نویسندگان:
حوزه های تخصصی:
دریافت مقاله

چکیده

در دهه‏های اخیر زنان با خروج از گستره‏ی خصوصی و ورود به گستره ی عمومی و عرصه‏هایی از کار که پیش از این در سلطه مردان بود، سهم زیادی از نیروی کار جوامع را به خود اختصاص داده‏اند و تقریباً در همه جای دنیا اشتغال زنان خارج از خانه روبه فزونی است. از سوی دیگر زنان هنوز هم اکثریت اعظم کارهای بی‏مزد درون خانه یا اجتماع را انجام می‏دهند مانند مراقبت از کودکان و سالمندان، تهیه غذای خانواده، حفظ محیط زیست و مساعدت داوطلبانه به گروه‏های آسیب‏پذیر و نابرخوردار. به طور کلی در خصوص حقوق انسانی زنان در زمینه اشتغال و حقوق اقتصادی آنان، گفتنی‏ها بسیار است اما آن‏چه که هدف اصلی نگارنده است پاسخ به این پرسش اساسی است که آیا به موازات این روند و تغییرات پیش آمده در نقش‏های زنان در جامعه، تغییری نیز در نقش‏های سنتی و مسئولیت‏های خانوادگی آنان صورت پذیرفته است؟ پاسخ را در این مقاله پی می گیریم.

متن

در دهه‏های اخیر زنان با خروج از گستره‏ی خصوصی و ورود به گستره ی عمومی و عرصه‏هایی از کار که پیش از این در سلطه مردان بود، سهم زیادی از نیروی کار جوامع را به خود اختصاص داده‏اند و تقریباً در همه جای دنیا اشتغال زنان خارج از خانه روبه فزونی است. از سوی دیگر زنان هنوز هم اکثریت اعظم کارهای بی‏مزد درون خانه یا اجتماع را انجام می‏دهند مانند مراقبت از کودکان و سالمندان، تهیه غذای خانواده، حفظ محیط زیست و مساعدت داوطلبانه به گروه‏های آسیب‏پذیر و نابرخوردار. به طور کلی در خصوص حقوق انسانی زنان در زمینه اشتغال و حقوق اقتصادی آنان، گفتنی‏ها بسیار است اما آن‏چه که هدف اصلی نگارنده است پاسخ به این پرسش اساسی است که آیا به موازات این روند و تغییرات پیش آمده در نقش‏های زنان در جامعه، تغییری نیز در نقش‏های سنتی و مسئولیت‏های خانوادگی آنان صورت پذیرفته است؟ شرایط حاکم بر زندگانی زنان شاغل در اکثر نقاط دنیا حاکی از آن است که نه تنها از مسئولیت‏های دیگر زنان کاسته نشده است بلکه اشتغال آنان بار مضاعفی را بر دوششان افزوده است. شاید در نگاه اول بتوان بخشی از مشکل را به نقش مهم زنان در تولید و باروری و زاد و ولد ربط داد که مبنای تقسیم جنسیتی کار به نقش‏های تولیدی و زادآوری شده است و مشارکت کامل زنان را در زندگی جمعی محدود ساخته است. به نظر می‏رسد که نباید مشکل را به این خصیصه‏ی «تغییرناپذیر زیست شناختی» نسبت داد و باید آن را در جای دیگری جست‏وجو کرد. واقعیت آن است که تغییرات نقش‏های زنان بیش‏تر و بسیار پرشتاب‏تر از تغییرات نقش‏های مردان بوده است و «این که دنیای قدیم بر گسست میان دو عرصه خصوصی و عمومی و در نتیجه دو نقش متفاوت بوده که یکی را بر عهده‏ی زن و دیگری را بر عهده‏ی مرد می‏گذاشت ولی با ورود مدرنیته، این نظم سابق به هم خود و موجب اختلال در وظیفه زنان شد اما وظیفه مرد همان جوری که بود دست نخورده باقی مانده است. به هر حال زنان نمی‏توانند دو نقش را با هم به سامان برسانند. اسطوره‏هایی که برخی از زنان می‏سازند که هم خانه‏داری می‏کردند و هم بچه داری و هم کار سیاسی و هم انقلاب اجتماعی، خرافه‏هایی بیش نیست و در عمل چنین امری هرگز امکان ندارد و با مشکلات جدی مواجه است». زنان بحرانی ندارند». گفت‏وگو با دلال برزی. فصلنامه ریحانه (مرکز امور مشارکت زنان). سال اول، دوره اول، شماره 1، زمستان 81 ، ص 152. اصولاً مسئولیت‏های خانوادگی زنان شاغل بر میزان غیبت از کار، نوع مشاغلی که زن‏ها برای آن مناسب شناخته می‏شوند و هم‏چنین توانایی آن‏ها برای پذیرش اشتغال در بخش جدید تأثیر می‏گذارد. به علاوه در تعیین نوع و میزان آموزشی که به دختران داده می‏شود، غالباً نقش مورد انتظار آینده‏ی آن‏ها به عنوان مادر و خانه‏دار بیش‏تر مورد توجه قرار می‏گیرد. برای مادران شاغل دو مشکل اساسی را می‏توان برشمرد. اول ـ مراقبت از فرزند در ساعاتی که مادر در محل کار حاضر می‏شود و دیگری ـ «نوبت دوم کار» است که زن‏ها پس از بازگشت از محل کار به خانه باید به آن بپردازند. در پاسخ به این که آیا شوهر کمکی می‏کند؟ اطلاعات موجود دلگرم کننده نیست. در جهان سوم مردان به ندرت در خانه مسئولیتی را می‏پذیرند. آن‏ها به عکس برای زن خود در خانه کارهای بیش‏تری هم تولید می‏کنند. در واقع مردهایی هم که در خانه کاری انجام می‏دهند. افراد مجردند. مهرانگیز کار، زنان در بازار کار ایران، انتشارات روشنگران و مطالعات زنان، چاپ دوم، 1379، ص 69. راه حل چیست؟ با مراجعه به اسناد بین‏المللی مربوط به زنان چنین برمی‏آید که این موضوع مورد غفلت واقع نشده است و در این اسناد به نوعی به ارائه توصیه‏ها و راهکارهای مورد نظر پرداخته شده است. در اعلامیه پکن (مصوب چهارمین کنفرانس جهانی زن، 1995)، حقوق، فرصت‏ها و دسترسی برابر به منابع، تسهیم برابر مسئولیت‏های خانواده میان مردان و زنان و مشارکت هماهنگ آنان در تحقق بهزیستی خود و خانواده هایشان و نیز در تحکیم دموکراسی، امری خطیر قلمداد شده‏اند. در کارپایه عمل پکن (مصوب همان کنفرانس) نیز در بحث از حوزه بحرانی و نگران کننده «زنان و اقتصاد». ضمن توضیح این مطلب که «مراقبت از کودکان، بیماران و سالمندان، مسئولیت‏هایی است که به دلیل فقدان برابری و تقسیم نامتوازن کار بامزد و بی‏مزد میان زن و مرد به گونه‏ای نامتناسب بر عهده‏ی زنان قرار دارد» دولت‏ها را موظف به مواردی کرده است از جمله: ـ تضمین وجود فرصت‏هایی برای زنان و مردان از طریق قوانین، انگیزه‏ها و یا ترغیب آن‏ها در این راستا که با محفوظ بودن مشاغل خود از مرخصی ویژه والدین استفاده نمایند و مزایای ویژه والدین را دریافت کنند. ارتقای تسهیم برابر مسئولیت‏های خانواده میان زنان و مردان از طریق قوانین، انگیزه‏ها و یا ترغیب مقتضی و نیز تسهیل بیش‏تر شیردهی برای مادران کارگر» ـ در فصل دوم سند پکن + 5 (مصوب اجلاس ویژه مجمع عمومی. سال 2000)، به «آگاهی فزاینده‏ای که نسبت به لزوم آشتی دادن اشتغال و مسئولیت‏های خانوادگی در آثار مثبت اقداماتی نظیر دادن مرخصی زایمان به مادران و پدران (مرخصی والدینی) و نیز ارائه خدمات و مزایای مراقبت از فرزند و خانواده پدید آمده است»، به عنوان یک دستاورد در زمینه تعهدات مربوط به اجرای مصوبات قبلی کنفرانس‏های جهانی زن اشاره شده است و در بحث از موانع مربوط به حوزه‏ی بحرانی «زنان و اقتصاد»آمده است که «تا زمانی که مردان مشارکت کافی در انجام وظایف و مسئولیت‏ها نداشته باشند، اختلاط کار بی‏مزد و مسئولیت مراقبت از کودکان در خانواده و جوامع هم‏چنان باعث ایجاد فشار نامتناسب کار بر زنان می‏شود.» همان‏طور که ملاحظه می‏شود راه‏حل‏های متعددی برای هماهنگی میان مسئولیت‏های خانوادگی و وظایف اجتماعی زنان شاغل پیشنهاد شده است. اما نکته مهم این است که اگر این قبیل خدمات و تسهیلات صرفاً به زنان اختصاص داشته باشد، این وضعیت به خودی خود القا کننده این مفهوم خواهد بود که وظایف خانه‏داری و تربیت فرزندان تنها به مادر مربوط می‏شود و پدر هیچ‏گونه مسئولیتی در قبال آن‏ها ندارد، لذا در سال 1981 کنفرانس بین المللی کار با نگرشی تازه درباره‏ی مسئولیت‏های خانوادگی، مقاوله نامه شماره‏ی 156 و توصیه نامه شماره‏ی 165 را مورد تصویب قرار داد و بر مشارکت مساوی مردان و زنان در انجام مسئولیت‏های خانوادگی تأکید کرد. بر اساس این اسناد دولت‏ها باید خدمات خود را در زمینه ایجاد مراکز نگهداری از کودکان یا مراقبت از بیماران خانواده، برقراری حمایت‏های مالی از طریق اعطای کمک‏های تأمین اجتماعی و یا مساعدت‏های مالیاتی و... برای هر دو گروه فراهم نمایند به طوری که کارگران. دارای مسئولیت‏های خانوادگی اعم از زن و مرد مورد تبعیض شغلی قرار نگیرند. چه بخواهیم و چه نخواهیم تا زمانی که وظایف و مسئولیت‏های زنان به اندازه کافی با مردان تقسیم نشود، ترکیب کار بامزد و مسئولیت‏های خانوادگی منجر به تداوم سنگینی این بار نامتناسب بر دوش زنان در مقایسه با مردان می‏شود. به قول دلال بزری، دانش‏آموخته جامعه‏شناسی سیاسی از دانشگاه سوربن و از فرهیختگان لبنانی، «این وظیفه انسانی مرد است که به حوزه خصوصی نیز برگردد و به فرزندان و امور خانه خود اهتمام ورزد.» نباید حوزه خصوصی به زنان منحصر شود. تصور کنید اگر مردی نیمی از مسئولیت‏های خانوادگی را بر عهده گیرد، چه تأثیری بر روابط او با همسرش بر جای خواهد نهاد و چه تأثیی در نگرش او به زن‏های دیگر دارد و نیز بر دیدگاه او نسبت به فعالیت سیاسی زنان و ورود آنان به عرصه اجتماع...؟! تنها راه‏حل آشتی دادن دو جنس و زمینه سازی برای زندگی مسالمت‏آمیز است. این آشتی به معنای آشتی توأم با تعارف، سطحی و عقب نشینی نیست بلکه بر پایه این اندیشه است که ما نمی‏توانیم با یک بال بپریم.» زنان بحرانی ندارند». همان منبع. به راستی در جامعه ما که بر اساس اعتقادات اصیل دینی و مذهبی جایگاه خاصی برای خانواده و حفظ کانون گرم آن قائل است و طبق اصل دهم قانون اساسی.«همه قوانین و مقرارت باید در جهت پاسداری از قداست و استواری روابط خانوادگی بر پایه‏ی حقوق و اخلاق اسلامی باشد» و مقام محترم ریاست جمهوری نیز بارها دغدغه خود را در زمینه حل پارادکس حضور اجتماعی و مسئولیت‏های خانوادگی زنان شاغل بیان نموده‏اند. چه کسی و چه دستگاهی متولی این امور است؟ در حاشیه دیدگاه‏های متفاوت در آسیب‏شناسی و تحلیل مسائل زنان و ارایه‏ی راهکارها و راهبردها در بهینه سازی وضعیت زنان دقیقاً برخاسته از انگاره‏ها و پیش فرض‏های بنیادینی است که رو بناها بر اساس آن‏ها شکل می‏گیرد. بر این اساس، نگاه دنیا محور و سکولار به مسائل زنان نتایجی متفاوت با نگاه دین محور به بار خواهد آورد. آن چنان که از دیدگاه نویسنده در این نوشتار پیداست نویسنده با ادبیات سکولار و دنیا محور به تحلیل مسائل زنان نشسته است و از همین روی حیات بشری را عرصه رقابت و نزاع بر سر برخورداری و تلذذ بیشتر از دنیا تلقی نموده و زنان و مردان را پیکار گران این رقابت تصوّر نموده و معتقد است زنان توانسته‏اند عرصه‏هایی از اشتغال را که در سلطه مردان بوده است به چنگ آورند. بنابراین طبیعی است با چنین نگرشی به مسائل زنان این سئوال شکل می‏گیرد که حال که قرار است زنان در رقابت رفاه و قدرت و موقعیت اجتماعی از مردان سبقت بگیرند چرا باید آنان وظایف خانه و خانواده و مادری و همسری را بر عهده گیرند اگر قرار باشد زنان بخش اعظمی از وقت و انرژی خویش را صرف خانه و خانواده نمایند از مردان عقب خواهند ماند از این رو توصیه‏ی نویسنده آن است که مردان هم بایستی به‏طور مساوی با زنان در کارهای خانه داری سهیم باشند. تا زنان بتوانند همانند مردان در عرصه‏ی اشتغال و کسب درآمد حضور یابند. امّا بر اساس ادبیات دین محور، حیات بشر، صحنه‏ی تلاش برای کسب تعالی و رسیدن به عبودیت و قرب الی اللَّه است. بنابراین زن و مرد می‏کوشند آن گونه عمل کنند که آنان را به ساحت عبودیت و سعادت حقیقی رهنمون سازد. در این ادبیات نزاع و تقابل نه تنها میان زنان و مردان نیست بلکه اساساً انسانها با یکدیگر بر سر تصاحب دنیا نزاع ندارند. زن و مرد می‏کوشند آن‏چه را در ادبیات دینی برای آنان موجب کمال فردی و تعالیِ جامعه است انجام دهند. ویژگی‏های تفکر دینی درباره‏ی زنان را چنین می‏توان برشمرد: الف ـ زن محور و مدار خانواده است و حضور عاطفی و فیزیکی او در خانواده سبب فراهم آمدن زمینه‏های رشد و تعالی در همسر و به ویژه در فرزندان است زن با حضور خویش فرزندان را از محبّت و عواطف خویش سیر آب می‏سازد. فرزندان رشد می‏کنند و شخصیت مطلوب در آنان شکل می‏گیرد. ب ـ اسلام به دلیل نقش حساس و تأثیرگذار زنان در خانواده، نان آوری و تأمین معاش را از عهده‏ی آنان برداشته و مردان را موظف به تأمین نفقه‏ی همسر و فرزندان ساخته است. طبیعی است زن هنگامی می‏تواند با آرام و آسایش خیال و با فراغت خاطر به ایفای نقش در خانواده بپردازد که اولاً دغدغه‏ی تأمین هزینه‏های زندگانی را نداشته باشد ثانیاً فرصت‏های او و انرژی او در خارج از خانه به‏گونه‏ای صرف نشود که توان کافی و مفید برای تأثیرگذاری در خانواده، برای او باقی نمانده بنابراین هرچند در دنیای صنعتی و مدرن امروز، زنان برخی از ساعات خویش را مصروف اشتغال و دیگر فعالیت‏های اجتماعی سازند امّا این زمان باید بخش اندکی از ساعات مفید زندگی زنان باشد تا مسئولیت‏های خانوادگی زنان را تحت الشعاع قرار ندهد. ج ـ اسلام اساساً اشتغال و کسب درآمد را برای زنان ممنوع نمی‏داند و در اغلب مشاغل حضور زنان را بدون اشکال می‏داند اما با این وجود در سطح کلان جامعه و برنامه ریزی‏های جامع زنان را به اشتغال برای کسب درآمد و نان‏آوری تشویق و توصیه نمی‏یابد بلی مورد مشاغل ضروری و اساسی که حضور زنان در آن عرصه‏ها برای جامعه‏ی اسلامی لازم می‏باشد نه تنها تشویق که برنامه‏ریزی برای حضور زنان از وظایف حکومت دینی است هم‏چنین حضور زنان در عرصه‏ی تعلیم و تربیت شناخت معارف دینی و مهارت‏های زندگی آموزشی و اخلاق فردی و اجتماعی و مواردی از این قبیل نیز مورد توصیه‏ی اسلام و آموزه‏های آن است. بر اساس آن‏چه گفته شده این‏که امروزه بسیاری از زنان به دلیل ناکافی بودن درآمد شوهران خویش به اشتغال روی می‏آورند، وضعیتی غیرطبیعی و اضطراری است چرا که حکومت دینی می‏بایست شرایطی را فراهم سازد که در آمد شوهران، به حدّی باشد که زنان مجبور نباشند برای کمک به معاش خانواده فشار مضاعف اشتغال را تحمّل نمایند. از گذشته تا به امروز جامعه شناسان بزرگ جهان، همواره بر ضرورت حفظ کانون خانواده و اهمیت آن در سازندگی جامعه تأکید کرده‏اند. به اعتقاد آنان به هیچ قیمتی نباید روابط عاطفی و معنوی خانواده کمرنگ گردد و در این میان تفکیک نقش‏ها در خانواده جایگاهی اساسی دارد. نمی‏توان و نباید گفت همه افراد خانواده باید نقش‏های مشابه و مشترک داشته باشند زنان و مردان به دلیل تفاوت‏های اساسی در روح روان، و جسم، توانایی‏های و ویژگی‏های متفاوتی دارند و از این جهت باید نقش‏های متفاوتی را در خانواده ایفا کنند. تجربه‏های فراوان بسیاری از کشورهای غربی و بررسی‏های بسیاری از متفکران و اندایشمندان غرب نشان می‏دهد که زنان در فطرت و نهاد خویش مادری و همسری خانه‏داری را یافته و هویت خویش را در این نقش‏ها می‏یابند و هم خانواده را از این جنبه‏ی وجودی خویش بهره‏مندی می‏سازند. مردان هرچند بتوانند زنان را در امور خانه خانواده مدد رسانند امّا نمی‏توانند جایگزین زن و نقش او در خانواده گردند. به هر حال حضور فیزیکی مادر در خانواده و در کنار فرزندان و بال و پر گشودن مادر بر آنان، چیزی نیست که با ساعاتی اندک و با روحیه‏ی خسته‏ی مادری که 8 ساعت بیرون از منزل کار کرده است به راحتی به دست آید. این‏که امروزه گفته می‏شود آن‏چه مهم است حضور معنوی مادر است نه حضور فیزیکی او در کنار فرزندان، تنها شعاری بیش نیست به هر حال حضور معنوی نیز نیازمند زمان کافی و شادابی مادر است و اگر مادر بخش عمده‏ی ساعات مفید روز را صرف نان آوری کند، در ساعات بعد خسته از کار نیازمند استراحت است و توان کافی برای مادری و همسری کردن ندارد و در نتیجه تمامی خانواده آسیب می‏بیند. بر اساس آن‏چه گفته شد می‏توان نتیجه گرفت که در دنیای مدرن امروز راه حل عملی برای تعادل در جامعه آن است که با تأمین کافی خانواده‏ها، اشتغال بیرون از خانه برای زنان بخش عمده‏ی وقت آنان را در برنگیرد و سیاست گذاران و برنامه‏ریزان جامعه شرایطی را فراهم سازند که زنان بتوانند از شرایط مطلوبِ اشتغال استفاده کرده و حتی در مواقع لزوم بدون از دست دادن شغلِ خویش از مرخصی‏های طولانی برای حضور در کنار فرزندان خردسال (حداقل تا دو یا سه سالگی) استفاده کنند. البته طبیعی است زنانی که فرزند نداشته یا فرزندان آنان مستقل شده‏اند یا زنان مجرد می‏توانند در اشتغال تمام وقت و فعال نیز حاضر باشند هرچند نباید فراموش کرد که شرایط فیزیکی و روانی زنان ایجاب می‏کند که آنان عمدتاً در مشاغلِ متناسب با خویشِ حضور یابند تا دچار مشکلاتِ ناشی از فشارهای کارِ نامتناسب نگردند. از دیدگاه اسلامی زنان مالک تمامی اموال و در آمدهای خویش هستند و وظیفه‏ی تأمین هزینه‏های فرزندان و خانواده را ندارند و می‏توانند با صرفِ نفقه‏ی تأمین شده از سوی شوهر، تمامی درآمدهای خویش را آن گونه که خود مایلند مصرف نمایند شوهران حق تصرف در اموال زنان را ندارند .

تبلیغات