فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۷۰۱ تا ۳٬۷۲۰ مورد از کل ۳۰٬۰۹۵ مورد.
منبع:
راهبرد سال بیست و نهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۹۷
35 - 65
حوزه های تخصصی:
کارآیی سیاسی شهروندان یکی از متغیرهای اساسی در نظام های مردم سالار است که مستلزم عوامل مختلفی همچون سواد رسانه ای است که ضمن افزایش مشروعیت و ثبات سیاسی این نظام ها، باعث می شود تا دولت های آن ها با قدرت و توان بیشتری سیاست های داخلی و خارجی خود را پیش ببرند. بر این اساس، هدف اصلی این پژوهش نقش سواد رسانه ای سیاسی و رسانه های ارتباط جمعی در کارآیی سیاسی دانشجویان است. رویکرد مورد استفاده در این مقاله، کمی است و در انجام آن از روش پیمایش استفاده به عمل آمد. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه بود، جامعه آماری این پژوهش شامل دانشجویان دانشگاه شهید چمران اهواز می باشد. حجم نمونه 373 نفر بود که با روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. برای پردازش داده ها، از نرم افزار SPSS و آزمون آماری همبستگی پیرسون برای آزمون فرضیه ها و رگرسیون چندگانه برای آزمون مدل تجربی پژوهش استفاده گردید. بر اساس نتایج تحقیق بین ابعاد سواد رسانه ای سیاسی (دسترسی به رسانه های جمعی (176/0= r)، تحلیل و ارزیابی محتوای سیاسی رسانه های جمعی (261/0=r) و فعالیت در رسانه های جمعی (513/0= r)) با کارآیی سیاسی ارتباط معنادار وجود دارد. همچنین بین استفاده از رسانه های چاپی و کارآیی سیاسی (136/0= r) رابطه معنادار وجود دارد. می توان استدلال کرد سواد رسانه ای سیاسی شهروندان را قادر ساخته اطلاعات و اخبار درست و نادرست را از هم تشخیص داده و بدین ترتیب سلامت جامعه مدنی را تضمین کرده و احساس کارآیی سیاسی را افزایش دهد.
آسیب شناسی داده بنیاد حکمرانی پاندمی کرونا در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
راهبرد سال بیست و نهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۹۷
97 - 129
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش: بروز و شیوع ویروس کرونا ، جامعه جهانی را با مخاطرات زیادی روبه رو کرده است و دولت ها براساس نوع جهان بینی خود و به اقتضای شرایط و خصوصیات جامعه خود، به این بحران پاسخ متفاوتی داده اند. پژوهش حاضر با استفاده از نظریه حکمرانی مطلوب درپی پاسخگویی به این پرسش اساسی است که حکمرانی پاندمی کرونا در ایران دارای چه مسائل و آسیب هایی است؟روش شناسی پژوهش: این پژوهش با استفاده از گراندد تئوری و انجام مصاحبه عمیق انجام گرفت. با استفاده از نمونه گیری هدفمند پس از مصاحبه با 19 نفر از اساتید دانشگاه، پزشکان، کادردرمانی بیمارستان ها، کارشناسان کمیته امداد و سازمان بهزیستی به اشباع نظری رسید. علت انتخاب نمونه ها به دلیل درگیر بودن آنها چه به لحاظ نظری و پژوهشی و چه به لحاظ تجربی و کاری با آسیب دیدگان از بیماری کرونا است.یافته ها: یافته های حاصل نشان داد که محوری نبودن موضوع کرونا، عادی انگاری بیماری، عدم وحدت رویه در بین دستگاه های مسئول، خلأ قانونی درزمینه حقوق و مسئولیت های افراد و دستگاه ها ازجمله شرایط علّی بحران کرونا به شمارمی روند. فقدان حمایت نهادی، ضعف آموزش و اطلاع رسانی و فقدان سوادرسانه ای به عنوان بسترهای این بیماری هستند. تحریم های اقتصادی، کمبود امکانات و تجهیزات پزشکی و نادیده گرفتن حقوق شهروندی از شرایط مداخله گر در شیوع بیشتر این بیماری محسوب می شوند. راهبرد اصلی مورداستفاده در این بحران، قرنطینه خانگی و فاصله گذاری فیزیکی شناسایی شد. تشدید بحران، احساس ناامنی، نابرابری های آموزشی، اقتصادی و اجتماعی از پیامدهای این بحران محسوب می شوند.نتیجه گیری: نگاه ژرفانگر به موضوع کرونا و بحران های مربوط به آن نشانگر این است که بیشتر مشکلات این حوزه ناشی از سیاست گذاری غیراصولی، شتاب زده، سوءمدیریت و جامعه پذیری ناقص است که با بسط حکمرانی خوب می توان سهم بسزایی در پیشگیری و کاهش این بیماری داشت.
اعتبار شورا در فتوا و حکم(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی اعتبار شورا در فتوا و حکم است. بدین منظور با روش توصیفی تحلیلی، برای نشان دادن اعتبار شورا در فتوا و حکم، به دلایل عقلی و نقلی متعددی استناد شده است. این دلایل عبارت اند از: «حکم عقل به اطمینان بخش تربودن نتیجه ی شورا»، «آیات قرآن»، «روایات» و «سیره ی عقلا». «التزام به شیء و التزام به لوازم آن»، «قاعده ی عقلی ترجیح راجح بر مرجوح»، «مبنای نظم در عصر غیبت»، «ولایت جامعه بر فرد»، «توافق جمعی بر اعتبار رأی اکثریت» و «پرهیز از اختلاف و انشقاق در جامعه» ازجمله ی دلایل اثبات اعتبار رأی اکثریت هستند که در این پژوهش مورد بحث قرار گرفته اند. از مجموع دلایل عقلی و نقلی می توان به این نتیجه رسید که شورا در قلمرو وسیعی معتبر بوده و پیروی از رأی شورای متخصصان نه تنها معتبر است، بلکه در بسیاری از موارد بر رأی فرد متخصص ترجیح دارد. ازنظر شمول ادله ی اعتبار شورا نسبت به فتوا و حکم قضایی یا ولایی مشکلی وجود ندارد، مگر این که دلایل اعتبار فتوا یا حکم قضایی و حکم ولایی اقتضای دیگری داشته باشد.
تحلیل گفتمان «عقلانیت مبتنی بر معنویت» در روایتگری دفاع مقدّس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
راویان جنگ، با نقل شفاهی خاطرات و وقایع دوران دفاع مقدّس، به عنوان برهه ای مهم از تاریخ معاصر، نقشی برجسته در شناساندن آن دوران به نسل امروز و الگوسازی از آن ایفا می کنند. مقام معظّم رهبری نیز، همواره بر نقش مهم راویان در معرّفی دقیق گنجینه فرهنگی دفاع مقدّس و الگوسازی از شهدا، به دور از اغراق یا تحریف، تأکید ورزیده اند. در این میان، راوی یادمان شهید حسن باقری برهه ای کمتر شناخته شده، یعنی سال های نخست جنگ، را با محوریت نقش حسن باقری روایت می کند و برخلاف غالب راویان، به جای تأکید صرف بر وجه ارزشی، حماسی، عاطفی یا شهودی جنگ، جنبه عقلانیِ اداره جنگ را بازمی نمایاند. او تولیدکننده گفتمانی متفاوت است که می توان آن را گفتمان «عقلانیت مبتنی بر معنویت» نام نهاد. در این پژوهش، به روش توصیفی تحلیلی، مجموعاً 90 دقیقه از روایات بازگوشده در اسفند 98 در یادمان شهید حسن باقری را از منظر «تحلیل گفتمان» بررسی و واکاوی کرده ایم. تحلیل این روایات، در سه سطح «توصیف»، «تفسیر» و «تبیین» از منظر تحلیل گفتمان انتقادی فرکلاف و ترسیم مفصل بندی این گفتمان برمبنای رویکرد لاکلا و موف، حاکی از آن است که «برجسته سازی ها» و «حاشیه رانی ها» در کلام راوی یادمان همه درراستای تبیین عقلانی وقایع جنگ تحمیلی است و ازاین رو ظرفیت بالایی در برقراری ارتباط با مخاطب امروزی دارد.
مبانی حقوقی امنیت ملی در جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله با روش تحلیلی به خاستگاه های حقوقی امنیت ملی در جمهوری اسلامی ایران پرداخته و با بررسی پیوند امنیت ملی و نظام حقوقی، جایگاه امنیت ملی در نظام حقوقی و مسیر پیش روی نظام حقوقی امنیت ملی، به این نتیجه رسیده است که مبنای اصلی امنیت ملی در ایران بر پایه قانون اساسی، تکلیف های همگانی و حقوق و آزادی های افراد است. پیوستگی این دو، سبب پاسداشت امنیت ملی می شود؛ به گونه ای که پاسدار امنیت ملی در ایران نه مقام ها یا نهادهای خاص، بلکه همگان اند. اما با پیش کشیدن مصلحت به عنوان مبنای نیرومند در معرفی امنیت ملی در ایران، این حوزه از مبانی اصلی که مبتنی بر حضور همگانی است، دور شده و جایگاه شکننده ای یافته است. جدا از این، امنیت ملی ایران با رویکرد امنیت درون سرزمینی و برون سرزمینی، همچنان در عمل در عرض نظام حقوقی جای می گیرد تا در طول آن. پیشنهاد این مقاله، حقوقی سازی امنیت ملی بر اساس قانون اساسی و نیز محوریت بخشیدن به مبانی اخلاقی و شرعی و اتخاذ رویکرد استثناگرا نسبت به مبنای مصلحت است؛ تا از این در، امنیت ملی جایگاه تثبیت شده در نظام حقوقی یاید.
نقش سیاست های قومی مذهبی در بروز اختلافات اقوام و مذاهب در سوریه (1920- 2018)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
جنگ داخلی سوریه محصول مجموعه ای پیچیده از عوامل داخلی و خارجی است. در این پژوهش، علل داخلی بروز بحران سوریه از زاویه روند تحول مناسبات قومی و مذهبی در این کشور بررسی می شود. پرسش پژوهش آن است که سیاست های قومی–مذهبی دولت های سوریه چه تأثیری بر مناسبات اقوام و مذاهب در این کشور و نهایتاً بروز بحران کنونی داشته اند. این پژوهش بازه زمانی فروپاشی امپراتوری عثمانی تا 2018 را دربرمی گیرد. روش تحقیق تاریخی بوده و چارچوب نظری آن «الگوهای سیاست قومی» ارائه شده توسط مارتین مارجر است. طبق یافته های این پژوهش، سیاست قومی مذهبی حکومت سوریه در دوره قیمومیت فرانسه، الگوی تکثرگرایی نابرابر با هدف برجسته کردن هر چه بیشتر تمایزات میان اقلیت های قومی مذهبی و اکثریت عرب سنی سوریه به منظور متحد کردن آن ها علیه جریان استقلال طلبی سوریه برپایه ناسیونالیسم عرب سنی بوده است. سیاست های قومی – مذهبی حکومت های دوره استقلال نیز مبتنی بر الگوی همانند سازی فرهنگی و ساختاری در مورد اکثریت عرب سنی و اقلیت ها بوده است. این سیاست در مورد کردها متضمن تکثرگرایی نابرابر شدید به صورت تلاش برای اخراج و نابودسازی فیزیکی و فرهنگی آن ها نیز بود. فرضیه پژوهش آن است که سیاست تکثرگرایی نابرابر دولت قیم فرانسوی حاکم بر سوریه و سیاست همانندسازی دولت های دوران استقلال، علی رغم اهداف متضاد، در یک جهت حرکت کرده و موجب بروز حس سوءظن، بی اعتمادی و احساس خطر دائمی هم در حکومت ها و هم در گروه های قومی مذهبی و نهایتاً تداوم و تشدید منازعات اقوام و مذاهب در این کشور شده است.
ترکیه، بحران سوریه و سیاست مقابله با ظهور کردستان (2020- 2011)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
خیزش های عربی در سوریه منجر به سرنگونی حکومت بشار اسد نگردیده بلکه به جنگ داخلی میان گروه های سوری و رقابت قدرت های منطقه ای و فرامنطقه ای برای کسب نفوذ بیشتر منتهی شده است. پیآمد چنین وضعیتی کنترل کردستان سوریه توسط حزب اتحاد دمکراتیک که از آن به عنوان شاخه سوری پ.ک.ک. یاد می شود، بوده است. سئوال این است که استراتژی ترکیه در مواجه با تهدیدات ناشی از ظهور منطقه خود مختار کرد از دل بحران سوریه و در امتداد مرزهای جنوبی ترکیه چیست؟ در تشریح جوانب مختلف این مساله در ابتدا ماهیت بحران سوریه و چگونگی کنترل کردستان سوریه توسط پ.ی.د. به روشی توصیفی-تحلیلی و با ارجاع به منابع کتابخانه ای بررسی شده است. فرضیه مقاله بر پایه یافته های پژوهش این است که ترکیه در ابتدا با پیگیری سیاست صبر و انفعال در قبال داعش و استفاده از اهرم بارزانی تلاش نمود مانع پیدایش کردستان سوریه و یا کنترل آن توسط پ.ی.د. شود. با ظهور کردستان سوریه که بیشتر ناشی از عقب نشینی استراتژیک اسد از شمال سوریه و حمایت غرب از پ.ی.د. بود، آنکارا با حضور نظامی در سوریه و چرخش به سوی محور ایران وروسیه از یک سو و امتیاز گیری از آمریکا سعی در مهار تهدیدات پ.ی.د. نموده است.
تقابل صلاحیت تکمیلی و ذاتی دیوان کیفری بین المللی (پرونده سیف الاسلام قذافی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از مهم ترین موضوعات مورد چالش درتشکیل دیوان کیفری بین المللی موضوع، صلاحیت این دادگاه بود. چرا که ارتباط تنگاتنگی میان حاکمیت ملی و صلاحیت کیفری محاکم، وجود دارد. به همین دلیل، به منظور پاسخگویی به تمایل عضویت اکثرکشورها در دیوان و همچنین احترام به حق حاکمیت ملی، اساسنامه دیوان صراحتاً صلاحیت تکمیلی را نسبت به محاکم داخلی پذیرفت. با وجود این، برخی دولت ها به دلیل داشتن حق حاکمیت ملی و همچنین به خاطر تکمیلی بودن صلاحیت دیوان، از همکاری با دیوان امتناع می ورزند. این موضوع باعث بروز مناقشاتی در رسیدگی به پرونده ها گردید و تقابل میان صلاحیت تکمیلی و ذاتی دیوان کیفری بین المللی را به وجود آورد. نمونه ی این تقابل را می توان میان دولت لیبی و دیوان کیفری بین المللی در محاکمه ی سیف الاسلام قذافی مشاهده نمود. در این مقاله، ضمن تبیین صلاحیت ذاتی و تکمیلی، به مواردی همچون ناکارآمدی صلاحیت تکمیلی، گرایش دیوان به سمت صلاحیت ذاتی و تحمیل هزینه های سیاسی بر دیوان، اشاره خواهد شد. همچنین به دنبال تعارضات موجود میان دیوان کیفری بین المللی و دولت لیبی، علل پدید آمدن تقابل صلاحیت تکمیلی و ذاتی در رسیدگی به پرونده سیف الاسلام قذافی نیز مورد بررسی قرار خواهد گرفت.
«هویت ملی» در برنامه های تحویل سال بی بی سی فارسی؛ تهدید راهبردی برای جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مسئله اصلی این پژوهش، ارزیابی عملکرد رسانه بی بی سی فارسی در حوزه هویت سازی برای جامعه ایرانی از طریق برنامه های تولیدی نمایش داده شده در ویژه برنامه تحویل سال است. نویسنده با تکیه بر نظریه «روایت» و با روش تحلیل محتوای روایی، برنامه های تحویل سال بی بی سی فارسی را به عنوان نمونه انتخاب و نحوه روایت هجده گویه از شش بُعد اصلی «فرهنگی»، «دینی»، «زبانی»، «اجتماعی»، «سیاسی»، «سرزمینی» و «ارزش ها و نمادهای ملی» هویت ملی در این برنامه ها از 1391 تا 1398 را بررسی کرده است. یافته های پژوهش حاکی از این است که نحوه روایت بی بی سی فارسی، گویه های قابل تأملی از ابعاد هویت ملی به عنوان یکی از مولفه های مرجع امنیت نظام اسلامی را نشانه گرفته و با ارائه روایتی متعارض با سبک زندگی و تجربه زیسته ایرانی، هویت ملی که ایده ای نظام ساز برای جمهوری اسلامی ایران محسوب می شود، را با تهدید راهبردی مواجه کرده است. نتایج این پژوهش، در پی جویی و شناخت دلایل تغییر و تحولات ناهنجار هویتی و فرهنگی جامعه ایرانی و سیاست گذاری پیشگیرانه از آن مؤثر است.
امنیت رژیم و منطق اتحادها در خاورمیانه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی سال بیست و سوم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳ (پیاپی ۸۹)
105 - 132
حوزه های تخصصی:
این مقاله به دنبال فهم نظام مند منطق اتحادهای ناپایدار در خاورمیانه پساانقلاب های عربی است. دولت های خاورمیانه بر چه اساسی وارد اتحاد با یکدیگر می شوند و رفتار ائتلاف سازی سیال آنها تحت تأثیر چه متغیرهایی است؟ برخلاف رویکردهای جریان اصلی در تبیین ماهیت اتحادها، متغیرهایی همچون موازنه قدرت، آنارشی، هویت و تهدیدات خارجی به تنهایی قادر به فهم سازوکارها و پیچیدگی های تجربی رفتار اتحادسازی دولت های خاورمیانه نیستند. مقاله حاضر با بهره گیری از نظریه های اتحاد در روابط بین الملل، چارچوب تلفیقی «امنیت رژیم» را به عنوان رویکرد آلترناتیوی در فهم ریشه های اتحاد در خاورمیانه پیشنهاد می کند. به رغم تحول در محیط بین المللی و منطقه ای، منافع اصلی برای هر کدام از دولت های خاورمیانه هنوز تأمین بقا و امنیت رژیم سیاسی آنهاست. در واقع، گزینه های روابط خارجی و اتحادسازی دولت های خاورمیانه مبتنی بر کنش پویای آنها به منظور حفظ امنیت رژیم حاکم در مقابل تهدیدات بالقوه داخلی و خارجی است. در چنین شرایطی، اتحادها به عنوان ائتلاف های فراملی میان متحدان بالقوه برای تأمین بقای رژیم های سیاسی فرمول بندی می شود. در راستای آزمون ایده اصلی مقاله، به بررسی موردی ائتلاف های منطقه ای خاورمیانه پرداخته می شود.
Exploring Reactions in Paris and Berlin to the US withdrawal from the JCPOA(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
World Sociopolitical Studies, Volume ۴, Issue ۲, spring ۲۰۲۰
347 - 378
حوزه های تخصصی:
Germany and France are often viewed as the EU pillars in their common European foreign policy. After Brexit, their role has become even more significant. Consequently, the Euro-Atlantic relations have been affected by the ways these countries react to the US’s foreign policies when they are against European values, including the tenets of the international rule of law. The US withdrawal from Iran’s deal with 5+1 concerning Iran’s nuclear program (known as the Joint Comprehensive Plan of Action and abbreviated as the JCPOA) is a case regarded as unlawful by the UN. It can be used to test how much these two countries show resistance to the US in case of disagreement. This article draws a comparison between Berlin’s reaction to the US withdrawal from the JCPOA vise-à-vise Paris’s response to the same event. The distinctions between these responses and the reasons behind them will be analyzed by drawing on the theory of neoclassical realism. Furthermore, it will be argued that while Germany’s political structure and its historical developments speak volumes about its disposition to being more conservative and taking less restrictive measures towards countries like Iran, for France, tipping the balance of power is an important factor that accounts for the country’s tendency to form an alliance with the hegemon in recent years.
کاربست نظریه کاریزماتیک ماکس وبر در تحلیل سازمان مجاهدین خلق (منافقین)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رهبری سازمان مجاهدین خلق،؛ با فرار از کشور در مرداد 1360 و استقرار اعضای سازمان در عراق با حمایت و کمک صدام به سردمداری نظام سلطه در سال 1365 موفق شد تشکیلاتی را به وجود آورد که نمونه ای از تشکیلات میلیتاریستی با رهبری کاریزمایی است. تشکیلاتی که در آن مشروعیت یابی، ساختاربندی، قدرت، رهبری، نحوه جذب و عملکرد اعضا با بهره گیری از دیدگاه «سیادت کاریزمایی وبر» قابل تبیین می باشد. این مقاله با نوآوری در تحلیل، عملکرد و ساختار شکل گرفته سازمان در تطبیق با تئوری کاریزماتیک وبر، به تبیین چگونگی ماهیت شکل گیری و عملکرد سازمان پرداخته است و در پاسخ به این سؤال که «کاربست دیدگاه کاریزمای وبر در مورد سازمان مجاهدین خلق چیست؟» بیان می دارد که، «با توجه به تطبیق مؤلفه های نظریه کاریزمای وبر بر ماهیت شناسی و عملکرد سازمان، می توان آن را مصداقی عینی در تداوم شیوه رهبری کاریزمایی هیتلری برای این نظریه در دوره معاصر دانست.» مقاله با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی سامان یافته است.
بررسی ارتباط بین منصب قضاوت و حکومت نبی اکرم (ص) و تأثیرگذاری آن در مسئله ولایت فقیه در دیدگاه امام خمینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ازجمله جنبش های اجتماعی که توجه جهانیان را به خود جلب نمود و معادلات جهانی را متحول گرداند پیروزی انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی بود. حضرت امام در سال های پیش از انقلاب اسلامی نظریه ولایت فقیه را تئوریزه نمود؛ به گونه ای که قابلیت راهبردی در عرصه جامعه سیاسی پیدا کرد. از مهم ترین مؤلفه های دخیل در نظریه ایشان، ایجاد ارتباط بین منصب قضاوت و حکومت نبی اکرم| است که با استفاده از منابع موجود فقهی-حدیثی باب القضا در پرورش مباحث ولایت فقیه نضج یافت. بدین سبب سؤال اصلی پژوهش حاضر چگونگی ایجاد این ارتباط و تأثیرات آن بر نظریه ولایت فقیه می باشد که در تکمیل زوایا و اجرایی شدن جزئیات این نظریه اهمیت فراوان دارد. پژوهش حاضر با استفاده از شیوه کتابخانه ای با محوریت کتب امام خمینی و روش توصیفی-تحلیلی به دنبال بیان تقریر روشنی از این نوآوری است. نتیجه به دست آمده این است که ایشان با استناد به ادله روایی و عقلی، منصب قضاوت را یکی از شئون حکومت معرفی کرده و برخی از ادله و مباحث قضاوت را مربوط به حکومت نیز می داند.
ورزش قهرمانی در نظام جمهوری اسلامی با تأکید بر اندیشه آیت الله خامنه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات انقلاب اسلامی سال هفدهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۶۲
۱۶۱-۱۸۲
حوزه های تخصصی:
رهبر معظم انقلاب در دیدارهایی که با مسئولان ورزشی، ورزشکاران قهرمان و عموم مردم داشته اند، تأکید ویژه ای به مقوله ورزش قهرمانی در انقلاب اسلامی ایران نموده اند. ازاین رو، پژوهش حاضر در پی آن است تا با استفاده از رویکرد تحلیل محتوای کیفی به این سؤال پاسخ دهد که ورزش قهرمانی در نظام جمهوری اسلامی از دیدگاه مقام معظم رهبری چه جایگاهی دارد؟ براین اساس، پس از تجزیه و تحلیل بیانات مقام معظم رهبری در زمینه ورزش قهرمانی، چهار مقوله اصلی فرهنگی، سیاست گذاری، اعتقادی و حمایتی از بیانات ایشان احصاء و استخراج شد. یافته های پژوهش نشان داد که رهبر معظم انقلاب ورزش قهرمانی را یکی از مؤلفه های راهبردی برای ترویج فرهنگ و هویت انقلاب اسلامی در دنیا معرفی می کنند؛ و از نخبگان ورزشی به عنوان سفیران اخلاق، معنویت و فرهنگ ایرانی اسلامی یاد می کنند. همچنین معظم له ورزشکاران قهرمان را الگویی برای جوانان نظام جمهوری اسلامی دانسته و ضرورت استقامت و کسب معنویات در این ورزشکاران را واجب می دانند.
اصول ، شاخص ها و راهکارهای نیازسنجی در فرایند تربیت و آموزش سیاسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های سیاست اسلامی سال هشتم بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱۷
131 - 154
حوزه های تخصصی:
تعلیم و تربیت دارای ساحت ها و عرصه های گوناگونی است و یکی از مهم ترین ساحت های تعلیم و تربیت، ساحت تربیت سیاسی است (پیشینه). برای تحقق اهداف تعلیم و تربیت در ساحت سیاسی ناگزیر به شناسایی نیازهای آن با در نظر گرفتن اصول و شاخص هایی باید بود. از همین رو به منظور طراحی برنامه درسی و آموزشی هوشمندانه، تعیین مبانی، اصول، شاخص ها و راهکارهایی برای شناسایی نیازهای ساحت سیاسی مسأله ای اساسی است. (بیان مساله). بنابراین سوال پژوهش عبارت است از اینکه اصول، شاخص ها و راهکارهای نیازسنجی در فرایند تربیت و آموزش سیاسی چیست؟ (سوال) بر این اساس نوع تحقیق، یک پژوهش کاربردی محسوب می شود. پاسخ به سوال پژوهش با رویکرد کیفی و از طریق تحلیل مضمون داده های حاصل از مصاحبه با خبرگان، اسناد سازمانی و بالادستی، منابع نظری و اعتباربخشی در گروه خبرگی حاصل شده است (روش). بر طبق یافته های پژوهش استمرار، شمول، جامعیت، هماهنگی، مشارکت و اعتبار اصول نیازسنجی محسوب می شود. هر کدام از این اصول دارای مجموعه ای از شاخص ها می باشند که مبتنی بر آن نیز راهکارهایی پیشنهاد شده است(نتیجه گیری).
تبیین مسئله نفوذ در پرتو اعتباریات؛ با تأکید بر آراء علامه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های سیاست اسلامی سال هشتم بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱۷
155 - 179
حوزه های تخصصی:
درباره انقلاب اسلامی یکی از اساسی ترین مخاطرات، و همچنین یکی از فرصت ها و ظرفیت های بالقوه راهبردی فراروی ایران اسلامی، مساله نفوذ است. با عنایت به این مهم و ضرورت شناخت زیرپایه های نظری مساله نفوذ، مقاله حاضر می کوشد به این پرسش پاسخ بگوید که: «مسأله نفوذ چگونه بر اساس اعتباریات علامه طباطبایی (ره) تببین می شود؟». یافته های این پژوهش نشان می دهد که نفوذ، در واقع همان استخدام است که از حب ذات و طبع منفعت طلب آدمی سرچشمه می گیرد. بر طبق این امر ذاتی، همواره «پیروان خود عالی و سعادت گراها» به دنبال نفوذگذاری مِلکی و مُلکی هدایت گرانه (نفوذ مثبت) و در نقطه مقابل نیز «اصحاب خود دانی و نفس گراها» پیوسته در پی نفوذگذاری مِلکی و مُلکی استثمارگرانه ی ضلالت خواه (نفوذ منفی) بوده اند. در این میان، شرط توفیق گفتمان انقلاب اسلامی، در مدیریت هوشمندانه نفوذ مثبت خود و ایجاد حصار ضدنفوذ در برابر نفوذ منفی دشمنان قلمداد می شود.
تأمّلاتی در خصوص «مراحل تمدن اسلامی»؛ رهیافتی برای تمدن نوین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه دغدغه تمدن نوین اسلامی، ذهن نویسندگان زیادی را به خودمشغول داشته و هر کسی می کوشد ذیل آن،الگویی برای زندگی متعالی/ مطلوب برای ایرانیان و در سطح کلان تر، جهان اسلام شناسایی کند، اما واقعیت آن است که ارائه الگویی قابل دفاع و گفتگوپذیر زمانی میسر می شود که از تجربه زیسته و پیشینه تاریخی تمدن اسلامی آگاهی روشنی ارائه شود. نشان دادن چنین تصویری البته مبتنی بر هستی شناسی تمدن از یک سو و چگونگی حضور آن در حیات اجتماعی از سوی دیگر است. دسته ای از نویسندگان آگاهانه یا ناهوشیارانه به ذات انگاری و حیاتمندی تمدن (نگاه آنتولوژیک)روی کرده و برای آن مراحلی چون تکون و پیدایی، رشد و بالندگی، گسترش و شکوفایی، و افول و انحطاط را تصور کرده و بر پایه آن خوش بینانه به شکوفایی و رشد دوباره آن و حرکت به سوی تمدن نوین اسلامی دل بسته اند. مقاله حاضر با رویکردی انتقادی و به روش توصیفی مقایسه ای می کوشد تا به این پرسش کانونی پاسخ دهد که آیا تمدن اسلامی - به مثابه وصف- در مسیر تاریخی خود دارای مراحل قابل شناسایی بوده یا نه و در هر صورت چگونه می توان به سوی تمدن نوین اسلامی گام برداشت؟ فرضیه اصلی نوشتار آن است که تمدن اسلامی به مثابه نوع زیست اجتماعی و فرایندی در مسیر شدن، مراحل مشخصی را طی نکرده و رسیدن به بهترین نوع آن/ تمدن نوین اسلامی نیز امری محتوم و از پیش تضمین شده نیست، بلکه در سایه اصلاح جامعه و ارتقای فضیلت و معرفت در آن، تحقق پذیر است.
مطالعه ظرفیت های توسعه فضای مجازی با رویکرد تحقق تمدن نوین اسلامی (از منظر متخصصان فضای مجازی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر پژوهشی با رویکرد مطالعه ظرفیت های توسعه فضای مجازی در راستای تحقق تمدن نوین اسلامی است که با هدف بررسی رابطه فن آوری ارتباطات و فضای مجازی با تمدن سازی اسلامی در جهان اسلام از منظر کارشناسان و متخصصان فضای مجازی انجام شده است. توسعه و گسترش فضای مجازی در جوامع اسلامی و آسیب های ناشی از آن در کنار وابستگی مردم به استفاده از این فناوری نشان می دهد که نمی توان آینده تمدنیِ بدون وجود فضای مجازی را متصور بود. از آن جهت که تاکنون چنین مطالعه ای انجام نشده و نیاز به تولید علم در این موضوع وجود دارد، نگاه اکتشافی بر پژوهش حاکم است و ترکیبی از روش های کیفی برای دستیابی به نتایج متقن استفاده شد. مصاحبه با متخصصان فضای مجازی، تجمیع نظرات، تدوین پرسشنامه اولویت سنجی و دریافت اولویت های توسعه بر اساس سه دوره زمانی و نیازهای کشورهای اسلامی روندی است که مقاله ی حاضر دنبال کرده است. 11 مولفه مهم استخراج شد و در نهایت نشان داد که متناسب با دوره های کوتاه مدت، میان مدت و بلند مدت، شکل توسعه ظرفیت های فضای مجازی برای تحقق تمدن اسلامی متفاوت خواهد بود.
ترسیم نقش و جایگاه مفهوم سرمایه اجتماعی در شکل گیری تمدن نوین اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مفهوم سرمایه اجتماعی آن طور که توسط دانشمندان مختلف ارائه شده بیشتر در برگیرنده مفاهیمی چون اعتماد، همکاری و همیاری متقابل میان اعضای یک گروه یا یک جامعه ، مشارکت و جنبه هایی از ساختار اجتماعی است که نظام هدفمندی را شکل می دهند و آن ها را به سوی منافع مشترک هدایت می کند . بر همین مبنا، امروزه مفهوم سرمایه اجتماعی و به نوعی اهمیت یافتن ارتباطات، یکی از اجزای مهم در تبیین الگو و نقشه راه دستیابی به تمدنی نوین اسلامی به شمار می آید . رهبر معظم انقلاب مدظله به عنوان مهم ترین نظریه پردازان حوزه تمدن نوین اسلامی ، هندسه ویژه ای را برای این تمدن ترسیم نموده اند که توجه به سرمایه اجتماعی جایگاه خاصی را داراست، محققان در پژوهش پیش رو در تلاش هستند تا جایگاه مفهوم سرمایه اجتماعی را در نگاه تمدن سازی ایشان مورد واکاوی دقیق قرار دهند. به همین منظور سعی نمودند که ابتدا به این سئوال پاسخ دهند که مفهوم تمدن نوین اسلامی از منظر ایشان به چه معناست و مهم ترین شاخصه های تحقق و تبلور آن کدام اند؟ و شاخص های سرمایه اجتماعی در این تعریف از چه جایگاهی برخوردار هستند؟ برای پاسخ به این پرسش ها ابتدا ادبیات سرمایه اجتماعی به روش تحلیل اسنادی-کتابخانه ای مروری اجمالی شد، سپس تعریف تمدن نوین اسلامی و شاخص های سرمایه اجتماعی به روش داده بنیان از بیانات رهبرمعظم انقلاب مدظله استخراج گردید که انقلابی شدن جامعه، پشتیبانی و مصونیت بخشی به نظام اسلامی، و ایجاد ارتباطات متقابل دولت و ملت به همراه ایجاد حس مسئولیت اجتماعی از نتایج افزایش سرمایه اجتماعی در نگاه تمدنی است.
بازنمود استمرار فرهنگ راهبردی ایران در ساخت و بنیان سیاست منطقه ای جمهوری اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات بین المللی سال ۱۷ پاییز ۱۳۹۹ شماره ۲ (پیاپی ۶۶)
97 - 114
حوزه های تخصصی:
فرهنگ راهبردی در اکثر موارد در رابطه با مولفه هایی است که ارتباط گسترده ای را با روش جنگی مختص به یک کشور داشته باشد اما فرهنگ راهبردی، گستره ای وسیع تر را پوشش خواهد داد. در زمانه ای که بسیاری از تحلیلگران از ایجاد گسست در تاثیرگذاری مولفه های فرهنگ راهبردی ایران در دوره جمهوری اسلامی سخن می گویند می توان پیوست هایی نه چندان کم را نیز مشاهده نمود. سوال این است که پیوست های فرهنگ راهبردی ایران چگونه بر ساخت سیاست منطقه ای در دوره جمهوری اسلامی تاثیر گذاشته است؟ نتیجه کلی مقاله که با اتخاذ روش گفتمانی و تاریخی-تطبیقی و به کارگیری نظریه تحلیل گفتمان و سازه انگاری بدست آمده، نشان می دهدکه گفتمان جمهوری اسلامی منجر به تغییر دال مرکزی گفتمان حاکم بر ایران شد اما در عین حال، تاثیر بازتولید مولفه های فرهنگ راهبردی، در کنار سه متغیر کلان تاثیرگذار دیگر، منجر به بازتولید بنیان و سیاست هایی مشابه در قبال کشورها و نظم و نظام منطقه ای شده است. از این منظر هدف پژوهش آن است که نشان دهد برخی از سیاست های منطقه ای جمهوری اسلامی، بیش از آنکه با نوع حکومت مسلط در ایران مرتبط باشند، تحت تاثیر بازتولید مولفه های فرهنگ راهبردی ایران، مانند «تجربه ابرقدرت و امپراتوری بودن ایران»، «تنهایی تاریخی»، «محصور بودن میان دشمنان»، «نبرد دائمی خیر وشر»، «حضور در نظم ناعادلانه جهانی و قربانی بودن» و مواردی از این دست قرار دارند. بدین معنا که بستر و بنیان آنها را بازتولید فرهنگ راهبردی ایران تشکیل داده اما جهت و صورت ظاهری و به طور خلاصه نحوه کاربرد آنها، ارتباطی عمیق با دال مرکزی گفتمان حاکم بر ایران دارد