فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳۲۱ تا ۳۴۰ مورد از کل ۱٬۰۸۹ مورد.
حوزه های تخصصی:
تحقیق شبه تجربی حاضر به بررسی تأثیر ارزشیابی پوشه ایی بر صحت دستوری و پیچیدگی نوشتاری دانشجویان کارشناسی ارشد آموزش زبان پرداخته است و بر این فرضیه تحقیق استوار می باشد که شرکت در فرآیند ارزشیابی عملکرد خود توجه زبان آموزان را نسبت به ویژگی های صوری و متنی کلام نوشتاری جلب نموده و موجب پیشرفت آنها می شود. آزمودنی های حاضر در این پژوهش شامل 40 دانشجوی مقطع کارشناسی ارشد آموزش زبان انگلیسی از جمعیت پنجاه نفری دانشجویانی انتخاب شدند که درس نگارش پیشرفته را اخذ نموده و پس از تأیید همگنی در مهارت های درک مطلب و نوشتار به صورت تصادفی به دو گروه تحقیق و شاهد تعیین شدند. هر دو گروه به مدت 12 جلسه بر اساس مطالب آموزشی یکسان و روش تدریس فرآیند-محور توام با بازخورد تعاملی، خود ویراستاری و بازخورد معلم آموزش دریافت نمودند. گروه تحقیق به صورت هفتگی در ارزشیابی پوشه ایی تکالیف نوشتاری خود نیز شرکت نمودند. تحلیل آماری داده های پس آزمون نشانگر پیشرفت معنی دار گروه تحقیق در صحت دستوری و پیچیدگی نوشتاری بود. نتایج پژوهش ضرورت شرکت دادن دانشجویان کارشناسی ارشد آموزش انگلیسی در فرآیند آموزش و ارزشیابی پیشرفت آموزشی خود را مورد تأکید قرار می دهد و کاربردهای آموزشی بسیاری دارد
تأثیر الگوی طراحی آموزشی چهار مؤلفه ای بر میزان بار شناختی بیرونی و مهارت حل مسئله در درس فیزیک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، تعیین تأثیر الگوی طراحی آموزشی چهار مؤلفه ای بر میزان بار شناختی بیرونی و مهارت حل مسئله در درس فیزیک بود. این پژوهش، از نظر هدف، کاربردی؛ و از نظر روش شناسی، در زمرة پژوهش های آزمایشی است. طرح پژوهش از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه آزمایش و گروه کنترل می باشد. جامعة آماری پژوهش شامل کلیة دانش آموزان پسر سال اول دبیرستان منطقة 5 در سال تحصیلی 92- 1393 درشهر تهران بود. نمونه های پژوهش، با استفاده از روش نمونه گیری تصافی خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند که شامل 30 نفر بود و در دو گروه آزمایش(15نفر) و گروه کنترل(15 نفر) به طور تصادفی قرار داده شدند. گروه آزمایش، در معرض متغییر مستقل(طراحی آموزشی درس فیزیک بر اساس الگوی چهار مؤلفه ای) قرار گرفت؛ و گروه کنترل با روش رایج آموزش دید. ابزار جمع آوری داده ها، مقایس اندازه گیری 9 درجه ای پاس(1992) بود که روایی صوری آن مورد تأیید استادان و متخصصان قرار گرفت و پایایی آن با روش بازآزمایی 85/0 به دست آمد. ابزار دیگر، آزمون محقق ساختة مهارت حل مسئله بود که روایی صوری آن توسط متخصصان و استادان مشخص شد و پایایی آن با استفاده از روش بازآزمایی 79/0 به دست آمد. سپس، داده ها بااستفاده از نرم افزار اس.پی.اس.اس. و با استفاده از آزمون های آماری تی مستقل(برای میزان بار شناختی بیرونی) و تحلیل کوواریانس(برای آزمون مهارت حل مسئله) تجزیه و تحلیل شد. نتایج پژوهش نشان داد که الگوی طراحی آموزشی چهار مؤلفه ای بر کاهش میزان بار شناختی بیرونی گروه آزمایش نسبت به گروه گواه تأثیر معنی داری دارد. همچنین، یافته ها معنی داری افزایش میزان مهارت حل مسئله در گروه آزمایش را نسبت به گروه کنترل نشان داد.
ارزیابی تجربه های زیسته معلمان و دانش آموزان درباره نقش اثر موجی کودکان رهبر در محیط کلاس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اثر موجی در کودکان رهبر به انتقال انرژی از این کودکان به سایر کودکان که باعث دگرگونی در آن ها می گردد، اطلاق می شود. هدف تحقیق، ارزیابی تجربه های زیسته معلم ها و دانش آموزان در مورد اثر موجی کودکان رهبر بر سایر دانش آموزان هست. این مطالعه یک پژوهش کیفی به روش پدیدارشناسانه هست. جامعه آماری شامل معلم ها و دانش آموزان پایه پنجم هست که نمونه گیری به صورت هدفمند به تعداد 6 معلم با دامنه سنی 28 تا 54 سال و سابقه تدریس 6 تا 35 سال و تعداد 15 دانش آموز پایه پنجم ابتدایی ناحیه یک شهر ارومیه انجام گرفت. ابزار پژوهش عبارت از مصاحبه نیمه ساختاریافته بود. تجزیه وتحلیل داده ها با استفاده از روش هفت مرحله ای کلایزی (روش رده ای) انجام گرفت. تم های اصلی با استفاده از مصاحبه استخراج و مقایسه شد. تم های اولیه عبارت از کشف خصوصیات کودکان رهبر و عوامل تأثیر گذار بود و در مرحله بعدی تم های: برتربینی، اعتمادبه نفس، احساس مسئولیت، توانایی برنامه ریزی، خلاقیت، پایداری در نظر، تبعیت و هم دلی اعلام گردید. با توجه به مفاهیم استخراج شده از تجارب زیسته معلمان و دانش آموزان می توان نتیجه گرفت که کودکان رهبر بر قلب ها حکم می رانند، شور بپا می کنند، خلاق و آرمان گرا هستند، انگیزه می بخشند و همه را در جهت چشم انداز بسیج می کنند. سایر دانش آموزان چون ایده ها و احساسات نهفته خود را در آن ها می بینند، سعی می کنند تا از روی میل و اشتیاق از این کودکان رهبر تبعیت نمایند؛ بنابراین می توان از تأثیر این کودکان در سایر دانش آموزان در جهت بهبود امر آموزش و کمک در جهت مشکلات مدرسه و همکاری با معلمان در امور مربوط به مدرسه استفاده نمود.
بررسی انگیزه ورود به حرفه و عوامل مؤثر بر انگیزه معلمان زبان انگلیسی ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تدریس پژوهی سال چهارم تابستان ۱۳۹۵ شماره ۱
93 - 119
حوزه های تخصصی:
به منظور واکاوی «انگیزه معلم»، و با بهره گرفتن از روش های تحقیق کیفی، پژوهش اخیر به بررسی انگیزه ورود به حرفه ، و عوامل مؤثر بر انگیزه معلمان زبان انگلیسی ایرانی می پردازد. یافته های به دست آمده از تحلیل داده های کیفی حاصل از مصاحبه های نیمه ساختمند و پرسشنامه های کیفی نشان می دهد که دلایل بیرونی شامل: فقر اقتصادی خانواده، ترس از بیکاری، انتخاب از سر ناچاری، اجبار خانواده، معافیت از خدمت سربازی، مناسب بودن برای بانوان و تعطیلات زیاد، به ترتیب، مهم ترین دلایل پیوستن معلمان به این حرفه می باشد. علاقه به تدریس و علاقه به زبان انگلیسی مهم ترین دلایل درونی، و خدمت به جامعه تنها دلیل نوع دوستانه برای انتخاب حرفه گزارش شده است. میزان بالای تمایل به تغییر شغل (19/74 درصد)، ترک حرفه (58 درصد)، و بازنشستگی زود هنگام (58/72 درصد) در معلمان، حاکی از نارضایتی شغلی معلمان است. همچنین، براساس یافته های پژوهش، حقوق و مزایا، احترام و جایگاه اجتماعی، سیاست های اداری/ آموزشی، شرایط و محیط کاری، دانش آموزان، خود کارآمدی و توسعه حرفه ای، منابع و امکانات آموزشی، بازخورد مدیران، والدین، و همکاران، زبان انگلیسی، استقلال معلم، نقش معلم در سیاست گذاری، و کمک به جامعه و دانش آموزان از مهم ترین عوامل مؤثر بر انگیزه (شامل شش درون مایه بیرونی، پنج درون مایه درونی و یک درون مایه نوع دوستانه) در معلمان است. در پایان راهبردهایی برای به کارگیری و ایجاد انگیزه در معلمان زبان انگلیسی ارائه شده است. نتایج این تحقیق دربردارنده موارد ارزشمندی برای سیاست گذاران در حوزه تربیت معلم و آموزش و پرورش در سطوح مختلف می باشد.
نقش اخلاق حرفه ای معلمان در تقویت انگیزش پیشرفت تحصیلی دانشآموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تدریس پژوهی سال چهارم زمستان ۱۳۹۵ شماره ۳
47 - 62
حوزه های تخصصی:
هدف: این پژوهش به مطالعه نقش اخلاق حرفهای معلمان در انگیزش پیشرفت تحصیلی دانشآموزان متمرکز گشته است. لذا این پژوهش روابط متغیرهای اخلاق حرفهای معلمان و انگیزش درونی، انگیزش بیرونی و بی انگیزگی دبیران دوره متوسطه را در غالب مدل معادلات ساختاری مورد آزمون قرار می دهد روش: جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانشآموزان و معلمان دختر و پسر دوره متوسطه اول شهرستان دورود در سال تحصیلی 95-94 می باشند. حجم نمونه پژوهش با استفاده از فرمول نمونه گیری کوگران و با خطای پنج درصد شامل 600 دانش آموز دختر و پسر و 120 دبیر دوره متوسطه اول بوده که به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب گردیده اند. برای جمع آوری اطلاعات پژوهش از پرسشنامه محقق ساخته ارزیابی اخلاق حرفهای معلمان و پرسشنامه ارزیابی انگیزه پیشرفت تحصیلی والراند(1992) استفاده شده است. پایایی پرسشنامه محقق ساخته از طریق ضریب آلفای کرونباخ 923/0 به دست آمده است و پایایی پرسشنامه والراند از طریق ضریب آلفای کرونباخ 85/0 به دست آمده است. روایی محتوایی هر دو پرسشنامه توسط متخصصین مورد تأیید قرار گرفته است. یافته ها: نتایج پژوهش نشان می دهد اخلاق حرفهای معلمان مورد مطالعه بالاتر از حد میانگین جامعه می باشد و میانگین انگیزش تحصیلی درونی و بیرونی دانشآموزان مورد مطالعه از میانگین مورد انتظار بیشتر است. همچنین روابط ساختاری بین داده های متغیرهای اخلاق حرفهای و متغیرهای انگیزش تحصیلی با استفاده از روش تحلیل معادلات ساختاری نشان می دهد که مدل تجربی از برازش خوب و معناداری برخوردار است و رابطه مثبتی بین اخلاق حرفهای و انگیزش تحصیلی بیرونی و درونی وجود دارد. همچنین نتایج پژوهش نشان می دهد تفاوت معناداری در نمره ارزیابی اخلاق حرفهای معلمان بر اساس جنسیت، مقطع تحصیلی و نوع مدرسه(شهری- روستایی) وجود دارد. میانگین نمرات اخلاق حرفهای معلمان زن به طور معناداری بیشتر از معلمان مرد می باشد. و میانگین نمرات متغیرهای اخلاق حرفه ای (احترام، اعتماد و عدم تبعیض) در معلمان روستایی بالاتر از معلمان شهری است.
کاربست آموزش در دانشگاه فردوسی مشهد : شناسایی عوامل مربوط به ویژگی های فراگیر و فرایند آموزش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف مقاله حاضر شناسایی عواملی است که ذیل دو دسته «ویژگی های فراگیر» و «فرایند آموزش» بر کاربست آموزش ها در سازمان اثر می گذارند. یافته های این مقاله با استفاده از پژوهشی به دست آمد که با رویکرد کیفی و با روش مطالعه موردی انجام شد. میدان پژوهش دانشگاه فردوسی مشهد در سال 1393 بود. برای جمع آوری داده ها، 34 نفر شامل 13 مدیر، 12 عضو هیئت علمی و 9 نفر از کارکنان به عنوان نمونه در نظر گرفته شدند. ابزار پژوهش مصاحبه نیمه ساختار یافته بود. یافته ها نشان داد که عوامل مؤثر بر کاربست آموزش ها در سازمان، شامل 8 عامل مربوط به ویژگی های فراگیر قابلیت های فردی، پیوستگی دانش، پیش زمینه های عملی، اهرم های عملکردی، نظام دانشی شغل، محرک های رفتاری، توانمندی ادراک شده و احساس نیاز و 7 عامل مربوط به فرایند آموزش نیازسنجی آموزشی، مواد و منابع آموزش، نقش آموزشگر، برون داد موردنظر آموزش، رویکرد و خط مشی آموزش، زمان کلاس ها، پیوستگی تجارب یادگیری هستند. توجه به این عوامل می تواند سازمان ها را در تحقق هدف «کاربست آموزش» یا «انتقال آموخته ها به میدان عمل» که دغدغه همیشگی مدیران و یک شاخص اصلی برای سنجش اثربخشی آموزش است یاری نماید
نظریه عملی شواب: تلفیق نظریه و عمل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ظهور جریان نومفهوم گرایی در عرصه برنامه درسی محل بروز چرخش بزرگی در هویت این رشته شده است. کتاب «فهم برنامه درسی» تألیف ویلیام پاینار را شاید بتوان برجسته ترین اثر در این زمینه دانست. در این کتاب، جریان های اثرگذار حوزه برنامه درسی ماقبل نومفهوم گرایی، از نوع سنتی و عمل زده معرفی شده و نویسنده بر این اعتقاد است که گفتمان های جدید برنامه درسی را باید مورد توجه قرار داد. این نکته موجب می شود، نظریه جوزف شواب[1] نیز در گروه نظریه های سنتی ماقبل نومفهوم گرایی متهم گردد. مقاله حاضر، با واکاوی نظریه شواب و مشخص کردن تمایزات آن از نظریه تایلر و نومفهوم گرایی، قصد دارد تا نقدی بر این تفکر وارد آورد و با ترسیم نقش نظریه شواب در تاریخ تحولات رشته برنامه درسی، تبیین جدیدی برای رشته برنامه درسی به عنوان یک قلمرو عملی، ارائه کند.
تبیین ویژگی های مطلوب عناصر برنامه درسی مطالعات اجتماعی به منظور ارایه الگویی برای ارتقای مهارت های حل مسأله دانش آموزان دبستانی و ارزشیابی آن از دیدگاه متخصصان برنامه درسی و معلمان ذی ربط(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تدریس پژوهی سال چهارم زمستان ۱۳۹۵ شماره ۳
1 - 20
حوزه های تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف تبیین ویژگی های مطلوب عناصر برنامه درسی مطالعات اجتماعی به منظور ارایه الگویی برای ارتقای مهارت های حل مسأله دانش آموزان دبستانی و ارزشیابی آن از دیدگاه متخصصان برنامه درسی و معلمان ذی ربط انجام گرفته است. روش : پژوهش حاضر جزء تحقیقات کاربردی بوده که با روش تحقیق زمینه ای انجام شده است. از این رو، ابتدا مبتنی بر مبانی نظری پیرامون موضوع تحقیق، به شناسایی ویژگی های مطلوب چهار عنصر (هدف، محتوا، راهبردهای یاددهی- یادگیری و ارزشیابی) در برنامه درسی مطالعات اجتماعی و ارایه الگو برای ارتقای مهارت های حل مسأله دانش آموزان دبستانی در این درس پرداخته شد. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه متخصصان برنامه درسی و معلمان دوره ابتدایی استان گیلان (45 متخصص و 8641 معلم) در سال تحصیلی 95-1394 بود که از این میان، کلیه متخصصان برنامه درسی به شیوه نمونه گیری تمام شماری و 360 معلم دوره ابتدایی به شیوه نمونه گیری تصادفی خوشه ای به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند. ابزار جمع آوری داده ها، پرسشنامه ای محقق ساخته بود که روایی آن طبق نظر متخصصان برنامه درسی و معلمان دوره ابتدایی و پایایی آن به روش آزمون آلفای کرونباخ (98/0) مورد تأیید قرار گرفته است. داده های به دست آمده با استفاده از آمار توصیفی (جدول فراوانی و درصد) و آمار استنباطی (آزمون خی دو) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: یافته ها نشان داد که الگوی پیشنهادی برای برنامه درسی مطالعات اجتماعی جهت ارتقای مهارت های حل مسأله دانش آموزان دبستانی از دیدگاه متخصصان برنامه درسی و معلمان دوره ابتدایی مطلوب بوده است. همچنین، بین دیدگاه این دو گروه در مورد میزان مطلوب بودن الگوی پیشنهادی تفاوت معناداری گزارش نشده است (05/0 <P). بنابراین، می توان از این الگو برای پرورش مهارت های حل مسأله دانش آموزان در درس مطالعات اجتماعی دبستان استفاده نمود.
اثربخشی روش های نقشه ی مفهومی در مقایسه با روش سخنرانی بر بازده های شناختی دانش آموزان در درس علوم تجربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف اثربخشی روش نقشه های مفهومی در مقایسه با روش سخنرانی بر بازده های شناختی دانش آموزان در درس علوم تجربی انجام شد. بازده های شناختی شامل یادداری و درک و کاربست مطالب آموخته شده در نظر گرفته شد. برای این منظور از یک طرح شبه آزمایشی با پیش آزمون و پس آزمون استفاده شد. 4 کلاس درسی به روش نمونه گیری هدفمند (2 کلاس آزمایش و 2 کلاس کنترل) انتخاب شدند که در گروه های کنترل با روش سخنرانی و در گروه های آزمایش با نقشه های مفهومی، مطالب درسی ارائه شد. برای اندازه گیری تأثیر استفاده از نقشه های مفهومی و سخنرانی بر بازده های شناختی از آزمون های پیشرفت تحصیلی (که این آزمون ها سه سطح یادداری، درک و کاربست مفاهیم را مورد سنجش قرار می دادند) با شاخص های روایی و پایایی مقبول استفاده شد. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل کوواریانس چند متغیره (MANCOVA) و تحلیل کوواریانس یک متغیره (ANCOVA) استفاده شده است. یافته های این پژوهش نشان داد که ارائه آموزش مبتنی بر نقشه مفهومی در مقایسه با روش سخنرانی بر نمره های دانش آموزان در درک و کاربست تأثیر مثبتی دارد، ولی در سطح یادداری تأثیری ندارد. در کل استفاده از نقشه مفهومی بر بازده های شناختی دانش آموزان در درس علوم تجربی نتیجه مثبت داشت.
تبیین اثر برنامه درسی پنهان بر احساس تعلق به مدرسه دانش آموزان دوره ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تدریس پژوهی سال چهارم زمستان ۱۳۹۵ شماره ۳
21 - 46
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف از این پژوهش بررسی چگونگی اثرگذاری برنامه درسی پنهان بر احساس تعلق به مدرسه دانش آموزان دوره ابتدایی است. روش: به این منظورازروش آمیخته یا ترکیبی در این پژوهش استفاده شد که در بخش کمی، روش تحقیق مورداستفاده روش پیمایشی از نوع مقطعی و در بخش کیفی از روش بررسی موردی (پژوهش پدیدار شناختی از نوع تجربه زیست شده) استفاده شده است. جامعه آماری پژوهش کلیه 39 مدرسه ابتدایی پسرانه ناحیه 3 آموزش وپرورش شهرشیراز در سال تحصیلی 95-94 است.تعداد نمونه مورد پژوهش با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی 8 مدرسه و طول مدت مشاهده از ابتدا تا انتهای سال تحصیلی 95-94 بوده است. برای جمع آوری اطلاعات متناسب با ماهیت موضوع پژوهش و روش تحقیق مورداستفاده از ابزارهای زیر استفاده شده است: 1- پرسشنامه احساس تعلق به مدرسه بری، بتی و وات.2- فرم های مشاهده سنج محقق ساخته با مقیاس درجه بندی لیکرت باروش واقعه نگاری. 3- مصاحبه با روش سؤالات استاندارد شده و روش گفتگوهای غیررسمی به منظور تجزیه وتحلیل اطلاعات دربخش کمی از همبستگی پیرسون و تجزیه وتحلیل رگرسیون چندگانه استفاده شده است. یافته ها : نتایج رگرسیون چندگانه بین برنامه درسی پنهان بااحساس تعلق به مدرسه دانش آموزان همبستگی چندگانه 435/0 را نشان می دهد که درسطح اطمینان 95% معنادار است. با توجه به ضریب تبیین مشخص شد که 19 درصد احساس تعلق به مدرسه دانش آموزان متاثراز برنامه درسی پنهان است.همچنین به منظور تجزیه وتحلیل اطلاعات در بخش کیفی از نظرات صاحب نظران برنامه درسی پنهان و روانشناسی پرورشی استفاده شد که نتایج تجزیه وتحلیل کیفی یافته ها نشان داد که در اکثر مدارس و کلاس های درس مورد مشاهده دانش آموزان تحت تأثیر آثار برنامه درسی پنهان قرار داشتند که این آثار به طور مستقیم و غیرمستقیم براحساس تعلق به مدرسه آن ها تأثیر عمیق و پایداری می گذاشت.
تدریس به روش معکوس در آموزش عالی: روایت های یک مدرس دانشگاه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش به بررسی روایت های یک مدرس دانشگاه و اجرای آموزش به شیوه معکوس پرداخته است. پژوهش مورد نظر روایی است و به انگاره تحقیقات کیفی و تفسیر گرایانه تعلق دارد. منبع داده های این پژوهش روایت چهارترم آموزشی در آموزش عالی است. تحلیل داده ها نشان می دهد در این شیوه آموزشی با همان اجزای کلاس سنتی، سر و کار داریم اما چیدمان و نتیجه ای که از آن حاصل می شود، می تواند متفاوت باشد.در تفسیر این روایت، برخی چالشهایی که در مسیر اجرای این شیوه آموزشی وجود داشته اند مورد بحث و بررسی قرار گرفته است.این پژوهش به تحلیل روایت"" آموزش به روش معکوس"" در آموزش عالی پرداخته است.
مطالعه نیمرخ شخصیتی، صلاحیت های حرفه ای و اثربخشی معلمان متوسطه شهرستان مریوان: تحلیل مبتنی بر شخص(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تدریس پژوهی سال چهارم تابستان ۱۳۹۵ شماره ۱
27 - 46
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر باهدف مطالعه نیمرخ شخصیتی، صلاحیت های حرفه ای و اثربخشی معلمان دوره اول و دوم متوسطه شهرستان مریوان صورت گرفت. روش: روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه معلمان دوره اول و دوم متوسطه تحصیلی آموزش وپرورش شهرستان مریوان (دوره اول 310 و دوره دوم 315 نفر معلم) در سال تحصیلی 93-1392 بود؛ که 235 نفر از معلمان با توجه به نسبت طبقه دوره اول و دوم و زن و مرد با روش نمونه گیری طبقه ای نسبتی انتخاب شد. ابزار پژوهش حاضر، سه پرسشنامه صلاحیت های حرفه ای معلمان، عامل شخصیت وظیفه شناسی نئو و یک پرسشنامه محقق ساخته اثربخشی معلمان بود که پرسشنامه اثربخشی معلمان پس از تحلیل عاملی مؤلفه های اصلی آن به 5 دسته تقسیم شدند و نام گذاری مجدد با توجه به زیر مؤلفه ها صورت گرفت. جهت بررسی پایایی پرسشنامه ها، از طریق ضریب آلفای کرونباخ به ترتیب برای پرسشنامه صلاحیت های حرفه ای 94/0 و عامل شخصیتی وظیفه شناسی 82/0 و اثربخشی معلمان 88/0 محاسبه گردید. نتایج تحلیل خوشه ای (کلاستر) نشان داد که معلمان را ازنظر صلاحیت حرفه ای و اثربخشی و عامل شخصیتی وظیفه شناسی آن ها می توان به دو گروه تفکیک کرد که تحت عنوان عملکرد شغلی بالا و پایین نام گذاری شد.
بررسی بدفهمی های دانش آموزان سال سوم متوسطه در مورد مفهوم حد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مفهوم حد یکی از مفاهیم بنیادی در ریاضیات، حساب دیفرانسیل و انتگرال است. این مفهوم به سبب پیش نیاز بودن برای مفاهیمی همچون پیوستگی، مشتق، انتگرال و سریها، از اهمیتی ویژه در ریاضیات برخوردار است. پژوهش حاضر1که به روش کیفی انجام شده است، به بررسی بدفهمی های دانش آموزان سال سوم متوسطه در مورد مفهوم حد در شهرستان قوچان پرداخته است. جامعه آماری این تحقیق دانش آموزان سال سوم متوسطه رشته ریاضی و تجربی این شهر بوده است. نمونه 108 نفری این پژوهش، شامل 74 پسر و 34 دختر، به شیوه تصادفی خوشه ای تک مرحله ای انتخاب شده است. ابزار گرد آوری اطلاعات پرسشنامه ای محقق ساخته است که 11 سؤال از مبحث حد را دربرمی گیرد. باتوجه به آلفای کرونباخ 792/0 به دست آمده،پایایی سؤالات مورد تأیید بوده است. نتایج حاصل از این تحقیق نماینگر درک ناقص دانش آموزان از مفهوم حد و پیوستگی است.تعبیر حد تابع به مثابه یک مرز، عدم تمایز میان مقدار تابع و حد آن، الزامی دانستن وجود مقدار تابع برای وجود حد آن در یک نقطه، درک نادرست از زبان و اصطلاحاتبه کاررفته برای تعریف حد، عدم درک مفهوم بی نهایت وناتوانی در تفسیر حدتابع به کمک نمودار آن از مشکلات و بدفهمی های دانش آموزان در درک مفهوم حد است. برخی دیگر از مشکلات هم به درک مفاهیم دیگری مانند تابع برمی گردد. مثلاً عدم درک مفهوم تابع و ناتوانی در ارتباط میان بازنمایی های گوناگون یک تابع، از عوامل مؤثر بر درک دانش آموزان از مفهوم حد است. به طور خلاصه می توان گفت که درک دانش آموزان از مفهوم حد متکی بر تصور مفهومی آنان است.همچنین دانش آموزان در این تحقیق نشان می دهند که درک آنها از مفهوم حد، محدود به دستورات و روشها و الگوریتم هایی است که به آنها آموزش داده شده است.
بررسی نقش تکلیف شب در عملکرد تحصیلی دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر نقش تکلیف شب در عملکرد تحصیلی دانش آموزان از دیدگاه معلمان می باشد. روش پژوهش از نوع توصیفی- پیمایشی است. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی معلمان دوره ابتدایی شهرستان بابل که در سال تحصیلی 93-92 مشغول به تدریس می باشند است. نمونه و روش نمونه گیریبر پایه حجم جامعه آماری(1300معلم) مطابق با جدول مورگان و کرجس(1970) تعداد 360 معلم دوره ابتدایی (هر پایه 60 نفر) به روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شده اند. ابزارجمع آوری داده ها پرسشنامه از نوع بسته پاسخ می باشد. نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل داده ها نشان می دهد که اکثریت معلمان معتقدند تکلیف شب بر ابعاد شناختی، مهارتی و عاطفی عملکرد تحصیلی دانش آموزان ابتدایی تاثیر زیادی دارد.
تأثیر ارائة محتوای الکترونیکی با سبک های آموزشی زبانی، دیداری-فضایی و حرکتی-جسمانی گاردنر بر یادگیری، درآموزش ترکیبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آموزش و پرورش می کوشد تا به وسیلة آموزش الکترونیک از جدیدترین فناوری ها در یادگیری برای توسعه، بهبود کارآیی، و فراهم سازی عدالت آموزشی بهره گیرد. این پژوهش، با هدف بررسی تأثیر سبک های آموزش مبتنی بر هوش های زبانی، فضایی و حرکتی-جسمانی گاردنر، بر پیشرفت تحصیلی در آموزش ترکیبی انجام گرفت. در این پژوهش 60 نفر از دانش آموزان دختر سال سوم رشتة کامپیوتر هنرستان های کاردانش شهر اصفهان شرکت داشتند، که به طور تصادفی در دو گروه 30 نفری آزمایش و کنترل قرار گرفتند. قبل از پژوهش، دو گروه از نظر نیمرخ هوش های چندگانه و مشخصات زمینه ای مقایسه شدند و تفاوت معنی داری (در سطح05/0p< ) در دو گروه مشاهده نشد. همچنین، از یک پرسشنامة پیشرفت تحصیلی معلم ساخته به عنوان پیش آزمون و پس آزمون استفاده شد. آموزش در هر دو گروه به صورت آموزش ترکیبی انجام شد. در گروه آزمایشی، علاوه بر روش مرسوم، از محتوای الکترونیکی محقق ساخته مبتنی بر هوش های چندگانه استفاده شد. جهت تحلیل داده های آماری از تحلیل کوواریانس چند متغیری استفاده شد. نتایج پژوهش، به طور معنی داری(در سطح05/0p< ) پیشرفت تحصیلی بالاتر دانش آموزانی را که همراه با محتوای الکترونیک با سبک آموزشی فضایی آموزش دیده اند، نسبت به دانش آموزان گروه کنترل نشان می دهد.
واکاوی و شناسایی نقش فرهنگ معلمان در مواجهه با تغییرات برنامه درسی: مطالعه ترکیبی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تدریس پژوهی سال چهارم پاییز ۱۳۹۵ شماره ۲
29 - 54
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف واکاوی و شناسایی نقش فرهنگ معلمان در مواجهه با تغییرات برنامه درسی استان لرستان انجام شد. روش: تحقیق مورد استفاده ترکیبی و از نوع اکتشافی و از لحاظ هدف کاربردی است؛ نمونه مورد بررسی معلمان ابتدایی استان لرستان که در شیوه ی کیفی به صورت نظری و تا مرحله اشباع و در روش کمی به صورت تصادفی خوشه ای مرحله ای انتخاب شدند. در بخش کیفی، از مصاحبه و در بخش کمی از پرسشنامه محقق ساخته به عنوان ابزار جمع آوری داده استفاده گردید. یافته ها: ننایج حاصل از تحقیق نشان داد که نوع تغییرات، ریشه تغییرات، عوامل تغییرات، نگرش تغییرات، خصیصه های فرهنگی، شاخص های هنجاری و فرهنگ مشارکت و ارتباط معلمان از نظر جنسیت، سابقه کاری، محل خدمت و مدرک تحصیلی با هم متفاوت می باشند. مواجهه با تغییرات برنامه درسی توسط ابعاد فرهنگ معلمان پیش بینی شد و بر اساس ضریب بتا (β)، ابعاد خصیصه های فرهنگی، شاخصه های هنجاری، فرهنگ مشارکت و ارتباط پیش بینی کننده معنادار مواجهه با تغییرات برنامه درسی معلمان بودند.از دستاوردهای این تحقیق شناسایی ارزش ها و اعتقادات بنیادین معلمان با فرهنگ متفاوت در ارتباط با تغییرات می باشد و این که فرهنگ در نگرش، نوع، عوامل و ریشه تغییرات در مناطق مختلف عامل موثری می باشد.
رابطه هوش های چندگانه با پیشرفت تحصیلی دانش آموزان دختر و پسر رشته های علوم انسانی،ریاضی و تجربی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تدریس پژوهی سال چهارم پاییز ۱۳۹۵ شماره ۲
95 - 112
حوزه های تخصصی:
هدف: در پژوهش حاضر رابطه بین مؤلفه های هوش چندگانه با پیشرفت تحصیلی دانش آموزان دختر وپسر رشته های تحصیلی علوم انسانی، تجربی و ریاضی مقطع پیش دانشگاهی شهرستان مهاباد بررسی شده است. تعداد 320 نفر (176 نفر دختر و 144 نفر پسر) به شیوه نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند. روش: روش پژوهش در این مطالعه، توصیفی- همبستگی است. اطلاعات مربوط به متغیرهای تحقیق از آزمون هوش چندگانه گاردنر به دست آمد. و جهت سنجش پیشرفت تحصیلی از میانگین نمرات دروسی که دانش آموزان در پایان سال تحصیلی کسب می کنند استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد مؤلفه های هوش ریاضی و کلامی رابطه مثبت معناداری معناداری با پیشرفت تحصیلی دارند و هوش موسیقایی رابطه منفی معناداری با پیشرفت تحصیلی دارد. نتایج رگرسیون نشان داد که به ترتیب مؤلفه های هوش ریاضی و هوش کلامی بیشترین سهم را در پیش بینی پیشرفت تحصیلی دارند. نتایج تحلیل واریانس چندمتغیره نیز نشان داد که بین مؤلفه های هوش چندگانه گاردنر برحسب رشته های تحصیلی تفاوت وجود دارد و آزمون تعقیبی Tuky در مورد مقایسه میانگین سه گروه نشان دهنده تفاوت معنادار بین میانگین نمرات رشته انسانی با رشته ریاضی و علوم تجربی در هوش کلامی و بین میانگین نمرات رشته ریاضی با رشته انسانی و علوم تجربی در هوش ریاضی بود. همچنین نتایج تحلیل واریانس چند متغیره نشان داد که بین مؤلفه های هوش چندگانه گاردنر در دو جنس دختر و پسر تفاوت وجود دارد و این تفاوت در هوش های ریاضی و کلامی معنادار می باشد.
تأثیر روش تدریس مبتنی بر زیبایی شناسی بر پیشرفت تحصیلی درس علوم دانش آموزان پایه پنجم ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش به منظور بررسی تأثیر روش تدریس علوم مبتنی بر زیبایی شناسی بر پیشرفت تحصیلی دانش آموزان پایه پنجم ابتدایی انجام شد. روش پژوهش، شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون و پیگیری با گروه گواه بود. جامعه آماری شامل دانش آموزان دختر و پسر پایه پنجم ابتدایی شهرستان بابلسر بود که از بین آن ها، 50 دانش آموز دختر و پسر به طور تصادفی ساده انتخاب و در دو گروه آزمایشی و گواه جای داده شدند. پس از اجرای پیش آزمون پیشرفت تحصیلی بر روی هر دو گروه، گروه آزمایشی به مدت 12 جلسه 45 دقیقه ای تحت آموزش علوم از طریق روش تدریس مبتنی بر زیبایی شناسی قرار گرفتند و گروه گواه از طریق روش تدریس سنّتی آموزش دیدند. پس از آن، در هر دو گروه آزمایشی و گواه، پس آزمون (بلافاصله پس از اتمام آموزش) و آزمون پی گیری (پس از گذشت 3 ماه ) به اجرا درآمد. داده های به دست آمده با روش های آماری تحلیل کوواریانس و تحلیل اندازه های مکرر تجزیه و تحلیل شد؛نتایج پژوهش نشان داد که تفاوت بین نمرات پیشرفت تحصیلی علوم در دو گروه آزمایشی و گواه معنادار بود. بنابراین، روش تدریس مبتنی بر زیبایی شناسی می تواند به عنوان روش تدریسی فعّال و مؤثر در پیشرفت تحصیلی دانش آموزان در درس علوم نقش داشته باشد.
طراحی و تدوین مدلی کارآمد برای آموزش علوم در دوره اول متوسطه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش،1 تدوین یک مدل آموزشی کارآمد برای آموزش علوم در مدارس است. طرح اولیه مدل بر اساس تجارب اولیه پژوهشگر در طول بیست سال برنامه ریزی و تألیف کتابهای درسی و آموزش ضمن خدمت معلمان و نیز مطالعه پیشینه ادبیات و پژوهش های بین المللی به دست آمده است. طرح اولیه مدل، شامل شش محور است که به تمامی عناصر اصلی برنامه درسی پوشش می دهد. این محورهای شش گانه عبارت اند از مرتبط ساختن موضوعات یادگیری با زندگی، بهره گیری از رویکرد ساختن گرایی، استفاده از راهبرد یادگیری مشارکتی و همکاری گروهی، تأکید بر فعالیتهای دست ورزی و ذهن ورزی (فکری)، تأکید بر ارزشیابی تکوینی و استفاده از شیوه های جدید در ارزشیابی پایانی. دستیابی به طرح نهایی مدل که شامل شناسایی راهکارهای اجرایی برای هر یک از محورهای ششگانه و سپس اعتبارسنجی آن بوده است با بهره گیری از نظرات ده تن از معلمان داوطلب علوم از مدارس دوره اول متوسطه مناطق مرکزی و جنوبی شهر تهران و طی چند کارگاه آموزشی انجام شده است. در این مرحله معلمان برای عملیاتی کردن این محورها در بدو امر 30 راهکار و در نهایت براساس ملاکهایی مانند سهولت، قابلیت اجرا، ارزشمندی فعالیت و نیز کارایی و مؤثر بودن، در نهایت 12 راهکار را پیشنهاد کردند. با توجه به نتایج پژوهش پیشنهاد می شود که به منظور اطمینان از مناسب بودن این راهکارها و قابلیت تعمیم مدل، معلمان علوم این مدل را در چند مدرسه دوره اول متوسطه به مدت یک سال اجرا و مورد ارزشیابی قرار دهند.
تحلیلی بر ضرورت ها و الزامات بازاندیشی در اهداف، راهبردها و برنامه های درسی دوره های دکتری تخصصی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تدریس پژوهی سال چهارم تابستان ۱۳۹۵ شماره ۱
47 - 64
حوزه های تخصصی:
هدف: سؤال اساسی که مقاله حاضر تلاش کرده به آن پاسخ دهد این است که با توجه به روند تحولات آموزش عالی در بعد ملی و بین المللی آیا زمان آن نرسیده که بازنگری دقیقی از اهداف، راهبردها و برنامه های درسی دوره های دکتری تخصصیصورت گیرد؟ روش:پژوهش حاضر تحلیلی تفسیری می باشد. که با بررسی اسناد و مدارک پژوهشی تلاش کرده تا ضمن ارائه تصویری از مطالعات انجام شده در این مورد ضرورت بازاندیشی و بازنگری در دوره های دکتری تخصصی تحلیل شود. یافته ها: دوره دکتری تخصصی یکی از راه های تربیت نیروی متخصص در حوزه های مختلف دانش بشری است. راه اندازی دوره های دکتری با اهداف مختلفی صورت می گیرد که مهم ترین آنها تربیت مدرس و پژوهشگر است. در چند دهه گذشته تنوع زیادی در اهداف، راهبردها، روش اجرا، برنامه های درسی و نحوه ورود به دوره های دکتری به وجود آمده است که عمدتاً با توجه به نیازهای جامعه و تغییر ماهیت آموزش عالی بوده است. از راه اندازی اولین دوره دکتری تخصصی در کشورمان حدود 80 سال می گذرد و در این زمان طولانی اجرای این دوره ها تغییر زیادی را تجربه نکرده اند و آن چه رخ داده عمدتاً متمرکز بر اصلاح سرفصل ها و محتوا بوده است. در واقع دوره های دکتری در کشورمان همچنان با نگاه سنتی به تحصیلات آکادمیک و با هدف تربیت مدرس اجرا می شوند و با تغییرات سریع علم و فناوری سازگار نیست. بنابراین بازاندیشی و بازنگری در دوره های دکتری ضرورتی انکارناپذیر است که از نوع نگاه به دوره دکتری تا اجرا و ارزشیابی آن را شامل می شود.