فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۸۰۱ تا ۳٬۸۲۰ مورد از کل ۳۳٬۹۷۶ مورد.
حوزه های تخصصی:
بازآموزی سبک اسنادی و رضایت زناشویی در زوجهای ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
به منظور بررسی اثربخشی بازآموزی سبک اسنادی در افزایش رضایت زناشویی زوجها، 20 زوج ایرانی از مرکز مشاوره و مداخله خانواده شهر اصفهان به گونه غیرتصادفی انتخاب و در دو گـروه آزمایشی و گـواه جایگزین شدند. در گروه آزمایشی به مدت هفت جلسه هفتگی بازآموزی سبک اسنادی به کار گـرفته شد. گروه گواه جلسه ای نداشتند. پرسشنامه رضایت زناشویی انریچ (اولسون، فورنیر، دراکمن، کوبین و بارنز، 1989) سه بار اجرا شد: قبل از آغـاز آمـوزش، بلافاصله و دو ماه پس از پایان آموزش. نتایج تحلیل کوواریانس چند متغیری نشان دادند که بازآموزی سبک اسنادی، رضایت زناشویی را بـه طور معناداری (001/0= p) افزایش می دهد. یافته ها براساس نقش بازآموزی اسنادی در افزایش تعاملهای مثبت و کاهش تعاملهای منفی در زوجها مورد بحث قرار گرفتند.
اتوماکستین در درمان ADHD
رابطه بین نشخوار فکری و افسردگی در نمونه ای از دانشجویان ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نشخوارفکری به عنوان یکی از مهم ترین مؤلفه افسردگی شناخته شده است. از این رو، هدف این پژوهش معرفی نشخوار فکری در چارچوب نظریه سبک های پاسخ و پیامد های آن برای خلق غمگین و اختلال افسردگی بود. در این راستا، رابطه بین نشخوارفکری، افسردگی و اضطراب در نمونه ای از دانشجویان ایرانی نیز بررسی شد. شرکت کنندگان (تعداد = 119؛ 63% زن) به روش نمونه گیری تصادفی از میان دانشجویان دانشگاه فردوسی انتخاب شدند و پرسشنامه های افسردگی و اضطراب بِک و مقیاس پاسخ های نشخواری را کامل کردند. ضریب آلفای کرونباخ 88/0= به عنوان شاخصی از همسانی درونی برای مقیاس پاسخ های نشخواری، محاسبه شد. نتایج تحلیل رگرسیون سلسه مراتبی نشان داد که نشخوار فکری، پس از کنترل اثرات سن، جنس و میزان اضطراب، به طور معنی داری30% از تغییر در واریانس افسردگی را پیش بینی کرد. با وجود تفاوت های فرهنگی و اجتماعی، یافته های پیشین در مورد رابطه نشخوارفکری و افسردگی در نمونه ایرانی نیز تأیید شد. به علاوه، معلوم شد که نشخوارفکری می تواند میزان افسردگی را حتی پس از کنترل میزان اضطراب پیش بینی کنند که این یافته با توجه به نقش نشخوار فکری در اضطراب و علائم مختلط اضطراب ـ افسردگی، حایز اهمیت است. تلویحات درمانی در زمینه نشخوارفکری مورد بحث قرار گرفته است.
بررسی و نقد روش تحلیل مفهومی با رویکرد به پوزیتیویسم منطقی در پژوهش های تربیتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این مقاله بررسی و نقد روش تحلیل مفهومی با رویکرد به پوزیتیویسم منطقی به عنوان یکی از روشهای پژوهش در تعلیم و تربیت به منظور شناسایی نقاط قوت و ضعف این روش در انجام پژوهش های تربیتی است. پژوهش از نوع کیفی بوده و با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی و با رویکردی انتقادی انجام شده است. در مراحل پژوهش ابتدا جایگاه روش تحلیل مفهومی وکاربرد آن در تعلیم و تربیت بررسی گردید. سپس روش تحلیل مفهومی به مثابه یک روش پژوهش بررسی و اعتبار آن در رویکردش به پوزیتیویسم منطقی تعیین گردید. در آخر نقد هایی به شیوه نقد درونی به این روش به عمل آمد. نتایج نشانگر آن است که روش تحلیل مفهومی با داشتن نقش مقدمه ای در حل مسائل تعلیم و تربیت از طریق عینیت بخشی به برخی از مفاهیم و رفع پاره ای از ابهامات در مفاهیم، واژه ها و اصطلاحات به کار رفته در تعلیم و تربیت تا حدی کارساز است. با این حال نقد های به عمل آمده نشان می دهد که این روش در رویکرد به پوزیتیویسم منطقی، در حل همه مسائل تعلیم و تربیت کارایی چندانی ندارد. پیشنهاد پژوهشگر بر استفاده تلفیقی این روش با روش های پژوهش دیگر و اتخاذ رویکرد «پژوهش آمیخته» (ترکیبی) است.
رابطه بین مهارتهای تفکر انتقادی با خلاقیت و پیشرفت تحصیلی دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی قم(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: تفکر انتقادی توانایی دانشجویان را در مهارت حل مسأله افزایش می دهد و یکی از برون دادهای اصلی آموزش عالی و معیارهای اعتباربخشی مؤسسات است. تفکر انتقادی برای رشته های علوم پزشکی اهمیت ویژه ای دارد زیرا دانش آموختگان آن برای بالین بیمار آماده می شوند. انتقال دانش و مهارت ها از محیط کلاس به کلینیک و کاربرد آنها، به تفکر انتقادی نیازمند است. این پژوهش با هدف بررسی رابطه بین مهارت های تفکر انتقادی با سلامت روان و پیشرفت تحصیلی دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی قم صورت گرفت.
روش : در این پژوهش توصیفی همبستگی در سال 1394، نمونه ای شامل 303 نفر از دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی قم به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای نسبتی بر حسب جنسیت انتخاب شدند. داده ها از طریق پرسشنامه مهارت های تفکر انتقادی کالیفرنیا فرم(ب) و خلاقیت عابدی جمع آوری شد. سپس اطلاعات با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون، آزمون t مستقل و رگرسیون چندگانه به شیوه همزمان مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
یافته: میانگین نمره تفکر انتقادی در بین دانشجویان این دانشگاه(3/15±9/84) و در حد ضعیف بود. نتایج ضریب همبستگی پیرسون نشان داد که بین مهارتهای تفکر انتقادی با خلاقیت رابطه مثبت و معناداری وجود داشت(0/267 =r ؛ 000/0 =p). اما بین نمره تفکر انتقادی با پیشرفت تحصیلی(0/081 =r ؛ 0/284 =p) و نمره خلاقیت با پیشرفت تحصیلی(0/025 =r ؛ 0/741 =p) رابطه معناداری وجود نداشت. نتایج آزمون t مستقل نشان داد که بین میانگین نمره مهارت های تفکر انتقادی و خلاقیت دانشجویان دختر با پسر تفاوت معناداری وجود نداشت. اما بین پیشرفت تحصیلی دانشجویان دختر با پسر تفاوت معناداری وجود داشت (0/001=p). در نهایت، نتایج حاصل از تحلیل رگرسیون چندگانه نشان داد که تنها مؤلفه خلاقیت پیش بینی کننده مناسبی برای تفکر انتقادی است.
نتیجه گیری: بهبود فرایند مهارت های تفکر انتقادی به ارتقای سطح خلاقیت دانشجویان منجر می گردد. به ویژه این که مهارت های تفکر انتقادی در دانشجویان رشته های مرتبط با مشاغل پزشکی و بهداشتی، ضرورتی مضاعف دارد.
بررسی مقدماتی عوامل مؤثر بر طلاق و راههای پیش گیری از آن
حوزه های تخصصی:
مقایسه ی هوش معنوی و سلامت روانی مادران دارای کودکان ناشنوا، نابینا و عادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش، پژوهشگر به مقایسه ی هوش معنوی و سلامت روانی مادران دارای کودکان ناشنوا، نابینا و عادی پرداخته است. روش پژوهش علی - مقایسه ای و همبستگی بوده است. جامعه ی آماری این پژوهش را تمامی مادران دانش آموزان ناشنوا، نابینا و عادی از مقطع راهنمایی در سال تحصیلی 90-89 در شهر کرمانشاه تشکیل داده اند، نمونه ها شامل 70 نفر از مادران کودکان عادی، 70 نفر از مادران کودکان نابینا و70 نفر از مادران کودکان ناشنوا بودند که به شیوه ی نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شده اند. ابزاری که در این پژوهش به کار گرفته شد مقیاس سنجش هوش معنوی کینگ ( SISRI-24 ) و پرسشنامه ی سلامت روانی ( SCL-90-R ) می باشد. داده ها به وسیله ی روش تحلیل واریانس یک راهه و همبستگی تجزیه و تحلیل شد، نتایج نشان داد بین هوش معنوی و سلامت روانی مادران کودکان ناشنوا، نابینا و عادی تفاوت معناداری وجود دارد و هوش معنوی می تواند پیش بینی کننده ی سلامت روانی این مادران باشد.
آزمون نقش واسطه گری باورهای اسنادی برای ادراک کودکان از والدین و پیشرفت تحصیلی در دانش آموزان مقطع ابتدایی
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر تبیین واسطه گری باورهای اسنادی برای ادراک از والدین و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان بود. در این راستا مدلی سلسله مراتبی ارائه شد که در آن ادراک کودک از والدین به عنوان متغیر برون زاد، باورهای اسنادی به عنوان متغیر واسطه ای و پیشرفت تحصیلی به عنوان متغیر درون زاد در نظر گرفته شدند. مفروضه اصلی مدل وجود نقش واسطه گری باورهای اسنادی در رابطه متغیر بروزن زاد و درون زاد مدل بود. نمونه ی پژوهش حاضر256دانش آموز پسر و دختر مقطع ابتدایی در پایه پنجم بودند که به شیوه ی نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای از آموزش و پرورش شهر شیراز انتخاب شدند. به منظور بررسی باورهای اسنادی از پرسشنامه ی ادراک کنترل دانش آموز و برای تعیین ادراک کودک از والدین از مقیاس ادراک از والدین و برای ارزشیابی پیشرفت تحصیلی از معدل تحصیلی دانش آموزان استفاده شد. روایی و پایایی ابزارهای مورد نظر احراز گردید. یافته های حاصل از تجزیه وتحلیل رگرسیون چند گانه به شیوه ی هم زمان نشان داد که تأیید خوداستقلالی توسط مادر هم به صورت مستقیم و هم با واسطه گری باور ظرفیتی تلاش پیش بینی کننده مثبت و معنادار پیشرفت تحصیلی می باشد. رفتارمراقبه ای مادر پیش بینی کننده ی منفی باور راهبردی شانس بود و رفتارمراقبه ای پدر پیش بینی کننده ی مثبت باور راهبردی توانایی بود. همچنین نتایج نشان داد که باور راهبردی شانس به صورت منفی و معنادار و باور ظرفیتی تلاش به صورت مثبت و معنادار پیش بینی کننده ی پیشرفت تحصیلی بودند. یافته های این پژوهش نشانگر تأیید مدل مورد آزمون بود
افکار بازانجامی اندیشناکی و نشخوار فکری به عنوان ساز و کارهایی برای مقابله با عدم تحمل بلاتکلیفی در اختلالات اضطراب منتشر و افسردگی عمده(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: عدم تحمل بلاتکلیفی را می توان به عنوان سوگیری شناختی موثر بر چگونگی ادراک، تفسیر و پاسخ فرد به موقعیت های نامطمئن، تعریف کرد. اگر چه عدم تحمل بلاتکلیفی بیشتر در ادبیات پژوهشی در ارتباط با نشانگان اندیشناکی و اضطراب گزارش شده است، احتمالا در رابطه با نشخوار فکری و افسردگی نیز قابل بررسی است. هدف پژوهش حاضر مقایسه ی عدم تحمل بلاتکلیفی در سه گروه اختلال اضطراب منتشر، اختلال افسردگی عمده و افراد سالم و ارتباط آن با اندیشناکی و نشخوار فکری در نمونه ی بالینی است.
روش کار: جامعه ی آماری این پژوهش مقطعی-پس رویدادی، بیمارانی بودند که برای اولین بار به کلینیک تخصصی بزرگمهر تبریز در سال 1390 مراجعه نمودند. 32 بیمار مبتلا به اختلال اضطراب منتشر، 32 بیمار مبتلا به اختلال افسردگی عمده و 32 نفرگروه شاهد با نمونه گیری در دسترس انتخاب و تا حد امکان از نظر متغیرهای جمعیت شناختی با یکدیگر همتا شدند. برای جمع آوری داده ها از مصاحبه ی بالینی ساختاریافته و مقیاس عدم تحمل بلاتکلیفی، پرسش نامه های نگرانی ایالت پنسیلوانیا و نشخوار فکری استفاده شد. داده ها با نرم افزار SPSS نسخه ی 17 و شاخص های آمار توصیفی، تحلیل واریانس چندمتغیره و همبستگی پیرسون، تحلیل گردید.
یافته ها: بین افراد مبتلا به اختلال اضطراب منتشر و اختلال افسردگی عمده در نمره ی کل مقیاس عدم تحمل بلاتکلیفی، تفاوت معنی داری نبود (77/0=P) اما در اندیشناکی در اضطراب منتشر در مقایسه با اختلال افسردگی عمده تفاوت معنی دار وجود داشت (012/0=P)، هم چنین نشخوار فکری در افراد مبتلا به افسردگی عمده در مقایسه با اختلال اضطراب منتشر، تفاوت معنی داری داشت (025/0=P). بنا بر نتایج عدم تحمل بلاتکلیفی با اندیشناکی و نشخوار فکری رابطه داشت.
نتیجه گیری: عدم تحمل بلاتکلیفی عامل اختصاصی اختلال اضطراب منتشر نمی باشد و این سازه ی شناختی در آغاز و تداوم افسردگی عمده نیز نقش دارد و احتمالا آن چه این دو اختلال را از هم متمایز می کند، ساز و کار های متفاوتی است که افراد مبتلا به اضطراب منتشر و افسردگی عمده برای کنار آمدن با عدم تحمل بلاتکلیفی به کار می برند.
مقایسه خود ادراکی دانش آموزان عادی، تیز هوش مدارس تیز هوشان و دانش آموزان تیز هوش مدارس عادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
"هدف از تحقیق حاضر، بررسى تأثیر نوع مدرسه بر خود ادراکى دانشآموزان با سطوح مختلف هوشى است.تحقیقات نشان دادهاند، سطح عملکرد و ساختار مدرسهاى که دانشآموزان در آن مشغول به تحصیلاند؛تأثیر بسزایى بر خود ادراکى آنان دارد.به همین لحاظ، از مسایلى که دست اندرکاران نظام تعلیم و تربیت، در هر جامعه، با آن مواجه هستند، این است که آیا باید دانشآموزان سطوح مختلف را در مدارس جداگانه طبقهبندى کنند؟و در صورتى که چنین جداسازیهایى صورت گیرد.این تفکیک چه تأثیرى بر خود ادارکى دانشآموزان دارد؟
به منظور دستیابى به هدف فوق، 455 نفر از دانشآموزان دختر و پسر مقطع راهنمایى از مدارس عادى و تیز هوشان مدارس تیز هوشان، دستهندى شدند.سپس با استفاده از پرسشنامه خود ادراکى، عامل موفقیت و عدم موفقیتهخیّر، 1369)خود ادراکى سه گروه مورد مقایسه قرار گرفت.
یافتههاى پژوهش نشان داد که از نظر عوامل کوشش، سطح دشوارى تکلیف و شانس میان سه گروه تفاوت معنىدار وجود دارد.ولى از نظر عامل توانایى، سه گروه ادراک مشابهاى داشتهاند. تفاوتهاى یاد شده، در ابعاد مختلف درونى، بیرونى و پایدار و ناپایدار نیز بررسى شد.
"
رابطه ""اشتیاق عاطفی و شناختی یادگیری"" با ""خودکارآمدی"" دانشجویان؛ دانشگاه فرهنگیان اصفهان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
اهداف: مفهوم درگیری تحصیلی، از جمله مفاهیمی است که توسط پژوهشگران مختلف در حوزه تعلیم و تربیت به کار برده شده است و پژوهش های اخیر از آن با واژه اشتیاق یادگیری یاد می کنند. پژوهش ها نشان داده اند خودکارآمدی با مولفه های اشتیاق یادگیری مرتبط است. هدف پژوهش حاضر، بررسی رابطه بین اشتیاق عاطفی و شناختی یادگیری با خودکارآمدی دانشجویان بود.
روش ها: این پژوهش توصیفی- همبستگی در سال 1391 در اصفهان انجام شد. جامعه پژوهش را 138 نفر دانشجوی نیم سال آخر دوره کارشناسی مرکز آموزش عالی شهید رجایی دانشگاه فرهنگیان اصفهان تشکیل دادند که همگی آنها به روش سرشماری انتخاب شدند. ابزار پژوهش، پرسش نامه راهبردهای انگیزشی برای یادگیری (MSLQ) متشکل از خرده مقیاس های خودکارآمدی، ارزش های درون زاد، اضطراب امتحان، راهبردهای شناختی و یادگیری خودتنظیم بود. تحلیل داده ها با کمک نرم افزار SPSS 16 و با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون، رگرسیون چندمتغیری و همزمان و تحلیل واریانس یک راهه انجام شد.
یافته ها: رابطه اشتیاق عاطفی و شناختی با مولفه خودکارآمدی براساس رشته تحصیلی دانشجویان، معنی دار نبود (001/0 p> ). بین اشتیاق عاطفی و اشتیاق شناختی با خودکارآمدی، رابطه مثبت و معنی دار وجود داشت (001/0 p< ). همچنین اشتیاق عاطفی نسبت به اشتیاق شناختی، پیش بینی کننده قوی تری برای خودکارآمدی بود.
نتیجه گیری: بین اشتیاق عاطفی و شناختی یادگیری با خودکارآمدی دانشجو- معلمان رابطه مثبت و معنی داری وجود دارد ؛ بدین معنی که با افزایش اشتیاق عاطفی و شناختی، خودکارآمدی افزایش می یابد. همچنین اشتیاق عاطفی یادگیری از قدرت پیش بینی بیشتری برای خودکارآمدی برخوردار است.
بررسی منابع حمایتی و شیوه های مقابله با عوامل استرس زا در دانشجویان
حوزه های تخصصی:
"زندگی دانشجویی بر حسب این که موقعیت تازه ای به حساب می آید می تواند زمینه ساز انواع استرس ها برای دانشجویان باشد. هنجارهای اجتماعی، شبکه دوستان جدید و الزامات زندگی خارج از خانواده و انتظارات ایجاد شده، عواملی هستند که سازگاری آنان را بر هم زده و برای کنار آمدن با موقعیت جدید به استفاده از شیوه های مقابله متعددی روی می آورند که از جمله می توان به دو شیوه مسئله مدار و هیجان مدار اشاره کرد. ضمن این که در بسیاری از مواقع یک شبکه حمایتی شامل خانواده، دوستان و افراد مهم وجود دارند که در مقابله با استرس به فرد کمک می کند. در مقاله حاضر به مطالعه میزان استرس ادراک شده در دانشجویان، شیوه های مقابله و منابع حمایتی آنان پرداخته شده است. روش کار: پژوهش حاضر از نوع پیمایشی است. روش نمونه گیری چند مرحله ای بوده و حجم نمونه با استفاده از فرمول کرجسی و مورگان 340 نفر برآورد شده است. برای گردآوری اطلاعات از سه پرسش نامه خرده استرس های روزانه سارافینو، پرسش نامه شیوه های مقابله موس و بلینگز و مقیاس چند بعدی حمایت اجتماعی ادراک شده استفاده گردید.
نتایج: نتایج حاکی از عدم وجود رابطه معنی دار بین میزان استرس ادراک شده و شیوه مقابله مسئله مدار و رابطه معنی دار بین شیوه مقابله هیجان مدار و ادراک استرس بوده است( 05/0>p ). همچنین از نظر جنسیت در شیوه مقابله مسئله مدار نیز تفاوتی مشاهده نشد، اما در شیوه مقابله هیجان مدار تفاوت معنی دار بود (05/0>p ). از لحاظ رابطه بین ادراک استرس با ادراک کلی حمایت اجتماعی، ادراک حمایت خانواده، ادراک حمایت افراد مهم (01/0>p ) و ادراک حمایت دوستان رابطه معنی دار ( 05/0>p ) به دست آمد. از نظر جنسیتی در ادراک حمایت اجتماعی ( 05/0>p ) و ادراک حمایت افراد مهم (01/0>p) رابطه معنی دار به دست آمد. در زمینه نقش جنسیت و رشته تحصیلی در ادراک استرس تفاوتی دیده نشد. بحث و نتیجه گیری: با توجه به نتایج به دست آمده و نقش بسیار مهم شیوه های مقابله با استرس برای برقراری سازگاری روانی- اجتماعی افراد در معرض استرس ضروری است خانواده ها به عنوان اولین کانون تربیتی نقش حمایتی بیشتری را برای کمک به فرزندان ایفا کنند و با آموزش سبک های مقابله ای مؤثر به آن ها کمک کنند تا به منابع دیگر متوسل نشوند.
"
مقدمه ای بر تربیت اجتماعی در اسلام
منبع:
پیوند ۱۳۷۲ شماره ۱۶۹
حوزه های تخصصی:
لیبیدو در مسیر زندگی
ارزیابی ویژگیهای روان سنجی مقیاس کیفیت زندگی افراد دیابتی (گستره سنی 20 تا 60 سال)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با هدف اعتباریابی و رواسازی مقیاس کیفیت زندگی افـراد دیابتی (بویر و ایرپ، 1997)، از بیماران 20 تا 60 ساله انجمن دیابت ایران، 263 زن و 197 مرد، به پـرسشنامه مقیاس کیفیت زندگی افراد دیابتی (D-39، بویرویرپ، 1977) و زیرمقیاس بهزیستی روان شناختی از پرسشنامه سلامت روانی (بشارت، 1388) پاسخ دادند. ضرایب همسانی درونی و بازآزمایی با فاصله 4 هفته به ترتیب برابر بـا 89/0 و 75/0 بودند. نتایج تحلیل مؤلفه های اصلی با استفاده از روش چـرخش پروماکس و تحلیل عاملی تائیدی نشان دادند که پرسشنامه با 6 عامل مهار دیابت، انرژی و تحرک، فشار اجتماعی، اضطراب و نگرانی، عـوارض دیابت و بیماریهای دیگر و کنش وری جنسی تقریباً 64 درصد واریانس را تبیین می کند. همبستگی منفی معنادار بین نمره کل کیفیت زندگی و زیرعاملهای استخراج شده کیفیت زندگی با زیرمقیاس بهزیستی روان شناختی، روایی همگرای مقیاس را تایید کرد. تفاوت بین عاملهای مقیاس اصلی با نسخه فارسی بر مبنای گستره سنی بیماران مورد بحث قرار گرفت.