مطالعات آموزش و یادگیری
مطالعات آموزش و یادگیری دوره دهم پاییز و زمستان 1397 شماره 2 (پیاپی 75/2) (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
احساس دلزدگی یک هیجان تحصیلی منفی مخرب است که مانع تحقق مؤثر توانمندی های دانش آموزان می شود. بنابراین، شناسایی علل وقوع چنین هیجانی حائز اهمیت است. بر این اساس، در این پژوهش در چارچوب یک مدل علّی، نقش عناصر محیط یادگیری ادراک شده و ابعاد ارزش تکلیف در بروز این هیجان بررسی شده است. شرکت کنندگان در پژوهش شامل 718 دانش آموز (380 دختر و 338 پسر) دوره متوسطه دوم در شهر شیراز بودند که به روش خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها سه پرسش نامه «در این کلاس چه می گذارد»، «ارزش تکلیف» و «دلزدگی مرتبط با کلاس و یادگیری» استفاده شد. به منظور بررسی مدل مفروض روش معادلات ساختاری، و برای تعیین نقش میانجی گری ارزش تکلیف روش بوت استراپ در نرم افزار AMOS، به کار گرفته شد. نتایج نشان داد که جهت گیری تکلیف به عنوان یکی از ابعاد محیط یادگیری ادراک شده، به طور مستقیم ابعاد ارزش تکلیف شامل ارزش موفقیت، ارزش علاقه مندی و ارزش کاربردی را مثبت پیش بینی می کند. دو بعد دیگر محیط، یعنی حمایت معلم و تحقیق، پیش بینی کننده مستقیم و مثبت ابعاد علاقه مندی و کاربردی ارزش تکلیف هستند. انسجام بین دانش آموزان به طور مستقیم ارزش موفقیت را مثبت و ارزش علاقه مندی را منفی پیش بینی می کند. عدالت نیز اثر پیش بینی کنندگی مستقیم و مثبت بر ارزش موفقیت دارد. بررسی اثرات غیرمستقیم نیز نشان داد که از بین ابعاد ارزش تکلیف، تنها ارزش علاقه مندی نقش میانجی در رابطه بین ابعاد محیطی انسجام بین دانش آموزان، جهت گیری تکلیف، تحقیق و حمایت معلم با دلزدگی تحصیلی ایفا می کند. مدل پیشنهادی از برازش مطلوبی برخوردار بود. سرانجام در پرتو پیشینه، نتایج به بحث گذاشته شده و کاربردهای تلویحی آن ها برای انجام اقدام های لازم نیز خاطر نشان شده است.
ارائه مدل ساختاری اهداف پیشرفت و انگیزش تحصیلی با مشغولیت تحصیلی: میانجی گری هیجان های پیشرفت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در پژوهش حاضر رابطه اهداف پیشرفت و انگیزش تحصیلی با مشغولیت تحصیلی با میانجی گری هیجان های پیشرفت بررسی شد. شرکت کنندگان پژوهش، 315 دانشجو (173 نفر زن و 142 نفر مرد) رشته ها و مقاطع مختلف دانشکده علوم تربیتی و روان شناسی دانشگاه شیراز بودند که با روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. برای سنجش متغیرهای مورد مطالعه از چهار مقیاس استفاده به عمل آمد: مقیاس مشغولیت تحصیلی (ریو و تسنگ)، مقیاس اهداف پیشرفت (الیوت و مک گریگور)، مقیاس انگیزش تحصیلی (والرند)، و مقیاس هیجان های پیشرفت پکران استفاده شد. طرح پژوهشی حاضر، طرح همبستگی بود که ارزیابی الگوی پیشنهادی از طریق الگویابی معادلات ساختاری (SEM) و با استفاده از نرم افزار AMOS ویراست 24 انجام گرفت. نتایج نشان دادند که اهداف تبحر گرایشی و عملکرد گرایشی اثر مثبت و معنا داری بر مشغولیت تحصیلی دارند، ولی اثر اهداف تبحر اجتنابی و عملکرد اجتنابی بر مشغولیت تحصیلی معنا دار نبودند. همچنین یافته ها نشان دادند که انگیزش درونی اثر معنا دار مثبت و انگیزش بیرونی اثر معنا دار منفی بر مشغولیت تحصیلی داشتند، در حالی که اثر بی انگیزگی بر مشغولیت تحصیلی معنا دار نبود. نتایج مربوط به روابط غیرمستقیم نیز نشان دادند، ابعاد اهداف پیشرفت از طریق هیجان های منفی و اهداف تبحر گرایشی، تبحر اجتنابی و عملکرد گرایشی از طریق هیجان های مثبت اثرات غیرمستقیم معنا داری بر مشغولیت تحصیلی داشتند، و ابعاد انگیزش تحصیلی از طریق هیجان های مثبت و انگیزش درونی و بی انگیزگی از طریق هیجان های منفی اثرات غیرمستقیم معنا داری بر مشغولیت تحصیلی داشتند. در نتیجه همه اثرهای مستقیم پژوهش حاضر (به جز اثر اهداف تبحر اجتنابی، عملکرد اجتنابی و بی انگیزگی بر مشغولیت تحصیلی)، معنا دار شدند و نقش میانجی گری هیجان های پیشرفت در مدل مفروض، نیز تأیید شد.
حمایت اجتماعی و انگیزش تحصیلی: نقش واسطه ای باورهای خودکارآمدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر، رابطه حمایت اجتماعی و انگیزش تحصیلی با واسطه گری باورهای خودکارآمدی را بررسی کرده است. مشارکت کنندگان شامل 380 نفر از دانشجویان دانشگاه شهید باهنر کرمان (236 دختر، 144 پسر) بودند که بر اساس روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها پرسش نامه های حمایت اجتماعی (واکس و همکاران)، انگیزش تحصیلی (هارتر) و باورهای خودکارآمدی (شرر و همکاران) استفاده شد. نتایج تحلیل مسیر با توجه به مدل اصلی پژوهش حاکی از آن بود که حمایت اجتماعی به طور مستقیم با انگیزش تحصیلی رابطه ندارد، بلکه به صورت غیرمستقیم از طریق باورهای خودکارآمدی، به عنوان متغیر واسطه ای، برانگیزش تحصیلی اثر می گذارد. همچنین، از بین ابعاد حمایت اجتماعی (حمایت خانواده، حمایت دوستان و حمایت دیگران)، تنها دو بعد حمایت خانواده و حمایت دیگران تأثیر مثبت و مستقیمی بر باورهای خودکارآمدی دانشجویان داشت. علاوه بر این، باورهای خودکارآمدی توانست اثر مثبت و مستقیمی بر انگیزش تحصیلی (درونی، بیرونی) دانشجویان داشته باشد، اما حمایت دوستان نتوانست رابطه معناداری را با باورهای خودکارآمدی و انگیزش تحصیلی دانشجویان نشان دهد. درمجموع، باورهای خودکارآمدی در رابطه بین حمایت اجتماعی و انگیزش تحصیلی نقش واسطه ای داشتند، و مؤید این واقعیت است که حمایت های مؤثر از جانب خانواده و اجتماع جهت تقویت باورهای فراگیران و همچنین ترغیب توانایی های آنان برای بالابردن انگیزش تحصیلی نقش مؤثری دارند.
رابطه ساختاری تعامل معلم-دانش آموز، درگیری تحصیلی و سازگاری دانش آموزان با مدرسه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مطالعه حاضر با هدف شناخت رابطه ساختاری تعامل معلم-دانش آموز و سازگاری دانش آموزان با مدرسه با واسطه گری درگیری تحصیلی انجام شد. این مطالعه از نوع همبستگی است که در آن روابط بین متغیرهای پژوهش با استفاده از روش مدل یابی معادلات ساختاری بررسی شده است. شرکت کنندگان پژوهش 603 نفر (329 دختر و 274 پسر) از دانش آموزان پایه اول دوره دوم متوسطه شهرستان بوشهر بودند که بر اساس روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند و پرسشنامه های تعامل معلم-دانش آموز (وبلز، کریتون، لوی و هوی مایرز)، درگیری تحصیلی (ریو و تسنگ) و سازگاری دانش آموزان (سینها و سینگ) را که چیدمان آن ها به صورت تصادفی بود، در محل کلاس های عادی خود تکمیل کردند. داده های جمع آوری شده با استفاده از نرم افزارهای آماری SPSS و AMOS (ویرایش 24) تحلیل شدند. روایی و پایایی ابزارهای پژوهش با استفاده از روش تحلیل عاملی تأییدی و ضریب آلفای کرونباخ بررسی و احراز شد. یافته ها نشان دادند که مدل با داده های پژوهش برازش مناسبی دارد و تعامل معلم-دانش آموز بر درگیری تحصیلی و سازگاری دانش آموزان با مدرسه اثر مستقیم دارد. اثر غیرمستقیم تعامل معلم-دانش آموز بر سازگاری با مدرسه با واسطه گری درگیری تحصیلی نیز معنی دار بود. بدین ترتیب باید گفت که تعامل معلم-دانش آموز می تواند هم به طور مستقیم و هم به طور غیرمستقیم و از طریق درگیری تحصیلی بر سازگاری دانش آموزان با مدرسه مؤثر باشد. بر اساس نتایج به دست آمده از این پژوهش می توان گفت برای افزایش احتمال سازگاری دانش آموزان با مدرسه، باید به روابط مثبت آن ها با معلمان و نیز ارتقای درگیری تحصیلی آن ها توجه شود.
طراحی چارچوب ارزشیابی تلفیقی پیشرفت تحصیلی در دوره اوّل متوسطه نظام جمهوری اسلامی ایران: پژوهشی کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مفهوم پردازی ارزشیابی تلفیقی همواره یکی از دغدغه های سیاست گذاران نظام تعلیم و تربیت کشور بوده است. هدف از انجام این پژوهش، طراحی چارچوب ارزشیابی تلفیقی پیشرفت تحصیلی دوره اوّل متوسطه نظام جمهوری اسلامی ایران است. طرح پژوهش، کیفی و روش آن مطالعه موردی کیفی چندگانه است. مشارکت کنندگان پژوهش شامل 16 نفر از اعضای هیئت علمی رشته روان شناسی تربیتی و علوم تربیتی دانشگاه، و کارشناسان مسئول سنجش و ارزشیابی پیشرفت تحصیلی ادارات آموزش و پرورش استان فارس بودند که با رویکرد نمونه گیری هدفمند و روش «معیار» انتخاب شدند. روش گردآوری داده های پژوهش، مصاحبه نیمه ساختارمند بود و برای تحلیل داده ها از روش تحلیل مضمون (پایه، سازمان دهنده و فراگیر) استفاده شد. با رویکرد تحلیلی بازساختارگرایی موریس، 22 مضمون پایه در 8 مضمون سازمان دهنده هدف، روش های جمع آوری اطلاعات، وزن دهی به بخش کمّی و کیفی ارزشیابی، بازخورد، مشارکت کنندگان در فرایند ارزشیابی، تدریس، استلزام ها و امکانات زیرساختی و اعتبار نتایج ارزشیابی استخراج شد. در پایان شبکه مضامین، مولفه های ارزشیابی تلفیقی پیشرفت تحصیلی ترسیم و اعتباریابی آن از طریق تکنیک های اعتبارپذیری و اعتمادپذیری با استفاده از همسوسازی داده ها انجام شد. یافته های مطالعه کنونی می تواند به برنامه ریزان آموزشی در خلق نگاهی نو در حوزه مطالعات ارزشیابی برنامه های درسی دوره متوسطه نظام تعلیم و تربیت کشور کمک کند.
مقایسه اثربخشی آموزش به روش الگوی پیش سازمان دهنده، سکوسازی و سنتی بر میزان تاب آوری تحصیلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی اثربخشی آموزش به روش الگوی پیش سازمان دهنده، سکوسازی و سنتی بر میزان تاب آوری تحصیلی دانش آموزان دختر سال دوم متوسطه در درس زبان انگلیسی شهر خرم آباد بود. در یک طرح نیمه تجربی 60 دانش آموز به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب و به طور تصادفی در سه گروه جایگزین شدند. گروه های آزمایش به طور مجزا 12 جلسه با روش های الگوی پیش سازمان دهنده و سکوسازی آموزش دیدند و گروه کنترل با روش سنتی آموزش دید. همه گروه ها به پرسش نامه تاب آوری تحصیلی ساموئلز (2004) در مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری دو ماهه، پاسخ دادند. داد ه ها با روش تحلیل کوواریانس تحلیل شدند. نتایج نشان داد در مرحله پس آزمون رو ش های الگوی پیش سازمان دهنده و سکوسازی باعث افزایش میزان تاب آ وری تحصیلی شده است، اما در مرحله پیگیری بین روش های الگوی پیش سازمان دهنده و سکوسازی در افزایش تاب آوری تحصیلی تفاوت معناداری وجود نداشت. بنابراین، گرچه تأثیرگذاری هر دو روش در مرحله پس آزمون معنادار بوده است، اما در بلند مدت میان این دو روش تفاوت معناداری وجود نداشت. بنابراین روش های تدریس سکوسازی و الگوی پیش سازمان دهنده در کوتاه مدت بر افزایش تاب آوری تحصیلی مؤثر هستند.
مقایسه اثربخشی آموزش شایستگی هیجانی و حل مسئله بر خودکارآمدی ادراک شده دانشجویان دانشگاه فرهنگیان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش، مقایسه اثربخشی آموزش شایستگی هیجانی و حل مسأله بر خودکارآمدی ادراک شده در دانشجویان بود. روش پژوهش، شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل و دوره پیگیری بود. نمونه پژوهش شامل 81 نفر (گروه آزمایش شایستگی هیجانی ۲۵ نفر، گروه آزمایشی حل مساله ۲۷ نفر و گروه گواه ۲۹ نفر) از بین دانشجویان دانشگاه فرهنگیان استان مازندران بود که با روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای و به صورت تصادفی انتخاب شدند. ابزار اندازه گیری، پرسش نامه خودکارآمدی شرر و مادوکس (1982) بود. به گروه های آزمایشی، آموزش شایستگی هیجانی و حل مسئله طی 10 جلسه و به مدت یک ماه ارائه شد، در این مدت آزمودنی های گروه گواه هیچ گونه مداخله ای دریافت نکردند. نتایج آزمون تحلیل واریانس در اندازه گیری های مکرر، نشان داد آموزش شایستگی هیجانی سبب بهبود خودکارآمدی ادراک شده در دانشجویان شد. آموزش حل مسئله نیز سبب بهبود خودکارآمدی ادراک شده در دانشجویان شد. هم چنین، یافته ها نشان داد بین اثربخشی دو گروه شایستگی هیجانی و حل مسئله بر خودکارآمدی ادراک شده دانشجویان تفاوت معناداری وجود نداشت. این نتایج می تواند پشتوانه ای برای به کارگیری شایستگی هیجانی و حل مسئله برای افزایش خودکارآمدی ادراک شده در دانشجویان باشد.
شناسایی مؤلفه های معماری مؤثر در ارتقای یادگیری دانش آموزان با تأکید بر فضاهای باز مدارس بر اساس سند تحول بنیادین آموزش و پرورش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آموزش و پرورش زیربنای ساخت جامعه سالم بوده و در سال های اخیر با توجه به رشد و وسعت تغییرات شیوه های آموزشی، سازگارکردن بستر یادگیری با نیازهای یادگیرنده، بیش از پیش در کانون توجه متخصصان این حیطه قرار گرفته است. توجه صرف به احجام، ساختمان و فضاهای بسته مدارس به جای توجه هم زمان به فضاهای باز از نقاط ضعف اصلی مدارس کشور بوده و فضاهای باز موجود به رفع کامل نیازهای آموزشی، ارتباطات جمعی، بازی و استراحت دانش آموزان نمی پردازد. بازنگری در نحوه برخورد با طراحی فضاهای باز و بسته مدارس موضوعی است که ذهن بسیاری از متخصصان آموزشی را به خود معطوف ساخته است. هدف از انجام پژوهش حاضر شناخت عناصری از فضاهای آموزشی است که از دیدگاه متخصصان دارای اهمیت هستند و موجب افزایش یادگیری دانش آموزان می شوند. در این پژوهش سعی بر آن بود تا عناصر مؤثر در یک قالب کلی ارائه شود تا طراحان و معماران بتوانند با استناد به آن، اهم مفاهیم و موارد موردنیاز را در طراحی فضاهای باز آموزشی در نظر بگیرند و اعمال کنند. در این پژوهش، برای پاسخ به پرسش های تحقیق و شناسایی مؤلفه های مؤثر در ارتقای یادگیری دانش آموزان از دیدگاه متخصصان (تکنیک دلفی)، استفاده شده است. بر اساس ماهیت موضوع، پرسش نامه به عنوان ابزار اصلی گردآوری اطلاعات استفاده شده است. ساختار پرسش نامه بر اساس مؤلفه های مستخرج از ادبیات موضوع و براساس طیف لیکرت تدوین شده است. سپس از طریق تحلیل محتوا، پاسخ هر کدام از سؤالات باز پرسش نامه از جانب متخصصان بررسی شد. با بهره گیری از نظرات طراحان و متخصصان معماری، روان شناسان محیطی، کارشناسان فضاهای آموزشی شاغل در سازمان نوسازی، توسعه و تجهیز مدارس کشور و مسئولان اداره کل آموزش و پرورش، میزان تأثیر عوامل استخراج شده در افزایش یادگیری و خلاقیت دانش آموزان، ارزیابی و اولویت بندی شد. در نهایت اصول طراحی برای سازمان دهی فضایی مدارس ارائه شد که با توجه به نیازهای گوناگون دانش آموزان، می تواند راهنمای طراحی برای معماران و متخصصان باشد.
آزمون و مقایسه مدل علّی هدف های پیشرفت و دوستی با کمک طلبی سازگار با میانجی گری نگرش نسبت به کمک طلبی در دانش آموزان دختر مدارس استعدادهای درخشان و عادی دوره متوسطه اول(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش، بررسی رابطه بین هدف های پیشرفت و دوستی با رفتار کمک طلبی سازگار، با واسطه گری فایده و تهدید ادراک شده کمک طلبی بود. شرکت کنندگان پژوهش شامل 120 دانش آموز دختر متوسطه اول مدارس استعداد درخشان اهواز که با روش سرشماری، و 120 دانش آموز دختر متوسطه اول مدارس عادی که با روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای انتخاب شدند بودند. مشارکت کنندگان پنج پرسش نامه هدف های پیشرفت، هدف های دوستی، کمک طلبی، فایده ادراک شده کمک طلبی و تهدید ادراک شده کمک طلبی را در محل کلاس های خود تکمیل نمودند. داده ها با استفاده از نرم افزار AMOS و در قالب تحلیل مسیر تحلیل شدند. نتایج نشان داد که، هدف تبحرگرا و دوستی گرا رابطه مثبت مستقیمی با فایده ادراک شده کمک طلبی دارند؛ همچنین با کمک طلبی سازگار رابطه مثبت غیرمستقیم دارند. هدف های عملکردگرا، عملکردگریز و دوستی گریز رابطه مثبت مستقیمی با تهدید ادراک شده کمک طلبی دارد، همین طور با کمک طلبی سازگار رابطه منفی غیر مستقیم دارند. هدف تبحرگریز نیز با فایده ادراک شده کمک طلبی رابطه منفی دارد. علاوه بر این، استفاده از آزمون بوت استراپ نشان داد که نقش واسطه ای فایده ادراک شده کمک طلبی در رابطه بین هدف تبحرگرا و دوستی گرا با کمک طلبی سازگار معنادار است. همچنین، این آزمون نشان داد که تهدید ادراک شده کمک طلبی نقش واسطه ای معناداری بین هدف های عملکردگرا، عملکردگریز و دوستی گریز با کمک طلبی سازگار دارد. به علاوه، در مقایسه گروه تیزهوش و عادی در مسیرهای هدف عملکردگرا به تهدید ادراک شده کمک طلبی، دوستی گرا به فایده ادراک شده کمک طلبی، و دوستی گریز به تهدید ادراک شده کمک طلبی، تفاوت بین دو گروه معنادار بود و نشان از آن داشت که سطح توانایی های تحصیلی دانش آموزان در برخی مسیرهای مدل نقش تعدیل کننده دارد.
تأثیر بازی های حرکتی خلاق بر مهارت های حرکتی بنیادی کودکان 4 تا 6 سال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مهارت های حرکتی بنیادی، پایه و اساس مهارت های تخصصی هستند. علاوه بر بالیدگی، غنی سازی محیط نیز می تواند بر توسعه این مهارت ها اثرگذار باشد. لذا پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی بازی های حرکتی خلاق بر مهارت های حرکتی بنیادی کودکان 4 تا 6 سال انجام گرفته است. روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی بود و از طرح پیش آزمون -پس آزمون با گروه کنترل استفاده شد. جامعه آماری این پژوهش، همه کودکان 4 تا 6 سال مهدکودک ها و پیش دبستانی های شهر شیراز در سال تحصیلی 94-1393 بودند. بدین منظور با توجه به ملاک های ورود به پژوهش و با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای یک مهد کودک انتخاب و از بین کودکان 4 تا 6 سال مهد منتخب تعداد 63 نفر (33 نفر گروه کنترل و 30 نفر هم گروه آزمایش) انتخاب و به تصادف در دو گروه کنترل و آزمایش گمارده شدند. ابتدا کودکان موردنظر از طریق آزمون رشد حرکتی درشت (اولریخ-2) (TGMD2) ارزیابی شدند. بعد گروه آزمایش به مدت 24 جلسه 45 دقیقه ای به بازی های حرکتی خلاق پرداختند و گروه کنترل نیز در این مدت به همین میزان فعالیت های عادی انجام دادند. در نهایت پس از گرفتن پس آزمون نمرات دو گروه ثبت شد. نتایج نشان داد بین گروه آزمایش و کنترل در اجرای مهارت های کنترل شیء و جابه جایی، تفاوت معناداری وجود دارد؛ اما بین دو جنس از لحاظ اجرای مهارت های جا به جایی و از لحاظ اجرای مهارت های دست کاری، اختلاف معناداری وجود نداشت. با رویداشت به نتایج پژوهش پیشنهاد می شود، در برنامه آموزشی مهد کودک ها، از طریق بازی های حرکتی خلاق و با درگیر کردن کودک در فرایندهای زیربنایی حرکت، زمینه رشد الگوهای پایه را فراهم شود.