فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۷۰۱ تا ۷۲۰ مورد از کل ۸۳۱ مورد.
حوزه های تخصصی:
ادراک از جایگاه اجتماعی یکی از فرایندهای روانی اجتماعی است که بر روی حیات علمی و حرفه ای اعضای هیات علمی در دانشگاه ها اثرگذار است. هدف این پژوهش بررسی وضعیت ادارک از جایگاه اجتماعی در اعضای هیات علمی یکی از دانشگاه های دولتی شهر تهران و بررسی نقش ادارک از عوامل سازمانی، سیاسی و مدیریتی در پیش بینی ادارک از جایگاه اجتماعی اعضای هیات علمی دانشگاه بود. در این مطالعه از 135 نفر از اعضای هیات علمی یک دانشگاه دولتی به صورت دردسترس نمونه گیری انجام شد و برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های ادارک از جایگاه اجتماعی، حمایت سازمانی ادارک شده، سیاست سازمانی ادارک شده، و مشارکت داده شدن در تصمیم گیری های سازمانی استفاده شد. نتایج نشان داد 40 درصد از شرکت کنندگان معتقد بودند جایگاه اجتماعی شغل دانشگاهی در ایران تنزل یافته است. یافته های مدل همبستگی و رگرسیون چند گانه نشان داد که عوامل مدیریتی که عبارت بود از ادارک از مشارکت داده شدن در تصمیم گیری های سازمانی 13 درصد، سیاست سازمانی ادارک شده 3 درصد و حمایت سازمانی ادارک شده 1 درصد از تغییرات ادارک از جایگاه اجتماعی را پیش بینی میکرد. به نظر می رسد مشارکت دادن اعضای هیات علمی در تصمیم گیری های دانشگاهی و ایجاد فضای سیاسی مبتنی بر عدالت و تحمل و ارتقای حمایت های هیجانی و مادی روی ارتقای ادارک از جایگاه اجتماعی و توسعه منزلت اجتماعی اعضای هیات علمی اثرگذار است.
تدوین فرصت یاب تحصیلی بومی بر اساس الگوی رغبت ر کروی تریسی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر تدوین فرصت یاب تحصیلی بومی بر اساس الگوی کروی تریسی(2002) بود. در این پژوهش موقعیت جغرافیایی رشته های دانشگاهی در الگوی کروی مشخص شد. روش: روش پژوهش توصیفی است. جامعه آماری کلیه رشته های دانشگاهی در چهار گروه علوم ریاضی، علوم تجربی، علوم انسانی و هنر بود که از هر رشته 6 الی 8 دانشجوی تحصیلات تکمیلی به طور داوطلبانه به پرسشنامه ی پژوهش پاسخ دادند. در این مقاله نتایج مربوط به دو رشته ی فیزیک و رشته حقوق ارائه شده است. یافته ها: با توجه به یافته ها ، رشته فیزیک در الگوی هشت تیپ رغبت پایه در سه حوزه طبیعت، فنی و کامپیوتر قرار گرفت. این رشته در نمای دو بعدی متمایل به سمت ربع اشیاء-اندیشه ها بود. رشته حقوق نیز در الگوی هشت تیپ رغبت پایه با سه حوزه مدیریت، تاثیرگذاری مشخص شد. رشته حقوق در نمای دو بعدی متمایل به سمت ربع افراد-داده ها بود.به لحاظ پرستیژ هردو رشته در حوزه پرستیژ بالا قرار گرفتند. نتیجه گیری: بر اساس یافته ها چنین نتیجه گیری می شود که دانشجویان داوطلب رشته فیزیک باید علایق بالایی در حوزه های طبیعت و فنی و دانشجویان داوطلب رشته حقوق باید خودکارامدی بالایی در حوزه های مدیریت،محاسبات کسب و کار داشته باشند . با توجه به بالا بودن سطح پرستیژ دانشجویان هر دو رشته می توانند انتظار داشته باشند که الگوی نیاز به ارزشگذاری اجتماعی و نیاز به داشتن وجهه اجتماعی در این دو رشته تحصیلی به خوبی پاسخ داده شود.
رتبه بندی ابعاد چهارگانه انطباق پذیری مسیرشغلی و ارائه شاخص ترکیبی از تجمیع مطالعات پیشین،یک پژوهش فراتحلیل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مشاوره شغلی و سازمانی دوره ۱۳ بهار ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۴۶)
137 - 166
حوزه های تخصصی:
این پژوهش به رتبه بندی ابعاد چهارگانه انطباق پذیری مسیرشغلی با کاربرد رویکرد فراتحلیل می پردازد.پژوهش حاضر از نظر هدف،توصیفی و از نظر نوع استفاده،یک پژوهش کاربردی است .هدف از انجام این پژوهش ،ترکیب یافته های کمی پژوهشهای قبلی در زمینه انطباق پذیری مسیرشغلی با استفاده از روش فراتحلیل است تا با ترکیب این نتایج،شدت اثر هریک از عوامل موثر بر انطباق پذیری شغلی از طریق اثر متوسط محاسبه گردد.بر این اساس با مراجعه به فصلنامه های علمی-پژوهشی داخلی و خارجی ،کلیه پژوهشهای مرتبط داخلی و خارجی در فاصله بین سالهای 1397-1390 و 2018-2005 جمع آوری شده و مورد بررسی قرار گرفتند.که از میان همه این مقالات، براساس روش سرشماری، تعداد 18 پژوهش داخلی و 34 پژوهش خارجی انجام شده در زمینه ابعاد چهارگانه انطباق پذیری مسیرشغلی با استفاده از چک لیست انتخاب پژوهش ها از نگاه فنی و روش شناسی مشتمل بر روشهای نمونه گیری،روش تحقیق،آزمون آماری مناسب و تحلیل های آماری مناسب انتخاب شده اند.برای پایایی شناسایی براساس توافق داوران در خصوص استفاده از مفاهیم خاص برای کدگذاری متغیرها و نیز پایایی سطح اندازه اثر و معنی داری براسا توافق در محاسبات از نظر دو نفر تحلیل گر انجام شده است. یافته های این پژوهش نشان دهنده این است که از میان 124 اندازه اثر،یک اندازه اثر متوسط(3/0تا5/0)،بیست اندازه اثر متوسط روبه بالا(5/0تا7/0)،سی اندازه اثر بالا (7/0تا1) و هفتاد و سه اندازه اثرخیلی بالا(بالاتر از 1) است.ابعاد چهارگانه انطباق پذیری مسیر شغلی یعنی ،اعتماد،کنجکاوی،کنترل و دغدغه مسیرشغلی به ترتیب بیشترین تا کمترین اندازه اثر را به خود اختصاص داده اند.
طراحی مدل ارتقاء بهره وری کارکنان در سازمان:تبیین نقش سرمایه روان شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف : هدف از انجام پژوهش حاضر بررسی سرمایه روانشناختی در ارتقای بهره وری کارکنان شرکت زغال سنگ طبس می باشد. روش : این پژوهش از نوع کاربردی و روش آن همبستگی است.جامعه آماری این پژوهش شامل کارکنان شاغل شرکت زغال سنگ طبس در سال 1393 می باشد. که از این میان200پرسشنامه به طور کامل و با دقت پاسخ داده شد. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه های سرمایه روانشناختی لوتانز (2007)، پرسشنامه رجحان شغلی امابایل و همکاران(1994) و پرسشنامه بهره وری نیروی انسانی براساس مدل آچیو توسط هرسی و گلداسمیت (1980) استفاده شده است. جهت تجزیه و تحلیل داده ها در سطح آمار استنباطی از آزمون های ضریب همبستگی و رگرسیون گام به گام و تحلیل مسیر استفاده شده است. یافته ها : نتایج پژوهش نشان داد که بین تمام ابعاد سرمایه روانشناختی با بهره وری شغلی رابطه مثبت و معنی داری وجود دارد. همچنین نتایج نشان داد که انگیزش در رابطه ی بین سرمایه روانشناختی با بهره وری شغلی نقش واسطه ای ایفا می نماید. نتیجه گیری : جهت افزایش بهره وری در سازمان ها باید در مقوله های امید،خوش بینی،تاب آوری و خودکارآمدی کارکنان کارگاههایی توسط افراد صاحب نظر طراحی و اجرا شود
شناسایی و تبیین رفتارهای مسیر شغلی آینده نگر در جهت بهبود قابلیت استخدام پذیری متقاضیان کار با استفاده از روش دلفی فازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه با توجه به خیل عظیم جمعیت فارغ التحصیل بیکار و حجم بالای دانشجویان کشور، متقاضیان کار برای آن که قابلیت استخدام پذیری خود را بهبود بخشند، نیازمند به رفتارهای مسیرشغلی آینده نگرانه هستند. بنابراین روی آوردن به رویکرد استراتژیک و آینده نگرانه در جهت تضمین استخدام پذیری و یافتن شغل مناسب برای متقاضیان کار در آینده اهمیت زیادی پیدا می کند. پژوهش حاضر با هدف شناسایی و تبیین رفتارهای مسیرشغلی آینده نگر درجهت بهبود استخدام پذیری برای متقاضیان کار کشور انجام شد. این پژوهش از نظر روش آمیخته، برمبنای پژوهش های کیفی و کمّی و از نوع پژوهش های قیاسی استقرایی است. جامعه آماری پژوهش متخصصان منابع انسانی هستند که با استفاده از روش نمونه گیری گلوله برفی و بر اساس اصل کفایت نظری، 30 نفر از آنان به عنوان اعضای نمونه انتخاب شدند. ابزار گردآوری اطلاعات در بخش کیفی مصاحبه و در بخش کمّی پرسشنامه بود که روایی و پایایی آن ها به ترتیب با استفاده از شاخص CVR و آزمون کاپای کوهن و روایی محتوایی و پایایی آزمون مجدد تأیید شد. داده های کیفی با نرم افزار Atlas.ti و روش کدگذاری و داده های کمّی با روش Delphi Fuzzy تحلیل شدند. نتایج پژوهش نشان داد که مهمترین رفتارهای مسیر شغلی آینده نگر برای بهبود قایلیت استخدام پذیری متقاضیان کار، داشتن تفکر استراتژیک، چشم انداز روشن و واقع بینانه، مهارت پذیرش تغییر، توانایی درک و حل مسئله، نوآوری دانش بنیان، قابلیت یادگیری پویا، هوش فرهنگی و هوش هیجانی هستند.
نقش واسطه ای تعالی یابی شغلی در رابطه بین انطباق پذیری مسیر شغلی با اشتیاق شغلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف تعیین نقش واسطه ای تعالی یابی شغلی در رابطه بین انطباق پذیری مسیر شغلی با اشتیاق شغلی انجام شد. روش: پژوهش حاضر توصیفی و از نوع همبستگی بود. جامعه آماری کارکنان بنیاد شهید و امور ایثارگران شهر تهران در سال 1398 بود. از این جامعه تعداد 282 نفر با استفاده از روش نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند. داده ها با استفاده از مقیاس انطباق پذیری مسیر شغلی(ساویکاس، 2012)، پرسش نامه تعالی یابی شغلی(اسلمپ و ولابرودریک،2013)، و مقیاس اشتیاق شغلی اترخت(اسکافلی و همکاران، 2002) گردآوری و با استفاده از مدل سازی معادلات ساختاری تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد اثر مستقیم انطباق پذیری مسیر شغلی بر تعالی یابی شغلی(38/0=β، 01/0P< )، اثر مستقیم تعالی یابی شغلی بر اشتیاق شغلی(45/0=β، 01/0P<)، و اثر مستقیم انطباق پذیری مسیر شغلی بر اشتیاق شغلی(23/0=β، 01/0P< ) مثبت معنادار است. همچنین، نتایج نشان داد که نقش واسطه ای تعالی یابی شغلی در در رابطه انطباق پذیری مسیر شغلی با اشتیاق شغلی (17/0 =β، 01/0P<) معنادار است. نتیجه گیری: بر اساس یافته ها، می توان نتیجه گرفت که اگر سازمان فضای مطلوبی برای کارمندان ایجا کند، آنها می توانند از طریق تعالی یابی شغلی، انطابق پذیری مسیر شغلی را در محل کار ابراز کنند که این به نو به خود به افزایش اشتیاق شغلی منجر می شود.
مقایسه اثربخشی آموزش شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی متناسب با فرهنگ ایرانی و آموزش شناختی رفتاری بر استرس شغلی کارکنان شرکت های خدمات رسان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف مقایسه اثربخشی آموزش شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی متناسب با فرهنگ ایرانی و آموزش شناختی رفتاری بر استرس شغلی و حیطه های آن در میان کارکنان شرکت های خدمات رسان بهمرحله اجرا درآمد. در یک طرح پژوهشی شبه آزمایشی تعداد 54 نفر از کارکنان شرکت های خدمات رسان آب و فاضلاب، برق، گاز و مخابرات در محدوه استان چهارمحال و بختیاری انتخاب و در 2 گروه آزمایش و 1 گروه کنترل (هر گروه 18 نفر) گمارده شدند و طی 3 مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری 4 ماهه مقیاس استرس شغلی (HSE، 1999) را تکمیل کردند. گروه آزمایش (1) طی 8 جلسه 120 دقیقه ای آموزش شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی متناسب با فرهنگ ایرانی و گروه آزمایش (2) طی 8 جلسه 120 دقیقه ای آموزش شناختی رفتاری کلاسیک را دریافت کردند. نتایج درون و بین آزمودنی حاصل از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و واریانس چندمتغیری نشان دادند که ارائه آموزش بر بهبود میانگین نمرات استرس شغلی و حیطه های آن تاثیر پایدار داشته است (01/0 P). در عین حال، نتایج آزمون تعقیبی شفه بیان گر آن بود که آموزش شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی بر بهبود میانگین نمرات کلی استرس شغلی و حیطه های حمایت سرپرست، ارتباط و تغییرات موثرتر از آموزش شناختی رفتاری بوده است (01/0 P). نتیجه گیری شد که آموزش، به خصوص آموزش شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی متناسب با فرهنگ ایرانی بر بهبود استرس شغلی و حیطه های آن موثر است.
بررسی نقش واسطه ای جو جهت گیری هدف در تعیین اثر هدف گذاری بر برخی متغیرهای شغلی در کارکنان یک سازمان خدماتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، تعیین اثر جهت گیری هدف یادگیری فردی با میانجی گری جو جهت گیری هدف یادگیری و نیز اثر جهت گیری هدف عملکردی گرایشی فردی و اجتنابی با میانجی گری جو جهت گیری عملکردی گرایشی و اجتنابی بر عملکرد شغلی و موفقیت شغلی بود. الگوی پیشنهادی در یک نمونه 175 نفری از کارکنان یک سازمان خدماتی مورد آزمون قرار گرفت. جهت ارزیابی الگوی پیشنهادی از الگویابی معادلات ساختاری و AMOS ویراست 18 و SPSS ویراست 18 استفاده شد. جهت آزمون اثرهای واسطه ای در الگوی پیشنهادی از روش بوت استراپ در برنامه ماکرو پریچر و هیز (2008) استفاده گردید. یافته ها حاکی از برازش مناسب الگوی پیشنهادی با داده ها داشت. براساس نتایج حاصله برای افزایش عملکرد شغلی و موفقیت شغلی کارکنان، سازمان ها باید جو جهت گیری یادگیری و عملکردی –گرایشی را فراهم آورند تا جهت گیری یادگیری و عملکردی – گرایشی کارکنان تسهیل گردد. هم چنین برای کاهش اثرات منفی جهت گیری عملکردی-اجتنابی فردی بر عملکرد شغلی و موفقیت شغلی سازمان ها باید جو جهت گیری عملکردی اجتنابی را کاهش دهند.
آیا مولفه های سلامت روان شناختی محیط کار پیش بینی کننده ابعاد بیگانگی شغلی هستند؟(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعیین رابطه مولفه های سلامت روان شناختی محیط کار (شامل: فرصت کنترل، فرصت استفاده از مهارت ها، اهداف بیرونی ایجاد شده، گوناگونی محیطی، وضوح محیط، دسترسی به پول، امنیت جسمانی، فرصت تماس با دیگران، مقام و جایگاه اجتماعی ارزشمند) با ابعاد بیگانگی شغلی)شامل: بیهودگی، بیزاری فرهنگی، ناتوانی، بی هنجاری، بیزاری از کار و انزوای اجتماعی) انجام گرفت. روش پژوهش، توصیفی- همبستگی، از نوع همبستگی کانونی بوده و جامعه آماری پژوهش را کلیه کارکنان اداری یکی از دانشگاه های دولتی در شهر تهران تشکیل داده اند که از میان آنان 151 نفر با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس طبقه ای انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل، پرسش نامه سلامت روان شناختی محیط کار مهداد و همکاران، (1390) و پرسش نامه بیگانگی شغلی ( بوئر، 2001) بوده است. تحلیل داده ها با استفاده از ضریب همبستگی کانونی نشان داد که که یک همبستگی کانونی بالایی (975/0) بین متغیرهای مرتبط با مولفه های سلامت روان شناختی محیط کار و ابعاد بیگانگی شغلی وجود دارد. جفت کانونی نشان داد که به استثنای بیهودگی، تمامی متغیرهای بیزاری فرهنگی، ناتوانی، بی هنجاری، بیزاری از کار و انزوای اجتماعی به وسیله عمدتاً متغیر وضوح محیط قابل تبیین است. هم چنین، قوی ترین رابطه بین وضوح محیط (با ضریب کانونی استاندارد 995/0) از متغیرهای مجموعه اول (مستقل) و بی هنجاری (با ضریب کانونی استاندارد 99751/0-) از متغیرهای مجموعه دوم (وابسته) وجود دارد. در نتیجه می توان از طریق افزایش شاخص های سلامت روان شناختی محیط کار، بیگانگی شغلی کارکنان را کاهش داد و در نهایت از بین برد.
شناسایی و تبیین راه حل های ارتقای فرایند مربیگری سازمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مشاوره شغلی و سازمانی دوره ۱۲ زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴ (پیاپی ۴۵)
177 - 200
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر شناسایی و تبیین راه حل های ارتقای فرایند مربیگری در مدیریت استعدادهای سازمانی می باشد. چارچوب اصلی پژوهش کیفی است که جهت جمع آوری داده ها از ابزار مصاحبه نیمه ساختاریافته محقق ساخته استفاده شد. جامعه آماری پژوهش، متخصصان حوزه منابع انسانی و مربیگری می باشد. روش نمونه گیری پژوهش، هدفمند و از نوع گلوله برفی است. درحقیقت، داده های پژوهش از طریق مصاحبه با 15 نفر از متخصصان حوزه منابع انسانی و مربیگری به اشباع رسید. داده های حاصل از مصاحبه به روش کدگذاری اشتراوس و کوربین[1] تحلیل شد. نتایج حاصل از تحلیل داده ها 10 مقوله کلی بود. این مقوله ها شامل «برقراری ارتباط موثر بین مدیر و کارکنان»، «ایجاد شناخت دقیق مدیر و کارکنان از یکدیگر»، «پیش شرطهای مربیگری در سازمان»، «تسهیل فرایند انتقادپذیری و انتقادگری مدیر و کارکنان»، «فرایند تسهیل گری و مواجهه گری کارکنان»، «تسهیل فرایند آموزش و توسعه مدیر و کارکنان»، «ایجاد باور به توانستن در مدیر و کارکنان»، «تسهیل فرایند اجرای بهتر تصمیم توسط کارکنان»، «بهبود سیستم ارزیابی عملکرد»، «افزایش همکاری مدیر و کارکنان» می شود. با توجه به نتایج پژوهش حاضر، پیشنهاد می شود در هر فرایند مربیگری از 10 مقوله مذکور جهت ارتقا و بهبود فرایند مربیگری استفاده شود.[1] Strauss & Corbin
بررسی نقش میانجی گری انطباق پذیری مسیرشغلی در ارتباط بین شخصیت و ارزیابی بنیادین خویشتن با آمادگی گذار دانشگاه به کار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر، با هدف بررسی نقش میانجی گری انطباق پذیری مسیرشغلی در ارتباط بین شخصیت و ارزیابی بنیادین خویشتن با آمادگی گذار دانشگاه به کار انجام شد. روش: روش پژوهش توصیفی، همبستگی بود که با تحلیل معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزارهای SPSS 23 و AMOS 23 انجام شد. جامعه ی آماری، دانشجویان ترم 6 تا 8 مشغول به تحصیل دوره کارشناسی دانشگاه اصفهان، در سال تحصیلی 97-96 بودند. روش نمونه گیری، طبقه ای متناسب با حجم و جنسیت بود و در نهایت، از بین جامعه ی 2683 نفری، 401 دانشجو مورد بررسی قرار گرفتند. ابزارهای گردآوری داده ها شامل پرسشنامه ی پنج عاملی بزرگ شخصیت (NEO-FFI) مک کری و کاستا (2004) و مقیاس های ارزیابی بنیادین خویشتن جاج و دورهام (2003)، انطباق پذیری مسیرشغلی ساویکاس و پورفلی (2012) و آمادگی گذار دانشگاه به کار صادقی و همکاران (1396) بود. یافته ها: نتایج نشان داد که انطباق پذیری مسیرشغلی، میانجی کاملی (02/0 p <) برای ارتباط برونگرایی و گذار دانشگاه به کار بود ولی در رابطه ی ارزیابی بنیادین خویشتن (02/0 p <)، وجدان گرایی (05/0 p <) و توافق پذیری (05/0 p <) با گذار دانشگاه به کار، میانجی جزئی محسوب می شد، همچنین ارتباط بین تجربه گرایی ، با آمادگی گذار دانشگاه به کار کاملاً مستقیم (001/0 p <) و انطباق پذیری مسیرشغلی میانجی رابطه ی بین تجربه گرایی و آمادگی گذار نبود. علاوه بر آن، در ارتباط روان رنجوری با آمادگی گذار، نقش انطباق پذیری مسیرشغلی، بی اثر بود. نتیجه گیری: نتیجه ی پژوهش حاضر اذعان دارد که افزایش انطباق پذیری مسیرشغلی دانشجویان می تواند تسهیلگری برای افزایش موفقیت فرآیند گذار دانشگاه به کار آن ها باشد، علاوه بر این، با توجه به اینکه ارزیابی دانشجویان از میزان شایستگی ها و توانمندی هایشان، عامل مؤثری بر میزان انطباق پذیری مسیرشغلی و آمادگی گذار دانشگاه به کار آن ها می باشد، طرح ریزی برنامه هایی جهت افزایش میزان ارزیابی دانشجویان از ویژگی های بنیادین خویشتنشان، ضروری می نماید. همچنین در طرح ریزی های به منظور افزایش ارزیابی بنیادین خویشتن، انطباق پذیری مسیرشغلی و آمادگی گذار دانشگاه به کار افراد، بهتر است ویژگی های شخصیتی آن ها مورد توجه قرار گیرد.
بررسی رابطه ابعاد موانع سازمانی با ابعاد انگیزش شغلی خودتعیین کنندگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه ابعاد موانع سازمانی با ابعاد انگیزش شغلی خود تعیین کنندگی است. با روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای، نمونه ای شامل 250 نفر از کارکنان یک شرکت صنعتی در اهواز انتخاب شدند و دو پرسش نامه موانع سازمانی (براون و میچل، 1978) و انگیزش شغلی خود تعیین کنندگی (بلیس، 1994) توسط آن ها تکمیل شد. تجزیه و تحلیل داده ها به روش همبستگی ساده و زیربنایی و تحلیل رگرسیون چندگانه و با استفاده از نرم افزار SPSS-22 انجام شد. با توجه به نتایج همبستگی زیربنایی، نامناسب بودن اطلاعات کاری، اولویت بندی کارها و کمبود مواد و ابزار مهم ترین عوامل اثرگذار بر انگیزش شغلی خودتعیین کنندگی هستند. در ارتباط با تحلیل رگرسیون نیز ابعاد انگیزش شغلی با حیطه های گوناگونی از موانع سازمانی رابطه ی چندگانه ی معنادار داشتند.
بررسی میزان فرسودگی شغلی در کتابداران کتابخانه های دانشگاه شهید بهشتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی میزان فرسودگی شغلی در کتابداران کتابخانه های دانشگاه شهید بهشتی می باشد. روش: روش پژوهش حاضر از لحاظ هدف کاربردی و از لحاظ شیوه گردآوری داده ها تحلیلی پیمایشی است. جامعه پژوهش شامل تمام کتابداران کتابخانه های دانشگاه شهید بهشتی به تعداد 82 نفر است که نمونه پژوهش طبق جدول مورگان برابر با 66 نفر بود. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه محقق ساخته براساس کار مازلاک (1982) و پرسشنامه رضایت شغلی حریری و اشرفی ریزی (1388) بود. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که فرسودگی شغلی کتابداران کتابخانه های دانشگاه شهید بهشتی در حد متوسط به بالا است، و میان فرسودگی شغلی کتابداران و سابقه کاری، وضعیت تاهل، جنسیت، مدرک تحصیلی، مقطع تحصیلی، وضعیت استخدام و رضایت شغلی تفاوت معنادار وجود دارد. نتیجه گیری: توصیه می شود تا مدیریت کتابخانه ها با تصمیمات و اقدامات مناسب در همه سطوح سازمان موجبات بهره وری نیروی انسانی را فراهم سازند.
تدوین مدل اندازه گیری استانداردهای خرد و کلان توسعه حرفه ای دانشجو- معلمان دانشگاه فرهنگیان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش تدوین مدل اندازه گیری استانداردهای خرد و کلان توسعه حرفه ای دانشجو- معلمان غرب کشور دانشگاه فرهنگیان (تربیت معلم سابق) می باشد. پژوهش حاضر کمی از نوع همبستگی در قالب تحلیل عاملی می باشد. نمونه پژوهش را تعداد 1080 نفر از جامعه آماری 1500 نفری از میان دانشجو معلمان منطقه غرب کشور تشکیل دادند که در کلیه رشته های موجود دانشگاه فرهنگیان مشغول به تحصیل بودند و دروس کارورزی را پشت سر گذاشته اند. ابزار پژوهش پرسشنامه توسعه حرفه ای است که بر مبنای استاندارد توسعه معلمان نیوجرسی آمریکا(2014) تدوین شد. در این پژوهش مدل اندازه گیری متغیرهای استانداردهای خرد و کلان توسعه حرفه ای قابل مشاهده را به متغیرهای پنهان مرتبط می کند و از طریق تحلیل عامل تاییدی با استفاده از نرم افزار با استفاده از نرم افزار Smart PLS2 ارزیابی می شود. ارزیابی مدل اندازه گیری انعکاسی توسعه حرفه ای نشان داد که پایایی مرکب همه سازه های خرد و کلان بزرگتر از میزان پیشنهاد شده 0.6 می باشد که نشان می دهد مدل از پایایی برخوردار است و دارای همسانی درونی است. میزان AVE سازه های خرد و کلان نیز بیانگر آن است که از مقدار قابل قبول 0.5 بیشتر هستند. همچنین نتایج نشان داد که بار عاملی هر گویه از میزان پیشنهاد شده 0.7 بیشتر است که نشان از روایی همگرایی مدل دارد. آزمون فورنل-لارکر نیز حاکی از آن است که مدل از روایی واگرا برخوردار است. بنابراین می توان گفت مدل دارای روایی و پایایی است. بنابراین این نتیجه به دست آمد که مدل ساختاری استانداردهای خرد و کلان توسعه حرفه ای از برازش مناسبی برخوردار است و با توجه به مقایسه نتایج پیشینه ها با مدل تایید شده، پیشینه های پژوهش در شش بعد تمرکز بر محتوا؛ محتوای دانش؛ یادگیرنده و یادگیری؛ رهبری مدارس ؛ تمرین آموزشی ؛ و مسئولیت حرفه ای بخشی از مدل را بررسی کردند. در نتیجه می توان گفت مدل ارائه شده با چهار مولفه کلان و یازده مولفه خرد توسعه حرفه ای، مدلی جامع تر و کامل تری نسبت به پژوهش های پیشین ارائه کرد. بنابراین ارتقای دانش، مهارت و نگرش حرفه ای معلمان در مدل ارائه شده به صورت جامع تری نسبت به پژوهش های پیشین مورد بحث قرار گرفت. ضمناً، از دیگر دست آوردهای این پژوهش پرسشنامه استاندارد توسعه حرفه ای برای دانشجو-معلمان دانشگاه فرهنگیان ایران است.
مقایسه شیوه های مقابله با استرس و خودپنداره در زنان متأهل تحصیل کرده شاغل و غیرشاغل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش، به منظور بررسی مقایسه شیوه های مقابله با استرس و خودپنداره در زنان متأهل تحصیل کرده شاغل و غیرشاغل صورت گرفته است. جامعه آماری پژوهش، تمامی زنان متأهل تحصیل کرده شاغل موسسات یا نهادهای دولتی و زنان متأهل تحصیل کرده غیرشاغل، شهر تهران بودند، که از میان آن ها تعداد 100 نفر زن متأهل تحصیل کرده شاغل و 100 نفر زن متأهل تحصیل کرده غیرشاغل (مجموعاًَ 200 نفر) با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چندمرحله ای در سال 1392 انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه مقابله با استرس (CS-R) و پرسشنامه خودپنداره راجرز استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون t استودنت جهت دو گروه مستقل و ضریب همبستگی پیرسون استفاده گردید. یافته ها نشان داد که؛ بین شیوه های مقابله با استرس و خودپنداره زنان متأهل تحصیل کرده شاغل و غیرشاغل تفاوت معناداری وجود دارد. هم چنین، بین شیوه های مقابله و خودپنداره با استرس زنان متأهل تحصیل کرده شاغل و غیرشاغل با خودپنداره رابطه معناداری وجود دارد. نتایج حاکی از آن است که زنان متأهل تحصیل کرده شاغل و غیرشاغل از شیوه مقابله با استرس مساله مدار که شیوه مقابله با استرس مناسبی محسوب می شود، استفاده می کنند، هم چنین خودپنداره مثبت تری در مقایسه با زنان متأهل تحصیل کرده غیرشاغل دارند. شاید بتوان گفت که، فرصت حضور در اجتماع و پذیرش و تجربه نقش های گوناگون در ایجاد و رشد راهبردهای مقابله ای موثر و خودپنداره مثبت در آن ها نقش بسزایی داشته است.
تأثیر آموزش خودکنترلی بر قلدری ادراک شده و عملکرد شغلی کارکنان زن سازمان تربیت بدنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر آموزش خودکنترلی بر قلدری ادراک شده و عملکرد شغلی کارکنان زن سازمان تربیت بدنی انجام گرفت. پژوهش حاضر نیمه تجربی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری شامل تمام زنان شاغل در سازمان تربیت بدنی استان اصفهان بود که در سه ماهه پاییز سال 1397 مشغول به کار بودند. در این پژوهش تعداد 30 زن شاغل در سازمان تربیت بدنی استان اصفهان با روش نمونه گیری غیرتصادفی هدفمند انتخاب و با انتساب تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه گمارش شدند. گروه آزمایش مداخله آموزش خودکنترلی را طی دو ماه در 8 جلسه 90 دقیقه ای دریافت نمودند. این در حالی بود که گروه گواه در طول انجام پژوهش از دریافت این مداخله بی بهره بود. پرسشنامه های مورد استفاده شامل پرسشنامه قادری سازمانی ادراک شده (محقق ساخته) و پرسشنامه عملکرد شغلی (هرسی و گلداسمیت،1990) بود. داده های حاصل از پژوهش به شیوه تحلیل کواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که آموزش خودکنترلی بر قلدری ادراک شده و عملکرد شغلی کارکنان زن سازمان تربیت بدنی تأثیر معناداری داشته است(p<0/0001). اندازه اثر آماری آموزش خودکنترلی بر قلدری ادراک شده و عملکرد شغلی کارکنان زن سازمان تربیت بدنی به ترتیب 67 و 56 درصد بود. بر اساس یافته های پژوهش حاضر می توان چنین نتیجه گرفت که آموزش خودکنترلی با بهره گیری از فنونی همانند مهارت های ابراز وجود، شیوه های مقابله با استرس و بهبود روابط بین فردی، می تواند به عنوان یک روش کارآمد جهت افزایش عملکرد شغلی و کاهش قلدری ادراک شده کارکنان زن سازمان تربیت بدنی مورد استفاده گیرد.
گونه شناسی فرهنگ سازمانی دانشگاه شهید چمران اهواز و تبیین اثر آن بر سلامت سازمانی کارکنان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مطالعه با هدف ارزیابی و گونه شناسی فرهنگ سازمانی و بررسی اثر آن بر سلامت سازمانی کارکنان انجام شده است. این مطالعه از نظر هدف، پژوهش کاربردی و از نظر نحوه گردآوری داده ها یا طرح تحقیق در زمره پژوهش های توصیفی- همبستگی است جامعه آماری پژوهش کلیه کارکنان دانشگاه شهید چمران اهواز بوده است که به دلیل بزرگی و دشواری دسترسی به همه اعضای جامعه اقدام به نمونه گیری به روش تصادفی طبقه ای شده است. برای تعیین حجم نمونه با مراجعه به جدول نمونه گیری مورگان، تعداد 260 نفر از میان کارکنان انتخاب گردیدند. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه های معتبر دارای روایی و پایایی بوده بدین ترتیب برای سنجش فرهنگ سازمانی از پرسشنامه دنیسون و همکاران (2006) و برای سنجش سلامت سازمانی از پرسشنامه کلینگل و لایدن (2001) استفاده گردید. نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل داده ها به روش مدلسازی معادلات ساختاری و با استفاده از نرم افزار لیزرل (Lisrel) نشان داد که دانشگاه از نظر فرهنگ و سلامت سازمانی کارکنان از وضعیت متوسطی و نسبتا مناسبی برخوردار است. همچنین نتایج تاثیر مثبت و معنادار فرهنگ سازمانی بر سلامت سازمانی کارکنان را تایید نمود. البته از میان ابعاد فرهنگ سازمانی تاثیر مثبت و معنادار دو مولفه درگیر شدن در کار (مشارکتی بودن) و انطباق پذیری بر سلامت سازمانی به طور نسبتا قوی تایید گردید. ولی دو مولفه دیگر فرهنگ یعنی تاثیر سازگاری و ماموریت بر سلامت سازمانی به طور معنادار تایید نگردید. از میان ابعاد فرهنگ سازمانی، مشارکتی بودن و انطباق پذیری دارای رتبه بیشتری نسبت به سایر ابعاد بودند، براین اساس می توان فرهنگ سازمانی دانشگاه را فرهنگی مشارکتی و انطباق پذیر تلقی نمود.
آیا مولفه های سلامت روانشناختی محیط کار پیش بینی کننده ابعاد بیگانگی شغلی هستند؟(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف تعیین رابطه مولفه های سلامت روانشناختی محیط کار با ابعاد بیگانگی شغلی انجام گرفت. روش پژوهش، همبستگی کانونی بوده و جامعه آماری پژوهش را کلیه کارکنان اداری یکی از دانشگاه های دولتی در شهر تهران تشکیل داده اند که از میان آنان 151 نفر با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای نسبی انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل، پرسشنامه سلامت روانشناختی محیط کار مهداد و همکاران، (1390) و پرسشنامه بیگانگی شغلی ( بوئر، 2001) بوده است. تحلیل داده ها با استفاده از ضریب همبستگی کانونی نشان داد که که یک همبستگی کانونی بالایی (975/0) بین متغیرهای مرتبط با مولفه های سلامت روانشناختی محیط کار و ابعاد بیگانگی شغلی وجوددارد. جفت کانونی نشان می دهد که به استثنای بیهودگی، تمامی متغیرهای بیزاری فرهنگی، ناتوانی، بی هنجاری، بیزاری از کار و انزوای اجتماعی بوسیله عمدتاً متغیر وضوح محیط قابل تبیین می باشد. همچنین، قویترین رابطه بین وضوح محیط (با ضریب کانونی استاندارد 995/0) از متغیرهای مجموعه اول (مستقل) و بی هنجاری (با ضریب کانونی استاندارد 99751/0-) از متغیرهای مجموعه دوم (وابسته) وجوددارد. در نتیجه میتوان از طریق افزایش شاخصهای سلامت روانشناختی محیط کار، بیگانگی شغلی کارکنان را کاهش داد و در نهایت ازبین برد.
مطالعه کیفی ابعاد و عوامل موثر بر شکل گیری طفره روی معلمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی ابعاد و عوامل مؤثر بر شکل گیری طفره روی سازمانی معلمان مدارس انجام گرفته است. این پژوهش با رویکرد کیفی و با استفاده از راهبرد پدیدارشناسی توصیفی انجام گرفته است. مشارکت کنندگان در این پژوهش شامل 11 نفر از معلمان زن با تجربه و عموماً با تحصیلات بالا در زمینه کار گروهی در مدارس شهر تهران در سال تحصیلی 96-97 که از مناطق 6، 11؛ 2، و 5 انتخاب شدند. هم چنین مشارکت این افراد در پژوهش براساس میل شخصی و براساس نمونه گیری معیار (تجربه بالای 10 سال و مشارکت در کار گروهی) با توجه به قاعده اشباع نظری بوده است. از آنجا که استراتژی پژوهش، کیفی بوده داده های مورد نیاز با استفاده از مصاحبه های عمیق با مشارکت کنندگان جمع آوری و در قالب سه مرحله کدگذاری آزاد یا باز، محوری و انتخابی تجزیه و تحلیل شد. نتایج نشان داد که طفره روی شامل دو بعد فردی و سازمانی که 13 مضمون فرعی می باشد. هم چنین عوامل مؤثر بر شکل گیری طفره روی در 4 مضمون اصلی (مدیریت، فرهنگ، ساختار و همکاران) و 15 مضمون فرعی قابل شناسایی هستند. نکته قابل توجه در این پژوهش این است که معلمان 4 عاملی را که در شکل گیری طفره روی مؤثر دانسته اند به عنوان عوامل اصلاحی برای جلوگیری از بروز این پدیده نیز بیان کردند. این پژوهش نشان داد که معلمان مدارس در معرض آسیب طفره روی قرار دارند و باید تصمیمات جدی برای جلوگیری از شیوع و مباره با آن اتخاذ نمود.
تاثیر عوامل مدیریت دانش بر بهبود یادگیری « در واحدهای آموزشی فنی و حرفه ای»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مشاوره شغلی و سازمانی دوره ۱۲ پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳ (پیاپی ۴۴)
129 - 160
حوزه های تخصصی:
امروزه دانش نقش اساسی در تحقق اهداف سازمان و کسب مزیت رقابتی ایفا می نماید. مدیریت دانش مدیریت سرمایه های پنهان سازمان است، و این فرایند شامل خلق، کسب، ذخیره سازی، انتشار، به اشتراک گذاری و بکارگیری دانش است که در سایه مدیریت دانش بروز می کند. به همین دلیل از مدیران انتظار می رود که درک عمیقی از تحولات سازمانی داشته و عملکرد سازمان ها را از طریق سرمایه گذاری در پروژه های مبتنی بر دانش ارتقاء دهند. از سوی دیگر، زمانی می توان این اطمینان را کسب نمود که دانش در سازمان به نحو صحیحی مدیریت شود به طوری که یادگیری افراد از دانش موجود در سازمان، در حد مناسبی باشد. بنابراین، مهمترین گام در این خصوص بررسی مدل های مختلف مدیریت دانش و شناسایی عوامل مدیریت دانش به منظور بهبود یادگیری است. بنابراین مقاله حاضر به بررسی مدل ها و شناسایی عوامل مدیریت دانش در بهبود یادگیری هنرجویان در واحدهای آموزشی فنی و حرفه ای پرداخته است.