فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۸۱ تا ۲۰۰ مورد از کل ۱٬۸۳۶ مورد.
حوزه های تخصصی:
هدف: امروزه، آموزش فراگیر یکی از بارزترین و پر کشمکش ترین موضوعات پیش روی سیاست گذاران و متخصصان آموزشی در سراسر جهان است که موافقان و مخالفان زیادی دارد. این پژوهش با هدف شناسایی عوامل مؤثر بر موفقیت برنامه های آموزش فراگیر انجام گرفت. روش: به منظور واکاوی عمیق و شناسایی عوامل و نشانگرهای اثرگذار بر فراگیرسازی دانش آموزان، از رویکرد کیفی و روش گراندد تئوری استفاده شد. در این راستا با استفاده از روشی هدفمند و به کارگیری معیار اشباع نظری تلاش شد تا با استفاده از فن مصاحبه عمیق نیمه ساختاریافته، ادراک و تجربه 15 نفر از معلمان، کارشناسان و صاحبنظران آموزش فراگیرسازی به صورت ملاک محور بررسی عمیق شود. ابزار پژوهش در بخش کیفی، مصاحبه های عمیق نیمه ساختاریافته اکتشافی بود. برای تحلیل داده ها، در بخش کیفی از روش کُدگذاری اولیه، باز و محوری استفاده شد . یافته ها: پس از پیاده سازی مصاحبه ها و تحلیل عمیق داده ها، 284 نشانگر، 14 مقُوله و 7 طبقه اصلی که شامل «ویژگی های شخصیتی» الف. ویژگی شخصیتی معلم و ب. ویژگی شخصیتی دانش آموزان، «تخصص و صلاحیت حرفه ای معلم» دو مقوله الف. توسعه حرفه ای معلمان و ب. تقویت مهارت های گروهی، «برنامه ریزی و استانداردسازی» الف. فرهنگ ساختاری و ب. برنامه ریزی عملکردی «فضا و امکانات آموزشی» الف. ساختار مدرسه و ب. ساختار کلاس، «اثرات روانشناختی مثبت و منفی فراگیرسازی» الف. مزایا و ب. معایب فراگیرسازی، «عوامل مربوط به خانواده» الف. سطح پایین کیفیت زندگی و ب. عملکرد ناقص خانواده و «عوامل مربوط به جامعه» الف. عوامل استرس زای محیطی و ب. گروه همسالان شناسایی شدند. نتیجه گیری: با توجه به نتایج حاصل از این پژوهش کیفی و شناسایی عوامل مؤثر در فراگیرسازی دانش آموزان دوره اول ابتدایی، می توان برنامه های جامعی برای اثربخشی بیشتر مدارس فراگیر سازی تدوین کرد.
تأثیر تمرین های ادراکی حرکتی بر کنش های حرکتی کودکان مبتلا به اختلال هماهنگی رشدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر، بررسی تأثیر یک دوره تمرین های ادراکی حرکتی روی کنش های حرکتی کودکان مبتلا به اختلال هماهنگی رشدی ( DCD ) بود. روش: به این منظور، تعداد 34 کودک مبتلا به اختلال هماهنگی رشدی در دامنه سنی 10 تا 12 سال به عنوان نمونه انتخاب و به دو گروه کنترل و آزمایشی تقسیم شدند (20 نفر در گروه کنترل و 14 نفر در گروه آزمایشی قرار گرفتند) و در آزمون های پژوهش حاضر شرکت کردند. از پرسشنامه اختلال هماهنگی رشدی والدین 7 ( DCDQ- 7 ) و آزمون تبحر حرکتی برونینکس- اوزرتسکی برای تشخیص کودکان DCD استفاده شد. برای بررسی کنش های حرکتی آزمودنی ها از آزمون تولید حرکات دویی، آزمون تصویرسازی کنشی و آزمون دانش استفاده از شیء استفاده شد. آزمودنی های گروه آزمایشی به مدت هشت هفته در برنامه تمرینی شرکت کردند، اما گروه کنترل در طول این مدت در هیچ برنامه ورزشی مدونی شرکت نکردند. یافته ها: نتایج آزمون تحلیل کوواریانس چندمتغیری ( MANCOVA ) نشان داد عملکرد آزمودنی های گروه آزمایشی نسبت به گروه کنترل در آزمون تولید حرکت های کنشی (در هر دو بخش حرکت های انتقالی و حرکت های غیرانتقالی) پس از دوره تمرینی به طور معناداری بهبود یافته است (05/0 P< )؛ در حالی که تفاوت معناداری بین اجرای این گروه در دو آزمون تصویرسازی کنشی و دانش استفاده از شیء در دو مرحله پیش آزمون و پس آزمون دیده نشد (05/0 P> ). نتیجه گیری: نتایج پژوهش حاضر نشان می دهد یک دوره برنامه تمرینی ادراکی- حرکتی باعث بهبود اجرا و تولید اعمال کنشی در کودکان مبتلا به DCD می شود در حالی که تأثیر معناداری روی برنامه ریزی اعمال کنشی این کودکان ندارد.
برنامه منظم خواب: روشی برای پیشگیری از مشکلات هیجانی- رفتاری در کودکان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: پیشگیری از مشکلات رفتاری کودکان برای والدین، معلمان، مربیان و روان شناسان بسیار مهم و ضروری است. در این مقاله ابتدا به تعریف اختلال های هیجانی- رفتاری پرداخته شده است. سپس به عنوان روشی برای پیشگیری از مشکلات رفتاری در کودکان؛ تدوین برنامه ی منظم خواب ارائه و در پایان نتیجه گیری صورت گرفته است. روش: بررسی داده ها در پژوهش حاضر به صورت مروری نظام مند انجام گرفت. روش شناسی آن نیز مبتنی بر گردآوری، طبقه بندی و خلاصه کردن یافته های مقالات علمی پژوهشی مرتبط با برنامه ی منظم خواب: روشی برای پیشگیری از مشکلات هیجانی رفتاری در کودکان از سال های ۲۰۰۰ تا ۲۰۲۱ می الدی برگرفته از پایگاه های اطلاعاتی گوگل اسکالر، الزویر، ابسکو، اسپرینگر، پروکواست، اریک، ایبوکی با کلید واژه های برنامه ی منظم خواب، مشکلات رفتاری، کودکان با اختلال های رفتاری هیجانی بودند که در جستجوی اولیه ۷۸ مقاله قابل مرور و بررسی انتخاب شدند که از بین آنها ۲۰ مقاله به دلیل عدم تناسب با موضوع، ۶ مقاله به علت قدیمی بودن و ۳ مقاله به علت تکراری بودن در چند پایگاه اطلاعاتی حذف و در نهایت ۴۹ مقاله انتخاب شد. یافته: از بین ۷۸ مقاله یافت شده براساس کلید واژه های مشخص شده تعداد ۴۹ مقاله قابل مرور و بررسی بود که در زمینه علل و روش های ارزیابی و نحوه ی تدوین برنامه ی خواب مورد استفاده قرار گرفتند. نتیجه گیری: تجارب بالینی حا کی از آن است که تدوین برنامه ی منظم خواب به عنوان روشی برای پیشگیری از مشکلات رفتاری در کودکان ضروری است.
اثربخشی درمان شناختی رفتاری بر سلامت روان و باورهای غیرمنطقی مادران کودکان با اختلال طیف اُتیسم در ایران: مرور نظا م مند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: به طور کلی سطح سالمت روان مادران کودکان با اختالل طیف اُتیسم در قیاس با والدین کودکان عادی پایین تر است و از باورهای غیرمنطقی بیشتری استفاده می کنند. یکی از روش های پرکاربرد برای بهبود ا کثر ویژگی های روان شناختی، درمان شناختی رفتاری است. این مطالعه با هدف برآورد تأثیر درمان شناختی رفتاری بر س المت روان و باورهای غیرمنطقی مادران کودکان با اخت الل طیف اُتیسم به روش مرور نظام مند انجام گرفت. روش: در این مطالعه جستجو با استفاده از کلید واژه های معتبر در بانک های اطلاعاتی بدون محدودیت زمانی تا سال 1400 انجام گرفت. در نهایت 6 مقاله که ملاک های ورود به مطالعه را داشتند، انتخاب و مورد تحلیل قرار گرفتند. به منظور ارزیابی ناهمگنی مطالعات از آزمون Q و شاخص I2 استفاده شد. داده ها با استفاده از نرم افزار Medcalc مورد تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: در 6 مطالعه مورد تحلیل با حجم نمونه 204 نفر، میانگین تفاوت استاندارد شده نمره س المت روانی در گروه مداخله با فاصله اطمینان 95 درصد ) 340 / 1 تا 427 / 0(، 883 / 0 واحد از گروه گواه بیشتر است. همچنین میانگین تفاوت استاندارد شده نمره باورهای غیرمنطقی در گروه مداخله با فاصله اطمینان 95 درصد ) 273 / 0- تا 751 / 0(، 122 / 0 واحد بوده است. نتیجه گیری: نتایج نشان داد که درمان شناختی رفتاری بر س المت روان مادران کودکان اُتیستیک مؤثر است ولی بر باورهای غیرمنطقی آنها تأثیری ندارد. لذا درمان شناختی رفتاری به عنوان روشی مؤثر و مکمل بر س المت روان مادران کودکان اُتیستیک توصیه می شود.
اثربخشی طرح واره درمانی بر کاهش علائم افسردگݡ مزمن در مادران دارای کودک با اختلال طیف اُتیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: والدین کودکان با اختلال طیف اُتیسم با چالش های خاص و منحصر به فردی در زندگی در زمینه های فرزندپروری، مسائل خانوادگی، عاطفی، اجتماعی و اقتصادی مواجه می شوند. هدف پژوهش حاضر اثربخشی طرح واره درمانی بر کاهش علائم افسردگی مزمن مادران این کودکان می باشد. روش: روش پژوهش نیمه تجربی از نوع پیش آزمون، پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری شامل تمامی مادران دارای کودک با اختلال طیف اُتیسم شهر گرگان در سال 1397 بود که به روش نمونه گیری هدفمند تعداد 30 نفر ) 15 نفر گروه آزمایشی( و ) 15 نفر گروه گواه( به عنوان نمونه انتخاب شدند. گروه آزمایشی طی 8 جلسه به صورت گروهی تحت آموزش قرار گرفتند و گروه گواه در فهرست انتظار برای آموزش قرار گرفتند. ابزار پژوهش پرسشنامه استرس، اضطراب و افسردگی ) 1995 ( بود. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل واریانس استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که آموزش طرح واره درمانی در کاهش افسردگی مزمن مادران کودکان اُتیستیک تأثیر معنادار داشت ) 000 / .)p ≥ 0 نتیجه گیری: با توجه به یافته ها، نتیجه گرفته می شود که جهت درمان افسردگی مزمن مادران دارای کودک با اختلال طیف اُتیسم می توان از طرح واره درمانی استفاده نمود.
طراحی برنامه آموزش فرزندپروری برای والدین دارای کودکان با اختلال ویژه یادگیری (با آسیب خواندن): رویکردی سنتزپژوهانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اختلال یادگیری ویژه یکی از اختلالات دوران کودکی است که در برخی موارد تا دوران بزرگسالی نیز ادامه یافته و جوانب مختلف زندگی آنان در آینده را تحت تأثیر قرار می دهد. میزان شیوع بالاتر اختلال یادگیری با آسیب خواندن در مدارس کشور و مشکلات ناشی از آن، ضرورت توجه ویژه ای را ایجاب می کند. کودکان دارای این اختلال علاوه بر مشکل در خواندن در زمینه های دیگری نیز با مشکلاتی مواجه اند. سیستم آموزشی به طور معمول بر پایه آموزش مواد درسی بوده و مسائل مربوط به زمینه های دیگری همچون آموزش و توانمند سازی ویژه والدین این کودکان مورد غفلت قرار گرفته است. در حالی که توانمند سازی والدین نه تنها می تواند در زمینه بهبود مسایل روانشناختی که این کودکان به واسطه دارا بودن این اختلال با آن دست به گریبان هستند، کمک کننده باشد؛ بلکه می تواند در راستای بهبود کارکردهای اجرایی این کودکان نیز مفید باشد. در این پژوهش با رویکردی و با در نظر گرفتن مدل هفت مرحله ای سندلوسکی و بارسو به بررسی مقالات پژوهشی داخلی و خارجی پرداختیم که از میان 104 مقاله متناسب با هدف پژوهش، 29 مقاله دارای شرایط مورد نظر انتخاب و مورد بررسی عمیق قرار گرفت و مفاهیم استخراجی از این بررسی در قالب 168 کد و 91 مقوله فرعی خلاصه شدند که در نهایت، 24 مقوله اصلی به دست آمد. سپس با توجه به نتایج به دست آمده، طراحی بسته آموزش 8 جلسه ای فرزندپروری متناسب با شرایط و ویژگی های خاص کودکان دارای اختلال یادگیری ویژه با آسیب خواندن برای والدین این کودکان اقدام شد.
مقایسه اثربخشی توان بخشی شناختی و مهارت عاطفی اجتماعی بر ارتقای نظریه ذهن در کودکان اتیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر، مقایسه اثربخشی توانبخشی شناختی و مهارت عاطفی اجتماعی بر ارتقای نظریه ذهن درکودکان اتیسم، در حیطه تحقیقات مقطعی و کاربردی بود. روش شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. از 45 نفر دانش آموز معرفی شده مدرسه پیامبر اعظم منطقه5 و کانون مادران یاریگر توانجویان اتیسم (میتا) منطقه6 تهران در سال(1399-1398) با تکمیل پرسش نامه سنجش دامنه اتیسم جامعه ای 30 نفری با عملکرد بالا در گروه نمونه 30 نفری به روش تصادفی طبقه ای در دو گروه آموزش و یک گروه کنترل (هر گروه 10 نفر)، جایگزین شدند.گروه آزمایشی اول با برنامه هوشمند توانبخشی شناختی بازشناسی هیجانی صورت وِ گروه آزمایشی دوم با آموزش مهارت های عاطفی اجتماعی آموزش دیدند. گروه سوم آموزشی دریافت نکردند. نتایج آماری حاصل از تحلیل کوواریانس چندمتغیری (مانکوا) و آزمون تعقیبی شفه نشان داد، میزان نظریه ذهن در کودکان اتیسم بعد از اعمال تنها توانبخشی شناختی افزایش یافته است و هر دو گروه نسبت به گروه کنترل دارای میانگین بالاتری در سطوح نظریه ذهن کل بودند. گروه های آزمایش یک (توانبخشی شناختی) نسبت به گروه کنترل دارای میانگین بالاتری در سطح 1، 2 و نظریه ذهن کل بودند و اختلاف میانگین ها در سطح 05/0 معنی دار شد. گروه آزمایش دوم (مهارت عاطفی اجتماعی) نسبت به گروه کنترل دارای میانگین بالاتری در سطح 3 بودند و اختلاف میانگین ها در سطح 05/0 معنی دار شد. می توان نتیجه گرفت توانبخشی شناختی روش مداخله ای مناسب برای مربیان و درمانگران کودکان اتیسم برای ارتقای نظریه ذهن می باشد.
ارزیابی و مقایسه ساختار عضلانی اسکلتی اندام فوقانی و تعادل ایستای کودکان دارای اختلال بینایی و شنوایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: اختلالات اسکلتی - عضلانی صدماتی است که در افراد با وضعیت های نا مناسب زمان انجام کارها و تکالیف شغلی به مدت طولانی به وجود می آید و سبب ایجاد درد در نواحی گردن، کمر، شانه ها، بازوها و دیگر نواحی می شود. هدف از پژوهش حاضر ، ارزیابی و مقایسه ساختار عضلانی اسکلتی اندام فوقانی و تعادل ایستا در کودکان کم بینا، کم شنوا و عادی است. روش : جامعه آماری این پژوهش پسران 6 - 14ساله با کم بینایی و کم شنوایی شدید تا عمیق بودند. این مطالعه توصیفی تحلیلی روی 30 پسر کم بینا، 30 پسر کم شنوا و 30 پسر عادی که به صورت غیر تصادفی هدف دار از جامعه در دسترس انتخاب شدند، بود. برای ارزیابی نا هنجاری سر به جلو و شانه گرد از نمای جانبی و برای بررسی فلکشن جانبی سر و شانه نابرابر از نمای قدامی، با استفاده از دوربین دیجیتال عکس برداری و از نرم افزار اتوکد استفاده شد. همچنین برای ارزیابی کایفوز از خط کش منعطف (91/0 r= ) و تعادل ایستا از روش آزمون لک لک اصلاح شده (87/0 r = ) سنجیده شد. تجزیه و تحلیل آماری با استفاده از آنالیز واریانس یک طرفه و آزمون تعقیبی شفه در سطح معنا داری (05/0 P ≤ ) و ضریب همبستگی پیرسون با استفاده از نرم افزار 20 spss انجام شد. یافته ها : نتایج آماری نشان داد که زاویه سر به جلو و شانه گرد کم بینایان (001/0 p= ) بیشتر از گروه کم شنوایان و عادی بود؛ زاویه فلکشن جانبی سر در کم شنوایان (001/0 p= ) بیشتر از دو گروه دیگر بود. همچنین زاویه شانه نابرابر در کم شنوایان بیشتر از سایر گروه ها بود (001/0 p= ) و تفاوت معناداری بین کایفوز گروه ها با یکدیگر مشاهده شد (001/0 p= )، به طوری که میزان کایفوز در کم بینایان بیشتر از دو گروه دیگر بود. همچنین تفاوت معنا داری در تست تعادل ایستای گروه ها وجود داشت (001/0 p= )، با وجود اینکه که تعادل ایستای کم بینایان کمتر از دو گروه دیگر بود. نتیجه گیری: براساس نتایج این مطالعه کم بینایی و کم شنوایی موجب کاهش تعادل و ایجاد مشکلات پاسچرال در این افراد خواهد شد. بنابراین برای بهبود وضعیت بدنی، مهار و کاهش ناهنجاری ها، حفظ وضعیت بدنی مناسب در این افراد ضروری به نظر می رسد .
هم سنجی اثربخشی بازی درمانی گشتالتی و لگو درمانی بر شایستگی اجتماعی هیجانی کودکان ناشنوا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف مقایسه اثربخشی بازی درمانی گشتالتی و لگو درمانی بر شایستگی اجتماعی هیجانی در کودکان ناشنوا انجام شد. روش: پژوهش حاضر، یک مطالعه شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و گروه کنترل بود. نمونه آماری این پژوهش شامل 42 نفر از کودکان ناشنوای 4 تا 6 ساله می شد که به روش نمونه گیری در دسترس از مرکز توانبخشی مادر و کودک آوا در شهر اصفهان انتخاب شدند و به روش تصادفی به دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل 14 نفری اختصاص یافتند. یکی از گروه های آزمایش در برنامه بازی درمانی گشتالتی در 8 جلسه (یک بار در هفته ، هر جلسه 45 دقیقه) و گروه آزمایش بعدی در برنامه لگو درمانی در 10 جلسه (یک بار در هفته ، هر جلسه 35 تا 40 دقیقه ) شرکت کردند در حالی که گروه کنترل در این برنامه ها شرکت نکرده و در برنامه رایج مرکز شرکت داشتند. شرکت کنندگان با استفاده از مقیاس شایستگی اجتماعی هیجانی (2013) ارزیابی شدند. داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس تک متغیری و چندمتغیری تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که بازی درمانی گشتالتی و لگو درمانی بر شایستگی اجتماعی هیجانی در کودکان ناشنوا تاثیر مثبت و معناداری داشت (001/0 > P). علاوه بر این، نتایج مقایسه این دو نوع بازی درمانی نشان داد که بین میزان اثربخشی بازی درمانی گشتالتی و لگو درمانی بر شایستگی اجتماعی هیجانی در کودکان ناشنوا تفاوت معناداری وجود نداشت (05/0 > P). نتیجه گیری: بازی درمانی گشتالتی و لگو درمانی منجر به بهبود شایستگی اجتماعی هیجانی در این کودکان شد. یافته های پژوهش حاضر پیشنهاد می کند که بازی درمانی گشتالتی و لگو درمانی پیامدهای مثبت و موثری برای کودکان ناشنوا دارد.
مقایسه کودکان مبتلا به اختلال نقص توجه/ بیش فعالی، اختلال یادگیری خاص و عادی از لحاظ پردازش حسی، کمک طلبی تحصیلی و راهبردهای حل مسئله(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی و مقایسه پردازش حسی، کمک طلبی تحصیلی و راهبردهای حل مسئله در کودکان مبتلا به اختلال های نقص توجه/ بیش فعالی، یادگیری خاص و دانش آموزان عادی انجام شد. روش: در پژوهش حاضر که از نوع علی مقایسه ای بود، از میان تمامی دانش آموزان 10 تا 12 ساله با اختلال های نقص توجه/ بیش فعالی، یادگیری خاص و عادی شهر شیراز که در سال 1399 مشغول به تحصیل بودند، 150 نفر (50 نفر با اختلال نقص توجه/ بیش فعال، 50 نفر با اختلال یادگیری خاص و 50 نفر عادی) به شیوه نمونه گیری هدفمند و با لحاظ کردن ملاک های ورود و خروج انتخاب شدند. از ابزارهای مقیاس تشخیصی اختلال نقص توجه/ بیش فعالی SNAP (فرم والدین) مقیاس پردازش حسی، کمک طلبی تحصیلی و راهبردهای حل مسئله برای ارزیابی افراد استفاده شد. داده ها از راه آزمون تحلیل واریانس چند متغیری (مانوا) تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد هر سه گروه دانش آموزان مبتلا به اختلال های نقص توجه/ بیش فعالی، یادگیری خاص و عادی در مؤلفه های پردازش حسی، کمک طلبی تحصیلی و راهبرد های حل مسئله اختلاف معناداری با هم دارند. نتیجه گیری: یافته های این مطالعه شواهدی بر مشکلات پردازش حسی، کمک طلبی تحصیلی و راهبرد های حل مسئله در دانش آموزان مبتلا به اختلال های یادگیری خاص و نقص توجه/بیش فعالی فراهم می کند. بنابراین لازم است مداخله ها و آموزش های روان شناختی در جهت بهبود و اصلاح مشکلات این دانش آموزان لحاظ شود.
اثربخشی آموزش جهت یابی و حرکت بر افزایش خودکارآمدی و ابراز وجود دانش آموزان با آسیب بینایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر به منظور بررسی اثربخشی آموزش جهت یابی و حرکت بر افزایش خودکارآمدی و ابراز وجود کودکان و دانش آموزان با آسیب بینایی انجام شده است. روش: این پژوهش از نوع شبه آزمایشی با پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل دانش آموزان با آسیب بینایی مشغول به تحصیل در سال تحصیلی 1397 - 1398 بود که از بین آنان 26 دانش آموز پسر با آسیب بینایی حجم نمونه آماری پژوهش را تشکیل داد که در دو گروه گواه ) 13 نفر ( و آزمایشی ) 13 نفر ( مورد بررسی قرار گرفتند. برای بررسی خودکارآمدی و ابراز وجود به ترتیب از مقیاس خودکارآمدی شرر ) 1982 ( و پرسشنامه ابراز وجود گمبریل وریچی ) 1982 ( استفاده شد. آموزش جهت یابی و حرکت نیز با استفاده از کتاب راهنمای جهت یابی و تحرک سازمان آموزش و پرورش استثنایی در 8 جلسه صورت گرفت. برای تحلیل نتایج از آمار توصیفی و سپس تحلیل کواریانس چندمتغیره MANCOVA( ( استفاده شد. یافته ها: یافته ها نشان داد که برنامه ی جهت یابی و حرکت موجب افزایش خودکارآمدی گروه آزمایشی در مقابل گروه گواه شد. این برنامه همچنین موجب افزایش ابراز وجود گروه آزمایشی در مقابل گروه گواه شد و مهارت های جهت یابی و حرکت به طور چشمگیری در گروه آزمایشی نسبت به گروه گواه بهبود یافت. نتیجه گیری: نتایج پژوهش نشان داد، با آموزش جهت یابی و حرکت می توان خودکارآمدی و ابراز وجود کودکان و دانش آموزان با آسیب بینایی را افزایش داد و به بهبود شرایط زندگی آنها کمک کرد.
اثربخشی آموزش رایانه ای مهارت های دیداری- حرکتی بر تکانش وری حرکتی و بازداری پاسخ کودکان با اختلال کم توجهی/بیش فعالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی آموزش رایانه ای مهارت های دیداری- حرکتی بر تکانش وری حرکتی و بازداری پاسخ کودکان با اختلال کم توجهی/ بیش فعالی انجام شد. روش : پژوهش آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمام دانش آموزان پسر با اختلال کم توجهی/ بیش فعالی بود که در سال تحصیلی 98-99 در مقطع ابتدایی شهر مشهد مشغول به تحصیل بودند. نخست 450 دانش آموز به روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب و به وسیله مقیاس درجه بندی کانرز فرم معلم غربال گری شدند. تعداد 56 نفر نمره بالای 26 داشتند. از این افراد تعداد 30 نفر به تصادف انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند. برای جمع آوری داده ها از ابزارهای بازی رایانه ای رایاپویا پژوهشگر ساخته با الگوبرداری از نرم افزار آلمانی Cog Pack (بسته آموزشی شناختی) (مارکر، 1987-2007)، مقیاس درجه بندی کانرز فرم معلم (1969)، آزمون جایگذاری اوکانر (1920) و آزمون استروپ (1935) استفاده شد. یافته ها: نتایج تحلیل کوواریانس چندمتغیره نشان داد که پس از کنترل نمره های پیش آزمون، تفاوت آماری معناداری بین میانگین نمره های پس آزمون دو گروه آزمایش و کنترل در متغیر اختلال کم توجهی/ بیش فعالی وجود دارد. نتیجه گیری: این پژوهش نشان داد آموزش شناختی رایانه ای مهارت های دیداری- حرکتی یک روش یادگیری امیدوار کننده است که باعث کاهش تکانش وری حرکتی و افزایش بازداری پاسخ کودکان با اختلال کم توجهی/ بیش فعالی شده است. بنابراین می توان از آن به عنوان یک روش جایگزین یا مکمل برای مداخله های معمول اختلال کم توجهی/ بیش فعالی استفاده کرد.
آسیب بینایی در فرزندان: مقایسه رضایت زناشویی، اتحاد والدینی و فرسودگی والدینی در پدران و مادران ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مطالعه حاضر باهدف مقایسه رضایت زناشویی، اتحاد بین والدین و فرسودگی والدینی در پدران و مادران بدون و دارای فرزند (ان) با آسیب بینایی انجام شد. روش پژوهش حاضر توصیفی و از نوع پس رویدادی بود. جامعه آماری پژوهش را چهار گروه از والدین دارای فرزند بدون آسیب بینایی و با آسیب بینایی (در سه گروه دارای یک فرزند، دو فرزند و بیش از دو فرزند) ساکن شهرهای مختلف ایران تشکیل می دادند که از آن میان، نمونه ای به تعداد 506 نفر (شامل 297 مادر و 209 پدر) از طریق روش نمونه گیری در دسترس در پژوهش شرکت کردند. ابزارهای پژوهش شامل مقیاس رضایت زناشویی کانزاس (نیکولز و همکاران، 1983)، مقیاس اتحاد والدینی (آبدین و برونر، 1995) و سنجش فرسودگی والدینی (رزکام و همکاران، 2018) بود. نتایج نشان داد والدین دارای بیش از دو فرزند با آسیب بینایی نسبت به سه گروه دیگر نمرات بالاتری در فرسودگی والدینی و نمرات پایین تری در رضایت زناشویی و اتحاد والدینی گزارش کردند (001/0 p < ) . نتایج آزمون مانوا نشان داد چهار گروه در تمامی ابعاد فرسودگی والدینی تفاوت معنی داری با یکدیگر داشتند (001/0 p < ) . همچنین پدران درمجموع نمرات بالاتری در رضایت زناشویی کسب کردند (04/0 p <). گستره آسیب بینایی در فرزند (ان) می تواند با اثرگذاری منفی بر برآیندهای زناشویی و والدینی روابط فرزندان و والدین را با خود و با یکدیگر مخدوش سازد.
مقایسه ی حرمت خود، خودکارآمدی و اضطراب اجتماعی دانش آموزان کم توان ذهنی با و بدون تجربه ی تحصیل در مدارس آموزش عمومی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: با توجه به اهمیت مفاهیم حرمت خود، خودکارآمدی و اضطراب اجتماعی در سازگاری اجتماعی و بهزیستی روان شناختی دانش آموزان کم توان ذهنی، این پژوهش با هدف مقایسه ی حرمت خود، خودکارآمدی و اضطراب اجتماعی دانش آموزان کم توان ذهنی با و بدون تجربه تحصیل در مدارس آموزش عمومی انجام گرفت. روش: روش پژوهش توصیفی از نوع تحلیل مقطعی بود. جامعه ی آماری پژوهش شامل تعداد 223 نفر دانش آموز دختر و پسر کم توان ذهنی پایه های اول تا ششم مقطع ابتدایی شهر خرم آباد در سال تحصیلی 96 - 1395 بودند. حجم نمونه ی پژوهش 100 نفر دانش آموز )در دو گروه 50 نفری با و بدون تجربه ی تحصیل در مدارس آموزش عمومی( بود که به روش نمونه گیری هدفمند از جامعه ی آماری ذکر شده، انتخاب شدند. جهت جمع آوری داده ها از مقیاس حرمت خود روزنبرگ ) 1965 (، پرسش نامه ی خودکارآمدی عمومی شرر ) 1982 ( و هراس اجتماعی کانور ) 2004 ( استفاده شد. تحلیل داده ها با نرم افزار SPSS 24 و با استفاده از آزمون واریانس چند متغیری و آزمون T مستقل انجام شد. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که میزان مؤلفه های اضطراب اجتماعی )ترس، اجتناب و فیزیولوژی( دانش آموزان کم توان ذهنی با تجربه تحصیل در مدارس آموزش عمومی بالاتر از دانش آموزان کم توان ذهنی بدون تجربه ی تحصیل در مدارس آموزش عمومی بود ) 001 / P> 0 (. همچنین در متغیرهای حرمت خود و خودکارآمدی بین دانش آموزان کم توان ذهنی با و بدون تجربه ی تحصیل در مدارس آموزش عمومی تفاوت معنادار وجود داشت ) 001 / P> 0 ( و میزان حرمت خود و خودکارآمدی دانش آموزان کم توان ذهنی با تجربه ی تحصیل در مدارس آموزش عمومی پایین تر از دانش آموزان کم توان ذهنی بدون تجربه ی تحصیل در مدارس آموزش عمومی بود. نتیجه گیری: نتایج مطالعه نشان داد که دانش آموزان کم توان ذهنی با تجربه ی تحصیل در مدارس آموزش عمومی حرمت خود و خودکارآمدی پایین تر و همچنین اضطراب اجتماعی بالاتری نسبت به دانش آموزان کم توان ذهنی بدون تجربه ی تحصیل در مدارس آموزش عمومی دارند. بنابراین، باید با طراحی برنامه های غربال گری و آموزشی مناسبی برای والدین و معلمان، به منظور بهبود حرمت خود، خودکارآمدی و کاهش اضطراب اجتماعی دانش آموزان دارای تجربه ی تحصیل در مدارس آموزش عمومی پرداخت.
اثربخشی آموزش یکپارچگی حسی- حرکتی بر حافظه ی فعال و هماهنگی دیداری حرکتی دانش آموزان نارساخوان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: کودکان نارساخوان اغلب مشکلاتی در حافظه ی فعال و هماهنگی دیداری-حرکتی دارند که باعث عدم موفقیت تحصیلی آن ها می شود. بنابراین پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش یکپارچگی حسی-حرکتی بر حافظه ی فعال و هماهنگی دیداری-حرکتی دانش آموزان نارساخوان انجام شد. روش: طرح این پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه ی آماری شامل تمامی دانش آموزان نارساخوان مراجعه کننده به مرا کز آموزشی و توان بخشی مشکلات ویژه یادگیری شهر رشت در سال تحصیلی 1398-99 بود که از میان آن ها نمونه ای به حجم 40 نفر به شیوه ی نمونه گیری در دسترس انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایشی و گواه جایگماری شدند. برنامه ی مداخله ای در 8 جلسه ی 60 دقیقه ای بر روی گروه آزمایشی اجرا شد. در حالی که گروه گواه مداخله ای را دریافت نکرد. ابزار های پژوهش، نسخه چهارم مقیاس هوشی وکسلر کودکان ) 2003 ( و آزمون ادراک دیداری-حرکتی بندرگشتالت ) 1938 ( بود. یافته ها: نتایج تحلیل کواریانس نشان داد که آموزش یکپارچگی حسی-حرکتی تأثیر معناداری بر حافظه ی فعال و هماهنگی دیداری-حرکتی دانش آموزان نارساخوان داشت ) 01 / .)P > 0 نتیجه گیری: بر اساس نتایج به دست آمده در این پژوهش مبنی بر تأثیر آموزش یکپارچگی حسی-حرکتی بر حافظه ی فعال و هماهنگی دیداری-حرکتی می توان نتیجه گرفت که از این برنامه می توان به عنوان یک گزینه ی مناسب در طراحی برنامه های روان شناختی و تحصیلی کودکان با نارساخوانی در نظر گرفت.
تأثیر مداخله ی زودهنگام در کسب مهارت های آمادگی تحصیلی نو آموزان دیرآموز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: دانش آموزان دیرآموز در عملکرد تحصیلی خود نسبت به همسالانشان به کندی پیش می روند و نیاز به تمرین و تکرار فراوان دارند، لذا هدف این پژوهش تأثیر آموزش مهارت های لازم برای ورود به دبستان در قالب بسته ی آموزشی مداخله ی زودهنگام بر نوآموزان دیرآموز بود. روش: جامعه ی آماری شامل تمامی دانش آموزان دیرآموز 6 و 7 ساله ی پایه ی اول ) ۲۷ نفر( مشغول به تحصیل در سال تحصیلی 97 - 96 در شهر مریوان بود که در طرح سنجش بدو ورود به دبستان نمره ی هوشی مرزی ) 85 - 70 ( را کسب کرده بودند. تعداد 19 نفر به روش نمونه ی در دسترس، طی 20 جلسه تحت مداخله قرار گرفتند. این پژوهش شبه آزمایشی و از طرح پیش آزمون و پس آزمون با یک گروه انجام شد. ابزار پژوهش شامل آزمون سنجش ورود به دبستان و بسته ی مداخله ی زودهنگام سازمان آموزش و پرورش استثنایی ) ۱۳۹۴ ( بود. جهت تحلیل داده ها از آمار توصیفی و نرم افزار spss استفاده شد. همچنین جهت اثربخشی دوره از آزمون t )هتلینگ و استودنت زوجی( با توجه به نرمال بودن، توزیع داده ها استفاده شد. یافته ها: بین میانگین پیش آزمون و پس آزمونِ خرده مهارت های تقویت شده، تفاوت معناداری در سطح 0001 / 0 وجود داشت. مقادیر اندازه ی اثر: 94 / 0 و 78 / 0 و ۹۸/ ۸ به دست آمد که نقش متغیر مستقل بر وابسته را نشان داد. نتیجه گیری: توجه بیشتر به افزایش مهارت های مختلف نوآموزان دیرآموز و مداخله های مناسب و زودهنگام در سنین پایین، زمینه ی لازم برای پیشرفت و آموزش این افراد را فراهم می سازد.
اثربخشی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آ گاهی مادران بر مشکلات برون نمود کودکان پرخاشگر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: بسیاری از اختلال های کودکان از جمله اختلالهای جسمانی، شناختی، رفتاری و هیجانی تحت تأثیر آشفتگی هیجانی مادران بهوجود می آیند. این مادران در مقابله با ایفای نقش والدینی از خود ضعف نشان میدهند که باعث افزایش اختلالهای رفتاری در کودک خواهد شد. پژوهش حاضر با هدف اثربخشی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آ گاهی مادران بر مشکلات برون نمود کودکان انجام گرفت. روش: این پژوهش از نوع مطالعات آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه بود. از جامعه دانش آموزان دختر دوره ابتدایی شهرستان نمین در سال تحصیلی 98 - 97 )تعداد 540 نفر(، نمونه ای به تعداد 40 نفر بر اساس نمره های بالا در مقیاس پرخاشگر به روش خوشه ای چندمرحله ای انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه 20 نفره )یک گروه آزمایشی و یک گروه گواه( جایگزین شدند. هر دانش آموزی که به این شیوه انتخاب می شد، مادر وی نیز به عنوان نمونه در پژوهش انتخاب می شد. از مقیاس پرخاشگری و سیاهه رفتاری کودک برای گردآوری داده ها استفاده شد. گروه آزمایشی، 8 جلسه 2 ساعته شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آ گاهی را دریافت کردند و گروه گواه مداخله ای دریافت نکرد. از تحلیل کوواریانس تک متغیری و چندمتغیری )مانکوا( برای تحلیل داده ها استفاده شد. نتایج: مقادیر محاسبه شده نشان داد که شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آ گاهی مادران در کاهش مشکلات برون نمود در کودکان تأثیر دارد ) 05 / .)p < 0 نتیجه گیری: با توجه به نتایج پژوهش، روش شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آ گاهی را می توان مداخله ای مؤثر در کاهش مشکلات برون نمود در کودکان، در نظر گرفت. ذهن آ گاهی مادران باعث بهبود عملکرد سازشی آنان در آ گاهی و توجه به تعامل با فرزندان، پذیرش نامشروط و بدون قضاوت رفتارهای فرزندان و توانایی نظم دادن به وا کنش های خود در قبال فرزندان می شود. بنابراین پیشنهاد می شود از آموزش شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آ گاهی در بهبود سلامت روان مادران و کاهش مشکلات برون نمود کودکان استفاده شود.
رابطه ویژگی های شخصیتی با اضطراب بیماری کووید 19 در مادران کودکان با اختلالات هیجانی - رفتاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: شیوع یک بیماری همه گیر می تواند به تنیدگی مادران کودکان با اختلالات هیجانی-رفتاری بیفزاید، با این حال، برخی ویژگی های شخصیتی در نحوه مواجهه با تنیدگی تأثیرگذار است. پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه بین ویژگی های شخصیتی با اضطراب بیماری کووید 19 در مادران کودکان با اختلالات هیجانی رفتاری انجام شد. روش: طرح پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی والدین کودکان با اختلالات هیجانی رفتاری شهر رشت در سال 1399 بودند که از این میان نمونه ای به حجم 202 نفر به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب و به پرسش نامه ها شخصیتی نئو و اضطراب بیماری کووید 19 پاسخ دادند. یافته ها: نتایج تحلیل همبستگی نشان داد که رابطه بین ویژگی های شخصیتی، برون گرایی، گشودگی، مقبولیت و وظیفه شناسی با اضطراب کووید 19 پاسخگویان، منفی و معنا دار؛ و رابطه بین متغیر روان رنجوری با اضطراب کووید 19 پاسخگویان، مثبت و معنا دار بوده است. همچنین در رابطه بین سن و تحصیلات با اضطراب کووید 19 ، رابطه معنا داری به دست نیامد. نتایج تحلیل رگرسیون چندمتغیره نشان داد که روان رنجوری توانست به طور معنی داری 4/ 68 اضطراب کووید 19 را پیش بینی کند. نتیجه گیری: با توجه به نتایج پژوهش حاضر و ارتباط بین ویژگی های شخصیتی با اضطراب کووید 19 ، ارائه راهبردها و آموزش های مطلوب به والدین دارای شخصیت روان رنجور، می تواند نقش مهمی در ارتقاء سلامت خانواده و به ویژه کودکان داشته باشد.
اثربخشی طرح واره درمانی بر تنیدگی والدگری و سخت رویی روان شناختی مادران کودکان با اختلال طیف اُتیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه: هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی طرح واره درمانی بر میزان تنیدگی والدگری و سخت رویی روان شناختی مادران کودکان 6 12 ساله ی با اختلال طیف اتیسم در سال 1398 بود. روش: طرح پژوهش از نوع شبه آزمایشی با پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه مادران کودکان با اختلال طیف اُتیسم در شهر اندیمشک بود که از میان آنان 30 نفر به صورت هدفمند انتخاب و در دو گروه 15 نفری آزمایشی و کنترل قرار داده شدند. ابزار پژوهش پرسشنامه ی شاخص تنیدگی والدگری )آبیدین، 1995 ( و سخت رویی روان شناختی )کوباسا، مدی و کوهن، 1982 ( بود. ابتدا پیش آزمون در دو گروه اجرا شد. سپس گروه آزمایشی به مدت 8 جلسه تحت آموزش طرحواره درمانی قرار گرفت. این جلسه ها به صورت گروهی و هفتگی برگزار شد. در پایان، هر دو گروه مورد سنجش پس آزمون قرار گرفتند. یافته ها: نتایج تحلیل کوواریانس تک متغیری نشان داد که برنامه طرح واره درمانی موجب کاهش تنیدگی والدگری و افزایش سخت رویی روان شناختی مادران شده است ) 001 / .)P< 0 نتیجه گیری: با توجه به نتایج به دست آمده می توان نتیجه گرفت که آموزش طرح واره درمانی، یک درمان مؤثر برای کاهش تنیدگی والدگری و ارتقاء سخت رویی روان شناختی و به طور کلی بهبود سلامت روان افراد می باشد.
الگوی برنامه درسی مکمل ویژه دانش آموزان با اختلال نارسایی توجه/بیش فعالی با تأکید بر مغز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: هدف پژوهش حاضر طراحی و اعتباریابی الگوی برنامه درسی مکمل سازگار با مغز کودکان و دانش آموزان با اختلال نارسایی توجه/بیش فعالی بود. روش: پژوهش آمیخته، از نوع ا کتشافی است. بخش کیفی از تحلیل اسنادی و محتوای کیفی و بخش کمی از روش پژوهش پیمایشی استفاده شد. جامعه آماری کیفی، اسناد، پایگاه های اطلاعاتی، خبرگان برنامه ریزی درسی، روان شناسی، علوم مغز و کمی، کارشناسان آموزش، مشاوره و معلمان مقطع ابتدایی مشهد بودند که با نمونه گیری هدفمند و خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. برای اعتباربخشی الگو از پرسشنامه ی محقق ساخته و مصاحبه ی نیمه ساختاریافته که با 17 مصاحبه به اشباع رسید، استفاده شد. روایی و پایایی داده ها با بررسی اعضا، روایی محتوایی و آلفای کرانباخ تأیید شد. اعتبارپذیری داده های مصاحبه ها با راهبرد کنترل با داده های اسناد علمی معتبر انجام گرفت و ویژگی های عناصر و مؤلفه های برنامه درسی موردنظر شناسایی شد. یافته ها: در اعتبارسنجی الگو، توافق متخصصان، 93 / 79 درصد برآورد شد. سطح معناداری بیشتر از 05 / 0 در نظر گرفته شد. بنابراین، ویژگی ها و نیازهای مغزی این دانش آموزان در اولویت برنامه درسی مکمل قرار می گیرد، محدودیت های زمانی حذف، حجم واحدهای درسی، تکالیف و ارزیابی ها کاسته و روش های آموزشی که فعالیت و تعامل بیشتری می خواهند، در قالب هایی متنوع و جذاب ارائه شوند. نتیجه گیری: برای کاهش مشکلات دانش آموزان با اختلال نارسایی توجه/بیش فعالی، توجه به نقش عناصر برنامه درسی مکمل مبتنی بر مغز الزامی است. بر اساس نتایج سازمان دهی اهداف و محتوا برای دانش آموزان مورد نظر دستخوش تغییراتی خواهد شد، تأ کید بیشتری بر برخی از اهداف صورت گیرد و بر محتوای مهارت آموزی، تکالیف و ارزیابی ها در قالب هایی جذاب و متنوع مانند نرم افزارها تأ کید شود.