هدف از پژوهش حاضر بررسی ساختار عاملی فرم E پرسشنامه 16 عاملی کتل و سنجش پایانی و روایی آن میباشد. به همین منظور، پرسشنامه 16PF-E روی 513 آزمودنی از کارکنان مؤسسات دولتی اهواز، اجرا شد. براساس تحلیل عوامل پاسخنامههای آزمودنیها، 69 ماده از 128 ماده پرسشنامه حذف شد و یک ساختار چهار عاملی به دست آمد. روایی عوامل استخراج شده از طریق ضریب روایی عاملی و پایایی آنها از روش آلفای کرونباخ محاسبه شد. در کل، ضرایب روایی و پایایی بسیار رضایتبخش بود. براساس یافتهای این پژوهش، ساختار اصلی پرسشنامه 16PF-E (یعنی 16 عامل) در جامعه پژوهش مناسب نیست ولی چهار عامل استخراجی که از طریق تحلیل عوامل به دست آمده است. از ساختار عاملی مناسبی برخوردارند و واجد شرایط لازم برای کاربرد در پژوهشهای روانشناختی و فعالیتهای کلینیکی و تشخیصی میباشند.
هدف: فرآیند کاهش ارزش تعویقی عبارت است از کاهش ارزش واقعی یک پاداش یا آسیب در اثر به تاخیر افتادن زمان ارایه آن. این فرآیند، یکی از زیر ساخت های تصمیم گیری مخاطره آمیز است. در این مطالعه آزمون کامپیوتری فارسی با منطق استاندارد طراحی و استفاده گردید.
روش: در این مطالعه، 100 آزمودنی دانشجو (75 مرد)، در هشت مرحله متوالی، میان دریافت 100 هزار تومان پس از یک وقفه ثابت و دریافت مقادیر فوری در حال کاهش، یک گزینه را انتخاب می کردند.
یافته ها: میزان وقفه های این مراحل عبارت بودند از: شش ساعت، یک روز، یک هفته، دو ماه، شش ماه، یک سال، پنج سال و 25 سال. میانگین نقاط شکست افراد برای مقادیر وقفه به ترتیب عبارت بودند از: 96280، 94357، 90397، 80750، 68862، 55608،33350 و 14308 تومان. در این مطالعه، هیچ تفاوت معنی داری بین گروه های زنان و مردان مشاهده نشد.
نتیجه گیری: میزان کاهش ارزش تعویقی پاداش ها در مطالعه ما در مقایسه با نمونه های غربی (بر روی 1000 دلار) بیشتر می باشد که ممکن است از عواملی چون نرخ تورم بالا، سوابق اقتصادی ناپایدار، بی اعتمادی به پرداخت پاداش در سال های آینده و بالاتر بودن ارزش 1000 دلار برای یک غربی، نسبت به 100 هزار تومان برای یک ایرانی باشد.
هدف پژوهش حاضر بررسی تاثیر سه عامل سطح پردازش (خطی - معنایی) دستور عمل و نوع آزمون بر آماده سازی د رآزمون های حافظه است با توجه به الگوی پردازش متناسب با انتقال (TAP) و ملاک عمدی بودن بازیابی (RIC) و با توجه به ویژگی های آزمون های تکمیل ستاک واژه و پاره لغت پیش بینی شده است که در موقعیت دستورعمل نهان آْزمودنی ها متفاوت پاسخ دهند آزمودنی ها 80 دانشجوی دوره کارشناسی دوره کارشناسی بودند که به طور تصادفی در هشت گروه آزمایشی قرار گرفتند آزمون های تکمیل پاره لغت و ستاک واژه شامل 40 ماده آماج و 40 ماده پر کننده بودند یافته ها نشان داد که هر یک از سه عامل مورد نظر به طور معنا داری بر آماده سازی تاثیر داشته و بویژه در موقعیت دستور عمل نهان آزمودنی ها به آزمون های مورد نظر یکسان پاسخ ندادند عامل سطح پردازش بر پاره لغت اثر داشت ولی بر تکلیف ستاک واژه تاثیر نداشت همچنین تکلیف پاره لغعت یک آزمون نهان ادراکی خالص نیست و آزمون ستاک واژه با دستور عمل آشکار یک آزمون یادآوری معطوف به نشانه و با دستور عمل نهان یک آزمون نهان ادراکی است
هدف: هدف این مطالعه بررسی جنبه های پدیدارشناختی حافظه و ارتباط آن با عاطفه مثبت و منفی در دو گروه از دانشجویان رشته های هنر و علوم انسانی و یک گروه افسرده است.
روش: در شروع، خلق غالب هر یک از شرکت کنند گان به وسیله پر کردن پرسش نامه های مربوط به خلق مثبت و منفی تعیین شد. سپس از آنها خواسته شد تا چهار خاطره (دو خاطره واقعی، دو خاطره خیالی و برای هر کدام یک خاطره خوشایند و یک واقعه ناخوشایند) را توصیف کنند. شرکت کنندگان از طریق پرسشنامه پدیدارشناسی(MCQ) اجزای پدیدار شناختی هر خاطره را امتیازبندی می کردند. علاوه بر جمعیت بهنجار، آزمون فوق روی گروه دارای خلق افسرده هم تکرار شد تا مبنایی برای مقایسه پدید آید. آزمودنی ها مقیاس عاطفه مثبت و منفی (PANAS) و نیز پرسشنامه افسردگی بک را تکمیل کردند.
یافته ها: یافته ها نشان می دهد که عاطفه مثبت و منفی در دو گروه سالم یکسان است، ولی افسرده ها عاطفه مثبت پایین تر و عاطفه منفی بالاتر از دو گروه دیگر را گزارش می کنند. در مجموع، به لحاظ حافظه، گروه افسرده نسبت به دو گروه دیگر در رخدادهای واقعی و تخیلی (در دو حالت خوشایند و ناخوشایند)، ویژگی های پدیدارشناختی کمتری نشان داد و عملکرد گروه هنر بهتر از گروه علوم انسانی بود. نتایج همبستگی بین مولفه های مورد مطالعه و خلق در کنار این یافته ها معنی پیدا می کند.
نتیجه گیری: این یافته ها با نظریه شناختی درباره افسردگی هماهنگ است. نگرش منفی افسرده ها به خود، جهان و آینده در این چهارچوب قابل فهم است.
هدف: در دو دهه گذشته، موضوع نوروترانسمیترها و کارکردهای شناختی توجه بسیاری را به خود معطوف کرده است. در این مقاله، نقش سیستمهای کولینرژیک، دوپامینرژیک، آدرنرژیک، سروتونرژیک و گابائرژیک در رفتار شناختی مرور میشود.
روش: این مطالعه با روش مروری انجام شده است.
یافته ها و نتیجه گیری: نقش فعالیت سیستم کولینرژیک در حافظه و دمانس، یافته ای تکرار شونده است، اگرچه نمیتواند کل فرآیند حافظه را تبیین کند. جهت بررسی اثر نوروترانسمیترها بر یادگیری و حافظه نیز مطالعات آزمایشگاهی متعددی روی حیوانات انجام شده است. افزایش یا کاهش میزان نوروترانسمیترها و یا فعال یا مسدود شدن گیرندههای مربوطه، آشکار نموده که مکانیسمهای مختلفی در فرآیند یادگیری و حافظه دخالت دارند. وجود یک شبکه از سیستمهای متفاوت نوروترانسمیترها، میتواند نقش مهمی در یادگیری و پردازش حافظه داشته باشد.
"یکى از آزمونهایى که براى بررسى کارکردهاى شناختى در سالهاى اخیر مورد استفاده فراوان قرار گرفته آزمون بازشناسى حافظه است.در این آزمون محرکهاى دیدارى یا شنیدارى، با فاصله زمانى مشخص به آزمودنى ارایه مىشود؛سپس محرکهاى ارایه شده با محرکهاى مشابه مخلوط شده و از آزمودنى خواسته مىشود که به بازشناسى محرک قدیمى، از محرکهاى جدید بپردازد. تجربه و تحلیل آمارى اینگونه آزمونها به صورت سنتى با استفاده از آزمونهاى t ، تحلیل واریانس یکطرفه، تحلیل واریانس دوطرفه و تحلیل واریانس، با استفاده از اندازههاى مکرر، بر مبناى تعداد پاسخ صحیح بین دو یا چند گروه تجربى و گواه انجام شده است.
تحقیقات جدید نشان داده است که استفاده از تعداد پاسخ صحیح که از آن، به حساسیت آزمودنى?dتعبیر شده، نمىتواند تنها معیار ارزیابى در اینگونه تحقیقات باشد و گاهى محقق را در نتیجهگیرى دچار اشتباهات فاحش مىکند.بنابراین، پیشنهاد شده است که در اینگونه موارد، از روش آمارى علامتیابى، قبل از استفاده از روشهاى آمارى یاد شده استفاده شود.براساس این نظریه، علاوه بر حساسیت پاسخ (?d) عامل مهم دیگرى، به نام«سوگیرى پاسخ»(بتا ?B) که از تمایل آزمودنى به گفتن«بله»یا«خیر»شکل گرفته؛صرف نظر از نوع آزمون مىباشد، و این عامل مىتواند نتایج تحقیق ا تحت تأثیر قرار دهد.بنابراین، لازم است که نمرات خام قبل از هرگونه تجزیه و تحلیل آمارى، به نمرات معیار ?d و ?B تبدیل شود.براساس این روش آمارى«حساسیت پاسخ بالا»، بیانگر حساسیت یا توانایى بالاى آزمودنى در جداسازى محرکهاى قدیمى از محرکهاى جدید مىباشد. همچنین، «سوگیرى پاسخ بالا»(نمره ?B بالا).بیانگر میزان محافظهکارى آزمودنى در قبول بازشناسى محرکهاى جدید مىباشد و برعکس، نمره«سوگیرى پاسخ پایین»، بیانگر پذیرش آسان، در بازشناسى محرکهاى جدید مىباشد و راهبردى نادرست از سوى آزمودنى محسوب مىشود.در مجموع، مفید بودن این روش آمارى در تحقیقات مربوط، به وسیله بسیارى از محققان مورد تأیید قرار گرفته است(مثال، هالى و همکاران، 1994).
در این مقاله، پس از ارایه تعریفى از حافظه بازشناسى، روشهاى علمى سنجش آن مورد بحث قرار خواهد گرفت.سپس عناصر اصلى روش آمارى علامتیابى (TDS) که عبارت از: mralA eslaF,noitcejeR tcerroC,tiH,ssiM مىباشد، معرفى و روش محاسبه ?d و ?B توصیف خواهد شد.
"
هدف: نگارنده در این مقاله در صدد است رابطه تفکر و زبان را در قالب آموزه ها و رویکردهای علوم شناختی از قبیل رویکرد حوزه ای به زبان، زبان شناسی شناختی، روان شناسی زبان و معناشناسی توصیف نماید.
روش: روش این مقاله از نوع مروری است. یافته ها و نتیجه گیری: این رویکردها علیرغم برخی اختلافات نظری و روش شناختی، در بازنمایی زبان به صورت تعامل عملکردهای ذهنی و محیطی اشتراک نظر دارند. در این تعامل، انگیزه های روانی نقطه آغاز تفکر محسوب می شوند و در واقع پیکره ذهنی کلام (سخن) را شکل می بخشند و سپس مرحله تولید کلام آغاز می شود. در فرآیند پیچیده انتقال از تفکر به کلام، نقش کلام تنها صورت خارجی بخشیدن به تفکر نیست، بلکه تفکر در کلام کامل می شود. از لحاظ وجوه افتراق این رویکردها نیز به استقلال و تعاملِ حوزه های زبان و ذهن با یکدیگر در رویکرد حوزه ای زبان، تعامل عوامل محیطی و کارکردهای شناختی در بازنمایی زبان و پیوندهای پیچیده و چند وجهی تکوینی بین زبان و مغز در رویکرد نوروساینس می توان اشاره نمود.
هدف: مقاله حاضر با هدف طرح یک دید کلی درباره رویکرد نظریه ذهن در روانشناسی تحولی نگاشته شده است.
روش: این مقاله از نوع مروری است. نگارنده در این مقاله پس از ارایه تعریف و خاستگاه های اولیه این رویکرد، نظریه های تحولی پیرامون تحول نظریه ذهن را تبیین کرده است و در ادامه، درباره مفهوم حالتهای ذهنی و مهمترین آنها که در این رویکرد بیشتر مورد استفاده قرار گرفته اند، توضیح داده است. همچنین به دو مفهوم بازنمایی و فرا بازنمایی به لحاظ اهمیتشان اشاره شده است و سپس تکالیف نظریه ذهن که شامل تکالیف باور غلط و تکالیف نمود – واقعیت میباشند مورد بحث قرار گرفته اند. همچنین در زمینه سن اکتساب نظریه ذهن و اینکه چرا کودکان سه ساله در این تکالیف شکست میخورند، توضیح داده شده است.
یافته ها و نتیجه گیری: در مجموع میتوان گفت که کودکان به دو کشف مهم درباره ذهن دست می یابند. یکی آنکه ذهن چیست و دیگر اینکه ذهن چه کاری انجام میدهد و این دستاوردهای مهم است که برای درک دنیای اجتماعی امری بنیادی است.
هدف: در پژوهش حاضر، بینش شناختی بیماران روانی در ابعاد چندگانه سنجیده شده است.
روش: نمونه این مطالعه را بیمارانی تشکیل داده اند که بر اساس معیارهای DSM-IV تشخیص اسکیزوفرنیا، اسکیزوافکتیو، اختلال دو قطبی، اختلال افسردگی اساسی با سیمایه روان پریشانه یا اختلال افسردگی اساسی بدون سیمایه روان پریشانه را دریافت کرده بودند. سنجش به وسیله مقیاس سنجش کلی (GAS) و مقیاس آگاهی از بیماری روانی (SUMD) صورت گرفته است.
یافته ها: نتایج نشانگر این است که بینش ضعیف، ویژگی رایج اسکیزوفرنیا می باشد و نقایص خود آگاهی در بیماران دچار اسکیزوفرنیا شدید و فراگیر است. بیماران دچار اسکیزوفرنیا در مقایسه با دیگر گروه ها کارکرد ضعیفی نشان دادند.
نتیجه گیری: نتایج پژوهش حاضر با یافته های پژوهش های دیگری که نقایص خودآگاهی را پیامد نقایص عصب - روان شناختی می دانند، همسوست.
" برای بررسی تحولی سبک های تفکر و رابطه آنها با خلاقیت و پیشرفت تحصیلی در دانش آموزان و دانشجویان دختر و پسر مقاطع تحصیلی گوناگون با محدوده سنی 12 تا 40، پرسشنامه سبک های تفکر «استرنبرگ، واگنر» و آزمون خلاقیت عابدی روی 810 نفر (500 دانش آموز و 310 دانشجو) و آزمون خلاقیت تصویری تورنس (فرم B) روی 441 نفر از همان دانش آموزان اجرا شد. داده های پژوهش، با استفاده از روش های آماری، تحلیل واریانس چند متغیری و رگرسیون چند متغیری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته های پژوهش نشان داد که:
بین سبک های تفکر آزمودنی های گروه های سنی گوناگون تفاوت وجود دارد، به طوری که با افزایش سن (12 تا 40)، از میزان سبک های تفکر مونارشی، الیگارشی، آنارشی و محافظه کارانه و تا حدی سبک تفکر جزئی کاسته می شود و سبک های تفکر قانون گذارانه و سلسله مراتبی در بین برخی گروه های سنی افزایش می یابد.
2- بین سبک های تفکر دانش آموزان و دانشجویان مقاطع تحصیلی گوناگون تفاوت وجود دارد، به طوری که با بالا رفتن تحصیلی سبک های تفکر مونارشی، الیگارشی، آنارشی، جزئی و محافظه کارانه به طور معنی داری کاهش می یابد.
3- بین سبک های تفکر دختران و پسران تفاوت وجود دارد. میزان سبک های تفکر قانون گذارانه، اجرایی، قضایی، مونارشی، سلسله مراتبی، آنارشی، کلی، جزئی، بیرونی و آزادمنشانه در دختران بیش تر از پسران است.
4- بین سبک های تفکر و خلاقیت رابطه معنی داری وجود دارد، به طوری که سبک تفکر آزادمنشانه با افزایش خلاقیت و سبک تفکر محافظه کارانه با کاهش خلاقیت رابطه دارد.
5- بین سبک های تفکر و پیشرفت تحصیلی رابطه وجود دارد، به طوری که سبک های تفکر آزادمنشانه و سلسله مراتبی، پیش بینی کننده پیشرفت تحصیلی بالا در دانش آموزان و سبک تفکر الیگارشی پیش بینی کننده پیشرفت تحصیلی پایین در دانشجویان هستند.
"