فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۵۰۱ تا ۱٬۵۲۰ مورد از کل ۳۲٬۷۶۴ مورد.
حوزه های تخصصی:
در این تحقیق، با کاربرد روش شناسی کیفی، تلاش شده است تا به نقد جایگاه مشاوران مدارس و موانع مشاوره روان شناختی پرداخته شود. شیوه دستیابی به انگاره های ذهنی مشاوران مدارس کار در گروه های متمرکز، بحث گروهی و ذهن انگیزی (بارش افکار) بود. یافته ها در چند محور طبقه بندی شدند: جایگاه کنونی مشاوران مدارس، نگرش مسوولان به مشاوران، نگرش دانش آموزان به مشاوران، نگرش مشاوران به خود و رشته خود، آمیختن نقش مشاور با نقش های دیگر، نگرش اجتماع و شیوه های ارتقای جایگاه مشاوران در مدارس. نتایج، این فرض را «که عدم شکل گیری ساختارهای ذهنی مناسب، باعث عملکرد معیوب مشاوره روان شناختی شده است»، تایید می کند. تجزیه و تحلیل یافته ها، کاوش برای رسیدن به راه حل ها و پیشنهادها، است.
مقایسه شیوع اختلالات خواب در بیماران مبتلا به سکته قلبی حاد با همراهان سالم آنان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه و هدف: بیماری های قلبی ـ عروقی یکی از شایع ترین علل مرگ و میر بشر در قرون اخیر بوده است. عوامل متعددی در بروز این بیماری ها نقش دارند که یکی از این عوامل اختلالات خواب می باشد. این اختلالات در جامعه بسیار شایع هستند. هدف از این مطالعه مقایسه شیوع اختلالات خواب در بیماران مبتلا به سکته قلبی حاد با همراهان سالم آنان است.
مواد و روش ها: این مطالعه یک پژوهش تحلیلی به صورت مورد- شاهدی است که روی 65 نفر بیمار مبتلا به سکته قلبی حاد بستری در بیمارستان امام سجاد (ع) یاسوج به عنوان گروه مورد و 65 نفر از همراهان سالم آنان به عنوان گروه شاهد در سال 1384 انجام گرفت. نمونه ها به روش نمونه گیری آسان انتخاب شدند. داده ها با استفاده از دو پرسشنامه اختلالات خواب آلودگی و پرسشنامه محقق ساخته جمع آوری گردید. داده های جمع آوری شده به وسیله نرم افزار SPSS و آزمون های آماری مجذور کای، تی و تحلیل واریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: از موارد دیس سومینا، زمان بیدار شدن صبحگاهی، طول مدت خواب شبانه، اشکال در به خواب رفتن، انقطاع خواب و سندرم پاهای بی قرار در گروه مورد به طور معنی داری بیش از گروه شاهد مشاهده شد. از نظر زمان به خواب رفتن شبانه و خوابیدن در طول روز بین دو گروه تفاوتی مشاهده نشد. در بین اختلالات پاراسومینا، شیوع فلج خواب، کابوس شبانه و راه رفتن در خواب در گروه مورد به طور معنی داری بیش از گروه شاهد بود، ولی از نظر دندان قروچه و صحبت کردن در خواب بین دو گروه اختلاف معنی داری مشاهده نشد.
نتیجه گیری: اختلالات خواب در افراد با سکته حاد قلبی بیشتر از افراد سالم دیده می شود و می تواند به عنوان یک عامل خطر در بروز سکته های قلبی در نظر گرفته شود.
بررسی علل افت تحصیلی دانشجویان رشته های غیر زبان در درس زبان انگلیسی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
چه عواملی بر یادگیری تأثیر منفی میگذارند؟ چگونه میتوان شرایطی ایجاد کرد تا زمینه حذف و یا تقلیل اثر این عوامل فراهم گردد؟ اهمیت یادگیری زبان انگلیسی بر هیچ کس پوشیده نیست. این درس با عنوانهای زبان تخصصی، زبان عمومی و گاهاً زبان پیش برای همه دانشجویان ارائه میشود. ولی واقعیت امر نشان میدهد که اکثر دانشجویان در یادگیری آن افت داشته اند و در این مورد شکایتهای زیادی به گوش میرسد. از آنجایی که عوامل زیادی در این زمینه میتوانند تأثیرگذار باشند، تحقیق حاضر به بررسی عواملی چند که به نظر محقق میتواند بر افت تحصیلی دانشجویان در درس زبان انگلیسی در بین دانشجویان رشته های غیرزبان موثر باشد میپردازد و در این رابطه تعداد شش فرضیه را مطرح نموده است. جامعه آماری این پژوهش دانشجویان رشته های غیرزبان دانشگاه آزاد اسلامی واحد قوچان میباشد که برای تحقیق هدف فوق نمونه ای به حجم 220 نفر از دانشجویان مذکور انتخاب شدند و آزمون روی آنها اجرا گردید سپس با حذف پاسخنامه های ناقص (29 عدد) این نمونه 220 نفری به 191 نفر تقلیل یافت (42 نفر دانشجوی افتاده و 149 نفر دانشجوی پاس کرده). ابزار تحقیق پرسشنامه 36 گویه ای بود که دارای 5 زیر مقیاس (1، 2، 3، 4 و 5) به نشانه های تأثیر خیلی کم، تأثیر کم، تاثیر متوسط، تأثیر زیاد و تأثیر خیلی زیاد میباشد که تاثیر عوامل مؤثر بر افت تحصیلی را میسنجد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون t برای مقایسه میانگین دو گروه استفاده گردید. نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل داده ها نشان میدهد که عواملی مانند مشکلات مالی خانواده، کمبود امکانات آموزشی و کتب درسی و کمبود اساتید با تجربه در افت تحصیلی دانشجویان در درس زبان تأثیر چندانی ندارند ولی عوامل نبود انگیزه و علاقه کافی، عدم برنامه ریزی آموزشی مناسب و مشکلات محیطی اجتماعی بر افت تحصیلی دانشجویان در درس زبان تأثیر دارند.
رابطه تفکر انتقادی و ابعاد آن با شادکامی و عزت نفس اجتماعی دانشجویان
حوزه های تخصصی:
اهداف: امروزه، هدف آموزش علم تربیت افرادی است که بتوانند خود را با شرایط مختلف سازگار نمایند، به شیوه ای انعطاف پذیر به تفکر بپردازند، دارای تفکر خلاق باشند، به صورت چندبُعدی مساله گشایی کنند، از مهارت های فرآیند دانش در حل مساله استفاده نمایند، به جهان از زاویه دید یک دانشمند بنگرند و دیگران را محترمانه بپذیرند و عقاید متفاوت با خود را تحمل کنند. پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه تفکر انتقادی و ابعاد آن با شادکامی و عزت نفس اجتماعی در دانشجویان انجام شد.
روش ها: این پژوهش بنیادی و توصیفی در سال 1390 به صورت مقطعی در 200 دانشجوی دوره کارشناسی دانشگاه پیام نور کنگاور اجرا شد. ابزار مورد استفاده پرسش نامه شادکامی آکسفورد، پرسش نامه تفکر انتقادی ریکتس 2003 و پرسش نامه عزت نفس اجتماعی لاوسون، مارشال، مک گراث 1979 بودند. داده ها به کمک نرم افزار آماری SPSS 18 و با استفاده از آزمون T مستقل، ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون گام به گام تجزیه و تحلیل شدند.
یافته ها: بالاترین میانگین در متغیرهای مورد بررسی مربوط به عزت نفس اجتماعی (27/62±162) و پایین ترین میانگین مربوط به بالندگی (5/04±30) بود. بین متغیرهای پژوهش، همبستگی مثبت و معنی داری وجود داشت و تنها بین بالندگی و شادکامی رابطه معنی دار مشاهده نشد. تفکر انتقادی و ابعاد آن (به جز بالندگی) قادر به پیش بینی شادکامی و همچنین قادر به پیش بینی عزت نفس اجتماعی بودند.
نتیجه گیری: تفکر انتقادی می تواند نقش اساسی در شادکامی و عزت نفس اجتماعی دانشجویان ایفا کند.
مقاله به زبان انگلیسی: بررسی رابطه ی طرح واره های ناسازگار اولیه و رضایت جنسی در زنان شاغل دانشگاه های فردوسی مشهد و شیراز(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: انسان در طول تاریخ، به منظور استحکام و بقای نسل، نیازمند برقراری رابطه ی جنسی بوده و سازگاری در روابط جنسی و تناسب و تعادل آن، از ضرورت های خوشبختی و موفقیت در زندگی زناشویی به حساب می آید. هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه ی پیش بینی رضایت جنسی زنان شاغل در دانشگاه های فردوسی مشهد و شیراز بر اساس طرح واره های ناسازگار اولیه است.
روش کار: جامعه ی آماری این پژوهش پس رویدادی شامل زنان شاغل محیط های دانشگاهی بوده و نمونه ی آماری آن را زنان شاغل در دانشگاه های فردوسی مشهد و شیراز تشکیل دادند. نمونه گیری پژوهش به صورت در دسترس بود. این مطالعه در بازه ی زمانی اردیبهشت تا تیر 1393 انجام گرفت. در مجموع 127 شرکت کننده (28 تا 41 سال) وارد طرح شدند که پس از جمع آوری تعداد پرسش نامه های تکمیل شده، اطلاعات 95 شرکت کننده تحلیل آماری گردید. به منظور جمع آوری داده ها، از پرسش نامه های طرح واره های ناسازگار یانگ و رضایت جنسی لیندابرگ و کرسی استفاده شد. تحلیل آماری با استفاده از روش رگرسیون چندگانه ی مدل گام به گام و نرم افزار SPSS نسخه ی 17 انجام شد.
یافته ها: از بین طرح واره های ناسازگار اولیه، چهار طرح واره ی محرومیت هیجانی، بی اعتمادی، ترک شدن و نقص، به ترتیب از زیاد به کم، دارای سهم معنی دار در پیش بینی متغیر رضایت جنسی زنان بودند (001/0=P).
نتیجه گیری: با توجه به نتایج می توان گفت چهار طرح واره ی محرومیت هیجانی، بی اعتمادی، ترک شدن و نقص در حوزه ی کلی طرح واره های بریدگی و طرد، شکل می گیرند و این حوزه خود می تواند از عوامل زیربنایی تشکیل دهنده ی رضایت جنسی باشد و می توان با مداخله در متغیرهای این حوزه، سطح رضایت جنسی را ارتقا داد.
پسامدرنیسم و روش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی دوره معاصر (قرون 20 و 21) فلسفه قاره ای پست مدرنیسم
- حوزههای تخصصی روانشناسی ارزیابی، سنجش وآمار
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی روش شناسی
- حوزههای تخصصی علوم اجتماعی جامعه شناسی روش شناسی در علوم اجتماعی
- حوزههای تخصصی علوم انسانی روش شناسی علوم انسانی و طبیعی روشهای تحقیق(ابزارها و فنون) در علوم انسانی و علوم طبیعی
مقایسه خودگردانی دانش آموزان مدارس تیزهوشان و عادی و نقش پیش بینی کنندگی ابعاد خودگردانی برای عملکرد تحصیلی
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، مقایسه خودگردانی دانش آموزان مدارس تیزهوشان و عادی و نقش پیش بینی کنندگی ابعاد خودگردانی برای عملکرد تحصیلی آنان بود. نوع تحقیق علی ـ مقایسه ای و جامعه آماری پژوهش کلیه دانش آموزان دختر و پسر دوره متوسطه مدارس تیزهوشان و عادی شهر شیراز بود. 84 دانش آموز از مدارس تیزهوشان و 82 دانش آموز از مدارس عادی به شیوه همتاسازی انتخاب شدند. ابزارهای جمع آوری داده ها پرسشنامه ام اس ال کیو و آزمون پیشرفت تحصیلی علوم زیستی (فولاد چنگ، 1383) بودند. پایایی پرسشنامه ام اس ال کیو با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ 93/0 برآورد گردید. برای بررسی روایی سازه مقیاس یاد شده از روش تحلیل عوامل استفاده شد و شش عامل به دست آمد. پایایی آزمون پیشرفت تحصیلی علوم زیستی با استفاده از روش ضریب آلفای کرونباخ 87/0 تعیین شد. روایی محتوایی این آزمون نیز براساس متون تخصصی، مورد تایید دبیران متخصص قرار گرفت. از روشهای آماریt مستقل و تحلیل رگرسیون برای تحلیل یافته ها استفاده شد و نتایج زیر به دست آمد: الف) بین دو گروه دانش آموزان مدارس تیزهوشان و عادی از نظر باورهای انگیزشی و راهبردهای یادگیری خودگردانی، تفاوت معنادار بود، ب) از میان ابعاد باورهای انگیزشی، بعد «جهتگیری هدف درونی» و از میان ابعاد راهبردهای یادگیری، بعد «خود بازبینی» بهترین پیش بینی کننده برای عملکرد تحصیلی دانش آموزان بود.
بررسی اثربخشی درمان شناختی رفتاری مبتنی بر الگوی 8 مرحله ای کش بر تصویر بدنی منفی دختران دانشجو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مطالعه ی حاضر، با هدف بررسی اثربخشی درمان شناختی – رفتاری، مبتنی بر الگوی 8 مرحله ای کش، بر تصویر بدنی منفی دختران انجام گردیده است. بدین خاطر در مرحله نخست 226 نفر از دانشجویان دختر دانشگاه شاهد به وسیله پرسشنامه روابط چند بعدی خود – بدن (MBSRQ) مورد بررسی قرار گرفتند. نتایج به دست آمده از مرحله اول پژوهش نشان داد که 38 آزمودنی دارای ویژگی های تصویر بدنی منفی هستند. سپس به تصادف از 38 نفر یاد شده، 16 نفر برای شروع مرحله دوم پژوهش، یعنی مداخلات درمانی انتخاب شدند. 16 آزمودنی مورد نظر به تصادف در دو گروه 8 نفری برای تشکیل گروه های آزمایش و کنترل قرار گرفتند. آن گاه درمان شناختی – رفتاری مبتنی برالگوی 8 مرحله ای کش در مورد گروه آزمایشی اجرا شد و گروه کنترل در انتظار ماند. در پایان، پرسشنامه ی MBSRQ مجدد در مورد 16 نفر اجرا شد. تحلیل داده ها نشان داد که الگوی 8 مرحله ای کش، به طور کلی، تصویر بدنی منفی آزمودنی های گروه آزمایشی را در مقایسه با گروه کنترل بهبود بخشیده است. از سوی دیگر، تحلیل داده های مربوط به خرده آزمون ها نشانگر تفاوت معنادار دو گروه آزمایش و کنترل در مورد ارزیابی وضع ظاهر و گرایش به تناسب بوده، در حالی که در مورد خرده آزمون های گرایش به ظاهر، ارزیابی تناسب، وزن ذهنی و رضایت از نواحی بدنی این تفاوت دیده نشده است. در مجموع می توان گفت که شیوه ی درمان شناختی – رفتاری، مبتنی بر الگوی 8 مرحله ای کش، توانسته است تصویر بدنی منفی نمونه ای از دختران ایرانی را بهبود بخشد.
طراحی مدل ریاضی برنامهریزی پویای احتمالی مدیریت دارایی/بدهی شرکتهای بیمه ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بر تصمیمات سرمایهگذاری است. مدل برنامهریزی پویای احتمالی در این مقاله ارائه شده با توجه به انواع محدودیتهای موجود،
نظیر محدودیتهای قانونی، عملیاتی و همچنین با توجه به ویژگیهای مختلف عملیات سرمایهگذاری در شرکتهای بیمه، در پی
حداکثر کردن ثروت بلند مدت شرکت (ارزش فعلی خالص جریانهای نقدی آتی منهای هزینههای نهایی عدمرعایت محدودیتهای
آرمانی مدل) است. مدل پیشنهادی برنامهریزی پویای حتمالی در شرکت بیمه آسیا مورد آزمون عملی قرار گرفته و نتایج ارائه شده
توسط مدل برنامهریزی پویای حتمالی با نتایج مدل قطعی و با تصمیمات سرمایهگذاری شرکت بیمه آسیا در وضعیت کنونی آن مقایسه
شده است. نتایج آزمون مدلها بیانگر آن است که تصمیمات سرمایهگذاری پیشنهادی ارائه شده توسط مدل برنامهریزی پویای احتمالی
نه تنها با نتایج مدل برنامهریزی پویای قطعی بسیار متفاوت و برتر از آن است، بلکه با تصمیات کنونی سرمایهگذاری در شرکت بیمه آسیا
نیز تفاوتی بسیار داشته، از برتری چشمگیری نسبت به آن برخوردار است.
بررسی اعتبار و روایی مقیاس نگرش های مربوط به انتخاب همسر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه برای اکثر افراد در جوامع مختلف فرایند انتخاب همسر مسئله ای مهم و مشکل است. انتخاب فرد مناسب برای ازدواج یکی از پراسترس ترین تصمیمات فرد در طول زندگی می باشد. افراد برای یافتن فرد مناسب ازدواج به شدت تلاش و سعی می کنند قبل از ازدواج دریابند آیا انتخاب صحیحی کرده اند. اما متاسفانه زیربنای اساسی تلاش افراد در انتخاب فرد مناسب از باورها یا انتظارات غیرواقعی نشات می گیرد. کوب، لارسون و واتسون (2003)، جهت بررسی این باورها، مقیاس نگرش های مربوط به انتخاب همسر را ساختند که 7 باور غیرمنطقی را مورد ارزیابی قرار می داد: زندگی مشترک، تنها و فقط یکی، عشق کافی است، آسانی تلاش، زوج متضاد، ایده آل نگری و اطمینان کامل. پژوهش حاضر اعتبار و روایی نسخه فارسی این مقیاس را مورد بررسی قرار داد و بر اساس تحلیل عامل به استخراج باورها پرداخت که عبارت بودند از: عشق باوری، تجربه محوری، ایده آل نگری، متضاد جویی، آسان بینی و خوش باوری. موفقیت تحلیل عاملی در نشان دادن ساختار زیربنایی پرسشنامه و میزان قابل توجه واریانس تبیین شده توسط آن را می توان به عنوان شاهدی بر روایی در نظر گرفت. اعتبار پرسشنامه از سویی با استفاده از آلفای کرونباخ و از سوی دیگر بر اساس میزان بالای واریانس تبیین شده توسط تحلیل عاملی تایید شد.
اثربخشی برنامه های توانمند سازی زناشویی بر رضایت مندی زناشویی زوجین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی برنامه های توانمند سازی زناشویی بر رضایت مندی زوجین می باشد.
روش: این پژوهش در چارچوب طرح های آزمایشی پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل می باشد. 36 زوج از زوجین مراجعه کننده به مراکز مشاوره بهزیستی شهر اردبیل به صورت در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل جایگزین شدند. گروه های آزمایشی برنامه های توانمند سازی انریچ و گلاسر را دریافت نمودند. داده ها با استفاده از پرسشنامه رضایت مندی زناشویی جمع آوری و با استفاده از آزمون تحلیل کواریانس تک متغیری و چند متغیری تحلیل شد.
یافته ها: نتایج نشان داد رضایت مندی زناشویی در هر دو گروه آزمایشی نسبت به گروه کنترل به طور معناداری بهبود یافته است.
نتیجه گیری: یافته ها از اثربخشی برنامه های توانمند سازی ازدواج در پیشگیری از بروز ناسازگاری های زناشویی حمایت می کند.
بررسی ارتباط جهت گیری مذهـبی با اضطراب و افسردگی دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی اصفهان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: اضطراب و افسردگی با توجه به آثار و عواقب آن از جمله مسایل مهم در دانشجویان می باشد. از طرفی التزام عملی به اعتقادات دینی و گرایش به سمت مذهـب به عنوان عامل بازدارنده بسیاری از اختلالات روانی، به ویژه افسردگی و اضطراب، توجه تعداد زیادی از روانشناسان را به خود جلب کرده است. مطالعه حاضر با هدف بررسی رابطه جهت گیری مذهـبی با اضطراب و افسردگی دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، طراحی و اجرایی شده است.
مواد و روش ها: مطالعه حاضر از نوع توصیفی-تحلیلی می باشد که به شکل مقطعی اجرا گردیده است. 715 نفر از دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی اصفهان با روش نمونه گیری تصـادفی طبـقه ای وارد مطالعه شدند. ابزار گردآوری اطلاعات در این مطالعه شامل فرم اطلاعات دموگرافیک، پرسشنامه سنجش استرس، اضطراب وافسردگی DASS-42 و پرسشنامه جهت گیری مذهـبی Alport بود. داده ها پس از جمع آوری با استفاده از نرم افزارآماری SPSS-V18 و روش های آماری آنالیز واریانس یک طرفه و ضریب همبستگی Pearson مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: میانگین نمرات اضطراب وافسردگی دانشجویان دختر بالاتر بود، لیکن در جهت گـیری مذهبی تفاوت معناداری بین دانشجویان دختر و پسر وجود نداشت. بر اساس یافته های مطالعه حاضر بین افسردگی (05/0p< و61/0r=-) و اضطراب (05/0p< و56/0r=-) دانشجویان با جهت گیری مذهـبی ارتباط آماری معناداری وجود داشت.
نتیجه گیری: این مطالعه نشان داد بین جهت گیری مذهبی با اضطراب و افسردگی دانشجویان ارتباط وجود دارد، لذا ارتقاء باورهای مذهـبی موجب کاهش اضطراب و افسردگی دانشجویان شده و به گونه ای نقشی پیشگیرانه را در ابتلا به اختلالات حوزه روان، در زندگی افراد و بالاخص دانشجویان ایفا می کند.
مقیاس مشکلات بین شخصی: پرسشنامه، روش اجرا و نمره گذاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بررسی نیمرخ شخصیتی معتادان به مواد مخدر با استفاده از دو نظام شخصیتی کلونینجر و آیزنگ
حوزه های تخصصی:
طرح مساله: شناسایی عوامل شخصیتی گرایش به مواد مخدر، به تشخیص و درمان هر چه بهتر اعتیاد کمک کرده و با ارائه به موقع خدمات مشاوره ای و روان شناختی نیز می توان از اعتیاد افراد مستعد تا حدودی پیشگیری کرد. لذا هدف این پژوهش، بررسی نیمرخ شخصیتی معتادان به مواد مخدر با استفاده از دو نظام شخصیتی کلونینجر و آیزنگ است.
روش: یکصد نفر معتاد به مواد مخدر و یکصد نفر غیر معتاد، به روش نمونه گیری در دسترس برگزیده شدند و پرسشنامه های شخصیتی کلونینجر و آیزنگ را تکمیل کردند. برخی ویژگی های جمعیت شناختی معتادان به مواد مخدر نیز گردآوری و داده های پژوهش به کمک روش های آماری تجزیه و تحلیل شد.
یافته ها: این پژوهش نشان داد که بین ابعاد سرشتی نوجویی (تازگی طلبی)، آسیب پرهیزی، ابعاد منشی خودراهبری و همکاری نظام شخصیتی کلونینجر و ابعاد روان نژندگرایی و روان پریش گرایی نظام شخصیتی آیزنگ، در معتادان به مواد مخدر و افراد عادی تفاوت معناداری وجود دارد.
نتایج: معتادان به مواد مخدر در ابعاد نوجویی (تازگی طلبی)، آسیب پرهیزی، روان نژندگرایی و روان پریش گرایی، در مقایسه با افراد عادی، نمرات بالاتر و در ابعاد خود راهبری و همکاری، نمرات پایین تری کسب کردند.
تأثیر قصه های قرآنی بر هوش هیجانی کودکان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش «تعیین تأثیر قصه های قرآنی بر هوش هیجانی کودکان» بود. روش پژوهش آزمایشی با دو گروه آزمایش و کنترل، و انجام پیش آزمون و پس آزمون بود. حجم نمونه برابر با 30 کودک 6-4 ساله (15 نفر گروه آزمایش و 15 نفر گروه کنترل) از سه مهد کودک در شهر اصفهان در سال 1386 بود که با روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی انتخاب شدند. ابزار اندازه گیری پرسشنامه30 سؤالی سنجش هوش هیجانی پیترایدز و فارنهام (2003) بود. ضریب پایایی پرسشنامه برابر با 84/0 محاسبه گردید. داده ها با استفاده از روش آماری کوواریانس تجزیه و تحلیل گردید. نتایج آزمون تحلیل کوواریانس در سطح نشان داد که بین میانگین نمرات کودکان گروه آزمایش و کنترل در زمینة تأثیر قصه های قرآنی بر چهار حیطة هوش هیجانی (درک عواطف و احساسات خود و دیگران، کنترل احساسات و عواطف، مهارت های اجتماعی، خوش بینی و نگرش مثبت) تفاوت معناداری وجود داشت.
بررسی رابطه بین مشارکت کارکنان و سلامت سازمانی دبیرستان های پسرانه دولتی شهر تهران (سال تحصیلی 87-86)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
تحقیق حاضر با هدف تعیین رابطه بین مشارکت کارکنان و سلامت سازمانی دبیرستان های پسرانه دولتی شهر تهران انجام گردید. به همین دلیل سؤال اصلی این تحقیق این بود که آیا بین مشارکت کارکنان و سلامت سازمانی دبیرستان های پسرانه دولتی شهر تهران رابطه مثبت و معنی داری وجود دارد؟ روش تحقیق استفاده شده، توصیفی از نوع همبستگی می باشد. 147 نفر از دبیران دبیرستان های پسرانه دولتی شهر تهران پرسش نامه محقق ساخته برای مشارکت کارکنان و پرسش نامه فهرست سلامت سازمانی (OHI) را تکمیل نمودند. برای انتخاب نمونه از روش نمونه گیری طبقه ای متناسب و به منظور تجزیه و تحلیل داده های گردآوری شده از شاخص های آمار توصیفی (فراوانی، درصد و میانگین)، و آزمون های آماری (همبستگی پیرسون و رگرسیون)، استفاده شد. نتایج نشان می دهد که بین مشارکت کارکنان و سلامت سازمانی دبیرستان های پسرانه دولتی شهر تهران همبستگی مثبت و معناداری وجود دارد. همچنین، برای پیش بینی سلامت سازمانی دبیرستان های پسرانه دولتی شهر تهران از طریق مولفه های مشارکت کارکنان از مدل آماری رگرسیون استفاده گردید. نتایج نشان می دهد که از بین مؤلفه های مشارکت کارکنان، مؤلفه های مشارکت در تغییر و تحول و مشارکت در حل مساله به عنوان متغیرهای پیش بین، معیار ورود به معادله نهایی رگرسیون برای توضیح تغییرات سلامت سازمانی دبیرستان های پسرانه دولتی شهر تهران (متغیر ملاک) را به دست آوردند.
تنظیم هیجان در کودکان با اختلال یادگیری و کودکان عادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مطالعة حاضر به مقایسة تنظیم هیجان در کودکان با اختلال یادگیری و عادی نه تا یازده سال پرداخت. مطالعة حاضر دارای طرح توصیفی- پس رویدادی است. نمونة پژوهش شامل سی کودک با اختلال یادگیری و سی کودک عادی است که به طور دسترس از شهر تهران انتخاب شدند. دو ابزار از جمله پرسش نامة تنظیم هیجان و سیاهة تنظیم هیجان اجرا شد. پرسش نامة تنظیم هیجان به وسیلة کودکان و سیاهة تنظیم هیجان از سوی والدین آنان تکمیل شد. تحلیل داده ها با استفاده از روش آماری تحلیل واریانس چندمتغیری حاصل از هر دو ابزار پژوهش حاضر نشان داد که در مقایسه با کودکان عادی، کودکان اختلال یادگیری بی ثباتی هیجانی/منفی گرایی بیشتر و نمره های پایین تری را در استفاده از راهبرد تنظیم هیجان ارزیابی مجدد به طور معناداری نشان دادند. همچنین، یافته های به دست آمده از اثرهای تعاملی و اثرهای اصلی متغیرهای جمعیت شناختی مورد بررسی قرار گرفت. بر اساس یافته های به دست آمده، با توجه به نمره های بالای کودکان با اختلال یادگیری در بی ثباتی/منفی گرایی هیجانی، پیشنهاد می شود که مشکلات هیجانی در این گروه از کودکان از سوی متخصصان و معلمان مورد ملاحظة بیشتری قرار گیرد و برنامه هایی به منظور بهبود مسائل این کودکان طراحی شود.
تحول شناختی کودکان ناشنوا بر اساس نظریه ذهن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف مطالعه رشد نظریه ذهن در کودکان ناشنوا و بررسی تاثیر روش ارتباطی بر این رشد انجام شد. علاوه بر آن، تاثیر استفاده از ابزار کمتر کلامی بر عملکرد کودکان ناشنوا در تکالیف باور کاذب مورد بررسی قرار گرفت. روش: با ترتیب دادن یک طرح پژوهشی تحولی از نوع مقطعی و همچنین یک طرح پژوهشی علّی مقایسه ای و با انتخاب 200 کودک در سه گروه ناشنوای دارای والدین شنوا، ناشنوای دارای والدین ناشنوا و شنوا که 18-3 سال سن داشتند، به بررسی رشد نظریه ذهن پرداخته شد. از تکالیف باور کاذب رایج (کلامی) و تکلیف تغییر مکان (کمتر کلامی) برای ارزیابی توانایی آزمودنیها در نظریه ذهن استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان دادند که کودکان ناشنوای نسل اول؛ یعنی آنهایی که دارای والدین شنوا هستند، در مقایسه با کودکان شنوا تاخیر شدیدی در رسیدن به نظریه ذهن دارند، اما تاخیرکودکان ناشنوای نسل دوم؛ یعنی ناشنوایانی که دارای والدین ناشنوا هستند و زبان اشاره را به صورت طبیعی از والدین خود فرا گرفته اند، در رسیدن به نظریه ذهن از تاخیر کودکان ناشنوای دارای والدین شنوا به مراتب کمتر است. کودکان ناشنوای دارای والدین ناشنوا، بر خلاف کودکان ناشنوای دارای والدین شنوا، با افزایش سن تاخیر در نظریه ذهن را به صورت کامل جبران می کردند. سن میانگین رسیدن به نظریه ذهن در کودکان ناشنوای دارای والدین شنوا، کودکان ناشنوای دارای والدین ناشنوا و کودکان شنوا، به ترتیب 7;6, 11;0 و 4;6 (سال؛ ماه) بود. همچنین کمتر کلامی بودن تکلیف باور کاذب نیز تاثیر معنی داری بر پاسخهای کودکان، اعم از شنوا و ناشنوا نداشت. نتیجه گیری: پژوهش حاضر نشان داد ناشنوایی، تاخیری جدی در رشد نظریه ذهن ایجاد می کند، عدم فراگیری زبان اشاره در سن طبیعی زبان آموزی، می تواند به وجود آورنده این نقص باشد. زبان اشاره با فراهم کردن امکان تعامل کودک با والدینش، شناخت وی را از حالات ذهنی و بازنمایی ذهنی که از پیش نیازهای نظریه سازی ذهنی هستند، امکان پذیر می سازد.