مطالعات برنامه درسی ایران
مطالعات برنامه درسی ایران سال یازدهم بهار 1396 شماره 44 (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی تأثیر رویکرد درس پژوهی معلم بر تفکر انتقادی دانش آموزان می باشد. روش انجام پژوهش نیمه تجربی، و جامعه آماری شامل دانش آموزان پایه چهارم مقطع ابتدایی ناحیه ۲ شهرستان زاهدان (دانش آموزان درس پژوه و غیر درس پژوه) می باشد. نمونه آماری ۶۰ دانش آموز پسر پایه چهارم مقطع ابتدایی (۳۰ نفر گروه آزمایش و ۳۰ نفر گروه کنترل) می باشد. در این پژوهش از روش نمونه گیری هدفمند استفاده شده و یک گروه به عنوان گروه آزمایش و یک گروه به عنوان گروه کنترل انتخاب گردیده است. ابزار اندازه گیری پرسش نامه استاندارد تفکر انتقادی فاسیون می باشد. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون های تی تک گروهی و تی مستقل استفاده شده است. نتایج نشان داد که سطح تفکر انتقادی دانش آموزان پسر در گروه کنترل و آزمایش در پس آزمون (بعد از اجرای رویکرد درس پژوهی) با هم تفاوت دارد. به این معنی که اجرای رویکرد درس پژوهی توانسته است بر سطح تفکر انتقادی دانش آموزان تأثیر بگذارد و باعث افزایش سطح تفکر انتقادی دانش آموزان در گروه آزمایش شود.
تبیین یادگیری و بالندگی حرفه ای معلمان بر مبنای مفهوم کورره در معنای فعال و زاینده آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
لزوم شناخت دقیق بالندگی حرفه ای، به منزله شاهراه مستقیم بالندگی و تربیت حرفه ای است. برنامه های تربیت حرفه ای رسمی، مبتنی بر یک رویکرد تجویزی، مقوله بالندگی حرفه ای معلمان را به عنوان فرایندی تحمیل شدنی می نگرند. این رویکرد مبتنی بر یک معنای سنتی از کورره است و مهم ترین نقطه ضعف آن نادیده انگاشتن عاملیت معلم در فرایند یادگیری خود می باشد. لذا علت شکست و بی نتیجه ماندن تلاش ها در جهت تغییر تربیتی را می توان غفلت از این اصل مهم دانست. به اعتقاد نگارنده، به رسمیت شناختن عاملیت معلمان در فرایند بالندگی خود ما را به بازشناسی ماهیت متفاوتی از کورره رهنمون می سازد که از آن می توان به عنوان معنای فعال آن یادکرد و در قالب یک فرایند تربیت پسا رسمی اتفاق می افتد. ازاین رو، پژوهش حاضر تلاشی در راستای تبیین پدیده بالندگی حرفه ای معلمان بر اساس مفهوم کورره در معنای فعال آن به شمار می آید. پژوهش از نوع فلسفی است و هدف آن تفسیر مفهوم کورره در معنای فعال آن می باشد. مفهوم پردازی جدید از کورره، فهم متفاوت و ارزشمندی از پدیده بالندگی حرفه ای معلمان را فراهم می آورد.
بررسی عناصر طراحی برنامه درسی کارآفرینی بر اساس رویکرد تطبیقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله، مقوله های طراحی برنامه درسی آموزش کارآفرینی، شامل اهداف کلان، محتوا، فعالیت های یادگیری و نقش معلم بر اساس اسناد در ایران و هفت کشور پیشرو بررسی شده اند. ابتدا وضعیت موجود در ایران توصیف و سپس وضعیت مطلوب در کشورهای مورد تطبیق ترسیم و در نهایت، تطبیق و مقایسه این دو وضعیت انجام شده است بر اساس یافته های تحقیق، در اسناد بالادستی ایران، اهداف و شایستگی های کارآفرینانه مورد توجه اند؛ لیکن شرایط و امکانات اجرایی لازم برای تحقق این اهداف فراهم نشده اند که از دلایل آن تمرکزگرایی شدید، نداشتن سیستم منظم برای تربیت و جذب معلمان کارآمد و عدم ارتباطات سازنده بین آموزش و پرورش و سایر نهادهاست. محتوای مرتبط با کارآفرینی در ایران در مقایسه با کشورهای پیشرو بسیار محدود است؛ به علاوه در ایران بیشتر بر محتوای مستقل و کتاب هایی با عنوان کار و فناوری یا کارآفرینی تکیه شده است، در حالی که در کشورهای پیشرو محتوای تلفیقی و بین رشته ای و پرورش شایستگی های کارآفرینانه در دروس مختلف مورد توجه است. فعالیت های یادگیری، بر خلاف کشورهای پیشرو، اغلب محدود به مدرسه و فعالیت های کارورزانه در محیط کار واقعی و انجام پروژه های فردی و گروهی کسب و کار مورد غفلت اند. همچنین نقش معلم، در بهترین شرایط، اجرای فعال برنامه درسی است؛ در حالی که در کشورهای پیشرو معلم اختیارات فراوانی در انتخاب و تدوین برنامه های درسی دارد.
تعیین ویژگی های الگوی مطلوب برنامه درسی زبان آموزی دوره ابتدایی از دیدگاه معلمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فراگیری زبان در دوره ابتدایی، قابلیت دانش آموزان در مهارت های زبانی را افزایش می دهد. رسیدن به این مهم، مستلزم به کارگیری الگوی مناسب برنامه درسی زبان آموزی، ویژه دوره ابتدایی است. بر این اساس، هدف اصلی این پژوهش تعیین ویژگی های الگوی مطلوب برنامه درسی زبان آموزی دوره ابتدایی از دیدگاه معلمان بود. این پژوهش از نوع ترکیبی در هم تنیده است و جامعه آماری آن در بخش کمی شامل همه معلمان ابتدایی شهر کرمان بود که از میان آن ها 350 نفر با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. در بخش کیفی، نمونه آماری شامل 30 نفر از معلمان برتر استانی دوره ابتدایی بود. ابزار پژوهش در بخش کمی، پرسشنامه محقق ساخته بود. در بخش کیفی نیز از مصاحبه نیمه ساختارمند برای گردآوری داده ها استفاده شد. پایایی پرسشنامه با استفاده از نرم افزار PLS و روش پایایی مرکب 91/0 و مقدار روایی همگرا 61/0 برآورد گردید. نتایج پژوهش اولویت های معلمان را در سه بخش مبانی، اصول و عناصر برنامه درسی زبان آموزی دوره ابتدایی مشخص ساخت. این یافته ها دلالت های مهمی برای طراحان برنامه ها و مؤلفان کتاب های درسی آموزش زبان در دوره ابتدایی دارد.
تعیین شایستگی های پایه مورد انتظار از دانش آموزان پایه هشتم در علوم تجربی و مقایسه آن ها با تأکیدات برنامه درسی علوم ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ترسیم دستاوردهای یادگیری اهمیت زیادی در برنامه ریزی برای آموزش علوم دارد. این مقاله به تعیین شایستگی های مورد انتظار از دانش آموزان در آموزش علوم می پردازد. بدین منظور با انجام یک مطالعه مروری منظم روی سه دسته منابعِ مربوط به نهادهای بین المللی در آموزش علوم، برنامه های درسی علوم و سنجش های کلان مقیاس، 22 شایستگی استخراج شده و در قالب پنج گروهِ شایستگی های دانشی و کاربردی، مفاهیم سطح بالا، کار با مدل ها و نمودارها، کاوشگری علمی و نگرش دانش آموزان دسته بندی و سپس با تأکیدات برنامه درسی علوم ایران مقایسه شدند. نتایج نشان داد که اگر چه برخی از شایستگی ها مورد تأکید برنامه درسی علوم ایران قرار گرفته است ولی یازده شایستگیِ استفاده از علوم، دانش به کارگیری ابزار علمی و انجام عملیات ریاضی در شایستگی های دانشی و کاربردی، تلفیق دانش، تبیین علمی پدیده های طبیعی و نقد دیگران در شایستگی های مفاهیم سطح بالا، استفاده از مدل ها در شایستگی های کار با مدل ها و نمودارها، ارزشیابی شواهد و استدلال علمی در شایستگی های کاوشگری علمی و حمایت از کاوشگری به همراه دیدگاه تردیدآمیز به علم در شایستگی های نگرشی مورد تأکید برنامه درسی علوم ایران قرار نگرفته بود. لذا پیشنهاد می شود در تغییر برنامه درسی علوم به این شایستگی ها توجه خاص گردد.
ارزیابی میزان هم خوانی برنامه های درسی قصد شده، اجرا شده و کسب شده دوره دوم ابتدایی در پرورش شایستگی های پژوهشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف تحقیق، ارزیابی میزان هم خوانی برنامه های درسی قصد شده، اجرا شده و کسب شده دوره دوم ابتدایی در پرورش شایستگی های پژوهشی است.روش تحقیق، توصیفی از نوع پیمایشی بود. جامعه آماری در برنامه قصد شده، کتاب های درسی و راهنمای معلم دوره دوم ابتدایی (40کتاب) و اسناد بالادستی نظام آموزشی بود که با روش نمونه گیری هدفمند، کلیه کتاب ها و سند برنامه درسی ملّی انتخاب شد. در برنامه اجرا شده 9 معلم و در برنامه کسب شده 96 دانش آموز با روش نمونه گیری خوشه ای از شهرستان قوچان انتخاب شدند. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از شاخصه های آمار توصیفی (فراوانی، درصد و میانگین) و آمار استنباطی (آزمون های t تک متغیره وt نمونه های زوج) استفاده شد. نتایج نشان داد که بین برنامه های قصد شده با اجرا شده و کسب شده، هم خوانی وجود دارد ولی بین برنامه های اجرا شده و کسب شده، هم خوانی وجود ندارد.