فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۱ تا ۶۰ مورد از کل ۳۹۴ مورد.
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی نقش باورهای فراشناختی و هوش هیجانی در پیش بینی سازگاری اجتماعی افراد نابینا و مقایسه آن با افراد عادی انجام شد. روش پژوهش، از نوع علّی مقایسه ای بود و جامعه ی آماری آن همه ی نابینایانی بودند که در 6 ماهه ی اول سال 1392، عضو انجمن نابینایان اردبیل بوده و همچنین افراد عادی که در دامنه ی سنی 20 تا 40 سال قرار داشته و مشکل نابینایی نداشتند. از بین جامعه ی نابینایان با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده، تعداد 40 نفر؛ و از بین جامعه ی افراد عادی نیز با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس، تعداد 40 نفر انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از فرم کوتاه پرسش نامه ی فراشناخت، مقیاس هوش هیجانی و مقیاس سازگاری استفاده شد. داده ها با استفاده از آزمون های آماری خی دو، تحلیل واریانس تک عاملی، ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندمتغیری تحلیل شد. نتایج نشان داد که بین دو گروه نابینا و افراد عادی از لحاظ متغیرهایی مانند خودآگاهی، خودمدیریتی، آگاهی اجتماعی و خودآگاهی شناختی تفاوت معناداری وجود دارد (05/0>P) و هوش هیجانی نابینایان بیشتر از افراد عادی بود (05/0p<). همچنین نتایج نشان داد که مدل پیش بینی سازگاری اجتماعی از روی متغیرهای هوش هیجانی و باورهای فراشناخت در افراد نابینا، معنادار بوده (01/0p<)، ولی در افراد عادی معنادار نبود (05/0p>). 20 درصد از واریانس سازگاری اجتماعی نابینایان به وسیله ی هوش هیجانی و باورهای فراشناخت قابل تبیین بود. این نتایج کاربردهایی را در راستای پیشگیری از آسیب های اجتماعی و روان شناختی و همچنین استفاده از نتایج در توانبخشی افراد نابینا به دنبال دارد.
اثربخشی آموزش گروهی هوش هیجانی بر تنظیم شناختی هیجان در دانش آموزان قربانی سوء رفتار هیجانی والدین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این تحقیق، بررسی اثربخشی آموزش گروهی هوش هیجانی بر راهبردهای مثبت و منفی تنظیم شناختی هیجان در کودکان قربانی سوء رفتار هیجانی بود. کودکان قربانی سوء رفتار هیجانی، مشکلات زیادی در خصوص تنظیم هیجان دارند. این تحقیق بر اساس یک طرح آزمایشی انجام شده است. تعداد 50 دانش آموز پایة اوّل راهنمایی ناحیه 2 آموزش و پرورش شهر شیراز که تجربه سوء رفتار هیجانی از جانب والدین داشتند، انتخاب گردیده و به طور تصادفی در دو گروه آزمایشی و کنترل جایگزین شدند. در این تحقیق، از پرسشنامه های سوء رفتار هیجانی و تنظیم شناختی هیجان استفاده شد. داده ها با روش تحلیل کوواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد که آموزش گروهی هوش هیجانی بر راهبردهای شناختی مثبت تنظیم هیجان تأثیر معنادار دارد. تأثیر آزمایش روی راهبردهای منفی تنظیم شناختی هیجان تأثیر معناداری نداشت. نتیجه این که آموزش هوش هیجانی می تواند راهبردهای تنظیم شناختی هیجان را در دانش آموزان قربانی سوء رفتار هیجانی والدین تحت تأثیر قرار دهد.
رابطه راهبردهای تنظیم هیجان و هوش هیجانی با هراس اجتماعی در دانش آموزان آسیب دیده بینایی و آسیب دیده شنوایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعیین رابطه راهبردهای تنظیم هیجان وهوش هیجانی با اختلال هراس اجتماعی در دانش آموزان نابینا و ناشنوا بود.
روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی و جامعه آماری شامل همه دانش آموزان آسیب دیده بینایی و آسیب دیده شنوایی پانزده سال وبالاتر در مراکز استثنایی ومدارس عادی شهرکرمانشاه در سال تحصیلی1393- 1392بود که به صورت تمام شماری همه آنها به تعداد 80 (24نفرنابینا و56 نفرناشنوا) به عنوان نمونه انتخاب شدند.ابزار مورد استفاده در این پژوهش پرسش نامه هراس اجتماعی، هوش هیجانی و فرم کوتاه پرسش نامه تنظیم شناختی بود. برای بررسی رابطه هوش هیجانی وتنطیم شناختی هیجان با هراس اجتماعی از ضریب همبستگی پیرسون استفاده شد.
یافته ها نشان داد که بین ویژگی های هوش هیجانی دانش آموزان نابینا و ناشنوا و راهبردهای تنظیم شناختی با میزان هراس اجتماعی آن ها رابطه منفی وجود دارد. همچنین، نتایج ضریب ر گرسیون گام به گام نشان داد که قوی ترین پیش بینی کننده ها؛ برای مؤلفه اجتناب، خرده مقیاس نشخوار گری، برای مولفه ترس، ارزیابی مثبت وبرای مولفه ناراحتی فیزیولوژیک، نشخوارگری بودند. ضرایب همبستگی پیرسون نشان داد که راهبردهای ملامت خود، نشخوارگری و فاجعه سازی رابطه ی مثبت باهراس اجتماعی دارند . در حالی که رابطه راهبردهای پذیرش، تمرکز مجدد مثبت، تمرکز مجدد بر برنامه ریزی و ارزیابی مجدد مثبت با هراس اجتماعی منفی بود.
بنابراین می توان نتیجه گرفت راهبردهای تنظیم هیجان و هوش هیجانی سازه هایی روان شناختی هستندکه در شکل گیری اختلال هراس اجتماعی نقش مهمی ایفا کرده و منجر به پایداری نشانه های این اختلال می شوند.
هوش سازمانی، عامل رشد سازمان یادگیرنده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر باهدف مطالعه نقش هوش سازمانی برای پیش بردن دانشگاه صنعت آب و برق شهید عباسپور تهران، به سوی ویژگی های یک سازمان یادگیرنده انجام شد. این جستار توصیفی ازنظر هدف کاربردی و از نوع همبستگی است. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی کارکنان دانشگاه شهید عباسپور بالغ بر 180 نفر در سال تحصیلی 93-92 حجم نمونه طبقه ای نسبتی، 123 نفر بوده است. از دو پرسشنامه سازمان یادگیرنده مارسیک و واتکینز و پرسشنامه هوش سازمانی کارل آلبرخت، با ضریب آلفای کرونباخ به ترتیب 0.944 و 0.949 استفاده گردید. نتایج پژوهش نشان داد که بین میزان هوش سازمانی و ویژگی های سازمان یادگیرنده رابطه ی مثبت و معنادار 0.57 وجود دارد. همچنین بر اساس آزمون رگرسیون خطی چندگانه مشخص گردید از بین هفت مؤلفه هوش سازمانی، تنها دو متغیر سرنوشت مشترک و فشار عملکرد، قادر به پیش بینی متغیر سازمان یادگیرنده می باشند.
رشد زبان کودکان پیش دبستانی و رابطه آن باهوش کلامی، غیرکلامی و هوش کلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر، باهدف بررسی رابطه هوش کلامی، هوش غیرکلامی و هوش بهر کلی با رشد زبان در کودکان عادی فارسی زبان دوره پیش دبستانی شهر نیشابور، در سال تحصیلی90-1389 انجام شده است. حجم نمونه 80 نفر (41 دختر و 39 پسر) از کودکان 5/6-5 ساله است که با روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شده اند. برای تعیین هوش کلامی و هوش غیرکلامی به ترتیب از بخش کلامی و غیرکلامی (عملی) مقیاس هوشی وکسلر برای دورهپیش دبستانی (WPPSI) استفاده شده و از مجموع نمرات هوش کلامی و غیرکلامی این مقیاس هوش بهر کلی استنباط شده است. برای اندازه گیری رشد زبان از آزمون رشد زبان (TOLD-P:3) استفاده شده است. داده ها با بهره گیری از ضریب همبستگی پیرسون و آزمون تی تحلیل شده است. یافته ها نشان داده اند که میان هوش کلامی، هوش غیرکلامی و هوش بهر کلی با رشد زبان رابط های مثبت و معنادار وجود دارد. همچنین میان میانگین نمرات هوش کلامی، در دو جنس،به استثنای مؤلفه های اطلاعات، مشابهت ها و جملات، تفاوت معنادار وجود دارد؛ هوش کلامی پسران نسبت به دختران میانگین بالاتری دارد ومیان دختران و پسران در هوش غیرکلامی و همچنین رشد زبان، تفاوت معنادار وجود ندارد.
اثربخشی برنامة آموزشی مبتنی بر نظریة گاردنر بر عملکرد هوش های چندگانه دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از انجام پژوهش بررسی اثربخشی برنامة آموزشی مبتنی بر نظریة گاردنر بر عملکرد هوش های چندگانه دانش آموزان دختر پایه چهارم ابتدایی بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی و از طرح پیش آزمون پس آزمون با گروه کنترل استفاده گردید. بدین منظور از بین دانش آموزان دختر پایه چهارم ابتدایی شهر اصفهان در سال تحصیلی 90-91 تعداد 30 نفر با روش نمونه گیری چندمرحله ای انتخاب و به تصادف در دو گروه آزمایش و کنترل گمارده شدند. برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه هوش چندگانه گاردنر که روایی و اعتبار آن نیز مورد تأیید قرارگرفته است، استفاده شد. داده های به دست آمده با روش آماری تحلیل کوواریانس مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که برنامه آموزشی مبتنی بر نظریة گاردنر بر میزان نمرات هوش تجسمی – فضایی، هوش کلامی- زبانی، هوش موسیقایی- موزون، هوش جنبشی- بدنی، هوش درون فردی به جز هوش برون فردی و هوش منطقی-ریاضی، دانش آموزان شرکت کننده در پس آزمون گروه آزمایشی تأثیر مثبت داشته است (01/0P<)؛ بنابراین می توان نتیجه گرفت که برنامه آموزشی مبتنی بر نظریة گاردنر می تواند به عنوان یک روش مداخله ای مفید، جهت افزایش مهارت های هوشی دانش آموزان مورداستفاده قرار گیرد.
اثربخشی آموزش موسیقی در توانایی هوشی کودکان پیش دبستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با شناخت تأثیر آموزش موسیقی به روش اٌرف بر توانایی هوشی کودکان پیش دبستان انجام شد. با استفاده از روش نمونه برداری در دسترس، 30 کودک 5 ساله (16 پسر، 14 دختر) انتخاب شدند و در دو گروه مداخله و گواه مورد بررسی قرار گرفتند. به اعضای گروه مداخله به مدت 6 ماه، هفته ای یک جلسه دو ساعته، موسیق آموزش داده شد. سپس در هر دو گروه مقیاس هوش وکسلر برای کودکان پیش دبستانی و دبستانی (1967، اقتباس از رضویه، 1384) اجرا شد. نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد که آموزش موسیقی به طورمعناداری بهره هوش کلامی و غیر کلامی کودکان را افزایش داد. در نهایت، تأثیر آموزش موسیقی بر توانایی هوشی کودکان پیش دبستان مورد بحث قرار گرفت.
پژوهش حاضر با شناخت تأثیر آموزش موسیقی به روش اٌرف بر توانایی هوشی کودکان پیش دبستان انجام شد. با استفاده از روش نمونه برداری در دسترس، 30 کودک 5 ساله (16 پسر، 14 دختر) انتخاب شدند و در دو گروه مداخله و گواه مورد بررسی قرار گرفتند. به اعضای گروه مداخله به مدت 6 ماه، هفته ای یک جلسه دو ساعته، موسیق آموزش داده شد. سپس در هر دو گروه مقیاس هوش وکسلر برای کودکان پیش دبستانی و دبستانی (1967، اقتباس از رضویه، 1384) اجرا شد. نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد که آموزش موسیقی به طورمعناداری بهره هوش کلامی و غیر کلامی کودکان را افزایش داد. در نهایت، تأثیر آموزش موسیقی بر توانایی هوشی کودکان پیش دبستان مورد بحث قرار گرفت.
تاثیربرنامه آموزشی مادران مبتنی بر نظریه ذهنیت هوش دویک بر رفتارهای یادگیری فرزندان چهار تا شش سال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف تعیین تأثیر آموزش مادر مبتنی بر نظریه ذهنیت هوش دویک بر رفتارهای یادگیری فرزندان چهار تا شش سال اجرا شد. روش پژوهش نیمه آزمایشی دو گروهی با پیش آزمون و پس آزمون و جامعه ی آماری پژوهش را مادران کودکان چهار تا شش سال تشکیل دادند. از میان جامعه آماری مورد اشاره، پنجاه مادر به صورت داوطلبانه انتخاب و به شیوه تصادفی ساده به دو گروه آزمایش و کنترل (هر گروه 25 نفر) گمارده شدند. برنامه آموزشی والدین مبتنی بر نظریه ذهنیت هوش دویک طی شش جلسه به مادران گروه آزمایش ارائه گردید. ابزار سنجش پرسشنامه رفتارهای یادگیری پیش دبستان (مک درموت و همکاران، 2002) بود و داده های حاصل از اجرای پژوهش از طریق تحلیل کواریانس چند متغیری (MANCOVA) تحلیل گردید. نتایج نشان داد که آموزش والدین مبتنی بر نظریه ذهنیت هوش دویک بر انگیزه شایستگی و رفتارهای یادگیری کلی دارای تأثیر معناداری است (05/0>p)،اما بر توجه / پشتکار و نگرش نسبت به یادگیریدر کودکان 4 تا 6 سال دارای تاثیر معناداری نیست (05/0p>).
الگوی معادلات ساختاری از روابط بین هوش عاطفی، مثلث شناختی و سلامت روانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش، بررسی رابطه ی هوش عاطفی و سلامت روانی دانشجویان با واسطه گری مثلث شناختی (نگرش منفی به خود، دنیا و آینده) بود. شرکت کنندگان پژوهش شامل 400 نفر از دانشجویان دوره کارشناسی دانشگاه شیراز بودند که با استفاده روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چندمرحله ای انتخاب گردیدند و سه پرسشنامه ی هوش عاطفی پترایدز و فارنهام، سلامت عمومی گلدبرگ و هیلر، و مثلث شناختی بکهام و همکاران را در محل کلاس های عادی خود تکمیل نمودند. داده ها با استفاده از نرم افزار AMOS و در قالب الگوی معادلات ساختاری تحلیل شدند. نتایج نشان داد که هوش عاطفی قدرت پیش بینی سلامت روانی را به طور مستقیم و معنادار دارد. رابطه ی مثلث شناختی و سلامت روانی نیز به صورت منفی و معنی دار بود علاوه بر این، هوش عاطفی توانست از طریق واسطه گری مثلت شناختی، به نحو غیرمستقیم نیز سلامت روانی را پیش بینی نماید. استفاده از آزمون بوت استروپ نشان داد که نقش واسطه ای مثلث شناختی در رابطه ی بین هوش عاطفی و سلامت روانی معنادار است.
نقش هوش هیجانی و هوش معنوی در تبیین حالت های هیجانی منفی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش، با هدف بررسی نقش ابعاد هوش هیجانی و هوش معنوی در تبیین حالت های هیجانی منفی انجام شده است. این مطالعه، از نوع تحقیقات همبستگی بوده و در نمونه ای متشکل از 589 نفر دانشجو (292 نفر دختر و 297 نفر پسر) صورت گرفته است. دانشجویان از طریق پاسخ گویی به مقیاس افسردگی، اضطراب و استرس، مقیاس رگه فراخلقی و مقیاس هوش معنوی کینگ در پژوهش شرکت نمودند. نتایج مطالعه حکایت از آن دارد که ابعاد هوش هیجانی و هوش معنوی، قادر به تبیین حالت های هیجانی منفی می باشند. برای بررسی برازش مدل پیشنهادی با داده های گردآوری شده شاخص های RMSEA, CFI, AGFI, GFI, X2, X2/df و RMR محاسبه گردیده و نشان دادند، مدل پیشنهادی از برازش مطلوبی با داده ها برخوردار می باشد.
اثر بخشی آموزش هوش معنوی بر افسردگی و شادکامی دانش آموزان دختر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این تحقیق با هدف بررسی اثر بخشی آموزش هوش معنوی، بر افسردگی و شادکامی دانش آموزان دختر سال اول متوسطه انجام شد طرح پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با روش پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل و مرحله پیگیری بود.جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان دختر سال اول متوسطه شهرکرمانشاه درسال تحصیلی1392بود. با روش نمونه گیری خوشه ای یک دبیرستان انتخاب و از جمعیت 127نفری دانش آموزان سال اول دبیرستان مذکور، 64 نفر که نمره بین 5 تا 39 را درآزمون افسردگی بک و نمره شادکامی زیرخط برش (42-40) مقیاس شادکامی آکسفورد راکسب نمودند، انتخاب شده و پس از همتا سازی به تصادف در دو گروه 32 نفری آزمایش و کنترل گمارده شدند. آموزش هوش معنوی برای گروه آزمایش، طی 9 جلسه120دقیقه ای برگزار گردید. پس از اجرای جلسات آموزشی میزان افسردگی و شادکامی هر دو گروه مجدد سنجیده شد. به منظور بررسی پایداری اثر آموزش، 2ماه بعد هر دو گروه مورد پیگیری قرار گرفتند. نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد که ارتباط منفی معناداری بین هوش معنوی و افسردگی و ارتباط مثبت و معناداری بین هوش معنوی و شادکامی وجود دارد (001/0P<). این یافته نشانگر آن است که با ارتقای هوش معنوی ازطریق آموزش، افسردگی دانش آموزان کاهش و شادکامی آن ها افزایش می یابد. هم چنین آموزش ها با فاصله زمانی دو ماه نیز پایدار بود.
سازه هوش هیجانی، حلقه ای مفقوده در تبیین اضطراب فیزیک اجتماعی مورد مطالعه: دختران دانشجوی مقطع کارشناسی دانشگاه تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه منابع مختلف اجتماعی با تأکید بر اهمیت ظاهر بدنی و ارائه معیارهای زیبایی تقریباً به دور از دسترس، زمینه ساز مشکلات جسمی، روانی و اجتماعی برای افراد و بخصوص زنان جوان شده اند. اضطراب فیزیک اجتماعی یکی از اختلالات روانی است که در پی همین فشارها و مطالبات اجتماعی به وجود می آید. مطالعه حاضر سعی دارد با تعیین میزان اضطراب فیزیک اجتماعی در بین دختران جوان، ارتباط این اختلال را با مفهوم هوش هیجانی که از عوامل مؤثر بر بهداشت روانی افراد است، بررسی کند. جامعه آماری این پژوهش، شامل تمامی دختران دانشجوی مقطع کارشناسی دانشگاه تبریز در سال تحصیلی 92-91 به تعداد 4514 نفر است که از این تعداد، 376 نفر به روش تصادفی طبقه ای به عنوان نمونه آماری انتخاب شده اند. داده ها به روش پیمایشی و با ابزار اندازه گیری پرسشنامه گردآوری شده و با استفاده از نرم افزار20- SPSS تجزیه و تحلیل شده اند. نتایج تحقیق نشان می دهد که اضطراب فیزیک اجتماعی با هوش هیجانی و مؤلفه های آن که در این تحقیق بررسی شد (خودآگاهی، خودکنترلی، هوشیاری اجتماعی و مهارت های اجتماعی)، همبستگی منفی و معنادار دارد. با لحاظ تحلیل رگرسیونی، متغیرهای مستقل تحقیق در کل، 28 درصد از تغییرات اضطراب فیزیک اجتماعی را تبیین می کنند و از چهار مؤلفه هوش هیجانی، بعد خودآگاهی با 498/0- = Beta و بعد مهارت های اجتماعی با 208/0- = Beta بیشترین مقدار واریانس اضطراب فیزیک اجتماعی را پیش بینی می کنند.
مطالعه تطبیقی هوش هیجانی و سبک های مقابله و بررسی رابطه آنها در بیماران سرطانی زن مرد، مجرد متأهل مراجعه کننده به مراکز درمانی شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: نتایج بررسی ها نشان داده هوش هیجانی می تواند سپری درمقابل حوادث منفی زندگی از جمله بیماری سرطان باشد. از طرفی درمبتلایان به سرطان نقش فرآیندهای مقابله در وضعیت سلامتی آنان بسیار مهم است. هدف پژوهش حاضر مطالعه تطبیقی هوش هیجانی و سبک های مقابله بررسی رابطه آنها دربیماران مبتلا به سرطان زن مرد و متأهل مجرد شهر تهران می باشد.
روش: طرح پژوهش حاضر به صورت توصیفی همبستگی است. جامعه آماری این پژوهش کلیه بیماران سرطانی مراجعه کننده به مراکز درمانی شهر تهران در سال 1391 می باشد که طبق جدول مورگان 400 بیمار به صورت تصادفی در (مرکز جرجانی) بیمارستان امام حسین تهران و کلینیک دکتر پیام آزاده، به پرسشنامه های هوش هیجانی schutte و مقابله با شرایط پر استرسCISS پاسخ دادند. برای تحلیل داده ها آزمون t-test وضریب همبستگی پیرسون استفاده شد.
یافته ها: نتایج حاصل از آزمون t-test نشان داد هوش هیجانی و سبک های مقابله در بیماران مبتلا به سرطان (زن مرد و مجرد متأهل) تفاوت معناداری ندارد. نتایج حاصل از ضریب همبستگی پیرسون نشان داد بین هوش هیجانی و مؤلفه های آن با سبک مقابله مسأله مدار در بیماران مبتلا به سرطان رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. همچنین دراین پژوهش بین هوش هیجانی و مؤلفه های آن با سبک مقابله اجتنابی در بیماران مبتلا به سرطان رابطه مثبت ومعناداری مشاهده شده است (05/0≥p).
نتیجه گیری: دریک موقعیت تنش زا همچون ابتلا به بیماری سرطان هوش هیجانی به دلیل پیامدهای سلامتی بیشتر خصوصاً در بکارگیری مقابله کارآمد، می تواند سبب افزایش ظرفیت ایستادگی این بیماران شود. بنابراین می توان با فراهم آوردن زمینه مداخله های روان شناختی درکنار درمان پزشکی به بهبود وضعیت روانی این بیماران کمک کرد.
بررسی رابطه عواطف و وجدان با قضاوت اخلاقی
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تشخیص تفاوت وجدان، عاطفه مثبت و منفی در سطوح مختلف قضاوت اخلاقی و بررسی اثر همزمان وجدان و عواطف (مثبت و منفی) در سطوح مختلف قضاوت اخلاقی است. در این مطالعه مقایسه ای، 160 نفر از دانشجویان دختر و پسر مقطع کارشناسی دانشگاه خوارزمی در سال تحصیلی 92-1391 مقیاس های آزمون تحول اخلاقی «ما»، پرسشنامه پنج عاملی گردون و مقیاس تجربه مثبت ومنفی را کامل کردند. برای تحلیل داده ها از تحلیل تشخیصی استفاده شد. نتایج نشان داد که وجدان در سطوح مختلف قضاوت اخلاقی تمایز ایجاد نمی کند؛ ابتدا عاطفه منفی و سپس عاطفه مثبت بین سطوح قضاوت اخلاقی تمایز ایجاد می کند؛ در رابطه همزمان وجدان و عواطف (مثبت و منفی) در پیش بینی سطوح قضاوت اخلاقی، عاطفه منفی بیشترین نقش را دارد و عاطفه مثبت و وجدان توان تشخیص خود را از دست می دهند. یافته های فوق بر اساس دیدگاه های صفت، نظریه کلبرگ درباره ویژگی هر یک از سطوح اخلاقی و نقش عواطف در پیش بینی رفتار قضاوتی مورد بحث قرار خواهد گرفت.
رابطه هوش هیجانی و خودپنداره با پیشرفت تحصیلی دانشجویان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
اهداف: مهم ترین وظیفه نظام آموزشی، آماده ساختن دانشجویان برای کسب دانش و مهارت های شناختی و شغلی به منظور ورود به اجتماع است. لذا شناخت عواملی که منجر به پیشرفت تحصیلی دانشجویان می شود از اهمیت ویژه ای برخوردار است. این مطالعه با هدف بررسی رابطه هوش هیجانی و خودپنداره با پیشرفت تحصیلی دانشجویان انجام شد.
روش ها: در این مطالعه توصیفی- تحلیلی، 99 نفر از دانشجویان دانشکده پرستاری- مامایی قاین در سال تحصیلی 92-1391 به صورت سرشماری وارد مطالعه شدند. برای جمع آوری اطلاعات از پرسش نامه های استاندارد هوش هیجانی بار- آن و خودپنداره راجرز استفاده شد. داده ها با استفاده از روش های آماری توصیفی و استنباطی (آزمون T مستقل و ضریب همبستگی پیرسون) به کمک نرم افزار SPSS 14 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
یافته ها: بین میانگین نمرات هوش هیجانی، خودپنداره واقعی و خودپنداره آرمانی در دانشجویان دختر و پسر تفاوت معنی داری وجود نداشت، ولی میانگین معدل در دختران به طور معنی داری بیشتر از پسران بود(0/001>p). بین پیشرفت تحصیلی با خودپنداره آرمانی و بین هوش هیجانی با خودپنداره آرمانی و خودپنداره واقعی رابطه مثبت و معنی دار وجود داشت. اما بین هوش هیجانی و پیشرفت تحصیلی (معدل) رابطه ای مشاهده نشد.
نتیجه گیری: خودپنداره بالای دانشجویان با پیشرفت تحصیلی آنان ارتباط دارد و دانشجویانی که خودپنداره بهتری دارند و برداشت خوبی از خود و توانایی های خود دارند از پیشرفت تحصیلی بالاتری برخوردارند.
بررسی ساختار عاملی، روایی و پایایی پرسشنامه هوش موفق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر به منظور بررسی ساختار عاملی، روایی و پایایی پرسشنامه هوش موفق انجام گرفت. روش: حجم نمونه این پژوهش 500 دانش آموز (175 دختر و 325 پسر) بود که با روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای از بین مدارس دولتی شهر کرج انتخاب شدند و به پرسشنامه هوش موفق پاسخ دادند. یافته ها: نتایج تحلیل عاملی اکتشافی با روش مؤلفه های اصلی، علاوه بر عامل کلی هوش موفق، سه عامل (هوش تحلیلی، خلاق و عملی) را برای پرسشنامه هوش موفق تأیید کرد. برای بررسی پایایی پرسشنامه از ضریب آلفای کرونباخ و برای تعیین روایی عاملی آن از تحلیل عاملی تأییدی استفاده شد. نتایج نشان داد که پرسشنامه از همسانی درونی قابل قبولی برخوردار است و ضرایب آلفای کرونباخ در زیر مقیاس های آن بین 74/0 تا 81/0 است. همچنین برای تعیین روایی عاملی از تحلیل عاملی تأییدی استفاده شد که نتایج تحلیل عاملی تأییدی مؤید این است که ساختار پرسشنامه برازش قابل قبولی با داده ها دارد و کلیه شاخص های نیکویی برازش، مدل را تأیید می کنند. بحث و نتیجه گیری: یافته های تحلیل عاملی، تقریباً مشابه تحقیقات انجام گرفته در فرهنگ اصلی و ضرایب پایایی و روایی نیز به نتایج تحقیقات پیشین نزدیک بود. بنابراین با توجه به خصوصیات روان سنجی مطلوب، این پرسشنامه ابزار مناسبی برای تعیین هوش موفق دانش آموزان می باشد.
پیش بینی تغییرات سلامت عمومی دانشجویان بر اساس مولفه های هوش هیجانی و ابعاد کانون کنترل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین رابطه هوش هیجانی و ابعاد کانون کنترل با سلامت عمومی در دانشجویان دانشگاه تبریز در چهارچوب یک طرح همبستگی انجام گردید. 381 دانشجوی دانشگاه تبریز (195 دختر و 186 پسر) در این پژوهش شرکت کردند. از دانشجویان خواسته شد مقیاس مقیاس کانون کنترل راتر (1966)، پرسشنامه سلامت عمومی و هوش هیجانی پترایدز و فارنهام (2001) را تکمیل کنند. برای تحلیل داده های پژوهش از تحلیل رگرسیون استفاده شد. نتایج نشان داد که منبع کنترل درونی رابطه مثبت و معناداری با سلامت عمومی دارد در حالی که منبع کنترل بیرونی رابطه منفی با سلامت عمومی داشت. بین منبع کنترل درونی با هوش هیجانی رابطه مثبت معنادار وجود داشت در حالی که منبع کنترل بیرونی با هوش هیجانی رابطه معنادار نداشت. هم چنین، یافته ها نشان داد از بین مولفه های هوش هیجانی، مهارت های شناختی به طور معنی داری قادر تغییرات سلامت عمومی را پیش بینی کنند. بر اساس این یافته ها می توان نتیجه گرفت افرادی که از هوش هیجانی بالایی برخورداند و نیز افراد حائز کانون کنترل درونی از نظر سلامت عمومی در وضعیت بهتری قرار دارند.
اثربخشی آموزش هوش هیجانی بر آمادگی اعتیاد در دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر به منظور بررسی اثربخشی آموزش هوش هیجانی بر آمادگی اعتیاد در دانشجویان پسر دانشگاه شهید چمران اهواز صورت گرفت. روش: این پژوهش بصورت شبه آزمایشی از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه انجام شد. جامعه ی آماری پژوهش تمامی دانشجویان پسر مقطع کارشناسی مشغول به تحصیل دانشگاه شهید چمران اهواز در سال92-91 بودند. از بین 600 نفر نمونه اولیه، 30 نفر از افراد واجد ملاک های ورود به روش نمونه گیری ملاکی انتخاب و به تصادف به گروه ها تقسیم شدند. گروه آزمایش پس از 8 جلسه آموزشی (90 دقیقه ای و2 جلسه در هفته) و گروه گواه بدون مداخله، همزمان با گروه آزمایش پس آزمون را تکمیل کردند. ابزار پژوهش، مقیاس آمادگی اعتیاد زرگر (1385) بود. یافته ها: نتایج حکایت از اثربخشی آموزش هوش هیجانی بر کاهش آمادگی اعتیاد دانشجویان داشت. نتیجه گیری: آموزش هوش هیجانی بر کاهش آمادگی اعتیاد دانشجویان مؤثر است.