فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۸۱ تا ۵۰۰ مورد از کل ۱٬۹۸۸ مورد.
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش بررسی نقش مدیریت دانش در کارآفرینی سازمانی با میانجی گری هوش سازمانی بود. جامعه پژوهش همه معلمان اداره آموزش و پروش منطقه خشت و کمارج استان فارس به تعداد 368 نفر، که از این جامعه با روش نمونه گیری تصادفی ساده و بر اساس فرمول کوکران نمونهای به حجم 188 آزمودنی انتخاب شد. روش پژوهش کمی، توصیفی و از نوع مطالعات همبستگی و مدلیابی معادلات ساختاری است. ابزار پژوهش پرسشنامه است. لذا از پرسشنامه مدیریت دانش شرون و لاوسون(2003)، هوش سازمانی آلبرخت(2003) و پرسشنامه کارآفرینی سازمانی براون(2000) استفاده شد. جهت تعیین پایایی و روایی ابزار، از تکنیک های آلفای کرانباخ و تحلیل عاملی تائیدی استفاده گردید، نتایج بیانگر پایایی و روایی مطلوب ابزار بود. جهت تحلیل دادهها از تکنیکهای توصیفی(فراوانی، میانگین و انحراف استاندارد) و استنباطی ( تحلیل عاملی تائیدی و تحلیل مسیر تائیدی) با استفاده از نرم افزار lisrel استفاده شد. نتایج نشان داد که: متغیر مدیریت دانش دارای اثر مستقیم مثبت (29/0)، اثرغیر مستقیم مثبت (154/0) و اثر کل مثبت (444/0) و معنادار بر متغیر کارآفرینی سازمانی در سطح 05/0 است. متغیر هوش سازمانی دارای اثر مستقیم مثبت (36/0) و معنادار بر متغیر کارآفرینی سازمانی در سطح 05/0 است. متغیر مدیریت دانش با ضریب مسیر غیر مستقیم بواسطه هوش سازمانی (154/0) و مقدار تی (39/2) دارای اثر غیرمستقیم، مثبت و معنادار بر متغیر کارآفرینی سازمانی در سطح 05/0 هستند. همچنین متغیرهای مدیریت دانش و هوش سازمانی قادر به تببین 69% واریانس متغیر کارآفرینی سازمانی است. مقدار واریانس تبیین شده متغیر کارآفرینی سازمانی با توجه به مقدار تی آن (79/7) در سطح 05/0 معنادار است. با توجه به اثرات کل متغیرهای مستقل می توان گفت متغیر مدیریت دانش (444/0) دارای بیشترین اثر و متغیر هوش سازمانی(36/0) دارای کمترین اثر بر متغیر کارآفرینی سازمانی است.
تأثیر صلاحیت های مربیگری مدیران بر مدیریت مشارکتی مدارس شهرستان نهاوند(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت مدرسه دوره هشتم بهار ۱۳۹۹ شماره ۱
46 - 24
حوزه های تخصصی:
روش اجرای این پژوهش توصیفی (غیرآزمایشی) و طرح پژوهش همبستگی از نوع تحلیل معادلات ساختاری است. جامعه آماری پژوهش کلیه معلمان مدارس شهرستان نهاوند (650 نفر) بودند که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی 242 نفر از آنان به عنوان نمونه انتخاب شدند و به پرسشنامه های مدیریت مشارکتی و صلاحیت های مربیگری پاسخ دادند. روایی پرسشنامه با استفاده ازنظر متخصصان و تحلیل عاملی تأییدی و همچنین پایایی آن با استفاده از روش آلفای کرانباخ تائید شد. تجزیه وتحلیل: جهت تحلیل داده ها از روش های تحلیل توصیفی، تحلیل همبستگی با نرم افزار SPSS و تحلیل معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزار PLSاستفاده شده است نتایج نشان داد که تأثیر صلاحیت های مربیگری بر مدیریت مشارکتی مثبت و معنادار است. تأثیر صلاحیت عمومی، صلاحت سازمانی، صلاحیت اجرایی و صلاحیت مهارتی بر مدیریت مشارکتی مثبت و معنادار است. برای الگوی آزمون شده فرضیه های فرعی، شاخص برازش مطلق GOF، 63/0 به دست آمد که مقدار به دست آمده برای این شاخص برازش نشانگر برازش مناسب الگوی آزمون شده است.
مدیران مدارس: شایستگی، دانش، توانایی و مهارتها و ارائه مدل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر شناسایی شایستگی، دانش، توانایی و مهارت های مدیران مدارس و طراحی مدل جهت استفاده در کانون ارزیابی بود. در این پژوهش آمیخته با استفاده از یافته های به دست آمده از مطالعه اکتشافی مؤلفه های شایستگی مشخص شده و از طریق معادلات ساختاری آزمون شد. جامعه پژوهش در بخش دلفی، کلیه صاحب نظران، اساتید و مدیران ارشد حوزه منابع انسانی در آموزش وپرورش بود که با استفاده از نمونه گیری هدفمند مبتنی بر گلوله برفی با 25 نفر از صاحب نظران مصاحبه شد. جامعه آماری در مرحله کمی کلیه مدیران آموزش و پرورش شهر تهران بودند که با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای 462 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار پژوهش در مرحله کمی پرسشنامه محقق ساخته بود. به منظور تحلیل یافته های به دست آمده از روش دلفی، از روش تحلیل عاملی تأییدی مرتبه دوم استفاده شد. نتایج نشان داد ابعاد و مولفه های الگوی شایستگی مدیران آموزش و پرورش جهت استفاده در کانون ارزیابی عبارتند از: شایستگی دانشی (دانش عمومی مدیریت، دانش بروز در زمینه مدیریت آموزشی، دانش در زمینه آموزش و تدریس، دانش محیطی، شناخت قوانین اجرایی مرتبط و دانش فناوری اطلاعات)، حرفه ای (اخلاق حسنه، التزام به ارزش ها، صداقت و راستگویی، انعطاف پذیری، سعه صدر و مهربانی، مشتری مداری و مدیریت تعارض)، ویژگی های شخصیتی (الگو بودن، مسئولیت پذیری، تعهد، مشارکت پذیری، یادگیرندگی، کمالجویی، خود ارتقایی، خود مدیریتی و اعتماد به نفس) اجرایی (مدیریت اطلاعات، ریسک پذیری، مدیریت منابع، بازخورد به موقع، برنامه ریزی عملیاتی و مهارت تصمیم گیری) رهبری (انگیزه بخشی، توسعه افراد و تواناسازی، کار تیمی و تیم سازی، نفوذ گذاری و تاثیر، مدیریت استعداد، جانشین پروری و الهام بخشی) ارتباطات (مهارت های شنیدن، اخلاق و رفتار حسنه، توانایی ارتباط با کارکنان، فهم و درک دیدگاه های دیگران، توانایی برقراری ارتباط روشن و آشکار، توانایی ارتباط با مدیران مدارس و توانایی تعامل با والدین دانش آموزان) ادراکی (خلاقیت، نوآوری، تفکر منطقی و بصیرت).
واکاوی شایستگی های مدیران مدارس هوشمند بر اساس نظریه داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نوع پژوهش کیفی است که در جامعه آماری استادان دانشگاه، متخصصان وکارشناسان تکنولوژی آموزشی انجام پذیرفت. نمونه ها به روش هدفمند و با روش گلوله برفی انتخاب شدند. درنهایت 22 نفر مصاحبه شدند و داده ها از طریق مصاحبه های نیمه ساختارمند در طی سه مرحله کدگذاری باز، محوری و انتخابی تحلیل شد. درکدگذاری باز، مصاحبه های ضبط شده پس از پیاده سازی، با استفاده از روش تحلیل محتوا به صورت سطر به سطر بررسی، مفهوم پردازی و سپس براساس ارتباط مفهومی،مفاهیم و مقولات مشخص شدند. درکدگذاری محوری، رابطه ی موجود میان طبقه ها، مقوله ی تعیین محتوا بر اساس ویژگی های مرتبط با سایر مقولات، محوربودن در پژوهش، تکرار در داده ها و انتزاعی بودن به عنوان مقوله ی محوری پژوهش حاضر، انتخاب و مطالعه شدند. سپس سایر مفاهیم نیز در قالب شرایط علّی، مقوله ی محوری، راهبردها، زمینه، شرایط مداخله گر و پیامدها، طبقه بندی و به صورت نظری در قالب مدل پارادایمی به هم مرتبط شدند. درکدگذاری انتخابی نظریه ها با توجه به مفهوم ها و کدهای شناسایی شده، گزینش نهایی گردیدند. برای تامین روایی و پایایی نیز از رویکرد لینکلن و گوبا (1985) شامل ﻣﻮﺛ ﻖ ﺑ ﻮدن، ﻣﺸ ﺮوﻋیﺖ، اﻋﺘﻤﺎدﭘ ﺬیﺮى، اﻧﺘﻘ ﺎلﭘ ﺬیﺮى واﺑﺴ ﺘﮕﻰ و اﺗکﺎﭘ ﺬیﺮى و ﺗﺎییﺪﭘ ﺬیﺮى استفاده شد. نتایج نشان داد که در مرحله کدگذاری مفهومی 30 مفهوم انتخاب گردید و در نه مقوله محوری اجرائی، تصمیم گیری، رهبری، ادراکی، ارتباطی، کار تیمی، مدیریت افراد مشخص شدند و در نهایت در کدگذاری گزینشی در سه بعد شایستگی مدیریتی، شایستگی های گروهی و شایستگی های فردی به عنوان نظریه های پژوهش قرار گرفتند.
طراحی و اعتباریابی الگوی شایستگی مدیران آموزشی بر اساس آموزه های قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت مدرسه دوره هشتم بهار ۱۳۹۹ شماره ۱
217 - 191
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش ترکیبی طراحی و اعتباریابی الگوی شایستگی مدیران آموزشی براساس آموزه های قرآن کریم بوده است. درمرحله کیفی پژوهش با مطالعه ی دقیق متن قرآن کریم و تفاسیر مربوط و استفاده از روش تحلیل مضمون، ابعاد، مؤلفه ها وشاخص های شایستگی مدیران آموزشی استخراج وسپس با استفاده از مصاحبه ی نیمه ساختاریافته با 15 نفرازخبرگان، الگوی اولیه با 4 بعد، 34مؤلفه و 167 شاخص تدوین گردید. درمرحله کمی، داده ها با استفاده ازپرسشنامه وتکمیل آن توسط تعداد 60 نفرازخبرگان جمع آوری و با روش حداقل مربعات جزیی(pLs) تحلیل والگوی تدوین شده اعتباریابی گردید. انتخاب نمونه درهردو مرحله هدفمند و به روش گلوله برفی بوده است. نتایج پژوهش نشان داد که الگوی شایستگی مدیران آموزشی دارای 4بعد، 29مؤلفه و 131شاخص است: الف-بعد ارزشی با 5 مؤلفه ی: خدامحوری، حق مداری، عدالت خواهی و ظلم ستیزی، معادباوری و آخرت گرایی و ولایت مداری و 25 شاخص. ب-بعد نگرشی با 5 مؤلفه ی: نگرش به هستی، نگرش به انسان، نگرش به دنیا و آخرت، نگرش به مدیریت و نگرش به نظارت و 25 شاخص. ج-بعد منشی با 10 مؤلفه ی: اخلاص، اعتدال، امید، توکل، تقوا، ذکرخدا، شکرگزاری، وفای به عهد، شرح صدر و امانتداری و 34 شاخص. د-بعد دانشی با 9 مؤلفه ی: توانایی برنامه ریزی، توانایی سازماندهی، توانایی ایجاد انگیزش، توانایی رهبری، توانایی توانمندسازی، توانایی ارزیابی، توانایی ایجاد فرهنگ مطلوب سازمانی، توانایی تصمیم گیری و توانایی نظارت و کنترل و 47 شاخص.
آزمون علّی سبک زندگی ایرانی اسلامی بر سلامت جسمی و روانی دانش آموزان مدارس دخترانه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت مدرسه دوره هشتم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳
438 - 419
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر آزمون مدل علی سبک زندگی ایرانی اسلامی بر سلامت جسمی و روانی دانش-آموزان دختر مدارس دولتی می باشد. پژوهش حاضر از لحاظ هدف کاربردی، از نظر شیوه گردآوری داده ها توصیفی- پیمایشی بود. در بخش اول (کیفی) برای انجام مصاحبه میدانی، جامعه آماری پژوهش را صاحب نظران و خبرگان دینی و اساتید دانشگاهی(تربیت بدنی، معارف اسلامی و جامعه شناسی) و همچنین برخی از دانش آموزان دختر بودند که این افراد، به صورت هدفمند برای مصاحبه های کیفی در موضوع پژوهش انتخاب گردید(15 مصاحبه با 13 نفر و تا حد اشباع نظری ادامه یافت). ودر بخش دوم (کمی) بعد از گردآوری اطلاعات حاصل از پژوهش کیفی، اقدام به ساخت پرسشنامه سبک زندگی ایرانی اسلامی نموده و این پرسشنامه(50 گویه و در قالب 9 مؤلفه) در بین دانش آموزان دختر مدارس دولتی شهر تهران ، توزیع گردید. از شاخص های کشیدگی و چولگی به منظور بررسی توزیع داده ها (طبیعی و یا غیر طبیعی بودن) استفاده و برای بررسی و پاسخ به سؤالات پژوهش و رسم و تدوین مدل اندازه-گیری و مدل ساختاری از نرم افزارهای SPSS نسخه 24، Smart PLS نسخه 2.0 و نرم افزار Max QDA نسخه Pro استفاده شد. نتایج پژوهش حاضر نشان داد که 25 کد مفهومی و 9 مقوله اصلی، از مؤلفه های سبک زندگی ایرانی اسلامی در دانش آموزان دختر مدارس دولتی می باشد و همچنین مشخص شد که سبک زندگی ایرانی اسلامی بر سلامت جسمی و روانی دانش آموزان دختر مدارس دولتی تأثیرگذار می باشد.
الگوی فرآیندی توسعه مهارت های رهبران آموزشی: پژوهشی کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت مدرسه دوره هشتم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳
508 - 484
حوزه های تخصصی:
این پژوهش به منظور ارائه الگوی فرآیندی توسعه مهارت های رهبران آموزشی و با روشی کیفی انجام شد. هدف پژوهش، توسعه ای – کاربردی و رویکرد مورد استفاده در آن، نظریه داده بنیاد بود. جامعه آماری پژوهش شامل 4 خوشه اساتید و صاحبنظران متخصّص و دارای دستاورد علمی در حوزه رهبری و مدیریت آموزشی در داخل و خارج از کشور، مدیران حوزه وزارتی وزارت آموزش و پرورش، مدیران ستادی و اجرایی اداره کل آموزش و پرورش استان سمنان و شهر گرمسار و همچنین مدیران با سابقه حداقل 12 سال به بالا در مدیریت مدارس مقطع متوسطه سطح شهر گرمسار در سال تحصیلی 98-97 است. حجم نمونه با اشباع نظری 30 نفر بود. برای انتخاب نمونه، از روش نمونه گیری گلوله برفی استفاده شد. ابزار گردآوری داده ها، مصاحبه بود که روایی آن از طریق روش «مثلث سازی» به تائید رسید و پایایی آن از طریق ضریب کاپای کوهن و ضریب آلفای کریپندورف در حد توافق به دست آمد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از کدگذاری باز، محوری و گزینشی به واسطه نرم افزار Maxqda نسخه 2018 استفاده شد. نتایج به دست آمده، الگوی فرآیندی توسعه مهارت های رهبران آموزشی را در قالب عوامل علّی، شرایط زمینه ای، پدیده محوری، شرایط واسطه ای، راهبردها و پیامدها به تصویر کشید.
تحلیل محتوای کتاب علوم، بر اساس مدل آموزشی مونته سوری (مورد پایه نهم دوره متوسطه اول)
منبع:
مدیریت و چشم انداز آموزش دوره دوم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴ (پیاپی ۶)
101 - 118
حوزه های تخصصی:
مطالعه حاضر با هدف تحلیل محتوای کتاب علوم پایه نهم دوره اول متوسطه بر اساس مدل آموزشی مونته سوری انجام شد. روش تحقیق حاضر توصیفی از نوع تحلیل محتوا بود. جامعه آماری این پژوهش، کتاب های درسی دوره اول متوسطه در سال تحصیلی 1398- 1397 بود که توسط دفتر برنامه ریزی و تألیف کتاب های درسی، تألیف و چاپ شد. با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند، کتاب علوم پایه نهم دوره اول متوسطه انتخاب و تمامی فصول آن برحسب مؤلفه های مدل آموزشی مونته سوری بررسی شدند. ابزار مورد استفاده، چک لیست محقق ساخته مؤلفه های مدل آموزشی مونته سوری بود. با استفاده از آمار توصیفی به ارائه جدول های مربوط به مؤلفه های مدل آموزشی مونته سوری پرداخته شد. یافته های این مطالعه نشان داد در محتوای کتاب علوم پایه نهم دوره اول متوسطه بیشتر از همه به مؤلفه محیط یادگیری و کمتر از همه به مؤلفه محتوا و سازمان دهی پرداخته شده است. یافته های این پژوهش می تواند به برنامه ریزی برای ارائه محتوا و سازماندهی مناسب در کتاب های درسی علوم تجربی یاری برساند.
طراحی الگوی فرآیند تربیت رسانه ای در مدارس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت مدرسه دوره هشتم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲
60 - 41
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش بررسی مفهوم تربیت رسانه ای و به دست آوردن راهبردهایی عملیاتی جهت اتخاذ شیوه هایی جدید در مدیریت مدرسه بود. این پژوهش کیفی بوده که با استفاده از نظریه داده بنیاد انجام شد. جامعه آماری پژوهش، مدیران با سابقه آموزش و پرورش، اساتید دانشگاه در رشته های علوم تربیتی، ارتباطات و رسانه و متخصصان مجرب در حوزه سواد رسانه بودند که با استفاده از نمونه گیری هدفمند و معیار اشباع نظری در مصاحبه هایی نیمه ساختار یافته به صورت رودرور و عمیق از تعداد 33 نفر به عنوان مشارکت کننده، داده ها جمع آوری گردید. پژوهشگر طی سه مرحله ی کدگذاری باز، کدگذاری محوری و کدگذاری گزینشی، تربیت رسانه ای رابه عنوان پدیده محوری مورد مطالعه قرارداد و شرایط علی، زمینه ای و مداخله گر و پیامد ها و راهبردها را استخراج و دسته بندی نمود. جهت اطمینان از روایی و پایایی پژوهش، مصاحبه ها با بعضی ازافراد چندین بار تکرار و نتایج حاصل در چند مرحله به رؤیت چند تن از اساتید مجرب و مصاحبه شونده ها رسید و در این بین از گروه های کانونی شرکت کنندگان در پژوهش نیزچندین بار استفاده گردید. براساس نتایج به دست آمده از پژوهش، با توجه به رشد روزافزون قدرت رسانه و ابزارهای تکنولوژیک در زندگی روزمره ی دانش آموزان و اثرات شگرف رسانه در سبک، نوع و چگونگی یادگیری آنان، لازم بود که تغییراتی در نحوه و مدل تربیتی و آموزشی مدارس ایجاد گردد که در این پژوهش راهبردهایی کاربردی برای تحقق این مهم ارایه گردید.
طراحی و اعتبار سنجی الگوی شایستگی های حرفه ای اعضای هیات علمی دانشگاه فرهنگیان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف طراحی و اعتبارسنجی الگوی شایستگیهای حرفهای اعضای هیات علمی دانشگاه فرهنگیان انجام شد. این پژوهش از نوع توسعهای-کاربردی است که به روش ترکیبی از نوع اکتشافی متوالی انجام شد. دانشجویان، اعضای هیات علمی و کارشناسان آموزش دانشگاه فرهنگیان فارس به عنوان جامعه آماری بخش کیفی به شمار میروند که با روش نمونهگیری هدفمند و تکنیک اشباع نظری، 60 نفر (15نفر عضو هیات علمی، 15نفر کارشناس آموزش و30نفر دانشجو(15 دختر و 15 پسر)) انتخاب شدند. در بخش کمی نیز اعضای هیات علمی دانشگاه فرهنگیان کشور به عنوان جامعه آماری بودند که 150نفر به شیوه تصادفی انتخاب شدند. برای جمعآوری دادهها در بخش کیفی از مصاحبه نیمه ساختمند و بررسی اسناد، و در بخش کمی از پرسشنامه محققساخته استفاده شد. برای تحلیل دادههای کیفی، از روش تحلیل مضمون و برای تحلیل دادههای کمی از تحلیل عامل و ضریب آلفای کرنباخ استفاده شد. با استفاده از معیارهای اعتبارسنجی کیفی چارچوب اولیه اعتبارسنجی گردید. برای اعتبارسنجی کمی از تحلیل عامل و ضریب آلفای کرنباخ استفاده شد. نتایج نشان داد که الگوی شایستگیهای حرفهای اعضای هیات علمی دانشگاه فرهنگیان متشکل3 عامل(1-دانش حرفه ای2-مهارتهای حرفهای3-اخلاق حرفهای )،11ملاک(1-دانش محتوا2-دانش آموزش محتوا3-دانش پژوهشی4-دانش سازمانی5-دانش فناوری6-مهارت تدریس7-مهارت پژوهش8-مهارت فناوری9-مهارتهای ارتباطی10-اخلاق فردی 11- اخلاق سازمانی) و 62 نشانگر است.این الگو میتواند به عنوان چارچوب و مبنایی برای جذب، توسعهی حرفهای و ارزیابی شایستگیهای حرفهای اعضای هیات علمی دانشگاه فرهنگیان کشور مورد استفاده قرار گیرد.
ارائه مدل مفهومی عوامل موثر بر کیفیت تدریس حرفه ای اساتید دانشگاه فرهنگیان با رویکرد مبتنی بر نظریه داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این تحقیق ارائه مدل مفهومی عوامل موثر بر کیفیت تدریس حرفه ای اساتید دانشگاه فرهنگیان با رویکرد مبتنی بر نظریه داده بنیاد بود. این کار با انجام پژوهش کیفی از نوع نظریه داده بنیاد که شیوه آن اکتشافی است، انجام شد. در این پژوهش برای رفع نواقص پژوهش های گذشته، به تدوین مدلی جامع که شامل عوامل داخلی و خارجی موثر بر کیفیت استادان دانشگاه فرهنگیان از روش برخاسته از داده ها و به شیوه سیستماتیک (کدگذاری باز، محوری و انتخابی) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. برای تکمیل صلاحیت های مورد انتظار تدریس حرفه ای استادان، مصاحبه ای نیمه ساختاریافته با متخصصین در حوزه آموزش عالی و نخبگان علمی دانشگاه فرهنگیان جمعا 17 نفر به شیوه گوله برفی به عنوان نمونه انتخاب شدند. برای به دست آوردن اعتبار و روایی داده ها از دو روش بازبینی مشارکت کنندگان و مرور خبرگان غیر شرکت کننده در پژوهش استفاده شد. داده ها به روش تحلیل محتوا بررسی شدند. در نهایت مدلی با ده عامل عوامل انگیزشی، عوامل اجتماعی، عوامل محیطی، عوامل اقتصادی، عوامل فرهنگی، عوامل فردی و شخصی، عوامل دانشگاهی و مدیریتی، عوامل علمی و آموزشی، عوامل تکنولوژیکی و عوامل بین المللی استخراج شد. مقوله محوری مطالعه حاضر کیفیت تدریس اساتید دانشگاه است که در ده بعد ذکر شده و با توجه به شرایط علّی، شرایط زمینه ای و شرایط میانجی راهبردهایی تدوین و مدل نهایی بر اساس آن ارائه شده است.
ارائه مدل مدیریت استعداد مدیران مدارس متوسطه شهر شیراز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش" ارائه مدل مدیریت استعداد مدیران مدارس متوسطه شهر شیراز " می باشد. این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه گردآوری داده ها از نوع تحقیقات پیمایشی به شمار میآید. جامعه اماری این پژوهش شامل شامل 1110 نفر از مدیران و معاونین مدارس متوسطه شهر شیراز می باشند. حجم نمونه از طریق جدول مورگان شامل 290 نفر مشخص شد.که از طریق روش نمونه گیری تصادفی ساده(با در نظر گرفتن این نکته که برای هر مدرسه حداقل یک نفر مدیر یا معاون به عنوان نمونه اختیار شود) اقدام به انتخاب نمونه مورد پژوهش شده است.در این پژوهش از پرسشنامه محقق ساخته 39 گویه ای استفاده شده است. روایی ابزار پژوهش از طریق روایی سازهای مورد تأیید واقع شده و پایایی آن نیز از طریق آلفای کرونباخ 0.899 بدست آمد. نتایج حاصل از اجرای آزمون ساختاری و مدل نهایی مدیریت استعداد در مدارس شهر شیراز نشان می دهد در مجموع ضرایب مسیر مربوط به مولفه جذب استعداد دارای بالاترین ضریب مسیر و در جایگاه دوم مولفه ارتقاء استعداد و در جایگاه سوم ارزیابی و کشف استعداد و در جایگاه چهارم نیز مولفه حفظ استعداد و در نهایت در جایگاه پنجم مولفه آموزش قرار دارد..
مقایسه اثربخشی دو روش مداخله آموزش کیفیت زندگی والدین و آموزش یادگیری اجتماعی- هیجانی دانش آموزان بر کاهش علایم اختلال سلوک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به منظور مقایسه اثربخشی دو روش مداخله آموزش کیفیت زندگی والدین و آموزش یادگیری اجتماعی هیجانی دانشآموزان بر کاهش علایم اختلال سلوک دانشآموزان انجام شد. این پژوهش به روش نیمهتجربی با طرح پیشآزمون، پسآزمون با گروه کنترل انجام شد. جامعه آماری این پژوهش، دانش آموزان پسر پایه های چهارم، پنجم و ششم ابتدایی مبتلا به اختلال سلوک، شهر شیراز، درسال تحصیلی 97-96 بودند. نمونه پژوهش شامل؛ 45 نفر از این دانش آموزان بود که با روش نمونهگیری تصادفی خوشهای انتخاب و به صورت تصادفی در سه گروه قرار گرفتند. گروه آزمایشی اول؛ والدین 15 نفر از این دانش آموزان دارای، که برنامه آموزشی مبتنی برکیفیت زندگی درمانی را طی 8 جلسه 2 ساعتی، دریافت نمودند. گروه آزمایشی دوم 15 نفر از دانش آموزان دارای اختلال سلوک که برنامه آموزشی یادگیری اجتماعی – هیجانی را ، طی 8 جلسه 1 ساعتی، دریافت نمودند و گروه سوم؛ گروه کنترل که دانش آموزان و والدین آنها هیچگونه آموزشی دریافت نکردند. پساز انجام مداخلات آموزشی، پرسشنامه علایم مرضی کودکان، به عنوانپسآزمون توسط والدین، تکمیلگردید. در تحلیل داده ها از روش تحلیل کواریانس استفاده شد. براساس نتایج بهدست آمده، درگروههای آزمایش، نسبت به گروه گواه، در مرحله پسآزمون، کاهش معنادار علایم اختلال سلوک مشاهده شد(001/0 P). هر دو مداخله بر بهبود علایم اختلال سلوک تاثیر مثبت داشته است. اما مداخله به روش یادگیری اجتماعی- هیجانی دانش آموزان، نسبت به آموزش کیفیت زندگی در مادران، اثربخشی بیشتری داشته است.
اولویت بندی ابعاد کیفیت خدمات دانشگاهی با استفاده از فرآیند تحلیل سلسله مراتبی فازی (موردمطالعه: دانشگاه آزاد اسلامی واحد دماوند)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پیشرفت جوامع وابستگی انکارناپذیری به سطح آموزش و گسترش کمی-کیفی نظام آموزشی، به ویژه نظام آموزش عالی دارد. با توجه به محدودیت منابع سازمانی جهت اجرای برنامههای بهبود، یکی از دغدغههای مدیران، اولویت بندی مسائل، جهت تخصیص منابع سازمان است. در این پژوهش، اولویتبندی ابعاد کیفیت خدمات دانشگاهی مورد بررسی قرارگرفته است. پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی است و جزء تحقیقات کمی به حساب میآید. همچنین این پژوهش در بین پژوهشهای کمی از نظر شیوه گردآوری اطلاعات، توصیفی است و از نظر شیوهی گردآوری اطلاعات در بین تحقیقات توصیفی به دلیل استفاده از روش تحلیل سلسله مراتبی فازی در قسمت وزن دهی، در میان پژوهشهای همبستگی از نوع پیمایشی- تک مقطعی است. جامعه آماری این تحقیق همه دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد دماوند است. در این تحقیق پس از بررسی ادبیات نظری پژوهش، ابعاد کیفیت خدمات دانشگاهی برای اولویتبندی شناسایی شدند. با بررسی اسناد بالادستی و سند مصوب شورای عالی فرهنگی، شاخص ارزشهای اسلامی- ایرانی به شاخصهای موجود در ادبیات موضوع ذکر شده افزوده شد که برای این شاخص اصلی، چهار زیر شاخص در نظر گرفته شده است. طبق نتایج کسبشده از این تحقیق مشخص شد که در میان 28 زیر شاخص مورد بررسی شاخص «دانش و تجربه اعضای هیاتعلمی دانشگاه» دارای بالاترین درجه اهمیت هستند.
طراحی الگوی تفکر راهبردی مدیران آموزشی به روش آمیخته اکتشافی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این مطالعه، طراحی الگوی تفکر راهبردی مدیران آموزشی بود. این پژوهش از دیدگاه هدف، کاربردی و از نظر راهبرد و روش، تحقیقی ترکیبی از نوع اکتشافی است. جامعه آماری پژوهش در بخش کیفی شامل اساتید گروه علوم تربیتی و دانشجویان دکترای مدیریت آموزشی دانشگاه آزاد کرمانشاه و در مرحله کمّی مدیران مدارس ابتدایی استان کرمانشاه بودند. حجم نمونه در مرحله کیفی 12 نفر و در مرحله کمّی 200 نفر بود. اعضای نمونه در مرحله کیفی به روش نمونه گیری هدفمند بر اساس اصل اشباع در نظر گرفته شد و در مرحله کمّی، روش نمونه گیری مبتنی بر اصول تعیین حجم نمونه در مدل یابی معادلات ساختاری به کار رفت. ابزار گردآوری داده های پژوهش در بخش کیفی مصاحبه نیمه ساختاریافته و در بخش کمّی پرسشنامه محقق ساخته بود. روایی و پایایی ابزار در بخش کیفی با معیارهای مقبولیت و قابلیت تأیید و در بخش کمّی روایی ابزار با نظر متخصصان و تحلیل عاملی تأییدی و پایایی آن با آلفای کرونباخ، روش اسپیرمن- براون و روش ترکیبی به دست آمد. تحلیل داده های کیفی با روش تحلیل مضمون و بر اساس مدل براون و کلارک (2006) و داده های کمّی از طریق تحلیل معادلات ساختاری در قالب نرم افزار اس پی اس اس و لیزرل مورد آزمون قرار گرفت. یافته های بدست آمده از بخش کیفی منجر به شناسایی پنج عنصر اصلی آینده نگری، تفکر خلاق، تفکر شهودی، هوشمندی محیطی و فرصت گرایی هوشمندانه در رابطه با تفکر راهبردی مدیران آموزشی گردید و در قالب مقیاسی 32 گویه ای به جامعه آماری در بخش کمّی ارائه شد. یافته های حاصل از تحلیل داده ها در بخش کمّی نشان داد که الگوی عناصر استخراج شده از شاخص های برازش مطلوبی برخوردار است.
فراترکیب عوامل مؤثر در ارزشیابی عملکرد مدیران مدارس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت مدرسه دوره هشتم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴
72 - 50
حوزه های تخصصی:
با توجه به نقش برجسته رهبری و مدیریت در عرصه دستیابی به اهدف سازمان ها، به ویژه مدیران مدارس در نظام آموزش و پرورش، توجه به عملکرد آنان و ارزیابی این عملکردها اهمیت بسیاری دارد. از این رو پژوهش حاضر با هدف ارائه مدل مفهومی برای ارزیابی عملکرد مدیران مدارس انجام شد. روش پژوهش کیفی و از نوع فراترکیب بود. گردآوری داده ها به روش اسنادی و با بررسی تمامی منابع علمی مرتبط با موضوع ارزیابی عملکرد مدیران مدارس (1380-1398داخلی و 19990-2019 خارجی) انجام شد. بدین منظور، کلید واژه های مربوط به دو دهه اخیر، از جمله: ارزشیابی و ارزیابی عملکرد مدیران، وظایف مدیران، استانداردهای عملکردی مدیران، ویژگی های و شایستگی های مدیران و صلاحیت های حرفه ای مدیران (مدارس) در پایگاه های داخلی نظیر پایگاه اطلاعات علمی؛ اس آی دی، و پایگاه داده های خارجی همچون گوگل اسکولار، اسکوپوس، امرالد، الزویر، پروکوئست اشپینگر تیلور و فرانسیس بررسی شد. با بررسی کامل 47 منبع از 1123 منبع اولیه، 8 مؤلفه اصلی و 28 زیرمؤلفه به عنوان ملاک های ارزیابی عملکرد مدیران مدارس، شناسایی و طبقه بندی شد. نتایج حاصل از این بررسی نشان داد که توجه به ابعاد شناسایی شده، می تواند به مدیران ارشد در تشخیص دقیق و همه جانبه عملکرد مدیران مدارس، کمک کند و زمینه تصمیم گیری بهینه، گزینش و انتخاب صحیح آ ن ها را فراهم کند.
بازنمایی ساختار علمی رشته مدیریت آموزشی مبتنی بر تجربه زیسته اعضای هیأت علمی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت مدرسه دوره هشتم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴
450 - 426
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف توصیف پدیده ساختار علمی مدیریت آموزشی از نگاه و برداشت استادان این رشته دانشگاهی انجام شد. تحلیل اطلاعات از طریق انجام مصاحبه های نیمه ساختارمند با توجه به رویکرد پژوهشی پدیدارشناسی توصیفی و با بهره گیری از روش تحلیلی هفتگانه کلایزی پی گیری شد. مشارکت کنندگان اعضای هیأت علمی دارای رتبه علمی از استادیار تا استاد، به تعداد 17تن بودند. یافته های پژوهش که در 6 مؤلفه اصلی و 15 زیرمؤلفه طبقه بندی شد، بازنمای تجربه و برداشت صاحب نظران و اندیش ورزان این رشته است. نتایج نشان داد که بین اعضای هیأت علمی رشته مدیریت آموزشی نسبت به ساختار علمی این رشته اتفاق نظر وجود ندارد و هویت علمی رشته در سه بخش بنیان نظری، ماهیت بین رشته ای و قلمروی رشته، دارای دو جهان بینی متفاوت است. مؤلفه های متفاوت از جمله: اصالت علمی، پایان هویت جویی، کارکردگرایی بین رشته ای، بازنگری بین رشته ای، مربی سازمان ها و رهبر آموزش و پرورش وجود این تفاوت در جهان بینی را تأیید کرد. ضمن آن که این تفاوت معنی دار اندیشه و قضاوت از زاویه دیگر، می تواند پیام آور پویایی رشته مدیریت آموزشی باشد، زیرا وجود چنین دیدگاه های مختلفی، افزون بر بازنمایی اهمیت آن در چالش برانگیزی هویت علمی رشته مدیریت آموزشی، دربردارنده رشد و توسعه نظری این رشته در درازمدت خواهد بود.
فرهنگ سازمانی و اشتیاق کارآفرینانه: نقش میانجی بازارگرایی و یادگیری سازمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی این مطالعه تبیین تأثیر فرهنگ سازمانی بر اشتیاق کارآفرینانه با تأکید بر نقش میانجی یادگیری سازمانی و بازارگرایی است روش پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر نحوه گردآوری داده ها (طرح تحقیق)، توصیفی- همبستگی با تاکید بر مدل سازی معادلات ساختاری می باشد.. جامعه آماری شامل همه کارکنان سازمان فنی و حرفه ای استان خوزستان (800 N:) بوده است که به دلیل پراکندگی جغرافیایی و دشواری دسترسی به همه اعضای جامعه، یک نمونه تصادفی خوشه ای چندمرحله ای به تعداد 260 نفرِ براساس فرمول کوکران انتخاب گردیده است. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه های استاندارد دارای روایی و پایایی بوده است، بدین ترتیب برای سنجش فرهنگ سازمانی از پرسشنامه کامرون و کویین (2011)، بازارگرایی پرسشنامه نارور و اسلاتر (1990)، یادگیری سازمانی پرسشنامه نیف (2001) و برای اشتیاق کارآفرینانه از پرسشنامه کاردون و همکاران (2013) استفاده شده است که روایی صوری و محتوایی آن ها با استفاده از نظر استادان و متخصصان تایید شد، هم چنین نتایج آزمون پایایی با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ به ترتیب 91/0، 89/0، 99/0 و 72/0 محاسبه و تایید گردید. نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزارهای SPSS و Smart PLS نشان داد که فرهنگ سازمانی هم به طور مستقیم و هم به واسطه نقش میانجی بازارگرایی و یادگیری سازمانی بر اشتیاق کارآفرینانه تأثیر مثبت و معنادار دارد.
بررسی تأثیر ابعاد هوش عاطفی بر رهبری هوشمند در سازمان های عصر دانش (مورد مطالعه دانشگاه فرهنگیان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی و تجزیه و تحلیل چگونگی تأثیر مؤلفه های هوش عاطفی بر رهبری هوشمند انجام گرفت. روش پژوهش، توصیفی – همبستگی با تأکید بر معادلات ساختاری بود. جامعه آماری این پژوهش شامل مدرسان و اعضای هیات علمی پردیس های دانشگاه فرهنگیان(1100نفر) تشکیل می دادند. حجم نمونه انتخابی بر اساس یک قاعده به منظور انجام تحلیل عامل تاییدی، 330 نفر با بهره گیری از روش طبقه ای متناسب تعیین شد. داده های مربوط به رهبری هوشمند به وسیله پرسشنامه محقق ساخته و داده های مربوط به هوش عاطفی به وسیله پرسشنامه ی هوش عاطفی «گولمن» جمع آوری شد. ضریب آلفای کرونباخ برای مؤلفه های رهبری هوشمند برابر 89/0 و برای ابعاد هوش عاطفی برابر 825/0 به دست آمد که دلالت بر پایایی مناسب ابزار گردآوری داده ها دارد و روایی صوریی و محتوایی آن ها با بهره گیری از نظر متخصصان و صاحب نظران تأیید شد. تجزیه و تحلیل داده ها به کمک دو نرم افزار SPSSو LISREL صورت پذیرفت. یافته های تحقیق نشان می دهند که «آگاهی در خصوص موقعیت» با ضریب تشخیص 892/0 مهم ترین بٌعد رهبری هوشمند را تشکیل می دهد. هم چنین نتایج نشان داده است که «مهارت اجتماعی» و «خوداگاهی» با ضریب تشخیص 43/0 و 33/0 به ترتیب به عنوان مهم ترین ابعاد هوش عاطفی که بر رهبری هوشمند تأثیر مهمی دارند، محسوب می شوند.
بررسی تاثیر سوادآموزی برکاهش آسیب های اجتماعی و توسعه اقتصادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رعایت هنجارهای اجتماعی یکی از مهم ترین اصول زندگی است و نخستین شرط لازم برای پیشرفت و رسیدن به توسعه پایدار برای جامعه متمدن محسوب می شود. هدف از مقاله حاضر بررسی تاثیر سوادآموزی برکاهش آسیب های اجتماعی و توسعه اقتصادی است. روش پژوهش از نوع کیفی و با رویکرد توصیفی- تفسیری است که مشارکت کنندگان به صورت هدفمند انتخاب شدند. داده ها از طریق مصاحبه عمیق با 12 نفر از آموزش دهندگان شهر شیراز جمع آوری شده است. مصاحبه ها ثبت و ضبط و یادداشت برداری شد و با روش پنج مرحله ای توصیف، تفسیر و تجزیه و تحلیل گردید. برای اعتبار سنجی از روش کنترل اعضا استفاده شد. یافته های این پژوهش نشان می دهد که سواد آموزی باعث تقویت مهارت های ده گانه زندگی و تقویت راهکارهای مقابله ای در افراد می گردد. این مهارت ها توانایی اجتماعی و روحی افراد را افزایش می دهند و موجب می شوند تا فرد بتواند به نحوی بهتر و موثرتر با مشکلات و دشواری های زندگی مواجه شود. هم چنین قدرت سازگاری افراد را بالا می برد و باعث می شود شخص بتواند مسوولیت های اجتماعی و شخصی زندگی را بهتر بپذیرد، توانمندی هایش را بروز دهد و از آسیب های ناشی از ناتوانی در حل مشکلات در امان بماند. بنابراین سوادآموزی بر کاهش آسیب های اجتماعی موثر بوده و باعث بهبود وضعیت اقتصادی فرد و کاهش هزینه ها و توسعه اقتصادی جامعه می گردد.