فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳۰۱ تا ۳۲۰ مورد از کل ۵۲۳ مورد.
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه ویژگی های شخصیتی و سبک های حل تعارض بین فردی با سازگاری زناشویی دانشجویان متاهل دانشگاه آزاد تبریز صورت گرفته است.در این پژوهش تعداد 325 نفر به روش تصادفی طبقه ای از میان دانشجویان متاهل دانشگاه آزاد تبریز در سال 1388 انتخاب و پرسشنامه های پنج عاملی شخصیت نئو، پرسشنامه سازگاری زناشویی لاک- والاس، نسخه دوم مقیاس شیوه مقابله با تعارض رحیم را تکمیل نمودند. طرح تحقیق پژوهش حاضر از نوع همبستگی بوده و داده های ان با ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چند متغیری بااستفاده از نرم افزار SPSS موردتجزیه و تحلیلقرار گرفته اند.یافته های پژوهش نشانگر همبستگی مثبت معنی داردر سطح کمتر از 0.01 بین ویژگی های شخصیتی (توافق پذیری، برونگرایی، دلپذیر بودن، انعطاف پذیری) وسازگاری زناشویی و همچنین همبستگی منفی معنی دار در سطح کمتر از 0.01 بین سازگاری زناشویی ، و بین ویژگی روان رنجورخویی و سازگاری زناشویی بود، از این میان (باوجدان بودن، توافق پذیری، روان رنجوری) توان پیش بینی سازگاری زناشویی را داشتندکه سبک همراهانه، سبک مصالحه گرانه همبستگی مثبت معنی داری با سازگاری زناشویی داشته(01/0P<)، و دو سبک همراهانه و حاضر خدمتی توان پیش بینی سازگاری زناشویی را داشتند. تحلیل رگرسیون گام به گام با ورود ویژگی های شخصیتی و سبک های حل تعارض نشان داد باوجدان بودن، توافق پذیری، روان رنجورخویی و سبک همراهانه توان پیش بینی سازگاری زناشویی را به صورت معنی داری دارند (05/0P<)و بالاخره اینکهبین زن و مرد از نظر میزان سازگاری زناشویی تفاوت معنی داری بدست نیامد.
بررسی رابطه جو عاطفی خانواده با هویت یابی، خودپنداره و عزت نفس نوجوانان و جوانان 17-28 سال شهر اسلامشهر
حوزه های تخصصی:
به منظور بررسی رابطه جو عاطفی خانواده با هویت یابی، خودپنداره و عزت نفس، 156 آزمودنی با روش نمونه گیری تصادفی قشربندی در سه سطح وضعیت اقتصادی- اجتماعی بالا، متوسط و پایین از بین نوجوانان و جوانان 17-28 سال شهر اسلامشهر انتخاب و آزمونهای جو عاطفی محقق ساخته، هویت پلاگ و اچز، خودپنداره بک و عزت نفس کوپر اسمیت در مورد آنها اجرا شد.
پایایی آزمون جو عاطفی از روش زوج و فرد کردن 94/0 بدست آمد. روش پژوهش از نوع همبستگی و
علی- مقایسه ای بود. پس از تجزیه و تحلیل داده ها مشخص شد که بین جو عاطفی خانواده با متغیرهای هویت، خودپنداره و عزت نفس رابطه وجود دارد و مقادیر ضریب همبستگی به ترتیب در سطح آلفای 01/0، 05/0 و 01/0 معنی دار است. همچنین معلوم شد افراد هویت یافته تر دارای جو عاطفی مساعدتری بودند و آزمودنی هایی که دارای جو عاطفی مساعدی بودند از خودپنداره مثبت تر و عزت نفس بالاتری بهره می بردند.
عوامل موثر بر فرسودگی و سلامت روانی مراقبین بیماران مبتلا به اسکیزوفرنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مؤسسه زدایی از درمان بیماران روانی آن را به موضوعی خانوادگی تبدیل کرده است. نقش مراقبت از بیماران در خانواده، فرسودگی و اختلالات روان پزشکی را برای مراقبان به دنبال دارد. در تحقیق حاضر فرسودگی و سلامت روانی مراقبان در رابطه با شدت سایکوپاتـولوژی ـ نشانه های مثبت و منفی بیماری ـ مهارت های زندگی بیماران، دانش خانواده ها و خصوصیات جمعیت شناختی بیماران بررسی می شود.
117 بیمار اسکیزوفرنی و اعضاء خانواده آنان پرسشنامه های سلامت روانی GHQ-28، پرسشنامه آگاهی سنجی خانواده های مبتلایان به اسکیزوفرنیا، فرم کوتاه آزمون برنامه مصاحبه تجارب خانواده های بیماران روانی، آزمون سطح شناختی آلن و مقیاس علائم مثبت و منفی (PANSS) را تکمیل کردند. یافته ها نشان داد که نشانه های کلی سایکوپاتولوژی و مهارت های زندگی بیماران با فرسودگی مراقبان همبسته است، اما بین طول بیماری و آگاهی مراقبان با فرسودگی یا سلامت روانی آنان همبستگی معناداری بدست نیامد. ارائه آموزش، مهارت ها و یا منابع به خانواده این بیماران، می تواند علاوه بر ارتقاء سلامت روانی و جسمی آن ها به بهبود عضو بیمار خانواده نیز کمک کند.
بررسی رابطه بین ادراک دختران از الگوهای تربیتی والدینشان با احساس شرم و گناه در آنها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه ادراک دختران از الگوهای تربیتی والدینشان با احساس شرم و گناه در آنها صورت گرفت. بدین منظور جامعه پژوهش، دختران دانشجو در دانشگاه های دولتی شهر تهران در نظر گرفته شد و نمونه پژوهش 710 نفر از دختران دانشجو بودند که به صورت تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. جهت جمع آوری اطلاعات و سنجیدن فرضیه های پژوهش از پرسشنامه پیوند والدینی (PBI) به منظور سنجش الگوهای تربیتی والدینی ادراک شده از سوی فرزندان و آزمون عاطفه خودآگاه (TOSCA) به منظور سنجش شرم و گناه استفاده شد. فرضیه های پژوهش حاکی از آن بودند که بین الگوهای تربیتی والدینی مادر و پدر (محبت یا مراقبت و حمایت افراطی) با میزان شرم و گناه رابطه وجود دارد. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون گام به گام استفاده شد. نتایج نشان داد که بین الگوی مراقبت والدینی (مادر و پدر) ادراک شده توسط فرزند با میزان احساس شرم رابطه معنادار و منفی وجود دارد و بین الگوی حمایت افراطی والدینی (مادر و پدر) با احساس شرم رابطه همبستگی معنادار و مثبت وجود دارد. بین الگوهای تربیتی مذکور با احساس گناه رابطه معناداری وجود نداشت. نتایج حاصل از تحلیل رگرسیون گام به گام نشان داد که به تربیت حمایت افراطی پدر، مراقبت پدر، و حمایت افراطی مادر مهمترین پیش بینی کننده های احساس شرم در فرزند دختر هستند، طوری که %14 از واریانس احساس شرم را پیش بینی می کنند. نتایج حاصل از پژوهش نشان داد که پایین بودن میزان مراقبت و گرمی والدینی موجب بالا رفتن میزان احساس شرم و «بدبودن» خود در فرزند می شود. با افزایش حمایت افراطی یا کنترل والدینی نیز میزان احساس شرم در فرزند دختر افزایش می یابد.
معلم کودک خود باشیم
تأثیر آموزش مبتنی بر مدل قصد رفتاری بر نگرش مادران نسبت به سوء رفتار با کودک در مراجعین به خانه های بهداشت شهرستان فلاورجان استان اصفهان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
توان پیشبینی سبکهای فرزندپروری ادراک شده و متغیرهای جمعیتشناختی بر احساس تنهایی دختران دانشآموز(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
"
مقدمه: احساس تنهایی، به عنوان حالتی ناخوشایند، پاسخهای هیجانی منفی و نارضایتی ادراکی فرد را در روابط اجتماعیاش شامل میشود. این تجربه نامطلوب و پریشانکننده میتواند به ناسازگاریهای شناختی، هیجانی و رفتاری فرد در مرحله نوجوانی منجر شود. شواهد پژوهشی حاکی از وجود رابطه بین سبکهای فرزندپروری و شایستگیهای اجتماعی کودکان و نوجوانان است. به همین دلیل، برخی از پژوهشگران، به منظور توان پیشبینی احساس تنهایی در نوجوانان، بر مطالعه سبکهای فرزندپروری (اقتدارمنش، دیکتاتوری و سهلگیرانه)، تاکید میکنند. از سوی دیگر، برخی نتایج پژوهشهای مبتنی بر رویکرد بوم شناختی براون فنبرنر نشان داده است که بافت خانوادگی (وضعیت اقتصادی-اجتماعی، تحصیلات والدین و جنسیت کودک)، در درک تحول اجتماعی و احساس تنهایی فرزندان حائز اهمیت است. پژوهش حاضر بر اساس مدل تعاملی، سعی در بررسی توان پیشبینی مولفههای سبکهای فرزندپروری ادراک شده و متغیرهای جمعیتشناختی بر احساس تنهایی دانشآموزان دختر نوجوان دارد.
روش کار: روش پژوهش حاضر، همبستگی از نوع رگرسیون چند متغیره گام به گام است. گروه نمونه با توجه به فرمول کرجسی و مورگان (416=n) نفر برآورد و به روش چند مرحلهای انتخاب گردید. به منظور گردآوری دادهها از سه پرسش نامه سبکها و ابعاد فرزندپروری، مقیاس افتراقی تنهایی و پرسش نامه جمعیتشناختی استفاده گردید.نتایج: نتایج به دست آمده بر اساس رگرسیون چندمتغیره گام به گام، نشان دهنده سه مرحله معنیدار در پیشبینی متغیر وابسته (احساس تنهایی) است. در اولین مرحله، بعد گرمی و حمایتگری از سبک فرزندپروری اقتدارمنش، بیشترین رابطه را با متغیر ملاک نشان داد (534/0=R، 000/0=F). در مرحله دوم، دو مولفه سبک فرزندپروری اقتدارمنش ( گرمی- حمایتگری و خودمختاری)، بالاترین میزان توان پیشبین احساس تنهایی را نشان دادند (556/0=R، 000/0=F). در مرحله آخر، سه متغیر ( بعد گرمی و حمایتگری، بعد خودمختاری و پایگاه اقتصادی-اجتماعی) دارای بیشترین توان پیشبینیکنندگی متغیر وابسته بودند (563/0=R، 000/0=F).بحث: با توجه به یافتههای به دست آمده از پژوهش حاضر می توان بیان داشت که سبک فرزندپروری اقتدارمنش، به ویژه دو بعد گرمی و حمایتگری و خودمختاری آن؛ و متغیر پایگاه اقتصادی-اجتماعی میتواند میزان احساس تنهایی را در دانشآموزان دختر کاهش دهد. این نتایج بایستی در سیاستگذاری سازمانهای بهداشت روانی و آموزش والدین و مشاوران بالینی مورد توجه قرار گیرد.
"
بررسی رابطه شیوه های فرزندپروری با خود کارآمدی و سلامت روانی دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر به بررسی رابطه شیوه های فرزندپروری با خود کارآمدی و سلامت روانی دانش آموزان پایه دوم دبیرستان های شهرستان مهاباد در سال تحصیلی 84-1383 پرداخته است. این تحقیق از نوع پیمایشی - همبستگی است. حجم نمونه مورد مطالعه شامل 360 نفر، که 193 پسر و 167 دختر و از نوع نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای می باشد. جمع آوری اطلاعات به وسیله پرسشنامه شیوه های فرزندپروری شیفر، خود کارآمدی شرز و همکاران و سلامت عمومی گلدبرگ و هیلر انجام شده است. یافته ها نشان داد که: بین خود کارآمدی دانش آموزانی که والدین آنها شیوه های فرزندپروری متفاوتی داشته اند، تفاوت معنی داری وجود دارد. سلامت روانی دانش آموزانی که شیوه های فرزندپروری متفاوتی را تجربه کرده اند، بصورت معنی داری با هم تفاوت دارد. بین سلامت روانی و خود کارآمدی رابطه مثبت و معنی داری وجود دارد. بین سلامت روانی دانش آموزان دختر و پسر تفاوت معنی داری وجود ندارد. شیوه فرزندپروری دانش آموزان با توجه به رشته تحصیلی آنها متفاوت است. خود کارآمدی دانش آموزان در رشته های مختلف متفاوت نمی باشد. دانش آموزانی که در رشته های مختلف تحصیل می کنند از نظر سلامت روانی تفاوت معنی داری با هم ندارند. بین دانش آموزان دختر و پسر از نظر خود کارآمدی تفاوت معنی داری وجود ندارد.
قنش ارزیابی کودک از تعارض والدین، مقابله شناختی کودک با تعارض و مزاج وی در سلامت کودک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف بررسی نقش ارزیابی کودک از تعارض والدین، مقابله شناختی وی با تعارض و مزاج کودک در سلامت جسمانی و روانی- اجتماعی اوست. این مطالعه، رابطه مزاج کودک را با ارزیابی و مقابله وی با تعارض والدین نیز بررسی کرده است.
روش: از میان دانش آموزان پنجم ابتدایی شهر تهران 413 نفر (220 دختر و 193 پسر) با روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای نسبتی انتخاب شدند. مادران به پرسشنامه های مزاج اوایل نوجوانی و سلامت کودک، و دانش آموزان به مقیاس ادراک کودک از تعارض والدین پاسخ دادند. یافته ها: یافته ها نشان دهنده نقش پیش بینی کننده مزاج، ارزیابی منفی از تعارض والدین و خودمقصربینی کودک در سلامت وی است. همچنین مزاج نیز پیش بینی کننده ارزیابی کودک از تعارض والدین و مقابله شناختی وی با تعارض است.
نتیجه گیری: نتایج این پژوهش در قالب الگوهای مربوط به رابطه مزاج با سازگاری، الگوی شناختی – بافتی، و عوامل خطر و محافظ درآسیب شناسی تحولی مورد بحث قرار گرفتند. نقش پیش بینی کننده مزاج مثبت کودک به عنوان یک عامل محافظ فردی، و مزاج منفی، ارزیابی منفی از تعارض والدین و خودمقصربینی کودک به عنوان عوامل خطر فردی در سلامت وی از محورهای این بحث است. علاوه بر این، مطالعه حاضر نقش پیش بینی کننده مزاج را به عنوان یک عامل بافتی تاثیر گذار بر ارزیابی تعارض و مقابله شناختی کودک با تعارضات والدین تایید می کند.
بررسی رابطه نظام ارزشی خانواده با ارزشهای نوجوانان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
"چکیده مقاله:
خلاصه: مقدمه: هدف مطالعه حاضر بررسی رابطه بین نظام ارزشی نوجوانان و ارزشهای خانواده میباشد. به عبارت دیگر سوال این است که آیا بین نظام ارزشی نوجوانان و ارزشهای خانواده و والدین رابطهای وجود دارد؟ روش: جامعه مورد مطالعه در این تحقیق دانش آموزان دبیرستانهای شهر تهران در سال 84-83 میباشند که با استفاده از روش نمونهگیری خوشهای تعداد 984 نفر از آنان انتخاب و مورد مطالعه قرار گرفتند. ابزار مورد استفاده در تحقیق حاضر پرسشنامه محقق ساخته بوده است که پس از بررسی اعتبار و روایی آنان مورد استفاده قرار گرفته است. یافتهها: نتایج بدست آمده نشان داده که بین نظام ارزشی نوجوانان و ارزشهای خانوادگی، مذهبی، رسانهای و ملی ارتباط معناداری وجود دارد. به عبارت دیگر نوجوانانی که نمره بالاتری در ارزشهای فردی داشتهاند در سایر ارزشها نیز نمره بالاتری را کسب کرده بودند وکسانی که نمره پایینتری در ارزشهای اجتماعی, خانوادگی و مذهبی کسب کرده بودند.، در ارزشهای فردی نیز نمره کمتری داشتند. نتیجه گیری: نتایج بدست آمده در این تحقیق نشان دهنده اهمیت ارزشها در رفع نیازهای اساسی نوجوانان بوده در سایر مطالعات نیز مورد تایید قرار گرفته است. "
اثر آموزش والدین بر مبنای برنامه فرزندپروری مثبت (3P)بر سلامت روان شناختی مادران کودکان مبتلا به اختلال نافرمانی مقابله ای (ODD)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر آموزش والدین براساس برنامه فرزندپروری مثبت (P3) بر سلامت روان شناختی مادران کودکان مبتلا به اختلال نافرمانی مقابله ای طراحی و اجرا شد. این مطالعه از نوع شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه گواه بوده و جامعه مورد مطالعه آن را مادران دانش آموزان پسر 7 تا 10 ساله دبستان های پسرانه شهرستان نهاوند تشکیل می دهند.نمونه گیری در دو مرحله انجام شد و 30 نفر از مادران کودکانی که براساس فهرست رفتاری کودک (CBCL) و فرم گزارش معلم (TRF)، مبتلا به اختلال نافرمانی مقابله ای (ODD) تشخیص داده شده بودند، انتخاب شده و سلامت روانی آن ها با استفاده از پرسشنامه 28 سؤالی سلامت روانی (28GHQ-) مورد ارزیابی قرار گرفت.
در نهایت 20 نفر از مادرانی که در پرسشنامه سلامت روان نمره ای برابر یا بالاتر از نقطه برش (23) گرفتند، انتخاب و به دو گروه آزمایش (10n=) و گواه (10n=) تقسیم شدند. سپس برنامه آموزش فرزندپروری مثبت به مدت 2 ماه در 8 جلسه آموزشی 120 دقیقه ای برای آزمودنی های گروه آزمایش اجرا شد. سلامت روانی مادران دو گروه بلافاصله پس از پایان جلسات آموزش والدین، دوباره مورد ارزیابی قرار گرفت. در نهایت داده های به دست آمده توسط آزمون U من ویتنی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان دادند که نمره کلی سلامت روانی و نیز نمره زیرمقیاس های نشانه های جسمانی، اضطراب و بی خوابی و افسردگی مادران گروه آزمایش پس از پایان جلسات آموزش برنامه فرزندپروری مثبت، با توجه به تغییرات پس آزمون نسبت به پیش آزمون، کاهش یافته (05/0P<) ولی در تغییرات پس آزمون نسبت به پیش آزمون زیرمقیاس نارساکنش وری اجتماعی تفاوت معنا داری را نشان نداد (15/0P=). این نتایج بیان می کنند که آموزش برنامه فـرزندپـروری مثبت، سلامت روان شناختی مادران کودکان مبتلا به اختلال نافرمانی مقابله ای را افزایش می دهد. با توجه به این که شدت و ضعف مشکلات روانی ـ عاطفی مادران نقش مستقیمی در میزان و نحوه بروز مشکلات رفتاری ـ هیجانی کودکان دارد، لذا با انجام مداخلات این چنینی که ارتقاء سلامت روانی والدین را موجب می شود، می توان گام های مثبت و استواری در جهت رفع و یا تخفیف مشکلات رفتاری کودکان برداشت.
بررسی اثربخشی آموزش هوش عاطفی بر سلامت عمومی مادران فرزندان عقب مانده ذهنی آموزش پذیر 11 تا 15 سال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی آموزش هوش عاطفی بر سلامت عمومی مادران دانش آموزان عقب مانده ذهنی 11 تا 15 سال انجام شد. جامعه آماری شامل کلیه مادران دانش آموزان عقب مانده ذهنی 11 تا 15 ساله مدارس استثنائی شهر اصفهان بود. نمونه پژوهش به صورت تصادفی ساده با استفاده از روش غربالگری انتخاب شد. بدین صورت که پس از تکمیل پرسشنامه های سلامت عمومی (28GHQ) و هوش عاطفی بار- اُن توسط کلیه مادران، 111 نفر که پایین ترین نمره را در هر دو پرسشنامه کسب کرده بودند به دو گروه آزمایشی (54) و گواه (57) تقسیم شدند.گروه آزمایشی به مدت 8 هفته طی 15 جلسه 60 دقیقه ای (هفته ای دو جلسه) آموزش هوش عاطفی را دریافت کردند، در حالی که گروه گواه از این آموزش ها بی بهره بودند. نتایج تحلیل آماری t مستقل نشان داد که بین نمره های آزمودنی ها در پیش آزمون تفاوت معناداری مشاهده نشده است در حالی که بین نمره های آزمودنی ها در پس آزمون تفاوت معنادار در سطح 01/0P< وجود دارد. آموزش هوش عاطفی بر نمره کلی سلامت عمومی و مؤلفه های آن در پس آزمون تاثیر داشته و منجر به بهبود آن گشته به طوری که با مقایسه میانگین دو گروه در عامل های سلامت عمومی و هوش عاطفی نشان داده شد که آموزش هوش عاطفی بر افزایش هوش عاطفی و بهبود سلامت عمومی مـادران دانش آموزان عقب مانده ذهنی مؤثر بوده است.