فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۳۴۱ تا ۱٬۳۶۰ مورد از کل ۷٬۵۲۷ مورد.
جریان خوارج
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تاریخ اسلام و سیره تاریخ و سیره شناسی تاریخ و سیره اهل بیت(ع)
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تاریخ اسلام و سیره تاریخ و سیره شناسی سایر
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی حدیث و علوم حدیث حدیث معارف حدیثی حکومت وسیاست در روایات
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی فقه و اصول فقه اندیشه و فقه سیاسی اندیشه سیاسی اسلام تاریخ سیاسی
اسلام و غرب «سخنرانى شاهزاده انگلیس»
منبع:
معرفت ۱۳۷۳ شماره ۹
حوزه های تخصصی:
استاد کریم بردی آخوند احمدی
حوزه های تخصصی:
رسمى شدن کیش اسماعیلیه و تأثیرات آن در مصر عصر فاطمى(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
شرفا(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
بازخوانى فرهنگ عاشورا
حوزه های تخصصی:
رفتار سیاسی علمای شاخص اهل سنت و امامیه با خلافت عباسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مطالعه تاریخ اسلام، نشانگر دوگونگی رفتار علمای اهل سنت و امامیه با خلافت اسلامی است. علما به دلیل تسلّط بر مبانی فقه و کلام اسلامی، می توانستند نقش مهمی در صورت بندی مبانی مشروعیت قدرت خلافت اسلامی، ایفا کرده و به عنوان، نظریه پردازان قدرت، در خدمت خلافت قرار گیرند، چنان که در خلافت بنی امیه، برخی از علمای اهل سنت چنین نقشی را بر عهده گرفته و به حمایت از امویان پرداختند. در مقابل عده دیگری از علما، به عنوان منتقدان جدی خلافت، به رد این دیدگاهها پرداخته و عملکرد خلفا را زیر سؤال بردند. در این مقاله با استفاده از روش توصیفی تحلیلی، تلاش می شود، به این پرسش اصلی پاسخ داده شود که علت دوگونگی رفتار علمای مذاهب با خلافت عباسی چه بود؟ این مقاله در صدد بررسی صحت و سقم دو فرضیه است: اول؛ انگیزه های مذهبی عالمان، نقش مهمی در دوگونگی تعامل عالمان با خلافت داشت. دوم؛ نیاز خلفا به کسب مشروعیت و تثبیت قدرت، موجب دوگونگی رفتار عالمان با خلافت شد. این بررسی نشان داد، انگیزه های مذهبی در دوگونگی روابط علمای مذاهب با حاکمیت عباسی، نقش مؤثری داشت. به همان اندازه که نزدیکی برخی عالمان سنی، معتزله و شیعه به کانون قدرت، با هدف ترویج باورهای عقیدتی، حفظ تشکل مذهبی و اصلاح باورهای مردم صورت گرفت، روی برتافتن دیگر علما از قدرت نیز به دلیل نگرانی از تضعیف مبانی عقیدتی، فساد عقیده و تحریف اعتقاد مذهبی، انجام شد. عامل دیگر این دوگونگی رفتار، نیاز حاکمیت عباسی به مشروعیت سازی بود. در زمان نخستین خلفای عباسی، آنها برای تثبیت قدرت و مشروعیت حکومتشان، به علمای معتزله و شیعه نیاز داشتند. پس از ثبیت قدرت، برای ادامه حیات، نیازی به معتزله نبود و شیعه رقیبان جدی به شمار می آمدند، از این رو، حاکمیت، به سمت اهل سنت گرایید و در این دوره، تعامل عالمان سنی با خلافت بیشتر شد.
سرفصلهایى از حرکت سیاسى امام سجاد(ع) در نهضت کربلا(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تاریخ اسلام و سیره تاریخ و سیره شناسی تاریخ و سیره اهل بیت(ع)
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تاریخ اسلام و سیره تاریخ و سیره شناسی تاریخ کربلا
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی فقه و اصول فقه اندیشه و فقه سیاسی اندیشه سیاسی اسلام تاریخ سیاسی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی فقه و اصول فقه اندیشه و فقه سیاسی اندیشه سیاسی اسلام مسائل عام اندیشه سیاسی اسلام
رنجهای امام هادی
بررسی مسأله جانشینی حضرت محمد(ص)
حوزه های تخصصی:
یکی از مناقشه برانگیزترین مسائل تاریخ اسلام، مسئله جانشینی حضرت محمد(ص) است. مقاله پیش رو در نظر دارد با تمرکز بر معیارهای عربی ـ اسلامی، نقش آن ها را در جانشینی پیامبر بکاود و با روش توصیفی ـ تحلیلی، بحثی متفاوت از بحث های گذشته ارائه کند. گرچه در مسئله ی جانشینیِ پیامبر، جهت توجیه خلافت ابوبکر، بازگشت عرب به سنن جاهلی بیان می شود، اما این مقاله با تمرکز بر این سنت ها، به نتیجه ی متفاوتی رسیده است. یافته اساسی تحقیق حاکی از آن است که معیارهای عرب در امر جانشینی با اندکی تغییر در دوره ی اسلامی نیز هم چنان به حیات خود ادامه داد. در حالی که در جریان سقیفه این معیارها به طور کلی مورد توجه قرار نگرفت.
نقد و بررسی آرای مستشرقان دربارة امّی بودن پیامبر اکرم(ص)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امّی بودن پیامبر اکرم(ص) در معنای ناتوانی در خواندن و نوشتن، یکی از مباحثی است که قرآن کریم بر آن تصریح دارد. آیات، روایات و اسناد تاریخی این مطلب را به طور حتم اثبات می کنند که پیامبر اکرم(ص) تا زمان بعثت توانایی خواندن و نوشتن نداشت. این مهم مورد اتّفاق اندیشمندان اسلامی فریقین می باشد. امّا با وجود این، شبهات فراوانی در این باره از سوی برخی از مستشرقان مطرح گردیده که معتقدند پیامبر اکرم(ص) قبل از بعث، خواندن و نوشتن می دانست و کتاب های آسمانی پیشین را خوانده است. برخی دیگر از مستشرقان نیز برای واژة «امّی» مفهوم مخالف ارائه داده اند و بر این باورند که این واژه دلالت بر نخواندن و ننوشتن پیامبر اکرم(ص) ندارد، بلکه به معنای پیامبر بُت پرستان یا پیامبر غیریهود است. جستار پیش رو، ضمن نقد و بررسی آرای مستشرقان در این باره، مفهوم صحیح أمّی بودن پیامبر اکرم(ص) را مستند به دلایل قرآنی، روایی و تاریخی بیان می نماید و نتیجه اینکه پیامبر اکرم(ص) تا زمان بعثت (به اتّفاق) و یا حتّی پس از آن، تا آخر عمر مبارک خود (بااختلاف) نه خواند و نه نوشت که غایت این امر، مسدود کردن راه شبهه افکنی منکران رسالت ایشان بوده، همچنان که اعجاز قرآن و آورندة آن نیز با این مطلب اثبات می شود.