فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵٬۳۸۱ تا ۵٬۴۰۰ مورد از کل ۳۳٬۹۷۶ مورد.
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش به منظور تعیین ارزیابی تأثیر گروه درمانی با رویکرد یکپارچه توحیدی بر احساسات مثبت زنان متأهل نسبت به همسرانشان، 24 نفر از زنان متأهل مراجعه کننده به مرکز مشاوره خانواده پیوند انجمن اولیا و مربیان شهرستان نقده به عنوان نمونه در دسترس مورد مطالعه قرار گرفتند. این افراد در مقیاس احساسات مثبت نسبت به همسر نمره پایینی گرفته بودند. پژوهش حاضر در قالب یک طرح نیمه آزمایشی با پیش آزمون−پس آزمون و پیگیری یک ماهه و گروه گواه انجام شد. افراد انتخاب شده پس از همسان سازی در متغیرهای کنترل، به صورت تصادفی ساده در دوگروه 12 نفره شامل گروه های آزمایشی وگواه قرار گرفتند. نخست برای هر دو گروه آزمون احساسات مثبت نسبت به همسر اجرا شد و سپس برای گروه آزمایشی دوازده جلسه گروه درمانی یکپارچه توحیدی و برای گروه کنترل دوازده جلسه گفتگوی آزاد انجام گردید. پس از پایان مداخله درمانی و یک ماه بعد برای پیگیری دوباره هر دو گروه مقیاس بالا را تکمیل کردند. داده ها با استفاده از روش آماری تحلیل کوواریانس و نرم افزار spss-24 تحلیل شدند. یافته ها نشان داد پس از اجرای گروه درمانی یکپارچه توحیدی، میزان احساسات مثبت نسبت به همسر در گروه آزمایشی به طور معناداری بالاتر از گروه گواه است (F=48/51) (01/0P=). این نتیجه تا یک ماه پس از خاتمه جلسات درمان پابرجا بود؛ همچنین مؤثر بودن زوج درمانی یکپارچه توحیدی بر بهبود احساسات مثبت زنان متأهل نسبت به همسرشان تأیید شد که مشاوران خانواده می توانند از این الگوی درمانی برای کاهش مشکلات خانوادگی و افزایش احساسات مثبت زوج ها نسبت به یکدیگر استفاده کنند.
شناسایی عوامل توانمندساز سرمایه انسانی در رابطه با ارتقای عملکرد سازمان های فرهنگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کارکنان سازمان های فرهنگی دارای ویژگی هایی هستند که آن ها را از سایر کارکنان مجزا کرده لذا، بالندگی سرمایه انسانی در آن ها نیاز به مدل خاصی دارد. تحقیق حاضر با هدف شناسایی تم های کلیدی بالندگی سرمایه انسانی برای توانمندسازی کارکنان به منظور تعالی سازمان های فرهنگی، تعیین ارزش و اولویت هر تم انجام شد. این تحقیق به صورت آمیخته انجام گردید. مرحله کیفی از روش تحلیل محتوای کیفی منابع و مقالات ارائه شده در سال های 2014 و 1393 به بعد انجام شد. مرحله کمی از روش دلفی فازی که جامعه آماری آن را تعداد 50 نفر از استادان، مدیران و کارشناسان فرهنگی تشکیل داده، و حجم نمونه برابر 12 نفر واجدین شرایط دلفی بودند، انجام شد. بخش کیفی بر اساس مراحل تحلیل محتوای کیفی و کدگذاری و مقوله بندی داده ها انجام شد. در بخش کمی نتایج حاصل از تحلیل محتوا به صورت دلفی فازی در معرض نظرات خبرگان قرار داده شد، با تکنیک های فازیِ مثلثی مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت و اولویت بندی گردید. نتایج بیانگر این است که نگاه به توسعه سرمایه انسانی در سازمان های فرهنگی باید به سمت کارکنان فرهنگی تغییر جهت دهد. تم های به دست آمده برای توسعه سرمایه انسانی به ترتیب اولویت عبارت از شرایط عمومی کارکنان (انگیزشی) با مقدار قطعی 8 از 10، فرهنگ سازمانی با مقدار قطعی شده 92/7 از 10، هوش اخلاقی با امتیاز 56/7 از 10، هوش فرهنگی با 92/6 از 10 و هوش معنوی با مقدار 27/6 از 10 هستند. مقوله های شرایط عمومی عبارت است از: برنامه ریزی منابع انسانی، ویژگی های فردی، قابلیت های شغلی، شرایط سازمانی و فنون مدیریتی. فرهنگ سازمانی شامل مقوله های: رسالت، سازگاری، درگیر شدن، انطباق پذیری، فاصله قدرت، ابهام گریزی، آینده نگری، فردگرایی/ جمع گرایی، اجتناب از زیاده روی، زنانگی/ مردانگی و نمادسازی. مقوله های هوش اخلاقی؛ همدردی و هوشیاری، رفتار منصفانه و خودکنترلی، توجه و احترام، مهربانی و صبر و بردباری است. هوش فرهنگی شامل مقوله های؛ انگیزشی- احساسی، فراشناختی، شناختی و رفتاری است و مقوله های هوش معنوی عبارت از؛ خودآگاهی، خودانگیختگی، چشم انداز محوری، کل نگری، نوعدوستی، استقبال از تفاوت، استقلال رأی، تواضع و فروتنی، طرح چراهای بنیادی، توانایی تغییر چارچوب ذهنی و حس تعهد به رسالت سازمان است.
اثر استرس شغلی بر التزام شغلی: نقش تعدیل گر تاب آوری در پرستاران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پرستاران به دلیل ویژگی های کار پرستاری مانند نوبت کاری و تغییرات غیرقابل پیش بینی وضعیت بیمار، استرس شغلی بالایی را تجربه می کنند. تغییرات مکرر و گسترده در بیمارستان ها می تواند صدمه ای به پرستاران وارد کند و باعث خستگی ناشی از تغییر شود که تا حد زیادی مورد غفلت واقع شده و کمتر موردپژوهش قرارگرفته است. هدف از این پژوهش بررسی نقش تعدیل گری تاب آوری در رابطه بین استرس شغلی و التزام شغلی در پرستاران بیمارستان الزهرا (س) شهر اصفهان بود. روش تحقیق حاضر، تحقیق توصیفی از نوع پیمایشی- همبستگی بود. جامعه آماری شامل 1700 نفر از پرستاران بیمارستان الزهرا (س) شهر اصفهان بود که بر اساس روش مونت کارلو و با روش نمونه گیری در دسترس 200 نفر (60 مرد و 140 زن) انتخاب شدند. پرسش نامه های استرس شغلی HSE، تاب آوری و التزام شغلی بر روی نمونه اجرا گردید. داده های جمع آوری شده توسط نرم افزار SPSS-24 با استفاده از روش ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون ساده به روش همزمان، تجزیه وتحلیل شد. نتایج نشان داد، ضریب همبستگی بین استرس شغلی و التزام شغلی در سطح بالای تاب آوری (01/0>p ، 28/0-= r)، کمتر از ضریب همبستگی بین استرس شغلی و التزام شغلی در سطح پایین تاب آوری (01/0> p، 38/0- r =) می باشد. بنابراین علی رغم این که استرس شغلی یک عامل مهم در کاهش التزام شغلی است، اما با وجود تاب آوری بالا در کارکنان، افزایش استرس شغلی، نمی تواند التزام شغلی را چندان کاهش دهد.
نقش واسطه ای عملکرد خانواده در رابطه تاب آوری با احساس حقارت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی سال ۲۵ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۹۸)
290 - 308
حوزه های تخصصی:
احساس حقارت از مفاهیم مهم در سنجش سلامت همه جانبه است که می تواند همواره متأثر ازعوامل فردی و خانوادگی باشد. پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش واسطه ای عملکرد خانواده در رابطه تاب آوری با احساس حقارت انجام گرفت. این پژوهش از لحاظ هدف بنیادی و از نظر روش توصیفی از نوع مدل سازی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری شامل کلیه دانشجویان دانشگاه رازی کرمانشاه در سال تحصیلی 98-97 بود که به روش نمونه گیری دردسترس 200 نفر به عنوان نمونه آماری انتخاب گردید. به منظور جمع آوری دادهها از مقیاس کهتری (IS)، پرسشنامهی تاب آوری کانر و دیویدسون (CD-RIS) و آزمون سنجش عملکرد خانواده (FAD-I) استفاده شد. جهت تجزیه و تحلیل دادهها علاوه بر شاخصهای آمار توصیفی (فرآوانی، میانگین و انحراف معیار) از آزمونهای آماری ضریب همبستگی پیرسون و مدلسازی معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزارهای SPSS-25 و AMOS-24 استفاده گردید. یافته ها نشان داد مسیرهای مستقیم تاب آوری به احساس حقارت، تاب آوری به عملکرد خانواده، عملکرد خانواده به احساس حقارت و مسیر غیرمستقیم تاب آوری به احساس حقارت با میانجیگری عملکرد خانواده معنی دار بودند (01/0>p). یافتههای این پژوهش بر اهمیت نقش میانجیگری عملکرد خانواده در رابطه تابآوری با احساس حقارت تأکید دارد. می توان امیدوار بود با ارائه آموزش های مبتنی بر تقویت عمکرد خانواده، آسیبهای ناشی از فقدان تاب آوری تعدیل شده و به کاهش احساس حقارت منجر می شود.
ارتباط فرزندپروری هلیکوپتری با بهزیستی روان شناختی و سلامت روان در بزرگسالی در حال ظهور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی سال ۲۵ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳ (پیاپی ۹۹)
428 - 441
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی ارتباط فرزندپروری هلیکوپتری با عملکرد تحصیلی، بهزیستی روان شناختی و سلامت روان در بزرگسالی در حال ظهور بود. روش: روش پژوهش حاضر همبستگی بود. جامعه پژوهش را کلیه دانشجویان کارشناسی دانشگاه تربت حیدریه تشکیل داده بود که از بین آن ها ۲۱۹ نفر به روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند. به منظور گردآوری داده ها از پرسشنامه فرزندپروری هلیکوپتری، بهزیستی روان شناختی و سلامت روان استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که بین فرزندپروری هلیکوپتری با بهزیستی روان شناختی و سلامت روان دانشجویان رابطه منفی معناداری وجود دارد (05/0p<). نتیجه گیری: به نظر می رسد که فرزندپروری هلیکوپتری با ایجاد خلل در فرایند طبیعی رشد در اوایل بزرگسالی، بهزیستی روان شناختی و سلامت روان دانشجویان را تحت تأثیر قرار می دهد.
مقایسه اثر بخشی روان نمایشگری و درمان شناختی رفتاری گروهی بر ترس از ارزیابی منفی، توجه متمرکز برخود و خود انتقادی در دانشجویان دارای اضطراب اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی سال ۲۵ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴ (پیاپی ۱۰۰)
571 - 581
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش مقایسه اثربخشی درمان شناختی رفتاری و روان نمایشگری بر کاهش نشانه های شناختی اضطراب اجتماعی است. پژوهش، نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون – پس آزمون با گروه کنترل می باشد. در این تحقیق 60 دانشجوی دارای معیار اضطراب اجتماعی، به عنوان نمونه های پژوهش در سه گروه 20 نفره؛ دو گروه آزمایش و گروه کنترل بصورت تصادفی تقسیم شدند. گروه ها با پرسشنامه اضطراب اجتماعی کانور (2000)، فرم کوتاه پرسشنامه ترس از ارزیابی منفی لری (1983)، پرسشنامه کانون توجه وودی و همکاران (1997) وپرسشنامه سطوح خود انتقادی تامسون و زوروف (2004) مورد سنجش قرار گرفتند. پس از12 جلسه 2 ساعته مداخله شناختی رفتاری و روان نمایشگری بصورت جداگانه در گروه های آزمایش، مجدداً متغیرهای شناختی فوق مورد سنجش قرار گرفتند. یافته ها نشان داد هر دو مداخله باعث کاهش معنا داری در ترس از ارزیابی منفی، توجه متمرکز بر خود و خود انتقادی در گروه های آزمایش می شوند. این تفاوت بین گروه های آزمون معنا دار ظاهر نشد. نتیجه نشان داد هر دو روش در کاهش نشانه-های شناختی اضطراب اجتماعی مؤثرند و می توانند بصورت جایگزین و بسته به شرایط در دانشجویان مورداستفاده قرار گیرند.
پیش بینی خرسندی زناشویی بر اساس تمایزیافتگی خود و صمیمیت زوجین در دانشجویان متاهل(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
روان شناسی تحلیلی شناختی سال دوزادهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۴۴
47 - 55
حوزه های تخصصی:
هدف: پیش بینی خرسندی زناشویی بر اساس تمایزیافتگی خود و صمیمیت زوجین در دانشجویان بود. روش : با روش پیمایشی انجام شد. جامعه آماری تمام زوجین متاهل دانشجوی واحدهای دانشگاه آزاد اسلامی در سنین بین 23 تا 50 سال بود و با نمونه گیری تصادفی، 200 نفر با استفاده از نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند. ابزار اجرا شامل پرسشنامه های خرسندی زناشویی لورنز، صمیمیت تامپسون و واکرو، و تمایزیافتگی خود اسکورن بود. یافته ها: در گام نخست، متغیر تمایز یافتگی خود وارد معادله پیش بینی شد و مشخص شد به تنهایی ۵۱ درصد از تغییرات خرسندی زناشویی را تبیین می کند. در گام دوم متغیر صمیمیت زوجین وارد معادله پیش بینی شد و میزان ضریب تبیین به 65/0 افزایش پیدا کرد. ضرایب استاندارد متغیرها در تمامی گامها معنی دار بود. نتیجه گیری: در مجموع می توان گفت که دو متغیر پیش بین، یعنی تمایز یافتگی خود و صمیمیت زوجین مجموعا 65 درصد از واریانس خرسندی زناشویی را تبیین می کنند. نتیجه گیری: وجود تمایزیافتگی خود و صمیمیت زوجین در زوجین متاهل مورد مطالعه، توانایی پیش بینی خرسندی زناشویی را در زندگی زوجی آنها دارد چنانکه هرقدر میزان دو متغیر اشاره شده در طرفین یک ازدواج بیشتر باشد می توان به وجود رضایتمندی یا خرسندی آنها در زندگی زناشویی خوش بین تر بود.
پیش بینی رضایت زناشویی و تاب آوری بر اساس سبک دلبستگی در دانشجویان متأهل(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
روان شناسی تحلیلی شناختی سال دوزادهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۴۴
71 - 81
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی پیش بینی رضایت زناشویی و تاب آوری بر اساس سبک دلبستگی در دانشجویان متأهل شهر همدان انجام شد. این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر روش انجام، توصیفی از نوع همبستگی است. روش : جامعه آماری پژوهش، شامل کلیه دانشجویان متاهل دانشگاه آزاد اسلامی واحد همدان بود. روش نمونه گیری تصادفی نسبی و برای تعیین حجم نمونه از فرمول تاباچنیک و فیدل (2007) استفاده شد که بر اساس آن تعداد حجم نمونه 105 نفر (104+ تعداد متغیرهای پیش بین) برآورد شده که به جهت احتیاط 120 نفر در نظر گرفته شد. ابزار گردآوری داده ها شامل پرسشنامه سبک های دلبستگی هازن و شیور (1987)، پرسشنامه رضایت زناشویی انریچ (1989) و پرسشنامه تاب آوری کانر و دیویدسون (2003) بود. برای آزمون فرضیه های پژوهش از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون استفاده شد. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS نسخه 25 استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که سبک های دلبستگی توان تبیین رضایت زناشویی را دارند همچنین سبک های دلبستگی توان تبیین تاب آوری را دارند. بین رضایت زناشویی با سبک دلبستگی ایمن رابطه معنادار مثبت وجود دارد. بین رضایت زناشویی با سبک دلبستگی اجتنابی رابطه معنادار منفی وجود دارد. بین رضایت زناشویی با سبک دلبستگی دوسوگرا رابطه معنادار منفی وجود دارد. بین تاب آوری با سبک دلبستگی ایمن رابطه معنادار مثبت وجود دارد. بین تاب آوری با سبک دلبستگی اجتنابی رابطه معناداری وجود ندارد. تاب آوری با سبک دلبستگی دوسوگرا رابطه معنادار منفی وجود دارد. نتیجه گیری : با توجه به نتایج پژوهش می توان بیان کرد که تاب آوری و سبک دلبستگی ایمن در رضایت زناشویی زوجین مؤثر هستند و مراکز مشاوره زوجین می توانند از این دو سازه روانشناختی برای ارتقای رضایت زوجین استفاده نمایند.
اثر بخشی مدل آموزشی تنظیم هیجان ها برکاهش اختلالات رفتاری کودکان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش بررسی تاثیرمدل آموزشی برگرفته از رویکرد روان پویشی جهت تنظیم هیجان ها در کاهش اختلالات رفتاری کودکان بود. روش: نیمه آزمایشی با گروه آزمایش، کنترل و پیگیری چهارماهه بود. جامعه آماری شامل همه کودکان 8 تا ۱۲ ساله مراجعه کننده به مراکز توان بخشی و روان شناسی شهر تهران در سال ۱۳۹۷ بودند. از جامعه آماری ۶۰ نفر با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شده و به صورت تصادفی ساده در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. گروه آزمایش تحت چهارده جلسه مداخله انفرادی چهل وپنج دقیقه ای قرار گرفتند. قبل از مداخله، آزمون هوش وکسلر ویرایش چهارم صادقی، ربیعی و عابدی (1390) و سیاهه ی رفتاری کودک، مینایی (1385) و بعد از مداخله و در دوره پیگیری، فقط سیاهه ی رفتاری کودک تکمیل شد. داده ها با استفاده از تحلیل واریانس مختلط با اندازه گیری های مکرر تحلیل شدند . یافته ها: از تأثیر مداخلات فوق بر افسردگی/اضطراب (۴۷۶/۲۹۵F=؛ ۸۳/۰=اندازه اثر)، گوشه گیری/افسردگی (۶۹۳/۳۴۶F=؛ ۸۵/۰=اندازه اثر)، شکایات جسمانی (۳۱۲/۲۶۶F=؛ ۸۲/۰=اندازه اثر)، مشکلات اجتماعی (۷۱۸/۲۳۹F=؛ ۸۰/۰=اندازه اثر)، مشکلات تفکر (۲۲۴/۱۹۱F=؛ ۸۰/۰=اندازه اثر)، مشکلات توجه (۵۱۱/۳۸۱F=؛ ۸۲/۰=اندازه اثر)، رفتار قانون شکنی (۳۰۴/۲۲۸F=؛ ۷۹/۰=اندازه اثر)، رفتار پرخاشگری (۸۸۹/۴F=؛ ۷۸/۰=اندازه اثر)، درونی سازی (۳۸۶/۲۴۱F=؛ ۸۰/۰=اندازه اثر) و برونی سازی (۴۴۰/۲۳۷F=؛ ۸۰/۰=اندازه اثر) و پایداری در دوره پیگیری بود. نتیجه گیری: بر اساس نتایج مدل مداخلات آموزشی اصلاح هیجان ها که برگرفته از رویکرد روان پویشی بود؛ جهت کاهش اختلالات رفتاری کودکان پیشنهاد می شود.
اثربخشی آرام سازی عضلانی همراه تصویرسازی ذهنی بر استرس ادراک شده و تاب آوری زنان باردار با تمایل به زایمان طبیعی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی آرام سازی عضلانی همراه تصویرسازی ذهنی بر استرس ادراک شده و تاب آوری زنان باردار با تمایل به زایمان طبیعی صورت پذیرفت. روش: روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل زنان باردار دارای تمایل به زایمان طبیعی بودند که در شش ماهه اول سال 1397 به مراکز و پایگاه های خدمات جامع سلامت شهری شهرستان سلماس مراجعه کرده بودند. 24 زن باردار دارای تمایل به زایمان طبیعی به شیوه دردسترس انتخاب و با گمارش تصادفی در گروه های آزمایش و کنترل جایگزین شدند. گروه آزمایش مداخله درمانی را در طی یک ماه به صورت هفته ای دو جلسه 60 دقیقه ای دریافت نمودند. این در حالی است که گروه کنترل هیچگونه مداخله ای را در طول پژوهش دریافت نکرد. ابزارهای مورد استفاده شامل پرسشنامه استرس ادراک شده (کوهن و همکاران، 1986) و پرسشنامه تاب آوری (کانر و دیویدسون، 2003) بود. تحلیل داده های حاصل از این پژوهش با استفاده از تحلیل کواریانس چندمتغیری با استفاده از نرم افزار SPSS صورت گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد که روش درمانی آرام سازی عضلانی همراه تصویرسازی ذهنی بر استرس ادراک شده و تاب آوری زنان باردار با تمایل به زایمان طبیعی تاثیر معنادار داشت (0001/0>p). بدین صورت که این آموزش توانست منجر به کاهش استرس ادراک شده و افزایش تاب آوری زنان باردار با تمایل به زایمان طبیعی شود. نتیجه گیری: آرام سازی عضلانی همراه تصویرسازی ذهنی با بهره گیری از اننقباض و شل کردن عضلات و همچنین کاهش استرس و افزایش آندورفین ها کاهش استرس ادراک شده و افزایش تاب آوری زنان باردار با تمایل به زایمان طبیعی می شود.
اضطراب دندانپزشکی: نقش پیش بین نشانگان شناختی- توجهی، درد ذهنی و هوشیاری درون بدنی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال دهم بهمن ۱۴۰۰ شماره ۱۱ (پیاپی ۶۸)
۱۶۸-۱۵۹
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش، پیش بینی اضطراب دندانپزشکی بر اساس نشانگان شناختی- توجهی، درد ذهنی و هوشیاری درون بدنی بود. پژوهش حاضر، توصیفی و از نوع همبستگی بود. جامعه پژوهش را کلیه بزرگسالان مراجعه کننده به مطب های خصوصی منطقه 4 شهر تهران در سال 1399 تشکیل می دهند. نمونه پژوهش شامل 213 مراجع بود که به صورت در دسترس انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های نشانگان شناختی – توجهی CAS-1 (ولز ، 2009)، درد ذهنی MPS (اورباخ و میکولینسر، 2003)، هوشیاری درون بدنی IAQ (ملینگ، 2012) و اضطراب دندانپزشکیDAQ (کورا، 1996) استفاده شد. برای تحلیل داده ها از همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه استفاده شده است. تحلیل داده ها نشان داد، 33 درصد اضطراب دندانپزشکی مراجعان توسط نشانگان شناختی - توجهی (14/0=r)، درد ذهنی(40/0=r) و هوشیاری درون بدنی (21/0-=r) قابل پیش بینی است (01/0p=). یافته های پژوهش حاضر بر نقش نشانگان شناختی-توجهی و درد ذهنی در افزایش و هوشیاری درون بدنی در کاهش اضطراب دندانپزشکی صحه گذاشته اند و می توانند در طراحی مداخلات درمانی و یا پیشگیرانه در خصوص اضطراب دندانپزشکی، مدنظر قرار بگیرند
بررسی رابطه فراوانی و پریشان کنندگی کابوس با صفات شخصیتی و ویژگی های جمعیت شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال دهم بهمن ۱۴۰۰ شماره ۱۱ (پیاپی ۶۸)
۲۰۸-۱۹۹
حوزه های تخصصی:
کابوس ها ممکن است موجب پریشانی و اختلال در خواب افراد جامعه شوند و بر آسایش ذهنی آنها تأثیر منفی بگذارند. شناخت عوامل پیش بین و سبب سازِ کابوس های مکرّر و پریشان ساز نظیر عوامل شخصیتی و جمعیت شناختی می تواند به درک و درمان این اختلال کمک کند. جامعه پژوهش حاضر، دانشجویان مقطع کارشناسی و کارشناسی ارشد دانشگاه آزاد اسلامی بودند که 300 نفر از آنها به شیوه در دسترس وارد پژوهش شدند. شرکت کنندگان به دو گویه از پرسشنامه رؤیای منهایم (شریدل و همکاران، 2014) در مورد فراوانی و پریشان سازی کابوس ها، پرسشنامه جمعیت شناختی و پرسشنامه پنج عاملی نئو (کاستا و مک کری، 1992) پاسخ دادند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون مربع کای و ضریب همبستگی رتبه ای کندال استفاده شد. یافته ها نشان داد که فراوانی کابوس ها با روان رنجوری رابطه مثبت معنادار و با گشودگی به تجربه رابطه منفی معنادار دارد. دانشجویان مقطع کارشناسی نسبت به دانشجویان مقطع کارشناسی ارشد کابوس های بیشتری را گزارش کردند. سن و جنسیت ارتباطی با فراوانی و پریشان سازی کابوس ها نداشتند. یافته های این پژوهش را در پرتو نظریه شبیه سازی تهدید و الگوی عصبی شناختی نیلسن و لوین تبیین کردیم. پیشنهاد می شود پژوهشگران آینده با استفاده از مصاحبه بالینی، ویژگی های مشترک در تاریخچه زندگی افراد دارای تشخیص اختلال کابوس را عمیق تر بررسی کنند.
بررسی رابطه آلکسی تایمیا و سبک ابرازگری، دوسوگرایی و کنترل هیجان با سلامت روانی دانش آموزان متوسطه دوره دوم شهرستان دزفول
حوزه های تخصصی:
سلامت روانی دانش آموزان، امروزه یکی از موضوع های اساسی در آموزش وپرورش در معیار جهانی است و اگر نظام آموزشی قادر به پوشش مسائل سلامت روان نباشد و رشد و ارتقاء دانش آموز در این هدف مهم تسهیل نشود، به طورقطع نظام آموزشی و جامعه با مشکلات زیان باری روبه رو خواهد شد و لذا هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه آلکسی تایمیا و سبک ابرازگری، دوسوگرایی و کنترل هیجان با سلامت روانی دانش آموزان متوسطه دوره دوم شهرستان دزفول بوده است. پژوهش حاضر، به روش همبستگی انجام گرفت. کلیه دانش آموزان پسر و دختر نوجوان شهرستان دزفول که در سال تحصیلی 99-98 در حال تحصیل در مقطع متوسطه دوره دوم بودند جامعه آماری این پژوهش را تشکیل دادند که تعداد 500 نفر از این افراد با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چندمرحله ای به عنوان نمونه انتخاب شده و به پرسشنامه های سلامت عمومی (1972)، ابرازگری هیجانی (1990)، دوسوگرایی هیجانی (1990)، کنترل هیجانی (1987) و آلکسی تایمیای تورنتو (1994) پاسخ دادند. داده های جمع آوری شده نیز با استفاده از نرم افزار Spss، و تحلیل رگرسیون چندمتغیره گام به گام تحلیل شد. نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد رابطه منفی معناداری بین الکسی تایمیا با سلامت روان وجود داشته است. رابطه مثبت معنی داری بین ابرازگری هیجان با سلامت روان و رابطه منفی معناداری بین دوسوگرایی هیجانی با سلامت روان وجود داشته و بین کنترل هیجانی و سلامت روان رابطه معنی داری نبوده است. نتایج این پژوهش نشان می دهد آلکسی تایمیا، ابرازگری و دوسوگرایی تبیین کننده قوی تری برای واریانس سلامت روانی بوده اند؛ و درمجموع می توان این نکته را بیان داشت یافته های به دست آمده در پژوهش حاضر بر نقش مخرب آلکسی تایمیا و دوسوگرایی هیجانی در سلامت روانی نوجوانان تأکید داشته، و استفاده از آموزش های مناسب در سنین مدرسه باهدف پیشگیری زودهنگام را ضروری دانسته است.
فراتحلیل اثربخشی مداخله های مبتنی بر واقعیت مجازی بر کارکردهای شناختی بیماران آسیب مغزی اکتسابی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مداخله شناختی مبتنی بر واقعیت مجازی (VR) الگوی جدیدی از توانبخشی مبتنی بر فناوری است، که به نظر می رسد در توانبخشی شناختی بیماران آسیب مغزی اکتسابی (ABI) مؤثر باشد. این پژوهش با هدف فراتحلیل میزان اثربخشی مداخله-های مبتنی بر VR بر کارکردهای شناختی بیماران ABI با بررسی نقش تعدیل کننده علت آسیب مغزی و نوع کارکرد شناختی انجام شد. بدین منظور از میان مقالات چاپ شده در مجلات معتبر بر اساس معیارهای ورود از جمله مطالعات کنترل شده تصادفی (RCT)، اجرای مداخله های مبتنی بر VR، آزمودنی ها با تشخیص بالینی سکته مغزی و یا آسیب مغزی تروماتیک (TBI) و ارزیابی پیامدهای مرتبط با کارکردهای شناختی، 16 مطالعه انتخاب و در مجموع 90 اندازه اثر وارد فراتحلیل شد. نتایج تحلیل با استفاده از نرم افزار CMA2 نشان داد مداخله های مبتنی بر VR در بهبود کارکردهای شناختی بیماران آسیب مغزی اکتسابی اندازه اثر متوسط و معناداری (0.608=g هجز) دارند. بررسی نقش تعدیل گر علت آسیب مغزی و نوع کارکرد شناختی معنادار نبود (0.05<P). اندازه اثر مداخله برای بیماران سکته مغزی 0.582و برای TBI 0.704 محاسبه شد. همچنین مقدار g هجز برای کارکرد کلی شناخت 0.562، توجه 0.699، حافظه 0.442 و کارکردهای اجرایی 0.674 محاسبه شد. بنابراین براساس یافته های این پژوهش بیماران آسیب مغزی اکتسابی با آسیب شناختی توجه، حافظه و کارکردهای اجرایی می توانند از مزایای مداخله های مبتنی بر واقعیت مجازی در زمینه توانبخشی شناختی بهره مند شوند.
اثربخشی آموزش نظریه انتخاب بر خودکارآمدی و شادکامی زنان مراجعه کننده سرای محله منطقه 6 شهر تهران
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی آموزش نظریه انتخاب بر خودکارآمدی و شادکامی زنان انجام شد. جامعه آماری پژوهش شامل زنان متأهل مراجعه کننده به خانه سلامت منطقه 6 شهر تهران بود که با روش نمونه گیری در دسترس تعداد 30 نفر برای دو گروه آزمایش و کنترل انتخاب شدند. ابزار جمع آوری اطلاعات شامل پرسشنامه خودکارآمدی شرر و آدامز (1981) و پرسشنامه شادکامی آکسفورد(1989) و همچنین پروتکل آموزشی نظریه انتخاب به مدت 8 جلسه ی 45 دقیقه ای بود که بر روی گروه آزمایش اجرا شد. پرسشنامه ها در ابتدا و انتهای آموزش اجرا شد و جمع آوری اطلاعات با استفاده از نرم افزار SPSS24 و بهره گیری از آمار توصیفی و استنباطی از قبیل آزمون نرمال بودن توزیع داده ها، تحلیل ANCOVA و MANOVA انجام شد. یافته های پژوهش نشان داد. آموزش نظریه انتخاب بر خودکارآمدی و شادکامی زنان مراجعه کننده به سرای محله منطقه 6، تاثیر دارد(P<0.05).آموزش نظریه انتخاب باعث 79.6 درصد تغییر در نمره های خودکارآمدی و باعث 79.7 تغییر در نمره های شادکامی شد(P<0.05). نتایج پژوهش نشان می دهد که از روش آموزش نظریه انتخاب می توان برای افزایش سطح خودکارآمدی و شادکامی زنان استفاده نمود.
Comparison of Cognitive Failure, Emotional Processing and Resilience in Female Students with and without Test Anxiety
حوزه های تخصصی:
This study investigated the comparison of cognitive failures, emotional processing and resilience among the girl students with and without test anxiety. The present research is a causal-comparative study. The sample of study was 203 students studying tenth and eleventh grade in Rasht in 2019. 92 students of this sample were with test anxiety and 111 students of it were without test anxiety. The sample of study has been identified and selected from students by cluster sampling with the cutoff point of 50. The students completed Spielberger Test Anxiety Questionnaire, Baker’s Emotional Processing Scale and Connor-Davidson Psychological Resilience Scale. The data was analyzed by multivariable analysis of variance. Results showed that the students with test anxiety have higher scores in cognitive failures, also they have higher scores in emotional processing and lower scores in resilience than students without test anxiety. These results show that cognitive failures, emotional processing and resilience have determinant role in test anxiety.
Predicting Students' Psychological Well-being Based on the Components of Spiritual Intelligence and Sense of Coherence
حوزه های تخصصی:
Psychological well-being, meaning cognitive and emotional evaluations of one's life, which is one of the components of positive psychology, is of particular importance in students' behavior today. Therefore, recognizing the factors affecting it plays a crucial role in enhancing students 'psychological well-being. The present study aims at predicting students' psychological well-being based on the components of spiritual intelligence and a sense of coherence. The present study is applied as well as descriptive/correlational research in terms of purpose and in terms of the nature and method respectively. Based on the Morgan Table, a sample of 248 of Bilesavar Moghan Azad University students in the academic year 2019-2020 is randomly selected. Sense of Coherence Questionnaire, Spiritual Intelligence Self-Report Inventory (SISRI-24) and Psychological Well-being Questionnaire are employed for data collection. Pearson correlation coefficient and regression are used for analysis data. The results show that there is a significant and positive relationship between spiritual intelligence as well as sense of coherence and students' psychological well-being; this means that whenever spiritual intelligence as well as sense of coherence increase, there is also improvement in psychological well-being. Spiritual intelligence can be a good predictor of psychological well-being and mental health. The spiritual tendency in life prevents a person from doing wrong and showing unacceptable behavior; it can ensure person’s mental health.
پیش بینی اضطراب تحصیلی بر اساس کارکردهای اجرایی و درگیری تحصیلی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: بررسی های انجام گرفته نشان داده است که اضطراب تحصیلی تحت تأثیر عوامل مختلفی قرار دارد بنابراین هدف از پژوهش حاضر بررسی رابطه اضطراب تحصیلی با کارکردهای اجرایی و درگیری تحصیلی می باشد. مواد و روش ها: روش پژوهش حاضر از توصیفی از نوع همبستگی بود و جامعه آماری پژوهش حاضر دانش آموزان مقطع دبیرستان شهر همدان می باشد که با استفاده از روش خوشه ای چندمرحله ای و استفاده از جدول کوکران ۴۰۰ نفر از آن ها انتخاب شدند. ابزارهای تحقیق شامل پرسشنامه مقیاس اضطراب اهواز، پرسشنامه مقیاس درگیری تحصیلی پینتروچ و پرسشنامه کارکردهای اجرایی کولیچ بود. یافته ها: نتایج به دست آمده نشان داد که بین اضطراب تحصیلی با نقص در کارکردهای اجرایی رابطه مثبت و معنی دار و بین اضطراب تحصیلی با درگیری تحصیلی رابطه منفی معنی داری وجود دارد. نتیجه گیری: به نظر می رسد که کارکردهای اجرایی و درگیری تحصیلی می تواند در جهت پیش بینی اضطراب تحصیلی مفید باشد. در این راستا جهت بالا بردن اعتبار بیرونی تحقیق پیشنهاد می گردد تحقیقات بیشتری صورت گیرد.
مقایسه درمان بازسازی شناختی معنایی و درمان خوددلگرم سازی بر خستگی مزمن در افراد مبتلا به روان تنی پوستی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال دهم آذر ۱۴۰۰ شماره ۹ (پیاپی ۶۶)
۲۰۴-۱۹۳
حوزه های تخصصی:
این پژوهش باهدف مقایسه اثربخشی درمان بازسازی شناختی معنایی و خود دلگرم سازی بر خستگی مزمن در افراد مبتلا به روان تنی پوستی انجام شد. روش پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری مورد مطالعه شامل کلیه مراجعه کنندگان مبتلا به روان تنی پوستی که در پائیز 1398 به بیمارستان بانک ملی شهر تهران مراجعه کرده و تشخیص سایکوسوماتیک پوستی دریافت کردند و دارای پرونده پزشکی بودند. از بین آن ها 45 نفر به صورت نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند و در یک گروه در انتظار درمان و دو گروه آزمایش (هر گروه 15 نفر) به صورت تصادفی جایگزین شدند. آزمودنی های گروه آزمایش اول و دوم هر یک به ترتیب درمان بازسازی شناختی معنایی (طی 12 جلسه) و خوددلگرم سازی (طی 10 جلسه) دریافت کردند و گروه در انتظار درمان آموزشی دریافت نکرد. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه خستگی مزمن CFS (چالدر، 1993) استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها با روش آماری تحلیل کواریانس و آزمون تعقیبی LSD انجام گرفت. نتایج نشان داد که بازسازی شناختی معنایی به طور معناداری باعث کاهش خستگی مزمن (47/89=F و 0004/0=p) شده است. همچنین، خوددلگرم سازی به طور معناداری باعث کاهش خستگی مزمن (12/66=F و 0009/0=p) شد. همچنین نتایج آزمون تعقیبی نشان داد که خوددلگرم سازی (84/40=F و 05/0>p) تاثیر بیشتری نسبت به درمان بازسازی شناختی معنایی دارد. با توجه به نتایج پژوهش حاضر، می توان از خوددلگرم سازی جهت کاهش خستگی مزمن به صورت موثرتری نسبت به درمان بازسازی شناختی معنایی در افراد مبتلا به روان تنی پوستی استفاده کرد.
گرایش به رفتارهای پرخطر در نوجوانان پسر: نقش پیش بین راهبردهای ناسازگارانه تنظیم شناختی هیجان و تحریف شناختی بین فردی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال دهم دی ۱۴۰۰ شماره ۱۰ (پیاپی ۶۷)
۲۶۰-۲۵۱
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش راهبردهای ناسازگارانه تنظیم شناختی هیجان و تحریف شناختی بین فردی در پیش بینی گرایش به رفتارهای پرخطر در نوجوانان پسر انجام گرفت. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی و جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان پسر مدارس دوره دوم متوسطه شهر رشت در سال تحصیلی 1400-1399 بود. تعداد 150 دانش آموز به روش نمونه گیری در دسترس به روش اینترنتی، از طریق شبکه های مجازی (تلگرام، واتساپ و شاد) در پژوهش شرکت کردند و به پرسشنامه های خطرپذیری (زاده محمدی و همکاران، 1390)، تنظیم شناختی هیجان (حسنی، 1389) و تحریف شناختی بین فردی (همام سی و همکاران، 2004) پاسخ دادند؛ داده های پژوهش با استفاده از آزمون همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه مورد تجزیه تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که راهبردهای ناسازگارانه تنظیم شناختی هیجان و تحریف شناختی بین فردی با گرایش به رفتار پرخطر رابطه مثبت و معنادار دارد (01/0>P). راهبردهای ناسازگارانه تنظیم شناختی هیجان و تحریف شناختی بین فردی 50% واریانس گرایش به رفتار پرخطر را تبیین می کنند. بنابراین از یافته های پژوهش می توان نتیجه گرفت که نقص شناختی و هیجانی می تواند نقش مهمی در رفتارهای پرخطر داشته باشد.