بازتاب ارزیابی پنج ساله کنفرانسهای سازمان ملل در دهه نود نویسندگان: گیتاسن، سونیا آنوفرکاریا سایت:DAWN اسفند ماه 1383، اجلاس پکن + 10 با هدف و بازبینی و ارزیابی کارنامه ده ساله پکن، در نیویورک برگزار گردید. اکنون شاید بتوان از فاصلهای دورتر نگاهی به پنج سالگی پکن انداخت، گرچه گمان نمیکنم، چرا که نهادهای بینالمللی، بعد از برگزاری این همه کنفرانس و نشستهای پکن + 5 و پکن + 10، چه کاری جز صدقه و شعار و بیانیه برای زنان (و مردان) عراق و افغانستان کردهاند. پژوهشگران DAWN (گزینههای توسعه زنان برای عصر جدید)، برای یونیفم و به بهانه پکن + 5 تهیه کردهاند. DAWN خود را گروهی فمینیستی و متعلق به کشورهای در حال توسعه معرفی میکند که از سوی نهادهایی نظیر: بنیاد فورد، موسسه تعاون کشورهای در حال توسعه، بنیاد مکآرتور، آژانس سوئدی مشارکت بینالمللی توسعه و برنامه توسعه سازمان ملل، حمایت میشود و این بازتابی است که از سوی دیگران مطرح میشود و اطلاع از آن نیازی است که حوراء را بر بیان آن وامیدارد.
امروزه مدیریت زنان نه تنها در کشورهای در حال توسعه، که در کشورهای توسعه یافته نیز از مقوله های مهمی است که مورد توجه صاحب نظران علوم مختلف قرار گرفته است؛ و در سطح جهانی نیز سازمان های بین المللی توجهی ویژه به جایگاه زنان در کشورهای مختلف دارند. از این رو، همواره مقوله ی زنان و به ویژه مشارکت آنان در تصمیم گیری ها و مشاغل سطوح عالی مورد توجه بوده است.
یکی از شاخص های مهمی که به عنوان معیار توسعه ی جنسیتی و نیز توان مند سازی زنان مورد توجه قرار می گیرد، میزان مشارکت زنان در تصمیم گیری های کلان کشور، و هم چنین حضور آنان در پست های مدیریتی است. علی رغم برنامه ریزی هایی که در این حوزه انجام شده است حضور زنان در پست های مدیریتی هنوز چشم گیر نیست و به نظر می آید که زنان در مسیر پیش رفت شغلی خود در سطوح مدیریتی با مسائل و مشکلات زیادی روبه رو اند که این موضوع نه تنها در کشورهای در حال توسعه، که در کشورهای توسعه یافته نیز هنوز در حد یک مسئله باقی مانده است و صاحب نظران نتوانسته اند آن گونه که باید و شاید پاسخی برای آن بیابند.
از این رو، در این مقاله تلاش شده است تا با بررسی آمارهای مربوط به توسعه ی جنسیتی در ایران، و مقایسه ی آن با شاخص های مربوطه در کشورهای توسعه یافته، وضعیت توسعه ی جنسیتی در ایران به طور عام، و وضعیت زنان در مدیریت به طور خاص تحلیل و بررسی شود؛ و در نهایت با توجه به برنامه های توسعه و توان مندسازی زنان در ایران راه کارهایی در این راستا ارائه گردد.
خدیجه سفیری، دانشیار دانشگاه الزهرا علیها السلام و سردبیر مجله مطالعات زنان است که در شرف تبدیل شدن به یک مجله علمی، پژوهشی است. او فعالیتهای اجرایی مختلفی داشته است و مدتی مدیر گروه و مدتی هم رئیس دانشکده و معاون آموزشی بوده است. پژوهشهای وی بیشتر درباره زنان و خانواده و به خصوص اشتغال زنان و مهمترین کتاب وی جامعه شناسی اشتغال زنان است.طی مصاحبه ای نظر او را در مورد اشتغال زنان و حضور اجتماعی آن ها در جامعه جویا می شویم.
کشاورزی یکی از ارکان اساسی اقتصادی ایران است. توسعه ی کشاورزی، بدون توان مندسازی و مدیریت منابع انسانی در این بخش امکان پذیر نیست. یکی از مشکلات بخش کشاورزی در سال های اخیر، مواجهه با پدیده ی پیرگرایی و بالا رفتن متوسط سن کشاورزان است. بنابراین یک چالش اساسی برنامه ریزان کشاورزی، یافتن راه کارهایی برای جذب، آموزش و ورود نیروهای جوان به این بخش است. از آن جا که زنان سال های متمادی نقش های مهمی در بخش کشاورزی ایفا نموده و می نمایند، نمی توان جای گاه آن ها را نادیده انگاشت. یک بخش کشاورزی پویا، باید بتواند از ظرفیت های نیروی انسانی جوان دختر و پسر به طور هم زمان استفاده کند. با توجه به کم علاقه گی جوانان برای پذیرش شغل کشاورزی، این تحقیق با عنوان بررسی عوامل مؤثر بر انگیزش دختران روستایی کرمانشاه برای مشارکت در فعالیت های کشاورزی انجام شده است. بدین منظور، با استفاده از روش نمونه گیری طبقه ئی تصادفی، 187 نفر دختر روستایی از 6 بخش و 11 روستای شهرستان انتخاب و با آن ها مصاحبه شد. این بررسی نشان داد که انگیزش دختران روستایی برای مشارکت در فعالیت های کشاورزی در حد متوسط است. بر اساس تحلیل رگرسیون، 21 درصد از تغییرات متغیر وابسته، یعنی انگیزش، توسط 5 متغیر تبیین می شود که مهم ترین آن ها میزان مشارکت در امور کشاورزی است. سطح تحصیلات مادران بر انگیزش دختران تأثیر منفی دارد. کلید واژه: دختران روستایی؛ انگیزش؛ کشاورزی؛ مشارکت؛ جوانان.
در دهههای اخیر زنان با خروج از گسترهی خصوصی و ورود به گستره ی عمومی و عرصههایی از کار که پیش از این در سلطه مردان بود، سهم زیادی از نیروی کار جوامع را به خود اختصاص دادهاند و تقریباً در همه جای دنیا اشتغال زنان خارج از خانه روبه فزونی است. از سوی دیگر زنان هنوز هم اکثریت اعظم کارهای بیمزد درون خانه یا اجتماع را انجام میدهند مانند مراقبت از کودکان و سالمندان، تهیه غذای خانواده، حفظ محیط زیست و مساعدت داوطلبانه به گروههای آسیبپذیر و نابرخوردار. به طور کلی در خصوص حقوق انسانی زنان در زمینه اشتغال و حقوق اقتصادی آنان، گفتنیها بسیار است اما آنچه که هدف اصلی نگارنده است پاسخ به این پرسش اساسی است که آیا به موازات این روند و تغییرات پیش آمده در نقشهای زنان در جامعه، تغییری نیز در نقشهای سنتی و مسئولیتهای خانوادگی آنان صورت پذیرفته است؟ پاسخ را در این مقاله پی می گیریم.
در آغازین روز آوریل 1996 م، خبر جنجال انگیزی، محافل مطبوعاتی و به دنبال آن افکار عمومی بریتانیا را لرزاند. این خبر حاکی از انتشار مقالهی ده تن از پژوهشگران در تأیید جنبش دفاع از حقوق زنان»، موسوم به «فمینیزم» بود. این مقاله در یکی از مشهورترین مجلات تخصصی علوم اجتماعی در بریتانیا، استشار یافت. در این مقاله، پژوهشگری به نام «کاترین حکیم» به دلیل پژوهشی که در یکی از شمارههای گذشتهی همان نشریه به چاپ رسانده بود، سخت به باد انتقاد گرفته شد. موضوع پژوهش خانم حکیم انعکاس نظرسنجی و پژوهشی میدانی خود در بارهی تمایل زنان انگلیسی به کار در داخل یا خارج منزل بود. نتیجه ی پژوهش وی، حاکی از تمایل اکثریت زنان انگلیسی به ماندن در منزل و رسیدگی و مراقبت از فرزندان به جای کار در خارج منزل بود، مگر آنکه شرایط دشوار مالی، آنان را به کار در خارج منزل وادارد.در این مقاله بازتاب های برآمده از این پژوهش را در جامعه و بر جریان های فمنیستی بررسی می کنیم.