منطقه قفقاز جنوبی پس از جنگ سرد کانون منازعات، درگیری ها و بحران ها ی متعدد بوده است؛ از آن جمله می توان به بحران ها ی قره باغ، اوستیای جنوبی و آبخازیا اشاره کرد. این نمونه ها نشانگر وجود بحران و ناامنی در این منطقه است. وجود شبکه ای از بازیگران هویتی در قفقاز جنوبی که بدون توجه به وابستگی ها ی هویتی در سه کشور این منطقه، جمهوری آذربایجان، گرجستان و ارمنستان پراکنده شده اند و هریک میان خود الگوهایی متفاوت از دوستی تا دشمنی دارند از عامل های اصلی بروز تنش و بحران در قفقاز جنوبی است. این نوشتار بر این اساس به دنبال پاسخ گویی به این پرسش است که الگوهای دوستی و دشمنی در منطقه قفقاز جنوبی چگونه است؟ و این الگوها چه تأثیری در بحران ها و تداوم آن ها در این منطقه داشته است؟ برای پاسخ به این پرسش این فرضیه را مطرح می کنیم که در میان هویت ها ی متکثر موجود در قفقاز جنوبی با توجه به پیشینه تاریخی، الگوهایی متفاوت از دوستی تا دشمنی میان آنان شکل گرفته است و وجود این الگوها سبب بروز بحران ها و تداوم آن ها در منطقه شده است. برای بررسی این فرضیه ها با تکیه بر نظریه هویت اجتماعی الکساندر ونت با روش «توصیفی- تحلیلی» از داده ها و اطلاعات کتابخانه ای، سایت ها ، مقاله ها و منابع اینترنتی، استفاده شده است.