آرشیو

آرشیو شماره ها:
۳۱

چکیده

یکی از رسالت های اساسی مراکز تربیت معلم و دانشگاه فرهنگیان، آماده کردن و تربیت معلمان و مربیان مصلح اجتماع و فرهنگ می باشد. معلمان و مربیانی که دامنه تأثیرگذاری عمل تدریس، اندیشه و منش معلمی آنها، مرزهای کلاس درس شان را درنوردد و اجتماع محلی و ملی زیست بوم تربیتی شان را در طول تاریخ، متأثرسازد. تاریخ نهاد تعلیم و تربیت در هر کشوری، از ردپای قلم و قدم چنین معلمان مصلحی سرشار است. به نظر می رسد دانشگاه نوپای فرهنگیان در ایران، برای تربیت چنین معلمان و مربیان مصلح اجتماع، با چالش های زیرساختی و روساختی جدی مواجه است. هدف این پژوهش کیفی پدیدارشناسانه، ارزیابی نقش و عملکرد دانشگاه فرهنگیان در تحقق این رسالت مهم و چالش های پیش پای آن از منظر دانشجومعلمان می باشد. بدین منظور تجارب زیسته 70 دانشجومعلم دانشگاه فرهنگیان کرمان، با روش پدیدارشناسی، مورد بررسی قرارگرفته است. نتایج تحلیل و روایت تجریه زیسته دانشجومعلمان در این موردحکایت از وجود ۹ چالش اصلی و ۳۷ چالش فرعی پیش پای دانشگاه دارد. از این رو، براساس پدیدارشناسی تجربه زیسته دانشجومعلمان طی دوران دانشجویی شان در دانشگاه فرهنگیان کرمان می توان گفت که دانشگاه نتوانسته است در راستای این رسالت اساسی خود تأثیرماندگاری بر دانشجویان بگذارد. سهل انگاری اهمیت آموزش دانش تخصصی در رشته های مختلف معلمی و دبیری، عدم الگوپردازی معلمان مصلح ایران در تربیت رسمی و غیر رسمی دوران دانشجویی، انگیزه زدایی از دانشجویان، حضور کم رنگ فضای نقدسازنده، پراهمیت بودن «حاشیه» نسبت به «متن» در دوران دانشجویی، و ... برخی از مهمترین چالش های فراروی دانشگاه فرهنگیان در تربیت معلمان و مربیان مصلح اجتماع از نگاه دانشجومعلمان می باشند.

تبلیغات