فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۸۱ تا ۷۰۰ مورد از کل ۹۵۴ مورد.
حوزه های تخصصی:
هدف: بررسی رابطه بین رضایت شغلی با سلامت روانی و ابعاد آن (نشانه های بدنی، اضطراب، اختلال در عملکرد اجتماعی، افسردگی) و بررسی وضعیت رضایت شغلی در پنج مقیاس(سن، جنس، مدرک تحصیلی، وضعیت تاهل، وضعیت مسکن) در زنان و مردان شاغل دانشگاه آزاد گرمسار بود. روش پژوهش: برای دستیابی به هدف های پژوهش، نمونه ای60 نفری با روش نمونه گیری تصادفی ساده از جامعه آماری انتخاب و پرسشنامه های رضایت شغلی و سلامت عمومی درموردآنها اجرا شد. یافته ها: نتایج استخراج شده از پرسشنامه ها با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون، آزمونt و تحلیل واریانس یکطرفه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. با توجه به نتایج بدست آمده بین رضایت شغلی با سلامت روانی و ابعاد آن(نشانه های بدنی، اضطراب، اختلال در عملکرد اجتماعی، افسردگی) رابطه معنادار بدست آمد. همچنین بین رضایت شغلی با سن کارمندان رابطه معنادار مشاهده شد. اما ارتباطی بین رضایت شغلی با متغیرهای جنس، وضعیت تاهل، مدرک تحصیلی، و وضعیت مسکن بدست نیامد. میان رضایت شغلی با سلامت روانی کارمندان زن ومردتفاوت معناداری وجود نداشت. نتیجه گیری: نتیجه کلی حاکی از ارتباط معنادار بین رضایت شغلی با سلامت روانی بود.
نقش مؤلفه های ارزشی (حقوقی، سیاسی و اجتماعی) بر کاهش استرس شغلی از دیدگاه کارکنان آموزش و پرورش منطقه جلگه
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی دیدگاه کارکنان در مورد نقش مؤلفه های ارزشی (حقوقی، سیاسی و اجتماعی) بر کاهش استرس شغلی در اداره آموزش و پرورش منطقه جلگه انجام گردیده است. روش تحقیق مورد استفاده در این پژوهش توصیفی از نوع پیمایشی بوده و جامعه آماری پژوهش را کلیه کارکنان اداره آموزش و پرورش منطقه جلگه بالغ بر 256 نفر تشکیل داده اند که از این تعداد با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای متناسب با حجم، تعداد 156 نفر برای شرکت در پژوهش حاضر انتخاب شده اند. ابزار جمع آوری اطلاعات، پرسشنامه محقق ساخته مشتمل بر دو بخش، بخش اول اطلاعات جمعیت شناختی پاسخ گویان و بخش دوم گویه های مربوط به سه مؤلفه (حقوقی، سیاسی و اجتماعی) بوده است. روایی پرسشنامه از طریق جمع آوری نظرات اساتید راهنما و مشاور و چند صاحب نظر موضوعی تأیید گردید. اعتبار پرسشنامه نیز با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ 98/0 گزارش شد که نشان دهنده اعتبار بالای ابزار اندازه گیری بود. نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل اطلاعات نشان داد که از دیدگاه کارکنان، هر سه مؤلفه ارزشی (حقوقی، سیاسی و اجتماعی) بیش از سطح متوسط در کاهش استرس شغلی نقش دارد (01/0>p). بین نظرات پاسخگویان با توجه به عوامل دموگرافیک (جنسیت، سابقه کار، رشته تحصیلی و سمت) اختلاف معناداری مشاهده نگردید (05/0<p).
بررسی رابطه بین میزان برخورداری شرکت سایپا یدک از ویژگی های سازمان های یادگیرنده با میزان هوش سازمانی در این شرکت(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه بین میزان برخورداری شرکت سایپا یدک از ویژگی های سازمان های یادگیرنده با میزان هوش سازمانی در این شرکت بوده است. روش: روش پژوهش از نظر شیوه گردآوری اطلاعات توصیفی (همبستگی) و از نظر هدف کاربردی بوده است. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه مدیران شرکت سایپا یدک به تعداد (104N=) نفر بوده است. ابزار گردآوری داده ها، دو پرسشنامه محقق ساخته سازمان یادگیرنده و پرسشنامه استاندارد هوش سازمانی «آلبرخت» بوده است. نتایج: نتایج استخراج شده از پرسشنامه ها از طریق ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج بدست آمده نشان داده است که بین میزان برخورداری از مولفه های سازمان های یادگیرنده با مولفه های هوش سازمانی مدیران در شرکت سایپا یدک رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. نتایج حاصل از رگرسیون نیز نشان داده است که از میان مولفه های سازمان یادگیرنده، به ترتیب مهارت های تفکر سیستمی، چشم انداز مشترک، مهارت های فردی، یادگیری تیمی و در نهایت مدل های ذهنی پیش بینی کننده های مناسبی برای هوش سازمانی مدیران شرکت سایپا یدک خواهند بود. نتایج کلی پژوهش حاکی از آن است که بین میزان برخورداری از مولفه های سازمان یادگیرنده با مولفه های هوش سازمانی مدیران در شرکت سایپا یدک رابطه مثبت و معناداری وجود دارد.
رابطه بین استرس شغلی و هوش هیجانی در بین کارمندان دانشگاه شهید بهشتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر یک پژوهش همبستگی است که به بررسی رابطة بین استرس شغلی و هوش هیجانی در بین کارمندان دانشگاه شهید بهشتی می پردازد. نمونة آماری شامل 216 نفر از کارکنان واحدهای مختلف دانشگاه به روش تصادفی ساده انتخاب شده است. برای جمع آوری اطلاعات از دو پرسشنامة استرس شغلی دیویس و هوش هیجانی بار- اون استفاده شده است. یافته های آماری نشان داد که بین هوش هیجانی و استرس شغلی کارکنان دانشگاه رابطة منفی (3130/- r =) معناداری (01/0 ) وجود دارد و بین استرس شغلی و مؤلفه های هوش هیجانی به خصوص اعتماد به نفس، روابط بین فردی، واقعیت آزمایی، انعطاف پذیری، کنترل تکانه و شادکامی همبستگی منفی معناداری
(01/0 ) وجود دارد. روش تحلیل رگرسیون گام به گام نشان داد که عزت نفس و شادکامی بهترین پیش بینیکننده های استرس شغلی هستند.
ذهنیت فلسفی و سبک رهبری مدیران (مورد بررسی: دانشگاه فردوسی مشهد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بررسی رابطة ذهنیت فلسفی و سبک رهبری مدیران در دانشگاه فردوسی مشهد، هدف اصلی این مقاله می باشد. در این پژوهش، مدیران دانشگاه فردوسی مشهد به عنوان گروه مورد بررسی(n=88) مورد مطالعه قرار گرفتند. برای سنجش سبک رهبری از پرسشنامة سبک رهبری و برای سنجش ذهن فلسفی از پرسشنامة ذهنیت فلسفی استفاده شده است. تحقیق حاضر با استفاده از شیوة کمی غیرآزمایشی تبیینی مقطعی انجام شده، و برای تحلیل داده ها از تحلیل واریانس، آزمون تعقیبی LSD و آزمون t استفاده شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که بین سبک های رهبری مدیران بر حسب ذهنیت فلسفی آنان تفاوت معنی داری وجود دارد. این بدان معنی است که مدیرانی که در پرسشنامة ذهنیت فلسفی نمرة بالاتری کسب کردند، بیشتر به استفاده از سبک رهبری تیمی گرایش دارند. در نتیجه، نیاز به تقویت خصوصیات ذهن فلسفی شامل جامعیت، ژرف نگری و انعطاف پذیری، در مدیران دانشگاه با نظر به یافته های این تحقیق بارز و نمایان گشته است.
سرنوشت شغلی فارغ التحصیلان دانشکده علوم تربیتی دانشگاه فردوسی مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر به موضوع سرنوشت شغلی فارغ التحصیلان دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی دانشگاه فردوسی مشهد و عوامل مرتبط با آن پرداخته است. در پژوهش مربوط، از دو پرسشنامه تلفنی و پستی استفاده شد.157 نفر به پرسشنامه تلفنی و 129 نفر به پرسشنامه پستی پاسخ دادند. نتایج حاکی از شاغل بودن حدود64 % و شاغل نبودن حدود 36% از افراد است. نکته مهم آن است که بیش از 50% افراد از طریق آزمون های استخدامی دولتی، مشغول به کار شده اند.این مسأله نشان می دهد که سیاست های اقتصادی و تصمیم سازی های مجلس و دولت تا چه حدی می تواند سرنوشت شغلی فارغ التحصیلان دانشکده علوم تربیتی را تحت تأثیر قرار دهد.
برحسب جنسیت، رشته تحصیلی، داشتن کار دانشجویی و عضویت در تشکل های دانشجویی، تفاوت هایی در فارغ التحصیلان از نظر میزان اشتغال، احساس ثبات شغلی و دارا بودن شغل ثابت به نفع پسران رشته روان شناسی ، افراد دارای کار دانشجویی و افراد فعال در تشکل های دانشجویی وجود دارد (و برخی متغیرها مانند نوع دیپلم، انگیزه ورود به دوره کارشناسی و ... تفاوتی را ایجاد نکرده اند). فارغ التحصیلان دانشکده علوم تربیتی از شرایط اجتماعی مرتبط با کار، ارزیابی خوبی نداشته اند. به طوری که از نظر اکثریت مطلق این افراد، شانس و داشتن ارتباطات اجتماعی، مهمتر از ""مهارت داشتن"" ارزیابی شده است. فارغ التحصیلان مذکور زمینه سازی دانشگاه، در جهت اشتغال را کاملاً منفی ترسیم می نمایند. به گونه ای که اکثریت مطلق افراد ابراز می دارند که در دانشگاه مقدمات آشنایی با نیازهای بازار کار و سایر موارد لازم، ابداً فراهم نبوده است.
تحلیل پاسخ های فارغ التحصیلان در مقوله های ""تناسب برنامه های درسی و آموزش اساتید با اشتغال"" و ""نقش فضای دانشگاه در پرورش مهارت های کارآفرینی"" نشان می دهد که از نظر پاسخ دهندگان، شرایط در این دو مقوله تا حدی مثبت تر از دو مقوله پیشین است و در مورد ""تصویر مثبت فارغ التحصیلان از توانایی های خود"" نشانه های امید آفرینی وجود دارد. به نظر می رسد فعال سازی هسته کارآفرینی و ایجاد تعامل بسیار فعال با بخش-های غیرمتشکل اقتصادی، آشناسازی دانشجویان با بازار کار، برگزاری کارگاه های مهارت های کارآفرینی و فعالیت هایی از این دست، یکی از عمده ترین راه های خروج از بحران است.
بررسی ادراک معلمان از تفکر انتقادی
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی ادراک معلمان از تفکر انتقادی می باشد. این پژوهش به روش تحقیق کیفی با رویکرد پدیدارشناسی تفسیری انجام شد. به این منظور مصاحبه های نیمه سازمان یافته با بیست و چهار نفر از معلمان منطقه ده آموزش و پرورش شهر تهران انجام شد که طی آن معلمان دیدگاه های خود را در خصوص تفکر انتقادی بیان نمودند. داده های بدست آمده از این مصاحبه ها با استفاده از روش پدیدار شناسی اسمیت مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. چهار زمینه (مقوله) اصلی از مصاحبه ها استخراج شد که می توانند ادراک معلمان را از تفکر انتقادی مشخص کنند. این زمینه ها عبارتند از: تعریف تفکر انتقادی، پیش نیازهای آموزش تفکر انتقادی، روش های آموزش تفکر انتقادی و نتایج استفاده از تفکر انتقادی. یافته های این پژوهش تصویر روشنی از ادراک معلمان نسبت به تفکر انتقادی را ارائه می نماید. باتوجه به این که ادراک معلمان در مورد پیش نیازهای آموزش تفکر انتقادی و روش های آموزش تفکر انتقادی مناسب نیست، آشنایی بیشتر آنها با این موارد ضروری به نظر می رسد.
رابطه عدالت توزیعی، رویه ای و همانندسازی سازمانی با همکاری در معلمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی رابطه عدالت توزیعی، رویه ای و همانندسازی سازمانی با همکاری در بین معلمان در شهر اصفهان به مرحله اجرا درآمد. از جامعه آماری پژوهش، 389 نفر معلم (شامل 112 مرد، 277 زن) برای پاسخگویی به پرسشنامه های پژوهش انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه عدالت توزیعی (DJQ)، پرسشنامه عدالت رویه ای (PJQ)، پرسشنامه همانندسازی سازمانی (OIQ) و پرسشنامه همکاری (CQ) بودند. نتایج حاصل از تحلیل همبستگی نشان داد که عدالت توزیعی با عدالت رویه ای، عدالت رویه ای با همانندسازی سازمانی و همکاری با همانندسازی سازمانی دارای رابطه معنادار هستند. نتایج تحلیل رگرسیون سلسله مراتبی نیز نشان داد که در مرحله اول از بین عدالت توزیعی، عدالت رویه ای و همانندسازی سازمانی، فقط همانندسازی سازمانی قادر به پیش بینی همکاری در معلمان است. در مرحله دوم و سوم با افزوده شدن جملات تعامل دو طرفه و سه طرفه، هیچ یک از این جملات قادر به تعدیل رابطه همانند سازی سازمانی با همکاری در معلمان نبودند. از یافته های این پژوهش نتیجه گرفته می شود که همانندسازی سازمانی همکاری را تحت تأثیر قرار می دهد.
مؤلفه های اجتماعی بهداشت روانی در نهج البلاغه با تأکید بر کار و فعالیت اقتصادی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
چکیده: هدف این پژوهش، بررسی برخی مؤلفه های اجتماعی بهداشت روانی در نهج البلاغه است. سؤال اصلی مقاله این است که بر اساس آموزه های نهج البلاغه، آیا عوامل اجتماعی، مانند کار و فعالیت اقتصادی، روابط اجتماعی، دریافت حمایت از سوی دیگران و حکومت بر بهداشت روانی تأثیر می گذارد؟ به این منظور، آموزه ها و مفاهیم مرتبط با موضوع یاد شده با بهره گیری از روش استنباطی و تحلیل نظری مورد بحث قرار گرفت. یافته های پژوهش نشان داد که بهداشت روانی تا حدود زیادی از دیدگاه امام علی (ع) تحت تأثیر عوامل اجتماعی، مانند کار و فعالیت اقتصادی، روابط اجتماعی، همبستگی و اتحاد ملی و به ویژه دولت و حکومت و نحوه رفتار و برخورد مسئولان با مردم قرار می گیرد.
تعارض و تضاد سازمانی
بررسی رابطه بین جو سازمانی و مدیریت تعارض از دیدگاه دبیران(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه بین جو سازمانی و مدیریت تعارض از دیدگاه دبیران طراحی شده است. روش: جامعه ی آماری شامل کلیه دبیران دبیرستان های دولتی دخترانه شهر تهران بوده، ،نمونه ی پژوهش شامل 375 نفر بود که به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شده است. برای سنجش متغیرها از پرسشنامه جو سازمانی «هالپین و کرافت » و پرسشنامه مدیریت تعارض ""استفان رابینز"" استفاده شده است.نتایج: یافته های پژوهش حاکی از آن است که تنها 6 درصد تغییرات برخورد با تعارض به 2 مولفه ی جوّ سازمانی (روحیه و صمیمیت ) مربوط می شود و بقیه (94 درصد) به عوامل دیگر مربوط می شود. همچنین ضریب همبستگی چندگانه بین مولفه های روحیه و صمیمیت از جوّ سازمانی و مدیریت تعارض معادل 244/0 و معنی دار بوده است. در همبستگی های ساده بین مؤلفه های مدیریت تعارض با جو سازمانی نیز یافته ها نشان می دهد که بعد روحیه جو سازمانی با شیوه های همکاری و مصالحه در برخورد با تعارض ( مستقیم ) بین بعد مزاحمت جو سازمانی با شیوه همکاری ( معکوس ) ؛ بین بعد علاقه مندی جو سازمانی و استفاده از شیوه همکاری ( مستقیم ) و شیوه اجتناب ( معکوس ) ؛ بین بعد صمیمیت جوسازمانی با شیوه های رقابت (رابطه معکوس )، همکاری ( رابطه مستقیم ) ، اجتناب و گذشت (رابطه معکوس) ؛ بین بعد ملاحظه گری جوسازمانی با شیوه های همکاری(رابطه معکوس) ، اجتناب و گذشت (رابطه مستقیم) ؛ بین بعد فاصله گیری جوسازمانی با شیوه های رقابت (رابطه معکوس) و مصالحه (رابطه معکوس) ؛ بین بعد نفوذ جوسازمانی با شیوه های همکاری (رابطه مستقیم) و گذشت (رابطه معکوس) ؛ بین بعد تاکید بر تولید جوسازمانی با شیوه های رقابت (رابطه معکوس) ، همکاری و مصالحه (رابطه مستقیم) رابطه معنی داری مشاهده شده است.
ارتباط کارآفرینی و تعهد سازمانی با تحلیل رفتگی شغلی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
هدف: بررسی ارتباط کارآفرینی و تعهد سازمانی با تحلیل رفتگی شغلی هدف اساسی این مطالعه بود. روش: بر مبنای مفروضات پژوهشات همبستگی با اجرای سه مقیاس اندازه گیری کارآفرینی ( محقق ساخته)، تعهد سازمانی آلن و مایر و تحلیل رفتگی شغلی مسلش بر روی نمونه منتخب(146N=) از جامعه کارکنان غیر عضو هیأت علمی رسمی و قراردادی بخش های اداری- خدماتی دانشگاه آزاد اسلامی واحد رودهن در سال 1389 با روش تصادفی ساده اطلاعات لازم جمع آوری شد. نتایج:.نتایج تحلیل رگرسیون گام به گام نشان داد که به طور کلی بین کارآفرینی و تعهد سازمانی و تحلیل رفتگی شغلی همبستگی معنادار وجود دارد
رابطه تیپ های شغلی-شخصیتی نوجوانان دبیرستانی با ترتیب تولد آنها و مقایسه تیپ ها در نوجوانان دختر و پسر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه بین تیپ های شغلی – شخصیتی با ترتیب تولد و جنسیت نوجوانان دبیرستانی، اجرا شد. به این منظور 380 نفر از نوجوانان دختر و پسر دبیرستان های منطقه یک تهران، که در سال تحصیلی 86-85 مشغول به تحصیل بودند به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای، انتخاب شده و با آزمون های رغبت سنج شغلی- تحصیلی هالند و مشخصات دموگرافیک محقق ساخته، مورد ارزیابی قرار گرفتند. طرح پژوهش در مطالعه حاضر از نوع همبستگی و علّی- مقایسه ای بوده و داده های بدست آمده از آن، با استفاده از آزمون های آماری فریدمن، کراسکال والیس و U مان ویتنی، در نرم افزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج حاصل از پژوهش حاضر نشان داد که در بعضی از تیپ ها، رابطه معناداری بین تیپ های شغلی- شخصیتی نوجوانان با ترتیب تولد آنها وجود داشت. بدین معنی که بعضی علایق و انتخاب های شغلی نوجوانان متأثر از ترتیب تولد و جایگاه آنها در خانواده است. همچنین نتایج مقایسه تیپ های شغلی- شخصیتی در نوجوانان دختر و پسر نشان داد که در تیپ های واقعیت گرایی، جستجوگرایی، هنری و متهورانه تفاوت معناداری در بین دو جنس وجود داشته، درحالیکه در تیپ های اجتماعی و قراردادی تفاوتی دیده نشد.
بررسی اثربخشی آموزش مهارت های حل مسئله بر ارتقاء خلاقیت مهندسین با توجه به سنخ شخصیتی آنان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی آموزش مهارت های حل مسئله بر ارتقاء خلاقیت مهندسین شرکت مدیریت صنعتی با توجه به سنخ شخصیتی آنان اجرا گردید. روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی و در قالب طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل انجام شد. نمونه آماری شامل 50 نفر از مهندسین شرکت مدیریت صنعتی که به طور در دسترس انتخاب و در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند. آموزش مهارت های حل مسئله برای گروه آزمایش در 5 جلسه اجرا گردید. ابزار پژوهش شامل آزمون تفکر خلاق تورنس فرم ب تصویری و فرم کوتاه آزمون شخصیتی نئو بود. برای تحلیل داده ها از آزمون کئوواریانس استفاده شد. نتایج: نتایج بدست آمده با روش تحلیل کوواریانس نشان داد که آموزش مهارت های حل مسئله بطور معنی داری موجب افزایش خلاقیت مهندسین گردید. از بین ویژگی های شخصیتی شامل روان رنجورگرائی، برون گرائی، گشودگی به تجربه ، توافق پذیری و با وجدان بودن، تنها ویژگی گشودگی به تجربه با افزایش خلاقیت و آموزش مهارت حل مساله در تعامل بود. نتیجه گیری: نتایج نشان داد که آموزش مهارتهای حل مساله به عنوان یک تکنیک می تواند باعث پویایی عناصر فراشناختی و شخصیتی خلاقیت شود.
رابطه هوش هیجانی با سبک های حل مسأله و سلامت عمومی دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی منطقه 12 *
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی ""رابطه هوش هیجانی با سبک های حل مسأله و سلامت عمومی دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی منطقه 12"" است. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی منطقه 12 که در نیم سال اول سال تحصیلی 89-1388 مشغول به تحصیل بوده اند. روش نمونه گیری به صورت تصادفی طبقه ای ساده است، که از بین واحدهای منطقه 12 دانشگاه آزاد اسلامی واحدهای رودهن، دماوند، کرج، پرند و قزوین براساس جدول مورگان 384 نفر انتخاب شده است. ابزار پژوهش شامل 3 پرسشنامه استاندارد هوش هیجانی، سبک های حل مسأله و سلامت عمومی می باشد،که به ترتیب ضریب آلفای کرنباخ آنها 84/.، 89/. و 92 % محاسبه شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد که با توجه به مقدار ضریب همبستگی پیرسون بین هوش هیجانی و سبک های حل مسأله رابطه خطی وجود دارد. اما بین هوش هیجانی و سلامت عمومی رابطه وجود ندارد. هوش هیجانی و سبک های حل مسأله بر سلامت عمومی تأثیرگذار نیست.
بررسی دیدگاه مدیران درباره عوامل فردی،گروهی و سازمانی موثر بر خلاقیت(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف اصلی این پژوهش، بررسی دیدگاه مدیران درباره عوامل فردی، گروهی و سازمانی موثر بر خلاقیت بود. روش پژوهش: روش این پژوهش همبستگی و پیمایشی بود. جامعه آماری این پژوهش شامل مدیران بانک ملت استان گلستان در سال 1388 بودند. حجم نمونه با استفاده از جدول کرجسی و مورگان، 118 نفر تعیین گردید. جهت گردآوری اطلاعات از پرسشنامه به عنوان ابزار جمع آوری اطلاعات استفاده شده است. یافته ها: نتایج نشان داد که سه متغیر مستقل عوامل فردی، گروهی و سازمانی بر خلاقیت مدیران تاثیر دارند. نتیجه گیری: بررسی ها نشان داد که موثرترین متغیر بر روی خلاقیت مدیران، عوامل سازمانی است، که از بین عوامل سازمانی، عامل پاداش به عنوان مهمترین عامل سازمانی موثر بر خلاقیت مدیران شناخته شد و عوامل فردی و گروهی به ترتیب در اولویت دوم و سوم موثر بر خلاقیت تعیین شد.