فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۴۱ تا ۲۶۰ مورد از کل ۱٬۸۵۶ مورد.
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: برای مقابله با مشکلات ناشی از آسیب های بینایی از جمله استرس، سرخوردگی و سایر مشکلات روان شناختی و سازگاری اجتماعی و فردی، نیاز به تا ب آوری و تنظیم شناختی هیجانی است. بنابراین، هدف از پژوهش حاضر، تأثیر آموزش قصه درمانی بر تا ب آوری و تنظیم شناختی هیجانی دانش آموزان نابینا بود. روش: این پژوهش از نوع روش نیمه آزمایشی همراه با پیش آزمون و پس آزمون با گروه آزمایشی و گروه گواه انجام گرفت. جامعه آماری مطالعه حاضر، شامل دانش آموزان مجتمع آموزشی نابینایان نرجس شهر تهران در سال 139۹ - 1398 بود. 30 نفر از افراد واجد شرایط به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند و به صورت تصادفی در گروه کنترل ) 15 نفر ( و گروه آزمایشی ) 15 نفر ( جایگزین شدند. گروه آزمایشی ۱۰ جلسه قصه درمانی را به صورت گروهی دریافت نمودند و گروه کنترل، مداخله ای دریافت نکردند. در این پژوهش، برای جمع آوری داده ها، از مقیاس تاب آوری کانر و دیویدسون ) ۲۰۰۳ ( و تنظیم شناختی هیجانی گارنفسکی و کرایج ) ۲۰۰ ۶ ( استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات از نرم افزار spss 20 استفاده گردید. برای تحلیل داده های پژوهش از تحلیل کواریانس چندمتغیره استفاده شد. مقادیر احتمال کمتر از ۰۵/ ۰ از نظر آماری معنادار در نظر گرفته شد. یافته ها: نتایج داده های پژوهش نشان داد که قصه درمانی در افزایش تاب آوری ) کل(، شایستگی فردی، اعتماد به غرایز فردی و تحمل عاطفه منفی، پذیرش و تغییر در روابط، کنترل، تأثیرات معنوی مؤثر است ) ۰۵/ p> 0 (. همچنین، نتایج پژوهش بیانگر آن بود که قصه درمانی در افزایش تنظیم شناختی هیجانی ) کل(، توجه مثبت مجدد، متمرکز بر برنامه ریزی،بازنگری و ارزیابی مجدد به صورت مثبت و در کاهش ابعادی چون خود را مقصر دانستن، نشخوار فکری، تحت نظر قرار دادن، فاجعه آمیز تلقی کردن و مقصر دانستن دیگران اثربخش بود ) ۰۵/ .)p> 0 نتیجه گیری: براساس یافته های به دست آمده می توان گفت، قصه درمانی روش کارآمدی در بهبود تاب آوری و بهبود تنظیم شناختی هیجانی در دانش آموزان نابینا بود.
پیشگیری و مراقبت از افراد با ناتوانی در زمان شیوع ویروس کرونا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه: شیوع ویروس کرونا یا همان بیماری کووید ۱۹ در سال ۲0۱۹ ، افراد بسیاری را تحت تأثیر قرار داده است و اطلاعات کافی برای کمک به افراد مختلف در مقابل این بیماری وجود ندارد. تأثیر این ویروس در افراد مختلف متفاوت است و برخی افراد در برابر آن آسیب پذیری بالاتری دارند. از جمله این افراد می توان به افراد با ناتوانی اشاره کرد، زیرا دارای مشکلات اساسی در سلامتی هستند. به همین دلیل ضروری است که مشکلات، چالش ها و راهکارهای مراقبت از این افراد در برابر این بیماری مورد بررسی قرار گیرد تا اطلاعات ضروری برای مراقبت از آنها در اختیار والدین، مراقبان، مربیان و معلمان شان قرار گیرد. در مقاله حاضر که از نوع توصیفی و مروری است پس از بیان مقدمه ای کوتاه، دلایل خطر بالای این بیماری برای افراد با ناتوانی، مشکلات و چالش های افراد با ناتوانی در زمان شیوع ویروس کرونا و مشکلات خانواده های دارای فرد با ناتوانی بیان می شود و در ادامه، راهبردهای کاهش خطر ابتلا به ویروس کرونا و راهبردهای مراقبت از افراد با ناتوانی در زمان شیوع بیماری ارایه می شود. نتیجه گیری: به طور کلی با توجه به عدم اطمینان و نبودن روش های مطمئن برای درمان کووید ۱۹ برای رفع نیازهای افراد با ناتوانی در زمان شیوع ویروس کرونا اقداماتی از قبیل استفاده از آموزش عمومی و رایگان توسط معلمان و مربیان به صورت مجازی، دسترسی به بیمه های درمانی مناسب برای این افراد در این شرایط، حمایت های مالی و مشاوره روان شناختی برای این افراد و خانواده های شان و گسترش زیر ساخت های فناوری و ابزار ارتباطی بسیار ضروری است.
اثربخشی روان شناسی مثبت نگر بر بهزیستی روان شناختی مادران دارای فرزند کم توان ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه: کودکان کم توان ذهنی به واسطه ی نیازهای مراقبتی، آموزشی و توان بخشی تنش و فشار زیادی را به خانواده وارد می کنند و این عوامل می توانند فرآیند سازگاری و بهزیستی روان شناختی والدینشان را تحت تأثیر قرار دهند. هدف: هدف این پژوهش، اثربخشی روان شناسی مثبت نگر بر بهزیستی روان شناختی مادران دارای فرزند کم توان ذهنی بود. روش پژوهش: روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه مادران دارای فرزند کم توان ذهنی مرکز توان بخشی معلولان نمونه شهرستان شهریار بود که با روش نمونه گیری هدفمند، 30 نفر انتخاب شدند و در دو گروه آزمایشی ) 15 نفر( و کنترل) 15 نفر( جایگزین شدند. گروه آزمایشی 8 جلسه 2 ساعته آموزش مداخله های روان شناسی مثبت نگر دریافت کردند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه بهزیستی روان شناختی )ریف، 2002 ( استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس یک طرفه انجام شد. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که مداخلات روان شناسی مثبت نگر بر بهزیستی روان شناختی و مؤلفه های آن در مادران دارای فرزند کم توان ذهنی تأثیر دارد. نتیجه گیری: با توجه به یافته های این پژوهش، روان شناسی مثبت نگر می تواند به عنوان یک روش برای توانمندسازی مادران با کودک کم توان ذهنی مطرح باشد.
اثربخشی کارکردهای اجرایی بر سطح تعاملات اجتماعی، خود انگی و اضطراب کودکان دارای اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه: کودکان با اختلال نارسایی توجه/بیش فعالی در تعامل با همسالان خود مشکل دارند، خودانگی، آنها را رنج می دهد و سطح اضطراب بالایی دارند. هدف پژوهش حاضر تعیین کارکردهای اجرایی بر سطح تعاملات کودک با همسالان، خودانگی و اضطراب کودکان با اختلال نارسایی توجه/بیش فعالی بود. روش: 30 کودک ۶ تا ۱۴ ساله با اختلال نارسایی توجه/بیش فعالی که به کلینیک مشاوره و خدمات روان شناختی آموزش و پرورش سبزوار مراجعه کرده بودند به صورت تصادفی در دو گروه مداخله و کنترل قرار گرفتند و در ۸ جلسه ی ۴۵ دقیقه ای تحت آموزش و تمرین کارکردهای اجرایی یک روان شناس قرار گرفتند. ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش؛ پرسشنامه کانرز، پرسشنامه مهارت های اجتماعی گرشام و الیوت، مقیاس اضطراب کودکان اسپنس و ابزار سنجش خودانگی مایکل کینگ بود که همه ی کودکان، قبل و بلافاصله پس از برنامه مداخله آنها را تکمیل کردند. مقایسه بین دو گروه توسط آزمون تحلیل کوواریانس چند متغیری انجام شد. یافته ها: میانگین نمرات تعاملات اجتماعی، خودانگی و اضطراب در کودکان با اختلال نارسایی توجه/بیش فعالی قبل از مداخله تفاوت معنا داری نداشت، اما میانگین نمرات دو گروه بلافاصله پس از مداخله تفاوت معنا داری پیدا کرد؛ به طوری که میانگین نمرات تعاملات اجتماعی، خودانگی و اضطراب کودکان با اختلال نارسایی توجه/بیش فعالی در گروه کنترل تغییر معناداری نداشت اما در گروه مداخله تغییر معنا داری را نشان داد ) ۰۵ / .) P> ۰ نتیجه گیری: مداخله کارکردهای اجرایی توانست تعاملات اجتماعی، خودانگی و سطح اضطراب کودکان با اختلال نارسایی توجه/بیش فعالی را بهبود بخشد. با توجه به یافته های پژوهش، استفاده از کارکردهای اجرایی برای بهبود تعاملات اجتماعی، خودانگی و اضطراب کودکان با اختلال نارسایی توجه/بیش فعالی پیشنهاد می شود.
تأثیر تلفیقی آموزش های کنش های اجرایی به کودکان با اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی ، روش های تغییر رفتار به والدین، و مهارت های ارتباطی به همسالان بر بهبود رابطه با والدین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی تلفیق آموزش های کنش های اجرایی به کودکان با اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی، روش های تغییر رفتار به والدین و مهارت های ارتباطی به همسالان بر بهبود رابطه با والدین این کودکان بود. جامعه آماری پژوهش تمام پسران دارای علائم اختلال نارسایی توجه/بیش فعالی 6 تا 9 سال شهر کرمانشاه در سال تحصیلی 98-97 بود که از بین آنها به روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی تعداد 30 دانش آموز که بر اساس پرسشنامه و مصاحبه بالینی، تشخیص اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی دریافت کردند، انتخاب شده و در دو گروه 15 نفری آزمایش و کنترل قرار گرفتند. ابزار مورد استفاده در این پژوهش پرسشنامه تشخیصی اختلال نارسایی توجه/بیش فعالی (سادوک و سادوک ، 2005) و مقیاس رابطه والد فرزندی فاین، مورلند و شوبل (1983) بود. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس تحلیل شدند. یافته ها نشان داد که تلفیق آموزش های کنش های اجرایی، روش های تغییر رفتار به والدین و مهارت های ارتباطی به همسالان، بر بهبود رابطه با والدین کودکان دارای اختلال نارسایی توجه / بیش فعالی اثر معنی داری دارد. فراهم کردن بستر مناسب از طریق آموزش خانواده و همسالان و آموزش همزمان به کودکان به موثر بودن این تلفیق کمک کرده است. بر اساس نتایج این مطالعه پیشنهاد می شود در درمان کودکان با اختلال نارسایی توجه/بیش فعالی از روش های چندوجهی با تاکید بر سطوح مختلف والدین و همسالان استفاده شود.
اثربخشی آموزش گروهی به شیوه هیجان مدار بر رضایت جنسی، رضایت زناشویی و ابعاد سلامت روان در مادران کودکان کم توان ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر اثربخشی آموزش گروهی به شیوه هیجان مدار بر رضایت جنسی، رضایت زناشویی و ابعاد سلامت روان مادران کودکان کم توان ذهنی بود. این مطالعه با رویکرد کمّی و به روش نیمه آزمایشی و با بکارگیری طرح پیش آزمون– پس آزمون– پیگیری با گروه گواه انجام شد. جامعه آماری متشکل از تمام مادران کودکان کم توان ذهنی محصل در شهرستان میبد در سال تحصیلی 97-98 بود. با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس، 24 نفر به عنوان نمونه انتخاب و به صورت تصادفی در دوگروه 12 نفری (آزمایش و گواه) جایگزین شدند. شرکت کنندگان به پرسشنامه های استاندارد اضطراب، استرس و افسردگی لاویبوند، رضایت زناشویی انریچ و رضایت جنسی لارسون در مراحل پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری پاسخ دادند. گروه آزمایش مداخله آموزش گروهی به شیوه هیجان مدار را در 8 جلسه 5/1 ساعته و هر هفته دو جلسه دریافت کردند، در صورتی که گروه گواه هیچ گونه مداخله ای را طی مدت زمان انجام پژوهش دریافت ننمودند. در پایان نیز داده های پژوهش با روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و در سطح معنی داری 05/0 تحلیل شدند. نتایج نشان داد که میانگین نمرات رضایت جنسی و رضایت زناشویی و سلامت روان گروه آزمایش نسبت به گروه گواه، در مرحله پس آزمون افزایش معناداری پیدا کرده و این افزایش در مرحله پیگیری نسبتاً ثابت مانده است (001/0>p). بر اساس نتایج پژوهش، آموزش گروهی به شیوه هیجان مدار باعث بهبود رضایت جنسی، رضایت زناشویی و ابعاد سلامت روان مادران کودکان کم توان ذهنی شد. بنابراین آموزش گروهی به شیوه هیجان مدار می تواند مداخله ای ارزنده در راستای کاهش مشکلات این مادران به شمار آید.
مقایسه ادراک دیداری- فضایی و پردازش زمانی شنیداری در کودکان دارای اختلال یادگیری خاص، اختلال یادگیری غیرکلامی و اختلال نقص توجه/ بیش فعالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با توجه به مشکلاتی که کودکان با نارسایی های عصب تحولی در پردازش های حسی با آن مواجه هستند؛ پژوهش حاضر باهدف مقایسه ادراک دیداری- فضایی و پردازش زمانی شنیداری در کودکان با اختلال یادگیری خاص، اختلال یادگیری غیرکلامی و نقص توجه/ بیش فعالی انجام شد. روش تحقیق پژوهش پس رویدادی و جامعه آماری شامل کودکان دختر و پسر 9 تا 12 ساله مراجعه کننده به مرکز روان پزشکی کودکان، مراکز اختلال یادگیری و مدارس دوره ابتدایی در سال تحصیلی 400- 1399 شهر رشت بودند. تعداد 79 نفر از این کودکان با روش نمونه گیری در دسترس در سه گروه اختلال قرار گرفتند. برای جمع آوری داده ها از آزمون های ادراک دیداری –غیرحرکتی (گاردنر، 1996)، ادراک شنیداری (آلن و سرواتسکا،1994) و سیاهه مشکلات شنوایی (فیشر،1996) استفاده شد. داده های پژوهش با تحلیل واریانس تک متغیره و چند متغیره تحلیل شد. نتایج نشان داد کودکان با اختلال یادگیری غیرکلامی در متغیر ادراک دیداری- فضایی و پردازش زمانی شنیداری در مقایسه با گروه اختلال یادگیری خاص و نقص توجه/ بیش فعالی نمرات پایین تری کسب کردند؛ کودکان با اختلال یادگیری خاص با نارسایی خواندن در مؤلفه (چرخش و وارونگی) ادراک دیداری- فضایی و مؤلفه (دیرش) پردازش زمانی شنیداری در مقایسه با گروه اختلال نقص توجه/ بیش فعالی عملکرد پایین تری داشتند. با توجه به نتایج به دست آمده و وجود نارسایی های بیشتر کودکان اختلال یادگیری غیرکلامی در مهارت های پردازش حسی دیداری و شنیداری ضروری است که در حوزه آموزش توجه بیشتری به علائم و نشانه های این اختلال شود تا با مداخله زودهنگام، مشکلات این کودکان کاهش یابد.
نقش شبکه های اجتماعی مجازی در مهارت های ارتباطی دانش آموزان با آسیب شنوایی با استفاده از تکنیک تحلیل شبکه های اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
استفاده از فناوری های نوین مانند شبکه های اجتماعی مجازی در محیط های یادگیری علاوه بر تأثیر بر یادگیری، باعث ارائه راهکارهایی گردیده که تا قبل از آن به سختی قابل اجرا بود. این مهم در حوزه افراد با نیازهای ویژه از اهمیت دوچندانی برخوردار است. این تحقیق باهدف بررسی اثر شبکه های اجتماعی مجازی به عنوان یک رسانه غنی ساز در مهارت های ارتباطی دانش آموزان با آسیب شنوایی و همچنین معرفی تکنیک تحلیل شبکه های اجتماعی انجام شد. روش تحقیق نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون پس آزمون و جامعه آماری تمام دانش آموزان با آسیب شنوایی پایه نهم در شهر تهران در سال تحصیلی 97-1396 که در مدارس دانش آموزان با آسیب شنوایی ثبت نام کردند، بود. ابزار جمع آوری داده پرسشنامه مولد نام با روایی و پایایی تأییدشده بود و از روش تحلیل شبکه های اجتماعی جهت تحلیل و بررسی داده ها استفاده شد. نتایج نشان داد میزان ارتباط تحصیلی دانش آموزان با آسیب شنوایی بعد از حضور و فعالیت آموزشی در شبکه های اجتماعی مجازی تفاوت معنی داری دارد (65/5 =t، 05/0>P). لذا شبکه های اجتماعی مجازی می توانند تأثیر مثبتی برافزایش تعامل و ارتباط تحصیلی دانش آموزان با آسیب شنوایی داشته باشند.
اثربخشی درمان تعاملی بر استرس والدگری، خودتنظیمی هیجانی و پرخاشگری کودکان مبتلا به اختلال آمیختگی اجتماعی بازداری نشده با و بدون اختلال نقص توجه/ بیش فعالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: این پژوهش به منظور بررسی اثربخشی درمان تعاملی (والد کودک) بر استرس والدگری، خودتنظیمی هیجانی و پرخاشگری کودکان مبتلا به اختلال آمیختگی اجتماعی بازداری نشده با و بدون اختلال نقص توجه/ بیش فعالی انجام شد. روش شناسی: این پژوهش نیمه آزمایشی و با طرح پیش آزمون- پس آزمون وگروه کنترل بود. نمونه شامل 60 نفر از کودکان 5 تا 7 ساله مبتلا به اختلال آمیختگی اجتماعی بازداری نشده همراه با و بدون اختلال نقص توجه/ بیش فعالی بود که به شکل تصادفی انتخاب و در دوگروه کنترل و دوگروه آزمایش گمارش شدند. برنامه درمان تعاملی والد-کودک برای دوگروه آزمایش اجرا شد. داده ها با استفاده از پرسشنامه علائم مرضی کودک، پرخاشگری شهیم، استرس والدینی آبیدین و خودتنظیمی هیجانی محقق ساخته جمع آوری شد. یافته ها: نتایج تحلیل کواریانس چندمتغیری نشان داد که درمان تعاملی تنها بر استرس والدگری و خودتنظیمی هیجانی گروه های کودکان 7-5 ساله مبتلا به اختلال آمیختگی اجتماعی بازداری نشده همراه با اختلال نقص توجه/ بیش فعالی و بدون اختلال نقص توجه/ بیش فعالی مؤثر بود. همچنین این روش درمانی بر استرس والدگری و خودتنظیمی هیجانی کودکان 7- 5 ساله مبتلا به اختلال آمیختگی اجتماعی بازداری نشده همراه با اختلال نقص توجه/ بیش فعالی مؤثرتر از گروه بدون اختلال نقص توجه/ بیش فعالی بود. نتیجه گیری: بر اساس یافته های پژوهش این روش درمانی به عنوان یک مداخله مؤثر در مشکلات هیجانی و جانبی کودکان مبتلا به اختلال آمیختگی اجتماعی بازداری نشده با و بدون اختلال نقص توجه/ بیش فعالی می تواند موردتوجه قرار گیرد.
طراحی و اعتبار یابی مدل آموزشی به منظور به کارگیری فناوری در برنامه فلسفه برای کودکان برای دانش آموزان بااستعداد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر شناسایی مؤلفه ها و چارچوب مدل آموزشی برای به کارگیری فناوری در برنامه فلسفه برای کودکان برای دانش آموزان بااستعداد و اعتبار یابی درونی آن بود. روش پژوهش آمیخته از نوع اکتشافی بود. در بخش کیفی پژوهش برای به دست آوردن مدل طراحی آموزشی از تحلیل محتوای استقرایی و در بخش کمی برای اعتبار یابی درونی مدل به روش پیمایشی از طریق پرسشنامه ازنظر متخصصان استفاده شد. جامعه آماری در بخش کیفی متخصصین مرتبط با موضوع در رشته های تکنولوژی آموزشی، آموزش و پرورش کودکان استثنائی و فلسفه آموزش وپرورش، اسناد و منابع مکتوب و الکترونیکی و در بخش کمی نیز متخصصین رشته های مذکور بودند. نمونه ها در هر دو گروه به صورت هدفمند انتخاب شدند که در بخش کیفی برای مصاحبه 31 تن از متخصصین و کارشناسان و در بخش کمی 36 نفر از متخصصین در دانشگاه ها و مؤسسات مختلف کشور بودند. جمع آوری داده ها در بخش کیفی با استفاده از مصاحبه نیمه ساختاریافته و تحلیل محتوا از اسناد و در بخش کمی با استفاده از پرسشنامه محقق ساخته صورت گرفت. بر اساس تحلیل محتوای انجام شده، 7 طبقه اصلی به دست آمد. همچنین 39 زیر مؤلفه برای طبقه های اصلی استخراج گردید. پس از استخراج کدها، مؤلفه ها و زیر مؤلفه ها در قالب مدل ارائه شدند. نتایج حاصله از اعتبار یابی درونی بر اساس نظر متخصصان نشان داده شده است که مدل آموزشی ارائه شده از اعتبار درونی مطلوبی برخوردار است و اثربخشی لازم را برای آموزش به دانش آموزان بااستعداد دارد.
اثربخشی تحریک جریان مستقیم فرا جمجمه ای بر انعطاف پذیری شناختی دانش آموزان بیش فعال ورزشکار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی تحریک جریان مستقیم فراجمجمه ای بر انعطاف پذیری شناختی دانش آموزان بیش فعال ورزشکار است. در این پژوهش از بین 79 دانش آموز ورزشکار مبتلابه اختلال بیش فعالی تعداد 30 دانش آموز به شکل تصادفی انتخاب شده و بر اساس سن و جنس و نتایج پیش آزمون که به وسیله آزمون دسته بندی کارت های ویسکانسین انجام شد، به دو گروه 15 نفری کنترل و آزمایش تقسیم شدند. تمامی آزمودنی ها در دو گروه، دو نوع مختلف تحریک آند تک موضعی و ساختگی بر روی ناحیه (F3) همراه با تحریک کاتد در ناحیه(SO) با شدت جریان 1 میلی آمپر و به مدت 15 دقیقه طی ده جلسه دریافت کردند سپس هر گروه به طور مجدد موردبررسی قرار گرفت. پس از یک ماه یک آزمون پیگیری مطابق با پس آزمون و با استفاده از آزمون دسته بندی کارت های ویسکانسین صورت گرفت و از آزمون تحلیل کوواریانس چندمتغیری برای آزمون فرض- آماری استفاده شد (05/0≥p). نتایج به دست آمده با استفاده از روش تحلیل کوواریانس چند متغیره نشان داد که اعمال تحریک جریان مستقیم فرا جمجمه ای به روش آنودال تک موضعی بر بهبود انعطاف پذیری شناختی دانش آموز با اختلال بیش فعالی اثربخش بود و منجر به تفاوت معنادار بین دو گروه آزمایشی و کنترل شده است. یافته های به دست آمده حاکی از این است که پروتکل اعمال تحریک جریان مستقیم فرا جمجمه ای به روش آنودال، توانایی بهبود انعطاف پذیری شناختی دانش آموزان ورزشکار دارای اختلال بیش فعالی دارد.
تجربه ی زیسته ی والدین دانش آموزان با اختلال یادگیری خاص در دوره ی کرونا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی تجربه زیسته ی والدین دانش آموزان با اختلال یادگیری خاص در دوران کرونا انجام گرفت. روش پژوهش پدیدارشناسی و از نوع تجربه زیسته بود. به این منظور از بین والدین دانش آموزان با اختلال یادگیری خاص در سال تحصیلی 99-1398 که به دلیل پاندمی کرونا و تعطیلی مدارس، فرزندان آن ها دوران قرنطینه ی خانگی را سپری می کردند، والدینِ 20 دانش آموز به صورت هدفمند انتخاب و در پژوهش شرکت داده شدند. برای جمع آوری اطلاعات از مصاحبه ی نیمه ساختاریافته استفاده شد و داده های جمع آوری شده با روش کلایزی مقوله بندی و تحلیل شدند. نتایج نشان داد که تجربیات زیسته ی والدین دانش آموزان با اختلال یادگیری خاص در دوران کرونا شامل 6 مقوله اصلیِ؛ مشکلات روان شناختی کودک، مشکلات رفتاری کودک، مشکلات شناختیِ کودک، مشکلات تحصیلی کودک، مشکلات مربوط به والدگری و مهارت های نادرست کودک می باشد. از این یافته ها نتیجه گیری شده است که ضعف مهارت های والدین دانش آموزان با اختلال یادگیری خاص در زمینه هایی که ذکرشده است، می تواند مشکلات این دانش آموزان و والدینشان در دوران قرنطینه ی خانگی را چندین برابر کند. درنتیجه لازم است که دوره های آموزشیِ مناسب در این زمینه ها برای والدین دانش آموزان با اختلال یادگیری خاص تدارک دیده و برگزار شود.
تأثیر آموزش ذهن خوانی بر کاهش علایم بیش فعالی- نارسایی توجه و افزایش ذهن خوانی کودکان پسر 10 ساله شهر اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف از این پژوهش بررسی تأثیر آموزش ذهن خوانی بر کاهش علایم نارسایی توجه- بیش فعالی کودکان 10 ساله شهر اصفهان با طرح پژوهشی نیمه تجربی، همراه با پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. روش: جامعه آماری شامل تمام کودکان پسر مبتلا به اختلال نارسایی توجه- بیش فعالی در حال تحصیل در مدارس پسرانه ابتدایی شهر اصفهان در سال تحصیلی 98-99 بود که پس از مصاحبه با معلمان مدارس (تعداد 5 مدرسه) کودکانی که از نظر معلم مشکلات بیش فعالی و نارسایی توجه داشتند، شناسایی شدند که 100 دانش آموز بودند، سپس با اجرای برگه ارزیابی علایم مرضی کودکان (CSI-4) به وسیله معلمان، تعداد 46 دانش آموز (از بین 100 نفر) انتخاب شدند، پس از آن با استفاده از آزمون تکالیف باور غلط، 20 نفر از دانش آموزان که نمره ذهن خوانی کمتر از متوسط کسب کردند، به طور تصادفی در گروه آزمایش و کنترل گمارده شدند. سپس بر گروه آزمایش 10 جلسه40 دقیقه ای آموزش ذهن خوانی اجرا شد. در نهایت با احتساب ریزش آماری، 14 دانش آموز (در هر گروه 7 نفر) در پژوهش باقی ماندند. داده های به دست آمده با استفاده از نرم افزار spss-24 به روش تحلیل کواریانس تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: نتایج حاصل از تحلیل کوواریانس نشان داد که آموزش ذهن خوانی باعث کاهش علایم بیش فعالی و نارسایی توجه و بهبود ذهن خوانی در کودکان دارای اختلال نارسایی توجه- بیش فعالی شده است (05/0p<). نتیجه گیری: در نتیجه آموزش ذهن خوانی به عنوان یکی از زیر مجموعه های نظریه شناخت اجتماعی در بهبود علایم نارسایی توجه، بیش فعالی و توانایی ذهن خوانی در کودکان کاربرد دارد.
مقایسه اثربخشی بازی درمانی و نوروفیدبک بر کارکردهای اجرایی دانش آموزان دختر مقطع ابتدایی دارای اختلال یادگیری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی بازی درمانی و نوروفیدبک بر کارکردهای اجرایی دانش آموزان دختر با اختلال یادگیری مقطع ابتدایی بود. روش پژوهش، آزمایشی با کارآزمایی بالینی و با طرح پیش آزمون و پس آزمون چند گروهی بود. جامعه آماری این پژوهش، کلیه دانش آموزان دختر مقطع ابتدایی مراجعه کننده به مرکز اختلالات یادگیری شهرستان مراغه در سال تحصیلی 1399-1398 بودند که دانش آموزان با اختلال یادگیری تشخیص داده شده بودند. از بین این دانش آموزان، 30 دانش آموز به صورت نمونه گیری در دسترس به عنوان نمونه آماری انتخاب و در دو گروه آزمایش و یک گروه گواه به صورت تصادفی جایگزین شدند. ابزار مورداستفاده جهت جمع آوری داده ها، آزمون عصب روان شناختی کانرز (2004) بود. برای تحلیل داده های جمع آوری شده از آزمون تحلیل کوواریانس تک متغیری و آزمون تعقیبی LSD استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که کارکردهای اجرایی گروه های آزمایش و گواه تفاوت معناداری باهم دیگر دارند (05/0P<). نتایج آزمون تعقیبی LSD، نشان داد که مداخله بازی درمانی و نوروفیدبک بر کارکردهای اجرایی اثر معنی دار دارند؛ و نیز، مداخله بازی درمانی در مقایسه با نوروفیدبک، در بهبود کارکردهای اجراییِ دانش آموزان ابتدایی با اختلال یادگیری، اثربخشی بیشتری دارد.
بررسی رابطه ی بین سرمایه روان شناختی و کیفیت زندگی در مدرسه با نظر به نوع مدرسه موردمطالعه: مقایسه دانش آموزان مدارس عادی و تیزهوش شهر سنندج(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به منظور بررسی ارتباط میان سرمایه روان شناختی و کیفیت زندگی در مدرسه، با نظر به نوع مدارس موردمطالعه، به روش پس رویدادی انجام شد. جامعه آماری پژوهش دانش آموزان دوره دوم متوسطه تیزهوش و عادی شهر سنندج بود که در سال تحصیلی 98-1397 ثبت نام کرده بودند. حجم نمونه برای جامعه دانش آموزان تیزهوش برابر با 118 و برای دانش آموزان عادی برابر با 137 نفر بود که به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های سرمایه روان شناختی (PCQ) و کیفیت زندگی در مدرسه آینلی و بورک (1992) استفاده شد. نتایج آزمون t گروه های مستقل و تحلیل واریانس چندمتغیره نشان دادند که بین دانش آموزان تیزهوش و عادی در مقیاس سرمایه روان شناختی به صورت کلی تفاوت معناداری وجود ندارد؛ اما ازلحاظ خرده مؤلفه امیدواری تفاوت معناداری وجود دارد. همچنین بین دانش آموزان مدارس تیزهوش و عادی در مقیاس کیفیت زندگی در مدرسه به طورکلی و همین طور خرده مؤلفه فرصت، تفاوت معنی دار بود. همچنین با استناد به ضرایب بتا محاسبه شده می توان چنین نتیجه گرفت که رابطه بین کل مقیاس سرمایه روان شناختی و خرده مؤلفه امیدواری با کیفیت زندگی مدرسه در بین دانش آموزان مدارس عادی، قوی تر از مدارس تیزهوش است.
مقایسه اثربخشی آموزش گروهی ذهن آگاهی، آموزش شناختی- رفتاری و آموزش ترکیبی به مادران بر کارکردهای اجرایی و تنظیم هیجانی کودکان با اختلال کاستی توجه/بیش فعالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی آموزش گروهی ذهن آ گاهی، آموزش شناختی-رفتاری و آموزش ترکیبی به مادران بر کارکردهای اجرایی و تنظیم هیجانی کودکان با اختلال نارسایی توجه/بیش فعالی شهر کرمان بود. روش: پژوهش نیمه تجربی با پیش آزمون-پس آزمون و پیگیری با سه گروه آزمایشی و کنترل بود. جامعه آماری کلیه کودکان پسر پایه های اول تا سوم دوره اول ابتدایی دارای اختلال نارسایی توجه/بیش فعالی شهر کرمان بود. حجم نمونه شامل 60 نفر ) 15 نفر در گروه آموزش ذهن آ گاهی، 15 نفر در گروه آموزش شناختی-رفتاری، 15 نفر در گروه آموزش ترکیبی و 15 نفر در گروه کنترل( که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و مادران آنها تحت آموزش قرار گرفتند. ابزارهای اندازه گیری شامل پرسشنامه ی 20 سؤالی تنظیم هیجانی هافمن و همکاران ) 2016 ( و پرسشنامه ی 63 سؤالی کارکردهای اجرایی جیو ) 2000 ( بود. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون تحلیل واریانس چندمتغیره و تحلیل کواریانس با اندازه گیری های مکرر استفاده شد. نتایج: نشان داد تفاوت معناداری بین میانگین نمره های 3 مرحله ی پیش آزمون-پس آزمون و آزمون پیگیری متغیرهای کارکردهای اجرایی و تنظیم هیجانی فرزندان با اختلال نارسایی توجه/بیش فعالی وجود داشت. بر اساس نتایج آزمون تعقیبی روش آموزش ترکیبی به طور معناداری نسبت به دو روش آموزشی ذهن آ گاهی و شناختی رفتاری بر کارکردهای اجرایی و تنظیم هیجانی، تأثیر بیشتری داشت.
اثربخشی بازی درمانی عروسکی بر احساس کهتری دانش آموزان دارای لکنت زبان: یک مطالعه تک آزمودنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: لکنت زبان اختلالی است که بر صحبت کردن یا روانی کلام تأثیر می گذارد. لکنت زبان در دوران کودکی شروع می شود و در روابط اجتماعی فرد و عزت نفسش تأثیر منفی می گذارد. هدف از پژوهش حاضر بررسی تأثیر مداخله ای بازی درمانی عروسکی بر احساس کهتری دانش آموزان دارای لکنت زبان در شهر ساری بود. روش: این پژوهش در چارچوب روش پژوهش این مطالعه شبه آزمایشی با ساختار طرح تک آزمودنی با استفاده از طرح خطوط پایه چندگانه پلکانی است. گروه نمونه به روش دسترس انتخاب شدند. آزمودنی ها سه پسر و یک دختر دارای لکنت همراه با احساس کهتری بودند. ابزار سنجش بهبود (یا کاهش) احساس کهتری، پرسشنامه احساس کهتری بود. این پرسشنامه در سه مرحله خط پایه (4 مرتبه)، خط مداخله (8 مرتبه) و خط پیگیری (3 مرتبه) به وسیله آزمودنی ها تکمیل شد. یافته ها: برای تجزیه و تحلیل داده ها از بازبینی دیداری نمودارها (فراز و فرود متغیر وابسته)، شاخص های درصد بهبودی، درصد کاهش نمره ها، تغییر پذیری و اندازه اثر استفاده شد. بازبینی دیداری، نمودارها، شاخص های تغییر روند، شیب و اندازه اثر بیانگر کاهش احساس کهتری دانش آموزان دارای لکنت بود. نتیجه گیری: مداخله بازی درمانی عروسکی می تواند به کاهش احساس کهتری دانش آموزانی که دارای لکنت زبان هستند، مؤثر واقع شود و به عنوان یک راهبرد مؤثر و مطلوب در این زمینه قرار گیرد.
مقایسه رابطه حافظه کاری و حافظه کاذب در دانش آموزان مبتلابه اختلال یادگیری خواندن و دانش آموزان عادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: حافظه و خواندن در تعامل نزدیک با یکدیگر هستند و پژوهش حاضر با هدف مقایسه رابطه حافظه کاری و حافظه کاذب در دانش آموزان مبتلابه اختلال یادگیری خواندن و دانش آموزان عادی شهر اصفهان به اجرا درآمد. روش: روش پژوهش توصیفی و از نوع علی- مقایسه ای بود. جامعه آماری پژوهش شامل دانش آموزان پایه دوم دارای اختلال یادگیری خواندن و دانش آموزان عادی ناحیه 4 آموزش و پرورش شهر اصفهان در سال تحصیلی 1395-1396 بودند. 50 نفر از دانش آموزان پایه دوم دارای اختلال یادگیری خواندن به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. دانش آموزان عادی نیز پس از همتاسازی براساس ملاک های هوش، سن و جنسیت و متناظر با محل تحصیل با گروه دانش آموزان نارساخوان انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش، آزمون خواندن و نارساخوانی نما (کرمی نوری و مرادی، 1387)، مقیاس وکسلر کودکان ویرایش چهارم، آزمون حافظه کاری کورنولدی (1995) و آزمون پارادیم درم (دیس- رودریگر- مکدرمت، 1995) بود. تحلیل داده ها به وسیله نرم افزار ( SPSS20 ) با استفاده از روش های آمار توصیفی و از آزمون های تحلیل واریانس چند متغیره و ضریب همبستگی پیرسون و آزمون z فیشر انجام شد. یافته ها: ضریب همبستگی پیرسون نشان داد که در هر دو گروه دانش آموز رابطه معکوس بین حافظه کاری و حافظه کاذب وجود دارد (05/0 p< ). با استفاده از آزمون z ، تفاوت دوضریب همبستگی معنادار بود. نتیجه گیری: نتایج نشان داد که تفاوت معناداری بین حافظه کاری و حافظه کاذب در این دو گروه دانش آموز وجود دارد. در اینجا پیشنهاد می شود در آموزش خواندن به کودکان با ناتوانی یادگیری به پیش نیازهای یادگیری همچون حافظه کاری توجه کنند. با توجه به وجود رابطه معکوس میان حافظه کاری و حافظه کاذب پیشنهاد می شود آموزش هایی که در زمینه حافظه کاری اعم از دیداری، شنیداری و اجرایی با استفاده از تصاویر، اعداد، کلمات و حروف به کودکان داده شود، تا زمینه ای برای پیشگیری از خطا در حافظه شود.
فراتحلیل ویژگی های زیستی، شناختی و روانی- اجتماعی والدین خویشاوند و غیرخویشاوند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این فراتحلیل، تعیین ویژگی های زیستی، شناختی و روانی- اجتماعی والدین خویشاوند و غیرخویشاوند با بیش از یک فرزند استثنایی در ایران بود. روش پژوهش، فراتحلیل بود. این پژوهش با استفاده از تکنیک فراتحلیل و با یکپارچه کردن نتایج تحقیقات مختلف، اندازه اثر ویژگی های زیستی، شناختی و روانی- اجتماعی والدین خویشاوند و غیرخویشاوند با بیش از یک فرزند استثنایی را مشخص نمود. در مجموع نه پژوهش قابل قبول از لحاظ روش شناختی انتخاب شدند و فراتحلیل بر روی آنها انجام گرفت. منابع جستجوی داد ه ها، اسناد علمی دانشگاه ها، پایگاه مجلات تخصصی نور، پایگاه اطلاعات علمی و پژوهشگاه علوم و فناوری اطلاعات ایران بودند. ابزار پژوهش چک لیست فراتحلیل بود. یافته های پژوهش نشان داد که میزان اندازه اثر ویژگی های زیستی، شناختی و روانی- اجتماعی والدین خویشاوند و غیرخویشاوند با بیش از یک فرزند استثنایی بالا بود. بنابراین، به نظر می رسد که برنامه های آموزشی قبل از ازدواج بتواند به عنوان روشی مناسب برای پیشگیری از ازدواج های خویشاوندی مورد استفاده قرار گیرد. از طرف دیگر، برنامه ریزی برای پیشگیری از آسیب های زیستی، شناختی و روانی- اجتماعی در والدین خویشاوند با بیش از یک فرزند استثنایی اهمیت ویژه ای دارد.
اثربخشی آموزش کارکردهای اجرایی بر تعامل والد- کودک و رفتارهای اجتماعی کودکان دارای خودکنترلی پایین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مشکلات رفتاری همچون خودکنترلی پایین سبب بروز آسیب های ارتباطی و روان شناختی در کودکان می شود. بر این اساس پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش کارکردهای اجرایی بر تعامل والد- کودک و رفتارهای اجتماعی کودکان دارای خودکنترلی پایین انجام گرفت. پژوهش حاضر آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش شامل کودکان دارای خودکنترلی پایین شهر اصفهان در سال تحصیلی 400-1399 بود. در این پژوهش تعداد 40 کودک با روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب و با گمارش تصادفی در گروه های آزمایش و گواه گمارده شدند (هر گروه 20 کودک). گروه آزمایش مداخله کارکردهای اجرایی (فیشر و همکاران، 2005) را طی دو ماه در 8 جلسه 75 دقیقه ای دریافت نمودند. در این بین در گروه آزمایش 3 کودک و در گروه گواه گواه نیز 2 کودک ریزش داشتند. پرسشنامه های مورد استفاده در این پژوهش شامل پرسشنامه خودکنترلی کودکان (کندال و ویلکاکس، 1979)، پرسشنامه رابطه والد- کودک (پیانتا، 1994) و پرسشنامه مهارت اجتماعی (ماتسون، روتیتوری و هلسل، 1983) بود. داده های حاصل از پژوهش به شیوه تحلیل کوواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که آموزش کارکردهای اجرایی بر تعامل والد- کودک و رفتارهای اجتماعی کودکان دارای خودکنترلی پایین تأثیر معنادار دارد (001/0p<). بر اساس یافته های پژوهش حاضر می توان چنین نتیجه گرفت که آموزش کارکردهای اجرایی با بهره گیری از فنونی همانند افزایش تمرکز و دقت، سازماندهی فعالیت ها، بازداری پاسخ، کنترل تکانشگری و آموزش برنامه ریزی می تواند به عنوان یک روش کارآمد جهت بهبود تعامل والد- کودک و رفتارهای اجتماعی کودکان دارای خودکنترلی پایین مورد استفاده گیرد.