فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۷۸۱ تا ۲٬۸۰۰ مورد از کل ۳۳٬۹۷۶ مورد.
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: فرزندپروری یکی از تکالیف حساس پیش روی والدین و از عوامل مؤثر در سلامت روانی فرزندان به شمار می رود. یکی از موارد تأثیرگذار بر فرایند فرزندپروری، طلاق است. هدف از انجام پژوهش حاضر، بررسی تجارب والدین از فرزندپروری پس از طلاق بود.
مواد و روش ها: این مطالعه به روش کیفی و با استفاده از روش پدیدارشناسی توصیفی انجام شد. جامعه هدف شامل زنان و مردانی بود که تجربه فرزندپروری پس از طلاق را داشتند. مشارکت کنندگان پژوهش، 13 نفر (زن و مرد) بودند که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند با حداکثر تنوع، از میان مراجعه کنندگان به مراکز مشاوره دعوت به مشارکت شدند و به وسیله مصاحبه عمیق و اکتشافی مورد بررسی قرار گرفتند. داده ها با روش هفت مرحله ای Colaizzi تجزیه و تحلیل گردید.
یافته ها: تحلیل تجارب مشارکت کنندگان منجر به شناسایی 10 مضمون اصلی شامل «رابطه والدین، نیازهای فردی والد، شبکه حمایتی والد پس از طلاق، نگرش، هیجانات و چالش های والد، پاسخگویی و نظارت والد، پختگی والد- فرزند و آسیب روانی والد- فرزند در فرایند فرزندپروری» گردید.
نتيجه گيري: والدین، فرزندپروری پس از طلاق را تکلیف چالش برانگیزی توصیف می کنند. چگونگی ارتباط والدین، نیازهای فردی و منابع حمایتی آن ها پس از طلاق، می تواند نگرش و هیجانات والدین نسبت به فرزندپروری را تحت تأثیر قرار دهد. آسیب روانی، رشد و پختگی، از تجارب والدین در جریان فرزندپروری پس از طلاق می باشد.
مقایسه اثر بخشی دو روش مداخله ای تغییر شیوه زندگی و حل مشکل خانوادگی در کاهش ناسازگاری زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مشکلات شایع در دنیای امروز تعارض ها و درگیری های زناشویی است که به دلیل اثرات مخرب آن مورد توجه مشاوران و روان درمانگران واقع شده به طوری که در این راستا نظریه های متعددی ارایه داده اند و پژوهشهای مختلفی صورت گرفته است. دو نظریه مشهور در زمینه مشاوره زناشویی نظریه درمان منطقی، عاطفی، رفتاری آلبرت الیس و نظریه واقعیت درمانی گلاسر است. هدف این پژوهش بررسی اثر بخشی زوج درمانی به شیوه درمان منطقی، رفتاری، واقعیت درمانی و اختلاطی از آن بر کاهش تعارض های زناشویی بوده است. آزمودنی ها از بین کسانی انتخاب شدند که به مراکز مشاوره خصوصی در شهر اصفهان، سازمان بهزیستی و دادگاه خانواده ارجاع داده شده بودند. چهل نفر از میان ارجاع شدگان به طور تصادفی انتخاب و به شیوه تصادفی به چهار گروه تقسیم شدند، که یکی به عنوان گروه کنترل و سه تای دیگر به عنوان گروه آزمایش تعیین گردیدند. ابتدا پیش آزمون روی آنها اجرا شد، سپس سه روش مشاوره ای روی گروه های آزمایش اجرا گردید و در پایان پس آزمون اجرا شد. نتایج نشان داد به طور کلی هر سه روش زوج درمانی در کاهش تعارض های زناشویی موثر واقع شده اند و روش ترکیبی در مقایسه با روش زوج درمانی الیس تفاوت معنادار نشان می دهد به آن معنا که روش ترکیبی موثرتر از روش الیس می باشد، در حالی که موثرتر از روش گلاسر نمی باشد و تفاوت معناداری بین زوج درمانی به شیوه ترکیبی و گلاسر وجود ندارد به طور کلی نتایج نشان می دهد هر سه روش در کاهش تعارض موثر بوده است اما روش ترکیبی و گلاسر موثرتر از روش الیس می باشند.
ساخت و اعتباریابی مقیاسی برای سنجش تیپ شخصیتی D و رابطه آن با بیماری کرونری قلب
حوزه های تخصصی:
"هدف این پژوهش، ساخت مقیاسی برای سنجش تیپ شخصیتی D و رابطه آن با بیماری کرونری قلب است. جامعه آماری پژوهش کلیه دانشجویان و کارمندان دانشگاههای آزاد اسلامی و کارمندان شاغل در صنایع استان اصفهان و بیماران کرونری قلب مراجعه کننده به مطبهای تخصصی قلب بودند. نمونه پژوهش 870 فرد بهنجار و 174 بیمار قلبی بودند که به شیوه تصادفی چند مرحلهای انتخاب شدند. برای بررسی روایی سازه پرسشنامه مقدماتی از روش آماری تحلیل عوامل و برای آزمون فرضیه پژوهش از آزمون یو ـ من ـ ویتنی استفاده شد. همچنین برای بررسی روایی، همزمان فرم مقدماتی مقیاس D ، از پرسشنامههای تیپ شخصیتی D دنولت، سلامت روانی کلی (GHQ)، و زیرمقیاس افکار منفی تعامل اجتماعی گلاس استفاده شد. ضرایب همبستگی، از اجرای همزمان با پرسشنامههای گفته شده به ترتیب برابر با 95/0، 55/0 و 52/0، (001/0 < P) بهدست آمد. برای بررسی پایایی مقیاس ساخته شده از روشهای آلفای کرونباخ، بازآزمایی و دو نیمهسازی استفاده شد. ضرایب بهدست آمده با این روشها به ترتیب برابر با 85/0، 92/0 و 74/0، (001/0P<) بود. نتایج تحلیل عاملی با روش مؤلفههای اصلی و چرخش از نوع واریماکس 5 عامل بهدست آمد که به ترتیب به نامهای: افسردگی، اضطراب، خشم و زودرنجی بهعنوان زیرمقیاس هیجانهای منفی و عاملهای محدودیت اجتماعی و بازداری کلامی بهعنوان زیرمقیاس بازداری اجتماعی نامگذاری شدند. مقادیر کل ارزش ویژه مقیاس 22 سؤالی برابر با 06/14، KMO (نشاندهنده کفایت نمونهگیری) برابر با 85/0 و آزمون کرویت بارتلت برابر با 59/1381، (001/0< P) بهدست آمد. نتایج مربوط به بررسی رابطه تیپ شخصیتی D و بیماری کرونری قلب نشان داد که یوـ من ـ ویتنی برابر با 85/5=z ، (001/0< P) بهدست آمد. بنابراین تفاوت بین نمرات افراد بهنجار و بیماران قلبی معنادار بود.
"
بررسی اثربخشی آموزش مهارت های حل مسئله بر ارتقاء خلاقیت مهندسین با توجه به سنخ شخصیتی آنان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی آموزش مهارت های حل مسئله بر ارتقاء خلاقیت مهندسین شرکت مدیریت صنعتی با توجه به سنخ شخصیتی آنان اجرا گردید. روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی و در قالب طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل انجام شد. نمونه آماری شامل 50 نفر از مهندسین شرکت مدیریت صنعتی که به طور در دسترس انتخاب و در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند. آموزش مهارت های حل مسئله برای گروه آزمایش در 5 جلسه اجرا گردید. ابزار پژوهش شامل آزمون تفکر خلاق تورنس فرم ب تصویری و فرم کوتاه آزمون شخصیتی نئو بود. برای تحلیل داده ها از آزمون کئوواریانس استفاده شد. نتایج: نتایج بدست آمده با روش تحلیل کوواریانس نشان داد که آموزش مهارت های حل مسئله بطور معنی داری موجب افزایش خلاقیت مهندسین گردید. از بین ویژگی های شخصیتی شامل روان رنجورگرائی، برون گرائی، گشودگی به تجربه ، توافق پذیری و با وجدان بودن، تنها ویژگی گشودگی به تجربه با افزایش خلاقیت و آموزش مهارت حل مساله در تعامل بود. نتیجه گیری: نتایج نشان داد که آموزش مهارتهای حل مساله به عنوان یک تکنیک می تواند باعث پویایی عناصر فراشناختی و شخصیتی خلاقیت شود.
بررسی نیازهای آموزش روانی خانواده بیماران مبتلا به اختلال دوقطبی یک(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: خانواده بیماران مبتلا به اختلال دوقطبی یک، فشارهای زیادی را متحمل می نمایند. ارزیابی نیازهای آموزش روانی مراقبان این بیماران، یکی از پیش نیازهای اساسی در بهداشت روان آن ها است. هدف از انجام مطالعه حاضر، توصیف نیازهای آموزشی خانواده بیماران مبتلا به اختلال دوقطبی بود.
مواد و روش ها: پژوهش حاضر، از نوع کیفی و روش آن پدیدارشناسی بود. در این مطالعه منابع اطلاعات، اعضای مراقبت کننده از بیمار مبتلا به اختلال دوقطبی نوع یک بودند که نمونه گیری از آن ها به صورت مبتنی بر هدف صورت گرفت و نمونه گیری تا رسیدن به مرحله اشباع ادامه یافت. در نهایت، 20 نفر مورد بررسی قرار گرفتند. روش جمع آوری اطلاعات با استفاده از تکنیک های مصاحبه و بحث گروهی بود و به روش هفت مرحله ای Colaizzi مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: یافته های حاصل از مصاحبه ها در کدبندی آخرین سطح به 7 مفهوم اصلی با عناوین شناخت بیماری، نحوه مقابله با مشکلات رفتاری ناشی از علایم بیماری، همکاری درمانی، پذیرش بیمار از جانب خانواده، نیاز به خدمات مشاوره، نیاز به آموزش های درمانی و نقش پذیری اجتماعی، تقسیم شد.
نتیجه گیری: نتایج این مطالعه نشان داد که خانواده و مراقبان بیماران مبتلا به اختلال دوقطبی یک، نیازمند آموزش اختصاصی روانی- اجتماعی در حوزه های مشخص می باشند. پیشنهاد می گردد که مطالعات بعدی به روش مداخله ای در این حوزه انجام شود.
اعتبارسنجی پرسش نامه ی شخصیت خودشیفته در جامعه ی ایرانی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
"
مقدمه: پرسش نامه ی شخصیت خودشیفته، ابزاری خودسنجی است که برای سنجش ویژگی های خودشیفتگی در گروه های غیربالینی ساخته شده است. با توجه به وجود رویکردی تک بعدی به خودشیفتگی، در مواقعی که محدودیت زمانی مانع استفاده از پرسش نامه ی بلند می شود نیز استفاده میگردد. روش کار: در طی یک مطالعه ی زمینه یابی از نوع مقطعی، 342 دانشجوی تهرانی در سال 1387 به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب و با پرسش نامه ی شخصیت خودشیفته، مقیاس شخصیت 5 عاملی نئو و مقیاس خودشیفتگی پرسش نامه
ی شخصیت چند محوری بالینی میلون -2 (MCMI-II) مورد آزمون قرار گرفتند. روایی هم زمان با اجرای هم زمان مقیاس خودشیفتگی MCMI-II و روایی افتراقی از طریق توان تمایزگزاری پرسش نامه بین افراد با صفت برون گرایی بالا و توافق جویی پایین سنجیده شد. ضرایب پایایی از نوع بازآزمایی، تنصیفی و همسانی درونی گزارش شد.یافته ها: همبستگی بین NPI-16 و مقیاس خود شیفتگی MCMI-II، 77/0 (001/0>P) گزارش شد. روایی افتراقی پرسش نامه در سطح 001/0=P معنی دار مشاهده گردید. ضریب پایایی بازآزمایی 84/0 (001/0=P) ، ضریب همبستگی در تعیین پایایی تنصیفی 74/0 (001/0>P) و ضریب آلفای گرونباخ در سنجش همسانی درونی 79/0 (001/0>P) محاسبه شد.نتیجه گیری:NPI-16ابزار مناسبیبرای غربالگری درپژوهش های مرتبط با خودشیفتگی می باشد.
"
اثر نیتریک اکساید هسته مرکزی آمیگدال در بروز رفتارهای جستجوی دارو
حوزه های تخصصی:
مقدمه: در این پژوهش اثرات تزریق دو طرفه عوامل نیتریک اکساید به هسته مرکزی آمیگدال در بروز رفتارهای جستجوی دارو مانند ایستادن، بو کشیدن و تردد بین دو بخش دستگاه ترجیح مکان شزطی شده بررسی شد.
روش: آزمایش ها روی موش بزرگ آزمایشگاهی نر ویستار با میانگین وزنی 250-200 گرم انجام گردید. همه حیوان ها پس از جراحی با استروتکس و کانول گذاری در مختصات هسته مرکزی آمیگدال یک هفته دوره بهبود را گذراندند. ترجیح مکان شرطی شده به روش غیر طرفدار و به صورت یک برنامه پنج روزه اجرا شد.
یافته ها: حیوان هایی که طی شرطی سازی، مورفین mg/kg) 10-5/2) را به صورت زیر جلدی دریافت کرده بودند به شکل معنی داری رفتارهای جستجوی دارو را نشان دادند. تزریق داخل صفاقی نالوکسون (mg/kg 4/0-1/0) در روز آزمون (پس از شرطی سازی با مورفین mg/kg)5/7)، بروز این علائم رفتاری را کاهش داد. تزریق مستقیم L- آرژینین به داخل هسته مرکزی آمیگدال در روز آزمون مقدم بر تزریق دوز موثر نالوکسون (mg/kg 4/0)، بر بیان علائم رفتاری مذکور اثر افزایشی معنی دار داشت ولی تزریق مستقیم L-NAME به داخل هسته پیش از تزریق L- آرژینین، پاسخ L- آرژینین را به طور معنی داری کاهش داد.
نتیجه-گیری: احتمالاً سیستم نیتریک اکساید ناحیه آمیگدال مرکزی در بروز برخی از علائم رفتاری جستجوی دارو در حیوانات شرطی شده با مورفین، نقش مهمی را ایفا می کند.
رابطه دوزبانگی و اختلال های گفتار وزبان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عوامل متفاوتی در ایجاد یا تشدید اختلال های گفتار و زبان دخیل می باشند، دو زبانگی در کنار سایر عوامل می تواند چنین اختلالاتی را در افراد ایجاد نماید. دو زبانه بودن بدین معنا است که یک فرد یا مجموعه ای از افراد در یک جامعه زبانی از بیش از یک زبان در امر ارتباط استفاده می کنند. تاثیر دو زبانگی بر گفتار و زبان از جمله ایجاد تاخیر در رشد طبیعی آنها در مطالعات زیادی مورد توجه قرار گرفته است و زمینه ساز ایجاد دو رویکرد درمانی (تک زبانه یا دو زبانه بودن) گردیده است که در زیر به آن پرداخته می شود .
بررسی وضعیت سلامت روانی بیماران مبتلا به تالاسمی ماژور در استان مازندران در سال 1385(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
"
مقدمه: تالاسمی ماژور بیماری ژنتیکی مزمنی است که با علایم و نشانه های یک کم خونی مزمن و شدید مشخص می گردد. مطالعات اندکی در رابطه با جنبه های مختلف روان پزشکی این بیماری و نیازهای مشاوره ای روان پزشکی و اجتماعی بیماران مذکور در دسترس می باشد. هدف مطالعه حاضر، تعیین وضعیت سلامت روانی و جنبه های مختلف روان پزشکی بیماری تالاسمی ماژور بر اساس سن، جنس، وضعیت تحصیلی و شدت علایم بالینی بیماران است.روش کار: این پژوهش، یک مطالعه توصیفی- مقطعی بر روی کلیه مبتلایان به تالاسمی ماژور بالای 15 سال مراجعه کننده به چهارده بخش تخصصی تالاسمی در بیمارستان های استان مازندران در سال 1385 است. میزان شدت نشانه ها، شکایت های معمول روانی و وضعیت سلامت روانی با استفاده از پرسش نامه تجدید نظر شده فهرست علایم90 سوالی (SCL-90-R) ارزیابی گردید. اطلاعات مربوط به مشخصات دموگرافیک، وضعیت تحصیلی، علایم بالینی و شدت عوارض بیماری بر اساس پرسش نامه خود ساخته استاندارد شده جمع آوری گردید. جهت تجزیه و تحلیل آماری از آزمون های مجذور خی، تست t و تحلیل واریانس یک طرفه کمک گرفته شد. نتایج: از میان 1672 بیمار مبتلا به تالاسمی ماژور دعوت شده به این مطالعه، 687 (08/41%) بیمار تالاسمی ماژور با میانگین سنی 90/5 ± 93/21 سال و محدوده سنی 15 تا 45 سال، پرسش نامه های تحقیقاتی مربوطه را به طور کامل تکمیل نمودند و مابقی از مطالعه خارج شدند. از این میان 363 (8/52%) نفر جنس زن، 602 (6/87%) نفر مجرد، 465 (7/67%) دارای تحصیلات دیپلم و یا زیر دیپلم بوده اند. (9/64%) 446 نفر از افراد شرکت کننده بر اساس تست -R90SCL- دارای شاخص کلی بیماری بیشتر از 7/0 و در نتیجه فاقد سلامت روانی و به عبارتی بیمار روانی،141 نفر (5/20%) از افراد دارای شاخص کلی بیماری بین 4/0 تا 7/0 و در نتیجه مشکوک به بیماری روانی و در نهایت 100 نفر (6/14%) از افراد دارای شاخص کلی بیماری کمتر از 4/0 و در نتیجه سالم در نظر گرفته شدند.بحث: بیماران مبتلا به تالاسمی در معرض ابتلا به انواع اختلالات روان پزشکی بوده اند و در نتیجه نیازمند مشاوره روان پزشکی هستند.
"
روانشناسی تصمیم گیری: تأثیر پیگیری اطلاعات بی فایده و غیر ابزاری بر انتخاب و تصمیم گیری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف از این مطالعه بررسی تاثیر اطلاعات بی فایده و غیر ابزاری بر انتخاب ها و تصمیم گیری های افراد در حوزه های مختلف است.
روش: در این مطالعه مداخله ای روان شناختی، 800 مشارکت کننده در چارچوب چهار آزمایش سناریوهایی را خواندند. در این سناریوها از آنان خواسته شده بود تا در حوزه های مختلف از جمله اهدای کلیه تصمیم گیری کنند. نیمی از مشارکت کنندگان سناریوهای ساده و نیمی دیگر سناریوهای مبهم را مطالعه کردند. سناریوهای ساده به تکالیفی از تصمیم گیری مربوط می شدند که حاوی «اطلاعات بی فایده و غیر ابزاری» برای مورد تصمیم گیری بودند. سناریوهای مبهم نیز به تکالیفی از تصمیم گیری مربوط می شدند که در آغاز حاوی اطلاعات بی فایده و غیر ابزاری نبودند، ولی اطلاعات پس از یک تاخیر زمانی مشخص ارائه می شدند.
یافته ها: نتایج هر چهار آزمایش به یک یافته قوی و پابرجا اشاره داشت: دریافت اطلاعات بی فایده پس از یک تاخیر زمانی و انتظار، مفید و مربوط جلوه می کند و بدین ترتیب احتمال استفاده از آنان در تصمیم گیری نهایی افزایش می یابد.
نتیجه گیری: افراد فاقد ترجیحات تعریف شده هستند و آنها را در حین عمل تصمیم گیری می سازند.
روابط درونی طرح واره های ناسازگار اولیه و صفات شخصیت(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی روابط درونی بین طرح واره های ناسازگار اولیه و پنج عامل بزرگ شخصیت انجام پذیرفت.
مواد و روش ها: پژوهش حاضر از نوع همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش متشکل از دانشجویان کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکترای دانشگاه تهران بودند. نمونه 200 نفر از دانشجویان (100 پسر و 100 دختر) بودند که به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب و مورد آزمون قرار گرفتند. ابزار پژوهش پرسش نامه های «فرم کوتاه طرح واره Young (YSQ-SF)» و «فرم کوتاه و تجدید نظر شده پنج عامل شخصیت (NEO-FFI یا Five-Factor Inventory)» بود. برای تجزیه و تحلیل داده ها از همبستگی Pearson و همبستگی کانونی (Canonical correlation) استفاده شد.
یافته ها: صفات شخصیتی با طرح واره های ناسازگار اولیه رابطه معنی دار داشت. نتایج همبستگی کانونی نشان داد که روان رنجورخویی و رهاشدگی/ بی ثباتی در اولین ریشه کانونی، توافق و انزوای اجتماعی/ بیگانگی در دومین ریشه کانونی و در سومین ریشه کانونی وظیفه شناسی و بی اعتمادی/ بدرفتاری بیشترین نقش را داشته اند.
نتیجه گیری: بر اساس نتایج به دست آمده، می توان گفت که طرح واره های ناسازگار اولیه و ابعاد شخصیتی همگرایی و همپوشی مفهومی قابل ملاحظه ای دارند.
بررسی علل مرگ و قتل ناشی از اعتیاد، قاچاق مواد مخدر و روان گردان ها
حوزه های تخصصی:
موضوع اعتیاد، مواد مخدر و روان گردان ها از نقطه نظر بیماریها، رواج خشونت، قتل و مرگ زودهنگام در میان معتادان، خانواده های آنان و اقشار دیگر جامعه که به طور مستقیم و غیرمستقیم با آن در ارتباط هستند، حائز اهمیت می باشد. در این میان، موضوع مرگ و قتل شامل خودکشی و دیگرکشی، به قتل رسیدن در منازعات و درگیریها، شهادت مبارزان با مواد و مجازات اعدام مجرمان و... از مواردی است که شمار آسیب این معضل را افزایش می دهد. در این پژوهش سعی بر آن است مرگهایی که به طور مستقیم و غیرمستقیم ناشی از مواد مخدر و روان گردان ها می باشد، بررسی و اهمیت بار منفی آن علیه نظام اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی تبیین شود. بر اساس نتایج مطالعات می توان گفت که منشأ بسیاری از آسیبها و معضلات اجتماعی نظیر سرقت، فحشا ، قتل و ... ریشه در مواد مخدر و روان گردان ها دارد. دفتر پیشگیری از سوء مصرف مواد در سال 1990 طی مطالعات گسترده برآورد نمود که 49 درصد قتلها، 82 درصد تجاوزها، 69 درصد درگیریهای منجر به قتل ، 50 درصد مرگ و میرهای ناشی از سوانح رانندگی، 27 درصد خودکشی ها، 62 درصد دعواها و درگیری ها، بیش از 50 درصد همسرآزاری ها و 38 درصد کودک آزاری ها با مصرف مواد مخدر و الکل در ارتباط بوده است. از آنجا که مرگهای ناشی از مواد در بسیاری از موارد پنهان مانده است، لذا توجه به ابعاد آن می تواند از گسترش خشونت به خصوص در خانواده ها و جامعه پیشگیری نماید.
بررسی تطبیقی دیدگاه های غزالی و بندورا در تربیت اخلاقی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش عبارت است از بررسی تحلیلی و مقایسه ای آرای ابوحامد غزالی و آلبرت بندورا در بارة تربیت اخلاقی در حیطه نظری و تعیین میزان انطباق و آنها با یکدیگر در حیطه کاربرد. سؤال اصلی این است که دیدگاه های غزالی و بندورا در زمینه تربیت اخلاقی چیست و مشتمل بر چه عناصری است؟ این پژوهش رویکردی میان رشته ای دارد و در آن از روش کتابخانه ای و سپس تحلیل محتوایی متون علمی به شیوه تعقلی استفاده گردیده و تلاش شده است تا آرای آنان در حوزه های پنج گانه اهداف، مبانی انسان شناختی، اصول، روش ها و عوامل تربیت اخلاقی استخراج شود. دستاوردهای پژوهش نشان داد که در برخی از «مبانی انسان شناختی» بین دو دیدگاه ، هماهنگی، و در برخی موارد اختلاف قطعی وجود دارد. در محور «اهداف تربیت اخلاقی» نیز، غزالی فضیلت گرای مبتنی بر ایمان به خدا است اما بندورا به دنبال فضائل اخلاقی نیست بلکه روی کردی عمل گروانه معطوف به موقعیت و ناظر به مهارت خودکنترلی اخلاقی دارد. پس در هدف گذاری تربیتی اختلاف فراوان دارند. در «اصول تربیت اخلاقی» نیز موارد تشابهی دارند؛ اگر چه گاهی، در تفسیر یک اصل تربیتی، مختلف می شوند. در مجموع، آرای تربیت اخلاقی غزالی گسترده تر و جامع تر از آرای بندوراست ولی آرای بندورا از انسجام و مؤیدات تجربی بیشتری برخوردار است.
مقایسه اثربخشی درمان شناختی مبتنی بر حضور ذهن، درمان نوین شناختی رفتاری مبتنی بر پیشگیری و درمان معمول بر علائم افسردگی و سایر علائم روان پزشکی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی درمان شناختی مبتنی بر حضور ذهن، درمان نوین شناختی رفتاری مبتنی بر پیشگیری و درمان معمول بر علائم افسردگی و سایر علائم روان پزشکی در نمونه ای از بیماران افسرده در فاز بهبودی نسبی صورت گرفت.
روش: روش این پژوهش آزمایشی بود و در آن از طرح پیش آزمون- پس آزمون استفاده شد. گروه های آزمایش شامل سه گروه درمان شناختی مبتنی بر حضور ذهن (134 نفر)، درمان نوین شناختی رفتاری (121 نفر) و درمان معمول (96 نفر) قرار گرفتند. بیماران از طریق مصاحبه ساختار یافته به منظور حصول اطمینان از اینکه دارای سابقه اختلال افسردگی بوده و در زمان مطالعه در دوره بهبودی نسبی به سر می بردند مورد ارزیابی قرار گرفتند. پس از اختصاص بیماران در سه گروه، ابزارهای خود گزارشی نظیر پرسشنامه علائم مختصر و پرسشنامه افسردگی بک به عنوان پیش آزمون و پس از کار آزمایی بالینی، پس آزمون و ارزیابی های 6 ماهه و 12 ماهه به اجرا در آمدند.
یافته ها: یافته ها نشان داد که درمان شناختی مبتنی بر حضور ذهن و درمان شناختی رفتاری به صورت معناداری در کاهش علائم باقی مانده افسردگی و همچنین سایر علائم روان پزشکی در بیماران مبتلا به افسردگی مؤثر بودند. الگوی کلی نتایج حاکی از آن است که هر دو درمان فوق به یک میزان در کاهش علائم اثربخش بوده به ویژه میزان اثربخشی هر دو درمان در ارزیابی های پی گیری 6 ماهه در مقایسه با درمان دارویی نشان داده شد. اما در مقایسه نتایج دو گروه درمان و با روش تحلیل کواریانس تفاوت معنی داری به دست نیامد.
نتیجه گیری: نتایج نشان می دهد که درمان شناختی مبتنی بر حضور ذهن و درمان شناختی رفتاری مبتنی بر پیشگیری، بر کاهش علائم افسردگی و سایر علائم روان پزشکی مؤثر است.
نقش تعدیل کننده ی سبک های دلبستگی در رابطه ی بین ناگویی هیجانی و رضایت زناشویی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه:با توجه به اهمیت شناخت متغیرهای تعیینکننده و تاثیرگذار بر رضایت زناشویی، پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش تعدیلکنندهی سبکهای دلبستگی در رابطهی بین ناگویی هیجانی با رضایت زناشویی انجام گرفت.
روشکار: در این پژوهش اکتشافی از نوع همبستگی، افراد متاهل شاغل در دو بیمارستانهای روانپزشکی رازی و سینا در شهرتهران به صورت داوطلب در یک دورهی زمانی چهار ماهه در سال 1390 در این پژوهش شرکت کردند. از
شرکتکنندگان (195 زن، 103 مرد) خواسته شد که مقیاس دلبستگی بزرگسال (AAI)، مقیاس ناگویی هیجانی تورنتو (TAS-20) و پرسشنامهی وضعیت زناشویی گلومبوک-راست (GRIMS) را تکمیل کنند. دادهها با استفاده از روشها و شاخصهای آماری شامل فراوانی، میانگین، انحراف معیار، ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندمتغیرهی تعدیلی تحلیل گردیدند.
یافتهها: ناگویی هیجانی با رضایت زناشویی همبستگی منفی معنیدار دارد (001/0P<)، سبک دلبستگی ایمن با رضایت زناشویی، همبستگی مثبت معنیدار (01/0P<) و سبکهای دلبستگی ناایمن با رضایت زناشویی، همبستگی منفی
معنیدار دارد (001/0P<). نتیجهی تحلیل رگرسیون نشان داد که تنها سبک دلبستگی ایمن، توان تعدیل رابطهی ناگویی هیجانی و رضایت زناشویی را دارد.
نتیجهگیری: بر اساس یافتههای این پژوهش، میتوان نتیجه گرفت که رابطهی بین ناگویی هیجانی و رضایت زناشویی یک رابطهی خطی ساده نیست و سبکهای دلبستگی میتوانند این رابطه را تعدیل نمایند.
روش های تربیت اجتماعی از منظر ملامحسن فیض کاشانی (ره)
حوزه های تخصصی:
با توجه به اینکه یکی از مشکلات مهم عصر ما بحران هویت اجتماعی و فقدان معنویت است، امروزه تربیت اجتماعی به عنوان یکی از ساحت های تربیت مورد توجه جدی اندیشمندان علوم تربیتی قرار گرفته است. تربیت یافتگی اجتماعی انسان سبب غلبه فرد بر خودمحوری در زمینه های معرفتی، ارتباطی و عاطفی می شود. یعنی انسان ها حال و وضع، شناخت، اطلاعات، علایق و رفتار خود را ملاک و معیار قضاوت قرار نمی دهند بلکه سعادت خود را در سعادت دیگران جستجو می کنند و همین امر سبب بسط و گسترش سعادت اجتماعی می شود. با توجه به اهمیت مسئله تربیت اجتماعی این نوشتار به بررسی روش های تربیت اجتماعی در دو اثر مهم تربیتی ملامحسن فیض کاشانی(ره) یعنی «محجّة البَیضاء فی تهذیب الإحیاء، الحقایق فی محاسن الاخلاق و منهاج النجاة» می پردازد. این تحقیق بعد از بیان مفهوم شناسی تربیت اجتماعی به اختصار به بررسی و واکاوی روش های تربیت اجتماعی مانند مهرورزی، اعتدال، امر به معروف و نهی از منکر، موعظه، تغافل، مداراة و... در آثار فیض می پردازد.
این پژوهش از نظر موضوع توصیفی و به لحاظ روش تفسیری و از جهت محل گردآوری کتابخانه ای است.
فلسفه آموزش و پرورش و اهمیت فرهنگ از دیدگاه متیو آرنولد
حوزه های تخصصی:
آرنولدشاعر‘متفکرونظریه پرداز آموزشی قرن نوزدهم است.آنچه افکار آموزشی آرنولد را هنوز ارزشمند و قابل بررسی میکند این است که مصائب و معضلات فرهنگی ناشی از صنعت که او در برخی کشورهای غربی به خصوص انگلستان تشخیص داده بود‘نه تنها در جهت بهبودی نیست ‘بلکه همان طور که وی پیش بینی کرده بود وخیم تر گشته است و وخامتش دقیقاً درهمان جهتی است که او پیشگویی کرده بود.به همین دلیل امروز توجه جهان فلسفه آموزش و پرورش بیش از پیش به وی معطوف شده و طرح آرای وی از اهمیت زیادی برخوردار است .آرنولد در عصری می زیست که تفکر سودگرایی بر آموزش و پرورش چیره بود و او به شدیدترین شکل به آزادی و آموزش و پرورش از نوعی که لیبرال ها مدافع آن بودند حمله کرد؛هرچند که خودش از مفهوم دیگری از آزادی به شدت دفاع میکند.او مدافع سرسخت سنت فرهنگی است؛به طوری که وی را "پیامبرفرهنگ"لقب داده اند .از نظر وی درمان همه نقطه ضعفهای فرهنگی و تربیتی ادراک"بهترین اندیشه ها و آثار بشری"است .دقیقاً به دلیل عشق و حساسیت وی به فرهنگ ‘فرهنگی که آن را در معرض تهاجم و از هم پاشیدگی میدید‘تفکرات آرنولد برای ما که در این عصر به همان مصائبی که او می گفت مبتلا هستیم ‘موضوعی درخور تأمل است .
رویکرد فرایند استرس در جامعه شناسی سلامت روان: مطالعه جامعه شناختی استرس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رویکرد فرایند استرس، هم سو با مطالعة تأثیر عوامل اجتماعی بر ایجاد و توزیع اختلالات روانی ناشی از استرس، در دهة 1980 شکل گرفت و از همان زمان تاکنون سیطرة خود را در مطالعات جامعه شناسی سلامت روان حفظ کرده است. الگوی فرایند استرس شامل سه مولفة اصلی است: منابع اجتماعی تولید استرس، عوامل روانی- اجتماعی تعدیل کننده یا میانجی استرس و واکنش به استرس. این رویکرد دارای این پیش فرض اساسی است که تمام رویدادهای خوشایند و ناخوشایند زندگی منبع تولید استرس هستند؛ گرچه به لحاظ تداوم زمانی، می توان پیوستاری از ضربه های شدید روانی (تروما) تا استرس زاهای مزمن را ترسیم کرد. همچنین، مهم ترین عوامل تعدیل کنندة تأثیر استرس، حمایت اجتماعی (ساختاری یا کارکردی) و نیز شیوه های مقابلة فردی هستند. درنهایت، واکنش به استرس، تحت تأثیر عوامل اجتماعی- فرهنگی، ازقبیل فرهنگ های عواطف، هنجارهای اجتماعی و فرایند یادگیری اجتماعی چگونگی بروز عواطف شکل می گیرد. تمرکز رویکرد فرایند استرس به مثابة چارچوبی جامعه شناختی، بر نقش ساختارهای کلان و بافت اجتماعی در تولید الگوهای غیرتصادفی توزیع اختلالات روانی ناشی از استرس است. نوشتار حاضر لزوماً به دنبال برداشتن گام هایی عملی به منظور فهم جامعه شناختی استرس نیست، بلکه هدف اصلی آن، اشاره به مسائلی است که به هنگام مطالعة اجتماعی استرس باید کانون توجه جامعه شناسان قرار بگیرد. ازآنجاکه راهبرد اساسی پژوهش های اجتماعی، شناسایی حلقه های اتصال سامانه های اجتماعی با استرس فردی است، این مقاله سعی کرده است با پیشنهاد چارچوبی مفهومی و تحلیلی، به گسترش حوزة جامعه شناسی استرس کمک کند.