فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴٬۵۰۱ تا ۴٬۵۲۰ مورد از کل ۳۳٬۹۷۶ مورد.
منبع:
روان شناسی تحلیلی شناختی سال سیزدهم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۵۱
93 - 103
حوزه های تخصصی:
هدف: : پژوهش حاضر با هدف پیش بینی گرایش به خودکشی بر اساس تحمل پریشانی و حمایت اجتماعی ادراک شده در دانشجویان دانشگاه های شهر همدان طی دوران کرونا انجام شد. روش: پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی، از نظر زمان یک پژوهش مقطعی، از لحاظ نوع داده ها کمی و از نظر روش تحقیق، توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه آماری پژوهش را همه دانشجویان دانشگاه های شهر همدان تشکیل دادند. نمونه ها تصادفی از نوع تصادفی طبقه ای نسبی بود. از جامعه آماری مذکور بر اساس فرمول فیدل و تاباچنیک (2007) 106 نفر انتخاب که به لحاظ احتیاط این تعداد به 120 نفر افزایش یافت. ابزار پژوهش سه مقیاس گرایش به خودکشی یک (2006)، تحمل پریشانی سیمونز و گاهر (2005) و حمایت اجتماعی ادراک شده زیمت، داهلم، زمیت و فارلی (1988) بود. برای آزمون فرضیه پژوهش ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون استفاده شد. جهت تجزیه و تحلیل پژوهش از نرم افزار SPSS 25 استفاده شد. یافته ها: تحلیل نتایج نشان داد حمایت اجتماعی ادراک شده پیش بینی کننده معنادار گرایش به خودکشی است. تحمل پریشانی نتوانست پیش بینی کننده معنادار گرایش به خودکشی باشد نتیجه گیری: با تأمین حمایت اجتماعی و افزایش توان تحمل پریشانی، گرایش به خودکشی را می توان به میزان چشمگیری کاهش داد.
اثربخشی درمان شناختی- رفتاری بر افکار تکرار شونده و ابعاد فراهیجانی منفی در زنان مبتلا به اختلال وسواس فکری- عملی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی بالینی سال چهاردهم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴ (پیاپی ۵۶)
107 - 120
حوزه های تخصصی:
مقدمه: هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی درمان شناختی - رفتاری بر افکار تکرار شونده و ابعاد فراهیجانی منفی در زنان مبتلا به اختلال وسواس فکری و عملی می باشد. روش: پژوهش حاضر از نوع پژوهش های نیمه آزمایشی طرح پیش آزمون – پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه زنان مبتلا به اختلال وسواس فکری و عملی مراجعه کننده به مراکز درمانی خدمات روانشناسی در شهر مشهد بود. از بین آن ها 24 نفر به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و سپس در دو گروه آزمایش و کنترل (هر گروه 12 نفر) جای گماری شدند. برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه افکار تکرار شونده منفی(RNT) و پرسشنامه فراهیجانی(MEQ) استفاده شد. پس از آن، مداخله درمانی بر اساس رویکرد شناختی - رفتاری مبتنی بر الگوی لیهی برای گروه آزمایش طی 8 جلسه 90 دقیقه ای اجرا شد، اما گروه کنترل در فهرست انتظار قرار گرفت. پس از پایان دوره درمان از هر دو گروه پس آزمون به عمل آمد. یافته ها: نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد که در متغیرهای افکار تکرارشونده و ابعاد فراهیجانی منفی تفاوت معناداری وجود دارد. به طوری که گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل کاهش معناداری نشان داد. نتیجه گیری: شناسایی، چالش ورزی و اصلاح افکار تکرارشونده منفی، طرحواره های ناکارآمد و شناسایی افکار و هیجان های ناامید کننده و چالش با آن ها هدف اصلی درمانگران شناختی - رفتاری است.
رابطه ثبات قدم، سرسختی روان شناختی و تاب آوری با درگیری تحصیلی دانشجویان: ارائه مدل تحلیل مسیر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی تربیتی سال ۱۸ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۶۶
169 - 192
حوزه های تخصصی:
هدف از انجام این پژوهش تعیین نقش ثبات قدم، سرسختی روان شناختی و تاب آوری بر درگیری تحصیلی دانشجویان بود. از جامعه آماری، 242 نفر دانشجو به عنوان نمونه با روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. به منظور جمع آوری اطلاعات که یا استفاده از رسانه های اجتماعی و به صورت آنلاین انجام شد، از پرسش نامه 5 عاملی ثبات قدم (داکورث،2007)، مقیاس اصلاح شده سرسختی نسخه نروژی (هیستد، اید، جانسون، لابرگ و توماس جانسون،2010)، پرسش نامه تاب آوری (جانسون و همکاران، 2013) و درگیری تحصیلی (ریو، 2013) استفاده شد. داده های به دست آمده از نمونه با استفاده از نرم افزارهای آماری SPSS و Amos و به روش تحلیل مسیر مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج پژوهش نشان داد که درگیری تحصیلی دانشجویان به صورت مستقیم توسط ثبات قدم، سرسختی روانشناختی و تاب آوری پیش بینی می شود. مطابق با یافته ها درگیری تحصیلی به صورت غیرمستقیم و از مسیر تاب آوری، توسط ثبات قدم پیش بینی می-شود. همچنین سرسختی روانشناختی از طریق نقش واسطه ایی ثبات قدم بر درگیری تحصیلی دارای اثر غیرمستقیم و معنادار بود. نتایج پژوهش در مسیر سرسختی به درگیری تحصیلی توسط تاب آوری به صورت غیرمستقیم تأیید نشد. نتایج بیانگر آن است که 16% از درگیری تحصیلی دانشجویان از طریق ثبات قدم، سرسختی روان شناختی و تاب آوری تبیین می شود. همچنین 28% از درگیری تحصیلی را متغیرهای ثبات قدم و سرسختی توسط تاب آوری تبیین می کنند.
تأثیر درمان تعاملی والد-کودک هیجان محور بر بهبود کارکردهای اجرایی کودکان مبتلا به افسردگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف تعیین تأثیر درمان تعاملی والد-کودک هیجان محور بر بهبود کارکردهای اجرایی کودکان مبتلا به افسردگی انجام شد. پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با دو گروه آزمایش و گواه بود. تمامی کودکان پسر مبتلا به اختلال افسردگی با دامنه سنی 5/5 الی 4 سال مراجعه کننده به مرکز مشاوره «شناخت نو» شهر اصفهان در سال 1399 جامعه آماری پژوهش را تشکیل دادند. با روش نمونه گیری هدفمند تعداد 30 نفر از کودکان و والدین آن ها انتخاب و به شیوه تصادفی ساده در دو گروه مساوی 15 نفری جایگزین شدند. برای گردآوری اطلاعات از چک لیست احساسات کودکان پیش دبستانی (لوبی و همکاران، 2004) و مقیاس سنجش رفتاری کارکرد اجرایی- نسخه پیش دبستان استفاده شد. درمان تعاملی والد-کودک هیجان محور طی 14 جلسه 1 ساعته به صورت هفتگی برای آزمودنی های گروه آزمایش اجرا شد اما گروه گواه برنامه درمانی را دریافت نکرد و در لیست انتظار قرار گرفتند. نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد که درمان تعاملی والد-کودک هیجان محور بر بهبود کارکردهای اجرایی با ضریب اتای 81/0 تأثیر معناداری داشته است، همچنین این درمان بر مؤلفه های کارکردهای اجرایی شامل میزان تغییر، بازداری، برنامه ریزی، مهار هیجانی و حافظه فعال مؤثر بوده است. بنابراین می توان درمان تعاملی والد- کودک را به عنوان یک راهبرد درمانی برای والدین، جهت بهبود کارکردهای اجرایی به کار برد.
پیشبینی راهبردهای مقابله ای بر اساس اعتماد معرفتی و زودباوری معرفتی در نوجوانان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر پیشبینی راهبردهای مقابله ای بر اساس اعتماد معرفتی و زودباوری معرفتی در نوجوانان بود.روش پژوهش: پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر روش، پژوهشی توصیفی و از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کلیه نوجوانان 15 تا 18 ساله مراجعه کننده به مراکز مشاوره مناطق 1 تا 5 شهر تهران بود. از این رو، حجم نمونه پژوهش بر اساس جدول مورگان و با در نظر گرفتن احتمال ریزش آماری و برای اطمینان بیش تر 250 نفر تعیین شد. به منظور نمونه گیری با شیوه نمونه گیری در دسترس با مراجعه به مراکز مشاوره و کلینیک های روانشناسی کودک و نوجوان نمونه آماری پژوهش انتخاب گردید. ابزار استفاده شده برای گردآوری اطلاعات شامل پرسشنامه زودباوری معرفتی کمپل و همکاران (2021) و پرسشنامه راهبردهای مقابله ای لازاروس (1988) بود. در پژوهش حاضر داده های گردآوری شده با استفاده از نرم افزار SPSS و ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون تک متغیری مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفت.یافته ها: نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد اعتماد معرفتی می تواند 6/10 درصد از راهبردهای مقابله ای مسئله مدار و زودباوری معرفتی می تواند 2/10 درصد از راهبردهای مقابله ای هیجان مدار نمونه آماری پژوهش پیش بینی کند (01/0>p). همچنین نشان داد اعتماد معرفتی می تواند با ضریب بتای 16/0 راهبردهای مقابله ای مسئله مدار و زودباوری معرفتی می تواند با ضریب بتای 15/0 به طور معنادار و مستقیم راهبردهای مقابله ای هیجان مدار را پیش بینی کند (01/0> p).نتیجه گیری: بنابراین می توان نتیجه گرفت که راهبردهای مقابله ای بر اساس اعتماد معرفتی و زودباوری معرفتی قابل پیش بینی است.
اثربخشی درمان فراشناختی بر وسواس-فکری عملی رابطه ای (ROCD) و اجتناب تجربه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی درمان فراشناختی بر وسواس-فکری عملی رابطه ای (ROCD) و اجتناب تجربه ای بود. پژوهش حاضر از نظر هدف از نوع کاربردی و از لحاظ روش بر اساس طرح پژوهش و شیوه انجام، نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون (با یک گروه آزمایش و یک گروه کنترل و دوره پیگیری سه ماهه) بود. جامعه آماری به کار رفته در پژوهش حاضر شامل کلیه زنان متأهل مراجعه کننده به مراکز روان درمانی منطقه 10 تهران در سال 1401 بود و از بین این افراد با استفاده از شیوه نمونه گیری هدفمند تعداد 40 نفر انتخاب شده و به صورت تصادفی در یک گروه آزمایش (20 نفر) و یک گروه کنترل (20 نفر) گمارده شدند. سپس، روی گروه آزمایش بسته درمان فراشناختی ولز (2009) اجرا شد. به منظور گردآوری داده ها، ابزار پژوهش شامل پرسشنامه اجتناب تجربه ای بوند و همکاران (2007) و پرسشنامه وسواس فکری-عملی رابطه ای دورون و همکاران (2012) بود. به منظور تجزیه و تحلیل آماری داده ها از تحلیل واریانس با اندازه گیری های مکرر و آزمون تعقیبی بونفرونی و نسخه 26 نرم افزار SPSS استفاده شد. با توجه به مقدار F و سطح معناداری به دست آمده در متغیر اجتناب تجربه ای (29/6 = F و 001/0 = P) و وسواس فکری-عملی رابطه ای (45/6 = F و 001/0 = P) می توان نتیجه گرفت که متغیر مستقل (درمان فراشناختی) به شکل معناداری باعث تغییر در متغیرهای وابسته (اجتناب تجربه ای و وسواس فکری-عملی رابطه ای) شده است. بنابراین می توان نتیجه گرفت که تغییرات ایجاد شده در متغیرهای وابسته ناشی از اجرای درمان فراشناختی بر گروه آزمایش بود. بر اساس یافته های به دست آمده می توان نتیجه گرفت که درمان فراشناختی بر اجتناب تجربه ای و وسواس فکری-عملی رابطه ای زنان متأهل مؤثر بود. از این رو، پیشنهاد می شود متخصصین از فنون این رویکرد در کار خود بهره مند شوند.
اثربخشی زوج درمانی هیجان مدار بر تنظیم هیجانی و سطح پلاسمایی هورمون اکسی توسین خون زوجین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ مشاوره و روان درمانی سال سیزدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۵۰
99 - 127
حوزه های تخصصی:
تنظیم هیجان و همچنین هورمون اکسی توسین از جمله عوامل اثرگذار بر تعامل زوجین است. هدف پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی زوج درمانی هیجان مدار بر تنظیم هیجانی و سطح پلاسمایی هورمون های اکسی توسین خون بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه پژوهش شامل زوجین شهر تهران در سال 1397 بود که با فراخونی در فضای مجازی 15 زوج به روش داوطلبانه انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه کنترل (هفت زوج) و آزمایش (8 زوج) گمارده شدند. علاوه بر پرسشنامه دشواری تنظیم هیجان (گرتز و روئمر ، 2004) و پرسشنامه تعارضات زناشویی (براتی و ثنایی، 1379)، از آنالیز آزمایشگاهی به روش الایزا برای سنجش سطح اکسی توسین در پلاسما، جهت گرداوری داده ها استفاده شد. گروه آزمایش به مدت 12 جلسه تحت مداخلات زوج درمانی هیجان مدار قرار گرفتند، در حالی که گروه کنترل مداخله ای دریافت نکردند. علاوه بر آماره های توصیفی، از تحلیل کوواریانس و مقایسه زوجی بنفرونی برای تحلیل داده ها استفاده شد. نتایج نشان داد که زوج درمانی هیجان مدار باعث بهبود نمرات تنظیم هیجان زوجین در مولفه های عدم پذیرش پاسخ هیجانی، دسترسی محدود به راهبردهای تنظیم هیجانی و عدم وضوح هیجانی می شود (05/0p<)، ولی بر مولفه های دشواری در انجام رفتار هدفمند، دشواری در کنترل تکانه و فقدان آگاهی هیجانی اثربخشی معناداری ندارد (05/0<P). همچنین نتایج نشان داد که زوج درمانی هیجان مدار اثربخشی معناداری بر کاهش سطح اکسی توسین پلاسمایی زوجین دارد (05/0p<). نتیجه پژوهش نشان داد زوج درمانی هیجان مدار می تواند در جهت بهبود تنظیم هیجان و تغییر در ترشح هورمون اکسی توسین مورد استفاده قرار گیرد.
Predicting Perceived Social Support based on Perceived Stress and Cognitive Emotion Regulation in Patients with Ulcerative Colitis(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Iranian Journal of Health Psychology, Volume ۵, Issue ۱ - Serial Number ۱۱, Winter ۲۰۲۲
39 - 48
حوزه های تخصصی:
Objective: The aim of present study was to predict perceived social support based on perceived stress mediated by cognitive emotion regulation in patients with ulcerative colitis. Methods: The method of study was correlational, structural equation modeling type. The statistical population of the present study included all patients with ulcerative colitis, referred to gastroenterology clinics in Districts 4 and 7 of Tehran in 2019. Among them, 261 people were selected through purposeful sampling method. The research tools included perceived social support scale (Zimet et al., 1998), perceives stress scale (Cohen et al., 1983), and cognitive emotion regulation scale (Garnefski and Kraaij, 2006). Results: The results revealed a negative relationship between perceived stress and perceived social support (β=-0.13, t=2.04) and negative relationship between perceived stress and cognitive emotion regulation (β=-0.21, t=2.96) in patients with ulcerative colitis. A positive relationship was also found between cognitive emotion regulation and perceived social support (β= 0.47, t=7.18) but cognitive emotion regulation had no mediating role between perceived stress and perceived social support in patients with ulcerative colitis (β= 0.09, p>0.05). Conclusions: Although there were direct relationships between perceived stress, perceived social support and cognitive emotion regulation but the results revealed no indirect relationship between perceived stress and perceived social support mediated by cognitive emotion regulation in patients with ulcerative colitis. Thus, paying attention to these variables helps researchers and therapists in design of appropriate therapy for Ulcerative Colitis patients.
نقش واسطه ای دلبستگی به خدا در رابطه بین سبک دلبستگی فرد و سوگ پیش از موعد در والدین کودکان با بیماری های خاص(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
پ سابقه و هدف: دلبستگی به خدا و رشد معنوی انسان در چند دهه گذشته به صورتی روزافزون توجه روان شناسان و متخصصان بهداشت روانی را به خود جلب کرده است. این پژوهش با هدف تعیین نقش واسطه ای دلبستگی به خدا در رابطه بین سبک دلبستگی فرد و سوگ پیش از موعد در والدین کودکان با بیماری های خاص انجام شده است. روش کار: پژوهش حاضر توصیفی و از نوع همبستگی است. جامعه آماری پژوهش تمامی والدین کودکان مبتلا به بیماری های خاص شهر شیراز در سال 1399 بود. از بین جامعه آماری به روش نمونه گیری هدفمند، 150 نفر از والدین کودکان 14-6 ساله مبتلا به بیماری های خاص که طی 4 ماه به درمانگاه امام رضا (ع) و بیمارستان امیر شهر شیراز مراجعه کرده بودند، انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسش نامه های سوگ پیش از موعد، دلبستگی به خدا و سبک های دلبستگی هازن و شیور (AAQ) استفاده شد. بعد از جمع آوری و استخراج داده ها، نمرات شرکت کنندگان با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل مسیر تجزیه و تحلیل شد. در این پژوهش همه موارد اخلاقی رعایت شده است و مؤلفان مقاله تضاد منافعی گزارش نکرده اند. یافته ها: نتایج نشان داد که بین دلبستگی به خدا و سبک دلبستگی ایمن با سوگ پیش از موعد همبستگی مثبت معنادار (01/0P<) و بین سبک دلبستگی اجتنابی و سبک دلبستگی دوسوگرا با سوگ پیش از موعد همبستگی منفی برقرار بود (05/0). نتیجه گیری: طبق یافته های این پژوهش، دلبستگی به خدا نقش واسطه ای معناداری در رابطه بین سبک دلبستگی فرد و سوگ پیش از موعد در والدین کودکان با بیماری های خاص ایفا کرده است.
اثربخشی آموزش مهارت تاب آوری اسلامی بر نگرش والدینی و احساس گناه مادران دارای فرزند نابینا
منبع:
مطالعات اسلامی ایرانی خانواده سال ۲ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲
58 - 72
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر تعیین اثربخشی آموزش مهارت تاب آوری اسلامی بر نگرش والدینی و احساس گناه مادران دارای فرزند نابینا بود. روش : پژوهش از نوع کار آزمایی بالینی به روش پیش آزمون_پس آزمون با گروه کنترل و جامعه آماری شامل مادران کودکان نابینا در اردیبهشت ماه سال 1401 است که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند 32 مادر در فراخوان در فضای مجازی انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه کنترل و آزمایش گمارش شدند. برای گرداوری اطلاعات از پرسشنامه نگرش والدین نسبت به فرزند دارای نیازهای ویژه شان گوندر (2002) و پرسشنامه احساس گناه ایزنک (2007) استفاده شد. داده های به دست آمده با استفاده از نرم افزار spss نسخه 24 به روش تحلیل کوواریانس چند متغیره تجزیه وتحلیل شد. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که بین عملکرد گروه های کنترل و آزمایش در بهبود نگرش والدینی و کاهش احساس گناه در مرحله پس آزمون تفاوت معنی داری وجود دارد (p<0.05). همچنین نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد که آموزش تاب آوری اسلامی باعث بهبود خرده مقیاسهای نگرش والدینی (پذیرش و محبت، شرم زدگی، ناکامی، ناامیدی و حمایت افراطی) در مادران دارای فرزند نابینا شده است. نتیجه گیری: بر اساس یافته های پژوهش می توان نتیجه گرفت که آموزش مادران بر اساس تاب آوری اسلامی بر بهبود نگرش آنها نسبت به فرزندشان و کاهش احساس گناه آنها تأثیر داشته است؛ بنابراین می تواند به عنوان یک روش مداخله ای مؤثر و مبتنی بر فرهنگ و مذهب جامعه به کار گرفته شود.
ارزیابی مدل ساختاری گرایش به خیانت زناشویی بر اساس عدالت زناشویی با نقش واسطه ای بلوغ عاطفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ﭘﮋوﻫﺶ حاضر با هدف ارزیابی مدل ساختاری گرایش به خیانت زناشویی بر اساس عدالت زناشویی با نقش واسطه ای بلوغ عاطفی انجام شد. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه زنان متاهل مراجعه کننده به مراکز مثبت زندگی بهزیستی شهرستان بهشهر در طول سه ماه آذر، دی و بهمن ماه سال 1400 بود که از بین آن ها تعداد 385 نفر به روش نمونه گیری غیرتصادفی هدفمند اﻧﺘﺨﺎب شدند. همه افراد پرسشنامه های گرایش به خیانت زناشویی (PDIQ) دریگوتاس و همکاران (1999)، عدالت زناشویی (MJQ) هتفیلد و همکاران (2013) و بلوغ عاطفی (EMS) سینگ و بهار گاوا (1990) را تکمیل کردند. برای تحلیل داده ها از مدل معادلات ساختاری استفاده شد. نتایج نشان داد بین عدالت زناشویی و بلوغ عاطفی با گرایش به خیانت زناشویی رابطه منفی و معنی داری وجود دارد (01/0>P). همچنین نتایج نشان داد بلوغ عاطفی (382/0-) و عدالت زناشویی (423/0-) اثر مستقیم و معنی داری (01/0>P) بر گرایش به خیانت زناشویی دارند. همچنین عدالت زناشویی از طریق بلوغ عاطفی اثر غیرمستقیم (213/0-) و معنی داری بر گرایش به خیانت زناشویی داشت. بنابراین مدل پژوهش از برازش مطلوبی برخوردار بوده و عدالت زناشویی به واسطه ی بلوغ عاطفی با خیانت زناشویی ارتباط دارد و می توان از این یافته ها در برنامه های آموزشی و مداخلات زوج درمانی استفاده نمود.
پیش بینی راهبردهای مقابله با استرس براساس طرح واره های ناسازگار اولیه و هوش معنوی در مادران دانش آموزان کم توان ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش پیش بینی راهبردهای مقابله با استرس براساس طرحواره های ناسازگار اولیه و هوش معنوی در مادران دانش آموزان کم توان ذهنی بود. پژوهش حاضر از لحاظ هدف جزء پژوهش های کاربردی و از لحاظ روش از نوع مطالعات همبستگی است. جامعه آماری شامل کلیه مادران دانش آموزان کم توان ذهنی محدوده سنی 6 تا 18 سال (حدود 900 نفر) مشغول به تحصیل در مدارس استثنایی شهرستان قزوین در سال 1400-1399 بودند. که از بین آنها به صورت تصادفی خوشه ای 246 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزارهای این پژوهش شامل پرسشنامه راهبردهای مقابله ای لازاروس و فولکمن ( WSQ، 1984) و مقیاس هوش معنوی کینگ (SISRI، 2008)، طرحواره های یانگ فرم کوتاه (YSQ-SF) (2005) (بود. روش تحلیل پژوهش، تحلیل رگرسیون به روش همزمان بود. یافته ها نشان داد که حوزه بریدگی و طرد، خودگردانی و عملکرد مختل، دیگر جهت مندی، گوش به زنگی بیش از حد و بازداری، محدودیت های مختل با راهبردهای مقابله ای مسئله مدار رابطه منفی و معنادار و با راهبردهای مقابله ای هیجان مدار مثبت و معنادار دارد. همچنین ارتباط هوش معنوی با راهبردهای مقابله ای مسئله مدار مثبت و معنادار و با راهبردهای مقابله ای هیجان مدار منفی و معنادار است. همچینن در مجموع 7/50 واریانس متغیر راهبردهای مقابله ای مسئله مدار و 5/14 واریانس متغیر راهبردهای مقابله ای هیجان مدار توسط متغیرهای پیش بین تبیین می شود (05/0>p). نتیجه گیری می شود که طرح واره ناسازگارانه اولیه، هوش معنوی در پیش بینی راهبردهای مقابله با استرس نقش اساسی دارد.
ساخت و بررسی ویژگی های روان سنجی مقیاس هوش هیجانی کودکان 4 تا 6 سال(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سلامت روان کودک دوره نهم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴ (پیاپی ۳۳)
۱۳۹-۱۲۱
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: هوش هیجانی به عنوان توانایی فرد در بیان و مدیریت هیجانات به شیوه ای مناسب و همراه با احترام به هیجانات دیگران تعریف می شود. این مجموعه، مهارت هایی است که اکتسابی بوده و کودکان می توانند در هر سنی یاد بگیرند؛ بنابراین هدف این پژوهش، ساخت و بررسی ویژگی های روان سنجی مقیاس هوش هیجانی کودکان ۴ تا ۶ سال شهر اصفهان بود. روش: این پژوهش به روش توصیفی - پیمایشی انجام شد. جامعه آماری شامل تمامی کودکان پیش دبستانی ۴-۶ سال شهر اصفهان در سال ۱۳۹۵ بودند که به شیوه نمونه گیری سهمیه ای، ۵۳۰ کودک (۲۶۵ دختر، ۲۶۵ پسر) انتخاب شده اند. پرسشنامه هوش هیجانی (مردیها، ۱۳۹۳) جهت تعیین روایی همگرا، و مقیاس محقق ساخته هوش هیجانی کودکان ۴-۶ سال توسط پژوهشگر تکمیل شد. داده ها به کمک نرم افزارهای SPSS-22 و LISREL-8.5 و به روش ضریب همبستگی، تحلیل عاملی اکتشافی و تأییدی وارسی و تحلیل شدند. همچنین روایی محتوایی این مقیاس توسط ۵ نفر از متخصصان حوزه روان شناسی تأیید شد. یافته ها: نتایج تحلیل عاملی نشان داد که پنج عامل درون فردی، بین فردی، سازش یافتگی، مدیریت تنیدگی، و خلق عمومی با مقدار ویژه بالاتر از ۱ توانسته اند ۲۱۱/۴۴ درصد از واریانس گویه ها را تبیین کنند. نتایج تحلیل عاملی تأییدی مرتبه یکم و دوم نشان داد که شاخص برازش مدل، در سطح مطلوبی قرار دارد. آلفای کرونباخ برای کل مقیاس ۹۵/۰ و برای هر یک از عوامل بیشتر از ۷/۰ به دست آمد. نتیجه گیری: از این مطالعه می توان نتیجه گیری کرد که مقیاس 32 گویه ای هوش هیجانی کودکان ۴-۶ سال، ابزار مناسبی جهت استفاده در حوزه های مختلف روان شناسی، آموزشی، و پژوهشی است.
اثربخشی زوج درمانی بومی سازی شده مبتنی بر واقعیت درمانی بر دلزدگی زناشویی زوجین متعارض(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: امروزه یکی از دستاوردهای تحولات نهاد خانواده و از عوامل تهدید کننده بنیان و کانون خانواده تعارضاتی است که در روابط بین زوجین بروز پیدا می کند. بنابراین؛ هدف از این مطالعه بررسی تعیین اثربخشی زوج درمانی بومی سازی شده مبتنی بر دلزدگی زناشویی زوجین متعارض شهر کرمانشاه بود. مواد و روش ها: روش تحقیق نیمه تجربی با طرح پیش آزمون پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه زوجین مراجعه کننده به مرکز مشاوره پیوند شهر کرمانشاه بود. نمونه آماری شامل20 زوج متعارض پیوند که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شده و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش وگواه جایگزین شدند. ابزار تحقیق پرسشنامه 21 سوالی دلزدگی زناشویی (CBM) پاینز بود. از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر با نرم افزار SPSS نسخه 25 جهت تجزیه و تحلیل داده ها استتفاد گردید. یافته ها: نتایج داد ه ها نشان داد که که بین مراحل پیش آزمون-پس آزمون و پیش آزمون- پیگیری تفاوت معناداری وجود دارد که بیانگر اثربخشی آموزش مبتنی بر واقعیت درمانی بر دلزدگی زناشویی زوجین متعارض است (05/0P<). نتیجه گیری: به نظر می رسد که زوج درمانی بومی سازی شده مبتنی بر واقعیت درمانی بر دلزدگی زناشویی اثرگذار می باشد. توصیه می گردد جهت بالا بردن اعتبار بیرونی تحقیق تحقیقات مشابهی با تعداد نمونه بیشتر صورت گیرد.
تأثیر تحریک الکتریکی مستقیم فراجمجمه ای ( tDCS ) ناحیه DLPFC بر عملکرد و توجه دیداری بازیکنان والیبال نشسته تحت شرایط تنشگر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۱ تابستان(تیر) ۱۴۰۱ شماره ۱۱۲
۶۶۲-۶۴۷
حوزه های تخصصی:
زمینه: تفاوت عملکرد قهرمانان ورزشی بیش از زمان های دیگر به آمادگی ذهنی آن ها مربوط می شود و یکی از عوامل مهمی که آمادگی روانی، بدنی و حتی عملکرد را تحت تأثیر قرار می دهد شرایط تنشگر است. با توجه به اینکه tDCS وسیله ای بالقوه برای افزایش عملکرد در بسیاری از زمینه ها فراهم می کند، اما اکتشاف محدودی درزمینه توانش های پیچیده وجود دارد. هدف: هدف از مطالعه حاضر بررسی تأثیر تحریک الکتریکی مستقیم فراجمجمه ای ( tDCS ) ناحیه DLPFC بر عملکرد و توجه دیداری بازیکنان والیبال نشسته تحت شرایط تنشگر انجام گرفت. روش: در این شبه تجربی و با طرح تحقیق پیش آزمون - پس آزمون و دوره پیگیری 2، 4 و 6 روزه، 24 ورزشکار لیگ برتری و ملی پوش والیبال نشسته کشور به صورت مشارکت داوطلبانه انتخاب، و به صورت تصادفی در 2 گروه 12 نفری تمرینات tDCS ناحیه DLPFC و تحریک ساختگی قرار گرفتند. تکلیف پژوهش حاضر آزمون سرویس اصلاح شده والیبال ایفرد بود که شرکت کنندگان در پیش آزمون به اجرای 10 کوشش پرداختند که هم زمان با استفاده از دستگاه ردیابی چشم توجه دیداری شرکت کنندگان نیز ثبت گردید. مرحله مداخله در 6 روز متوالی انجام گرفت که در هرروز بعد از تمرینات مورد نظر شرکت کنندگان به اجرای 10 سرویس والیبال می پرداختند. بلافاصله از مداخله پس آزمون اجرا گردید. 48 ساعت بعد از مرحله پس آزمون، مرحله یادداری اول، 48 ساعت پس از مرحله یادداری اول، مرحله آزمون تنش و 48 ساعت بعد از مرحله آزمون تنیدگی، مرحله یادداری دوم انجام گرفت که شرکت کنندگان در هر یک از مراحل به اجرای 10 سرویس والیبال پرداختند که هم زمان با استفاده از دستگاه ردیابی چشم توجه دیداری شرکت کنندگان نیز ثبت گردید. یافته ها: نتایج آزمون تحلیل واریانس مختلط نشان داد که تمرینات tDCS ناحیه DLPFC بر بهبود دقت سرویس تحت شرایط عادی و آزمون تنیدگی تأثیر معنی داری دارد (0/01 P<). همچنین نشان داد که تمرینات tDCS ناحیه DLPFC بر افزایش توجه دیداری شرکت کنندگان تحت شرایط عادی و آزمون تنش تأثیر معنی داری دارد (0/01 P<). نتیجه گیری: به طور کلی نتایج مطالعه حاضر بر اهمیت tDCS ناحیه DLPFC بر بهبود عملکرد و توجه دیداری و حفظ عملکرد و توجه دیداری در شرایط تنشگر تأکید دارد.
تأثیر راهبرد های یادگیری خود نظم جویی بر فراگیری دستور زبان انگلیسی: نقش میانجی گر سبک های هویت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۱ پاییز(مهر) ۱۴۰۱ شماره ۱۱۵
۱۳۷۴-۱۳۵۹
حوزه های تخصصی:
زمینه: دانش دستور زبان در فراگیری هر زبان و ارتباطات زبانی شفاهی و مکتوبب از اهمیت شایانی برخوردار است (اساعیل و ددی، 2021). از طرفی، استفاده از راهبردهای یادگیری خود نظم جویی در این زمینه مورد توجه بوده است (پاولاک، 2018؛ لی، 2022). از سوی دیگر نقش سبک های هویت به عنوان عامل میانجی گر در بعد آموزش و یادگیری مورد توجه قرار گرفته است برزونسکی و کوک (2005). در این میان، در حوزه آموزش زبان دوم استفاده از راهبردهای یادگیری خود نظم جویی و نقش میانجی گر سبک هویت در فراگیری دستور زبان همچنان نیازمند مطالعه بیشتر است. هدف: این پژوهش به بررسی اثربخشی راهبردهای یادگیری خودتنظیمی و سبک های هویت در فراگیری جملات موصولی در دستور زبان انگلیسی می پردازد. روش: برای این منظور، 60 نفر از فراگیران زبان انگلیسی انتخاب و به طور تصادفی در یک گروه گواه و یک گروه آزمایشی قرار گرفتند. جهت اطمینان از همگن بودن فراگیران در دانش جملات موصولی، از پیش آزمون جملات موصولی انگلیسی استفاده شد. سپس، پرسشنامه پینتریش و دی گروت (1990) در خصوص استفاده از راهبرد های یادگیری خود نظم جویی توزیع گردید. همچنین، گروه آزمایش با این راهبرد ها آشنا شدند تا از آن ها استفاده کنند. به دنبال آن، پرسشنامه سبک هویت بروزنسکی (1992) به گروه آزمایش داده شد. سپس، پس آزمون جملات موصولی تکرار شد. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس و تحلیل یکسویه واریانس تجزیه و تحلیل شد. یافته ها: نتایج تحلیل کوواریانس حاکی از تأثیر معنادار راهبرد های یادگیری خود نظم جویی در فراگیری جملات موصولی با (0/01 p<) اندازه اثر زیاد (0/83 eta=) بود. اما، طبق نتایج حاصل از تحلیل واریانس یکسویه هیچ یک از سه سبک هویت نقش میانجی گر در این تأثیرگذاری نداشته است (0/05 p>). نتیجه گیری: براساس نتایج به دست آمده، می توان نتیجه گرفت که آگاهی از راهبرد های یادگیری خود نظم جویی می تواند میزان یادگیری دستور زبان هدف را افزایش دهد. بنابراین استفاده از نتایج این مطالعه به معلمان، متخصصان و سیاست گذاران آموزشی توصیه می شود.
بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر کیفیت خواب و کیفیت زندگی بیماران با مشکلات قلبی- عروقی
حوزه های تخصصی:
مقدمه: افراد با مشکلات قلبی- عروقی از کیفیت خواب و کیفیت زندگی ضعیفی برخوردارند و این مشکلات روند بیماری آنها را تشدید می کند. هدف: هدف مطالعه فعلی بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر کیفیت خواب و کیفیت زندگی بیماران قلبی- عروقی بود. روش: این پژوهش در قالب یک کارآزمایی بالینی با پیش آزمون، پس آزمون و دوره های پیگیری دو ماهه و شش ماهه اجرا شد. از میان بیماران قلبی- عروقی که در سال ۱۴۰۰-۱۳۹۹ به بیمارستان های شهر کرمانشاه مراجعه کرده بودند، ۴۰ نفر به صورت هدفمند انتخاب شدند و به صورت تصادفی به دو گروه آزمایش (۲۰ نفر) و کنترل (۲۰ نفر) اختصاص یافتند. ابزارها شامل پرسشنامه فرم کوتاه سلامت (SF-۳۶) و پرسشنامه کیفیت خواب پتزبورگ (PSQI) بود. گروه آزمایش هشت جلسه ۹۰ دقیقه ای درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد را دریافت کرد. برای تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS نسخه ۲۴ و تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد منجر به بهبود معنادار کیفیت خواب و کیفیت زندگی در گروه آزمایش می شود (۰/۰۱>P). میزان اندازه اثر برای کیفیت زندگی و کیفیت خواب به ترتیب برابر با ۰/۶۳ و ۰/۶۲ بود (۰/۰۱>P). نتیجه گیری: یافته های این مطالعه نشان داد که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد منجر به بهبود کیفیت زندگی و کیفیت خواب در بیماران با مشکلات قلبی- عروقی می شود. براساس این یافته ها، از این درمان می توان برای بهبود کیفیت خواب و کیفیت زندگی که نقش تشدید کننده در روند بیماری افراد مبتلا به قلبی- عروقی دارد استفاده کرد.
اعتباریابی و رواسازی نسخه فارسی مقیاس بی حوصلگی شغلی در جامعه معلمان ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف اعتباریابی و رواسازی نسخه فارسی مقیاس بی حوصلگی شغلی در جامعه معلمان ایرانی صورت پذیرفت. روش: پژوهش حاضر توصیفی- تحلیلی بود. در این مطالعه 500 نفر از معلمان شاغل شهر تهران به روش در دسترس و با استفاده از پرسشنامه آنلاین انتخاب شدند. جمع آوری داده ها با استفاده از پرسشنامه های بی حوصلگی شغلی لی(1986)، اشتیاق شغلی اسکاوفلی(2002)، فرسودگی شغلی مسلش(1981)، رضایت شغلی اسمیت(1969) بود. برای تحلیل داده ها از تحلیل عاملی اکتشافی به روش مؤلفه های اصلی و تحلیل عاملی تأییدی استفاده شد. یافته ها: نتایج حاصل از تحلیل اکتشافی، ساختار عاملی بی حوصلگی شغلی با 17 گویه را تأیید نمود که تمام 17 گویه در 3 عامل یکنواختی، برانگیختگی پایین و عدم تمایل به شغل طبقه بندی شدند. نتایج تحلیل عاملی تأییدی مؤید برازش خوب مدل سه عاملی بود. ضرایب روایی همگرای بی حوصلگی شغلی با فرسودگی شغلی 47/0 و ضرایب روایی واگرا با رضایت شغلی 50/0- و اشتیاق شغلی 74/0- بدست آمد. همچنین پایایی پرسشنامه به روش بازآزمایی در دوره ای سه ماهه ارزیابی شد که همبستگی معنی داری معادل 87/0 بود و ضریب آلفای کرونباخ 94/0 شد که بیانگر تأیید پایایی به روش همسازی درونی بود. نتیجه گیری: بنابراین، می توان به محققین و دست اندرکاران پیشنهاد داد که در پژوهش های مربوط به تعیین بی حوصلگی شغلی و بازنگری وضعیت شغلی معلمان از این ابزار بهره جویند.
اثربخشی توانبخشی شناختی در بازسازی عملکردهای لوب آهیانه ای (حافظه ایپزودیک و توانایی رونگاری شکل) در بیماران اسکیزوفرنی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال هفدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۶۷
55 - 66
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش تعیین تأثیر توانبخشی شناختی بر مؤلفه های حافظه ایپزودیک و توانایی رونگاری شکل بیماران اسکیزوفرنی بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه پژوهش کلیه بیماران اسکیزوفرنی تحت درمان و مراقبت در بیمارستان فارابی شهراصفهان (سال 1400) بودند. با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس 30 بیمار اسکیزوفرنی تحت درمان در بیمارستان فارابی شهر اصفهان انتخاب شدند و با توجه به معیارهای ورودی انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. متغیر مستقل درمان مبتنی بر توانبخشی شناختی (برگ و انسل 1999 و بیکر و تامپسون 1999) بود که برای گروه آزمایش طی 12 جلسه (به صورت گروهی و به مدت30 الی45 دقیقه) برگزار شد، در حالی که گروه کنترل هیچ مداخله ای دریافت نکردند. ابزار پژوهش آزمون بینایی- حرکتی بندرگشتالت (1983) و آزمون ان- بک (حافظه کاری فعال) (1990) بود. نتایج تحلیل کواریانس چند متغیری نشان داد که درمان مبتنی بر توانبخشی شناختی بر مؤلفه های حافظه ایپزودیک و توانایی رونگاری شکل در بیماران اسکیزوفرنی تأثیر معنا داری داشت (01/0>p). بنابراین می توان نتیجه گرفت که درمان مبتنی بر توانبخشی شناختی روشی مؤثر برای برای بهبود حافظه ایپزودیک و توانایی رونگاری شکل در بیماران اسکیزوفرنی است و می توان از آن در طراحی و اصلاح مداخلات کاهش علائم اسکیزوفرنی استفاده کرد.
ساخت، اعتباریابی، رواسازی و هنجاریابی مقیاس نگرش اخلاقی در میان نوجوانان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: این پژوهش با هدف ساخت، اعتبار یابی، رواسازی و هنجاریابی مقیاس نگرش اخلاقی در میان نوجوانان انجام شد. روش : پژوهش در دو مرحله انجام شد. در مرحله نخست (بخش کیفی)، ابتدا منابع و مبانی نظری موجود در زمینه نگرش و نگرش اخلاقی با روش تحلیل محتوا بررسی و مقوله بندی شدند. در مرحله دوم (بخش کمّی)، براساس کدگذاری و تدوین مضامین اطلاعات حاصل از بررسی منابع، یک مقیاس 36 گویه ای برای اندازه گیری 3 عامل شناسایی شده ی شناختی، عاطفی و رفتاری ساخته شد. در این مرحله روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی و جامعه آماری شامل کلیه نوجوانان شهر همدان در سال تحصیلی 1400-1401 بود. اندازه نمونه شامل تعداد 1093 نفر بودند که به شیوه نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند و مقیاس پژوهشگرساخته را تکمیل کردند. برای بررسی روایی ابزار از روش های تحلیل عاملی اکتشافی و تأییدی، روایی محتوایی، و روایی همزمان و برای بررسی پایایی آن از ضریب آلفای کرونباخ سود برده شد. یافته ها: نتایج تحلیل عامل اکتشافی، مؤلفه های شناختی، عاطفی، و رفتاری را به عنوان 3 عامل مقیاس نشان داد. ضریب پایایی ابزار با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ برای کل مقیاس 94/0، و برای زیر مقیاس های شناختی، عاطفی، و رفتاری به ترتیب 83/0 ،90/0 ، 87/0 به دست آمد. اطلاعات هنجاری این مقیاس گزارش شده است. نتیجه گیری: بر پایه یافته های پژوهش می توان گفت که مقیاس نگرش اخلاقی از روایی و پایایی مناسبی برخوردار است و می تواند در تمام سازمان ها به کار برده شود.