آرشیو

آرشیو شماره ها:
۴۴

چکیده

معماری و طرّاحی لباس از جمله هنر های کاربردی هستند که می توان بیشترین تشابه را در مبانی نظری، عملکرد و زیباشناسی آنها شاهد بود. داشتن سرپناه و پوشش بخشی از نیاز های اوّلیّه و اساسی انسان است و از این روست که این هنر های کاربردی قدمتی بسیار دیرینه دارند. در آغاز پوشاک و معماری همچون پوست دوّم و سوّم برای بدن انسان، تنها جنبه ی حفاظتی و امنیّتی داشتند و او را در مقابل عوامل جوّی و طبیعی مصون نگه می داشتند. امّا با گذشت زمان و رشد قابلیت های انسان و توسعه ی تعاملات و ارتباطات اجتماعیش و شکل گیری منش های اعتقادی و دینی در جوامع گوناگون، بناها و تن پوش ها با بسط و گسترش حیطه ی کارکردیشان، علاوه بر جنبه ی حفاظتی، دارای نقشی نمادین و فرهنگی شدند، به طوری که توانستند با ویژگی های شکلی و محتوایی خود، نگرش ها و رویکردهای هستی شناسی و اعتقادی افراد و جوامع را به نمایش گذارند. در این مقاله با استفاده از شیوه ی توصیفی-تحلیلی سعی شده است جایگاه فرهنگ به عنوان عامل تعیین کننده در شکل گیری معماری و پوشاک تبیین شود و در ادامه به عنوان شاهد، تأثیرات عوامل فرهنگی بر بناها و تن پوش های دوره ی صفویّه به صورت تطبیقی مورد بررسی قرار گرفته است.

تبلیغات