آرشیو

آرشیو شماره ها:
۲۵

چکیده

هدف عمده تحقیق تعیین رابطه نگرش دانش آموزان به تکالیف درسی و میزان بهره گیری از راهبر دهای مدیریت تکالیف بود. طرح تحقیق مورد استفاده توصیفی همبستگی و جامعه آماری، شامل کلیه دانش آموزان دوره راهنمایی شهر سنندج در سال 1390 بود. در مجموع، چهار مدرسه بر اساس جنسیت دانش آموزان از دو ناحیه آموزش و پرورش سنندج به صورت نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند که تعداد 510 دانش آموز را از هر سه پایه تحصیلی در برگرفت. جهت گردآوری داده ها از مقیاس های نگرش به تکالیف درسی و راهبردهای مدیریت تکالیف استفاده شد. نتایج گویای آن بود که مقیاس های مذکور از روایی و پایایی مطلوبی برخوردارند. یافته ها نشان داد که بین متغیر نگرش به تکالیف درسی دانش آموزان با مؤلفه های راهبردهای مدیریت تکالیف همبستگی مثبت و معناداری وجود دارد. دانش آموزانی که نگرش مثبتی به انجام تکالیف داشتند از سطح بالاتری از راهبردهای مدیریت تکالیف برخوردار بودند. دانش آموزان دختر نگرش مثبت تری به تکالیف درسی داشتند و از میانگین نمرات بالاتری نسبت به پسران در بکارگیری راهبردهای مدیریت تکالیف برخوردار بودند. یافته های دیگر بیانگر تفاوت معنادار بین میزان استفاده دانش آموزان از راهبردهای مدیریت تکالیف و نگرش به تکلیف با توجه به پایه تحصیلی آنان بود. دانش آموزان پایه های پایین تر به راهبردهای مدیریتی (مانند: بازخورد معلم در تکالیف و تنظیم فضای انجام تکلیف) توجه بیشتری نسبت به پایه های بالاتر داشتند.

تبلیغات