آرشیو

آرشیو شماره ها:
۲۸۱

چکیده

متن

سرآغاز رسالت پیامبر گرامى حضرت محمد(ص)، با توصیف خداوند به آموزش دهنده "علم و قلم" به انسان شروع شد.
() دین در منطق نبوت، آگاهى بخشى است و نجات دهنده انسان از تاریکىهاى نادانى و سرگردانى در وادى بى معرفتى و پیامبر(ص)، اول معلم بشریت و بسیارى از آیاتى که بر او نازل شده، توصیه کننده به تعقل، تدبّر، تفقّه، تأمّل و در یک کلمه، فهم کردن است.
 در جامعه‌اى که روح جاهلیت موج می‌زد و مردم آن در بستر بىخبرى قرار داشتند و با علم و آگاهى، بیگانه و حتى دشمن بودند، خداوند پیامبرى برگزید تا پردههاى جهل را کنار بزند و مردم را با فطرت پاک و حقیقت جوى آنان آشنا سازد.
 بدین جهت بود که نور محمدى در تاریکى نادانى جاهلیت تابیدن آغاز کرد و با ایجاد دگرگونى در عمق جان انسان جاهلى، اعجازى بىنظیر و تاریخى آفرید و راه درست زیستن و سعادت جاودانه را فرا روى بشریت قرار داد.
 اشاره به موضوع فرضیه و مسئله اصلى این نوشتار را این گونه مطرح مىکنیم که: از یک منظر پیام اصلى و اولى دین و مکتب اسلام، تلاش در جهت بهبود آوردن فضایى سالم براى ارتقاى علمى و فهم همه انسانهاست و جلوگیرى از هر عاملى که بخواهد با دانایى او مبارزه کند، یعنى علم آموزى در منطق اسلام برابر است با آگاه شدن براى دریافت همه حقوق و انجام تکالیف دینى اجتماعى و از همه مهمتر، علم ابزارى است براى رشد و بالندگى در جهت رسیدن به دریافتهاى مقامات معنوى و قرب الهى.
 از این رو، خداوند در قرآن خود را ولىّ مؤمنان معرفى مىکند که آنان را از تاریکىها به سوى روشنایى رهنمون مىشود و شیطان را ولىّ کافران می‌داند که آنان را از متن فطرت نورانى، به وادى گمراهى مىکشاند.
() در فرهنگ دین، انسان موجودى است که ظرفیت و قابلیت تعالى و کمال را تا مرز امام شدن و الگو بودن براى دیگران دارد و حتى آن را در ردیف آرزوهاى انسانهاى بزرگ بر مىشمارد.
 و اجعلنا للمتقین اماماً.
() علم توحید این همه بزرگى و بلند مرتبه‌اى در زندگى انسان، به برکت علم و دانش اندوزى براى آدمى قابل تحقق است و در رأس همه دانایىها، شناخت خداوند و علم توحید قرار داد، یعنى شناخت محور عالم هستى و تفطن به اینکه سازنده و نگاه دارنده عالم آفرینش، قادر مطلق است، حکیم است، بىنیاز است، هدایت کننده است، جبّار است و در یک جمله در بردارنده همه صفات کمال است.
 این احساس و یا به عبارت بهتر، این فهم و درک از آفریننده هستى، مایه رضایتمندى انسان و آرامش خاطر او در نظام زندگى دنیوى است و شاید وجهى باشد براى تفسیر این آیه :الا بذکر اللّه تطمئن القلوب.
() آگاه باشید که با یاد خدا، دلها آرام مىگیرد.
 چرا که در همه مؤلفههاى علم توحید، یاد کرد خداوند، معناى اخص پیدا مىکند و بدین خاطر است که علم خداشناسى اشرف علوم شمرده شده است: اول الدین معرفة الجبار؛ آغاز شناخت دین، با معرفتشناسى نسبت به ذات اقدس الهى، معناى کامل مىیابد.
 با این فرض، مهمترین ویژگى انسان مؤمن، خداشناسى او خواهد بود و در پرتو این معرفت درجه اول، بصیرت پیدا مىکند که چگونه در جریان زندگى دست به انتخاب بزند و راه صواب را از راه ناصواب، باز شناسد و بر اهریمن نفس پیروز شود.
 لذا ایمان همواره با نوعى علم و آگاهى همراه است و اگر غیر از این باشد، ایمان کامل نخواهد بود.
 رسالت ویژه پیامبر(ص) پیامبر(ص) از شروع مسؤولیت نبوت، همت خود را بر این گماشت تا با همه مظاهر نادانى، بى خبرى و عقب ماندگى ذهنى انسان جاهلى، مبارزه کند، لذا یکى از اولین توصیهها و پیام جدى ایشان براى مردم عربستان، علم اندوزى و دانشطلبى بود.
 از یک منظر مىتوان گفت مکتب اسلام، مکتب علم و دانش است.
 هم علم ارزش فوق العاده دارد و هم عالم مورد تکریم واقع شده است.
 این سخن پیامبر(ص) که: طلب العلم فریضة على کل مسلم و مسلمه،() در فضاى آلوده و بى خبرى جاهلیت چنان تحوّلى به وجود آورد که بعدها منشأ تمدن بزرگ اسلامى گردید که چندین قرن این تمدن علم دوست و عالم پرور، بر جهان بشریت استیلا پیدا کرد و جوامع بسیارى از آبشخور آن، تجدید حیات نمودند و از دست آوردهاى آن بهره بردند.
 ظهور دانشمندان بزرگ و پرآوازه تاریخ اندیشه و علم در دامن این تمدن، دین اسلام را در میان دیگران ممتاز کرد.
 عبدالحسین زرین کوب نویسنده معاصر در این خصوص عقیده دارد که: در واقع این توصیه و تشویق مؤکّدى که اسلام در توجه به علم و علما مىکرد، از اسباب عمده بود در آشنایى مسلمین با فرهنگ و دانش انسانى، قرآن مکرر مردم را به فکر و تدبّر در احوال کائنات و به تأمّل در اسرار آیات دعوت کرده بود.
 مکرر به برترى اهل علم و درجات آنها اشاره نموده بود و یک جا شهادت صاحبان علم را تالى شهادت خدا وملائکه خوانده بود که این خود به قول امام غزالى، در فضیلت و نبالت علم کفایت داشت.
 به علاوه بعضى احادیث رسول(ص) که به اسناد مختلف نقل مىشد، حاکى بود از بزرگداشت علم و علما و این همه با وجود بحث و اختلافى که در باب اصل احادیث و ماهیت علم مورد توصیه در میان آمد، از امورى بود که موجب مزید رغبت مسلمین به علم و فرهنگ مىشد و آنها را به تأمّل و تدبر در احوال و تفحص در اسرار کائنات بر می‌انگیخت.
() آقاى زرین کوب در بخش دیگرى مىنویسد: «.
بدین گونه، شوق معرفت جویى و حس کنجکاوى، قلمرو اسلام را در اندک مدتى کانون انوار دانش کرد.
»() قرآن و دانش اندوزى قرآن به عنوان برنامه زندگى مسلمانان و بلکه همه جهانیان (همانگونه که ادعاى بر حق نظریه دینى است) براى علم آموزى فوق العاده اهمیت داده است تا جایى که یکى از اساسىترین مبانى ارسال پیامبران را، کتاب آموزى و تعلم حکمت عنوان کرده است.
 توجه به این نکته ضرورت دارد که در قرآن به آگاهى انسان تأکید شده، همان گونه که فقدان آن، سبب گمراهى و عقب ماندگى پیشینیان بوده است.
 به این آیه دقت کنید: «لقد منّ اللّه على المؤمنین اذ بعث فیهم رسولاً من انفسهم یتلوا علیهم آیاته و یزکیهم و یعلمهم الکتاب و الحکمه و ان کانوا من قبل لفى ضلال مبین.
»() خداوند با برانگیختن پیامبرى از درون مؤمنان بر آنان منت نهاد، پیامبرى که آیات الهى را بر مردم تلاوت مىکند.
 آنان را تزکیه می‌دهد و کتاب و حکمت تعلیمشان می‌دهد، در حالى که پیش از این در گمراهى آشکار به سر مىبردند.
 قرآن این گونه گزارش مىکند که ساختار نظام جاهلیت پیش از دوران پیامبرى حضرت محمد(ص)، همه‌اش تاریکى بوده که با تلاش و همکارى گروهى اندک از مؤمنان با اخلاص و در رأس آنان امام على(ع)، یک تحول فرهنگى در آن نظام به وجود آمد که بعدها زمینه یک تمدن بزرگ را به وجود آورد.
 بدون تردید، قرآن و ترغیب مردم به فراگیرى علم و دانش و ارتقاى فرهنگى، عامل اصلى این پیروزى بزرگ بود و در یک سخن محور تمدن اسلامى، خود قرآن بود.
 از این رو، جرجى زیدان نیز بر همین اساس نظر می‌دهد.
 او نیز مىگوید :«توجه مسلمین به علوم از قرآن آغاز گشت.
 مسلمین به قرآن اعجاب داشتند و به تلاوت صحیح آن اهمیت می‌دادند.
 قرآن دین و دنیاى آنان را تأمین مىکرد.
 تمام سعى خود را در فهمیدن احکام قرآن مصروف می‌داشتند.
 احساس نیاز مسلمین به درک فهم الفاظ و معانى قرآن، علوم مختلف اسلامى را به وجود آورد.
 خلاصه آن سلول حیاتى زنده‌اى که در جامعه اسلامى پدید آمد و رشد کرد و تکامل یافت تا منجر به تمدن عظیم اسلام شد، اعجاب و عشق و علاقه بى حد مسلمین به قرآن بود.
»() این هنر قرآن و پیامبر(ص) بود که توانست در روح انسانهاى عرب جاهلى، لذت فهمیدن و فراگیرى علوم مختلف را به وجود آورد و آنان را از خرافه پرستى، جهل گرایى، ظاهر گرایى و جمود فکرى به عرصه دانشطلبى و حقیقت جویى وارد کند و به دیگر سخن آنان را با فطرت اولیه خودشان که خداپرستى، حق خواهى، علم گرایى و زیبادوستى بود، آشنا نماید.
 نمادهاى تفکر و علم اندوزى در قرآن در یک نگاه اجمالى به آیات قرآن از منظر موضوع مورد بحث، یعنى اهمیت علم و پرسش گرى به چه چیزى رهنمون خواهیم شد؟ آیاتى که به آفرینش انسان اشاره دارد و شگفتىهاى این موجودات ناشناخته را بیان مىکند، آیاتى که به خلقت پاره‌اى از حیوانات اشاره مىنماید و ذهن حقیقت جوى آدمى را وادار مىکند تا درباره آنها پژوهش نماید و دانش خود را در شناخت چگونگى ساختمان وجودى آنها فزونى بخشد و به صورت مستمر مىخواهد در ظرف ذهن انسان، ایجاد پرسش کند تا به ظرایف و نازک کارىها و هنر آفریننده آنها پى ببرد و در این کار واکاوى علمى به حقایقى دست پیدا کند و همچنین آیاتى که پرده از گوشه‌اى از آفرینش این جهان پهناور بر می‌دارد و گاه گاهى به شگفتىها و پیچیدگىهاى آن اشاره مىکند.
 پیام این آیات قرآنى به نظر شما چیست؟ و اصولاً قرآن به عنوان یک کتاب هدایت گر انسان، چرا این قدر مىخواهد ذهن او را درگیر با شناخت آفرینش موجودات این جهان بکند و چرا دائم او را به اندیشیدن و ترغیب به اتفاقات طبیعى کند؟ این فرآیند در سعادت زندگى دنیایى او چه تأثیرى خواهد داشت؟ بدون تردید این پرسشها و دهها پرسش دیگر از این نوع، همگى به یک حقیقت منتهى مىشوند و آن، شناخت خداوند، یعنى علم توحید، علمى که بهترین علوم است.
 بنابراین پایانه علم اندوزى و پرسشگرى از دیدگاه ومنظر قرآن، دریافت و منظر قرآن، دریافت و شناخت درست از آفریننده این نظام هستى است که انسان در پرتو این درک درست، صاحب یک زندگى سعادتمندانه خواهد شد.
 در این نظام زندگى، آگاهى، انتخاب، آزادمنشى، استقلالطلبى و بهرهمند شدن از حقوق انسانى از ویژگىهاى آن است و بدیهى است عکس آن، یک زندگى پوچ و غیر هدفمند خواهد بود که همه راههاى رشد و کمال در آن بسته است.
 مرحوم علامه طباطبایى مفسر بزرگ و فیلسوف شهیر دنیاى اسلام، در بحث تاریخ تفکر اسلامى و تحولات به وجود آمده در جریان تمدن اسلامى مىگوید: «در قرآن به همه دانشها و صنعت هایى که به گونه‌اى به حیات انسانى مربوط مىشود، اشاره مىکند و بدیهى است آیاتى که انسانها را به تدبر، تفکر و اندیشیدن فرا مىخواند، در واقع به علم اندوزى تحریک مىکند، تا این که جامعه بشرى نسبت به آنچه که در آسمان و زمین است، طبیعى، انسانى و یا حیوانى است و حتى آنچه مربوط به ماوراء الطبیعه مىباشد، معرفت پیدا کند.
 نکته مهمتر این که همه این عالم آموزىها و معارف باید وسیله‌اى باشد براى شناخت خداى سبحان.
»() وجه علمى قرآن توجه و رویکرد قرآن به علم و دانش و یادآورى نمونههایى از وجوه علمى جهان هستى و قواعد حاکم بر طبیعت و انسان که پیشتر اشاره شد، این بحث را در میان مفسران و پژوهشگران اسلامى و حتى مستشرقان، مطرح کرده که آیا در حقیقت قرآن خواسته است با زبان علم بگوید و آیا قرار بوده که قرآن قوانین علمى را مطرح کند؟ و آیا باید یک وجه اعجاز قرآن را یادآورى همین مؤلفهها دانست؟ دیدگاهها و نظریههاى گوناگونى در این زمینه تولید شده و هر یک از طرفداران این نظریات، با استناد خود قرآن، دلایل ویژه‌اى ارائه کرده‌اند که بازگویى به تفصیل آن در این مقال نمىگنجد.
() تحولات سه قرن اخیر در غرب در حوزه علوم تجربى و رشد تکنولوژى و دانش مادى هم عدّه‌اى را بر آن داشت تا در جهت تفسیر و تبیین پاره‌اى از آیات قرآنى که به طبیعیات و ویژگىهاى آن اشاره مىکند.
 به صورت افراطى به توجیه علمى روى بیاورند و فراتر از آن، خواسته یا ناخواسته به انکار حقایقى از قرآن برسند که با معادلات مادى، قابل فهم و ادراک نیست.
 به عنوان نمونه: «ولین چهره روشنفکر غرب زده و مدعى تفسیر قرآن،سید احمد خان هندى، بود که به پاس خدمات شایانش، از طرف امپراطورى انگلیس به لقب سر، سرافراز گشت.
 وى در تفسیرش به توجیه مادى امور غیبى، وحى ـ ملک ـ جن وغیره پرداخته، حقایق دینى را تحت تأثیر بینش دئیسم (خداشناسى طبیعى) توجیه و تأویل مىنمود.
 از جمله منکر جریان نزول وحى و وجود جبرئیل بود و اثر نبوت را جریانى باطنى مطرح مىکرد و امر معجزه و دعا را خلاف سنت قطعى خدا می‌دانست و فرشته را همان نیروى رشد در موجودات، جریان الکتریسیته، جاذبه و غیره قلمداد مىکرد و وجود خارجى شیطان را نفى نموده امرى درونى تلقى مىکرد.
»() پر واضح است این گونه برداشتها و تفسیرهایى که درباره برخى از آیات شده است، با روح کلى حاکم بر قرآن در تضاد آشکار قرار دارد و پیام قرآن به شدت با آن در تنافر و ناهم خوانى است.
 شیخ محمد شلتوت در کتاب «تفیسر القرآن الکریم» این دیدگاه افراطى در تفسیر علمى قرآن را خطاى محض می‌داند وى مىگوید: «هذه النظرة القرآن خاطئه من غیر شک لان الله لم ینزل القرآن لیکون کتاباً یتحدث فیه الى الناس عن نظریات العلوم و دقائق الفنون و انواع المعارف.
»() این دیدگاه(توجیه علمى قرآن) بدون تردید یک خطاست، چون خداوند در قرآن قرار نبوده که درباره نظرات و توجهات علمى و فنون و گونههاى معرفت مادى با بندگانش صحبت کند و همانگونه که اشاره شد اصولاً قرآن کتاب هدایت است و زبانى که هم براى انتقال آن برگزیده، زبان خاصى است و اگر مخاطبان خودش را همواره به پیروى از منطق تفکر و عقلانیت فراخوانده و جایگاه ویژه‌اى را براى علم و عالم توصیف کرده، براى این است که حیات بشرى، نیازمند به تعامل علمى با محیط پیرامون خودش مىباشد.
 لذا پاره‌اى از نویسندگان در تحلیل زبان خاص قرآن و زبان خاص علم، این گونه بیان مىکنند :«توصیف جهان طبیعت و پدیدههاى ریز و درشت آن، از آن جهت که مقصود اصلى علم(مقصود از علم در اصطلاح، علم تجربى است) زبان خاص خود را مىطلبد که از آن به زبان علم تعبیر مىشود.
 «زبان دین و زبان علم» هر یک وظایف، کارکردها، ویژگىها و مخاطبان خاص خود را دارند که نه مىتوان آنها را به جاى هم نشاند و نه مىتوان نتایج مورد انتظار از یکى را از دیگرى طلب کرد.
»() منطق همه کتابهاى آسمانى و همچنین زبان خاص قرآن را، مىتوان با مداقه در خود آیات قرآنى به دست آورد.
 به عنوان نمونه،آیه دوم سوره بقره که قرآن را کتاب هدایت معرفى مىکند و آیات 44 ـ 46 سوره مائده که اشاره به احکامى دارد که در دیگر کتابهاى آسمانى مقدر شده است.
() پرسشگرى نتیجه تدبر اگر از آنچه تا کنون گفته شد به این حقیقت واقف شده باشیم که روح کلى قرآن و هدف اصلى آن، تنظیم یک برنامه جامع و کامل براى یک زندگى مطلوب در جهان مادى است، پى خواهیم برد که دعوت قرآن به راه اندازى قواى مدرکه و فهم بشر و بالا بردن بینش معرفتى و علم، در واقع یک نوع ایجاد شور و حرکت و پویایى است که لازمه کمال بشرى است و از پیامدهاى بینش تعقلى، طرح پرسش و سؤال است که خود کلید همه معارف است.
 انسان تا در زندگى با پرسش روبه رو نشود، هرگز در پى تلاش و حرکت برنخواهد آمد و اصولاً تمام توفیقات بشر در کشف رازها و قوانین این جهان در عرصه همه دانشها، مدیون پرسشهایى بوده که در مسیر حیات در طول تاریخ فراروى او قرار گرفته است و همیشه کسانى بر تارک اختراعات و دانشها ایستاده بودند که در جست و جوى حقایق علمى با پایدارى و صبر، تلاش کرده‌اند.
 انسان مورد نظر قرآن هم، یک موجود پرسشگر وجست و جو گر حقیقت است.
 در دیدگاه قرآن، انسان داراى بصیرت با انسان کور (فاقد بینش) مساوى نیستند.
 «قل هل یستوى الاعمى و البصیر.؛() چنانچه نور با تاریکى برابر نیست..
هل تستوى الظلمات و النور»() توصیه قرآن به تدبر و مطالعه درباره آفریده شدگان این جهان، در واقع دعوت به پرستشگرى و علم اندوزى است.
 این مسأله در تمام عرصهها و ابعاد زندگى فردى و اجتماعى انسان معنا دار است، در طبیعت، تاریخ، رشد و کمال معنوى، سقوط و ظهور تمدنها و اقوام بشرى، عاقبت نگرى درباره ستمگران تاریخ.
 براى آگاهى از این مقوله، به صورت خیلى ساده و ابتدایى مىتوان به آیاتى از قرآن مراجعه کرد که در آن از واژه "کیف" چگونه، که بیش از 80 بار به کار رفته است، که در این جا به چند نمونه از آنها اشاره مىکنیم: .
1 قل سیروا فى الارض ثم انظروا کیف کان عاقبة المکذبین.
() بگو اى پیامبر! در پهناى زمین سیر کنید تا بدانید عاقبت و پایان کار کسانى که آیات الهى و رسولان را دروغ مىپنداشتند، چگونه بوده است.2 اولم یروا کیف یبدأ اللّه الخلق ثم یعیده انّ ذالک على اللّه یسیر.
() آیا مردم ندیدند که خداوند چگونه آفرینش و خلقى را شروع مىکند و سپس به اصل خود بر مىگرداند؟ همانا این کار براى خدا بسیار آسان است.
3 افلم ینظروا الى السماء فوقهم کیف بنیناها و زیّناها و مالها من فروج.
() آیا منکران حق به آسمان فراز خود نمىنگرند که چگونه آن را محکم بنا نهادیم و آن را به زیور ستارگان آراسته‌ایم و هیچ شکاف در آنها وجود ندارد.
 4.
 افلا ینظرون الى الابل کیف خلقت و الى السماء کیف رفعت.
() آیا نمىنگرید که شتر چگونه آفریده شد؟ و به شکوه آسمان که چگونه برافراشته شد؟ حال جا دارد از خود سؤال کنیم که چرا خداوند این همه نسبت به فعال کردن ذهن بشر با ایجاد پرسش در فرا روى او، تأکید می‌ورزد؟ بدون تردید باید این مسئله را در یک چیز جست و جو کنیم و آن بایستگى بصیرت و آگاهى انسان در پهنه حیات مادى براى دستیابى به یک رشد و بالندگى معنوى خداپسند، تا در پرتو آن بتواند به نفس مطمئنه تبدیل شود.
 امام رضا(ع) عالم آل محمد(ص) بر اساس حدیث معروف ثقلین که پیامبر(ص) فرمود: من براى شما دو چیز گزارده‌ایم: 1.
 کتاب خداوند 2 عترت خودم، امامان معصوم(ع) هم عدل قرآن هستند و آنان بیش از هر کسى به تفسیر و تأویل قرآن، برترى دارند.
 از امام صادق(ع) در ذیل تفسیر این آیه «.و ما یعلم تأویله الا اللّه و الراسخون فى العلم»()، روایت شده که :«نحت الراسخون فى العلم و نحن نعلم تأویله».
() راسخان در علم ما هستیم و ما به تأویل قرآن علم داریم و امام رضا(ع) به شهادت تاریخ، همچون دیگر امامان(ع) عالمترین فرد در روزگار خود بوده است، بدیهى است علم، عالم و پرسشگرى و مقوله هایى از این قبیل در نگاه ایشان، بیش از دیگران، داراى ارزش بوده است.
 ابراهیم ابن عباس درباره شخصیت علمى امام رضا(ع) این گونه گزارش مىکند: «ما رأیت الرضا(ع) یسئل عن شىء قط الّاعلم و لا رأیت اعلم منه بما کان فى الزمن الاول الى وقته و عصره و کان المأمون یمتحنه بالسؤال عن کل شىء فیجیب فیه و کان کلامه و جوابه و تمثله انتزاعات من القرآن.
»() هر گز ندیدم امام(ع) در برابر پرسشى، جواب نگوید.
 عالمتر از او ندیدم و بارها مأمون از مسائل مختلف از او مىپرسید و ایشان پاسخ می‌دادند و همه جوابها و مثالهایى که می‌آورد برگرفته از قرآن بود و جالب اینکه خود امام رضا(ع) در این زمینه مىفرماید :«در حرم پیامبر(ص) مىنشستم و عالمان مدینه هرگاه در مسئله‌اى با مشکل روبه رو بودند و از حل آن ناتوان مىماندند، به من رو می‌آوردند و پاسخ مىگرفتند.
»() شخصیت علمى امام(ع) به گونه‌اى بود که همه در برابر آن، مبهوت مىشدند و حتى دشمنان لب به ستایش مىگشودند.
 چنانکه در طول تاریخ ثبت شده که مأمون بعد از پرسیدن چند سؤال از امام(ع) این گونه اظهار کرد: خدا مرا بعد از تو زنده ندارد.
 به خدا سوگند دانش صحیح جز نزد خاندان پیامبر(ص) یافت نمىشود و به راستى دانش پدرانت را به ارث برده‌اى و همه علوم نیاکانت در تو گرد آمده است.
() مقام علم و عالم در نگاه امام رضا(ع) مرحوم طبرسى در کتاب احتجاج روایتى را گزارش مىکند که امام رضا(ع) در آن، درباره نقش عالم و فقیه دین مىفرماید :«الا انّ الفقیه من افاض على الناس خیره و انقذهم من اعدائهم و فرّ علیهم نعم جنان اللّه تعالى و حصل لهم رضوان اللّه تعالى».
() فقیه و عالم دین کسى است که خیر و نیکى او بر مردم فوران مىکند و آنان را از دشمنانشان می‌رهاند و نعمتهاى خداوند را بر آنان زیاد مىگرداند.
 در ادامه روایت، امام مىفرماید: در روز قیامت به فقیه و عالم گفته مىشود: اى عهده دار یتیمان آل محمد(ص)، توقف کنید تا اینکه براى هر کسى که از شما چیزى آموخته، شفاعت کنید و امام این مطلب را اضافه مىکند که اما به شخص عابد فقط گفته مىشود تو بنده خوبى بودى، تمام تلاش تو رهایى خودت بود، مىتوانى داخل بهشت بشوى، دقت کنید که امام چه توصیف و جایگاهى براى شخص عابد و عالم ارائه می‌دهد؟ مناظرات علمى امام رضا(ع) خاستگاه علم آموزى گفت و گوهاى علمى امام رضا(ع) با عالمان دیگر مذاهب و چیره شدن ایشان در منطق گفت و گو و احتجاج حتى بر اساس مبانى پذیرفته خودشان، چهره ممتازى در عصر دستگاه عباسى و خلافت مأمون، از امام ترسیم کرده بود.
 دعوت مأمون فرقهها و نحلههاى فکرى و کلامى در آن روزگار، براى مناظره و مباحثه با امام رضا(ع) ناخواسته وسیله‌اى بود براى ترویج عقیده راستین تشیع.
 هر چند که او(مأمون) پشت این مسئله به چیزهاى دیگرى فکر مىکرد که در این مقال مجال طرح آنها نیست.
 حضور امام در این مناظرات مشخص مىکرد که تنها خاندان نبوت و امامت هستند که مىتوانند از پس همه معضلات فکرى شبهات کلامى در هر عصر برآیند.
 علاوه بر اینکه این حضور نشان می‌داد هرگز نباید در برابر پرسشهاى دینى و شبهات فکرى، شیوههاى غیر منطقى را برگزید، چون دین اسلام و کتاب خداوند، در برابر هیچ سؤالى جواب منفى ندارد و اصولاً سیره عملى همه امامان(ع) پاسخگویى بوده است.
 عبدالسلام هروى که در بیشتر نشستها و مناظرات علمى امام حضور داشته، مىگوید: «هیچ کس را از حضرت رضا(ع) داناتر ندیدم و هیچ دانشمندى آن حضرت را ندید مگر این که به علم برتر او گواهى داده است.
 در محافل و مجالس که گروهى از دانشوران و فقیهان و دانایان مختلف حضور داشتند، بر تمامى آنان غلبه یافت، تا آنجا که آنان به ضعف علمى خود و برترى امام اذعان و اعتراف مىنمودند.
»() گرچه هیچگاه امام در پى آن نبود که طرف مناظره علمى خود را مغلوب کند، چرا که ایشان امام هدایت و رحمت بود.
 هدف امام رهایى انسانها از بند تاریکى و بى خبرى بود و این چنین است که سیره علمى امام در کنار سیره اخلاقى و سیاسى آن حضرت بازتاب بسیار گسترده و بىکرانه‌اى در فضاى آن روزگار داشت و همچنان استمرار پیدا کرد تا این زمان که صدها مرکز علمى در پرتو نام این امام همام پاى گرفته است.
 جمع بندى: در برآیند بحث و مطالبى که ارائه شد، به این نکات مىتوان اشاره کرد: .
1 خاستگاه اصلى رسالت پیامبر(ص) و هدف عمده نبوت و پیام اصلى قرآن، آگاهى انسان است و علم اندوزى از این جهت مىتوان ارزشمند باشد که وسیله این آگاهى و نزدیکى به خداوند باشد.
 .
2 همه آیاتى که انسان را به بیانهاى گوناگون به تدبر، تعقل، تفکر و تأمّل فرا مىخواند، براى ایجاد این آگاهى است و پرسش و سؤال، برآیند همین تفکر است که انسان را وا می‌دارد تا به دنبال کشف حقایق برود و خود قوانین حاکم بر این جهان را کشف نماید.
 .
3 امامان معصوم(ع) به عنوان "راسخون در علم" بهترین مشوّق براى علم اندوزى هستند چون بهترین تعریفها و ارزش گزارىها براى علم و عالم و دانشطلبى، از سوى آنان ارائه شده است.
 به خاطر این است که مىگوییم، ائمه عدل قرآن هستند.
پىنوشتها:ـــــــــــــــــــــــ .
 سوره علق، آیه .12 .
 سوره بقره، آیه .257 .
 سوره فرقان، آیه .74 .
 سوره رعد، آیه .28 .
 الحیاة، ج 1، ص 29، به نقل از البحار، ج 1، ص .177 .
 کارنامه اسلام، ص .26 .
 همان، ص .20 .
 سوره آل عمران، آیه .164 .
 خدمات متقابل اسلام و ایران، ص .441 .
 تفسیر المیزان، ج 5، ص .293 .
 لازم به ذکر است که: گرایش به این نوع تفسیر از قدمت تاریخى قابل توجهى برخوردار است و این شیوه تفسیرى در میان مفسران کهن نیز پویندگانى داشته است، از جمله این مفسران که آثار و تألیفات آنان در اختیار است مىتوان از ابوحامد غزالى، فخر رازى، ابن ابى الفضل المرسى، زرکش و سیوطى نام برد.
 گرچه میزان و نحوه گرایش آنان به این نوع تفسیر با یکدیگر متفاوت بود.
 نشریه دانشکده الهیات دانشگاه فردوسى مشهد، مسعود آذرى نیا، شماره 39 و .40 . تدبر در قرآن، ص 65، به نقل از تفسیر و تفاسیر جدید. .
 شیخ شلتوت، تفسیر القرآن الکریم، ص .13 .
 نشریه قرآنى بینات، شماره 19 سال پنجم، ص .82 .
 علاقهمندان براى آگاهى بیشتر رجوع کنند به: فصلنامه تخصصى قرآن پژوهى، سال 2، شماره ،6 مقاله: نقد و بررسى علمى روش تفسیر علمى قرآن. .
 سوره انعام، آیه .50 .
 سوره نور، آیه .16 .
 سوره انعام، آیه .11 .
 سوره عنکبوت، آیه .19 .
 سوره ق، آیه .6 .
 سوره غاشیه، آیات 18 ـ .17 .
 سوره آل عمران، آیه .7 .
 تفسیر المیزان، ج 3، ص 71 به نقل از کافى. .
 عیون اخبار الرضا(ع)، ج 2، ص .180 .
 امام رضا(ع)منادى توحید، ص .41 .
 عیون اخبار الرضا(ع)، ج 2، ص .202 .
 طبرسى، احتجاج، ج 1، ص 9 و الحر العاملى، الفصول المهمه، ج 1، ص .603 .
 اما على بن موسى الرضا (ع) منادى توحید، 40 به نقل از کشف الغمه، ج 3، ص .157

تبلیغات