School Administration (مدیریت مدرسه)
مدیریت مدرسه دوره هشتم بهار 1399 شماره 1 (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
اولین مدرسه طبیعت ایران، با نام «کاوی کنج» در سال1393در مشهد آغاز به کار نمود. با توجه به آمار ارائه شده در اسفند 1397تعداد61 مدرسه طبیعت در کشور ما مشغول فعالیت هستند. در این پژوهش سعی بر آن است که منابع یادگیری، ویژگی های یاددهی– یادگیری، شیوه های ارزشیابی و نقش کودکان و تسهیلگران در این مدارس موردبررسی قرار گیرد. پژوهش حاضر به روش کیفی از نوع پدیدارشناسی انجام شده است. به منظور انجام پژوهش از بین تسهیلگران مدارس طبیعت که در سال تحصیلی 98 -97 مشغول به کار بودند 12 تسهیلگر به عنوان اعضای نمونه انتخاب گردید و با آن ها مصاحبه نیمه ساختاریافته انجام گرفت؛ همچنین به غیراز جمع آوری داده ها از طریق مصاحبه با تسهیلگران، از مشاهده و بازدید از مدارس طبیعت عضو نمونه و مطالعه پژوهش های پیشین و منابع مرتبط موجود مرتبط با مدارس طبیعت هم استفاده شد. نتایج به دست آمده حاکی از استفاده از منابع طبیعی موجود در طبیعت، حیوانات، گیاهان در این مدارس است. از مهم ترین ویژگی های در این مدارس بهره گیری از تجربه، بازی و حواس چندگانه در فرآیند یادگیری است. نقش کودکان در مدارس طبیعت محوریت دارند و معلمان نقش تسهیلگری را ایفا می نمایند. در این مدارس برخلاف مدارس سنتی بر شیوه های ارزشیابی رایج تأکید نمی شود.
تأثیر صلاحیت های مربیگری مدیران بر مدیریت مشارکتی مدارس شهرستان نهاوند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
روش اجرای این پژوهش توصیفی (غیرآزمایشی) و طرح پژوهش همبستگی از نوع تحلیل معادلات ساختاری است. جامعه آماری پژوهش کلیه معلمان مدارس شهرستان نهاوند (650 نفر) بودند که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی 242 نفر از آنان به عنوان نمونه انتخاب شدند و به پرسشنامه های مدیریت مشارکتی و صلاحیت های مربیگری پاسخ دادند. روایی پرسشنامه با استفاده ازنظر متخصصان و تحلیل عاملی تأییدی و همچنین پایایی آن با استفاده از روش آلفای کرانباخ تائید شد. تجزیه وتحلیل: جهت تحلیل داده ها از روش های تحلیل توصیفی، تحلیل همبستگی با نرم افزار SPSS و تحلیل معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزار PLSاستفاده شده است نتایج نشان داد که تأثیر صلاحیت های مربیگری بر مدیریت مشارکتی مثبت و معنادار است. تأثیر صلاحیت عمومی، صلاحت سازمانی، صلاحیت اجرایی و صلاحیت مهارتی بر مدیریت مشارکتی مثبت و معنادار است. برای الگوی آزمون شده فرضیه های فرعی، شاخص برازش مطلق GOF، 63/0 به دست آمد که مقدار به دست آمده برای این شاخص برازش نشانگر برازش مناسب الگوی آزمون شده است.
ارائه الگوی ارتقای کیفیت آموزش با استفاده ازفناوری های نوظهور در هوشمندسازی مدارس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این تحقیق به روش کیفی و با شیوه نظریه داده بنیاد انجام شد. به همین منظور محقق با 26 نفر از متخصصان در سه حوزه هوشمندسازی، اینترنت اشیا و رایانش ابری که به شیوه هدفمند(گلوله برفی) انتخاب شدند، مصاحبه کرد. متن مصاحبه ها در نرم افزار MAXQDA10 ، بارگذاری و سپس کدگذاری باز با استفاده از نرم افزار انجام شد. بعد از استخراج کدها، مقوله های اصلی با استفاده از کدگذاری محوری استخراج شدند. سپس در ادامه، با کشف ارتباط بین مقوله های محوری، و بعد با انجام کدگذاری گزینشی و شناسایی مقوله مرکزی، الگوی مورد نظر بر اساس نظریه داده به صورت پارادایم ارائه شده است. نتایج تحلیل داده ها در قالب الگو شامل شرایط زمینه ای، شرایط علی، شرایط مداخله ای، راهبردها و پیامدها مورد بحث و بررسی قرار گرفت.
بررسی جایگاه رویکردهای آموزشی پداگوژی، آندراگوژی و هیوتاگوژی در توسعه حرفه ای معلمان مدارس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی جایگاه رویکردهای آموزشی پداگوژی، آندراگوژی و هیوتاگوژی در توسعه حرفه ای معلمان مدارس متوسطه خوزستان است. پژوهش حاضر با توجه به هدف، کاربردی و با توجه به نحوه گردآوری داده ها آمیخته از نوع اکتشافی است. روش پژوهش در بخش کیفی از نوع مرور سیستماتیک و در بخش کمی در زمره تحقیقات توصیفی پیمایشی قرار دارد. در بخش کیفی شاخص های محتوا، هدف، راهبردهای یادگیری و ارزشیابی سه رویکرد مورد نظر استخراج و در ادامه داده ها به وسیله پرسشنامه محقق ساخته گرداوری شده است. جامعه آماری پژوهش شامل تمام معلمان استان خوزستان است که تعداد 380 نفر با استفاده از جدول مورگان به روش تصادفی ساده به عنوان نمونه آماری انتخاب شد. برای بررسی روایی از روایی محتوایی و ظاهری و برای پایایی این ابزار از آلفای کرونباخ استفاده شد. داده های این پژوهش به وسیله آزمون های توصیفی و استنباطی مورد تحلیل قرار گرفته است. یافته های حاصل از مرور سیستماتیک اسناد و مدارک مؤلفه های عناصر محتوا، هدف، راهبردهای یاددهی- یادگیری و ارزشیابی در سه رویکرد پداگوژی، آندراگوژی و هیوتاگوژی مشخص کرده است. از بین رویکردهای مختلف جایگاه رویکرد پداگوژی در توسعه حرفه ای معلمان مطلوب است و توجه به رویکردهای آندراگوژی و هیوتاگوژی در سطح مطلوبی قرار ندارد. توسعه حرفه ای معلمان نیازمند تدوین برنامه های منعطف تر و با تمرکز بر نیازهای آموزشی معلمان است که این مهم از طریق مشارکت بیشتر معلمان در تدوین عناصر محتوا، هدف، راهبردهای یاددهی- یادگیری و نوع ارزشیابی است.
رابطه رهبری اخلاقی مدیران مدارس با سازگاری اجتماعی دانش آموزان دوره ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تحقیق حاضر دارای رویکرد کمی و روش توصیفی- همبستگی است. جامعه آماری پژوهش، دانش آموزان پسر ابتدایی شهرستان علی آباد کتول است؛ نمونه پژوهش تعداد 310 نفر بود که تعداد 284 نفر از دانش آموزان به پرسشنامه ها به طور کامل پاسخ دادند. روش نمونه گیری با روش خوشه ای تصادفی تعیین شد. گردآوری داده های پژوهش نیز از طریق دو ابزار پرسشنامه استاندارد سازگاری اجتماعی (1993) Sinha & Singh در مقیاس دو وجهی و رهبری اخلاقی Brown & et. al (2006) در مقیاس پنج گانه لیکرت انجام شد. نتایج حاصل از تحقیق گویای آن بود که بین رهبری اخلاقی مدیران و سازگاری اجتماعی دانش آموزان رابطه مستقیم وجود دارد. همچنین نتایج تحلیل رگرسیون لوجستیک نشان داد که 12 درصد از تغییرات سازگاری اجتماعی توسط رهبری اخلاقی قابل پیش بینی است که بیشترین سهم مربوط به یکی از ابعاد رهبری اخلاقی به نام فرد اخلاقی بود. نتایج این پژوهش اهمیت رهبری اخلاقی را در ایجاد سازگاری اجتماعی دانش آموزان در دوره ابتدایی نشان می دهد.
مطالعه اثربخشی برنامه آموزشی ضد قلدری بر ادراک دانش آموزان ابتدایی از جو مدیریت مدرسه و کلاس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
روش تحقیق حاضر از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری شامل مدارس پسرانه دوره دوم ابتدایی سنندج در سال تحصیلی 97-96 بود که از میان آن ها با روش نمونه گیری هدفمند یک مدرسه با 239 دانش آموز به عنوان مدرسه گروه آزمایش و مدرسه دیگری با 242 دانش آموز به عنوان مدرسه گروه کنترل انتخاب شدند. در فاز عملی تحقیق، ابتدا پرسشنامه سنجش جو مدرسه و کلاس به عنوان پیش آزمون در هر دو مدرسه برای تمامی دانش آموزان اجرا شد و سپس برنامه ضد قلدری در مدرسه آزمایشی برای هرکدام از گروه های مدیریت مدرسه و معلمان آموزش داده شد و در پایان پس آزمون در هر دو مدرسه آزمایشی و کنترل دوباره به اجرا درآمد. داده های به دست آمده با تحلیل کوواریانس چند متغیره و نرم افزار آماری مورد تحلیل قرار گرفتند. یافته ها حاکی از اثربخشی معنی دار برنامه ضد قلدری بر بهبود ادراک دانش آموزان مدرسه آزمایشی در بعد اجتماعی هم در سطح مدیریت مدرسه و هم کلاس بود اما در بعد یادگیری تغییر محسوسی در ادراک دانش آموزان مشاهده نشد.
طراحی و اعتبارسنجی مدل امکان سنجی توسعه مدارس کسب و کار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تحقیق حاضر ازجمله تحقیقات آمیخته می باشد که به صورت روش های کیفی و کمی انجام گردید. جامعه آماری تحقیق حاضر در بخش کیفی شامل متخصصان کارآفرینی و کسب و کار و همچنین مدیران و صاحب نظران حوزه آموزش وپرورش بودند که بر این اساس تعداد 13 نفر به عنوان نمونه تحقیق در بخش کیفی مشخص شدند. همچنین جامعه آماری در بخش کمی شامل متخصصین کارآفرینی و کسب وکار، مدیران و صاحب نظران حوزه ای آموزش وپرورش و همچنین اساتید دانشگاهی مرتبط با حوزه کارآفرینی و آموزش وپرورش بود که تجربه و تخصص کافی در خصوص مدارس کسب و کار داشتند. بر اساس برآوردهای اولیه تعداد جامعه آماری بخش کمی شامل 250 نفر بود. بر اساس روش نمونه گیری تصادفی تعداد، 148 نفر به عنوان نمونه تحقیق مشخص گردیدند. ابزار تحقیق شامل مصاحبه های نیمه هوشمند و پرسشنامه محقق ساخته ای بود. در قسمت تجزیه وتحلیل کیفی تحقیق از کدگذاری به صورت کدگذاری باز، محوری و انتخابی استفاده گردید. همچنین در قسمت تجزیه وتحلیل کمی تحقیق، از روش مدل سازی ساختاری تفسیری و معادلات ساختاری استفاده شده است. تمامی روند تجزیه وتحلیل داده های تحقیق حاضر در نرم افزارهای SPSS و PLS انجام گرفت. نتایج کیفی تحقیق نشان داد که 39 ویژگی از طریق مصاحبه های انجام شده استخراج گردید که این ویژگی ها در 7 دسته شامل جنبه انگیزشی، فنی، انسانی، قانونی، برنامه ریزی، سازمانی و فرهنگی دسته بندی گردیدند. نتایج تحقیق نشان داد که به علت مناسب بودن شاخص های آلفای کرونباخ، پایایی ترکیبی، روایی همگرا، R2، Q2 و GOF، مدل تحقیق حاضر از اعتبار مناسبی برخوردار می باشد.
مطالعه تفکر استراتژیک مدیران مدارس و ساخت و اعتباریابی مقیاسی برای سنجش آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش از نوع آمیخته و به روش اکتشافی انجام شد. در بخش کیفی از روش شناسی مبتنی بر نظریه داده بنیاد استفاده گردیده است. در بخش کمی روش پژوهش توصیفی- پیمایشی بوده است. جامعه ی آماری در بخش کیفی خبرگان در حوزه مدیریت مدرسه بوده که با روش نمونه گیری غیراحتمالی و هدفمند انتخاب شدند و در بخش کمی مدیران مدارس شهرستان سنقر بودند. در این بخش از روش نمونه گیری تمام شماری استفاده گردید. ابزار در بخش کیفی مصاحبه نیمه ساختاریافته و در بخش کمی مقیاس محقق ساخته بود. روایی و پایایی ابزار در بخش کیفی با معیار مقبولیت و قابلیت تأیید بررسی و در بخش کمی، روایی محتوایی ابزار با نظر اساتید تأیید گردید. روایی سازه طی تحلیل عاملی و پایایی ابزار با بخش آلفای کرونباخ بررسی و تأیید شد. روش تحلیل داده ها در بخش کیفی، روش داده بنیاد و در بخش کمی، تحلیل عاملی اکتشافی بود. یافته های حاصل از تحلیل بخش کیفی منجر به شناسایی هفت مقوله اصلی در رابطه با تفکر استراتژیک مدیران گردید و به صورت مقیاسی 41 گویه ای به جامعه آماری در بخش کمی ارائه و تحلیل عاملی گردید. نتایج تحلیل عاملی نشان داد که هفت عامل حدود 68 درصد از واریانس گویه های مربوط به مقیاس را تبیین می نمایند.
بازنمایی عوامل، ملاک ها و نشانگرهای مدارس اثربخش دوره ی ابتدایی: یک مطالعه ی کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر مبتنی بر رویکرد تحقیق کیفیو با روش پدیدارشناسی توصیفی انجام شد. بدین منظور با استفاده از روش نمونه گیری ملاکی و مصاحبه ی نیمه ساختاریافته با 15 مشارکت کننده، داده ها گردآوری شد و به روش کُلایزی تحلیل گردید. به منظور باورپذیری یافته ها از سه روش ممیزی بیرونی، بازبینی نتایج توسط اطلاع رسان ها و درگیری طولانی مدتاستفاده شد. نتایج پژوهش، به شناسایی و دسته بندی 6 عامل، 16 ملاک و 111 نشانگر برای اندازه گیری اثربخشی مدارس در دوره ی ابتدایی منتج گردید. یافته ها بر نقش سازنده ی مدیر مدرسه، تعامل بین مدیر، معلمان، والدین و دانش آموزان، مشارکت معلمان در تصمیم گیری ها و تعامل مؤثر بین جامعه و مدرسه تأکید داشتند. به نظر می رسد با توجه به جامعیت و تناسب عوامل، ملاک ها و نشانگرهای شناسایی شده با وضعیت مدارس دوره ی ابتدایی، استفاده از آن بتواند زمینه ی لازم برای ساخت ابزار مناسب اندازه گیری کیفیت مدارس دوره ی ابتدایی، تعیین وضعیت این مدارس و ارائه ی راهکارهای بهبود را فراهم سازد.
طراحی و اعتباریابی الگوی شایستگی مدیران آموزشی بر اساس آموزه های قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش ترکیبی طراحی و اعتباریابی الگوی شایستگی مدیران آموزشی براساس آموزه های قرآن کریم بوده است. درمرحله کیفی پژوهش با مطالعه ی دقیق متن قرآن کریم و تفاسیر مربوط و استفاده از روش تحلیل مضمون، ابعاد، مؤلفه ها وشاخص های شایستگی مدیران آموزشی استخراج وسپس با استفاده از مصاحبه ی نیمه ساختاریافته با 15 نفرازخبرگان، الگوی اولیه با 4 بعد، 34مؤلفه و 167 شاخص تدوین گردید. درمرحله کمی، داده ها با استفاده ازپرسشنامه وتکمیل آن توسط تعداد 60 نفرازخبرگان جمع آوری و با روش حداقل مربعات جزیی(pLs) تحلیل والگوی تدوین شده اعتباریابی گردید. انتخاب نمونه درهردو مرحله هدفمند و به روش گلوله برفی بوده است. نتایج پژوهش نشان داد که الگوی شایستگی مدیران آموزشی دارای 4بعد، 29مؤلفه و 131شاخص است: الف-بعد ارزشی با 5 مؤلفه ی: خدامحوری، حق مداری، عدالت خواهی و ظلم ستیزی، معادباوری و آخرت گرایی و ولایت مداری و 25 شاخص. ب-بعد نگرشی با 5 مؤلفه ی: نگرش به هستی، نگرش به انسان، نگرش به دنیا و آخرت، نگرش به مدیریت و نگرش به نظارت و 25 شاخص. ج-بعد منشی با 10 مؤلفه ی: اخلاص، اعتدال، امید، توکل، تقوا، ذکرخدا، شکرگزاری، وفای به عهد، شرح صدر و امانتداری و 34 شاخص. د-بعد دانشی با 9 مؤلفه ی: توانایی برنامه ریزی، توانایی سازماندهی، توانایی ایجاد انگیزش، توانایی رهبری، توانایی توانمندسازی، توانایی ارزیابی، توانایی ایجاد فرهنگ مطلوب سازمانی، توانایی تصمیم گیری و توانایی نظارت و کنترل و 47 شاخص.
ارائه مدل توانمندسازی مدیران مدارس ابتدایی: پژوهشی کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
روش شناسی مورداستفاده در این مطالعه کیفی از نوع پدیدارشناسی است. جامعه آماری، شامل کلیه مدیران مدارس ابتدایی شهر خرم آباد در سال تحصیلی 96-95 بود که تعداد آن ها اعم از زن و مرد شامل 142 نفر بودند. در این پژوهش از روش نمونه گیری هدفمند برای انتخاب نفر اول و برای انتخاب سایر افراد از فن گلوله برفی استفاده شد و با توجه به روش اشباع، تعداد افراد مصاحبه شونده 20 نفر تعیین شد. مشارکت کنندگان 20 نفر از مدیران مجرب و باسابقه مدارس آموزش وپرورش استان لرستان بودند. ابزار جمع آوری اطلاعات، مصاحبه ی نیمه ساختاریافته بود و جهت تحلیل داده ها از روش تحلیل محتوا استفاده گردید. در تحلیل یافته ها ابتدا با مرور و بازنگری متن مصاحبه ها، مفاهیم و عبارات معنی دار استخراج شدند؛ در مرحله بعد از تجزیه وتحلیل و کدگذاری، یافته ها نشان داد که 2 مؤلفه (عوامل سازمانی و عوامل فردی) بیشترین تأثیر را بر توانمندسازی مدیران مدارس ابتدایی شهر خرم آباد دارد. بر این اساس، محقق بر اساس مبانی نظری تحقیق، پیشینه ی توانمندسازی و تجزیه وتحلیل حاصل از مصاحبه، الگوی توانمندسازی را ارائه نمود.
بررسی تأثیر رهبری مخرب بر تمایل به ترک خدمت معلمان با نقش میانجی بی عدالتی سازمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
روش پژوهش توصیفی–همبستگی بود. 255 دبیر متوسطه دوم شهر زاهدان به شیوه نمونه گیری تصادفی– طبقه ای (بر حسب جنسیت) از طریق سه پرسشنامه رهبری مخرب، تمایل به ترک خدمت و بی عدالتی سازمانی مورد مطالعه قرار گرفتند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از ضریب همبستگی پیرسون و مدل معادلات ساختاری با کمک نرم افزارهای اس پی اس اس و لیزرل استفاده شد. بر اساس یافته ها مقدار ضریب همبستگی بین رهبری مخرب و تمایل به ترک خدمت معلمان ، رهبری مخرب و بی عدالتی سازمانی، و بی عدالتی سازمانی و تمایل به ترک خدمت معلمان معنادار بود. اثر مستقیم رهبری مخرب بر تمایل به ترک خدمت معلمان، اثر مستقیم رهبری مخرب بر بی عدالتی سازمانی، و اثر مستقیم بی عدالتی سازمانی بر تمایل به ترک خدمت معلمان، معنادار بود. همچنین اثر غیرمستقیم رهبری مخرب بر تمایل به ترک خدمت معلمان با میانجی گری بی عدالتی سازمانی، معنادار بود. بنابراین می توان نتیجه گیری کرد که رهبری مخرب هم به طور مستقیم و هم به طور غیرمستقیم و از طریق متغیر میانجی بی عدالتی سازمانی بر تمایل به ترک خدمت معلمان اثر مثبت و معنادار دارد.
ارائه الگویی برای توسعه ی فردی معلمان دوره ابتدایی مدارس استثنایی: یک مطالعه ی کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با رویکرد کیفی و روش برخاسته از داده ها انجام شده است. مشارکت کنندگان پژوهش شامل صاحب نظران توسعه فردی، آموزش و پرورش استثنایی، تعلیم و تربیت و معلمان خبره مدارس استثنایی استان همدان بوده که از میان آن ها 17 نفر و به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند تا جایی که تحلیل ها به اشباع نظری رسیدند. داده ها با استفاده از مصاحبه های نیمه ساختاریافته گردآوری شدند. روش تحلیل، کدگذاری بوده که در سه سطح باز، محوری و انتخابی انجام شده است. یافته ها نشان دادند که توسعه فردی معلمان استثنایی شامل شش بخش کلیدی از جمله عوامل فردی، فرایند توسعه فردی، عوامل سازمانی، راهبردهای توسعه فردی، نتایج توسعه شخصی و نتایج توسعه حرفه ای بوده اند. متناسب با این یافته ها، پیشنهادهای کاربردی ارائه شده است.
بررسی رابطه سبک مدیریت مدرسه محور با موفقیت شغلی و سازگاری شغلی معلمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه بین سبک مدیریت مدرسه محور با موفقیت شغلی و سازگاری شغلی معلمان مدارس دوره اول متوسطه شهر همدان در سال تحصیلی 98-97 انجام شده است. روش تحقیق توصیفی از نوع همبستگی می باشد. جامعه آماری شامل کلیه معلمان مرد و زن به حجم 966 نفر بود که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای و بر اساس جدول کرجسی و مورگان278 نفر (114 نفر معلم مرد و 164 نفر معلم زن) انتخاب شدند. برای گردآوری داده های پژوهش از پرسشنامه های مدیریت مدرسه محوری با اقتباس از پرسشنامه دادوی پور و همکاران (1387)، با اقتباس از پرسشنامه گلپرور و قضوی (1389) جهت موفقیت شغلی و پرسشنامه سازگاری شغلی که بوسیله شهرابی فراهانی(1391) تهیه شد بود، استفاده شد. روایی پرسشنامه ها با استفاده از روایی محتوایی و صوری، و پایایی آن نیز از طریق ضریب آلفای کرونباخ محاسبه و به ترتیب09/0، 89/0و86/0 برآورد گردید. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از روش های آمار توصیفی و آمار استنباطی همچون ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چند متغیره همزمان استفاده شده است. نتایج نشان داد: بین مدیریت مدرسه محوری و هر یک از ابعاد آن با موفقیت شغلی و سازگاری شغلی معلمان دوره اول متوسطه همدان رابطه مثبت و معنی داری وجود دارد. همچنین از بین ابعاد مدیریت مدرسه محور تنها بعد رسالت توانایی پیش بینی موفقیت شغلی معلمان را داشته و به علاوه، بعد رسالت و تعهد بر سازگاری شغلی معلمان تأثیر داشته و قدرت پیش بینی کنندگی آنرا دارند.
بررسی رابطه تکنیک های حسابداری مدیریت و کسب مزیت رقابتی در سطح مدارس متوسطه دوره دوم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به لحاظ روش گردآوری داده ها توصیفی-پیمایشی است. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه محقق ساخته در قالب سؤالات پنج گزینه ای لیکرت استفاده شده است. جامعه آماری پژوهش حاضر کلیه ی معلمان و مدیران مدارس متوسطه دوم شهر سنندج به تعداد 350 نفر است که بر اساس جدول مورگان نمونه ای به تعداد 188 نفر در پژوهش به کمک روش تصادفی ساده جهت مشارکت و پاسخ به پرسشنامه ها انتخاب شده است. برای تجزیه وتحلیل داده ها از آمار توصیفی و استنباطی (آزمون های تحلیل عاملی تأییدی و فریدمن) استفاده شده است. بر اساس نتایج پژوهش بین دو متغیر مزیت رقابتی و تکنیک های حسابداری مدیریت رابطه مثبت و معنی دار وجود دارد. نتایج پژوهش نشان می دهد متغیر مستقل قادر به تبیین و تغییر متغیر مستقل به مقدار 8/0 است. همچنین بر اساس نتایج پژوهش، در بخش مزیت رقابتی به ترتیب متغیرهای مسئولیت اجتماعی، مدیریت منابع، استراتژی تمایز و استراتژی رهبری هزینه دارای رتبه های اول تا چهارم و در بخش تکنیک های حسابداری مدیریت به ترتیب متغیرهای مدیریت بر مبنای فعالیت، شاخص های کلیدی عملکرد، مدیریت کیفیت جامع، کارت امتیازی متوازن و بنچ مارک حائز رتبه های اول تا پنجم بودند. درنهایت، برای استفاده هرچه بهتر از تکنیک های حسابداری مدیریت در راستای کسب مزیت رقابتی، بازنگری در ساختار مدیریتی مدارس متوسطه ضروری به نظر می رسد.
تحلیل اثر استراتژی های مدیریت دانش و نقشه های دانش بر بهره وری دانش به منظور نیل به رفتارهای نوآورانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر از لحاظ هدف کاربردی، از نظر جمع آوری داده ها از نوع تحقیقات توصیفی و از شاخه مطالعات پیمایشی به شمار می آید. جامعه ی آماری پژوهش شامل مدیران و معلمان مقطع متوسطه در شهر خرم آباد هستند که با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس و با استفاده از فرمول کوکران، نمونه ای به اندازه 207 انتخاب شده اند. داده های پژوهش با استفاده از پرسشنامه استاندارد جمع آوری شده است که برای تحلیل آن ها از روش مدلسازی معادلات ساختاری استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد که استراتژی های مدیریت دانش تأثیر مثبت و معنی داری بر بهره وری دانش و رفتار نوآورانه در سازمان دارد. همچنین نقشه های دانش تأثیر مثبت و معنی داری بر بهره وری دانش و رفتار نوآورانه دارد.
ابعاد و مؤلفه های اجتماع یادگیری حرفه ای معلمان: یک مطالعه کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش از نوع تحقیقات کیفی بود. گردآوری داده ها در دو مرحله انجام گرفت: در مرحله اول روش نمونه گیری به صورت هدفمند در دسترس بود که 14 واحد مطالعاتی به دست آمده و در مرحله دوم، با مصاحبه با جامعه معلمان و صاحب نظران حوزه آموزش وپرورش به صورت هدفمند از نوع گلوله برفی 15 نفر مشارکت داده شد. برای بررسی روایی در بخش بررسی اسناد، از چک لیست محقق ساخته و در بخش مصاحبه، جهت تعیین روایی سؤالات مصاحبه از نظرات 5 تن از متخصصانی که در این زمینه صاحب نظر بودند، استفاده گردید. برای بررسی پایایی در هر دو مرحله از روش پایایی بین کدگذاران استفاده گردید. رویکرد تحلیل از نوع بر آینده (گلیزری)، با ۲ مرحله اصلی کدگذاری و در طی ۳ گام، کدگذاری باز، محوری و گزینشی صورت پذیرفت. نتایج به دست آمده به صورت کلی نشان داد که ابعاد و مؤلفه های اجتماع یادگیری حرفه ای دارای سه شاخص اصلی فردی، گروهی و سازمانی بود.
طراحی الگوی مطلوب مهارت های زندگی دوره متوسطه مراکز استعدادهای درخشان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با روش کیفی و نظریه برخاسته از داده ها انجام گرفت. گردآوری داده ها با استفاده از مصاحبه صورت گرفت. پس از انجام 11 مصاحبه نیمه ساختار یافته با خبرگان، اشباع نظری حاصل گشت و مقوله های اصلی پس از تکمیل فرایند کدگذاری استخراج گردید. پس از تکمیل یافته ها مدل زمینه ای براساس رویکرد گلیزر طراحی گردید. براساس یافته ها 111 کد باز از مصاحبه ها حاصل شد و در چهار طبقه: 1- اهداف آموزش (بهبود مهارت های اجتماعی، بهبود مهارت های بین فردی، بهبود مهارت های ارتباطی، پیشگیری از اختلالات و مشکلات روانی- اجتماعی، افزاش سرمایه اجتماعی، ارج نهادن به سرمایه های ملی، آشنایی دانش آموزان با شایستگی های اخلاقی، آشنایی دانش آموزان با شایستگی های اجتماعی، حل مسئله، توانمندسازی فردی، مقابله با رفتارهای پرخطر، سواد بهداشت جسمی، ارتقاء تفکر انتقادی، ارتقای سواد مدنی، ارتقاء توانایی های روانی، ارتقای سواد علمی، کاهش خشم و اضطراب)؛ 2-محتوا (اعتقادات، هویت یابی، تعامل و توانمندی)، 3- روش های آموزش (آموزش در قالب دعوت از صاحب نظران، گردش علمی و آموزشی، یادگیری مشارکتی، استفاده از روش های فعال یادگیری، فعالیت های مکمل و فوق-برنامه، مشارکت دانش آموزان در تولید دانش، آموزش در عمل، برگزاری کارگاه های آموزشی، بارش مغزی، تحلیل وضعیت و مطالعه موردی، سخنرانی، ایفای نقش، بازی های آموزشی) 4- روش های ارزشیابی (مشاهده فرایند عملکرد، خود ارزشیابی، ارزشیابی توسط همتایان، انجام تکالیف و فعالیت ها، ارزشیابی توسط خانواده، انجام پروژه یا تحقیق به صورت فردی یا گروهی) تجلی پیدا کردند. به موجب این نتایج پیشنهاد می گردد الگوی مذبور در جهت رشد شخصیت سالم دانش آموزان، تأمین و حفظ بهداشت روانی دانش آموزان مورد استفاده قرار گیرد.
شناسایی معیارها و شاخص های رتبه بندی مدارس غیردولتی از دیدگاه عوامل راهبردی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به روش کیفی و با مطالعه موردی در شهر شیراز انجام شد. مشارکت کنندگان بالقوه این پژوهش، کارشناسان مدارس غیردولتی و اعضای ارکان پنج گانه مدرسه بود. انتخاب افراد به روش نمونه گیری هدفمند و تکنیک ملاک محور انجام گردید. با توجه به رویکرد چند سطحی بودن نمونه گیری با مشارکت 28 نفر از ذی نفعان فوق صورت گرفت. ابزار جمع آوری داده ها، مصاحبه باز با مشارکت کنندگان بود. تجزیه وتحلیل دادها بر اساس تحلیل مضمون انجام شد. برای اعتبار یابی داده ها از روش های بازخورد به مشارکت کنندگان، بازبینی و موضع گیری پژوهشگر و همسوسازی با منابع علمی و اسناد کلیدی آموزش وپرورش استفاده گردید. اعتمادپذیری یافته ها نیز با استفاده از نظرات اعضای کمیته راهنما انجام شد. یافته های پژوهش نشان داد که از دیدگاه عوامل راهبردی تعداد 9 معیار و 28 شاخص در رتبه بندی مدارس غیردولتی دوره دوم متوسطه نظری مؤثر است. معیارها شامل: ارگونومی دانش آموزان، امکانات و تجهیزات، خدمات آموزشی - پرورشی، خدمات اجتماعی، مدیریت سرمایه انسانی، مدیریت مدرسه، بانک اطلاعاتی، مشارکت و رضایت عوامل راهبردی و بروندادها بود.
رابطه مؤلفه های خودکارآمدی معلم و اعتمادسازمانی مدرسه با توسعه حرفه ای معلمان نقش میانجی ادراک رهبری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی رابطه مولفه های خودکارآمدی و اعتمادسازمانی مدرسه با توسعه حرفه ای معلمان دوره ابتدائی با نقش میانجی ادراک رهبری انجام شد. روش پژوهش، توصیفی از نوع همبستگی که با استفاده از تکنیک مدلسازی معادلات ساختاری و با نرم افزار Spss و Amosتجزیه و تحلیل گردید. جامعه آماری شامل تمام معلمان رسمی دوره ابتدایی شهرستان ارومیه 1400 نفر بودندکه با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای با بهر گیری از فرمول کوکران تعداد 302 نفر به عنوان نمونه انتخاب گردید. ابزارهای سنجش شامل پرسشنامه های استاندارد اعتماد سازمانی Popen (2003)، خودکارآمدی معلم Tschannen-Moran & Woolfolk (2001) پرسشنامه رفتار رهبری ادراک شده(1987) Schriesheim ، پرسشنامه توسعه حرفه ای Behdani (2016) بود که روایی و پایایی آن ها تایید شد و برای روایی و پایایی آن از تحلیل عاملی تاییدی و آلفای کرونباخ استفاده شد. نتایج نشان داد که خودکارآمدی معلم، اعتماد و ادراک رهبری با توسعه حرفه ای معلم ارتباط مثبت و معناداری دارد، اما خودکارآمدی اثرمستقیم و معنی داری بر توسعه حرفه ای ندارد. اثر غیرمستقیم اعتماد و خودکارآمدی بر توسعه حرفه ی از طریق ادراک رهبری مثبت و معنی دار می باشد و ادراک رهبری نیز نقش واسطه ای را در ارتباط اعتماد و خودکارآمدی با توسعه حرفه ای ایفا می کند. در واقع، معلمان به عنوان مجریان برنامه درسی می توانند کمبودها و کاستی های برنامه های درسی تدوین شده را رفع نمایند و یا این که حتی اگر برنامه ای به بهترین حالت تدوین شده باشد اگر معلم اثربخشی و کارایی لازم را نداشته باشد، آن برنامه های مطلوب درسی را پوچ یا بی اثر نماید.