فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۰۶۱ تا ۳٬۰۸۰ مورد از کل ۳۳٬۹۷۶ مورد.
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی در پژوهش حاضر بررسی تاثیر ساختار سازمانی بر رضایت شغلی میان کارکنان موسسه رزمندگان و مدرسه معراج اندیشه است. در این راستا روش پژوهش حاضر از نوع توصیفی پیمایشی و از نظر هدف کاربردی است. جامعه آماری تحقیق کارکنان موسسه رزمندگان ومدرسه معراج اندیشه هستند که 157 نفر می باشند. نمونه آماری بر اساس جدول مورگان برابر 113 نفر به صورت تصادفی ساده در نظر گرفته شده است. ابزار تحقیق شامل پرسشنامه ساختار سازمانی مشتمل بر 15 سؤال و پرسشنامه رضایت شغلی مشتمل بر 18 سؤال است که از روایی و پایایی مناسب برخوردار بودند. پایایی با استفاده از آلفای کرونباخ برای پرسشنامه ساختار سازمانی 86% و برای پرسشنامه رضایت شغلی 89% محاسبه گردید. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون کولموگروف اسمیرنوف، ضریب همبستگی پیرسون، رگرسیون خطی ساده و چندگانه از نوع گام به گام در محیط نرم افزار spss استفاده شده است. نتایج حاصل از رگرسیون خطی ساده نشان داد که ابعاد ساختار سازمانی شامل (پیچیدگی، رسمیت و تمرکز) بر رضایت شغلی تاثیر مثبت و معنی داری دارد. نتایج رگرسیون گام به گام نشان داد که 7/64 درصد اطلاعات رضایت شغلی کارکنان توسط مؤلفه های رسمیت و تمرکز بیان می شود.
بررسی ویژگی های روان سنجی پرسشنامه مهارت های حل مسئله هپنر و پترسن در دانش آموزان دوره ابتدایی بیرجند(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۱ پاییز (آذر) ۱۴۰۱ شماره ۱۱۷
۱۸۶۶-۱۸۵۱
حوزه های تخصصی:
زمینه: پژوهش ها نشان می دهد کاهش مهارت های حل مسأله باعث بوجود آمدن مشکلاتی از قبیل کاهش موفقیت های علمی و پیشرفت تحصیلی در دانش آموزان ابتدایی می شود. اگرچه این ابعاد و مؤلفه های تشکیل دهنده مهارت های حل مسأله شناسایی گردیده است اما در بررسی روان سنجی این ویژگی ها در جامعه مورد تحقیق شکاف تحقیقاتی وجود دارد. هدف: مطالعه حاضر با هدف بررسی ویژگی های روان سنجی پرسشنامه مهارت های حل مسئله هپنر و پترسن در دانش آموزان دوره ابتدایی شهر بیرجند انجام شد. روش: روش پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی از حیث ماهیت داده ها همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کلیه دانش آموزان دختر و پسر پایه ششم مقطع ابتدایی شهر بیرجند بودند که در سال تحصیلی 99-98 در مدارس دولتی و غیردولتی مشغول به تحصیل بودند که تعداد تقریبی براساس گزارش اداره آموزش و پرورش شهر بیرجند 976 نفر بود و از بین افراد تعداد 245 نفر (92 پسر و 149 دختر) با روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی چندمرحله ای انتخاب شدند. شرکت کنندگان در یک جلسه منفرد و به صورت اجرای کلاسی و با چیدمان یکسان ابزارها به ترتیب به پرسشنامه های مهارت های حل مسئله هپنر (1982) و اهمال کاری تحصیلی سولومون و راث بلوم (1984) پاسخ دادند. برای تحلیل داده ها از روش های تحلیل عاملی تأییدی، آلفای کرونباخ و آزمون t استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که ساختار سه عاملی مقیاس برازش قابل قبولی با داده ها دارد و کلیه شاخص های برازندگی نیز برازش مدل را تأیید کردند (2/56 =X2/df؛ 0/97 =GFI؛ 0/96 =NFI؛ 0/97 = NNFI و 0/97 =CFI). همچنین به منظور برآورد روایی واگرا نتایج آزمون t مستقل نشان داد که میانگین مهارت های حل مسئله گروه غیر اهمال کار حدوداً 16 نمره بیش از گروه اهمال کار بود (0/05 >P). همچنین، پایایی مؤلفه ها و کل مقیاس مهارت های حل مسئله (اعتماد به نفس در حل مسئله، 0/80؛ گرایش - اجتناب مسئله، 0/78 کنترل شخصی، 00/70 و مهارت های حل مسأله، 0/91) با استفاده از روش آلفای کرونباخ مناسب بودند. نتیجه گیری: در مجموع نتایج مطالعه حاضر شواهدی را برای روایی و اعتبار پرسشنامه مهارت های حل مسئله به مثابه ابزاری جهت سنجش مهارت های حل مسئله (اعتماد به حل مسائل، سبک گرایش اجتناب و کنترل شخصی) دانش آموزان فراهم کرد.
واسطه گری انگیزش پیشرفت در رابطه بین هویت ورزشی با عملکرد ورزشی نوجوانان ورزشکار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی سال ۲۶ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴ (پیاپی ۱۰۴)
406 - 414
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف نقش واسطه ای انگیزش پیشرفت در رابطه بین هویت ورزشی با عملکرد ورزشی نوجوانان ورزشکار انجام شد. پژوهش توصیفی از نوع همبستگی مبتنی بر روش مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل تمامی نوجوانان پسر 15 تا 18 سال شهرستان گرگان تشکیل دادند و تعداد 220 ورزشکار نوجوان به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزارهای گردآوری داده ها شامل سه پرسشنامه برای بررسی متغیرهای پژوهش بود. یافته ها نشان داد روابط مثبت معناداری بین هویت ورزشی و انگیزش پیشرفت با عملکرد ورزشی وجود دارد و مدل پژوهش تایید شد و به طور کلی 41 درصد از عملکرد ورزشی توسط هویت ورزشی و انگیزش پیشرفت قابل تبیین می باشد. همچنین متغیرهای هویت ورزشی و انگیزش پیشرفت بر عملکرد ورزشی اثر مستقیم معنادار دارند. نتایج این پژوهش بر ضرورت نقش هویت و بر انگیزش و نهایتا عملکرد ورزشی در ورزشکاران تاکید می نماید.
مقایسه اثربخشی رفتار درمانی عقلانی هیجانی و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر رفتارهای خودمراقبتی (رﻓﺘﺎرﻫﺎی ﺗﻐﺬﯾﻪای، ﻓﻌﺎﻟﯿﺖ ﺑﺪﻧﯽ، ﮐﻨﺘﺮل ﻗﻨﺪﺧﻮن، ﻣﺮاﻗﺒﺖ از ﭘﺎ و ﺗﺒﻌﯿﺖ داروﯾﯽ ﺑﯿﻤﺎران) در زنان مبتلاء به دیابت نوع دوم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی رفتار درمانی عقلانی هیجانی و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد، بر رفتارهای خودمراقبتی (رفتارهای تغذیه ای، فعالیت بدنی، کنترل قند خون، مراقبت از پا و تبعیت دارویی بیماران) در افراد مبتلا به دیابت نوع دوم انجام شد. روش پژوهش: این پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با دو گروه آزمایش و یک گروه گواه و پیگیری است. جامعه آماری پژوهش را کلیه بیماران مبتلا به دیابت نوع دوم زن دارای پرونده در کلینیک پارسیان اسلام شهر در سال 1398 تشکیل دادند که از بین آن ها، 45 نفر به روش نمونه گیری در دسترس و هدفمند انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش (هر گروه 15 نفر) و یک گروه کنترل (15 نفر) گمارده شدند. گروه آزمایش درمان پذیرش و تعهد 8 جلسه 60 دقیقه ای و گروه رفتار درمانی عقلانی هیجانی 8 جلسه 60 دقیقه ای تحت آموزش قرار گرفتند و گروه کنترل در لیست انتظار ماندند. ابزار مورد استفاده در پژوهش حاضر شامل پرسشنامه رفتارهای خودمراقبتی دیابتی (توبرت و گلاسکو، 1994) بود که در دو مرحله پیش آزمون و پس آزمون مورد استفاده قرار گرفت. داده ها با استفاده از واریانس اندازه های مکرر تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد که هر دو مداخله به کار رفته در این پژوهش می توانند به طور معناداری رفتارهای خودمراقبتی (رفتارهای تغذیه ای، فعالیت بدنی، کنترل قند خون، مراقبت از پا و تبعیت دارویی بیماران) در بیماران مبتلا به دیابت نوع دوم را بهبود بخشیدند (05/0p<)، با این تفاوت که مداخله مبتنی بر درمان پذیرش و تعهد دارای تأثیر بیشتری بر رفتارهای خودمراقبتی در بیماران مبتلا به دیابت نوع دوم داشت. به علاوه درمرحله پس آزمون-پیگیری تفاوت معنی دار مشاهده نشد (05/0p<) بیانگر پایداری تغییرات مداخله است. نتیجه گیری: بر اساس نتایج این پژوهش، درمان پذیرش و تعهد و رفتار درمانی عقلانی هیجانی، مداخلات موثری در افزایش رفتارهای خودمراقبتی بیماران مبتلا به دیابت داشتند
اثربخشی گروه درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد با نگاهی بر شفقت درمانی در تنظیم شناختی هیجان های مثبت و شادکامی بیماران مبتلا به اختلال افسردگی اساسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره سوم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۱۰)
263 - 284
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر اثربخشی گروه درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد با نگاهی بر شفقت درمانی در تنظیم شناختی هیجان و شادکامی بیماران مبتلا به اختلال افسردگی اساسی بود. روش: روش پژوهش از نوع مطالعات نیمه آزمایشی است که به صورت پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل و مرحله ی پیگیری سه ماهه مداخله درمانی بود که با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس از بین بیماران مبتلا به اختلال افسردگی اساسی شهرستان جم، سیراف، کنگان، عسلویه و شهرک های پردیس و شهرک نفت جم در سال 1399 انتخاب و به صورت تصادفی در یک گروه 8 نفره آزمایش و یک گروه 8 نفره کنترل گمارده شدند. پس از اجرای پیش آزمون گروه های آزمایش به مدت 8 جلسه (جلسات 90 دقیقه در 8 هفته متوالی) در معرض گروه درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد با نگاهی بر شفقت درمانی قرار گرفتند. ابزارهای پژوهش شامل؛ پرسشنامه های تنظیم شناختی هیجان گارنفسکی و همکاران و شادکامی آکسفورد بود. داده ها با استفاده از روش آماری نتایج تحلیل واریانس با رویکرد اندازه گیری مکرر و با استفاده از نرم افزار 25 SPSS مورد تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: یافته ها نشان داد که گروه درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد با نگاهی بر شفقت موجب افزایش تنظیم شناختی هیجان سازگار و شادکامی در گروه آزمایش گردیده است، بنابراین می توان گفت؛ این درمان در بیماران مبتلا به اختلال افسردگی اساسی در پس آزمون بیشتر مؤثر واقع شده است. نتیجه گیری: نتایج کلی این پژوهش بیانگر تأثیر گروه درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد با نگاهی بر شفقت درمانی بر بیماران مبتلا به اختلال افسردگی اساسی می باشد که در نهایت منجر به افزایش تنظیم شناختی هیجان های مثبت و شادکامی می گردد
روابط ساختاری کمال گرایی با رضایت زناشویی: نقش واسطه ای انعطاف پذیری روان شناختی و باورهای فراشناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی روابط ساختاری کمال گرایی با رضایت زناشویی: نقش واسطه ای انعطاف پذیری روان شناختی و باورهای فراشناختی انجام گردید. طرح پژوهش حاضر توصیفی- همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش کلیه ی افراد متأهل شهر نازک در سال 1400 بودند. 270 نفر با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس برای این پژوهش انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه کمال گرایی (PI، هیل و همکاران، 2004)، انعطاف پذیری روان شناختی (AAQ-II، بوند و همکاران، 2011)، باورهای فراشناخت (MCQ، هاتون و ولز، 2004) و رضایت زناشویی انریچ (EMS، اولسون، 1999) بودند. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل مسیر تجزیه و تحلیل شد. شاخص های برازش نشان دهنده برازش مطلوب داده ها با مدل اصلاح شده بود. کمال گرایی مثبت و کمال گرایی منفی بر روی رضایت زناشویی اثر غیرمستقیم داشتند (۰01/۰p‹) و از آنجایی که این اثرات از طریق متغیرهای انعطاف پذیری روان شناختی و باورهای فراشناختی برآورد شدند، لذا نقش واسطه آن ها در روابط بین کمال گرایی منفی و مثبت با رضایت زناشویی تأیید شد (۰01/۰p‹). از یافته های فوق می توان نتیجه گرفت که از آنجا که رضایت زناشویی از متغیرهای کمال گرایی، باورها ی فراشناختی و انعطاف پذیری روان شناختی تأثیر می پذیرد، بنابراین در روان درمانی زوجین باید به این متغیرها نیز توجه نمود.
واکاوی عوامل مؤثر بر سازگاری والدین دارای کودک مبتلا به درخودماندگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۱ پاییز (آذر) ۱۴۰۱ شماره ۱۱۷
۱۸۷۸-۱۸۶۷
حوزه های تخصصی:
زمینه: اگرچه توجه به نیازهای روانی و اجتماعی خانواده های دارای فرزند مبتلا به درخودماندگی به عنوان یکی از اهداف مراکز سلامت است و برخی مطالعات طی مصاحبه های ساختارمند با مادران دارای فرزند درخودمانده ابعاد سازگاری آن ها را شناسایی کرده اند، با این حال مطالعه ای که به صورت عمیق به شناسایی مؤلفه های سازگاری زوجین با فرزند درخودمانده بپردازند وجود ندارد. هدف: هدف مطالعه حاضر واکاوی و شناسایی الگوهای مختلف سازگاری زوجین دارای کودک مبتلا به اختلال درخودماندگی بود. روش: روش مطالعه حاضر کیفی بر اساس رویکرد داده بنیاد بود. برای گردآوری اطلاعات از مصاحبه های عمیق استفاده شد و بر اساس فرآیند کدگذاری باز، محوری و انتخابی، کدهای استخراج شده مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. جامعه آماری مطالعه حاضر کلیه زوجین دارای کودک درخودمانده در شهر تهران بودند که با استفاده روش نمونه گیری هدفمند و بر اساس سطح اشباع نظری، تعداد 15 نفر از این زوجین به عنوان نمونه انتخاب شدند. یافته ها: با توجه به نتایج به دست آمده، 6 مقوله محوری نقش دین / معنویت با مقوله های اصلی (باورها و آموزه های دینی و اعتقاد به مشیت الهی)، ویژگی های شخصیتی با مقوله های اصلی (توانمندی های روانشناختی، پذیرش بنیادین، معنای زندگی)، افزایش دانش و آگاهی با مقوله های اصلی (نقش رسانه ها و شبکه های اجتماعی در آگاه سازی والدین، دریافت آموزش و یادگیری، توانبخشی و درمان کودک)، فشار اجتماعی با مقوله های اصلی (فشار قانون و الزامات و محدودیت های اجتماعی) و ملاحظات سبک زندگی با مقوله های اصلی (ایجاد تغییر در نحوه زندگی متناسب با شرایط پیش آمده، گذر زمان) در فرآیند سازگاری والدین با کودکان اتیسم تأثیرگذارند. نتیجه گیری: یافته های مطالعه حاضر، اطلاعات جدیدی در رابطه با عوامل تأثیرگذار در زمینه سازگاری والدین با کودکان مبتلا به درخودماندگی به دست می دهد که می تواند در مداخلات درمانی و فرآیند سازگاری و مواجه والدین با مشکلات مربوط به کودکان مبتلا به اختلال درخودماندگی مورد توجه قرار گیرد.
مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر آرام سازی حالت و تنظیم هیجان بر خودپنداره منفی نوجوانان دارای بدتنظیمی هیجان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روانشناختی دوره هجدهم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴
57 - 69
حوزه های تخصصی:
یکی ازعمده ترین مسائلی که نوجوانان با آن مواجه اند مشکلات مرتبط با بدتنظیمی هیجان و تاثیر آن بر خودپنداره افراد است. دراین پژوهش به مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر آرام سازی حالت و تنظیم هیجان بر خودپنداره منفی نوجوانان دارای بدتنظیمی هیجان پرداخته شد. روش پژوهش نیمه آزمایشی با پیش آزمون-پس آزمون باگروه کنترل بود. 30 نفر از نوجوانان مراجعه کننده به کلینیک های شهراصفهان، ازطریق مصاحبه و احراز نمره بالا(90>)در پرسشنامه دشواری تنظیم هیجان انتخاب شدند و در سه گروه(10 نفری) درمان آرام سازی حالت، تنظیم هیجان و کنترل به صورت تصادقی جایگذاری شدند. افرادگروه های مداخله 8 جلسه 90دقیقه ای دربازه زمانی 8هفته دریافت کردند و افراد گروه کنترل دراین مدت مداخل ه ای دریافت ننمودند. قبل و بعد از مداخله نیز تمامی افراد به پرسشنامه خودپنداره راجرز پاسخ دادند. داده های حاصل با استفاده ازتحلیل کواریانس تک متغیره مورد آزمون قرار گرفت. یافته های پژوهش نشان داد که درمان تنظیم هیجان توانست میزان خودپنداره منفی نوجوانان را کاهش دهد، درحالی که درمان آرام سازی حالت بر آن موثر نبود. نتایج پژوهش نشان دادکه مداخله تنظیم هیجان نسبت به آرام سازی حالت در کاهش خودپنداره منفی نوجوانان موثرتر است.
ساختار عاملی پرسش نامه ی هدف در زندگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندازه گیری تربیتی سال ۱۲ بهار ۱۴۰۱ شماره ۴۷
7 - 32
حوزه های تخصصی:
امروزه نقش بنیادین حضور هدف در زندگی، در راستای افزایش سلامت تن و روان، به تأیید رسیده است. از نگاه ویکتور فرانکل، وجود هدف در زندگی، به زندگی معنا می دهد و تاب آوری در برابر دردها و آسیب های شدید را ممکن می سازد. اهمیت سازه ی هدف در زندگی، نیاز به وجود ابزاری معتبر و روا برای اندازه گیری آن را آشکار می سازد. پرسش نامه ی هدف در زندگی کرامباف و ماهولیک، نخستین ابزار و یکی از پرکاربردترین ابزارهای سنجش هدف مندی زندگی است. هدف از این پژوهش، تعیین ساختار عاملی پرسش نامه ی هدف در زندگی است. بدین منظور، این پرسش نامه بر روی 206 تن از دانشجویان دانشگاه فردوسی مشهد که به شیوه ی تصادفی طبقه ای گزیده شده بودند، اجرا شد. تحلیل عاملی اکتشافی، وجود دو عامل ((اندریافت)) و ((هدف)) را در این پرسش نامه نشان داد، که این یافته با تحلیل عاملی تأییدی، تأیید گردید. روی هم رفته یافته های این پژوهش، نشان دهنده ی روایی عاملی پرسش نامه ی هدف در زندگی با الگوی دوعاملی است.
بررسی مقایسه ی اثربخشی درمان مواجهه وجلوگیری از پاسخ و درمان فراشناخت بر کاهش شدت علائم اختصاصی بیماران مبتلا به اختلال وسواس فکری و عملی
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر مقایسه ی اثربخشی درمان مواجهه و جلوگیری از پاسخ با درمان فراشناخت بر کاهش شدت علائم اختصاصی و بهبود کیفیت زندگی بیماران مبتلا به اختلال وسواس فکری- عملی بود. این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی است که با طرح پژوهشی پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل انجام شد. جامعه آماری شامل کلیه بیماران اختلال وسواس فکری-عملی مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهرستان شیراز در سال 1400 بود. مداخله فراشناخت به مدت ۸ جلسه گروهی و به مدت دو ماه به صورت جلسات ۱٫۵ ساعته بر روی گروه آزمایش اول و مداخله مواجهه و جلوگیری از پاسخ به مدت ۱۴ جلسه ۲ ساعته بر روی گروه آزمایش مواجهه و جلوگیری از پاسخ اجرا شد. هر دو گروه آزمایش و گروه کنترل در طی دوره مطالعه در دوز های نزدیک، داروی فلووکسامین (دوز ۲۰۰ تا ۳۰۰) مصرف کردند. هر دو گروه درمانی نسبت به گروه کنترل کاهش معناداری را نشان دادند. اما گروه درمانی مواجهه و جلوگیری از پاسخ، نسبت به گروه درمانی فراشناخت کاهش بیشتر و معناداری را داشته است. بر پایه یافته های پژوهش، تأثیر درمان مواجهه و جلوگیری از پاسخ، در کاهش علائم اختصاصی اختلال وسواس اجبار در مراجعین از درمان فراشناختی مؤثرتر می باشد؛ بنابراین درمانگران می توانند از این درمان در کنار درمان های موفق دیگر، جهت ارتقا کیفیت زندگی بیماران استفاده کنند.
پیش بینی رفتارهای پرخطر براساس سبک های دلبستگی ناایمن: بررسی نقش میانجی ظرفیت تاملی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: نتایج مطالعات نشان داده که دلبستگی نا ایمن با رفتارهای پر خطر ارتباط دارد. اما مکانیزم زیربنایی این رابطه بررسی نشده است. از این رو، مطالعه ی حاضر به منظور بررسی نقش میانجی ظرفیت تاملی در ارتباط بین سبک های دلبستگی ناایمن و رفتارهای پر خطر انجام گرفته است. روش کار: این مطالعه یک پژوهش از نوع توصیفی-همبستگی بود. نمونه مورد مطالعه شامل دانشجویان شهر تهران بودند که از بین آن ها 329 به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. آزمودنی ها پرسشنامه های ظرفیت تاملی، سبک های دلبستگی ناایمن و پرسشنامه رفتارهای پر خطر را تکمیل کردند. برای تحلیل داده ها از روش تحلیل مسیر استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان دهنده ی اثر مستقیم ظرفیت تاملی بر رفتارهای پرخطر بود. همچنین نقش میانجی ظرفیت تاملی بین سبک های دلبستگی و رفتارهای پرخطر معنادار بود. نتیجه گیری: براساس یافته ها می توان نتیجه گرفت که دلبستگی ناایمن به همراه ظرفیت تاملی نقش مهمی در شکل گیری رفتارهای پرخطر دانشجویان دارند. به همین دلیل مداخلات روان درمانی برای پیشگیری از شکل گیری این رفتارهای پرخطر از اهمیت ویژه ای برخوردار هستند.
رابطه بین اهمالکاری سازمانی و مؤلفه های سرمایه روانشناختی در کارکنان: نقش واسطه ای تفکر انتقادی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی سال ۲۶ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲ (پیاپی ۱۰۲)
160 - 170
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی نقش واسطه ای تفکر انتقادی در رابطه بین اهمالکاری و سرمایه روانشناختی(تاب آوری.خود کارآمدی، امید و خوشبینی) در کارکنان بود. روش پژوهش، توصیفی و از نوع طرحهای همبستگی و روش مدلیابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری شامل کلیه کارکنان بانک پارسیان در سال98-99 با حجم 2600 نفر بود و 300 نفر نمونه با روش نمونه گیری طبقه ای انتخاب شدند. ابزارهای سنجش، پرسشنامه اهمالکاری سازمانیSOP،مقیاس سرمایه روانشناختی لوتانزوآولیو(2007) و پرسشنامه تفکر انتقادی ریکتس بودند. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS25 و نرم افزار لیزرل انجام شد. طبق نتایج به دست آمده بار عاملی مسیر مستقیم تاثیر متغیر سرمایه روانشناختی بر متغیر اهمالکاری معنیدار نبود،اما با میانجیگری متغیر تفکر انتقادی این مسیر معنیدار شد. سپس به جهت اصلاح مدل، مسیرهایی که بار عاملی آنها معنیدار نبود، حذف گردید.در نهایت مدل اصلاح شده دارای برازش مطلوب و مناسبی بود.در مدل نهایی همه بارهای عاملی معنیدار بودند که نشان از رابطه قوی بین متغیرهای مشاهده شده و متغیرهای مکنون داشت.
تحلیل شبکه ای حوزه بندی طرحواره های ناسازگار اولیه یانگ: نقد پژوهشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تحلیل شبکه ای حوزه بندی یانگ در مورد طرحواره های ناسازگار اولیه بود. روش نمونه گیری، غیرتصادفی با تغییرات بیشینه، حجم نمونه ۸۴۹ نفر و ابزار پژوهش فرم کوتاه (۹۰ سؤالی) پرسشنامه طرحواره های ناسازگار اولیه یانگ (YSQ-L3) بود. برای تحلیل داده ها از تحلیل شبکه، نرم افزار R و بسته Qgragh استفاده شد. نتایج نشان داد، طبق شکل شبکه ترسیمی، فقط طرحواره های یک حوزه (بریدگی و طرد) مطابق با حوزه بندی یانگ بوده و در ۴ حوزه خودگردانی و عملکرد مختل، محدودیت های مختل، دیگر جهت مندی و گوش به زنگی زیاد/ بازداری، تفاوت وجود دارد. اهمیت این یافته ها از یک سو در حوزه بالینی و رویکرد طرحواره درمانی و از سوی دیگر در حوزه روان سنجی و بومی سازی ابزارهای تشخیصی می باشد.
نقش واسطه ای سیستم خودهای انگیزشی زبان در رابطه بین صفت های شخصیتی با اضطراب زبان انگلیسی در دانش آموزان
منبع:
مطالعات روانشناختی نوجوان و جوان سال سوم پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۳ (پیاپی ۶ ویزه نامه تحصیلی)
۱۴۹-۱۴۰
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: بررسی یادگیری زبان خارجی از دیدگاه های خودهای انگیزشی نه تنها به فهم بهتر انگیزه ی زبان انگلیسی دانش آموزان کمک می کند، بلکه درکی شفاف تر از تاثیر انگیزش بر میزان اضطراب زبان خواهد رساند؛ لذا هدف از پژوهش حاضر تعیین نقش واسطه ای سیستم خودهای انگیزشی زبان در رابطه بین صفت های شخصیتی با اضطراب زبان انگلیسی در دانش آموزان بود. روش پژوهش: این پژوهش توصیفی از نوع همبستگی مبتنی بر معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش حاضر را تمامی 525 دانش آموز دختر متوسطه اول پایه نهم 10 مدرسه دولتی شهر بابل در سال تحصیلی 1400-1399 تشکیل دادند. در این پژوهش برای تعداد 350 نفر به عنوان حجم نمونه به روش خوشه ای دو مرحله ای دانش آموزان انتخاب شدند. جهت جمع آوری داده ها از پرسشنامه صفت های شخصیتی ﻫﮕﺰاﮐﻮ (2013)، پرسشنامه سیستم خودهای انگیزشی زبان تاگوچی، مجید و پاپی (2009) و پرسشنامه اضطراب کلاس زبان انگلیسی علی خلف علی (2017) استفاده شد. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از معادلات رگرسیونی ساختاری با نرم افزار SPSS18 و AMOS23 استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که صفت های شخصیتی، سیستم خودهای انگیزشی زبان بر اضطراب زبان انگلیسی در دانش آموزان اثر مستقیم دارند (05/0=P). همچنین صفت های شخصیتی بر اضطراب زبان انگلیسی با واسطه گری سیستم خودهای انگیزشی زبان در دانش آموزان اثر معنی داری دارد (05/0=P). نتیجه گیری: به طور کلی مدل پژوهش تایید شد و متغیرهای پژوهش توان پیش بینی 49 درصدی از متغیر اضطراب زبان انگلیسی را دارا بودند؛ از این رو نتایج پژوهش حاضر نشانگر اهمیت عوامل شناختی در تبیین اضطراب زبان انگلیسی است.
مصورسازی شبکه موضوعی تولیدات علمی حوزه کارورزی معلمان: 1998-2022(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با توجه به ضرورت پژوهش های علم سنجی، هدف از پژوهش حاضر، بررسی و تحلیل مقالات مربوط به کارورزی معلمان می باشد. روش تحقیق، توصیفی-کاربردی است و حوزه پژوهش شامل تمامی مقالات کارورزی معلمان است که از سال 1998 تا 2022 در پایگاه استنادی ساینس دایرکت نمایه شده اند، با کمک کلیدواژه کارورزی (مدرسه، معلم، دانش آموز، آموزش، تدریس و...) 3899 مقاله، شناسایی شد که بعد از پالایه کردن آن ها، 1306 مورد با کمک نرم افزار اکسل و وی.او.اس.ویوور برای تحلیل و نمایش داده ها بررسی شد. یافته های پژوهش بیانگر آن است که تعداد مقالات روند صعودی داشته و سال 2021 بیشترین سهم را در تعداد مقالات دارا بود. از 8 خوشه شناسایی شده، موضوعات: کووید 19، مهارت های قرن 21، قابلیت اطمینان، کارورزی مجازی، خودکارآمدی و حفظ توانایی معلمان، دارای نوآوری بوده اند. تربیت معلم، آموزش عالی و آموزش نیز پرتاثیرترین مقولات این حوزه بودند. درنتیجه، لزوم تحقیقات بیشتر در این حوزه و بخصوص در موضوعات جدید کارورزی معلمان، می تواند پیشبردی در تحقق اهداف تربیتی کارورزی باشد.
ارائه مدل ساختاری رابطه نابرابری انگیزه ها و فرسودگی شغلی با نقش میانجی انگیزه درونی در میان معلمان فارغ التحصیل از دانشگاه فرهنگیان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر، با هدف بررسی نقش میانجی انگیزه درونی در رابطه میان نابرابری انگیزه ها و فرسودگی شغلی انجام گرفت. این تحقیق از نظر هدف جزو تحقیقات کاربردی و ازنظر ماهیت، جزو تحقیقات توصیفی-پیمایشی است. جامعه آماری، شامل کلیه معلمان فارغ التحصیل از دانشگاه فرهنگیان استان کردستان است که با استفاده از فرمول کوکران با جامعه نامحدود، 384 نفر انتخاب شدند. ابزار پژوهش فرسودگی شغلی، پرسش نامه مسلچ (1981)؛ انگیزه درونی، پرسش نامه آمابیل و همکاران (1994) و میزان نابرابری انگیزه ها که شامل انگیزه صریح و ضمنی است از پرسش نامه لارنس و جردن(2009) استفاده شد. روایی محتوایی پرسش نامه، از طریق خبرگان و آزمون کمو و بارتلت تأیید شد و پایایی پرسش نامه ها نیز با استفاده از روش آلفای کرونباخ فرسودگی شغلی (716/0)، نابرابری انگیزه ها (745/0)، انگیزه درونی (731/0) محاسبه شد. برای تجزیه وتحلیل داده های پژوهش، از نرم افزار لیزرل و spss استفاده شد. نتایج نشان داد که نسبت کای دو به درجه آزادی (X 2/ )؛ سطح معنا داری(P-Value) و ریشه میانگین مربعات (RMSEA) مدل مفهومی پژوهش به خوبی برازش شده است و مناسب بود. به علاوه، نتایج حاکی از آن بود که میان نابرابری انگیزه ها و انگیزه درونی با مقدار بارعاملی (16/5-) رابطه منفی، میان انگیزه درونی و فرسودگی شغلی با مقدار بارعاملی (13/7-) رابطه معکوس و میان نابرابری انگیزه ها و فرسودگی شغلی با مقدار بار عاملی (85/6) رابطه مثبت و مستقیم وجود داشت؛ همچنین چون مقدار بار عاملی با ورود انگیزه درونی در رابطه نابرابری انگیزه ها و فرسودگی شغلی از 85/6 به مقدار 13/7- کاهش پیدا کرده است، یعنی متغیر انگیزه درونی به صورت مثبت در رابطه میان نابرابری انگیزه ها و فرسودگی شغلی نقش میانجی ایفا کرده است.
مقایسه توجه انتخابی و توجه پایدار در افراد نوموفوبیک و عادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در سال های اخیر، افزایش چشمگیر استفاده از گوشی های هوشمند به ظهور یک آسیب روان شناختی به نام نوموفوبیا منجر شده است که به نوبه خود می تواند پیامدهایی را برای عملکرد شناختی افراد در بر داشته باشد. هدف از انجام پژوهش حاضر، مقایسه میزان توجه انتخابی و توجه پایدار در افراد نوموفوبیک و عادی بود. روش تحقیق توصیفی مقایسه ای بود و نمونه پژوهش نیز شامل 60 نفر از دانشجویان دانشگاه سمنان بودند که از طریق غربالگری از بین یک گروه 120 نفره از دانشجویان، شناسایی و در دو گروه 30 نفری نوموفوبیک و عادی قرار گرفتند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه نوموفوبیا، آزمون عملکرد پیوسته و آزمون استروپ بود. برای تحلیل داده ها نیز از آزمون تحلیل واریانس چندمتغیره دو راهه استفاده شد و داده ها به کمک نسخه 26 نرم افزار spss تحلیل شدند. نتایج اجرای آزمون عملکرد پیوسته نشان داد که میزان خطای حذف و زمان واکنش افراد نوموفوبیک در مقایسه با افراد عادی بیشتر است. در آزمون استروپ نیز میزان خطاها و همچنین نمره تداخل افراد نوموفوبیک بیشتر از افراد عادی بود. همچنین با وجود تفاوت های جنسیتی در برخی مولفه های آزمون عملکرد پیوسته و استروپ، مشخص شد که اثر تعاملی نوموفوبیا و جنسیت بر نتایج آزمون عملکرد پیوسته و استروپ معنادار نیست. این نتایج نشان می دهد که نوموفوبیا می تواند صرف نظر از جنسیت در کاهش توجه پایدار و اختلال در توجه انتخابی دخیل باشد. بنابراین با توجه به تعامل پیوسته افراد با گوشی های هوشمند و شیوع قابل توجه نوموفوبیا در میان جوانان، بکارگیری تمهیداتی در جهت پیشگیری از نوموفوبیا و توانبخشی شناختی افراد نوموفوبیک باید مد نظر قرار گیرد.
اثربخشی بسته توانبخشی شناختی "همراه" بر بهبود کارکردهای اجرایی (حافظه فعال و بازداری پاسخ) در دانش آموزان دارای نوشتارپریشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از علایم شایع اختلالات یادگیری خاص، نارسانویسی است. کودکان نارسانویس دارای مشکلات شناختی متعددی هستند. این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی بسته توانبخشی شناختی نارسانویسی همراه بر بهبود کارکردهای اجرایی (حافظه فعال و بازداری پاسخ) در دانش آموزان دارای نوشتارپریشی صورت گرفته است. پژوهش حاضر نیمه آزمایشی به صورت پیش آزمون-پس آزمون همراه با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش دانش آموزان دارای نوشتارپریشی مراجعه کننده به مراکز مشاوره آموزش و پرورش شهرستان کرمانشاه در سال1401 بودند. از این میان آنها 40 نفر (در ابتدا 20 نفر گروه آزمایش و 20 نفر گروه گواه، اما یکی از گروه گواه تا انتهای آزمایش حذف شد) که حاضر به همکاری و نیز در دسترس بودند انتخاب و سپس به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل، جاگماری شدند. سپس در هر دو گروه پیش آزمون اجرا و پس از آن گروه آزمایش 12 جلسه مداخله بسته توانبخشی شناختی همراه را دریافت کردند اما برای گروه گواه مداخله ای صورت نگرفت. سپس برای هر دو گروه پس آزمون اجرا شد. داده ها با استفاده از کوواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد که بسته توانبخشی شناختی همراه بر بهبود حافظه فعال و بازداری پاسخ در کودکان دارای اختلال نوشتن (01/0P<) تأثیر دارد. پیشنهاد می شود بسته توانبخشی شناختی همراه در مراکز درمانی توسط متخصصین بهداشت روانی، در کنار روش های درمانی دیگر به منظور بهبود حافظه فعال و بازداری پاسخ برای کودکان دارای اختلال نوشتن استفاده شود.
کارایی درمان شناختی رفتاری حساس به فرهنگ بر علایم اختلالات هیجانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال هفدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۶۵
292 - 301
حوزه های تخصصی:
درمان شناختی رفتاری حساس به فرهنگ (CaCBT) یک روش درمانی جدید برای اختلالات هیجانی است که برای افزایش کارایی درمان شناختی رفتاری (CBT) در فرهنگ های غیر غربی به کار می رود. هدف این پژوهش، مطالعه کارایی CaCBT بر علایم اختلالات هیجانی در جامعه ایرانی بود. پژوهش حاضر با توجه به هدف، کاربردی، به لحاظ جمع آوری داده ها از نوع تجربی و طرح آن تک-موردی بود. جامعه آن را دانشجویان دانشگاه تبریز در سال 98-97 تشکیل می دادند. برای انتخاب نمونه ابتدا پرسشنامه DASS-42 بین 335 دانشجو که به شیوه نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای وارد مطالعه شده بودند، اجرا شد. سپس 4 نفر که بالاترین نمره را در DASS-42 کسب کرده بودند، برای مرحله درمان انتخاب شدند. بسته درمان شناختی رفتاری حساس به فرهنگ (نعیم و همکاران، 2015) به مدت 8 جلسه بر شرکت کنندگان و خانواده آن ها از سوی دو درمانگر مستقل اجرا شد. از پرسشنامه های افسردگی و اضطراب بک نیز جهت اندازه گیری شدت علایم افسردگی و اضطراب استفاده شد. نتایج مطالعه با استفاده از درصد بهبودی نشان داد شرکت کننده ها بهبودی قابل ملاحظه ای در علایم افسردگی و اضطراب داشته اند و نمرات پیگیری در حد مطلوب بود. همچنین اندازه اثر برای همه شرکت کنندگان حداقل در سطح متوسط (52/0) بود. بر اساس یافته های پژوهش به نظر می رسد با تغییر یا انطباق درمان های سنتی روان شناختی بر پایه مؤلفه های بافتاری و فرهنگی، می توان پروتکل های درمانی مناسب تری برای جمعیت ایرانی تدوین کرده و به کاربست. ملاحظات کاربردی و بالینی CaCBT در مقاله مورد بحث قرار گرفته است.
فرا تحلیل اثر بخشی درمان فعال ساز رفتاری برمیزان افسردگی نوجوانان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روش ها و مدل های روان شناختی سال سیزدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۴۷
161 - 174
حوزه های تخصصی:
مقدمه: روش فراتحلیل با یکپارچه کردن نتایج بدست آمده از انجام پژوهش های گوناگون، میزان اندازه اثر روش های درمان را مشخص میکند. با انجام فراتحلیل می توان دیدگاه کلی تری نسبت به تاثیر مداخلات گوناگون بدست آورد. هدف از این پژوهش، تعیین اثربخشی درمان فعال ساز رفتاری بر میزان افسردگی می باشد که به صورت فراتحلیل انجام شده است. روش شناسی: به این منظور از بین 15 پژوهش، 8 پژوهش، که از لحاظ روش شناختی مورد قبول بودند، انتخاب شده و فرا تحلیل روی آنها انجام شده است. تحلیل های آماری مربوطه با استفاده از نرم افزار جامعCMA-2)) صورت گرفته است. یافته ها: یافته های بدست آمده نشان داد که درمان فعال ساز رفتاری به طور معنی داری در سطح خطای کم تر از 05% بر افسردگی موثر بوده است و اندازه ثر کلی بر حسب مقیاس هم بستگی 633% ؛ برحسب تفاوت میانگین استاندارد 857/11 و بر حسب مشخصهg هجز نیز70/1 گزارش شد. بحث و نتیجه گیری: نتیجه این فرا تحلیل نشان می دهد که درمان مبتنی بر فعال سازی رفتاری به عنوان یک روش کاربردی می تواند به کاهش نشانه های افسردگی نوجوانان کمک کند و به عنوان یک روش موثر در جلسات درمانی مورد استفاده درمانگران قرار گیرد. با استفاده از این روش می توان نوجوانان افسرده را به عضوی فعال در جامعه تبدیل کرد و مشارکت آنها را در فعالیت های اجتماعی بهبود ببخشید.