بررسی مدل میانجیگرانه ی بهزیستی روانشناختی در ارتباط بین هوش موفق و سازگاری هیجانی با خودتنظیمی یادگیری(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: دانش آموزان دارای خودتنظیمی تحصیلی یادگیرندگانی سخت کوش و مبتکر هستند و در برخورد با مسائل و مشکلات به سادگی دست از تلاش برنمی دارند، آنان یادگیری را فرایندی فعال قلمداد می کنند که در جریان آن می بایست مقداری از مسئولیت آن را بپذیرند و در صورت مواجهه با مشکلات می کوشند بفهمند برای حل آن به چه چیزی نیاز دارند. هدف از پژوهش حاضر بررسی تدوین مدل خودتنظیمی یادگیری بر اساس هوش موفق و سازگاری هیجانی با نقش واسطه ای بهزیستی روانشناختی می باشد. مواد و روش ها: روش پژوهش از نوع همبستگی و جامعه آماری پژوهش حاضر دانش آموزان دختر و پسر مقطع متوسطه دوم تهران بودند که 456 نفر از آنها به صورت خوشه ای چند مرحله ای انتخاب گردید و از آنها خواسته شد که پرسشنامه های خودتنظیمی یادگیری(SRQ-A)؛ پرسشنامه هوش موفق، پرسشنامه بهزیستی روانشناختی و مقیاس سازگاری هیجانی(EAM) را تکمیل نمایند. نتایج به دست آمده با استفاده از نرم افزار AMOS و روش تحلیل مسیر مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج به دست آمده نشان داد که سازگاری هیجانی و هوش موفق با میانجیگری بهزیستی روانشناختی به صورت مثبت و معنی دار (01/0>p) خودتنظیمی یادگیری را پیش بینی می نمایند. نتیجه گیری: با توجه به نتایج پژوهش حاضر می توان مطرح کرد که هر چقدر هوش موفق و سازگاری هیجانی بالاتر باشد به صورت مستقیم و میانجیگری بهزیستی روانشناختی روی ارتقاء خودتنظیمی یادگیری اثر مثبت و معنی داری دارندبه همین خاطر والدین و مسئولین آموزشی جهت تقویت خودتنظیمی تحصیلی باید محیط های غنی برای تقویت این سه مولفه فراهم نمایند.