چهارمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی، اولین انتخابات مجلس پس از پایان جنگ بود و از جمله به همین دلیل آغاز رویارویی دیدگاه هایی که تا آن روز بر تفاوت های خویش سرپوش گذاشته بودند. خانم ژیلا موحد شریعت پناهی که در این گفت و گو تلاش ها و مشکلات تجربه دواطلب شدنِ خویش را برای نمایندگی این دوره بازگو می کند، فارغ التحصیل رشته مهندسی علوم از دانشگاه صنعتی شریف است که پس از دوازده سال کارشناسی در سازمان انرژی اتمی، از سال 1359 عمده فعالیت خود را به تحقیق در زمینه مسائل زنان اختصاص داده است.
در این نوشتار ضمن بررسی مفهوم انقلاب های مخملی در مقایسه با پدیده های مشابه، چرایی وقوع انقلاب های مخملی با توجه به شش جمهوری شوروی سابق بررسی شده است. بدین منظور با بهره گیری از ادبیات نظری موجود، پاسخ به این پرسش در سه محور «ریشه ها»، «وضعیت مخالفان» و «وضعیت حکومت» تبیین شده است. به منظور پاسخ دادن به سؤال مزبور از روش تطبیقی (اتفاق و اختلاف با هم) استفاده شده و براین اساس، کشورهای گرجستان، اوکراین و قرقیزستان از طریق روش اتفاق، و کشورهای روسیه، ازبکستان و آذربایجان با روش اختلاف بررسی شده است. مطابق بررسی های انجام شده مشخص گردید علاوه بر نقش تعیین کننده عامل خارجی، عواملی چون حضور نمایندگان اپوزیسیون در قدرت، افزایش سطح تحصیلات، همبستگی ضعیف نیروهای پلیس با دولت و مبتنی نبودن اقتصاد دولت به صادرات انرژی نیز در رخداد انقلاب های مخملیضروری می باشند.
آیا ویژگی های غالب جهانی شدن ، یعنی سازماندهی مجدد تولید در سطح جهانی و رشد نامتناسب تجارت و مبادلات مالی که به تبع شکوفندگی دم افزون ارتباطات میسر شده است ، در عین حال ، امکاناتی تازه برای برنامه های جهانی با هدف ایجاد رفاه و برابری فراهم می آورد ؟ این مقاله ، تلاشی است برای پاسخگویی به این پرسش . نویسنده با بررسی شبکه های سیاسی ، اقتصادی و فرهنگی ای که به شکل فراملی و به موازات سازماندهی مجدد تولید و مبادلات مالی جهانی سازماندهی می شوند ، نشان داده که اعضای این شبکه ها هم با وارد کردن فشار برای تدوین قواعد متفاوت و هم با ایجاد درک ایدئولوژیک متفاوت ، قدرت نخبگان جهانی را محدود می کنند .
فرهنگ سیاسی عبارت است از مجموعه نگرش ها و ارزش هایی که به فرایند و زندگی سیاسی شکل می بخشد. نوع و میزان جامعه پذیری و مشارکت سیاسی برحسب تبعی و انفعالی یا مدنی بودن فرهنگ سیاسی، فرق می کند. بر همین مبنا و با توجه به عاملیت و نقش مهم فرهنگ سیاسی در نوع عملکرد و میزان کارآیی احزاب و نحوه نگرش به تحزب، این نوشتار به بررسی نوع تعاملات این دو متغیر به ویژه تاثیر منفی برخی مولفه های فرهنگ سیاسی ایرانی بر مقوله تحزب پرداخته و تلاش نموده یکی از علل مهم ناکارآمدی احزاب ایرانی را از منظر فرهنگ سیاسی توضیح دهد
نویسنده به بررسى سه مدل تمدنىاندیشى، یعنى مدل موج سوم تافلر، مدل برخورد تمدنهاى هانتینگتون و مدل لیبرال دموکراسى فوکویاما مىپردازد و سپس نتیجه مىگیرد که هیچ یک از این مدلها با واقعیتهاى آینده جهان سازگارى ندارد.