کیفیت زندگی و جهت گیری زندگی تفاوت معناداری وجود دارد (0/01>P). لذا نتایج نشان داد که مادران کودکان کم توان ذهنی از کیفیت زندگی و نگرش خوش بینانه ی پایین تری به نسبت مادران کودکان عادی برخوردار هستند.