مقالات
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش، واکاوی کارکردها، نحوه اجرا و چالش های آموزش هنر در مدارس ابتدایی بر مبنای تجارب زیسته معلمان بوده است. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی معلمان مدارس ابتدایی شهرستان آران و بیدگل در استان اصفهان بودند که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند، روایت ها و تجارب 19 نفر از معلمان به عنوان مشارکت کنندگان اصلی پژوهش با رعایت اصل اشباع نظری جمع آوری، سازماندهی و مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. ابزار جمع آوری اطلاعات مصاحبه عمیق نیمه ساختار یافته بود که با محوریت سه سوال کلیدی تلاش شد تا تجارب زیسته و اندیشیده معلمان مشارکت کننده را در مورد کارکردها، نحوه اجرا و مشکلات آموزش هنر دوره ابتدایی مستند سازی کند. جهت تجزیه و تحلیل اطلاعات پژوهش نیز از روش هفت مرحله ای کلایزی استفاده شد. یافته های حاصل از تحقیق نشان داد که معلمان مشارکت کننده از ذهنیت مناسبی در باره نقش و کارکردهای گوناگون آموزش هنر از نظر رشد فردی و تحصیلی دانش آموزان ابتدایی برخوردار هستند. همچنین، جهت اجرای آموزش هنر در کلاس های درس از فعالیت های گوناگون به ویژه نقاشی و کاردستی استفاده می کنند. در عین حال، معلمان ابتدایی اذعان دارند که در زمینه هنر و تربیت هنری با مشکلات و تنگناهای اجرایی زیادی مواجه هستند که مانع تحقق آثار و کارکردهای مثبت آن می شود. بدیهی است رشد و ارتقای جایگاه هنر در نظام آموزشی و برنامه های درسی دوره ابتدایی کشور مستلزم توجه به مشکلات یاد شده و اجرای راهکارهای لازم جهت حل آنهاست.
بررسی تلفیق پذیری ربات های اجتماعی دورحضور و داستان پردازی طرفداران در زبان آموزی با اهداف پزشکی
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی تجربه های دانشگاهی و حرفه ای فراگیران در کاربرد ربات های اجتماعی برای آموزش زبان پزشکی انجام شد. با کاربرد طرح موازی در فازهای کمی و کیفی، این پژوهش متممی با انتخاب به شیوه ی نمونه گیری آسان از بین 389 فراگیر دختر و پسر فارسی و غیر فارسی زبان مشغول به تحصیل در مقطع کارشناسی علوم پزشکی انجام شد. با تقسیم تصادفی شرکت کنندگان به دو گروه داستان پردازی یاددهنده ها و فراگیران، نخست یک پیمایش برخط برگزار شد که نگرش فراگیران را راجع به زبان آموزی دانشگاهی مبتنی بر ربات های اجتماعی جویا شد. با شروع دوره ی 16 جلسه ای، شرکت کنندگان در هر جلسه با داستان پردازی، مهارت های خواندن و نوشتن با اهداف پزشکی را بر روی ربات اجتماعی تمرین کردند. سپس، اساتید رشته های تخصصی با همکاری اساتید آموزش زبان به آموزش و ارزیابی انفرادی شرکت کنندگان پرداختند. در جلسه ی هشتم، بار دیگر پیمایش برگزار شد. در پایان دوره، با برگزاری یک جلسه ارزیابی در عرصه های بهداشتی و درمانی، عملکرد نوشتاری و خوانداری شرکت کنندگان حین رفع نیازهای بیماران از طریق یک آزمون بالینی ارزیابی شد. شش هفته بعد، شرکت کنندگان منتخب به پرسش های مصاحبه ی متمرکز پاسخ گفتند. نتایج نشان داد که حضور فراگیران در داستان پردازی طرفداران برای تمرین مهارت های زبان با اهداف پزشکی، جریان درک خوانداری و نوشتاری را تسهیل کرد. تحلیل حاصل از پاسخ شرکت کنندگان به پرسشنامه ی نگرش همسو، حضور مشارکت گونه ی فراگیران در جریان تمرین و یادگیری را در کاربست پذیری ربات های اجتماعی دورحضور در زبان آموزی با اهداف پزشکی پررنگ جلوه می داد. راه توسعه ی زبان آموزی پزشکی مبتنی بر ربات های اجتماعی تمرکز بر تجربیات و دانش فراگیران است.
فهم تجارب مادران دانش آ موزان دوره ابتدایی از پدیده "مدرسه در خانه" در طول همه گیری کووید-19
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، فهم تجارب مادران دانش آموزان دوره ی ابتدایی درباره فرآیند آموزش در خانه در طول پاندمی کووید-19 است. روش پژوهش، کیفی از نوع پدیدارشناسی است. جامعه ی پژوهش کلیه مادران دانش آموزان مدارس عادی دولتی شهر زنجان بودند که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند از نوع زنجیره ای، درنهایت، تعداد 15 نفر از آن ها به عنوان اطلاع رسان در تحقیق شرکت کردند. برای گردآوری داده ها از ابزار مصاحبه ی نیمه ساختارمند(عمیق) استفاده شد و مصاحبه با نمونه ها تا مرحله ی اشباع پاسخ ها، ادامه یافت. تجزیه و تحلیل داده های مصاحبه با استفاده از روش تحلیل مضمون انجام شد. روایی از طریق بازبینی توسط همکاران و مشارکت کنندگان و پایایی با کدگذاری متن سه مورد از مصاحبه ها توسط افراد ناشناس خارج از پژوهش انجام گردید. یافته های پژوهش در نه مضمون سازمان دهنده، تجارب مادران را بدین شرح مشخص کرد: 1. آمادگی های ذهنی و نگرشی مادران، 2. بسترهای آموزش و یادگیری، 3. سواد فناوری مادران و فرزندان،4. هدایت تکالیف یادگیری فرزندان، 5. پشتیبانی از تدریس معلم، 6. پشتیبانی از ارزشیابی های فرآیندی و پایانی معلم، 7. وضعیت عاطفی و روان شناختی مادران و فرزندان ، 8. زمان آموزش های مجازی و 9. ارتباط مادران با عوامل مدرسه(معلم، مدیر و معاونان و مشاور مدرسه).
تعاملات معلم و دانش آموزان در شبکه اجتماعی دانش آموزان (شاد): رویکرد کیفی
حوزه های تخصصی:
شبکه های اجتماعی به عنوان مؤثرترین فضای ارتباط جمعی در دنیای امروز محسوب می شوند که با وجود همه گیری بیماری کووید -19 و کاهش ارتباطات واقعی و تعطیلی مدارس نقش آنها پر رنگ تر شده و با وجود عمر محدود خود از ضریب نفوذ نسبتا بالایی در میان جوانان و کودکان برخوردار هستند. پژوهش حاضر با هدف شناسایی و واکاوی تعاملات معلم و دانش آموزان در شبکه اجتماعی دانش آموزان (شاد) شهر ایلام انجام شد. روش تحقیق مردم نگاری و از نوع توصیفی بود. جامعه آماری پژوهش، دانش آموزان ابتدایی شهر ایلام هستند که در بستر شبکه شاد تحصیل می کنند و از میان آنها با روش نمونه گیری هدفمند و بر اساس قاعده اشباع نظرات 32 دانش آموز به عنوان نمونه پژوهش(باتوجه به محدود بودن نمونه دردسترس و حصول نتایج مورد انتظار) انتخاب شدند. این تحقیق به شناسایی و تبیین تعاملات معلم و دانش آموزان در شبکه اجتماعی دانش آموزان (شاد) منتج شد. یافته های تحقیق نشان داد، ایجاد تعامل بین معلم و دانش آموزان در شبکه شاد به سه طریق، تعامل به روش واعظ و مستمع، تعامل به روش مشارکتی و تعامل به روش دوستانه انجام می شود، همچنین مهارت های ضروری ارتباطی و تعاملی در شبکه شاد شامل: مهارت های اصلی تعامل درسی (تدریس و یادگیری) و همچنین مهارت های ارتباطی و دوستانه است، از نظر اطلاع رسان ها بسترهایی که معلم برای ایجاد تعامل با دانش آموزان باید فراهم کند شامل فن آوری، بسترهای تشویقی و باز گذاشتن جو و دادن اختیار به دانش آموزان برای تعامل است.
شناسایی مؤلفه های تدریس در دانشگاه های برند (مطالعه موردی دانشگاه صنعتی شریف)
حوزه های تخصصی:
تعیین مولفه های تدریس در دانشگاه برند از جمله مهمترین ماموریت های پایه دانشگاه برند تلقی می گردد. پژوهش حاضر با هدف شناسایی مولفه های تدریس در دانشگاه های برند سازماندهی شده است. بدین منظور از روش تحقیق کیفی پدیدارشناسی استفاده به عمل آمد. بر مبنای روش فوق، نمونه گیری به صورت هدفمند و فرایند جمع آوری اطلاعات با استفاده از مصاحبه نیمه ساختارمند صورت پذیرفت. نمونه پژوهش با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند و شامل 32 تن از خبرگان دانشگاه صنعتی شریف می باشند. داده های حاصل در سطوح کدگذاری باز و محوری مورد تحلیل واقع شد. نظر به تحلیل صورت گرفته، نه مقوله یا استراتژی اصلی در دو دسته مولفه های اصلی و حمایتی به عنوان مهمترین مولفه های تدریس در دانشگاه برند پیشنهاد شده اند. استراتژی های طرح و توسعه محتوای برنامه درسی، کارآمدسازی سیستم ارائه آموزشی و درسی دانشگاه، کارآمدسازی سیستم ارزیابی دانشگاه و توسعه برنامه ریزی منابع انسانی اساتید دانشگاه به عنوان مولفه های اصلی و استراتژی های سیاستگذاری، تقویت نظام مدیریت آموزش، اتخاذ رویکرد آینده محوری، توسعه کار آفرینی، توسعه برنامه های آموزش آزاد و طرح و توسعه زیرساخت های اطلاعاتی به عنوان ابعاد پشتیبان تدریس در دانشگاه برند محسوب می شود. ضمن آنکه این مولفه ها هر یک متشکل از میان مقوله ها و خرده مقوله های متعدد و دارای تعریف خاص متناسب با بیانات مشارکت کنندگان می باشد. بنابراین لازم است، مدیران دانشگاه، زمینه های لازم برای توسعه مولفه های تدریس در دانشگاه برند را در نظر و برنامه ریزی های مقتضی بعمل آید
واکاوی تجارب معلمان کلاس اول ابتدایی از نتایج بازی های آموزشی در همه گیری کرونا
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، واکاوی تجارب معلمان کلاس اول ابتدایی از نتایج بازی های آموزشی در همه گیری کرونا بود. این پژوهش از نظر هدف کاربردی، در زمره پژوهش های کیفی و از نوع چندروشی بوده که برای واکاوی تجارب معلمان کلاس اول ابتدایی از نتایج بازی های آموزشی با یک فراترکیب، یافته های مطالعات جهانی و در ادامه به پشتوانه بهره گیری از پدیدارشناسی، تجارب زیسته معلمان در همه گیری کرونا را مورد کاوش قرار داده است. طرح فراترکیب با استفاده از روش شش مرحله ای ساندلوسکی و باروسو و طرح پدیدارشناسی با استفاده از الگوی هفت مرحله ای کلایزی انجام شد. ابزار مورد استفاده مصاحبه نیمه ساختمند و مشارکت کنندگان در این بخش 14 معلم در سال تحصیلی 1401- 1400 بودند که برای انتخاب آنان از رویکرد هدفمند ملاکی، تکنیک گلوله برفی و معیار اشباع نظری استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده های این بخش نیز با استفاده از روش تحلیل مضمون صورت پذیرفت. بر اساس نتایج دو طرح، تجارب معلمان کلاس اول ابتدایی از بازی های آموزشی در همه گیری کرونا در قالب سه مضمون اصلی مشتمل بر عملکرد دانش آموز، عملکرد معلم و عملکرد والدین شناسایی گردید. نتیجه اینکه استفاده از بازی های آموزشی در کلاس های درس می تواند بر کاهش مشکلات روان شناختی و افرایش اثربخشی یادگیری تاثیرگذار باشد.
اثربخشی تدریس با استفاده از راهبرد های مطالعه به روش آموزش الکترونیک بر اشتیاق و سرزندگی تحصیلی دانش آموزان
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف شناسایی میزان اثربخشی تدریس با استفاده از راهبرد های مطالعه به روش آموزش الکترونیک بر اشتیاق تحصیلی و سرزندگی تحصیلی دانش آموزان انجام پذیرفت. روش: پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری کلیه دانش آموزان پسر یازدهم متوسطه شهر تبریز در سال تحصیلی 1399-1398 به تعداد 10412 نقر بودند که از بین آن ها تعداد 36 نفر به روش تصادفی خوشه ای چند مرحله ای انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه 18 نفری آزمایش و کنترل قرار گرفتند. برای انجام پژوهش ابتدا در شرایط یکسان از هر دو گروه پیش آزمون با استفاده از پرسشنامه اشتیاق تحصیلی Fredricks(2004) و سرزندگی تحصیلی Dehghanizadeh and Hossein Chari(2010) به عمل آمد و سپس بسته آموزشی راهبردهای مطالعه به مدت 8 جلسه تهیه شده با استفاده از نرم افزار Camtasia sudio در فضای مجازی به گروه آزمایش ارائه شد، درحالی که در طول این مدت گروه کنترل هیچ گونه مداخله ای را دریافت نکردند. پس از اتمام جلسات آموزشی بر روی گروه آزمایش از هر دو گروه در شرایط یکسان پس آزمون به عمل آمد. یافته ها: نتایج تحلیل کواریانس نشان داد که آموزش راهبردهای مطالعه سبب افزایش اشتیاق تحصیلی و سرزندگی دانش آموزان می شود. به طور کلی نتیجه این پژوهش نشان داد برای افزایش اشتیاق تحصیلی و سرزندگی در دانش آموزان، استفاده از آموزش راهبردهای مطالعه موثر است.
الگوی علی جهت گیریهای هدف تحصیلی دانش آموزان درخوش بینی تحصیلی؛ نقش واسطه ای خودتنظیمی
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر باهدف تعیین نقش واسطه ای خودتنظیمی در رابطه بین جهت گیری های هدف تحصیلی و خوش بینی تحصیلی دانش آموزان صورت گرفت. روش پژوهش توصیفی- همبستگی با تأکید بر معادلات ساختاری بود؛ و جامعه آماری را کلیه دانش آموزان دختر و پسر دوره دوم متوسطه شهر سنندج (4300 نفر) تشکیل می دادند. برای تعیین حجم نمونه از جدول کرجسی و مورگان استفاده شد و تعداد 351 به عنوان نمونه انتخاب شدند که گزینش آن ها با استفاده روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای صورت گرفت. جمع آوری داده ها با استفاده از سه پرسشنامه جهت گیری هدفِ الیوت و مک گریگور، پرسشنامه خودتنظیمی تحصیلی بوفارد و همکاران و پرسشنامه خوش بینی تحصیلی شانن، موران و همکاران صورت گرفت و پایایی آن ها به ترتیب؛ 83/.، 87/0 و 94/0 به دست آمد. تجزیه وتحلیل داده ها به کمک نرم افزارهای SPSS و LISREL صورت پذیرفت. نتایج تحلیل نشان داد که؛ جهت گیری عملکردی دانش آموزان مستقیماً نقش معنی داری در خوش بینی تحصیلی ندارد ولی با واسطه خودتنظیمی تحصیلی، به صورت غیرمستقیم در خوش بینی نقش دارد. خود تنظیمی تحصیلی برای هردو نوع جهت گیری عملکردی و تبحری نقش واسطه ای ایفا می کند. جهت-گیری تبحرگرایی با واسطه گری خودتنظیمی تحصیلی، بر خوش بینی تحصیلی، اثربخشی بیشتری از جهت-گیری عملکردی با واسطه گری خودتنظیمی دارد (05/0≥P).
چالش های پیش پای دانشگاه فرهنگیان در تربیت معلمان مصلح اجتماع از منظر دانشجومعلمان
حوزه های تخصصی:
یکی از رسالت های اساسی مراکز تربیت معلم و دانشگاه فرهنگیان، آماده کردن و تربیت معلمان و مربیان مصلح اجتماع و فرهنگ می باشد. معلمان و مربیانی که دامنه تأثیرگذاری عمل تدریس، اندیشه و منش معلمی آنها، مرزهای کلاس درس شان را درنوردد و اجتماع محلی و ملی زیست بوم تربیتی شان را در طول تاریخ، متأثرسازد. تاریخ نهاد تعلیم و تربیت در هر کشوری، از ردپای قلم و قدم چنین معلمان مصلحی سرشار است. به نظر می رسد دانشگاه نوپای فرهنگیان در ایران، برای تربیت چنین معلمان و مربیان مصلح اجتماع، با چالش های زیرساختی و روساختی جدی مواجه است. هدف این پژوهش کیفی پدیدارشناسانه، ارزیابی نقش و عملکرد دانشگاه فرهنگیان در تحقق این رسالت مهم و چالش های پیش پای آن از منظر دانشجومعلمان می باشد. بدین منظور تجارب زیسته 70 دانشجومعلم دانشگاه فرهنگیان کرمان، با روش پدیدارشناسی، مورد بررسی قرارگرفته است. نتایج تحلیل و روایت تجریه زیسته دانشجومعلمان در این موردحکایت از وجود ۹ چالش اصلی و ۳۷ چالش فرعی پیش پای دانشگاه دارد. از این رو، براساس پدیدارشناسی تجربه زیسته دانشجومعلمان طی دوران دانشجویی شان در دانشگاه فرهنگیان کرمان می توان گفت که دانشگاه نتوانسته است در راستای این رسالت اساسی خود تأثیرماندگاری بر دانشجویان بگذارد. سهل انگاری اهمیت آموزش دانش تخصصی در رشته های مختلف معلمی و دبیری، عدم الگوپردازی معلمان مصلح ایران در تربیت رسمی و غیر رسمی دوران دانشجویی، انگیزه زدایی از دانشجویان، حضور کم رنگ فضای نقدسازنده، پراهمیت بودن «حاشیه» نسبت به «متن» در دوران دانشجویی، و ... برخی از مهمترین چالش های فراروی دانشگاه فرهنگیان در تربیت معلمان و مربیان مصلح اجتماع از نگاه دانشجومعلمان می باشند.
بررسی تأثیر آموزش فیزیک با رویکرد مدل سازی بر بهبود یادگیری و رفع کج فهمی های دانش آموزان
حوزه های تخصصی:
هدف: تمام پیشرفت ها و دستاوردهای بشری محصول یادگیری است. با توجه به اهمیت آموزش علوم، استفاده از روش های نوین تدریس برای یادگیری مفهومی فراگیران ضروری است. یکی از این روش ها، روش تدریس با رویکرد مدل سازی است که در آن، برای تشریح مباحث درسی از مسائل دنیای واقعی استفاده می شود و دانش آموزان به صورت گروهی این مسائل را حل می کنند که می تواند به درک مفهومی مطالب منجر شود. هدف از پژوهش حاضر، بررسی تاثیر آموزش مفاهیم فیزیک به روش مدل سازی بر بهبود یادگیری و رفع کج فهمی های دانش آموزان است. روش: برای این منظور یک نمونه با روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای به حجم 40 نفر از جامعه آماری دانش آموزان پسر سال دوم تجربی شهرستان دامغان انتخاب شد و به طور تصادفی ساده در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. برای سنجش یادگیری و رفع کج فهمی های دانش آموزان از آزمون محقق ساخته که روایی و پایایی آن سنجیده شده، استفاده گردید. در تحلیل داده ها از شاخص های آمار توصیفی، تحلیل استنباطی کواریانس، آزمون کلموگراف اسمیرنوف و خی دو استفاده شد. یافته: نتایج این پژوهش نشان داد که آموزش به روش مدل سازی بر بهبود یادگیری و اصلاح کج فهمی ها تاثیر مثبت دارد. در واقع نتایج تحقیق حاکی از آن است که با مدل سازی می توان فرآیند شکل گیری ساختار دانش در فراگیران را بهبود بخشید و میزان درک آنها را از مفاهیم علوم افزایش داد که می تواند برای مدرسان علوم تجربی و متولیان آموزش علوم حائز اهمیت باشد.
آموزش ابزارهای بازاریابی بر بستر فضای مجازی و تأثیر آن بر وفاداری مشتریان: مطالعه موردی بانک شهر
حوزه های تخصصی:
در دنیای رقابتی و پویای صنعت بانکداری امروز، نمی توان بدون در نظر گرفتن ارتباطات بازاریابی و آموزش ابزارهای بازاریابی برای مشتریان وفادار به اهداف بازاریابی در مقیاس گسترده دست یافت. تمرکز شدید درخصوص کیفیت خدمات باعث ارزشمندشدن محصول از نظر مشتری و موجب وفاداری آنها می شود و یکی از متداول ترین ابزارهایی که مدیران بازاریابی جهت آگاه ساختن و ترغیب مشتریان برای هدایت ارتباطات ترغیب کننده خود به سوی خریداران و جوامع هدف خود از آن استفاده می کنند، بستر فضای مجازی و ابزارهای بازاریابی می باشند. هدف از انجام این پژوهش، بررسی تأثیر بهره گیری از ابزارهای فضای مجازی بر وفاداری مشتریان در بانک شهر استان سمنان می باشد. تحقیق حاضر از نظر زمان انجام تحقیق، نه ماه اول سال 1400، ازنظر هدف، کاربردی و از نوع همبستگی و از لحاظ ماهیت، توصیفی - پیمایشی می باشد. جامعه تحقیق این پژوهش، شعب بانک شهر استان سمنان و نمونه آماری در این تحقیق، مشتریان وفادار این بانک به تعداد 150 نفر می باشد. از نرم افزار PLS Smart برای تجزیه و تحلیل داده ها استفاده شده است. نتایج نشان دادند فقط میان متغیرهای «آموزش ابزارهای بازاریابی از طریق فضاهای مجازی»، «آگاهی از برند» و «رضایت مشتریان» بر وفاداری مشتریان رابطه معناداری وجود دارد.
کنشگری والدین و معلمان از چالش ها و نوآوری های آموزش در دوران پاندمی کووید 19 : پژوهشی کیفی مبتنی بر رهیافت پدیدارشناختی
حوزه های تخصصی:
هدف: دانش آموزان در شرایط فعلی در مواجهه با محیط عمومی و افراد جامعه دچار ترس ها و هراس هایی هستند؛ بدین صورت که فکر می کنند ممکن است درمحیط آلوده جامعه اتفاق ناگواری برایشان بیفتد یا خطراتی آنها را تهدید کند که این مسئله ممکن است در سال های آینده منجر به منزوی تر شدن و ضد اجتماعی شدن آنها شود. هدف اصلی پژوهش حاضر شناسایی چالش ها و نوآوری های آموزش در طول پاندمی کووید 19 می باشد. روش: روش تحقیق، کیفی از نوع پدیدارشناسی و با استفاده از راهبرد اکتشافی انجام شده است. جامعه پژوهشی شامل 10 خانواده (دارای فرزندان 6 تا 10 ساله) و 10 نفر از معلمان استان خوزستان می باشد که به روش نمونه گیری هدفمند و با لحاظ قاعده اشباع و حداکثر تنوع انتخاب شده است. یافته ها: تحلیل مضامین نشان داد که چالش های آموزش مجازی شامل 8 مضمون، فرصت های آن شامل6 مضمون، پیامدها شامل 5 مضمون و راهکارهای توسعه آموزش مجازی شامل 5 مضمون می باشد. با توجه به نتایج تحقیق می توان گفت پاندمی کرونا از یک طرف باعث توسعه مهارت و تجربه یادگیری، افزایش مهارت و خلاقیت آموزشی کلیه ذینفعان شده و از طرفی پیادهای پرخاشگری، افسردگی و منزوی شدن و انزوای اجتماعی، رها شدن در فضای مجازی را موجب شده است که ظرفیت سازی این موضوع نیازمند آن است که روش های آموزشی که معلمان به کار می گیرند با توجه به شناختی که از ظرفیت های یادگیری یادگیرندگان شان و تفاوت های فردی که بین سبک های یادگیری وجود دارد، می بایست محتوا را به نحوی ارائه کنند که یادگیرندگان به نحو اثربخشی آن را بیاموزند.