فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۱ تا ۴۰ مورد از کل ۱۶۶ مورد.
حوزه های تخصصی:
این مطالعه ابتدا به معرفی ماهیت مسائل کلامی و فرایند حل آن ها می پردازد سپس با مرور ادبیات پژوهشی در رابطه با مشکلات دانش آموزان در حل مسائل کلامی، به بررسی ریشه اصلی این مشکلات در فهم ناقص مسائل به دلیل دشواری متن و وجود زمینه های ناآشنا در مسائل کلامی دوره راهنمایی پرداخته است. در ادامه به اثربخشی انواع جمله بندی های مجدد زمینه ای، مفهومی و ترکیب آن ها بر تسهیل حل مسائل کلامی پرداخته است. لذا 80 دانش آموز پایه هفتم به صورت تصادفی به یکی از شرایط مذکور و یک گروه کنترل گمارده شدند. دانش آموزان ابتدا به پیش آزمون سپس، به جز گروه کنترل، یکی از انواع آزمون های جمله بندی مجدد مسائل کلامی را پاسخ دادند. نتایج نشان داد که انواع تغییر جمله بندی مسئله کلامی، حل مسئله را تسهیل می کند. این یافته ها می تواند به مؤلفان کتاب های درسی کمک کند تا به بازنگری و طراحی مجدد مسائل کلامی در کتاب های درسی ریاضی پایه های ششم تا هشتم بپردازند.
" اثر آموزش خود گردانی در یادگیری (راهبردهای گزارش نویسی و تهیه نمودار) درس ریاضی دانش آموزان دختر سال اول دبیرستان "(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش، بهبود عملکرد ریاضی دانش آموزان دختر سال اول دبیرستان از طریق آموزش راهبردهای خودگردانی در یادگیری (گزارش نویسی و تهیه نمودار) و همچنین بهبود میزان خودگردانی دانش آموزان است. به این منظور از آزمون هوش ریون برای کنترل متغیر هوش، از آزمون خودگردانی جهت سنجش میزان خودگردانی و از آزمون معلم ساخته برای سنجش عملکرد ریاضی استفاده شد. نمونه تحقیق 60 نفر از دانش آموزان دختر سال اول یک دبیرستان بودند. این دانش آموزان از منطقه 10 آموزش و پرورش شهر تهران که در درس ریاضی و خودگردانی ضعیف بودند انتخاب شدند. دانش آموزان به طور تصادفی به چهار گروه 15 نفری که یک گروه به عنوان گروه کنترل و سه گروه به عنوان گروه آزمایشی اول، دوم و سوم بودند تقسیم شدند. به گروه کنترل، هیچ آموزشی داده نشد. به گروه آزمایشی اول، راهبرد گزارش نویسی، به گروه آزمایشی دوم، راهبرد تهیه نمودار و به گروه آزمایشی سوم، ترکیبی از هر دو راهبرد آموزش داده شد. نتایج به دست آمده از این پژوهش نشان داد دانش آموزانی که از روش ترکیبی هر دو راهبرد گزارش نویسی و تهیه نمودار استفاده کردند، به طور معناداری میزان خودگردانی و عملکرد ریاضی بالاتری نسبت به دانش آموزان گروه های گزارش نویسی تهیه نمودار و کنترل از خود نشان دادند.
بررسی رابطه بین ویژگی های معلم، تدریس معلم و عملکرد ریاضی دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آموزش ریاضی از اهداف اساسی در آموزش و پرورش مقطع ابتدایی است. از گذشته تاکنون نظریه پردازان و پژوهشگران متعددی در زمینه یادگیری ریاضی و عوامل اثرگذار بر آن، به نظریه پردازی و مطالعه پرداخته اند. در طول تاریخ، نتایج مطالعات آموزش ریاضی به عنوان یک اثرگذار بنیادین در تدریس و یادگیری شناخته شده است. پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه کیفیت تدریس معلم، زمان و فرصت یادگیری با توانایی انجام محاسبات و حل مساله ریاضی ضمن در نظر گرفتن تحصیلات و تجربه کاری معلم، در دانش آموزان کلاس چهارم و پنجم ابتدایی، انجام گرفت. به این منظور 650 دانش آموز (320 دختر، 330 پسر) کلاس چهارم و پنجم مقطع ابتدایی شهر شیراز انتخاب شدند. از مقیاس کیفیت تدریس (QTS)، آزمون محقق ساخته ریاضی و فرم ارزیابی زمان و فرصت یادگیری (TOLF) برای اندازه گیری متغیرهای پژوهش استفاده گردید. نتایج تحلیل مسیر با استفاده از آزمون رگرسیون چندمتغیری سلسله مراتبی نشان داد که عملکرد دانش آموزان هم در انجام محاسبات و هم در حل مسایل ریاضی از طریق فرصت و زمان یادگیری توسط تجربه و تحصیلات معلم پیش بینی شده اند. به عبارت دیگر فرصت و زمان یادگیری نقش واسطه ای در ارتباط بین ویژگی های معلم با عملکرد ریاضی دانش آموزان دارد
مقایسه تأثیرروش تدریس مبتنی بر تفکر فعال (روش مشارکتی) و روش تدریس سنتی دریادگیری درس مطالعات اجتماعی دانش آموزان پسر.
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف مقایسه تأثیر روش تدریس مبتنی بر تفکر فعال (روش مشارکتی) و روش تدریس سنتی در یادگیری درس مطالعات اجتماعی دانش آموزان پسر نواحی پنجگانه تبریز انجام شد. روش این پژوهش از نوع طرح های نیمه تجربی با پیش آزمون و پس آزمون و از نظر هدف کاربردی بوده است. جامعه آماری این تحقیق، کلیه دانش آموزان پسر سال اول متوسطه نواحی پنجگانه تبریز به تعداد 10665 نفر در سال 91-90 بود. نمونه گیری به صورت تصادفی خوشه ای چند مرحله ای است. بنابراین حجم نمونه آماری پژوهش عبارت است از دانش آموزان دو کلاس اول متوسطه که از هر کدام از کلاس ها پس از موازنه سازی آزمودنی ها یکی به شکل یادگیری سنتی به تعداد 30 نفر و دیگری به شیوه تدریس مشارکتی (فعال) به تعداد 32 نفر در درس مطالعات اجتماعی مورد بررسی قرار گرفتند. برای اندازه گیری میزان یادگیری گروه ها از آزمون پیشرفت تحصیلی استفاده گردید. برای تعیین روایی محتوایی پرسشنامه از نظر متخصصان و معلمان استفاده شد. برای تحلیل داده های آماری در مورد هر یک از فرضیه های پژوهشی به علت تعیین تفاوت و محاسبه و مقایسه نمره های پیش آزمون و پس آزمون درگروه های آزمایش وگواه ازآزمون ANCOVA (تحلیل کوواریانس) استفاده گردید. نتایج تحلیل کواریانس نشان داد: که بین نمرات یادگیری کلی، عمیق و سطحی هر دو گروه آزمایش و کنترل تفاوت معناداری وجود دارد. به عبارت دیگر روش تدریس مشارکتی در افزایش یادگیری کلی، عمیق و سطحی دانش آموزان تأثیرگذاشته و نسبت به روش سنتی تدریس اثربخش بوده است.
روش های تدریس و یادگیری مؤثر آموزش های زیست محیطی در آموزش و پرورش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آموزش و پرورش مهم ترین نهاد آموزشی است که در جهت توسعه همه جانبه، با تأثیرگذاری بر فرهنگ جوامع و ایجاد زمینه لازم،شرایط مناسب را برای دستیابی به نتیجه مطلوب و رفع مشکلات فراهم می آورد. هدف این پژوهش، بررسی روش های آموزشی مؤثر در ارائه آموزش زیست محیطی مدارس است که از نوع کاربردی به روش توصیفی از نوع پیمایشی انجام شده است. پرسشنامه محقق ساخته براساس طیف لیک رتبه منزله ابزار این پژوهش انتخاب شده است که روایی آن را متخصصان تایید کرده اند و پایایی آن با آلفای کرونباخ برابر 89/0 تایید شده است. جامعه آماری پژوهش همه معلمان و برنامه ریزان آموزشی دوره های تحصیلی ابتدایی و راهنمایی شهر تهران در سال تحصیلی 92-91 بوده است که بر اساس جدول مورگان و با روش نمونه گیری طبقه ای با انتساب تصادفی حجم نمونه برای معلمان دو دوره 742 نفر و برنامه ریزان آموزشی 125 نفر به دست آمده است. برای تجزیه و تحلیل داده های حاصل از نرم افزار SPSSو آزمون t استفاده شده است. نتایج نشان می دهد که معلمان و برنامه ریزان دوره های تحصیلی نظراتی متفاوت درباره روشهای آموزشی زیست محیطی هر یک از دوره های تحصیلی دارند. تفاوت روش های تدریس برای آموزش محیط زیست در مقاطع تحصیلی به دلیل نیازهای شناختی، عاطفی و روان شناسی دانش آموزان است که برای ایجاد دانش، آگاهی، تغییر رفتار، انگیزه و علاقه در آنها به محیط زیست و اهداف زیست محیطی ضروری خواهد بود.
بررسی رابطه بین ذهنیت فلسفی و روش تدریس دبیران مدارس متوسطه شهر اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش بررسی رابطه ی بین ذهنیت فلسفی و روش تدریس دبیران مدارس متوسطه ی شهر اصفهان است. روش انجام این پژوهش توصیفی- همبستگی است. به منظور گردآوری داده ها از دو پرسش نامه ی محقق ساخته ذهنیت فلسفی و روش تدریس استفاده شد. نمونه ی آماری مشتمل بر 90 نفر از دبیران و 300 نـفر از دانش آموزان مـدارس متوسطه ی شـهر اصـفهان در سال 87- 1386 بود که از طریق نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. تجزیه و تحلیل داده ها در دو سطح آمار توصیفی و استنباطی و از طریق نرم افزار SPSS انجام پذیرفت. نتایج نشان داد بین ذهنیت فلسفی و ابعاد آن شامل جامعیت، تعمق و انعطاف پذیری با روش تدریس دبیران همبستگی معناداری وجود دارد. هم چنین بین ذهنیت فلسفی و روش تدریس دبیران بر اساس متغیرهای جنسیت، رشته ی تحصیلی، مدرک تحصیلی و سابقه ی خدمت نیز همبستگی معناداری مشاهده شد.
ارائه و ارزیابی اثربخشی چند شیوه تدریس در آموزش رشته علوم تربیتی
حوزه های تخصصی:
یادگیری غیر مؤثر، علاوه بر زیانهای اقتصادی، کاهش اعتماد به نفس، احساس حقارت، افسردگی و در نتیجه عدم شکوفایی استعداد ها و توانایی های فرد شکست خورده در تحصیل را در پی خواهد داشت. با پیشرفت علوم نیازهای فردی و اجتماعی نیز گسترده تر شده است؛ بنابراین روشهای سنتی آموزش دیگر قادر نخواهند بود که یادگیری را به نحو مطلوب در فراگیر تسهیل نمایند. روش های تدریس راه هایی برای تحقق یادگیری، آموش و تربیت هستند. در شیوه های جدیدتر تدریس، تلاش شده است تا اصول روانشناسی، نظیر توجه به علایق و استعدادها، فعالیت فراگیران و شرکت آنان در فرآیند تدریس، مورد توجه قرار گیرد. بنابراین اخیراً بر روش های فراگیر محور، تجربه مدار و مبتنی بر هم فکری و پژوهش تأکید شده است. پژوهش حاضر، با هدف جستجوی روش هایی متناسب، برای تدریس مطالب پیچیده انتزاعی صورت گرفته است. پژوهشگر با مطالعه و بررسی روش های گذشته و با تکیه بر تجربه تدریس خود، در جهت ارتقای بیشتر و بهتر تدریس مفاهیم انتزاعی، به ارائه روش هایی پرداخته است. شیوه های پیشنهادی در تحقیق حاضر عبارتند از: روش مفاهیم کلیدی، روش آموزش کلیات، روش مثال آوری و روش ترکیبی.
تأثیر برنامه دوره تحکیم سواد در تثبیت آموخته های سوادآموزان تحت پوشش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این تحقیق1 تعیین تأثیر برنامه دوره تحکیم سواد در تثبیت آموخته های سوادآموزان تحت پوشش نهضت سوادآموزی بود. روش تحقیق از نوع آزمایشی بر اساس اندازه گیریهای مکرر بود و طرح تحقیق به این صورت بود که سه آزمون از نمونه آماری گرفته شد. جامعه آماری همه افراد تحت پوشش دوره تحکیم سواد در کل کشور بودند که از آن میان، 891 نفر بر اساس فرمول کوکران به منزله نمونه انتخاب شدند. به این صورت که بر اساس سطح میانگین سواد، استانهای کشور به سه سطح برخوردار، نیمه برخوردار و کم برخوردار تقسیم شدند. سپس از همه استانهای کشور، شش استان بر اساس میانگین سطح سواد و شاخص برخوردار، نیمه برخوردار و کم برخوردار انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها آزمونهای محقق ساخته پیشرفت تحصیلی خواندن، نوشتن، حساب کردن و روخوانی قرآن کریم بود. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون تحلیل واریانس اندازه گیریهای مکرر استفاده شد. نتایج تحقیق نشان داد که دوره تحکیم به تثبیت آموخته های مهارتهای اصلی نوشتن، خواندن، حساب کردن و روان خوانی قرآن کریم سوادآموزان تحت پوشش می انجامد، اما تنها در مهارت نوشتن بود که میان میانگین نمرات پیش آزمون با آزمون پیگیری ازلحاظ آماری تفاوت معنادار وجود نداشت.
تأثیر اجرای آزمون های عملکردی در درس علوم تجربی در میزان پیشرفت، نگرش تحصیلی و قدرت یادداری دانش آموزان دوره اول متوسطه شهرستان مبارکه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین تأثیر اجرای آزمون های عملکردی بر میزان پیشرفت، نگرش تحصیلی و قدرت یادداری دانش آموزان دوره اول متوسطه شهرستان مبارکه انجام گرفت. جامعه آماری این پژوهش تمامی دانش آموزان دختر و پسر دوره اول متوسطه در سال تحصیلی 94–93 در شهرستان مبارکه بودند. بدین منظور از جامعه آماری مورد پژوهش که 3886 نفر مشغول به تحصیل بودند، دو دبیرستان پسرانه و دخترانه به طور تصادفی انتخاب شد، سپس از هر دبیرستان دو کلاس در پایه هفتم به طور تصادفی انتخاب، که یک کلاس گروه آزمایش و یک کلاس به عنوان گروه کنترل در نظر گرفته شد. روش پژوهش از نوع نیمه تجربی و طرح پژوهش پیش آزمون، پس آزمون با کنترل و پرسشنامه بود. ابزار پژوهش پیش آزمون و پس آزمون برای قدرت یادداری و پیشرفت تحصیلی و پرسشنامه محقق ساخته ی 30 گویه ای برای سنجش نگرش تحصیلی بود که مراحل لازم جهت سنجش روایی و پایائی آزمون ها و پرسشنامه ها انجام شد. ضریب پایایی آزمون پیشرفت تحصیلی برابر 88/0 و آزمون یادداری برابر 875/0و پرسشنامه برابر 85/0 می باشد. روایی صوری و محتوایی آن هم مورد تأیید متخصصان قرار گرفت. داده های حاصل از این پژوهش با روش تحلیل کواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. یافته های اصلی به دست آمده از تحلیل کواریانس(آنکوا) نشان داد که میانگین آزمون های پیشرفت تحصیلی، یادداری و نگرش تحصیلی برحسب عضویت گروهی (گروه آزمایش و کنترل) در مرحله پس آزمون تفاوت معناداری وجود دارد(01/0>P). نتیجه اینکه بر اساس یافته های تحقیق، اجرای آزمون های عملکردی بر میزان پیشرفت و نگرش تحصیلی دانش آموزان و قدرت یادداری در درس علوم تجربی تأثیر مثبت داشت
مقایسه ارائه مثال ساده و پیچیده و رویه در حل مسائل کلامی جبر در دانش آموزان دختر سال سوم ریاضی- فیزیک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دو مطالعه برای بررسی این که چگونه دانش آموزان از مثال و رویه در حل مسائل کلامی جبر استفاده می کنند طراحی شد. در مطالعه اول تاثیر آموزش از طریق مثال و رویه در حل مسال کلامی جبر بررسی گردید. آزمودنیها 73 دانش آموز دختر دبیرستانی سال سوم ریاضی- فیزیک بودند که به صورت تصادفی در سه گروه جایگزین شدند. یک گروه از طریق ارائه مثال ساده آموزش دیدند، گروه دوم با رویه و سومین گروه با رویه و مثال ساده آموزش دیدند. تحلیل نتایج تفاوت معنی داری را بین سه گروه نشان نداد. در مطالعه دوم سه موقعیت آموزشی جدید شامل مثال پیچیده، مثال پیچیده و مثال ساده، مثال پیچیده و رویه به دو گروه مطالعه اول یعنی شرایط مثال ساده و رویه اضافه شد. آزمودنیها 122 نفر بودند و روند آزمایش شبیه مطالعه اول بود. نتایج نشان داد که استفاده از مثالها با سطوح دشواری متفاوت، توانایی آزمودنیها را در حل مسائل کلامی جبر بهبود می بخشد و این نتایج با پیشینه تجربی و نظری همخوانی دارد.
بررسی کاربرد روش تدریس مبتنی بر روی کرد سازنده گرایی در آموزش عالی: مطالعه موردی گروه علوم اجتماعی دانشگاه مازندران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف تحقیق حاضر، بررسی میزان به کارگیری روش های تدریس مبتنی بر روی کرد سازنده گرایی در بین اعضای هیأت علمی گروه علوم اجتماعی دانشگاه مازندران است. روش تحقیق مطالعه ی حاضر، توصیفی- پیمایشی است. جامعه ی آماری پژوهش را اعضای هیأت علمی و دانشجویان گروه علوم اجتماعی دانشگاه مازندران تشکیل می دهند. به منظور بررسی میزان به کارگیری روش های تدریس مبتنی بر سازنده گرایی با دو روش پیمایش و مشاهده و با ابزار پرسش نامه محقق ساخته ی 42گویه ای و چک لیست محقق ساخته ی 42 گویه ای به بررسی دیدگاه دانشجویان و مشاهده ی کلاس درس اعضای هیأت علمی گروه مورد نظر پرداخته شد. نمونه گیری در بخش مشاهده، کلاس های درس تمام اعضای هیأت علمی گروه و نمونه گیری در بخش پیمایش به صورت نمونه گیری تصادفی طبقه ای انجام شد. داده های گردآوری شده از پرسش نامه و چک لیست با روش کمی و با استفاده از نرم افزار(spss) و با استفاده از آزمون هایتی تک نمونه ای و تی مستقل، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج تحقیق نشان داد که اعضای هیأت علمی گروه یادشده از روش های تدریس مبتنی بر روی کرد سازنده گرا بهره نمی گیرند و به صورت سنتی تدریس می کنند. تدریس استادان در مقطع کارشناسی ارشد نسبت به کارشناسی سازنده گرا تر است، گر چه تفاوت تنها در شاخص «مشارکت» به صورت معنادار است.هم چنین تفاوت معناداری بین دیدگاه مشاهده گران و دانشجویان از میزان به کارگیری این روی کرد در کلاس درس مشاهده شد و مشاهده گران در مقایسه با دانشجویان قائل به تدریس سازنده گرا تر در کلاس های موردنظر بودند.
بررسی و مقایسه ی سودمندی شیوه های تغییر نگرش منفی به ریاضی در دانش آموزان دختر دبیرستان های اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش، سودمندی سه روش تلقیح اجتماعی، ناهماهنگی شناختی، و بازسازی اسنادی در تغییر نگرش منفی به ریاضی، در دانش آموزان دختر دبیرستان های اصفهان بررسی و مقایسه شد. برای این کار، 100 دانش آموز که نگرش منفی به ریاضی داشتند به شیوه تصادفی گزیده و در چهار گروه (سه گروه آزمایش و یک گروه گواه) دسته بندی شدند. یافته های پژوهش نشان داد گرچه هر سه روش در تغییر نگرش منفی به ریاضی موثر است، اما روش بازسازی اسنادی از شیوه های دیگر سودمندتر است.
بررسی نقش و جایگاه وسایل کمک آموزشی در برنامه درسی علوم تجربی دوره راهنمایی و بررسی میزان کاربرد آنها از نظر دبیران
حوزه های تخصصی:
مقایسه کارایی دوره یادگیری ترکیبی با دوره های یادگیری الکترونیکی و حضوری در درس ریاضی در میان دانش آموزان دختر و پسر سال اول دبیرستان شهرستان اردبیل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از اجرای این پژوهش مقایسه کارایی دوره یادگیری ترکیبی با دوره های یادگیری الکترونیکی و حضوری در درس ریاضی در میان دانش آموزان دختر و پسر سال اول دبیرستان های شهرستان اردبیل بود. در این پژوهش از روش آزمایشی استفاده شد. جامعه آماری این پژوهش را کلیه دانش آموزان سال اول دبیرستان های استان اردبیل تشکیل می دادند که از میان آن ها150 نفر به عنوان نمونه آماری، به روش نمونه گیری خوشه ای، انتخاب شدند. دانش آموزان در این پژوهش در سه گروه با سه روش مختلف یادگیری یعنی دوره های یادگیری ترکیبی، حضوری و الکترونیکی در درس ریاضی آموزش دیدند. ابزار اندازه گیری در این پژوهش پرسشنامه محقق ساخته در درس ریاضی بود که به دو شیوه الکترونیکی و چاپی تهیه شده بود ضریب پایایی آلفای کرونباخ برای پرسشنامه مذکور 88 /. بود. داده های پژوهش با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی (تحلیل واریانس یک طرفه ) تحلیل شد و نتایج نشان داد که میزان یادگیری دانش آموزانی که در دوره های ترکیبی درس ریاضی شرکت کرده بودند از دانش آموزانی که در دوره های صرفاً الکترونیکی و صرفاً حضوری در درس ریاضی شرکت کرده بودند بیشتر است.
ارزیابی میزان توجه به «سواد فناورانه» در آموزش و پرورش عمومی (پایه های 9-1)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این تحقیق با هدف تحلیل محتوای کتاب های درسی از نظر حضور عناصر سواد فناورانه و به روش تحلیل محتوا انجام شده است. جامعه آماری کلیه کتاب های دوره آموزش عمومی (پایه های 9-1) و نمونه گیری بر مبنای هدف بوده است. بر این مبنا، 24 کتاب درسی انتخاب و با استفاده از عناصر بیست گانه سواد فناوری محتوای آنها توسط دو معلم جداگانه کدگذاری و داده ها در جداول فراوانی توصیف و سپس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. براساس نتیجه این تحلیل، عناصر دانش فناوری برای درک ماهیت و اثرات فناوری در حدی بسیار ضعیف ارائه شده است. عناصر پرورش مهارت های فرایندی فناورانه در حد قابل قبول وجود داشت، اما این فرایندها در ماهیت با فعالیت هایی که ذاتاً فناورانه خوانده می شوند، مانند طراحی و رفع نقص فاصله داشت. در زمینه های فناورانه نیز فناوری اطلاعات بیش از سه چهارم عناصر محتوایی را به خود اختصاص داده و سهم زمینه های دیگر اندک بود. بنابراین در مجموع می توان پتانسیل برنامه درسی ملی جدید را برای پرورش سواد فناورانه در همه ابعاد آن ناکافی و ضعیف توصیف نمود.
مقایسه روش تدریس فعال و سنتی در پیشرفت درس علوم و میزان خلاقیت دانش آموزان سوم راهنمایی شهرستان کرج در سال تحصیلی 87-1386
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مقایسه روش های تدریس فعال و سنتی تدریس در پیشرفت تحصیلی و خلاقیت دانش آموزان پایه سوم راهنمایی شهرستان کرج در سال تحصیلی 87-86 13انجام گرفته است.تحقیق حاضر از نظر روش از نوع پس رویدادی (علی مقایسه ای) است.ابزار جمع آوری اطلاعات مشاهده نمرات مستمر و نمرات پایان ترم درس علوم تجربی،چک لیست مشاهده روش تدریس معلم و پرسشنامه استاندارد خلاقیت بوده است.بدین منظور پس از تعیین نوع روش تدریس معلمان (فعال و سنتی )12 کلاس که از لحاظ جمعیت شناختی مشابهت داشتند به روش تصادفی خوشه ای چند مرحله ای به عنوان نمونه تحقیق ( 6 کلاس فعال،6 کلاس سنتی) انتخاب شدند در این تحقیق از آزمون t مستقل ، همبستگی پیرسون و همبستگی دو رشته ای نقطه ای برای تجزیه و تحلیل یافته ها استفاده شده است.نتایج تحقیق نشان دادکه:
1-بین پیشرفت تحصیلی دانش آموزان در دو روش فعال و سنتی تفاوت معنی داری وجود دارد .
2-بین خلاقیت دانش آموزان در دو روش فعال و سنتی تفاوت معنی داری وجود دارد.
3- بین پیشرفت تحصیلی و خلاقیت دانش آموزان رابطه وجود دارد .
4- بین روش تدریس با پیشرفت تحصیلی و خلاقیت دانش آموزان رابطه وجود دارد .
تأثیر تعاملی آموزش راهبردهای خودتنظیمی و سبک های شناختی دانش آموزان بر عملکرد حل مسئله ریاضی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش تاثیر تعاملی آموزش راهبردهای یادگیری خودتنظیمی و سبک های شناختی بر عملکرد حل مسئله ریاضیدانش آموزان سال سوم دبیرستان رشته ریاضی فیزیک مورد بررسی قرار گرفته است. در این راستا، 111 نفر از دانش آموزان رشته ریاضی فیزیک سال سوم دبیرستان شهر خوی به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای در دو گروه آزمایشی و دو گروه کنترل قرار گرفتند. ابتدا از آزمودنی ها پیش آزمون حل مسئله ریاضی به عمل آمد. سپس به آزمودنی ها به مدت 16 جلسه 90 دقیقه ای راهبردهای خودتنظیمی آموزش داده شد. سپس پس آزمون حل مسئله ریاضی اجرا شد. یافته های پژوهشی نشان داد که عملکرد حل مسئله ریاضی دانش آموزان بر اثر آموزش راهبردهای خودتنظیمی افزایش می یابد. عملکرد حل مسئله ریاضی دانش آموزان با توجه به آموزش راهبردهای خودتنظیمی وسبکشناختی همگرا و جذب کنندهافزایش یافت. عملکرد حل مسئله ریاضی (سطح مفهومی) دانش آموزان با توجه به آموزش راهبردهای خودتنظیمی و سبکشناختی همگرا و جذب کنندهافزایش نیافت ولی عملکرد حل مسئله ریاضی (سطح راهبردی) دانش آموزان با توجه به آموزش راهبردهای خودتنظیمی و سبکشناختی همگرا و جذب کننده افزایش یافت.
معرفی روش کاربردی در تدریس واحد سمینار دوره کارشناسی ارشد(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
اهداف: واحد سمینار کارشناسی ارشد در بسیاری از رشته های علوم پایه پزشکی به صورت سلیقه ای برگزار می شود و به روش های معتبر بهره گیری از منابع و توانمندسازی دانشجو توجه نمی گردد. هدف این پژوهش ارایه روشی کاربردی برای برگزاری درس سمینار دانشجویان کارشناسی ارشد بود.
روش ها: در یک مطالعه مقطعی توصیفی طی سالهای 1387 الی 1390، تمامی دانشجویان در دسترس رشته توکسین های میکروبی و میکروب شناسی وارد پژوهش شدند. برای واحد درس سمینار 5 جلسه 2ساعته در نظر گرفته شد. در جلسه اول ارزشیابی سطح علمی و پیش آزمون انجام شد. برای جلسات بعدی برنامه مدون در اختیار دانشجویان قرار داده شد. فاصله زمانی هر جلسه 20 تا 30 روز تعیین گردید. در پایان پس آزمون گرفته شد. داده ها در قالب نرم افزار SPSS 12 با مقایسه دوبه دو محورها توسط آزمون ویلکاکسون مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: جدول ارزشیابی کسب مهارت و سنجش فعالیت دانشجو در درس سمینار طراحی شد. پیمایش علمی، تعیین نوع علم تولیدشده، خودکفایی، رقابت، کاربردی بودن، نو آوری داشتن، اتکا به منابع داخلی، توسعه سرمایه و بومی نمودن دانش قابل ارزشیابی بود. تفاوت نمرات پیش آزمون و پس آزمون در همه حیطه ها معنی دار بود (05/0>p).
نتیجه گیری: ارایه واحد سمینار با روش آموزش و ارزیابی مداوم می تواند اصول و معیارهای پژوهش را در دانشجویان تقویت نماید.
تدریس به روش معکوس در آموزش عالی: روایت های یک مدرس دانشگاه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش به بررسی روایت های یک مدرس دانشگاه و اجرای آموزش به شیوه معکوس پرداخته است. پژوهش مورد نظر روایی است و به انگاره تحقیقات کیفی و تفسیر گرایانه تعلق دارد. منبع داده های این پژوهش روایت چهارترم آموزشی در آموزش عالی است. تحلیل داده ها نشان می دهد در این شیوه آموزشی با همان اجزای کلاس سنتی، سر و کار داریم اما چیدمان و نتیجه ای که از آن حاصل می شود، می تواند متفاوت باشد.در تفسیر این روایت، برخی چالشهایی که در مسیر اجرای این شیوه آموزشی وجود داشته اند مورد بحث و بررسی قرار گرفته است.این پژوهش به تحلیل روایت"" آموزش به روش معکوس"" در آموزش عالی پرداخته است.
Consciousness-raising tasks versus deductive approach: Two form-focused instruction types in teaching grammar to Iranian high school EFL learners(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
Consciousness-raising (CR) task is a new way of teaching grammar developed in communicative contexts although little has been written on the effectiveness of CR tasks in EFL setting. The present study is an attempt to investigate the impact of CR tasks in Iranian EFL setting by comparing them with deductive، grammar lessons common in the Iranian schools. The subjects of this study were 80 EFL pre-university male students who were randomly assigned to an experimental group and a control one. The control group received three ordinary teacher-fronted، deductive lessons، a common way of teaching methodology in Iran، on three grammatical structures (adverb placement، indirect object placement and the use of relative clause). The experimental group، however، was treated with three ‘consciousness-raising’ (CR) tasks dealing with the same target structures. The results showed that in the short-run، CR tasks were as effective as deductive approach in promoting the learners’ grammatical knowledge while in the long-run، the CR group maintained their gains more effectively than the deductive group. The conclusion is that CR tasks can function more effectively than deductive approach if the following conditions are met: (a) performing the consciousness-raising tasks in learners’ L1; (b) providing the learners with feedback whenever they encounter a problem in solving the tasks; (c) grouping the learners in such a way that at least one learner in each group would be more proficient than the other members to help the less proficient ones understand and discover the rules more effectively.