بررسی های حسابداری و حسابرسی (حسابداری و حسابرسی سابق)
بررسی های حسابداری و حسابرسی 1386 شماره 47 (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
هدف این تحقیق یافتن ارتباط بین ضریبP/E بورس اوراق بهاء دار تهران با متغیرهای کلان اقتصادی است. ضریب P/E از معیارهای رایج برای تحلیل وضعیت شرکت ها، صنایع و بازار است. این نسبت پایه ارزیابی قیمت سهام بر مبنای سود شرکت است و بیش از سایر عوامل، به عنوان پایه قیمت گذاری مورد استفاده قرار می گیرد. ضریب P/E از عایدی شرکت به عنوان مبنای ارزش گذاری سهام استفاده می کند و به روش های مختلف به ارزیابی سهم، بدره سهام (پورتفوی) و شاخص بازار می پردازد و مظنه زیر ارزش یا بالای ارزش بودن قیمت سهم است، محاسبه آن ساده است و به دلیل عدم دخالت عوامل ذهنی و سایر برآوردها، کلیه استفاده کنندگان به نتایج یکسانی می رسند. با استفاده از فرمول ارزش فعلی، ضریب P/E می تواند به عنوان شاخص رشد عایدات مورد انتظار و نرخ بازگشت سرمایه گذاری سهام یا ترکیبی از هر دو باشد. در این تحقیق21 متغیر کلان اقتصادی به تفکیک پولی و حقیقی انتخاب شد. همچنین برای روندزدایی، متغیر روند به عنوان یک متغیر مستقل وارد مدل ها گردید وبرای بررسی فرضیه های تحقیق از رگرسیون چند گانه وتحلیل عاملی استفاده شد. نتایج رگرسیون چندگانه بین ضریب P/E وتمامی متغیرهای اقتصادی منتخب نشان از همخطی شدید بین متغیرهای منتخب دارد.ولیکن با استفاده از روش تحلیل عاملی و مولفه اصلی، وجود ارتباط بین متغیرهای مستقل تحقیق با متغیر وابسته P/E تایید گردید.
سنجش ارزش دوره زندگی مشتری (CLV) بر اساس مدل RFM(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شرکت های امروزی به طور روز افزونی درآمدهای خود را از ایجاد و حفظ روابط بلندمدت با مشتریان کسب می کنند. در چنین محیطی، بازاریابی به بیشینه نمودن ارزش دوره زندگی مشتری و سهم مشتری که جمع ارزش دوره زندگی مشتریان شرکت است، کمک می کند. یکی از مشکلات عدیده شرکت هایی که قصد سنجش سوددهی مشتری را دارند این است که سیستم های حسابداری و گزارش دهی متمایل به سنجش سوددهی محصول هستند تا سوددهی مشتری. اما علی رغم این مشکلات، شرکت ها به دنبال روش هایی هستند تا ارزش دوره زندگی مشتریانشان را محاسبه کنند. در این مقاله، جهت تعیین ارزش دوره زندگی و بخش بندی مشتریان شعبه ای از بانک های خصوصی تازه تأسیس ایران بر اساس معیارهای تأخر، فراوانی و ارزش مالی(RFM) از روش خوشه بندی K میانگین استفاده شده است. تأیید این نتایج با استفاده از روش تحلیل ممیزی صورت گرفته و در نهایت، بر اساس بخش بندی صورت گرفته، استراتژی هایی برای برخورد با هر یک از گروه های مشتری ارائه شده است.
بررسی روش های مختلف تخمین بتا در بورس اوراق بهادار تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در ادبیات مالی، مدل قیمت گذاری دارائی های سرمایه ای، رابطه بین ریسک سیستماتیک یا بتا با بازده مورد انتظار هر دارایی را نشان می دهد. یکی از مشکلات اساسی که مدیران پرتفوی و سرمایه گذاران برای بدست آوردن بازده مورد انتظار هر پرتفوی با آن مواجه هستند، تخمین بتا است. برای تخمین بتا معمولا از رگرسیون سری های زمانی استفاده می شود و این امر به انتخاب دوره زمانی محاسبه بازده و روش تخمین، نیاز دارد. این مقاله، دوره های بازده، مدل های تخمین و روش های مختلف اقتصادسنجی (حداقل مربعات معمولی، حداکثر درست نمایی، گشتاورهای تعمیم یافته، حداقل قدر مطلق خطاها و رگرسیون ناپارامتری) را برای تخمین بتا بررسی می نماید. نتایج نشان می دهد که بازده های ماهانه و روش رگرسیون ناپارامتری مدیران را برای بدست آوردن بتای بهتر یاری می کند. تفاوت نسبتا" زیادی در نتایج به دست آمده با استفاده از روش های مختلف تخمین بتا وجود دارد. بنابراین به نظر می رسد استفاده از بتا در مسائل کاربردی و نظری بایستی با احتیاط و مبتنی بر چند روش صورت گیرد. البته برای رتبه بندی از نظر معیار ریسک این اشکال چندان جدی بنظر نمی رسد. زیرا اگر تورشی وجود داشته باشد در تخمین بتای تمامی شرکت ها وجود خواهد داشت. تفاوت مدل شارپ و بلک چندان قابل توجه نیست.
تعیین محتوای اطلاعاتی نسبی و فزاینده ارزش افزوده نقدی و نسبتP/E در ارتباط با بازده سهام در شرکت های تولیدی پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
باور عمومی بر این است که وظیفه مدیران حداکثر کردن ثروت بلند مدت سهامداران با تخصیص بهینه منابع موجود و در دسترس آنها است. به منظور تحقق این هدف از رویه های استانداردهای حسابداری و یا از نسبت های مالی چون نسبت P/E استفاده می شود تا میزان ثروت سهامدار را بتوان ارزش گذاری کرد. مدیران و سهامداران و سایر افراد از اطلاعات مالی جهت ارزیابی و برآورد عملکرد شرکت استفاده می کنند. ولی معیارهای مبتنی بر اطلاعات حسابداری به تنهایی نمی توانند جوابگوی نیازهای سهامداران و استفاده کنندگان جهت اندازه گیری ثروت سهامداران و ارزش خلق شده در شرکت باشند و نیاز به معیارهایی است که مبتنی بر اطلاعات اقتصادی بوده و بر مبنای فرایند خلق ارزش باشد. ارزش افزوده نقدی مفهوم جدیدی از ارزش افزوده است که در حوزه ارزیابی عملکرد داخلی شرکت مطرح شده است و به ثروت نقدی خلق شده در داخل واحد تجاری می پردازد. این مدل تنها اقلام نقدی را در بر می گیرد. در دیدگاه مدیریت بر مبنای ارزش به عنوان یک مدل خالص جریان نقدی فرض می شود و ارزش شرکت را در سرمایه گذاری های استراتژیک می داند. از دیدگاه سود باقیمانده مدلی است که به رشد سودآوری و جریان نقدی بازده سرمایه گذاری توجه دارد. نمونه آماری مورد بررسی شامل 85 شرکت تولیدی پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران در دوره زمانی 1382- 1378 می باشد و آزمون محتوای اطلاعات ارزش افزوده نقدی و نسبت P/E انجام شده است. نتایج آزمون محتوای اطلاعاتی نسبی نشان داد که ارزش افزوده نقدی در ارتباط با بازده سهام شاخص بهتری در مقایسه با نسبت P/E است. نتایج آزمون محتوای اطلاعاتی فزاینده ارزش افزوده نقدی و نسبت P/E نشان داد که هر دو محتوای اطلاعاتی فزاینده نسبت به یکدیگر دارند.
توجیه تصمیمات در برنامه ریزی حسابرسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حسابرسان در زمان برنامهریزی حسابرسی، نوعاً به بررسی نوسانهای غیرمنتظره در مانده حسابها و نسبتهای صورتهای مالی میپردازند. طبق تحقیقات انجام شده، اولین منبع مورد رسیدگی حسابرسان در زمان کشف نوسان غیرمنتطره، بررسی توضیحات مدیریت واحدمورد رسیدگی است. حسابرسان پس ازدرخواست توضیحات مدیریت واحد مورد رسیدگی درباره تجدید نظر در برنامه حسابرسی و مستندسازی توجیهات در کاربرگهای رسیدگی برای برنامهریزی تصمیمگیری می کنند. این تحقیق با این هدف صورت گرفته است تا به ارزیابی توضیحات مدیریت توسط حسابرسان بپردازد و بررسی کند که این ارزیابی چگونه روی فرایند بررسی حسابرسی تاثیر میگذارد. همچنین در این تحقیق، بررسی میشود که چگونه فرایند بررسی حسابرسی و نوع شواهد در دسترس روی قضاوت حسابرسان درباره تصمیمات برنامهریزی حسابرسی آنان تاثیر میگذارد. طبق نتایج این تحقیق، این دوعامل تاثیر زیادی روی توجیهات حسابرسان دارند و حسابرسانی که انتظار بررسی بعدی را دارند توجیهات بیشتری را نسبت به حسابرسانی مستندسازی می کنند که انتظار چنین بررسی را ندارند. بنابراین اجرای بررسی بعدی موجب میشود حسابرسان به مستندسازی بیشتر انواع توجیهات بپردازند. همچنین توجیهات حسابرسان تحت تاثیر نوع شواهد در دسترس قرار میگیرند و حسابرسان دریافت کننده شواهد ناسازگار نسبت به کسانی که شواهد سازگار دریافت میکنند یا شواهدی را دریافت نمیکنند توجیهات بیشتری را در یادداشتهای برنامهریزی خود درج میکنند.
بررسی نقش عوامل رشد فروش و شاخص بحران مالی در پیش بینی بازده سهام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مدل قیمتگذاری داراییهای سرمایهای رابطه تعادلی بین ریسک و نرخ بازده مورد انتظار اوراق بهادار را بیان میکند. این مدل ادعا میکند که سرمایهگذاران تنها در قبال پذیرش ریسک سیستماتیک انتظار دریافت پاداش یا صرف را دارند. تحقیقات تجربی اخیر این مدل را با چالشهای جدی مواجه ساخته است و به نظر میرسد بتا به عنوان شاخص ریسک سیستماتیک توان تشریح رابطه بین ریسک و بازده را در دورههای بلند مدت از دست داده است. این درحالی است که متغیرهای دیگری نظیر رشد فروش و شاخص بحران مالی به عنوان جایگزین شاخص ریسک مطرح شدهاند. شاخصهای رشد فروش و شاخص بحران مالی از جمله شاخصهایی هستند که توانایی ارزیابی قدرت بازپرداخت بدهیها و قابلیت سودآوری واحد تجاری را دارند. از این رو این تحقیق در نظر دارد تا با مرور ادبیات موجود و با استفاده از رگرسیون خطی ساده و چند متغیره با نمونهای شامل 106 شرکت طی دوره زمانی 1383- 1374 تاثیر دو عامل رشد فروش و شاخص بحران مالی را درپیشبینی بازده سهام شرکتهای بورس اوراق بهادار تهران مورد بررسی قرار دهد. با توجه به آزمونهای رگرسیون خطی، نتایج تحقیق حاکی از آن است که ترکیب عوامل رشد فروش و شاخص بحران مالی فاقد قدرت توضیحی لازم در تشریح میانگین بازدهی سهام شرکتهای مورد مطالعه است.
بررسی ارتباط بین هموارسازی سود با اندازه شرکت و نوع صنعت در شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش سه هدف کلی را مدنظر داشته و مورد بررسی قرار می دهد. 1. شناسایی شرکت های هموارساز سود. 2. بررسی میزان ارتباط بین هموارسازی سود با نوع صنعت (محوری و پیرامونی) و اندازه شرکت (فروش). 3. بررسی میزان ارتباط بین هموارسازی ساختگی سود با اندازه شرکت (فروش) و نوع صنعت (محوری و پیرامونی). برای بررسی اهداف بالا دو دسته اطلاعات مورد استفاده قرار گرفته است. دسته اول، مطالعات کتابخانه ای و دسته دوم به صورت اطلاعات ثانویه در غالب اطلاعات مالی استخراج شده از صورت های مالی شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران طی سال های 1378 تا 1383 است. نتایج حاصله نشان داد که بین اندازه شرکت (فروش) و هموارسازی سود همبستگی قوی وجود دارد و این ارتباط به صورت معکوس است، هم چنین تفاوت قابل ملاحظه ای بین شرکت های هموارساز سود از نظر نوع صنعت (محوری یا پیرامونی) وجود ندارد. تنها در سطح سود ناویژه ارتباط ضعیفی بین صنعت و هموارسازی سود مشاهده می شود. هم چنین ارتباط معناداری بین هموارسازی ساختگی سود با اندازه شرکت وجود دارد. سرانجام بین هموارسازی ساختگی و نوع صنعت ارتباط معناداری وجود ندارد.