مطالعات آموزش و یادگیری
مطالعات آموزش و یادگیری دوره دوازدهم پاییز و زمستان 1399 شماره 2 (پیاپی 79/2) (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعیین ویژگی های روان سنجی مقیاس تعلق به دانشگاه و تحلیل وضعیت موجود بود. شرکت کنندگان، 664 نفر از دانشجویان دانشگاه فردوسی مشهد (232 نفر در مطالعه اول و 432 نفر در مطالعه دوم) بودند که به روش نمونه گیری تصادفی چندمرحله ای انتخاب شدند و مقیاس های تعلق به دانشگاه کارامان و سیراک و ارضای نیازهای بنیادین عمومی گانیه را تکمیل کردند. روایی و پایایی مقیاس های پژوهش با استفاده از روش های تحلیل عاملی و ضریب آلفای کرونباخ مورد بررسی و تأیید قرار گرفت. به منظور تحلیل داده های توصیفی، ماتریس همبستگی و تحلیل عاملی اکتشافی از نرم افزار SPSS نسخه 23 و برای انجام تحلیل عاملی تأییدی از نرم افزار LISREL نسخه 80/8 استفاده شد. نتایج، از ساختار سه عاملی مقیاس تعلق به دانشگاه حمایت می کرد و برازش مطلوبی با داده ها داشت. ضرایب آلفای کرونباخ در دو مطالعه در سطحی مطلوب و روایی همگرا نیز حاکی از همبستگی مثبت و معنادار مقیاس تعلق به دانشگاه با مقیاس ارضای نیازهای بنیادین عمومی بود. نتایج وضعیت موجود نشان داد که احساس تعلق دانشجویان در سطح متوسطی قرار دارد. این یافته ها اهمیت برنامه ریزی و طراحی مداخلات جامع به منظور اندازه گیری و ارتقای احساس تعلق دانشجویان به دانشگاه را مورد تأکید قرار می دهند.
ارتقای کیفیت تدریس در آموزش عالی فنی و حرفه ای با تأکید بر رویکرد اشتغال زایی و مهارت محوری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش، بررسی راهکارهای ارتقای کیفیت تدریس در آموزش عالی فنی و حرفه ای با رویکرد اشتغال زایی بود. این پژوهش با هدف کاربردی و با روش ترکیبی اکتشافی به انجام رسیده است. مشارکت کنندگان بالقوه ی پژوهش در بخش کیفی شامل، صاحبنظران حوزه برنامه درسی، اعضای هیأت علمی دانشگاه های فنی و حرفه ای کشور و کارفرمایان بوده است که با رویکرد نمونه گیری هدفمند و روش گلوله برفی تعداد 18 نفر از آنها انتخاب شد. جامعه آماری بخش کمی نیز تمامی مدرسان دانشگاه فنی و حرفه ای شریعتی تهران بود که به روش نمونه گیری طبقه ای متناسب با حجم تعداد 230 نفر از آنها انتخاب گردید. داده های پژوهش از طریق مصاحبه نیمه ساختاریافته و پرسش نامه محقق ساخته جمع آوری شد. طبق نتایج تحقیق در بخش کیفی استفاده از روش های تدریس مبتنی بر فعالیت تجربی، کاربست دانش نظری در عمل، تدریس در محیط واقعی کار، استفاده از آموزش مبتنی بر کار گروهی، استفاده از تکنسین های کارگاهی خبره و تعاملی بودن ارتباط استادکاران و دانشجویان از راهکارهایی است که می تواند بر کیفیت تدریس مؤثر باشد. همچنین، نتایج در بخش کمی آشکار ساخت؛ راهکارهای تبیین شده در بهبود کیفیت تدریس مؤثر است. بنابراین، بر اساس نتایج پژوهش، لازم است شیوه ی تدریس در آموزش عالی فنی و حرفه ای جهت- گیری متفاوتی نسبت به سایر زیرنظام های آموزش عالی داشته، و بر مهارت محوری و اشتغال زایی مبتنی باشد.
اثربخشی آموزش امید بر میزان سرسختی تحصیلی دختران داوطلب کنکور سراسری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزش امید بر میزان سرسختی تحصیلی دختران داوطلب کنکور سراسری بود. این پژوهش از نوع مطالعات آزمایشی با طرح پیش آزمون – پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانش آموزان دختر مشغول تحصیل در مقطع پیش دانشگاهی شهر ماکو به تعداد 173 نفر در سال تحصیلی 97-1396 بود. از این جامعه، نمونه ای به حجم 30 نفر (15 نفر برای هر گروه) به روش نمونه گیری در دسترس و با در نظر گرفتن ملاک های ورود به مطالعه انتخاب و به تصادف در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند. شرکت کنندگان دو گروه در مراحل پیش و پس آزمون پرسشنامه سرسختی تحصیلی را تکمیل و در این اثناء آزمودنی های گروه آزمایش طی 8 جلسه 90 دقیقه ای تحت آموزش های مربوط به ارتقاء امید قرار گرفتند. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس در برنامه SPSS انجام گرفت. تحلیل داده ها نشان داد که آموزش امید منجر به افزایش میانگین نمرات شرکت کنندگان گروه آزمایش در سرسختی تحصیلی و مولفه های آن شامل تعهد شخصی، چالش پذیری و کنترل عواطف نسبت به گروه کنترل شده است (001/0p <). با توجه به یافته ها می توان مطرح کرد که آموزش امید مداخله موثری برای بهبود سرسختی تحصیلی دختران داوطلب کنکور سراسری است.
ویژگی های روان سنجی مقیاس بی صداقتی تحصیلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی ویژگی های روان سنجی مقیاس بی صداقتی تحصیلی بشیر و بلا برای سنجش بی صداقتی تحصیلی بود. مشارکت کنندگان پژوهش 452 دانشجو (163 مرد و 289 زن) دوره کارشناسی دانشگاه شیراز در سال تحصیلی 99-1398 بودند و مقیاس های بی صداقتی تحصیلی بشیر و بلا، منش های اخلاقی خرمائی و قائمی، عدم درگیری اخلاقی بندورا و همکاران، تقلب ریمکوس، وظیفه گرائی گلدبرگ، مسئولیت پذیری تحصیلی آکبی و همکاران و اهمال کاری تحصیلی سواری را تکمیل نمودند. به منظور تعیین پایایی از روش آلفای کرونباخ و برای تعیین روایی از روش های تحلیل عاملی تاییدی، همسانی درونی و همبستگی با سایر مقیاس های مذکور استفاده شد. نتایج تحلیل عاملی تاییدی شش عامل تقلب در آزمون، پلاجریسم، کمک بیرونی، تقلب پیشین، تحریف و دروغ درباره تکالیف تحصیلی را تایید نمود. نتایج همبستگی با سایر آزمون ها نیز روایی همگرا و واگرای مقیاس را تایید نمود. برای تعیین پایایی مقیاس از روش آلفای کرونباخ استفاده شد که تمامی ضرایب حاکی از همسانی درونی قابل قبول زیر مقیاس ها و نمره کل مقیاس بود. نتایج نشان می دهد که مقیاس بی صداقتی تحصیلی بشیر و بلا از روایی و پایایی بسیار خوبی در دانش جویان ایرانی برخوردار است و کارایی لازم را برای اندازه گیری بی صداقتی تحصیلی در شش بعد مذکور دارد. نتایج بر مبنای شواهد پژوهشی و نظری مورد بحث قرار گرفته است.
نقش واسطه ای خوش بینی تحصیلی در رابطه بین خودکارآمدی ادراک شده و سازگاری دانشجویان با دانشگاه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی نقش واسطه ای خوش بینی تحصیلی در رابطه بین خودکارآمدی ادراک شده و سازگاری دانشجویان با دانشگاه در قالب مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه ی دانشجویان دوره کارشناسی پردیس های دانشگاه فرهنگیان فارس بود که در نیم سال اول سال تحصیلی 98-1397 مشغول به تحصیل بودند که از بین آن ها تعداد 300 دانشجو به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند و به پرسش نامه های خودکارآمدی موریس، خوش بینی تحصیلی اسچنن-موران و همکاران و سازگاری با دانشگاه بیکر و سیریک، پاسخ دادند. برای تحلیل داده ها از مدل یابی معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزار (نسخه 24) استفاده شد. یافته ها نشان دادند که مدل با داده های پژوهش برازش مناسبی دارد و خودکارآمدی ادراک شده بر خوش بینی تحصیلی و سازگاری دانشجویان با دانشگاه اثر مستقیم دارد. اثر غیرمستقیم خودکارآمدی ادراک شده بر سازگاری با دانشگاه با واسطه گری خوش بینی تحصیلی نیز معنی دار بود. بدین ترتیب باید گفت که خودکارآمدی ادراک شده می تواند هم به طور مستقیم و هم به طور غیرمستقیم و از طریق خوش بینی تحصیلی بر سازگاری دانشجویان با دانشگاه مؤثر باشد. نتایج این پژوهش پیام آور آن است که دست اندرکاران تعلیم و تربیت جهت بالا بردن سطح سازگاری دانشجویان با دانشگاه، می توانند به آموزش و ارتقای توانمندی هایی همچون خودکارآمدی ادراک شده و خوش بینی تحصیلی بپردازند.
تدوین و اعتباریابی بسته آموزشی راهبردهای شناختی و فراشناختی مبتنی بر دیدگاه های ویگوتسکی و سوولر و اثربخشی آن بر کارکردهای شناختی و حل مسئله کلامی ریاضی در دانش آموزان دچار اختلال خاص یادگیری ریاضی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تدوین و اعتباریابی بسته آموزشی راهبردهای شناختی و فرا شناختی و اثربخشی آن بر کارکردهای شناختی و حل مسئله کلامی ریاضی در دانش آموزان دچار اختلال خاص یادگیری ریاضی انجام شد. طرح پژوهش حاضر به صورت پیش آزمون-پس آزمون با مرحله پیگیری بود. جامعه آماری پژوهش را کلیه دانش آموزان چهارم ابتدایی دچار اختلال خاص یادگیری ریاضی شهرستان بهمئی در سال 99-1398 تشکیل دادند که از این جامعه 16 نفر به روش نمونه گیری هدفمند به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند. تدوین بسته در قالب 9 جلسه 45 دقیقه ای انجام و ارائه شد و برای اعتباریابی آن از اعتبار محتوایی استفاده شد. ابزار پژوهش؛ پرسشنامه محقق ساخته حل مسئله کلامی ریاضی و شاخص های مقیاس وکسلر نسخه 5 و مقیاس کی مت بود. نتایج پژوهش نشان داد که بسته آموزشی راهبردهای شناختی و فراشناختی توانست به طور معنی داری کارکردهای شناختی و حل مسئله کلامی ریاضی در دانش آموزان دچار اختلال خاص یادگیری ریاضی را افزایش دهد. به علاوه کارکردهای شناختی و حل مسئله کلامی ریاضی در دانش آموزان پس از اجرای پس آزمون، پیگیری شد و نتایج نشان داد که تغییر محسوسی در پس آزمون بعد از یک ماه ایجاد نشده است. در تبیین این نتیجه می توان این چنین گفت که بسته آموزشی راهبردهای شناختی و فرا شناختی در طولانی مدت نیزاثربخش بوده است.
رویکردها و روش های یاددهی و یادگیری در دانشگاه های نسل چهارم از منظر اعضای هیات علمی: مطالعه موردی کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دانشگاه نسل چهارم الگوی حرفه ای نوینی را برای نهاد آموزش عالی تعریف می کند که برای توسعه محلی و منطقه ای فرصت سازی می کند. از نگاه بیشتر متخصصان آموزشی روش های یاددهی و یادگیری مهم ترین منبع کاربست شاخص های دانشگاه نسل چهارم و پرورش دانش آموختگانی خلاق است. درواقع پیاده سازی شاخص های دانشگاه نسل چهارم در روش های یاددهی یادگیری باعث بهبود مستمر کیفیت برنامه درسی دانشگاه نسل چهارم می شود. بر این اساس، پژوهش حاضر با هدف شناسایی رویکردها و روش های یاددهی و یادگیری در دانشگاه های نسل چهارم از منظر اعضای هیات علمی انجام شده است. روش پژوهش حاضر کیفی از نوع مطالعه موردی کیفی بوده است. مشارکت کنندگان پژوهش، اعضای هیئت علمی دانشگاه ها بودند که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند از نوع گلوله برفی انتخاب شدند؛ بدین منظور با رعایت اصل اشباع شدگی با 20 نفر از متخصصان و اعضای هیئت علمی دانشگاه های کشور که در حوزه برنامه درسی و دانشگاه های نسل چهارم اهل نظر هستند، مصاحبه نیمه ساختاریافته به عمل آمد. روایی داده ها با استفاده از چهار معیار قابل قبول بودن، انتقال پذیری، قابلیت اطمینان و تاییدپذیری و پایایی آن با استفاده از روش مستندسازی انجام گرفت. مصاحبه ها، پس از پیاده شدن، به صورت تحلیل مضمون کیفی تجزیه و تحلیل شدند. بر طبق یافته ها مهم ترین نشانگرهای روش های یاددهی یادگیری برنامه های درسی دانشگاه های نسل چهارم عبارتند از: کاربست رویکرد آموزش مبتنی بر عمل، تسهیل فرصت های یادگیری شبیه سازی شده، توجه به روش های یادگیری مشارکتی، رویکرد آموزشی مبتنی بر آموزش همتایان، روش های یادگیری مبتنی بر یادگیری اکتشافی، یادگیری خودهدایت شده و خودراهبر، کاربست روش های نوین تدریس مانند تلفیق فناوری اطلاعات و فناوری اطلاعات و ارتباطات در تدوین روش های یاددهی یادگیری برنامه های درسی. نتایج پژوهش حاضر نشان می دهد که مؤسسات آموزش عالی کشور با تغییر رویکرد خود به نسل چهارم دانشگاه و با تربیت سرمایه انسانی اثربخش و کارآمد مبتنی بر نیازهای محلی و منطقه ای به ایجاد جامعه بهتر کمک شایانی خواهند نمود.
اثربخشی آموزش راهبردهای انگیزشی تحصیلی بر آسیب ها و موفقیت تحصیلی دانش آموزان دوره دوم متوسطه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدفاز اجرای این پژوهش بررسی تاثیر آموزش راهبردهای انگیزشی تحصیلی بر آسیب ها و موفقیت تحصیلی دانش آموزان دوره دوم متوسطه بود. روش پژوهش از نوع آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل است. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان پسر دوره متوسطه دوم ناحیه 6 شهر مشهد در سال 1398 بود که از بین آنها 40 نفر با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و سپس در 2 گروه آزمایش (20 نفر) و گروه کنترل (20 نفر) به صورت تصادفی گمارده شدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه های چک لیست آسیب های تحصیلی عابدی و موفقیت تحصیلی صالحی بود. آزمودنی های گروه آزمایش در 8 جلسه 90 دقیقه ای به صورت گروهی تحت آموزش قرار گرفتند. داده ها بعد از اتمام جلسات با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس تک متغیره و چندمتغیره تحلیل شدند. نتایج نشان داد که آموزش راهبردهای انگیزشی تحصیلی بر آسیب ها و موفقیت تحصیلی دانش آموزان دوره دوم متوسطه موثر است. همچنین آموزش راهبردهای انگیزشی بر خرده مولفه های مشکلات در انتخاب و تصمیم گیری، مشکلات آمادگی تحصیلی، مشکلات انگیزه تحصیلی، مشکلات عادات تحصیلی، مشکلات برنامه ریزی تحصیلی، مشکلات مربوط به محیط و جو تحصیلی، مشکلات مربوط به امتحان تاثیر معنی دار دارد. از این یافته ها می توان نتیجه گرفت که آموزش راهبردهای انگیزشی تحصیلی بر کاهش آسیب های تحصیلی و همچنین افزایش موفقیت تحصیلی دانش آموزان، مؤثر است.
شناسایی نشانگرهای خلاقیت پداگوژیکی و یادگیری در آموزش عالی: یک مطالعه کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف شناسایی نشانگرهای خلاقیت پداگوژیکی و یادگیری در آموزش عالی انجام شد. روش مورد استفاده روش تحقیق کیفی از نوع پدیدارشناسی بود. مشارکت کنندگان بالقوه پژوهش، اساتید و خبرگان دانشگاهی دارای تخصص وسابقه علمی در حوزه خلاقیت در آموزش عالی بودند. روش گردآوری داده ها نیز مصاحبه نیمه ساختاریافته بود که با استفاده از رویکرد نمونه گیری هدفمند از نوع انتخاب صاحب نظران کلیدی و معیار اشباع نظری با 25 نفر مصاحبه صورت گرفت. تجزیه و تحلیل داده ها ازطریق تکنیک تحلیل مضمون انجام گردید ودرنهایت یافته های پژوهش نشان داد که خلاقیت پداگوژیکی مشتمل بر سه بعد محتوای آموزشی خلاق، رویکردهای آموزشی خلاق و رویکردهای ارزیابی خلاق است. شرکت کنندگان در خصوص محتوای آموزشی بر ضرورت توجه به نیازهای منطقه ای، مهارت های یافتن مسئله، حل مسئله، کارآفرینی و سواد سلامت و بوم شناختی تأکید داشتند. همچنین مهم ترین ویژگی های رویکردهای آموزشی خلاق را برقراری ارتباط بین محتوای آموزشی و مسائل زندگی، بهره گیری خلاق از فناوری آموزشی در تدریس، به کارگیری رویکردهای آموزشی متنوع و خلاق نظیر حلقه های مطالعه و ایفای نقش، آموزش مبتنی بر مباحثه ذکر کردند. در ارتباط با رویکردهای ارزیابی خلاق نیز رویکرد فیدفوروارد و ارزیابی موقعیتی را مورد تأکید قرار دادند. علاوه بر این درارتباط با تشویق و تسهیل خلاقیت یادگیری در محیط های دانشگاهی بر تشویق و حمایت ازپرسشگری، کنجکاوی، جسارت، ریسک پذیری و غنا بخشیدن به فعالیت های فوق برنامه در محیط های دانشگاهی تأکید داشتند. بدیهی است که یافته های این پژوهش امکان بهبود فرایندهای یاددهی و یادگیری در سطح آموزش عالی را فراهم آورده است.
چالش های یاددهی-یادگیری ریاضی در دوره تحصیلی ابتدایی: یک پژوهش نظریه ی مبنایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عوامل متعددی سبب شده است که امر یاددهی – یادگیری درس ریاضی در دوره ابتدایی از کارآمدی لازم برخوردار نباشد. در این راستا، هدف پژوهش حاضر واکاوی چالش های یاددهی-یادگیری ریاضی در دوره تحصیلی ابتدایی تعیین شد. از رویکرد پژوهش کیفی و روش پژوهش نظریه مبنایی استفاده شد. گروه هدف شامل معلمان دوره ابتدایی شهر یزد بود که انتخاب آنها با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند نظری انجام شد. با استفاده از مصاحبه نیمه ساختاریافته تعداد 14 مصاحبه با معلمان دارای سابقه تدریس حداقل 5، و به طور میانگین 9 سال انجام شد و اشباع نظری حاصل گردید. داده ها به شیوه «کدگذاری» و «مقوله بندی» در سه سطح کدگذاری باز، محوری و انتخابی تحلیل شدند. همچنین برای تعیین اعتبار داده ها، از روش «سه سوسازی» در قالب راهبردهای تطبیق توسط شرکت کنندگان، بازاندیشی پژوهش گر و بررسی از سوی متخصصان پژوهش کیفی تیم تحقیق استفاده شد. در مجموع یافته ها مؤید ابعاد شش گانه نظریه مبنایی بود. نتایج نشان داد «پدیده محوری» شامل «پیچیدگی درس و عدم تناسب زمانی-روشی» است. همچنین مهم ترین «شرایط علّی» شامل: ضعف در پشتوانه ی پژوهشی و صلاحیتی و کم توجهی به مبانی و اصول برنامه ریزی بود. به علاوه، «ویژگی های زمینه ای» شامل: زمینه های رفتاری و زمینه های سخت افزاری – مالی، و «شرایط محیطی» دربردارنده محیط فرهنگی-اجتماعی، خانوادگی، اقتصادی و سیاست گذاری بود. همچنین، «راهبردها» شامل: پذیرش سلب اختیار و رجوع به مؤسسات کمک آموزشی بود. در نهایت، «پیامدها» بیانگر اضطراب و بیزاری از درس ریاضی، و تراکمی شدن مشکل یادگیری و عدم کاربست بود.
شناسایی و روان سنجی راهبردهای آموزش تربیت جنسی نوجوانان 12 تا 16 ساله ایرانی بر اساس دیدگاه معلمان و والدین: پژوهش آمیخته(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر شناسایی و روان سنجی راهبردهای آموزش تربیت جنسی نوجوانان بر اساس دیدگاه معلمان و والدین بود که با رویکرد آمیخته اکتشافی انجام شده است. در بخش کیفی از روش تحلیل مضمون و در بخش کمی از تحلیل عاملی اکتشافی و تأییدی استفاده شد. مشارکت کنندگان بخش کیفی، شامل متخصصان تربیت جنسی، معلمان و والدین دارای تخصص علمی یا تجربه عملی بودند که با روش نمونه گیری هدفمند از نوع نظری، 20 نفر به عنوان مشارکت کننده انتخاب شدند. نتیجه تحلیل داده ها در بخش کیفی منجر به شناسایی 19 مضمون پایه در زمینه راهبردهای آموزش تربیت جنسی شد که در قالب 5 مضمون «غلبه بر موانع فرهنگی»، «ملاحظات فرهنگی – اجتماعی»، «ظرفیت سازی در نظام آموزشی و والدین»، «راهکارهای آموزش» و «اصول آموزش» سازماندهی شدند. در یافته های حاصل از داده های بخش کمی، نتایج تحلیل عاملی تأییدی نشان داد که مضمون های 19 گانه که نهایتا در 5 مضمون سازماندهی شدند دارای بار عاملی کافی جهت تدوین ابزار راهبردهای آموزش تربیت جنسی نوجوانان هستند. در بخش کمی، دبیران دوره اول و دوم متوسطه شهرستان های خوی و چایپاره جامعه آماری را تشکیل دادند که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای تعداد 345 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. برای گردآوری اطلاعات از پرسشنامه تدوین شده در مرحله کیفی پژوهش استفاده شد. در این بخش، برای سنجش روایی پرسشنامه از تحلیل عاملی اکتشافی و تأییدی و برای محاسبه پایایی از ضریب آلفای کرونباخ استفاده شد. نتایج نشان داد که این پرسشنامه به لحاظ کمی از روایی و پایایی لازم برخوردار است. در نتیجه مقیاس نهایی با 5 عامل و 19 نشانگر مورد تأیید قرار گرفت و در نهایت ابزاری جهت سنجش راهبردهای آموزش تربیت جنسی نوجوانان معرفی شد. نتایج حاصل از این مطالعه می تواند در طراحی برنامه های آموزشی با هدف تقویت آموزش تربیت جنسی نوجوانان مورد استفاده قرار گیرد.
فراتحلیل اثربخشی مداخلات روانی آموزشی بر افزایش انگیزش پیشرفت یادگیرندگان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نقش غیرقابل انکار سطوح انگیزشی یادگیرندگان در پیامدهای تحصیلی، از دیرباز مورد تاکید قرار گرفته است. از این جهت، مداخلات مرتبط و مکانیسم های اثرگذاری این برنامه ها، از اهمیت وافری برخوردار بوده اند. در مطالعه حاضر با هدف تعیین اثربخشی کاربردِ مداخلات روانی آموزشی و شناسایی تعدیل گرهای چندگانه در این قلمرو مطالعاتی، از روش فراتحلیل استفاده شد. پس از تصریح ملاک های ورود و خروج، تلاش های مداخله ای مبتنی بر برنامه های روانی آموزشی با هدف ارتقای انگیزشی از بانک های اطلاعاتی استخراج و از این طریق، 35 پژوهش و 173 اندازه اثر برای تحلیل نهایی انتخاب شدند. داده های این پژوهش با نرم افزار CMA2 تحلیل شدند. نتایج تحلیل داده ها، اندازه اثر کلی اثربخشی مداخلات روانی آموزشی با هدف ارتقای انگیزشی 582/0 را بدست داد. همچنین، نتایج تحلیل اثرات تعدیل گرِ مبتنی بر جنسیت آزمودنی، سن آزمودنی، ماهیت مداخله منتخب و فرهنگ بر میزان اثربخشی مداخلات روانی آموزشی نشان داد که اندازه اثر در پژوهش های شامل مردان درمقایسه با زنان، دانشجویان در مقایسه با دانش آموزان، اندازه اثر ماهیت پژوهش های مداخله مبتنی بر عوامل برون زاد در مقایسه با ماهیت مداخلات مبتنی بر عوامل درون زاد و در نهایت، در جوامع جمع گرا در مقایسه با جوامع فردگرا، بیشتر بود. به طور کلی، نتایج نشان داد اگر چه مداخلات روانی آموزشی نقش موثری در ارتقای نیمرخ انگیزشی یادگیرندگان دارد اما تمرکز بر نقش تبیینی برخی تعدیل گرها مانند فرهنگ، جامعه هدف و خصوصا ماهیت مداخلات به کار رفته نیز از اهمیت ویژه ای برخوردار است.