فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۱۸۱ تا ۱٬۲۰۰ مورد از کل ۶٬۱۱۵ مورد.
حوزه های تخصصی:
قانونگذار با تقنین ماده واحده سقط درمانی 1384 و همچنین تقنین تبصره ماده 718 ق.م.ا 1392 تا حد بسیار زیادی تضارب آراء پیرامون جواز سقط را به وحدت رأی تبدیل نمود. لکن ادبیات دو ماده مذکور و تناظر آنها نسبت به یکدیگر موجب خوانشی مبهم گونه برای کارشناسان پزشکی و قضایی شده است تا آنجا که پنداره نسخ ماده واحده 84 به واسطه ماده 718 قوت می یابد. نخستین ابهام موجود به ذکر واژگان «تهدید» و «خطر» در مواد قانونی بازمی گردد. ماده واحده 84 مقرر می دارد، اگر مادر «تهدید جانی» شد با تحقق برخی شرایط جایز است جنین را سقط کند. تبصره ماده 718 ق.م.ا همین جواز را با عبارت «خطر جانی مادر» صادر می کند. چرا قانونگذار دو تعبیر متفاوت دارد؟ آیا هر یک از واژگان «تهدید» و «خطر» مبین موضوع خاصی هستند که قانونگذار تعمداً به ذکر هر یک از آنها اقدام کرده است؟ دومین ابهام موجود، پیرامون امکان توسعه مفهوم شرطِ تهدید یا خطر جانی است؛ آیا مقصود قانونگذار از شرط «تهدید یا خطر جانی» منحصر در وقوع مرگ است یا از کار افتادن و از بین رفتن اعضاء را نیز شامل می شود؟ مقاله حاضر بر اساس داده های پزشکی و فقهی از روش توصیفی تحلیلی بهره برده و نتیجه می گرد که میان واژگان «تهدید» و «خطر» در لسان قانونگذار، تفاوت ماهوی وجود دارد که همین تفاوت مانع از نسخ ماده واحده 84 است. همچنین نتیجه می شود در خصوص امکان توسعه مفهوم خطر جانی به زوال اعضاء و منافع بایستی میان قبل و بعد از ولوج روح تفاوت قائل شد.
بازنمایی مهارت های ارتباطی در پویانمایی های ایرانی و غیرایرانی با نگاه کلیشه جنسیت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله با هدف مقایسه بازنمایی مهارت های ارتباطی انیمیشن های داخلی و خارجی و از منظر تاکید بر کلیشه جنسیت می باشد. سوال اصلی اینست که نحوه نمایش مهارت های ارتباطی در پویانمایی ها با تکید برکلیشه جنس مونث چگونه است؟ نمایش جنس مونث در این فیلم ها چگونه است؟ برای پاسخ به این سوال، از روش نشانه شناسی جان فیسک استفاده شده و رمزگان محتوا در سه سطح؛ ظاهری، فنی و اجتماعی بررسی شده اند. پژوهش بصورت مطالعات موردی انجام شده، نمونه گیری بصورت هدفمند و از نمونه های در دسترس است. از چهار نمونه مورد بررسی، یافته های پژوهش دو فیلم که شخصیت اصلی داستان از جنس مونث بوده، آورده شده است؛ پویانمایی ایرانی (مینا و پلنگ) و پویانمایی غیرایرانی (موآنا). نتایج پژوهش اشاره دارد، در نمونه های ایرانی و غیرایرانی مورد بررسی، مهارت های ارتباطی بخوبی نمایش داده شده است. برخلاف تحقیقات و مطالعاتی از نوع گافمن، داستان ها فارغ از جنسیت شخصیت اول (مونث)، پیش می روند. تصورات قالبی درباره کلیشه جنسیتی زنان مخالف آنچه نمایش داده شده و بیانگر بازتولید الگوهای جنسیتی سنتی نیستند. در هردو داستان، با ساختارشکنی سوژه های ممنوعه و تقابل نسل کوچکتر با نسل بزرگتر مواجه ایم. این ساختار شکنی ها در نهایت با حفظ روابط خانوادگی، احترام به بزرگان و اولویت دادن به خانواده همراه می شود.
تدوین الگوی ارتقای رضایت زناشویی و بررسی اثربخشی آن در کاهش گرایش به طلاق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف تدوین الگوی ارتقای رضایت زناشویی و بررسی اثربخشی آن در گرایش به طلاق اجرا شده است. روش تحقیق، آمیخته (از نوع طرح اکتشافی متوالی) است. مرحله اول پژوهش به روش کیفی از نوع نظریه داده بنیاد صورت گرفته است. در این مرحله، پژوهشگر به شناسایی مؤلفه های سازنده رضایت زناشویی و گرایش به طلاق و طراحی برنامه مداخله ای به منظور ارتقای رضایت زناشویی پرداخته است. به همین منظور با ده زوج که در آزمون رضایت زناشویی نمره زیاد (زوجین خشنود) کسب کرده بودند و ده زوج که نمره کم در آزمون رضایت زناشویی و نمره زیاد در آزمون گرایش به طلاق (زوجین ناخشنود با گرایش به طلاق) کسب کرده بودند، مصاحبه شد. در این مرحله روش نمونه گیری هدفمند بود. برای جمع آوری داده ها از روش مصاحبه نیمه ساختاریافته و تعاملی بهره گرفته شده است. به منظور تجزیه و تحلیل داده های مصاحبه ها از روش شناسه گذاری محوری استفاده شده است. براساس یافته های مصاحبه ها، الگوی ارتقای رضایت زناشویی تدوین شد و مورد تأیید ده تن از استادان قرار گرفت؛ به علاوه برای بررسی روایی نظری الگوی از روش تطبیق الگو استفاده شد. الگوی ارتقای رضایت زناشویی در قالب 12 جلسه آموزشی و برای تحقق پنج هدف برگرفته از مرحله کیفی، تدوین شد. در مرحله دوم از طرح نیمه آزمایشی گروه کنترل نامعادل استفاده شد. در این مرحله، 20 زوج شهر مشهد، که طی فراخوانی جذب شده بودند و نمره کم (بیش از یک انحراف معیار کمتر از میانگین) در آزمون رضایت زناشویی و نمره زیاد (بیش از یک انحراف معیار بیشتر از میانگین) در آزمون گرایش به طلاق کسب کرده بودند به روش در دسترس انتخاب شدند و در گروه آزمایش و گواه جای گرفتند. به منظور بررسی گرایش به طلاق از پرسشنامه " گرایش به طلاق" روزولت، جانسون و مارو (1986) استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده های بخش کمی از تحلیل کووواریانس تک متغیره و چندمتغیره استفاده شد. یافته ها نشان داد که اجرای الگوی ارتقای رضایت زناشویی بر کاهش گرایش به طلاق مؤثر است؛ ضمن اینکه یافته ها نشان داد، آموزش الگوی ارتقای رضایت زناشویی بر دو بعد آزمون گرایش به طلاق، گرایش برای خروج از رابطه و مسامحه (تغافل و کوتاهی) مؤثر بوده است. با توجه به یافته های پژوهش می توان برای افزایش رضایت زناشویی و کاهش گرایش به طلاق در زوجین از بسته آموزشی ارتقای رضایت زناشویی استفاده کرد.
کنکاش نو در صحت نکاح زوجه امامیه وزوج حنفی
حوزه های تخصصی:
یکی از مهمترین مسائل فقه و حقوق و جامعه شناسی، نکاح درصورت اختلاف مذهب بین زوجین است. یکی از شاخه های مهم این بحث که امروزه بیش از هر زمان دیگر با آن مواجه هستند، نکاح بین زوجه امامیه و زوج حنفی است، اما با توجه به اینکه نکاح در هر یک از این دو مذهب، ارکان و شرایط متفاوت دارد و صحت نکاح منوط بر آن است. از جمله مذهب حنفی صحت ازدواج را منوط بر وجود شاهد دانسته است درحالی که امامیه چنین رکنی را برای صحت نکاح قرار نداده است. در چنین صورتی زوجه امامیه می تواند با زوج حنیفه ازدواج کند. هدف از نوشتار حاضر بیان حکم نکاح زوجه امامی و زوج حنفی در فقه امامیه و حنفیه است تا با آگاهی سازی بسیاری از مسائلی که نسل جوان به علت عدم آگاهی پیش رو دارند، حل شود. روش، تحلیلی-توصیفی و گردآوری کتابخانه ای است. دستاوردی پژوهش حاضر این است: فقهای امامیه اجماع بر صحت نکاح زوجه امامیه با زوج حنفی را دارند، درصورتی که زوج غیر ناصبی و عدم خوف و ضرر به دین را داشته باشد و فقهای حنفی هرچند که بحث زیادی در این مورد در کتب آنها دیده نمی شود، اما با توجه به نظرات فقهای حنفی، بیشتر آنها بر صحت نکاح قائلند. منتهی در هر دو مذهب باید نکاحی که بر اتفاق آنها است، جاری شود.
عوامل بازدارنده مشارکت اقتصادی زنان از سوی خانواده در جامعه محلی (مطالعه موردی زنان در روستای بهده شهرستان پارسیان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن و جامعه سال یازدهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۱ (پیاپی ۴۱)
53 - 78
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به تشریح عوامل بازدارنده مشارکت اقتصادی زنان از سوی خانواده در جامعه محلی می پردازد. این پژوهش در میان دو گروه از زنان شاغل و غیر شاغل متأهل سنین بین 25 تا 45 سال ساکن در روستای بهده از توابع شهرستان پارسیان انجام شده است. داده ها به شیوه کیفی و با اتخاذ رویکرد نظریه بنیانی و با استفاده از فنون مصاحبه و بحث گروهی جمع آوری شده است. تحلیل داده ها بر اساس کدگذاری باز، محوری و انتخابی انجام گرفته و تا مرحله اشباع نظری ادامه یافته است. یافته های این تحقیق نشان می دهد که ارزش ها و نگرش ها (تفاسیری که زنان از سنت ها دارند)، باورها و اعتقادات (باور به برتری و سرپرستی مردان)، کلیشه های جنسیتی (تفکیک فضای عمومی و خصوصی، زنانه و مردانه)، نوع مالکیت و اختیارات (تصمیم گیری در خصوص درآمد و هزینه ها و مالکیت بر دارایی ها) و نوع تصمیم گیری و انتخاب (انتخاب شغل، مهاجرت، ازدواج و طلاق)، از مولفه های تاثیرگذار در مشارکت اقتصادی زنان بودند. به طور کلی کلیشه های جنسیتی در همه ابعاد زندگی زنان و مردان باعث می شود آن ها خود را برای پذیرش نقش هایی آماده کنند که در مسیر جامعه پذیری توسط نهادهای خانواده و آموزش پرورش به آن ها تعلیم داده شده است.
الگوی کشف فرصت های کارآفرینی در ایجاد کسب وکارهای خرد با نقش محوری زنان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن و جامعه سال یازدهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴ (پیاپی ۴۴)
177 - 198
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش تدوین الگوی استراتژیک کشف فرصت های کارآفرینی در ایجاد کسب وکارهای خرد با نقش محوری زنان است. این پژوهش به روش آمیخته اکتشافی انجام گرفته است. جامعه آماری پژوهش، شامل کارآفرینان زن معرفی شده توسط استانداری استان گیلان در سال 1398 می باشد. در این پژوهش از روش نمونه گیری هدفمند و با هدف دست یافتن به حد اشباع نظری داده ها استفاده شد. بطوریکه، با 20 نفر مصاحبه نیمه ساختاریافته انجام گردید، و عوامل مؤثر بر کشف فرصت های کارآفرینی در ایجاد کسب وکارهای خرد از طریق نظریه داده بنیاد و با استفاده از MAXQDA10، مورد کاوش قرار گرفت. سپس در بخش کمی، پرسشنامه 58 گویه ای مستخرج از چهارچوب نهایی پژوهش (مرور ادبیات و مدل کیفی) تدوین و در اختیار 140 نفر از فعالان حوزه کارآفرینی استان گیلان قرار گرفت. داده های حاصل از پرسشنامه از طریق آزمون تحلیل عاملی اکتشافی و با استفاده از نرم افزار لیزرل مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. به منظور تعیین اعتبار پژوهش از دو روش بازبینی مشارکت کنندگان و مرور خبرگان غیر شرکت کننده در پژوهش (اعضای هیأت علمی دانشگاه) استفاده شد، و برای تعیین روایی، سازه پرسشنامه به روش تحلیل عاملی اکتشافی بررسی گردید. نتایج پژوهش نشان داد که عوامل اقتصادی و عوامل مدیریتی بیش ترین تأثیر را در ایجاد کسب وکارهای خرد توسط زنان دارد.
نقش تغافل در تحکیم روابط زوجین
حوزه های تخصصی:
اصل تغافل یکی از راهکارهای قرآنی و اسلامی برای تحکیم روابط زناشویی است. تغافل بدین معناست که انسان علیرغم اینکه از خطای شخص دیگر آگاهی یافته است، عمدا خود را به غفلت بزند و وانمود کند که عیب دیگری را مشاهده نکرده و از آن مطلع نگردیده است. تغافل عاملی است که در محیط خانواده و زندگی مشترک موجب تحکیم روابط زوجین می شود و شادکامی و زندگی همراه با آرامش و به دور از تنش را به ارمغان می آورد. در آیات و روایات، تاکید فراوانی بر مسئله چشم پوشی از خطاهای دیگران شده است و فوائد و آثار شگفت انگیز آن بر شخص خطاکار، شخص تغافل کننده و جامعه مورد توجه قرار گرفته است.
بررسی رابطه بین ناگویی هیجانی، هیجان طلبی جنسی در زنان آسیب دیده از خیانت زناشویی در شهر بجنورد در سال 1399
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی رابطه بین ناگویی هیجانی، هیجان طلبی جنسی در زنان آسیب دیده از خیانت زناشویی در شهر بجنورد در سال 1399 می باشد. این پژوهش از نظر هدف جزء پژوهش های کاربردی و از نظر شیوه اجرا جزو تحقیقات توصیفی-پیمایشی است. جامعه آماری این پژوهش، شامل زنان آسیب دیده از خیانت زناشویی به تعداد 180 نفر بودند. که طبق فرمول مورگان تعداد 118 نفر به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده پرسش نامه ناگویی هیجانی تورنتو (1994)، و جهت اندازه گیری هیجان طلبی جنسی در زنان از پرسش نامه محقق ساخته استفاده گردید. جهت تجزیه وتحلیل آماری از آنالیز واریانس، رگرسیون گام به گام چند متغیره استفاده گردید. نتایج نشان داد که بین ناگویی هیجانی، هیجان طلبی جنسی در زنان آسیب دیده از خیانت زناشویی رابطه معناداری وجود دارد. یافته های این پژوهش می تواند توجه متولیان نظام آموزشی خانواده را در راستای تهیه برنامه های آموزشی مناسب جهت حل تعارضات زناشویی و آموزش مهارت های زندگی معطوف می سازد.
تبیین حق جنسی زوجین در بستر متون فقهی و حقوقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حقوق جنسی از جمله حقوق مشروع زوجین می باشد که فقه اسلامی تدابیر قابل توجهی را برای رعایت آن و حفظ حدود زوجین و تمتع حداکثری و مطلوب آنان اندیشیده است. در همین راستا و به منظور تحکیم بنیان خانواده، شرع مقدس سرباز زدن هر یک از زوجین از این وظایف را نپذیرفته و با تشریع احکام کیفری و ضمانت اجراهای غیرکیفری و توصیه های اخلاقی، ضمانت اجرای رعایت حقوق هر یک از زوجین را فراهم آورده است. از جمله این موارد توجهی است که فقه شیعه به مسأله نشوز زوج کرده که البته در حقوق جمهوری اسلامی ایران منعکس نگردیده است. بدین ترتیب نه تنها در قانون مدنی، بلکه در قانون حمایت خانواده سال 1391 نیز ضمانت اجرایی برای نشوز زوج در نظر گرفته نشده، اساساً عنوان نشوز زوج هم در قوانین مربوطه مطرح نگردیده است. بنابراین عدم توجه قانون به حق جنسی زن، از سویی سبب حداکثر انگاری حقوق جنسی مرد، و از سوی دیگر موجب نادیده یا کمینه گرفتن حقوق جنسی زن در عرف شده است. قائل نشدن حق جنسی برای زن و نیز یکسان در نظر گرفتن تمام زنان در این مورد، در موارد دیگری نظیر حق قَسم و حق مواقعه هم مشکل آفرین خواهد بود. این مطالعه با روش تحلیل محتوای متون فقهی و حقوقی از طریق فرایندهای طبقه بندی، شناسه بندی و تم سازی به تبیین این مسئله می پردازد که نشوز اگرچه در متون فقهی برای هر دو جنس تعریف و ویژگیهای آن بیان شده است، در متون حقوقی به اشاره و تنها برای زنان به کار رفته است؛ و با اینکه با شواهدی از مواد قانونی یا ادله فقهی می توان به راحتی نیاز جنسی زن را اثبات کرد، ضمانت اجرایی برای برآورده شدن این نیاز که تأمین آن تنها از طریق همسر ممکن است در نظر گرفته نشده است.
کرامت انسانی و حقوق بشر؛ بررسی مقوله کرامت در اسناد بین المللی حقوق بشر
حوزه های تخصصی:
یکی از ایده های اساسی در اسناد حقوق بشر، اصل کرامت انسانی است که بعد از جنگ جهانی دوم، در تمامی اسناد حقوق بشر به آن توجه و اشاره شده، ولی در خصوص معنا، مصادیق و رویه های قضایی و تفسیری آن، اجماع عمومی بین المللی وجود ندارد؛ لذا مقاله حاضر تلاش دارد با بهره گیری از مطالعات اسنادی – کتابخانه ای و روش تحلیلی- توصیفی، به بررسی مقوله کرامت انسانی درگفتمان حقوق بشر بپردازد. سؤال اصلی مقاله این است که آیا مفهوم و اصول کرامت انسانی در اسناد بین المللی حقوق بشر، با مصادیق شرافت انسانی مغایر است؟ مفروض مقاله نیز این است که کرامت انسانی به مثابه یک اصل مهم در اسناد حقوق بشری، فاقد اجماع عمومی بوده و دلالت های معنایی مختلفی از آن در رویکردهای تفسیری حقوق بین الملل مشاهده می شود. برخی یافته ها نشان می دهند که کرامت انسانی مبتنی بر اصولی چون آزادی، برابری، حق توسعه، امنیت و حراست از هسته بنیادین زندگی افراد، کیفیت زندگی و رفاهیات اجتماعی است و برخی اعمال در جامعه بشری با اصل کرامت، شأن و عزت انسانی مغایرت دارند که از آن جمله می توان به شکنجه، تحقیر، تبعیض دینی و مذهبی، نقض حقوق زنان، بی توجهی به کودکان و اقشار آسیب پذیر، نفی حقوق سیاسی اقلیت ها و غیره اشاره کرد. این اعمال و رفتارها با اصل کرامت انسانی در تضاد هستند و اسناد حقوق بشر در سطح بین المللی و منطقه ای بر طرد این رفتارها توسط دولت ها تأکید دارند.
باورهای نادرست در مورد ازدواج و نقد آنها با تاکید بر منابع اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه موضوع ازدواج با چالش های فراوانی مواجه است که استحکام خانواده را تهدید می کند. بخشی از این چالش ها ناشی از افکار و اعتقاداتی است که در بین داوطلبان ازدواج و اطرافیان تأثیرگذار آنها وجود دارد. پژوهش حاضر به روش توصیفی- تحلیلی و با هدف شناسایی این باورهای نادرست و بررسی آن با رویکرد اسلامی و نتایج تحقیقات تجربی انجام شد. بدین منظور منابع مربوطه اعم از قرآن کریم، روایات و یافته های تحقیقات روان شناختی در سال های اخیر مورد بررسی قرار گرفت. با بررسی های انجام شده، پژوهشی که موضوع مطالعه حاضر در آن بررسی شده باشد، یافت نشد. یافته های پژوهش حاضر نشان داد که از مهمترین افکار ناصحیحی که ازدواج را به خطر می اندازند هفده باور مخدوش در گستره اهداف و کارکردهای ازدواج، آمادگی برای ازدواج، معیارهای همسرگزینی و تطبیق معیارها بر فرد است و اصلی ترین عامل برای اصلاح باورهای نادرست برخورداری از بینش اسلامی درباره ازدواج می باشد.
مطالعه جامعه شناختی میزان خشونت علیه زنان در خانواده و عوامل موثر برآن(مطالعه موردی: شهر کرمانشاه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن و جامعه سال یازدهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳ (پیاپی ۴۳)
279 - 322
حوزه های تخصصی:
خشونت خانگی واقعیتی است که در همه جوامع وجود دارد و عوامل گوناگونی بر آن تأثیر دارد. به دلیل شیوع این پدیده در خانواده ها مطالعه حاضر بنا دارد به بررسی رابطه بین همسرآزاری(خشونت علیه زنان)در خانواده و عوامل اجتماعی مؤثر برآن بپردازد. هدف این تحقیق شناخت میزان و نوع این پدیده در شهر کرمانشاه می باشد. جامعه آماری این پژوهش ،زنان متأهل شهر کرمانشاه می باشد که حداقل یکسال از ازدواج آنها گذشته باشد.نمونه گیری در این تحقیق براساس نمونه گیری خوشه ای واز جمعیت نمونه(200 نفر) اطلاعات توسط پرسشنامه همراه با مصاحبه جمع آوری شد.برطبق یافته های پژوهش بین تصوراقتدارگرایانه مرد از نقش خود و خشونت علیه زنان رابطه مستقیم و معنی داری وجود دارد.همچنین رابطه معکوسی بین میزان خشونت علیه زنان و میزان مذهبی بودن زنان و مردان وجود دارد و رابطه معکوسی بین میزان تحصیلات زن و مردان و خشونت خانگی علیه آنان وجود دارد.براساس معادله رگرسیون، متغیر تصور سلطه گرایانه مرد و میزان انجام کارهای خانه توسط زن تأثیر مثبتی بر خشونت علیه زنان دارند و متغیر مذهبی بودن مرد تأثیر منفی و معکوسی برخشونت علیه زنان دارد.همچنین مقادیر بتا نشان میدهد که متغیرتصور سلطه گرایانه مرد از خود بیشترین تأثیر(35/0)را بر متغیر وابسته دارد، در مرتبه بعد(میزان مذهبی بودن مرد 17/0-) و سپس میزان انجام امور منزل توسط زن(15/0) قرار دارد.
ضرورت تشکیل پرونده شخصیت در دارسی اطفال و نوجوانان بزهکار از دیدگاه زنان کارشناس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن و جامعه سال یازدهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴ (پیاپی ۴۴)
117 - 138
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی لزوم تشکیل پرونده شخصیت در مورد اطفال و نوجوانان بزهکار در اجرای اصل فردی سازی کیفر با درنظر گرفتن شناخت ابعاد مختلف این پرونده(از لحاظ زیستی،روانی و اجتماعی) در نظام حقوقی و قضایی ایران و آمریکا با تأکید بر ایالت کالیفرنیا است.روش مورد استفاده،روش توصیفی- همبستگی می باشد.جامعه آماری یکصد نفر از قضات و وکلای دادگستری،جامعه شناسان و مددکاران اجتماعی،روانشناسان و روانپزشکان و همچنین دانشجویان کارشناسی ارشد و دکتری رشته حقوق می باشندابزارگردآوری داده ها،پرسشنامه پژوهشگر ساخته است.داده ها با استفاده از نرم افزار spssدر دوبخش توصیفی و تحلیلی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.نتایج حاصل از این تحقیق،حاکی از آن است که شناسایی شخصیت اطفال بزهکار تأثیر بسزایی در فردی کردن مجازات،شناخت علل جرم زا و جامعه پذیری مجرم پس از تحمل مجازات دارد.لذا تشکیل پرونده شخصیت در کنار پرونده کیفری امری ضروری و اجتناب ناپذیر در سیاست جنایی کشور ها است. کلمات کلیدی: پرونده شخصیت، سیاست جنایی، حقوق ایران و آمریکا، نظام دادرسی اطفال و نوجوانان بزهکار.
تجربه مشاوره اجباری بین متقاضیان طلاق توافقی در شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه تغییر و تحول در خانواده ها، موجب گردیده که شروع زندگی و نیز شیوه پایان بخشیدن به آن، اشکال مختلف به خود بگیرد. با توجه به افزایش طلاق توافقی در بین زوجین، قانونگذار برای کاهش آسیب ها و پیامدهای آن سعی نموده اقداماتی را بیندیشد. ارجاع به مراکز مشاوره از جمله برنامه هایی است که در سال 1397 برای کاهش طلاق در شهر تهران از سوی مراکز دادگاه اجباری شده است. مطالعه حاضر با هدف بررسی تجربه مشاوره در بین زنان و مردان متقاضی طلاق توافقی به روش تحلیل روایت و به صورت نمونه گیری هدفمند انجام گرفته است. یافته های حاصل پیرامون تجربه های زنان از مراجعه به مراکز مشاوره در سه مرحله: اول؛ تصمیم برای جدایی؛ دوم، بازوهای مشاوره قضایی؛ سوم، اتفاق طلاق توافقی قابل تحلیل می باشد. در واقع شروع نابهنگام زندگی و داشتن روابط فرازناشویی در کنار مداخله خانواده ها موجب فاصله گرفتن زوجین از همدیگر، زمینه های رویداد طلاق را فراهم می آورند.
پیش بینی علائم اختلال وسواس-جبری بر اساس عوامل شخصیتی در دانشجویان دختر شهر شیراز
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی عوامل شخصیتی به عنوان پیش بینی کننده های اختلال وسواس-جبری صورت گرفت. پژوهش حاضر از نوع تحقیقات توصیفی-همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش شامل دانشجویان دختر شهر شیراز بود که در سال 99-1398در شیراز تحصیل می کردند که از میان آنها 256 نفر به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای از میان جامعه آماری انتخاب و سپس پرسش نامه های پژوهش میان آنان توزیع شد. به منظور جمع-آوری داده ها از پرسش نامه پادوآ (اصلاحی دانشگاه ایالتی واشنگتون) و پرسش نامه شش عامل شخصیتی هگزاکو استفاده شد. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از روش های آماری تحلیل رگرسیون چندمتغیره و روش همبستگی پیرسون و نرم افزار SPSS-16 استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد از میان ابعاد شخصیتی تنها عوامل صداقت/تواضع، برونگرایی، موافقت و وظیفه شناسی با علائم اختلال وسواس-جبری رابطه منفی معنادار داشته و از میان آنها تنها عامل وظیفه شناسی (18/0Beta=-) قادر به پیش بینی معنادار علائم بودند. باتوجه به یافته های به دست آمده می توان نتیجه گرفت که مؤلفه وظیفه-شناسی نقش مهم تری در پیش بینی علائم اختلال وسواس-جبری و آسیب پذیری افراد در مقابل این اختلال دارد. از آنجایی که سلامت روان افراد در کیفیت زندگی سهم به سزایی دارد، درمان گران می توانند به هنگام تشخیص و درمان این نکات را در نظر داشته باشند.
ماهیت حقوقی طلاق معوض و تحلیل آثار فرهنگی و اجتماعی آن در حقوق ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۱۲ بهار ۱۳۹۹ شماره ۱
117 - 130
حوزه های تخصصی:
اهمیت تشکیل خانواده و بقای آن در دین اسلام به حدی است که گسستن این پیمان، حتی در شرایطی که با درخواست طرفین هم باشد، نزد پیامبر اسلام(ص) مغبوض ترین اعمال است. درعین حال، از آنجا که اصل در اسلام دوام و بقای نکاح است؛ فرصتی برای بازگشت به خانواده با سازوکاری آسان با عنوان عده طلاق رجعی بنا نهاده که طرفین به راحتی این نهاد مقدس را از نو به پا دارند. با وجود این، انواعی از طلاق وجود دارد که با عنوان طلاق بائن پیمان زناشویی پایان می یابد و فقط با عقد جدید ازدواج ممکن می شود. در طلاق خلع با کراهت زن و طلاق مبارات با کراهت از طرفین و در هر دو صورت با پرداخت مالی از طرف زن به شوهر، طلاقی بائن، یعنی غیرقابل رجوع واقع، می شود. طلاق به عوض نیز حتی در صورت عدم کراهت از طرف زوجه یا زوجین و با پرداخت مالی از طرف زن به شوهر یا ابراء ذمه شوهر به نفقه گذشته یا مهریه یا سایر دِین های احتمالی منظور است. بررسی و تحلیل ماهیت حقوقی و آثار اجتماعی و فرهنگی این نوع طلاق سؤال این تحقیق است. درحقیقت، تسهیل در جدایی زوجین با پرداخت عوض و درعین حال تراضی طرفین به گسستن پیمان زناشویی، بدون وجود کراهتی از سوی طرفین، تأثیراتی در حوزه ازدیاد طلاق ایجاد می کند و به همین دلیل ضرورت توجه به آثار فرهنگی و اجتماعی آن را اجتناب ناپذیر می کند.
مقایسه اثربخشی سطوح مختلف آموزش برنامه غنی سازی زندگی زناشویی با توجه به آموزه های روانشناختی اسلامی بر دلزدگی زناشویی زوجین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی سطوح مختلف آموزش برنامه غنی سازی زندگی زناشویی با توجه به آموزه های روان شناختی اسلامی بر دلزدگی زناشویی زوجین، به روش نیمه آزمایشی (با طرح پیش آزمون- پس آزمون و پیگیری با گروه گواه) انجام شد. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه والدین دانش آموزان دختر متوسطه اول شهر فارسان در سال 1398 بود که تعداد 120 نفر از ایشان به روش در دسترس انتخاب و در چهار گروه 30 نفره (سه گروه آزمایش و یک گروه گواه) گمارده شدند. در مرحله پیش آزمون، مقیاس دلزدگی زناشویی بر روی تمام گروه ها اجرا شد و گروه های آزمایش برنامه غنی سازی زندگی زناشویی بر اساس آموزه های روان شناختی اسلامی را دریافت نمودند. پس از آخرین جلسه مداخله و همچنین در مرحله پیگیری سه ماهه، پس آزمون بر روی همه گروه ها اجرا شد. داده های به دست آمده بااستفاده از روش تحلیل واریانس با اندازه گیری های مکرر تجزیه و تحلیل شد. یافته ها نشان داد که بین دلزدگی زناشویی گروه های آزمایشی با یکدیگر و با گروه گواه تفاوت وجود دارد. بنابراین می توان گفت که میان تأثیر سطوح مختلف آموزش برنامه غنی سازی زندگی زناشویی بر دلزدگی تفاوت وجود دارد. همچنین میان سطوح دلزدگی زناشویی گروه های آزمایشی با گروه گواه نیز تفاوت معنادار وجود دارد و ماندگاری برنامه مداخله نیز پس از سه ماه پابرجا بود.
مقایسه اثربخشی گروه درمانی رفتاری ارتباطی، معنوی دینی اسلام محور و تلفیقی بر احساسات مثبت زنان دارای تجربه دلزدگی زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش مقایسه میزان اثربخشی گروه درمانی رفتاری ارتباطی، معنوی دینی اسلام محور و تلفیقی بر احساسات مثبت زنان با تجربه دلزدگی زناشویی بود. پژوهش نیمه تجربی با طرح پیش آزمون پس آزمون با گروه کنترل بود. ﺟﺎﻣﻌﻪ ﺁﻣﺎﺭی ﺍیﻦ ﭘﮋﻭﻫﺶ شامل تمام ﺯﻧﺎﻥ متأهل ﻣﺮﺍﺟﻌﻪﮐﻨﻨﺪﻩ ﺑﻪ درمانگاه ها و مراکز مشاوره ﺳﻄﺢ ﺷﻬﺮ تبریز بود که در زمستان و بهار سال 97 6 به منظور ﺩﺭیﺎﻓﺖ کمکهای ﺗﺨﺼﺼی ﺩﺭ ﺯﻣیﻨﻪ ﻣﺴﺎﺋﻞ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﮔی و ﺯﻧﺎﺷﻮیی به این مراکز مراجعه کرده بودند. درباره انتخاب نمونه تحقیق، لازم به ذکر است که از میان افراد واجد شرایط بعد از اجرای پرسشنامه دلزدگی زناشویی در مرحله غربالگری اولیه، 48 نفر از زنانی که در این پرسشنامه نمره هایی ببیشتر از میانگین به دست آوردند به شیوه نمونه گیری غیرتصادفی هدفمند انتخاب، و ﺑﻪﻃﻮر ﺗﺼﺎدﻓی در سه ﮔﺮوه آزﻣﺎیﺶ و یک ﮔﺮوه کﻨﺘﺮل ﺟﺎیﮕﺰیﻦ ﺷﺪﻧﺪ. گروه های آزمایشی طی هشت جلسه تحت مداخلات جداگانه ای قرار گرفتند و گروه کنترل در فهرست انتظار قرار گرفت. ابزار این پژوهش شامل مقیاس دلزدگی زناشویی و پرسشنامه احساسات مثبت بود. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش تحلیل کوواریانس یکراهه استفاده شد. نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد بین میانگین نمره های گروه های مورد مقایسه در متغیر احساسات مثبت در پس آزمون تفاوت معناداری وجود دارد (05/0>p). در مجموع، نتایج نشان داد که درمان تلفیقی نسبت به درمانهای رفتاری ارتباطی و معنوی دینی تأثیر بیشتری بر احساسات مثبت نسبت به همسر دارد.
بررسی اثر حکمرانی خوب بر سلامت زنان در کشورهای با درآمد متوسط به بالا با رویکرد گشتاورهای تعمیم یافته(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن و جامعه سال یازدهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۱ (پیاپی ۴۱)
29 - 52
حوزه های تخصصی:
حکمرانی خوب یکی از عوامل مهم مؤثر بر سلامت و کیفیت زندگی افراد جامعه بوده و از طریق افزایش سرمایه اجتماعی، گسترش حمایت اجتماعی، بسترسازی برای تامین اشتغال افراد و تامین امنیت و رفاه خانوارها به صورت مستقیم بر سلامت روانی و جسمانی افراد مؤثر می باشد. اهمیت این مساله در گروه جنسیتی زنان با توجه به حساسیت سلامت آن ها به عوامل محیطی دو چندان می شود. لذا با توجه به اهمیت موضوع در این پژوهش رابطه شاخص های حکمرانی با سلامت زنان (امید به زندگی، مرگ و میر و سایر شاخص های مربوط به سلامت جسمی و اجتماعی) در کشورهای با درآمد متوسط به بالا با رویکرد گشتاورهای تعمیم یافته برای دوره ی زمانی (2013-2002) بررسی شده است. نتایج حاکی از آن است، در کشورهایی که شاخص های حکمرانی در سطح بالاتری قرار دارد، جمعیت زنان سالم تر بوده و نرخ مرگ و میر در آن ها کمتر و در نتیجه کیفیت زندگی آن ها بالاتر است. همچنین سایر متغیرها شامل درآمد سرانه حقیقی و هزینه های سرانه سلامت رابطه مثبت و معنی دار با امید به زندگی و رابطه منفی و معنی دار با مرگ و میر زنان و نرخ باروری و بیکاری زنان رابطه منفی و معنی دار با امید به زندگی و رابطه مثبت و معنی دار با مرگ و میرشان دارند.
عوامل اجتماعی و فرهنگی موثر بر تمایل جوانان به ورزش همگانی (با تاکید بر زنان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن و جامعه سال یازدهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۱ (پیاپی ۴۱)
151 - 176
حوزه های تخصصی:
هدف از انجام پژوهش حاضر، بررسی تاثیر عوامل اجتماعی و فرهنگی بر تمایل به ورزش جوانان به ویژه زنان می باشد. پژوهش حاضر از نظر نوع پژوهش از نوع کاربردی و بر اساس مسیر از نوع توصیفی می باشد که بر روی جوانان شهر تهران انجام شد. جامعه آماری پژوهش، کلیه جوانان ساکن در شهر تهران در حدود 3040248نفر بر اساس سرشماری سال 1395 می باشند که بر اساس جدول برگرفته از گلن دی ایزرائیل به میزان 370 نفر به عنوان نمونه تعیین و برای اطمینان از عدم تورش 400 نفر به عنوان نمونه ی نهایی انتخاب گردید و با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای نمونه گیری انجام شده است. ابزار گردآوری داده ها، پرسشنامه های استاندارد شده ی حمایت اجتماعی، پذیرش اجتماعی، سرمایه اجتماعی، رفتار مطلوب اجتماعی، سرمایه فرهنگی، هوش فرهنگی و جهت گیری مذهبی و پرسشنامه ی پژوهشگر ساخته ی تمایل به ورزش همگانی با ضریب CVR برابر با 0.860، اعتبار سازه برابر با 0.776 و پایایی برابر با 0.894 بودند. نتایج به دست آمده از رگرسیون خطی حاکی از آن بود که عدم وجود سرمایه ی اجتماعی، رفتار مطلوب اجتماعی و حمایت اجتماعی بر تمایل جوانان به ورزش همگانی تاثیر گذار بودند و عدم وجود پذیرش اجتماعی، هوش فرهنگی، سرمایه ی فرهنگی و باورها و جهت گیری های اعتقادی و ارزشی تاثیری بر تمایل به ورزش همگانی نداشتند