رابطه نظریه های ضمنی هوش و باورهای معرفت شناختی با جهت گیری هدف پیشرفت دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین رابطه باورهای ضمنی هوش و معرفت شناسی با جهت گیری هدف پیشرفت دانشجویان و نقش میانجی باورهای معرفت شناسی در رابطه بین باورهای ضمنی هوش و جهت گیری هدف انجام گرفت. در همین راستا، 384 دانشجو از طریق نمونه گیری تصادفی طبقه ای نسبتی از دانشکده های فنی- مهندسی، علوم پایه و علوم انسانی انتخاب شدند . از پرسشنامه های باور ضمنی هوش دویک، باور معرفت شناختی بندیکس و همکاران و پرسشنامه جهت گیری هدف کریستوفر، به منظور جمع آوری اطلاعات استفاده شد. از روش های آماری تحلیل رگرسیون گام به گام و تحلیل مسیر برای تجزیه و تحلیل اطلاعات بهره گرفته شد. نتایج پژوهش نشان داد اثر مستقیم باور ضمنی افزایشی بودن هوش بر تبحرگرایی دانشجویان معنی دار ( p=0/01 ) است، و باور ضمنی ثابت بودن هوش، هم اثر مستقیم معنی دار ( p=0/01 ) و هم اثر غیر مستقیم معنی دار از طریق باور معرفت شناسی سریع بودن یادگیری بر تبحرگریزی دانشجویان دارد ( p=0/01 ). نتایج دیگر پژوهش نشان داد اثر مستقیم باور ثابت بودن هوش بر تبحرگرایی معنی دار نیست؛ اما اثر غیرمستقیم آن از طریق باور معرفت شناسی منبع دانش معنی دار ( p=0/01 ) است. سرانجام باور ضمنی ثابت بودن هوش و ساده بودن دانش اثر مستقیمی بر عملکرد گریزی دانشجویان دارد ( p=0/01 ).