نظریه و عمل در برنامه درسی
نظریه و عمل در برنامه درسی سال پنجم بهار و تابستان 1396 شماره 9 (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
مفهوم دانش قدرتمند، مفهوم بنیادین در نگاه مایکل یانگ در مقام جامعه شناس برنامه درسی است. او در خلال چهار دهه با صورت بندی این مفهوم، کوشیده است چارچوبی نظری برای برنامه درسی دانش بنیان فراهم آورد. با این همه نسبت این مفهوم با مؤلفه های نظریه برنامه درسی، نظام مدرسه ای و امر تربیتی در میان تألیفات و کارهای پژوهشی فردی و مشترک یانگ، پراکنده اند. صورت بندی نظریه برنامه درسی بر اساس این مفهوم نخست نیازمند صورت بندی یکپارچه و جامعی از آن و استنتاج دلالت هایی است که بتواند مؤلفه های بنیادین و مؤلفه های ساختاری یک چارچوب نظری را تبیین نماید. این نوشتار می کوشد تا با ارجاع به کارهای یانگ، به تبیین و تفسیر مفهوم دانش قدرتمند بپردازد، برای این منظور قریب به اکثر نوشته های یانگ به همراه آثاری از منتقدان و موافقان آرای او، در یک پژوهش فلسفی مطالعه شده اند. در این مطالعه از روش کیفیِ تحلیلی مفهومی استفاده شده است. معرفت شناسی پشتیبان مفهوم دانش قدرتمند بررسی شده و ارتباط این مفهوم با جامعه شناسی، نظام مدرسه ای و امر تربیتی بیان شده است. در پایان با رویکردی نظری، دلالت های تربیتی این مفهوم برای ساخت یک نظریه برنامه درسی استنتاج گردیده است تا مبنایی برای نظر ورزی و پژوهش بیشتر باشد.
واکاوی تجربه های زیسته کارورزی در دانشگاه فرهنگیان: الگوی مفهومی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف واکاوی تجارب زیست شده برنامه درسی کارورزی در دانشگاه فرهنگیان پرداخته است تا در سایه چنین تلاشی به تدوین الگویی مفهومی دست یابد. این پژوهش رویکردی کیفی و پدیدارشناسانه دارد. ابزار پژوهش مصاحبه نیمه ساختاریافته ای بود که داده های آن بر اساس تحلیل محتوا و الگوی کلایزری در میان 24 نفر دانشجو معلمان، 15 نفر استاد راهنما و 18 نفر معلم راهنما از گروه های مختلف آموزشی استخراج شده است. نتایج این پژوهش نشان داد که مسائل برنامه درسی کارورزی در شبکه ای از مقولات قرار می گیرند، در بخش اساتید راهنمای کارورزی درمجموع 4 مقوله شناختی، نگرشی، سازمانی و تعاملاتی، در بخش معلمان راهنما 3 مقوله سازمانی، نگرشی و تعاملاتی، در بخش کارورزان 5 مقوله شناختی، عاطفی، نگرشی، رفتاری، تعاملاتی و مقوله سایر مسائل تدوین گردیده است. در انتها نکاتی جهت بهبود کیفیت برنامه درسی کارورزی پیشنهاد شده است.
برنامه درسی روایت پژوهی و توسعه حرفه ای دانشجویان دانشگاه فرهنگیان: طراحی الگوی برنامه درسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، طراحی و اعتباربخشی الگوی برنامه درسی روایت پژوهی جهت توسعه حرفه ای دانشجومعلمان دانشگاه فرهنگیان است. الگوی برنامه درسی روایت پژوهی، مبتنی بر نظریات دیویی، برونر، شوآب، ویگوتسکی، دونالدشون ,کلندینین و کانلی است. در این الگو، یادگیری یک عمل فکورانه و مبتنی بر تجربه است؛ دانشجومعلمان با تفکر و تأمل در تجارب خود و دیگران، اقدام به ساخت معانی می کنند؛ آن ها فعالانه دانش، مهارت و نگرش خود را از روایت ها می آموزند و به توسعه حرفه ای دست می یابند. در این پژوهش، دو سؤال اصلی مطرح است: 1. الگوی برنامه درسی روایت پژوهی برای توسعه حرفه ای دانشجومعلمان دارای چه ویژگی هایی است و 2. آیا این الگو دارای اعتبار است؟ جهت پاسخ به این سؤالات از روش توصیفی-تحلیلی استفاده شد. الگو طراحی شد و جهت اعتباربخشی در اختیار 20 نفر از متخصصان برنامه درسی و مدرسان دانشگاه فرهنگیان قرار گرفت که درصد بالایی از متخصصان، الگو و بخش های مختلف آن را مناسب ارزیابی کردند.
تبیین عناصر برنامه درسی کارآفرینی در دوره آموزش عمومی (سنتزپژوهی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آموزش کارآفرینی از حوزه های علمی ای است که رشد سریعی دارد اما محتوا و روش تدریس آن مبهم است. در این مقاله مطالعات موجود درباره عناصر برنامه درسی کارآفرینی - اهداف، محتوا، رویکردهای تدریس و ارزشیابی - گردآوری و با سنتز آن ها ترکیبی بهینه ارائه شده است. معیار انتخاب این مطالعات، مطالعه یک یا چند عنصر فوق در دوره آموزش عمومی، طی سال های 2016-2000 بوده است. در پایان هر بخش تجمیع یافته ها و نتیجه گیری کلی ارائه شده است. طبق یافته های تحقیق، اهداف دوره ابتدایی، آشنایی با مفاهیم پایه، انگیزه، علاقه و روحیه کارآفرینانه و در دوره متوسطه، پرورش مهارت ها و شایستگی های کارآفرینی است. محتوا منطبق بر اهداف بوده و در سه سال نخست ابتدایی، تلفیقی و پس از آن به هر دو حالت تلفیق و درس جداگانه است. رویکردهای فعال تدریس، به ویژه رویکردهای استقرایی و شهودی مناسب اند. رویکردهای ارزشیابی اصیل و عملکردی تناسب بیشتری با ماهیت کارآفرینی دارند؛ در نهایت باید اضافه کرد که ارزشیابی های تکوینی در این عرصه حائز اهمیت هستند.
تبیین شاخص های نوآوری در فعالیت های یاددهی و یادگیری رشته های هنری مبتنی بر آموزه های سازنده گرایی و میزان کاربست آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این مطالعه، شناسایی شاخص های نوآوری در فعالیت های یاددهی و یادگیری رشته های هنری بر حسب رویکرد ساختن گرایی و بررسی میزان کاربست آن ها در دانشگاه هنر اصفهان می باشد. این پژوهش از رویکرد کمّی و کیفی استفاده شده است. جامعه آماری بخش کیفی تحقیق حاضر، جمعی از صاحب نظران در آموزش هنر و متخصصان برنامه های درسی در سطح کشور و اعضای هیأت علمی دانشگاه هنر اصفهان بودند، که به روش نمونه گیری هدفمند تعداد 19 نفر از آنان انتخاب شدند. جامعه آماری بخش کمّی نیز، تمامی دانشجویان تحصیلات تکمیلی دانشگاه هنر اصفهان بودند که به روش نمونه گیری تصادفی تعداد 285 نفر از آنان انتخاب شدند. داده های پژوهش از طریق مصاحبه نیمه ساختار یافته و پرسشنامه محقق ساخته گردآوری شده است. برای تعیین روایی مصاحبه و پرسشنامه از روایی محتوا و برای برآورد پایایی پرسشنامه، از ضریب آلفای کرانباخ بهره گرفته شده است. طبق نتایج تحقیق در بخش کیفی مهم ترین شاخص های نوآوری در فرایند یاددهی و یادگیری عبارت است از: کاربست یادگیری تجربی، توجه به خود راهبری، توجه به مهارت های تفکر، ارزشیابی کیفی و مداوم، توجه به اصول آموزش مبتنی بر دیالوگ و اکتشاف هنری و بهره گیری از دیدگاه ها و دانش نوین در زمینه تحلیل آثار هنری. همچنین نتایج بخش کمّی بیانگر آن است که میزان کاربست شاخص های نوآوری، کمتر از حد متوسط می باشد. برگزاری دوره های دانش افزایی، استفاده از تجارب صاحبان هنر و اساتید هنر، بازبینی مداوم برنامه های درسی بر اساس شاخص های سازنده گرایی از جمله پیشنهادهایی هستند که نوآوری و بازنگری در فعالیتهای یاددهی و یادگیری برنامه های درسی هنر را تسهیل می کند.
ظرفیت آموزش مسائل مدل سازی برای تغییر نگرش دانش آموزان نسبت به ریاضی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
: با توجه به تأکید سند برنامه درسی ملی جمهوری اسلامی ایران بر ارتقای مهارت های مدل سازی دانش آموزان، این مطالعه به بررسی نگرش ریاضی و نظرات ۲۴۴ دانش آموز پایه دوم متوسطه درباره مسائل مدل سازی ریاضی می پردازد. این تحقیق به صورت پیش آزمون-مداخله آموزشی-پس آزمون برگزار شد. مداخله آموزشی به این صورت بود که دانش آموزان در دو گروه با شیوه آموزشی متفاوت شیوه آموزشی مستقیم (معلم محور) و شیوه استراتژی عمل گرا (دانش آموز محور) طی 6 جلسه به حل مسائل مدل سازی ریاضی پرداختند. برای جمع آوری اطلاعات از یک پرسشنامه در مقیاس لیکرت و یک پرسشنامه باز پاسخ استفاده شد. نتایج این مطالعه نشان داد که آموزش مسائل مدل سازی در هر دو گروه آموزشی، بهبود نگرش ریاضی دانش آموزان را به همراه داشته است. به علاوه، درحالی که اغلب دانش آموزان درباره مسائل مدل سازی نگرش مثبتی دارند، آن ها را کاربردی و جالب توصیف کردند، برخی هم نظراتی منفی داشتند.
هدف های برنامه درسی جهت یابی و تحرک در ایران و آمریکا (ویژه نابینایان و کم بینایان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مقایسه هدف های برنامه درسی جهت یابی و حرکت در آمریکا و ایران و با استفاده از روش بِرِدی در مطالعات تطبیقی انجام شده است. این مقایسه نشان داد که این برنامه درسی در آمریکا با داشتن 41 هدف عملکردی حرکتی، 38 هدف کلی و 263 هدف جزئی، که 48 هدف آن به کم بینایان اختصاص دارد، برای پوشش دادن به نیازهای حرکتی دانش آموزان دارای آسیب بینایی در محیط های پنجگانه خانه/زندگی، مدرسه، مسکونی، تجاری و حمل و نقل عمومی توسعه یافته است. برنامه درسی این مهارت ها در ایران با رویکرد بزرگسال محور دارای 10 هدف کلی و 75 هدف جزئی است که اساساً بر مهارت های کلاسیک جهت یابی و حرکت تمرکز دارد. در نتیجه برنامه درسی جهت یابی و حرکت در آمریکا فرصت های متعدد یادگیری معنادار را برای دانش آموزان نابینا و کم بینا فراهم می کند اما برنامه درسی جهت یابی و حرکت در ایران فرصت های محدودتری را صرفاً برای یادگیری نابینایان ایجاد می کند.