از آنجا که جبهه ملی در دوران دوکابینه پرتحول جمشید آموزگار و جعفر شریف امامی، همچنان به مشی پیشین خود، یعنی مبارزه پارلمانتاریستی در چهارچوب قانون اساسی وفادار مانده بود و این شیوه، هم با مشی رهبری نهضت تعارض داشت و هم با فضای ملتهب و انقلابی کشور سازگار نبود، در ادامه مشی خود، دست خوش تردید و اختلاف نظر شد و دوجریان اصلی از متن آن ظهور کرد: بخشی از این جریان به همراهی با امام خمینی(ره) پرداخت و بخشی دیگر در کنار شاه قرار گرفت و به مخالفت با انقلاب پرداخت که این مقاله در صدد بررسی این تحول است.
موضوع هسته ای به عنوان مهم ترین مسئله سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران در یک دهه گذشته، عرصه رقابت گفتمان های مختلف در این حوزه بوده است. انتخابات ریاست جمهوری خردادماه 1392 منجر به تحول گفتمانی در موضوع هسته ای گردید. در این انتخابات حسن روحانی به عنوان حامل گفتمان اعتدال یا اعتدال گرایی توانست نظام معنای حاکم بر این گفتمان را عمومیت بخشیده و آن را هژمونیک نماید. از این رو، مقاله حاضر با استفاده از نظریه گفتمان لاکلا و موف، چارچوبی نظری فراهم آورده که به تبیین عناصر و دقایق گفتمان ناظر بر موضوع هسته ای در دولت یازدهم و کشمکش ها و رقابت های هژمونیک میان این گفتمان و گفتمان های رقیب می پردازد. تحلیل گفتمان هسته ای دولت یازدهم نشان می دهد این گفتمان با دال مرکزی تعامل سازنده، به جهت برخورداری از عوامل سیاسی بیشتر، فعال تر و منسجم تر، به کارگیری فرایندهای طرد و برجسته سازی، میزان دسترسی بالا و اعتبار بیشتر نسبت به سایر گفتمان های رقیب، توانست هژمونیک شود.
در این مقاله، با استفاده از روش اسکینر در قرائت متون سیاسی، تلاش میشود تا مسأله امنیت و ارتباط آن با برداشت خواجه نظامالملک، بررسی شود. به زعم خواجه نظامالملک، از شاخصترین اندرزنامه / سیاستنامه نویسان، ربطی «ارگانیک» بین امنیت رعایا و قدرت سلطان وجود دارد. امنیت، باعث رونق و رفاه در کار رعایا میشود و پادشاه، با اخذ مالیات از رعیت مرفه، صاحب «خزانه و مساکر» بسامان میگردد. در عین حال، حفظ نوعی توازن و تعادل هم لازم است؛ به گونهای که رعایا نتوانند در مقابل سلطان، استقلال و قدرت مقاومت کسب کنند و همواره میان رأفت و رهبت باشند. خواجه نظام، قدرتگیری سلاطین دیگر، خروج بددینان و مفسدین در دین، ضعف پادشاه و تردید او در استفاده از زور، بیکاری و تسلط زنان و کودکان بر ملک را، از عوامل اصلی ناامنی در قلمرو پادشاهی، یعنی موضوع اصلی امنیت میداند.
این مقاله به بررسی شناخت ابعاد علمی و نظری تفکر راهبردی آیت الله خامنه ای از منظر مکتب رئالیسم پرداخته و سعی در پاسخ به این سئوال دارد که آیا مکتب رئالیسم از توانایی و ظرفیت لازم برای تبیین انگیزه ها، اهداف، تصمیم ها، رفتارها و رویکردهای رهبری در مقام فرماندهی کل قوای مسلح در جمهوری اسلامی ایران برخوردار است؟ نویسندگان معتقدند فرامین و اندیشه های دفاعی آیت الله خامنه ای غالباَ مبتنی بر افزایش «امنیت نسبی» و نه «قدرت نسبی» است؛ که به شکلی واقع گرایانه بازتعریف و بر مبنای ملاحظات اخلاقی (اسلامی) صورت بندی شده است. بر این اساس، اهداف و راهبردهای نظامی آیت الله خامنه ای عموماً در راستای فعال سازی الگوهای معطوف به بازدارندگی فعال و مهار چالش های ناشی از بروز تحولات جدید در مناطق فوری امنیتی کشور است.
در این گفتگو ضمن پرداختن به سیر تاریخى اصطلاح روشنفکرى در غرب و ایران، به طرح مباحث قابل اعتنایى چون ویژگىهاى روشنفکران و جایگاه و میزان تأثیر آنان در جامعه و فرهنگ و امکان وجود روشنفکر دینى پرداخته شده است.