کاربست نظریه کاریزماتیک ماکس وبر در تحلیل سازمان مجاهدین خلق (منافقین)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رهبری سازمان مجاهدین خلق،؛ با فرار از کشور در مرداد 1360 و استقرار اعضای سازمان در عراق با حمایت و کمک صدام به سردمداری نظام سلطه در سال 1365 موفق شد تشکیلاتی را به وجود آورد که نمونه ای از تشکیلات میلیتاریستی با رهبری کاریزمایی است. تشکیلاتی که در آن مشروعیت یابی، ساختاربندی، قدرت، رهبری، نحوه جذب و عملکرد اعضا با بهره گیری از دیدگاه «سیادت کاریزمایی وبر» قابل تبیین می باشد. این مقاله با نوآوری در تحلیل، عملکرد و ساختار شکل گرفته سازمان در تطبیق با تئوری کاریزماتیک وبر، به تبیین چگونگی ماهیت شکل گیری و عملکرد سازمان پرداخته است و در پاسخ به این سؤال که «کاربست دیدگاه کاریزمای وبر در مورد سازمان مجاهدین خلق چیست؟» بیان می دارد که، «با توجه به تطبیق مؤلفه های نظریه کاریزمای وبر بر ماهیت شناسی و عملکرد سازمان، می توان آن را مصداقی عینی در تداوم شیوه رهبری کاریزمایی هیتلری برای این نظریه در دوره معاصر دانست.» مقاله با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی سامان یافته است.