فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵۰۱ تا ۵۲۰ مورد از کل ۱٬۹۸۸ مورد.
حوزه های تخصصی:
مطالعه حاضر با هدف تعیین نقش میانجی شادکامی و انگیزش تحصیلی در رابطه میان خودراهبری یادگیری با پذیرش اجتماعی در دانش آموزان دختر دوره دوم ابتدایی شهرستان تنکابن انجام شد. انجام شد. روش پژوهش توصیفی - همبستگی بود. جامعه این تحقیق دانش آموزان دختر دوره دوم ابتدایی شهرستان تنکابن بودند. با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای 204 دانش آموز انتخاب شدند. ابزار جمع آوری داده ها پرسشنامه انگیزش تحصیلی والراند و همکاران (1992)، پرسشنامه پذیرش اجتماعی کراون و مارلو (1960)، پرسشنامه خودراهبری یادگیری فیشر و همکاران (2001) و پرسشنامه شادکامی آکسفورد بود. تجزیه وتحلیل داده ها با استفاده از مدل سازی معادلات ساختاری نشان داد در مدل تحقیق اثر مستقیم متغیر پیش بین و ملاک برابر با 38/0 بود، اثر غیرمستقیم در صورت وجود متغیر میانجی شادکامی 600/0 و اثر غیرمستقیم در صورت وجود متغیر میانجی انگیزش تحصیلی 510/0 بود که با توجه به کمتر بودن اثر مسیر مستقیم از مسیرهای غیرمستقیم بنابراین وجود متغیرهای میانجی شادکامی و انگیزش تحصیلی تأثیر را افزایش می دهد و نقش میانجی در فرضیه تحقیق مورد تأیید واقع شد.
رابطه اخلاق حرفه ای با مدیریت تعارض در مدیران دبیرستانهای غرب استان مازندران
حوزه های تخصصی:
مطالعه حاضر با هدف تعیین رابطه بین اخلاق حرفه ای و مؤلفه های مدیریت تعارض در مدیران دبیرستان های غرب استان مازندران انجام شد. این پژوهش با روش توصیفی- همبستگی انجام شد. جامعه آماری آن شامل کلیه مدیران دبیرستان های غرب استان مازندران بودند که با استفاده از جدول مورگان نمونه ای به حجم 152 نفر بر اساس روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای نسبی انتخاب شدند. ابزار جمع آوری داده ها پرسشنامه اخلاق حرفه ای بهاگیر (1390) و پرسشنامه سبک مدیریت تعارض پوتنام و ویلسون (1982) بود. تجزیه وتحلیل داده ها با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون نشان داد بین اخلاق حرفه ای با سبک تعارض رقابت جویی و اجتنابی رابطه منفی و معناداری وجود دارد (05/0> P). همچنین بین اخلاق حرفه ای با سبک تعارض همکاری، مصالحه و سازش رابطه مثبت و معناداری وجود داشت (05/0> P). نتیجه این مطالعه نشان می دهد در بررسی سازمان های کم بازده، می توان تنزل اخلاق حرفه ای را یکی از عوامل مؤثر در سوء مدیریت تعارض و کاهش بهره وری در نظر گرفت.
رابطه میان یادگیری سازمانی و مهارت های ارتباطی با تعارض سازمانی در کارکنان اداره آموزش وپرورش نواحی چهارگانه کرج
حوزه های تخصصی:
مطالعه حاضر با هدف تعیین رابطه میان یادگیری سازمانی و مهارت های ارتباطی با تعارض سازمانی در کارکنان اداره آموزش وپرورش نواحی چهارگانه کرج انجام شد. روش مطالعه از نوع همبستگی بود. جامعه آماری تحقیق شامل کلیه کارکنان اداره آموزش وپرورش نواحی چهارگانه کرج بودند که با توجه به حجم جامعه آماری، نمونه ای به حجم 265 نفر تعیین و با روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها، پرسشنامه یادگیری سازمانی نیف (2001)، پرسشنامه مهارت ارتباطی بارآن و هادگی (1986) و پرسشنامه تعارض سازمانی شیرخانی (2011) بود. تجزیه وتحلیل داده ها با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و آزمون رگرسیون چندگانه (گام به گام) انجام شد. یافته های این مطالعه نشان داد بین متغیرهای یادگیری تیمی و مهارت اطلاع رسانی با تعارض سازمانی رابطه وجود دارد (05/0> P) و متغیرهای یادگیری تیمی و مهارت اطلاع رسانی قدرت پیش بینی متغیر ملاک تعارض سازمانی را دارند. به نظر می رسد با پرورش روحیه یادگیری در سازمان و نیز بهبود مهارت های ارتباطی کارکنان بتوان از تعارضات فردی و سازمانی جلوگیری کرد.
شناسایی معیارها و شاخص های رتبه بندی مدارس غیردولتی از دیدگاه عوامل راهبردی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت مدرسه دوره هشتم بهار ۱۳۹۹ شماره ۱
415 - 396
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به روش کیفی و با مطالعه موردی در شهر شیراز انجام شد. مشارکت کنندگان بالقوه این پژوهش، کارشناسان مدارس غیردولتی و اعضای ارکان پنج گانه مدرسه بود. انتخاب افراد به روش نمونه گیری هدفمند و تکنیک ملاک محور انجام گردید. با توجه به رویکرد چند سطحی بودن نمونه گیری با مشارکت 28 نفر از ذی نفعان فوق صورت گرفت. ابزار جمع آوری داده ها، مصاحبه باز با مشارکت کنندگان بود. تجزیه وتحلیل دادها بر اساس تحلیل مضمون انجام شد. برای اعتبار یابی داده ها از روش های بازخورد به مشارکت کنندگان، بازبینی و موضع گیری پژوهشگر و همسوسازی با منابع علمی و اسناد کلیدی آموزش وپرورش استفاده گردید. اعتمادپذیری یافته ها نیز با استفاده از نظرات اعضای کمیته راهنما انجام شد. یافته های پژوهش نشان داد که از دیدگاه عوامل راهبردی تعداد 9 معیار و 28 شاخص در رتبه بندی مدارس غیردولتی دوره دوم متوسطه نظری مؤثر است. معیارها شامل: ارگونومی دانش آموزان، امکانات و تجهیزات، خدمات آموزشی - پرورشی، خدمات اجتماعی، مدیریت سرمایه انسانی، مدیریت مدرسه، بانک اطلاعاتی، مشارکت و رضایت عوامل راهبردی و بروندادها بود.
سنجش اثربخشی آموزش های ضمن خدمت معلمان ابتدایی بر مبنای الگوی کرک پاتریک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت مدرسه دوره هشتم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳
399 - 371
حوزه های تخصصی:
آموزش و پروش با هدف افزایش کارایی و اثربخشی معلمان، روزآمدکردن معلومات و توانمندی های معلمان متناسب با توسعه ی دانش و فناوری و همچنین رشد فضایل اخلاقی، فرهنگ سازمانی و بهبود روابط انسانی، همه ساله هزینه های قابل توجهی را برای آموزش نیروی انسانی خود تخصیص می دهد. نکته ای که در اینجا بیش از هرچیز حائز اهمیت است این است که آیا برگزاری این دوره ها از اثربخشی لازم برخوردار است. این پژوهش با هدف ارزشیابی اثربخشی آموزش های ضمن خدمت معلمان مقطع ابتدایی منطقه 9 آموزش و پرورش شهر تهران بر اساس الگوی کرک پاتریک انجام شد. پژوهش به لحاظ هدف کاربردی و به لحاظ جمع آوری داده ها توصیفی-پیمایشی است. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه معلمان مقطع ابتدایی منطقه 9 که تعداد آن ها 815 نفر بود، که از بین آنها 261 نفر با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. جهت گردآوری داده ها از پرسشنامه محقق ساخته استفاده شد که روایی محتوایی آن توسط متخصصان تأیید و پایایی آن نیز براساس روش آلفای کرونباخ 98/0 برآورد شد. با توجه به نرمال نبودن داده های پژوهش برای تجزیه و تحلیل داده های پژوهش از آزمون نسبت دو جمله ای، آزمون یومن-ویتنی، کروسکال و الیس استفاده شد. یافته های پژوهش حاکی از آن است که واکنش معلمان با میانگین 247/3 در سطح نسبتاًمطلوب بوده است. همچنین اثربخشی دوره ها بر یادگیری معلمان با میانگین 17/3 و بهبود قابلیت معلمان 11/3، موثر بوده است، ولی بر تحقق اهداف منطقه 9 با میانگین 97/2 اثربخش نبوده است. در مجموع آموزش های ضمن خدمت منطقه 9 با میانگین 121/3 اثربخش ارزیابی شد.
ارائه مدلی برای توسعه خود مدیریتی در دانش آموزان پایه ششم مدارس ابتدایی شهرستان شیراز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، تدوین و ارائه مدلی برای توسعه خود مدیریتی در دانش آموزان پایه ششم مدارس ابتدایی شهرستان شیراز بود. این پژوهش در زمره پژوهش های کیفی است که با استفاده از روش مطالعه موردی کیفی انجام گرفت. مشارکت کنندگان در بخش کیفی، متخصصان، صاحب نظران و پژوهش گران حوزه مدیریت و علوم تربیتی بودند. با استفاده از تکنیک نمونه گیری گلوله برفی و اشباع نظری، با آگاهی دهندگان کلیدی مصاحبه به عمل آمد. با استفاده از شیوه تحلیل مضمون داده ها تحلیل و چهار مولفه (خانواده، محیط آموزشی، برنامه ریزی و مهارت های اجتماعی) به عنوان پیش سازمان دهنده طراحی گردید. این چهار مولفه از مولفه های پایه که شامل عملکرد خانواده: آگاهی خانواده، شیوه فرزندپروری، سبک زندگی، جو عاطفی خانواده، همدلی و صمیمیت، قدرت بخشی خانواده، تاب آوری خانواده، درحوزه عملکرد محیط آموزشی: اشتیاق تحصیلی، جو آموزشی، حل مسائل، نیروی انسانی (معلم و مدیر و....)، در حوزه برنامه ریزی: خودکارآمدی تحصیلی، خود نظم دهی تحصیلی، کمال گرایی تحصیلی، نظم و انضباط، پذیرش مقررات، تبعیت از هدف، برنامه ریزی تحصیلی، خود ارزیابی، و در حوزه مهارت های اجتماعی: خود شکوفایی، خود آگاهی، سازگاری اجتماعی خود کارآمدی و رشد اجتماعی، مهارت های ارتباطی، کفایت اجتماعی است، استخراج گردید
شناسایی و اولویت بندی مولفه های آموزش کارکنان در موسسات آموزش عالی بر پایه روش تحلیل مضمون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر شناسایی و اولویت بندی مولفه های آموزش کارکنان در موسسات آموزش عالی با استفاده از تحلیل مضمون و روش تصمیم گیری چند شاخصه بهترین بدترین بود. این تحقیق با روش شناسی از نوع آمیخته (کیفی- کمی) انجام شد. ابتدا عوامل موثر بر آموزش کارکنان از طریق بررسی ادبیات موضوع و تحلیل محتوای 71 مقاله و رساله مرتبط و مصاحبه نیمه ساختاریافته با سیزده نفر از خبرگان شناسایی شد. پس از غربالگری به تعداد 177 عامل مهم تقلیل و در قالب 25 تم فرعی و 7 تم اصلی (نیازسنجی آموزشی، اهداف آموزشی، شیوه های ارزشیابی، ارزشیابی آموزشی، بهسازی کارکنان در موسسات آموزش عالی، شرایط حاکم بر موسسات آموزش عالی، تسهیلات آموزشی) طبقه بندی گردید. شاخص ها با استفاده از رویکرد جدید تلفیقی بهترین – بدترین (BWM) رتبه بندی شد. نتایج نشان داد که شاخص های نیازسنجی آموزشی و تسهیلات آموزشی به ترتیب بهترین - بدترین شاخص های آموزش کارکنان در موسسات آموزش عالی بودند. با توجه به نتایج پژوهش امید است مدیران بتوانند با شناخت و اولویت بندی موثرتر مولفه های آموزش کارکنان در موسسات آموزش عالی، سطح دانش و کیفیت رفتار و عملکرد کارکنان را بهبود بخشند.
طراحی و اعتباریابی الگوی ارزیابی عملکرد مدیران سازمانی در سازمان بازرسی کل کشور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف طراحی و اعتباریابی الگوی ارزیابی عملکرد مدیران سازمانی در سازمان بازرسی کل کشور در سال 1397 انجام شد. روش پژوهش بر حسب هدف کاربردی و از نظر روش گردآوری داده ها آمیخته اکتشافی بود. جامعه آماری در بخش کیفی شامل 15 نفر از صاحب نظران و خبرگان سازمانی (مطلعین کلیدی و گروه کانونی) بودند که با روش نمونه گیری غیراحتمالی هدفمند به شیوه زنجیره ای انتخاب شدند. در بخش کمّی از 240 نفر مدیر در سطوح مختلف (عالی، میانی و پایه) سازمان بازرسی کل کشور در مرکز (تهران) با استفاده از روش نمونه گیری طبقه ای 170 نفر به صورت تناسبی انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها در بخش کیفی مصاحبه های نیمه ساختاریافته اکتشافی بود. برای حصول اطمینان از روایی بخش کیفی و به منظور اطمینان خاطر از دقیق بودن یافته ها از دیدگاه متخصصان، صاحب نظران و خبرگان حوزه مدیریت استفاده شد. در بخش کمّی نیز به منظور گردآوری داده ها از پرسشنامه محقق ساخته استفاده شد. برای تحلیل داده ها، در بخش کیفی از روش کدگذاری سیستماتیک و در بخش کمی از آمار توصیفی (میانگین و انحراف معیار) و آمار استنباطی (تحلیل عاملی تاییدی و مدل یابی معادلات ساختاری به روش PLS) استفاده شد. برای محاسبه ی معنی داری ضرایب مسیر و رتبه بندی شاخص ها و مولفه ها از آزمون های «بوت استراب»[1] و «فریدمن» استفاده گردید. برای تحلیل داده ها از نرم افزارهایSPSS22 و smart – PLS 3 بهره گرفته شد. از تحلیل مصاحبه ها، شاخص های ارزیابی عملکرد مدیران در سه مؤلفه اصلی مهارت های فردی، تحلیلی و تخصصی مورد شناسایی قرار گرفت که الگوی تدوین شده دارای 3 مؤلفه اصلی و 17 زیرمؤلفه بود. بر اساس ابعاد و مؤلفه های شناسایی شده، مدل پژوهش، ضمن توسعه مفهوم نظری در این خصوص، الگویی بومی را برای ارزیابی مدیران سازمان مذکور به ارمغان داشت که اثربخشی الگوی ارزیابی عملکرد مدیران طراحی شده، بر بهبود عملکرد مؤثر خواهد بود.
بررسی تأثیر خودشیفتگی مدیران بر سکوت سازمانی معلمان با نقش میانجی ریاکاری سازمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت مدرسه دوره هشتم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲
343 - 323
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش بررسی بررسی تأثیر خودشیفتگی مدیران بر سکوت سازمانی معلمان با نقش میانجی ریاکاری سازمانی بود. روش پژوهش توصیفی-همبستگی بود. 255 دبیر متوسطه دوم شهر زاهدان به شیوه نمونه گیری تصادفی- طبقه ای (بر حسب جنسیت) از طریق سه پرسشنامه خودشیفتگی (قریشی راد، 1394)، ریاکاری سازمانی (اقتباس از هادوی نژاد و همکاران، 1389) و سکوت سازمانی (وان داین، آنگ و بوترو، 2003) مورد مطالعه قرار گرفتند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از ضریب همبستگی پیرسون و مدل معادلات ساختاری با کمک نرام افزارهای اس پی اس اس و لیزرل استفاده شد. بر اساس یافته ها مقدار ضریب همبستگی بین خودشیفتگی مدیران و ریاکاری سازمانی معلمان (001/0, p=407/0r=)، خودشیفتگی مدیران و سکوت سازمانی معلمان (001/0, p= 398/0r=) و ریاکاری سازمانی و سکوت سازمانی معلمان (001/0, p=331/0r=) مثبت و معنادار بود. اثر مستقیم خودشیفتگی مدیران بر سکوت سازمانی معلمان (54/4, t=36/0β=)، اثر مستقیم خودشیفتگی مدیران بر ریاکاری سازمانی معلمان (59/6, t=45/0β=)، و اثر مستقیم ریاکاری سازمانی بر سکوت سازمانی معلمان (54/2, t=2/0β=) مبثت و معنادار بود. همچنین اثر غیرمستقیم خودشیفتگی مدیران بر سکوت سازمانی معلمان با میانجی گری ریاکاری سازمانی (09/0β=)، مثبت و معنادار بود. بنابراین می توان نتیجه گیری کرد که خودشیفتگی مدیران هم به طور مستقیم و هم به طور مستقیم و از طریق متغیر میانجی ریاکاری سازمانی با سکوت سازمانی معلمان رابطه مثبت و معنادار دارد.
ارائه الگوی مدیریت استعداد در مدارس تیزهوشان: یک مطالعه کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت مدرسه دوره هشتم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳
50 - 29
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر ازنظر هدف کاربردی، ازنظر روش کیفی و ازنظر شیوه پژوهش تحلیل محتوا بوده است. مشارکت کنندگان در این پژوهش بر اساس قاعده و اصل اشباع نظری شامل 8 نفر از افراد صاحب نظر و خبرگان در دسترس در حوزه مدیریت استعداد در شهر تهران بوده است که با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها مصاحبه نیمه ساختمند می باشد. داده ها با استفاده از نرم افزارMAXQDA 2018 ، مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. اعتبار داده ها با استفاده از روش تائید پذیری توسط مشارکت کنندگان صورت پذیرفت. بر اساس یافته های پژوهش، ابعاد و مؤلفه های مدیریت استعداد در مدارس شامل؛ قوانین و مقررات حمایت کننده از استعدادها، داشتن چشم انداز مدیریت استعدادها، منابع مالی مدیریت استعدادها، ایجاد جو حمایتی از استعدادها، استقرار زیرساخت های نرم، استقرار زیرساخت های سخت، نظام علمی و آکادمیک، کیفیت آموزش و یادگیری و مدیریت استعدادها می شود.
شناسایی موانع آموزش کارآفرینی در مدارس کرمانشاه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت مدرسه دوره هشتم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳
66 - 51
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی پژوهش حاضر شناسایی موانع آموزش کارآفرینی در مدارس شهرستان کرمانشاه بود. این پژوهش از نوع کیفی و پدیدارشناسی است. جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی معلمان صاحب نظر شهرستان کرمانشاه که در آموزش کارآفرینی تخصص دارند، می باشد. براساس روش نمونه گیری هدفمند، مصاحبه های نیمه ساختاریافته با 15 نفر از معلمانی که دارای حداقل 10 سال سابقه خدمت در نظام آموزش فنی و حرفه ای و کاردانش بودند انجام گرفت. در این پژوهش جهت دستیابی به روایی سؤالات مصاحبه از نظر معلمان صاحب نظر و متخصصان کارآفرینی و جهت حصول اطمینان از پایایی داده های پژوهش نیز از روش مطالعه مکرر، مقایسه مستمر داده ها، خلاصه سازی و دسته بندی اطلاعات بدون این که در داده ها تغییراتی ایجاد شود، استفاده گردید. روش تجزیه و تحلیل مورد استفاده در پژوهش ، روش اشتراوس و کوربین است. براساس نتایج مصاحبه ها، 19 مفهوم در قالب 63 مضمون بدست آمده است. یافته های بدست آمده نشان داد که، نبود علاقه و انگیزه ی کافی به تحصیل، ضعیف بودن بنیه ی علمی هنرجویان شاخه ی کاردانش، ارتباط کم علم و صنعت در شاخه های فنی و حرفه ای و کاردانش، وضعیت فیزیکی نامناسب هنرستان ها، به کارگیری مدرسان غیر متخصص در آموزش کارآفرینی، به کارگیری روش های یاددهی- یادگیری نامناسب، اختصاص بودجه ی کم به شاخه های فنی و حرفه ای و کاردانش، پایین بودن کمیت و کیفیت تجهیزات و امکانات آموزشی از عمده مشکلات و موانع توسعه ی دانش و مهارت های کارآفرینی می باشد.
رابطه آینده نگری با هوش سازمانی، خلاقیت سازمانی و تعالی سازمانی در دانشگاه های آزاد اسلامی استان مازندران به منظور ارایه مدل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر رابطه آینده نگری با هوش سازمانی، خلاقیت سازمانی و تعالی سازمانی در دانشگاه های آزاد اسلامی استان مازندران به منظور ارایه مدل بود. روش اجرای آن توصیفی از نوع همبستگی بوده است. جامعه آماری پژوهش همه اعضای هیأت علمی تمام وقت و نیمه وقت دانشگاه های آزاد اسلامی مازندران در سال 1397 که حدوداً 750 نفر بودند. حجم نمونه با استفاده از جدول کرجسی و مورگان تعداد 254 نفر تعیین گردید. روش نمونه گیری، تصادفی طبقه ای انتخاب شد. روش گردآوری اطلاعات از نوع کتابخانه ای و میدانی بود. داده ها بر اساس سه پرسشنامه استاندارد آینده نگری آسکول (2003)، هوش سازمانی آلبرخت (2002)، خلاقیت سازمانی گیلفورد (1967) و پرسشنامه تعالی سازمانی پیترز و واترمن (1982) گردآوری و تنظیم گردید. روایی پرسشنامه از طریق کارشناسان و اساتید دانشگاهی متخصص تعیین و تأیید گردید. پایایی با ضریب آلفای کرونباخ برای هر چهار متغیر بزرگ تر از 7/0 محاسبه گردید. تجزیه و تحلیل داده ها با کمک نرم افزارهای SPSS22 و PLS Smart و از آمار توصیفی (جداول توزیع فراوانی، میانگین و واریانس) و از آمار استنباطی (مدل سازی معادلات ساختاری و روش آنتروپی) استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان داد که بین آینده نگری با هوش سازمانی، خلاقیت سازمانی و تعالی سازمانی رابطه مثبت و معناداری بود. بر اساس یافته های پژوهش، آینده نگری دارای چهار بعد مدیریتی (13 مولفه)، ساختاری (11 مولفه)، پژوهشی (6 مولفه)، فرهنگی (3 مولفه) بود و برازش مدل پژوهش نیز تأیید گردید.
بررسی تجربه کارآفرینی در دانشگاه های ایران و تاثیر آن بر بازار اشتغال به منظور ارائه مدل مناسب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف ارائه مدل تجربه کارآفرینی در دانشگاه های ایران بر اساس بازار اشتغال انجام شد. روش پژوهش از نظر هدف، کاربردی؛ از نظر روش گردآوری داده ها، توصیفی-همبستگی و با توجه به هدف و ماهیت پژوهش، ترکیبی از نوع اکتشافی بود. جامعه آماری در بخش کیفی شامل همه صاحب نظران و خبرگان دانشگاهی بود که با روش نمونه گیری هدفمند 14 نفر انتخاب شدند. در بخش کمی جامعه آماری شامل کلیه فارغ التحصیلان دانشگاه های ایران زن و مرد بودند که تعداد آنان 856000 نفر بود که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای و جدول مورگان 383 نفر به عنوان حجم نمونه درنظر گرفته شد. به منظور گردآوری داده ها از مصاحبه و پرسشنامه استفاده شد. برای این منظور با استفاده از مصاحبه با خبرگان، شاخص ها و مولفه های تجربه کارآفرینی، شاخص ها و مولفه های اثرگذار بر تجربه کارآفرینی، شاخص ها و مولفه های بازار اشتغال و شاخص ها و مولفه های اثرگذار بر بازار اشتغال شناسایی و بر این اساس پرسشنامه طراحی شد. تجزیه و تحلیل داده ها در مرحله کیفی با استفاده از تحلیل محتوا و فرآیند کدگذاری صورت گرفت و در مرحله کمی نیز تجزیه و تحلیل داده ها در دو قسمت آمار توصیفی (میانگین، انحراف معیار و ..) و آمار استنباطی (معادلات ساختاری و آزمون تی) و با استفاده از نرم افزارهای (اس پی اس اس) واموس انجام شد.وضعیت مطلوب مولفه های شناسایی شده تجربه کارآفرینی در دانشگاه های ایران و عوامل شناسایی شده موثر بر تجربه کارآفرینی در حد مطلوبی نبود.
طراحی و تدوین برنامه استراتژیک نظام مدیریت منابع انسانی در وزارت ورزش و جوانان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف طراحی برنامه استراتژیک نظام مدیریت منابع انسانی در وزارت ورزش و جوانان انجام شد. روش تحقیق توصیفی- تحلیلی بوده که بر مبنای فرایند مطالعات استراتژیک انجام گرفت. جامعه آماری این تحقیق را مدیران، کارشناسان و استادان آگاه در خصوص منابع انسانی، برابر با 65 نفر تشکیل داد. نمونه آماری برابر با جامعه آماری (کل شمار) بود. روش جمع آوری اطلاعات، میدانی بود که به صورت آمیخته کمی و کیفی انجام گرفت. همچنین جمع آوری اطلاعات از دو پرسشنامه باز و بسته و مصاحبه با اعضای جامعه تحقیق تا حد اشباع نظری انجام شد. سپس در شورای راهبری جمع بندی و نهایی گردید. روایی پرسشنامه بسته توسط اساتید مدیریت ورزشی تایید شد و ضریب پایایی آن با استفاده از آلفای کرونباخ 0.86 محاسبه گردید. در مجموع 14 قوت، 7 ضعف، با 9 فرصت و 7 تهدید احصاء گردید و به لحاظ موقعیت استراتژیک، جایگاه تهاجمی به دست آمد. برای تدوین استراتژی ها از روش تجزیه و تحلیل سوات استفاده گردید. از تحلیل و مقایسه عوامل درونی و بیرونی در مجموع 8 استراتژی تدوین گردید. برای اولویت بندی استراتژی ها از تکنیک ماتریس برنامه ریزی استراتژیک کمی استفاده شد. استراتژی های موقعیت استراتژیک نشان داد که وزارت ورزش و جوانان می بایست در خصوص طراحی نظام توسعه و توانمند سازی مدیران و کارکنان، معیارها و شاخص های استاندارد جهت جذب نیروهای مورد نظر و ایجاد و استقرار طرحی در زمینه تعدیل نیرو، اقدام لازم را انجام دهد.
طراحی مدل مدیریت برمبنای ارزش در سیستم جامع مدیریت آموزش (مورد مطالعه: اداره کل مدیریت آموزش صدا و سیما )(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش، طراحی مدل مدیریت برمبنای ارزش در سیستم جامع مدیریت آموزش سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران است .روش این پژوهش توصیفی همبستگی و از نظر نوع داده، آمیخته اکتشافی (کیفی–کمی) می باشد. جامعه آماری پژوهش در بخش کیفی شامل 20 نفر از اساتید مجرب، مدیران و کارشناسان آموزش و در بخش کمی شامل 121 نفر از کارشناسان و مدیران ارشد آموزش صدا و سیما و فراگیران آن سازمان نیز به تعداد 275 نفر به عنوان حجم مکفی با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ایی ساده انتخاب شدند. ابزار پژوهش برای ارزشها و شاخص های عملکردی سیستم در بخش کیفی مصاحبه ها، تحلیل محتوای اسناد و در بخش کمی دو پرسشنامه پژوهشگرساخته به ترتیب در69 و57 گویه بودندکه روایی آنان به تائید خبرگان دانشگاهی، متخصصان آموزشی صدا و سیما و تحلیل عاملی تائیدی انجام گرفت و پایایی آنان با استفاده از آلفای کرونباخ برای ارزشها 94/0 وبرای شاخص های عملکردی اداره کل آموزش صدا و سیما 88/0تعیین شدند. تحلیل داده ها با استفاده ازآزمونهای آماری پیرسون کای اسکوئر،تی استیودنت و برای اولویت بندی واستخراج ضرایب وزنی ارزشها ازروش رتبه بندی ساده و فن مقیاس اندازه گیری فاصله ایی و برای شاخصهای عملکردی اداره کل مدیریت آموزشی روش مقایسه زوجی و فن ( (AHPگروهی و برای رسیدن به مدل پژوهشی از برنامه ریزی خطی استفاده شد نتایج پژوهش نشان داد طراحی مدل مدیریتی ارزشها باعث ارتقاء شاخص های عملکردی اداره کل مدیریت آموزشی صدا وسیما (نیازسنجی ،طراحی و برنامه ریزی آموزشی ،اجرا و ارزیابی آموزشی )و تاثیر معنادار و مثبت بر آنها می شود.
سنخ شناسی فرهنگ سازمانی مدارس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش، شناسایی الگوهای فرهنگ سازمانی مدارس با تمرکز بر سنخ شناسی آن بود که به عنوان یک راهنما برای مدیران مدارس در عصر تغییرات سریع، قابل بهره برداری باشد. این پژوهش کیفی از نوع تحلیلی-موردی با روش کتابخانه ای بود. جامعه مورد بررسی شامل منابع، تالیفات و پژوهش های معتبر چهار دهه اخیر در حوزه فرهنگ سازمانی مدارس داخل و خارج کشور بود که وفق کدواژه های تحقیق در دسترس بودند. نمونه قابل بررسی 308 مورد بود که از نظریه پردازی، ارائه مدل و سنخ شناسی برخوردار بودند. با روش تحلیل محتوایی و کدگذاری موضوعی، یافته ها در دو دسته سنخ شناسایی شدند. در طبقه بندی اول با نگاه رویکردشناسی در سه دسته(1.رویکرد کارکردگرایی 2.رویکرد فرآیند محور 3. رویکرد بهبود-اثربخشی) با هدف درک پدیده فرهنگ مدرسه و راهکارهایی جهت افزایش عملکرد مدرسه قرار دارند. در طبقه بندی دوم با نگاه روش شناسی پژوهش و کاربرد نتایج در سه گروه، مطالعات توصیفی ارزیابی، مطالعات همبستگی و مطالعات فرهنگ پژوهی مدرسه بود. این طیف سنخ شناسی نشان داد، مدرسه حسب عوامل و زمینه های موجود، دارای فرهنگ سازمانی خاص است و مدیران و رهبران آموزشی با شناخت جامع الگوها، می توانند کاشف و خالق فرهنگ سازمانی مثبت در مدرسه ها باشند.
تحلیل روایت نگارانه ی ادراک و تجربه زیسته راهبران آموزشی از اجرای الگوهای نظارت آموزشی معلم-محور در مدارس ابتدایی: تدوین و اعتباریابی الگوی بومی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به هدف تحلیل روایت نگارانه ی ادراک و تجربه زیسته راهبران آموزشی از اجرای الگوهای نظارت آموزشی معلم-محور در مدارس ابتدایی و تدوین و اعتباریابی یک الگوی بومی انجام گرفت. روش پژوهش آمیخته اکتشافی بود. مرحله کیفی به روش روایت پژوهی و با رویکردی هدفمند (روش نمونه گیری موارد مطلوب)، مشارکت کنندگان از میان راهبران آموزشی استان آذربایجان غربی تا رسیدن به نقطه اشباع نظری انتخاب شدند و با آن ها مصاحبه های کیفی نیمه ساختارمند انجام شد. محاسبه اﻋﺘﺒﺎر و رواﯾﯽ دادهها با استفاده از دو روش ﺑﺎزﺑﯿﻨﯽ مشارکتکنندگان و ﻣﺮور ﺧﺒﺮﮔﺎن ﻏﯿﺮ شرکتکننده در ﭘﮋوﻫﺶ انجام گرفت. با تحلیل مضمون، 6 مضمون سازمان دهنده و 22 مضمون پایه درباره الگوی نظارت معلم محور کشف گردید. برای اعتباریابی الگو، بخش کمی به روش تحقیق توصیفی پیمایشی انجام شد. با استفاده از فرمول نمونه گیری کوکران 120 نفر از راهبران آموزشی استان آذربایجان غربی انتخاب شدند. ابزار مورداستفاده در بخش کمی، مقیاس محقق ساخته بر اساس شبکه مضامین بخش کیفی بود. در بخش کمی برای تعیین اعتبار الگو تحلیل عاملی تأییدی انجام شد. نتایج بخش کمی با استفاده از تحلیل عاملی مرتبه اول و دوم نشان داد که الگوی بومی نظارت معلم محور دارای روایی سازه است.
بررسی جایگاه رویکردهای آموزشی پداگوژی، آندراگوژی و هیوتاگوژی در توسعه حرفه ای معلمان مدارس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت مدرسه دوره هشتم بهار ۱۳۹۹ شماره ۱
96 - 77
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی جایگاه رویکردهای آموزشی پداگوژی، آندراگوژی و هیوتاگوژی در توسعه حرفه ای معلمان مدارس متوسطه خوزستان است. پژوهش حاضر با توجه به هدف، کاربردی و با توجه به نحوه گردآوری داده ها آمیخته از نوع اکتشافی است. روش پژوهش در بخش کیفی از نوع مرور سیستماتیک و در بخش کمی در زمره تحقیقات توصیفی پیمایشی قرار دارد. در بخش کیفی شاخص های محتوا، هدف، راهبردهای یادگیری و ارزشیابی سه رویکرد مورد نظر استخراج و در ادامه داده ها به وسیله پرسشنامه محقق ساخته گرداوری شده است. جامعه آماری پژوهش شامل تمام معلمان استان خوزستان است که تعداد 380 نفر با استفاده از جدول مورگان به روش تصادفی ساده به عنوان نمونه آماری انتخاب شد. برای بررسی روایی از روایی محتوایی و ظاهری و برای پایایی این ابزار از آلفای کرونباخ استفاده شد. داده های این پژوهش به وسیله آزمون های توصیفی و استنباطی مورد تحلیل قرار گرفته است. یافته های حاصل از مرور سیستماتیک اسناد و مدارک مؤلفه های عناصر محتوا، هدف، راهبردهای یاددهی- یادگیری و ارزشیابی در سه رویکرد پداگوژی، آندراگوژی و هیوتاگوژی مشخص کرده است. از بین رویکردهای مختلف جایگاه رویکرد پداگوژی در توسعه حرفه ای معلمان مطلوب است و توجه به رویکردهای آندراگوژی و هیوتاگوژی در سطح مطلوبی قرار ندارد. توسعه حرفه ای معلمان نیازمند تدوین برنامه های منعطف تر و با تمرکز بر نیازهای آموزشی معلمان است که این مهم از طریق مشارکت بیشتر معلمان در تدوین عناصر محتوا، هدف، راهبردهای یاددهی- یادگیری و نوع ارزشیابی است.
مقایسه آسیب های اخلاق حرفه ای در اعضای هیات علمی دانشگاه های دولتی و آزاد اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف مقاله حاضر مقایسه آسیب های اخلاق حرفهای در اعضای هیات علمی دانشگاه های دولتی و آزاد ایران بوده است. پژوهش به شیوه کمی و با استفاده از روش توصیفی- مقایسه ای انجام شد. جهت جمع آوری داده ها از پرسشنامه آسیب های اخلاق حرفهای 119 گویه ای محقق ساخته، که دارای سه بعد فردی، سازمانی و فراسازمانی بود، استفاده شد. روایی محتوایی و صوری پرسشنامه مورد تأیید قرار گرفت و پایایی پرسشنامه با استفاده از آلفای کرانباخ، 84/0 به دست آمد. جامعه آماری شامل همه اعضای هیات علمی دانشگاه های دولتی شامل پیام نور، علمی کاربردی و روزانه و هم چنین همه واحدهای دانشگاه های آزاد اسلامی سراسر کشور بود که از طریق نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای، تعداد 400 نفر به عنوان نمونه انتخاب گردید. اطلاعات به دست آمده با استفاده از آزمون t مستقل و نرم افزار spss نسخه 21 تجزیه و تحلیل شد. نتایج به دست آمده نشان داد بین دانشگاه آزاد و دولتی در زمینه آسیب ها در زمینه عوامل فردی در همه ابعاد شامل مفهوم شناسی اخلاق حرفهای، شخصیت و مهارت ها تفاوت معنادار بود هم چنین در زمینه عوامل سازمانی در ابعاد ساختار سازمان، جذب و نگهداشت، اخلاق شغلی و نظارت و کنترل تفاوت معنادار و در ابعاد مدیریت و رهبری و عامل فرهنگ سازمان تفاوت معنادار نبود. هم چنین نتایج نشان داد بین دانشگاه آزاد و دولتی در زمینه آسیب های مربوط به اخلاق حرفهای در بعد فرا سازمانی در ابعاد اقتصاد و فرهنگی- اجتماعی تفاوت معنادار و در بعد سیاست گذاری تفاوت معنادار وجود نداشت.
اثربخشی محتوای متون ادبی منتخب بر عملکرد اجتماعی و انطباق پذیری دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش تبیین اثربخشی محتوای متون ادبی منتخب بر عملکرد اجتماعی و انطباق پذیری دانش آموزان پایه پنجم ابتدایی شهر بوشهر بوده است. روش این پژوهش شبه تجربی بود. جامعه آماری پژوهش حاضر را کلیه دانش آموزان ابتدایی شهر بوشهر تشکیل دادند. حجم نمونه این پژوهش شامل 60 نفر از دانش آموزان پایه پنجم ابتدایی شهر بوشهر بود که با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. ابزار های جمع آوری اطلاعات در این تحقیق پرسشنامه های عملکرد اجتماعی و انطباق پذیری دانش آموزان بود که هر دو به صورت محقق ساخته تدوین شد و روایی و پایایی آن مورد تایید قرار گرفت. داده ها با استفاده از روش تحلیل کوواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت . یافته ها نشان داد بین نمره عملکرد اجتماعی و انطباق پذیری دانش آموزان گروه آزمایش و گواه تفاوت معنی داری وجود دارد. که بر اساس میانگین محاسبه شده هر دو متغیر مشخص شد عملکرد اجتماعی و میزان انطباق پذیری دانش آموزان گروه آزمایش بهتر از گروه گواه بوده است. به عبارت دیگر آموزش محتوای متون ادبی منتخب موجب افزایش عملکرد اجتماعی و انطباق پذیری دانش آموزان می شود.