فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳۰۱ تا ۳۲۰ مورد از کل ۹۵۴ مورد.
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف مقایسه اثربخشی آموزش شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی بومی شده (NMBCT) و آموزش شناختی رفتاری سنتی (CBT) بر نگرش های ناکارآمد و عواطف شغلی کارکنان اجرا شد. در یک طرح پژوهشی شبه آزمایشی، تعداد 54 نفر از کارکنان شرکت های خدمات رسان آب و فاضلاب، برق، گاز و مخابرات استان چهارمحال و بختیاری به صورت طبقه ای نسبتی تصادفی انتخاب و در دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل (هر گروه 18 نفر) گمارده شدند و طی سه مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری چهار ماهه مقیاس نگرش های ناکارآمد (بک و ویسمن، 1980) و عواطف شغلی (فاکس و اسپکتور، 1999) را تکمیل کردند. گروه آزمایش (1) طی هشت جلسه 120 دقیقه ای NMBCT و گروه آزمایش (2) طی هشت جلسه 120 دقیقه ای CBT را دریافت کردند. نتایج نشان داد که در مرحله پیش آزمون، تفاوت معناداری بین نگرش های ناکارآمد و عواطف شغلی گروه های آزمایش و کنترل وجود ندارد؛ اما در مرحله پس آزمون و پیگیری، روش های NMBCT و CBT در مقایسه با گروه کنترل به صورت معناداری در کاهش نگرش های ناکارآمد و بهبود عواطف شغلی مؤثر بودند (01/0£ P). به علاوه، مشخص شد که روش NMBCT بر بهبود عواطف شغلی در مقایسه با روش CBT موثرتر است (01/0£ P).
طراحی و اعتباربخشی مقیاس راهبردهای آموزشی معلمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش برای دست یابی به دو هدف طراحی مقیاس راهبردهای آموزشی معلمان و اعتباربخشی مقیاس راهبردهای آموزشی معلمان صورت گرفت. براىانجامتحقیقازروش دلفی وتحلیلمحتوا برای ساخت مقیاسویکطرحدرون گروهى با روش توصیفی- پیمایشی برای اعتباربخشی به مقیاساستفاده شد. اینپژوهش داراىدونمونهآمارىبودکهبراىهدفاول43نفرمعلمبهروشدردسترسوبراى هدفدوم354نفر معلمبهروشخوشه ای چندمرحله ای طبقه ای تصادفی به عنوانآزمودنىانتخاب شدند.براى جمع آوریداده هاازدوابزارمحققساختهاستفادهشد.اولینپرسش نامهداراىیکسؤالباز بودکهدرآنازمعلماننمونهاولخواستهشد؛رفتارهای آموزشی خودرا در کلاسفهرستنمایند. دومینپرسش نامهیکمقیاس29سؤالىبودکهآیتم هاىآنبهطریقتحلیلمحتواوتحلیلعاملى اکتشافىازبین رفتارهای آموزشی معلمانانتخابشدهبود. نتایجتحلیلعاملىاکتشافىنشانداد که کلیه راهبردهای آموزشی معلمان را در هفت راهبرد، محوریت دانش آموز(فعال سازی شناختی)، آموزش مبتنی برگروه، ایجاد تمرکز و انگیزه، تدارک محیط بهینه، تدریس مستقیم(معلم محوری)، کنترل فرآیند آموزشو راهبرد آماده سازی دسته بندی کرد. معلمان می توانند با بکارگیری راهبردهای آموزشی متنوع، محیطی مناسب برای یادگیری دانش آموزان فراهم آورند و به طور مستقیم بر کیفیت فرآیند آموزش تأثیرگذار باشند.
رابطه بین طردشدگی در محیط کار و نتایج شغلی: نقش تعدیل گر سرمایه روانشناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
نقش آموزش های دانشگاهی بر ایجاد روحیه کارآفرینی و راهکارهای ارتقاء آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی نقش آموزش های دانشگاهی بر ایجاد پرورش روحیه کارآفرینی در بین دانشجویان و ارائه راهکارهایی برای ارتقاء آن است. روش پژوهش از نوع آمیخته است که داده های آن در قسمت کمی با پرسشنامه محقق ساخته و در قسمت کیفی با روش مشاهده مشارکتی و فن مصاحبه نیمه ساختاریافته جمع آوری شده است. در بخش کمی 300 نفر از دانشجویان دانشگاه علامه طباطبایی مشغول به تحصیل سال تحصیلی 94-1393 با روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند. در بخش کیفی با نمونه گیری هدفمند تعداد 15 نفر از اساتید دانشگاه به عنوان نمونه پژوهش مورد مصاحبه قرار گرفتند. یافته ها حاکی از دارد که همه مؤلفه های کارآفرینی کمتر از حد وسط هستند. نتایج نشان می دهد که دوره های آموزشی بر پرورش روحیه کارآفرینی در دانشجویان تأثیر ندارند. در نهایت 5 مقوله تحول در نقش دانشگاه ها (پذیرش نقش جدید)، بسترسازی، شبکه سازی، ارتقاء فعالیت های دانشگاهی و تغییرات مدیریتی عمده برای بهبود کارآفرینی ارائه شد.
نقش سلامت ذهنی معلمان بر کیفیّت زندگی کاری و عملکرد سازمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مطالعه رابطه بین سلامت ذهنی، کیفیّت زندگی کاری و عملکرد سازمانی معلمان متوسطه اول انجام شد. طرح کلی پژوهش همبستگی بود. بدین منظور 152 معلم به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای از میان معلمان متوسطه اول دخترانه شهر یزد انتخاب شدند. ابزار های پژوهش پرسشنامه سلامت ذهنی وار، کیفیّت زندگی کاری لیندن و عملکرد سازمانی بود. داده ها با استفاده از تحلیل همبستگی پیرسون، رگرسیون چندگانه و تحلیل واریانس چندمتغیری تحلیل شد. یافته ها نشان داد، بین سلامت ذهنی، کیفیّت زندگی کاری معلمان و عملکرد سازمانی رابطه معناداری وجود دارد. معلمانی که احساس اشتیاق و شایستگی در حرفه و زندگی دارند از مهارت تشخیص و عملکرد سازمانی بالاتری بهره مند هستند و کم تر دچار ابهام نقش می شوند. احساس اشتیاق حرفه ای و زندگی شخصی، با احساس امنیت شغلی و معناداری شغلی همراه است. این دسته از معلمان از حمایت بیش تر سرپرست و همکاران خود بهره مند هستند. انتقال مشکلات شغلی به زندگی شخصی، معلمان را در معرض فشارهای کاری و جسمی، آسیب و بیماری های جسمانی و کاهش عملکرد سازمانی قرار می دهد. با افزایش سنوات خدمت، معلمان اشتیاق در زندگی حرفه ای و زندگی شخصی را از دست می دهند و دچار افت شایستگی شخصی می شوند. لذا پیشنهاد می شود مدیران و مسئولان آموزشی، با در نظرگرفتن انگیزه ها، اهداف و مشکلات هر دبیر، بهبود فضاها و امکانات آموزشی، کمک های مالی و رفاهی و رعایت اعتدال در نمرات ارزشیابی، زمینه ای برای بهبود کیفیّت زندگی شغلی معلمان فراهم کنند.
اثر رهبری تحولی بر خلاقیت سازمانی با میانجی گری اعتماد سازمانی و تعدیل گری عزت نفس سازمان محور
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثر رهبری تحولی بر خلاقیت سازمانی با توجه به میانجی گری اعتماد سازمانی و تعدیل گری عزت نفس سازمان محور به اجرا درآمد. جامعه آماری پژوهش کلیه کارکنان یک سازمان خدماتی بود که از این تعداد 204 نفر با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. ابزار مورد استفاده در این پژوهش عبارت بودند از پرسشنامه رهبری چندعاملی، مقیاس اعتماد سازمانی، مقیاس خلاقیت سازمانی و پرسشنامه عزت نفس سازمان محور. برازش الگوی پیشنهادی، آزمون اثر واسطه ای و تعدیل گر از طریق تحلیل معادلات ساختاری، روش بوت استراپ و رگرسیون سلسله مراتبی تعدیلی مورد آزمون قرار گرفت. یافته ها بیانگر تطابق و برازش الگوی نهایی با داده ها بودند. در الگوی نهایی، رهبری تحولی به طور مستقیم و نیز با میانجی گری اعتماد سازمانی بر خلاقیت سازمانی تأثیرگذار بود. همچنین تحلیل رگرسیون تعدیلی نشان داد که عزت نفس سازمان محور رابطه بین رهبری تحولی و خلاقیت سازمانی را تعدیل می کند.
ارزیابی سطح سرمایه اجتماعی و رابطه رگرسیونی آن با تعالی سازمانی در سازمان دانشگاه آزاد اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش سنجش کیفیت خدمات آموزشی ارائه شده به دانشجویان دانشگاه اراک بر اساس مدل سروکوال بوده است. جامعه آماری پژوهش را کلیه دانشجویان مقطع کارشناسی دانشگاه اراک در چهار دانشکده: ادبیات و علوم انسانی، فنی و مهندسی، علوم پایه و کشاورزی تشکیل داده است که مشتمل بر 6644 نفر بوده است، برای تعیین حجم نمونه از روش نمونه گیری تصادفی ساده استفاده شد که در پایان تعداد 453 نفر مورد تحلیل قرار گرفت. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه استاندارد سروکوال بوده که روایی و پایایی آن در تحقیقات قبلی به اثبات رسیده است. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آمار توصیفی (درصد، میانگین، نمودار، انحراف استاندارد) و از آمار استنباطی (تی تک نمونه، تحلیل واریانس یکراهه، تعقیبی شفه) استفاده شد. نتایج این تحقیق نشان داد کیفیت خدمات آموزشی در هر 5 بعد منفی است به گونه ای که بیشترین میانگین شکاف در بعد ملموسات برابر با (958/8-)، و کمترین میانگین شکاف مربوط به بعد اطمینان (933/1-) بود، همچنین نتایج نشان داد که بین ادراک دانشجویان 4 دانشکده از کیفیت خدمات آموزشی ارائه شده تفاوت معنی داری وجود ندارد ولی بین انتظار دانشجویان 4 دانشکده از کیفیت خدمات آموزشی تفاوت معنی داری وجود دارد و میانگین انتظار از کیفیت خدمات آموزشی در بین دانشجویان رشته های فنی و مهندسی کمتر از دیگر دانشکده های مورد مطالعه و انتظار دانشجویان دانشکده ادبیات و علوم انسانی بیشتر از سایر دانشکده ها در این پژوهش بوده است.
سنجش کیفیت خدمات آموزشی ارائه شده به دانشجویان دانشگاه اراک بر اساس مدل سروکوال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تعلل ورزی یا به آینده موکول نمودن کارها آنقدر متداول است که شاید بتوان آن را از تمایلات ذاتی انسان برشمرد. اگرچه تعلل ورزی همیشه مسئله ساز نیست، اما در اغلب موارد می تواند از طریق ممانعت از پیشرفت و عدم دسترسی به اهداف، پیامدهای نامطلوب و جبران ناپذیری داشته باشد و یکی از انواع شایع تعلل ورزی، تعلل ورزی تحصیلی در بین دانش آموزان می باشد. از اینرو، این پژوهش نیز با هدف بررسی اثربخشی آموزش راهبردهای کاهش تعلل ورزی تحصیلی در تعلل ورزی تحصیلی دانش آموزان متوسطه شهر تبریز انجام گرفت. به همین منظور تعداد 36 نفر از دانش آموزان دارای تعلل ورزی تحصیلی بالا که از طریق مطالعه مقدماتی و سرند کردن انتخاب شده بودند در یک طرح آزمایشی به دو گروه آزمایش و کنترل گمارده شدند. برای گروه آزمایش بسته آموزشی راهبردهای کاهش تعلل ورزی تحصیلی و برای گروه کنترل آموزش عادی روزانه اعمال شد. پیش آزمون و پس آزمون نیز با استفاده از مقیاس تعلل ورزی تحصیلی سواری(1390) اخذ شد. نتایج تحلیل کواریانس چند متغیره نشان داد که بین میانگین های دو گروه آزمایش و کنترل در مؤلفه تعلل ورزی تحصیلی عمدی () و تعلل ورزی تحصیلی ناشی از خستگی جسمی-روانی () تفاوت معنی داری وجود دارد ولی در مؤلفه تعلل ورزی تحصیلی ناشی از بی برنامه گی () تفاوت معنی داری بین گروه آزمایش و کنترل وجود ندارد. نتایج پژوهش می تواند راهنمای مشاوران و روانشناسان مدرسه در راستای کاهش تعلل ورزی تحصیلی دانش آموزان باشد.
نقش عوامل فردی، سازمانی و فنی در پیش بینی باورهای رفتاری، هنجاری و کنترلی معلمان نسبت به اشتراک دانش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش، بررسی نقش عوامل فردی، سازمانی و فنی در پیش بینی باورهای رفتاری، هنجاری و کنترلی معلمان نسبت به اشتراک دانش است. برای دستیابی به این هدف از روش پژوهش توصیفی- همبستگی بهره گرفته شده است. همه معلمان دوره راهنمایی شهر رشت خوار جامعه آماری این پژوهش را تشکیل داده اند که عده آنان 317 نفر بوده است. از این مجموع، 173 نفر به روش نمونه گیری تصادفی ساده به عنوان نمونه مورد نظر انتخاب شدند. برای گرد آوری داده های مورد نیاز از دو پرسشنامه اشتراک دانش و عوامل سازمانی اشتراک دانش چناماننی و همکاران (2012) استفاده شده است. بر اساس نتایج به دست آمده، مؤلفه تمایل به اشتراک دانش بیشترین میانگین را به خود اختصاص داده است و مؤلفه های رفتار اشتراک دانش، باورهای هنجاری، باورهای کنترلی و باورهای رفتاری نسبت اشتراک دانش در مراتب بعدی قرار گرفته اند. نتایج مربوط به تحلیل رگرسیون سلسله مراتبی نشان داده است که باورهای هنجاری و باورهای کنترلی به طور مستقیم و غیرمستقیم نقشی تعیین کننده در ایجاد تمایل و رفتار اشتراک دانش معلمان دارند. درحالی که باورهای رفتاری بر تمایل و رفتار اشتراک دانش اثر معنادار ندارد. علاوه براین، یافته ها حاکی از آن است که درک از دست دادن قدرت، درک لذت بردن از کمک به دیگران، کسب شهرت، نوآوری و فناوری با واسطه باورهای هنجاری بر تمایل به اشتراک دانش اثر می گذارد و سه عامل فواید ادراک شده، فناوری و نوآوری با واسطه باورهای کنترلی بر رفتار اشتراک دانش اثر مستقیم دارند. در این میان، انگیزه های سازمانی درک شده بدون واسطه بر تمایل به اشتراک دانش اثر می گذارد.
بررسی رابطه بین فرهنگ سازمانی با گرایش به استفاده از روش های فعال تدریس (مورد: مراکز آموزش عالی استان گلستان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مطالعه با هدف بررسی رابطه بین فرهنگ سازمانی با گرایش به استفاده از روش های فعال تدریس انجام شد. جامعه آماری این تحقیق کلیه اعضای هیئت علمی دانشگاه های استان گلستان بوده و نمونه آماری شامل 460 نفر بوده است که به روش تصادفی طبقه ای متناسب انتخاب شده اند. تحقیق از نوع همبستگی بوده و داده ها به صورت پیمایشی جمع آوری شده اند. داده های مورد نیاز با استفاده از پرسش نامه استاندارد (دنیسون) و محقق ساخته جمع آوری و با بهره گیری از نرم افزار SPSS مورد پردازش و تحلیل قرار گرفته اند. اعتبار پرسش نامه با استفاده اعتبار صوری و پایایی آن با استفاده از ضریب آلفای کرانباخ مورد تأیید قرار گرفته است. نتایج این مطالعه نشان داد که رابطه معنی داری بین فرهنگ سازمانی و ابعاد آن با گرایش به استفاده از روش های فعال تدریس وجود دارد و کنترل متغیرهای جنسیت، وضعیت تأهل، نوع دانشگاه، وضعیت بومی، محل اخذ مدرک و محل تولد هیچ گونه تغییری در رابطه بین دو متغیر ایجاد نمی کند.
بررسی نگرش معلمان در راستای کاربست فناوری اطلاعات و ارتباطات در فرایند آموزش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در سال های اخیر، استفاده از فناوری اطلاعات و ارتباطات در امر آموزش، در حال گسترش است. این پژوهش، با هدف بررسی نگرش معلمان نسبت به به کارگیری فناوری اطلاعات و ارتباطات در آموزش از دیدگاه معلمان در سال تحصیلی 93-92 انجام شد. جامعه آماری این پژوهش، کلیه معلمان مقطع متوسطه شهر کرج می باشد که 300 نفر با توجه به جدول کرجسی مورگان به روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه محققساخته استفاده شد، که روایی آن توسط جمعی از استادان رشته تکنولوژی آموزشی و متخصصان تایید و پایایی آن با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ قابل قبول (0/89) برآورد گردید. به طور کلی، نتایج این پژوهش نشان داد که نگرش معلمان نسبت به به کارگیری فناوری اطلاعات و ارتباطات در فرایند آموزش، مثبت است. همچنین، تحلیل آمار استنباطی داده ها نشان داد که میان متغیر های جنسیت و نگرش آنها نسبت به کاربست فناوری اطلاعات و ارتباطات در آموزش، تفاوت معنادار نیست. اما، میان متغیرهای سابقه تدریس، سن، میزان تحصیلات و نگرش آنها نسبت به کاربرد فناوری اطلاعات و ارتباطات در آموزش، تفاوت معنادار است.
رابطه بین سبک های تدریس اعضای هیات علمی و سازگاری اجتماعی دانشجویان علوم پزشکی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
اهداف: اساتید به عنوان یکی از مهم ترین و تاثیرگذارترین افراد در زندگی دانشجویان، نقش مهمی در زندگی شخصی و اجتماعی آنها دارند. سازگاری اجتماعی به عنوان مهم ترین نشانه سلامت روان، از مباحثی است که در دهه های اخیر، توجه بسیاری از محققان را به خود جلب کرده است. هدف تحقیق حاضر، بررسی رابطه بین سبک های تدریس اعضای هیات علمی و سازگاری اجتماعی دانشجویان بود.
ابزار و روش ها: این پژوهش، توصیفی و از نوع همبستگی است که در سال 1393 انجام شد. جامعه آماری پژوهش، کلیه دانشجویان سال اول و اعضای هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی ارومیه بودند. با استفاده از فرمول کوکران و روش نمونه گیری تصادفی 220 نفر از اعضای هیات علمی و 350 نفر از دانشجویان برای مطالعه انتخاب شدند. به منظور جمع آوری اطلاعات، دو پرسش نامه استاندارد سبک های تدریس گراشا و شخصیت سنج کالیفرنیا مورد استفاده قرار گرفت. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از آزمون ضریب همبستگی پیرسون و آزمون تحلیل واریانس انجام شد.
یافته ها: بین سبک های تخصص گرا (15/0=r؛ 042/0=p)، اقتدارگرا (14/0=r؛ 02/0=p)، مدل گرا (17/0=r؛ 03/0=p) و تسهیل کننده (21/0=r؛ 032/0=p) با سازگاری اجتماعی دانشجویان رابطه معنی دار وجود داشت، ولی سبک انتخابی ارتباط معنی داری با سازگاری اجتماعی نداشت (18/0-=r؛ 23/0=p). بین مدرک تحصیلی (274/0=p) و سابقه کار (583/0=p) اعضای هیات علمی با روش تدریس، رابطه معنی داری مشاهده نشد.
نتیجه گیری: سبک های تدریس تخصص گرا، اقتدارگرا، مدل گرا و تسهیل کننده با سازگاری اجتماعی دانشجویان رابطه دارد، ولی بین سبک تدریس انتخابی با سازگاری اجتماعی دانشجویان رابطه ای مشاهده نمی شود.
فرسودگی شغلی پرستاران در بخش های روان پزشکی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: فرسودگی شغلی، سندرمی شایع در میان پرستاران بخش روان پزشکی است و عدم توجه به آن منجر به افسردگی، رضایت شغلی پایین، عیب جویی، سرزنش کردن و فقدان همدلی نسبت به بیمار، کاهش عملکرد شغلی، افزایش مشکلات بین فردی و خانوادگی و بالاخره اختلال در امر مراقبت از بیماران می باشد، لذا هدف از این مطالعه درک تجارب پرستاران بخش روان پزشکی از فرسودگی شغلی در بیمارستان های روان پزشکی مشهد در سال 1392 بوده است.
روش کار: این یک مطالعه ی کیفی با رویکرد پدیدارشناسی تفسیری است. شرکت کنندگان از میان پرستاران بخش های روان پزشکی بر اساس معیارهای پذیرش با نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند (12 نفر). جمع آوری اطلاعات از طریق مصاحبه های عمیق و بدون ساختار انجام و بر روی نوار ضبط و کلمه به کلمه بر روی کاغذ نوشته شد و سپس تحلیل اطلاعات به روش دیکلمن و همکاران (1989) صورت گرفت.
یافته ها: نتایج این مطالعه در قالب 3 درون مایه ی اصلی و 10 زیر درون مایه: 1- راه رفتن روی شیشه (خشونت، برخورد با رفتارها و کلام غیر معمول بیماران، برآوردن نیازهای جسمی و روانی بیماران و اقدامات ناخواسته)، 2- زندگی در تارعنکبوت (حجم بالای کار، عدم درک مدیران، کمبود کارکنان) و 3- وضوح تاریکی (نیاز مالی، مسئولیت زندگی، مشکلات خانوادگی) از تجربیات مشارکت کنندگان ارایه شد.
نتیجه گیری: بسیاری از نشانه ها وشرایط مختلف موثر بر فرسودگی شغلی موجود در این مطالعه نشان می دهد که مداخلات باید منحصر به فرد بوده و بر تمام زندگی فرد از جمله رفتار، زندگی اجتماعی و محل کار تاثیر بگذارد، هم چنین حمایت بیشتر مدیران نیز در پیشگیری از فرسودگی شغلی یک امر لازم است.
مفهوم پردازی هویت حرفه ای اعضای هیات علمی؛ ارائه یک مدل کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف تدوین و کاوش الگوی کیفی هویت حرفه ای اعضای هیات علمی انجام شد. پژوهش، از نظر طرح، جزء پژوهش های کیفی و از منظر راهبرد، جزء پژوهش های مطالعه موردی کیفی است. مشارکت کنندگان بالقوه ی پژوهش، اعضای هیات علمی دانشگاه های کشور در حوزه ی روانشناسی و آموزش عالی هستند که با روش نمونه گیری هدفمند صاحب نظران کلیدی و در ادامه تکنیک اشباع نظری، 12 تن از اعضای هیات علمی دانشگاه های؛ شیراز، تربیت مدرس، رازی کرمانشاه، یزد و علوم تحقیقات تهران انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از دو ابزار""بررسی اسناد"" و ""مصاحبه نیمه ساختار یافته"" استفاده گردید. با روش همسو سازی، اعتبارپذیری داده ها تایید شد. به منظور تحلیل داده ها، از روش تحلیل مضمون استفاده شده است. پس از آن اقدام به کدگذاری داده ها برای شناخت عوامل، ملاک ها و نشانگرهای الگو گردید. سرانجام یافته اصلی پژوهش، طراحی مدل هویت حرفه ای اعضای هیات علمی با 5 مضمون فراگیر 1) زمینه ای 2) شخصی 3) فرهنگی اجتماعی 4) حرفه ای و 5) سیاسی اقتصادی بود. یافته های این مطالعه می تواند در سیاست گذاری در زمینه ارتقای هویت حرفه ای اعضای هیات علمی مورد توجه برنامه ریزان و مدیران آموزش عالی قرار گیرد.
اختلالات اسکلتی-عضلانی و نشانگان فرسودگی شغلی در کارکنان اتاق های عمل عمومی بیمارستان های دولتی و خصوصی شهر تهران
حوزه های تخصصی:
اختلالات اسکلتی- عضلانی در بروز نشانگان فرسودگی شغلی نقش اساسی دارد. در پژوهش حاضر به بررسی رابطه بین این دو متغیر در بیمارستان های دولتی و خصوصی شهر تهران پرداخته شد. از کل 136 بیمارستان، تعداد 25 بیمارستان (15 دولتی و 10 خصوصی) به طور تصادفی انتخاب شدند، سپس گروه نمونه شامل 234 نفر از کارکنان اتاق های عمل عمومی از هر دو نوع بیمارستان به شیوه در دسترس در مطالعه شرکت کردند و به پرسشنامه های نوردیک و مسلچ پاسخ دادند. برای تحلیل داده ها از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون استفاده شد. نتایج نشان دادند که بین اختلالات اسکلتی- عضلانی با خستگی عاطفی، مسخ شخصیت و عدم کفایت فردی رابطه مثبت معنی دار وجود دارد. بر این اساس سیستم های بهداشتی و درمانی با اتخاذ رویکردهای ارگونومیک و روان شناختی می توانند در کاهش تأثیرات منفی اختلالات اسکلتی- عضلانی و افزایش سلامت جسمانی و روانی کارکنان و به تبع آن کل جامعه نقش مهمی داشته باشند.
انگیزش اجتماع یار و عملکرد شغلی: نقش تعدیل کننده انگیزش درونی، هویت تکلیف ادراک شده و قابلیت اعتماد سرپرست
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی نقش تعدیل کننده انگیزش درونی، هویت تکلیف ادراک شده و قابلیت اعتماد سرپرست در رابطه بین انگیزش اجتماع یار و عملکرد شغلی است.اعضای نمونه پژوهش حاضر شامل 360 نفر (260 مرد و 100 زن) از کارکنان شرکت ملی مناطق نفت خیز جنوب منطقه اهواز بودند که با استفاده از روش تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. شرکت کنندگان در این پژوهش به پرسشنامه انگیزش اجتماع یار، مقیاس عملکرد تکلیفی مقیاس انگیزش درونی، مقیاس هویت تکلیف ادراک شده و مقیاس صداقت در پرسشنامه قابلیت اعتماد پاسخ دادند و جهت تحلیل داده ها از روش رگرسیون سلسله مراتبی استفاده گردید. نتایج حاصل از پژوهش حاضر نشان داد که انگیزش اجتماع یار رابطه مثبت و معنی داری با عملکرد شغلی دارد و انگیزش درونی، هویت تکلیف ادراک شده و قابلیت اعتماد سرپرست تعدیل کننده این رابطه هستند. نتایج پژوهش حاضر حاکی از آن بود که انگیزش اجتماع یار عامل مهمی در ارتقای سطح عملکرد شغلی کارکنان است و هم چنین این رابطه زمانی قوی تر می شود که افراد از سطح بالاتر انگیزش درونی، هویت تکلیف ادراک شده و قابلیت اعتماد سرپرست برخوردار باشند. بنابراین با ارتقای سطح این متغیرها در کارکنان می توان به میزان بیشتری از آثار مثبت انگیزش اجتماع یار کارکنان در سازمان ها بهره مند شد.
بررسی عوامل فردی، اجتماعی و سازمانی مؤثر بر رضایت شغلی معلمان
حوزه های تخصصی:
این پژوهش باهدف شناسایی و تحلیل الگوی روابط ساختاری عوامل فردی، اجتماعی و سازمانی مؤثر بر رضایت شغلی معلمان شهر کرج انجام شد. پژوهش حاضر از نوع طرح های همبستگی بوده که در آن با استفاده از یک مدل ساختاری روابط بین متغیرها بررسی شد. تعداد 150 معلم مقاطع سه گانه آموزش و پرورش شهر کرج به روش نمونه گیری تصادفی چندمرحله ای در پژوهش شرکت کردند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه محقق ساخته عوامل مؤثر بر رضایت شغلی معلمان و پرسشنامه رضایت شغلی بود. داده ها با استفاده از نرم افزارهای SPSS و AMOS نسخه 16 و روش های آماری همبستگی پیرسون و تحلیل مسیر مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان دادند که عوامل مزایای شغلی، توازن کار-خانواده و نگرش شغلی به طور مستقیم، عوامل توسعه حرفه ای، حمایت مدیران و حمایت همسر از طریق عامل نگرش شغلی و حمایت همسر و استرس شغلی از طریق عامل توازن کار خانواده بر رضایت شغلی مؤثر بودند. مدل پژوهش توانست 53 درصد واریانس رضایت شغلی معلمان را تبیین کند. پیشنهاد می شود جهت افزایش رضایت شغلی معلمان برنامه هایی برای بهبود نگرش های شغلی معلمان از طریق توجه به مؤلفه های فردی، اجتماعی و سازمانی مدل حاضر اجرا شود.
اثربخشی برنامه توانمندسازی شغلی مبتنی بر نظریه رشدی سوپر بر کاهش تعارض متقابل کار- خانواده و نشانگان فرسودگی شغلی دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش بررسی اثربخشی توانمندسازی شغلی مبتنی بر نظریه رشدی سوپر بر کاهش تعارض متقابل کار- خانواده و نشانگان فرسودگی شغلی دانشجویان شاغل متأهل دوره های تحصیلات تکمیلی دانشگاه آزاد اسلامی واحد شبستر بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری شامل کلیه دانشجویان شاغل و متأهل بودند که از طریق روش نمونه گیری در دسترس 60 نفر انتخاب، سپس به صورت تصادفی در دو گروه 30 نفری آزمایش و گواهجایگزین شدند. ابزار اندازه گیری شامل پرسشنامه تعارضکار-خانواده کارلسون و فرسودگی شغلی مسلش بود. نتایج پژوهش نشان داد که: برنامه توانمندسازی شغلی بر کاهش تحلیل هیجانی و افزایش عملکرد فردی مؤثر بود اما بر کاهش مسخ شخصیت تأثیر معناداری نداشت. در تعارض کار-خانواده برنامه توانمندسازی بر کاهش تعارض مبتنی بر زمان و مبتنی بر توان فرسائی مؤثر بود اما بر کاهش تعارض مبتنی بر رفتار تأثیر معناداری نداشت و در ارتباط با تعارض خانواده-کار نیز به غیر از تعارض مبتنی بر زمان بر کاهش تعارض مبتنی بر رفتار و تعارض مبتنی بر توان فرسایی تأثیر معناداری مشاهده گردید. در نهایت در بررسی تفاوت در میزان اثربخشی برنامه توانمندسازی شغلی بر دانشجویان زن و مرد نتایج نشان داد: بین میزان اثربخشی برنامه توانمندسازی شغلی بر کاهش تحلیل هیجانی و مسخ شخصیت و افزایش عملکرد فردی تفاوت معناداری وجود نداشت. در تعارض متقابل کار-خانواده نیز در میزان اثربخشی برنامه توانمندسازی بر کاهش تعارض مبتنی بر زمان، تعارض مبتنی بر رفتار وتعارض مبتنی بر توان فرسائی دانشجویان مرد و زن تفاوت معناداری مشاهده نگردید. نتیجه اینکه تعارضات کار-خانواده و فرسودگی شغلی یکی از عمده ترین مشکلات امروزه خانواده ها و سازمان ها می باشد. بنابراین نیاز به برنامه های توانمندسازی از جمله توانمندسازی شغلی بیش از پیش احساس می شود.