آرشیو

آرشیو شماره ها:
۲۱

چکیده

ظهور جریان نومفهوم گرایی در عرصه برنامه درسی محل بروز چرخش بزرگی در هویت این رشته شده است. کتاب «فهم برنامه درسی» تألیف ویلیام پاینار را شاید بتوان برجسته ترین اثر در این زمینه دانست. در این کتاب، جریان های اثرگذار حوزه برنامه درسی ماقبل نومفهوم گرایی، از نوع سنتی و عمل زده معرفی شده و نویسنده بر این اعتقاد است که گفتمان های جدید برنامه درسی را باید مورد توجه قرار داد. این نکته موجب می شود، نظریه جوزف شواب[1] نیز در گروه نظریه های سنتی ماقبل نومفهوم گرایی متهم گردد. مقاله حاضر، با واکاوی نظریه شواب و مشخص کردن تمایزات آن از نظریه تایلر و نومفهوم گرایی، قصد دارد تا نقدی بر این تفکر وارد آورد و با ترسیم نقش نظریه شواب در تاریخ تحولات رشته برنامه درسی، تبیین جدیدی برای رشته برنامه درسی به عنوان یک قلمرو عملی، ارائه کند.

تبلیغات